۴۰
(حضرت محسن ابن علی ع)
غنچه ات از شاخه جدا شد،یا علی جان
در ره دین محسن فدا شد،یا علی جان
غنچه ی نشکفته محسن،از تبار مصطفایی
شده ای ز ظلم و کینه،در ره دین تو فدایی
با فشار در ز کینه،مادرت پشت در افتاد
تو شهید کینه گشتی،امان از این ظلم و بیداد
با فشار در خانه،مادرت نقش زمین شد
تا که جان تو فدا شد،بهر تو حیدر غمین شد
ای گل نشکفته پرپر،غم شده نصیب مادر
بعد داغ و ماتم تو،کم شده شکیب مادر
همچو مادر غریبت،تو به غیر غم ندیدی
پشت در امید عالم،همره مادر شهیدی
بهر تو عزیز حیدر،مادر تو دیده تر شد
مادر تو چون تو محسن،شهیده در پشت در شد
از غم داغ تو محسن،خانه غرق در محن شد
خونجگر به سان زینب،هم حسین و هم حسن شد
ای گل گلزار ایمان،پدرت با قلب سوزان
در کنار گل پرپر،همچو مادر شده گریان
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
۴۱
(حضرت محسن ابن علی ع)
گل گلزار دین،محسن بن علی
کشته ی ظلم و کین،محسن بن علی
یا علی تسلیت۲
غنچه ی فاطمی،شد ز شاخه جدا
محسن از کینه شد،در ره دین فدا
یا علی تسلیت۲
پشت در از ستم،مادر او فتاد
در ره دین حق،محسنش جان بداد
یا علی تسلیت۲
پشت در مادرش،شده نقش زمین
بهر زهرا و او،شده حیدر غمین
یا علی تسلیت۲
شده از داغ او،مادرش غم نصیب
بهر محسن شده،مرتضی بی شکیب
یا علی تسلیت۲
همچنان مادرش،او به جز غم ندید
محسن بن علی،پشت در شد شهید
یا علی تسلیت۲
داغ محسن زده،بر دل ما شرر
از غم داغ او،علی شد دیده تر
یا علی تسلیت۲
زینب از داغ او،دیده گریان شده
بهر محسن حسین،دل پریشان شده
یا علی تسلیت۲
محسن فاطمه،بر علی نور عین
از غم داغ او،خونجگر شد حسین
یا علی تسلیت۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
کشته یار محسن بن علی
مرد پیکار محسن بن علی
با شهادت سقیفه ای ها را
می کند خوار محسن بن علی
می زنم جار -چشم دشمن کور-
آبرودار محسن بن علی
داده درس دفاع از حیدر
یاد عمار محسن بن علی
سپر جان حضرت زهرا
بین اشرار محسن بن علی
پا به پای گل رسول خدا
دیده آزار محسن بن علی
روضه من همین سه تا کلمه است
شعله ، مسمار ، محسن بن علی
... در مدینه نداشت منتقمی
مثل مختار محسن بن علی
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
اولین محکمه ی عدل الهی محسن است
آن که شد کشته ولی در بیگناهی محسن است
غنچه ی ناخورده شیری که پیمبر نام او
انتخابش کرده با اِذن الهی محسن است
آن که قدر و شوکتش آنقدر بالا هست که
منسبش شد بر دو عالم پادشاهی محسن است
آن گل شش ماهه ی زهرا که در روز جزا
می کند ما را شفاعت با نگاهی محسن است
بود مأمورِ به صبر آقا، ولی در پشت در
مادرش را شد سپر همچون سپاهی محسن است
مثل مادر مخفیانه هم کفن هم دفن شد
مثل مادر هم ندارد بارگاهی محسن است
روز قتل او بود اصل عزای اهل بیت
از غمش گریان همه در سوز و آهی محسن است
روضه خوان تا روضه اش را خواند گفتا مادری
ای به قربانت شوم مادر الهی، محسن است
#سید_مصطفی_سیاح_موسوی
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو
از دلِ این خاک تا دامانِ پیغمبر برو
گرچه دلبندِ منی امّا به قربانت شوم
بهرِ حفظِ سیّد و آقای من حیدر برو
فِضّه را گفتم که تشییع ات کند بر روی دست
می روی در پیشِ چشمانِ منِ مضطر برو
پنجمین فرزندِ من قربانِ مظلومیّت ات
زودتر از پشتِ در تا عرصه ی محشر برو
آمدن رفتن به هم مخلوط شد ای محسنم
اندکی تعجیل کن تا وادیِ دیگر برو
این هیاهوهای دشمن گوشِ تو کَر می کند
دور از چشمانِ مردم وارثِ آخر برو
محسنی و نامِ نیکوکاری ات بخشیده اند
جان فدا کردی به پای فاتحِ خیبر برو
این جماعت بدتر از قومِ یهودِ خیبرند
روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو
#محسن_راحت_حق
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
خستند پرت را و شکستند سرت را
ای وای که کشتند حسودان پسرت را
پشتِ درِ آن خانه چه گویم که چه ها شد
با ضربِ لگد چید حرامی ثمرت را
فریاد زدی فضه بیا بال و پرم سوخت
جز اشک چه سازد شرر بال و پرت را
باید که به گوش همه عالم برسانم
غمنامه ی پهلوی به خون غوطه ورت را
ای مادر غم دیده که در اوج شقاوت
بردند به یغما همه ارث پدرت را
پنهان شدی از ظلمت این عالم خاکی
حاشا که بیابند خلایق اثرت را
مردانه چو زن ها به غمت اشک بریزم
ای وای که کشتند حسودان پسرت را
#ابراهیم_روزبهانی
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
در کوچه سد کردند راه مادرم را
کشتند طفل بیگناه مادرم را
گرچه برای ادعای خود سند داشت
رد کردهاند اما گواه مادرم را
با نالههایش شهر یاد حق میافتاد
طاقت نیاوردند آه مادرم را
پشت سر حیدر زمین افتاد زهرا
بردند چون پشت و پناه مادرم را
دلگیرم این شبها هوای گریه دارم
پوشانده ابری روی ماه مادرم را
با چشمها منظور خود را میرساند
زیر نظر دارم نگاه مادرم را
هروقت بابا میرود از خانه بیرون
باید ببیند قتلگاه مادرم را
#آرش_براری
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
با ضرب پا افتاد گُل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد
خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد
وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشمِ پر آبِ حیدر کرار خونی شد
از بس فشار آمد به بار شیشه آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد
بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بود
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد
تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد
در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد
از بس که با کینه به جسمش نیزه جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
مادری خورد زمین و همه جا ریخت به هم
همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت به هم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت می كرد
تا كه برخاست ز جا عرش خدا ریخت به هم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت به هم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یك ضربه ی پا ریخت به هم
گُر گرفته بدنِ فاطمه ، ای در بس كن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت به هم
رویِ او ریخت به هم پهلویِ او ریخت به هم
دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت به هم
شِدَّتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت به هم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش كرب و بلا ریخت به هم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت به هم
با ترك های لبش با نوك پا بازی كرد
همه ی صورت او با كف پا ریخت به هم
#قاسم_نعمتی
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝