eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
43 عکس
30 ویدیو
116 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ #⃣ #⃣ "اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ صلی الله علیکِ یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمة الزهراء... لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّكِ يامولاتي يا فاطمة الزهراء يا رَبَّ الزَّهرا، بِحق الزَّهرا، اِشف صَدر الزَّهرا، بظهور الحُجُّة، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة برات وصل امضاء می‌شد ای کاش گره از کار دل وا می‌شد ای کاش برای دیدنت ای حضرت اشک دو چشمانم چو دریا می‌شد ای کاش سحرگاهی به یمن مقدم تو سرای ما مصفا می‌شد ای کاش *یابن الحسن! آقاجان!...* میان زمره ی چشم انتظاران ز رحمت نام ما جا می‌شد ای کاش مسیر وصل ما هم چو شهیدان به سوی آسمان ها می‌شد ای کاش دم آخر تن صد پاره ی ما غبار راه زهرا می‌شد ای کاش *ایام فاطمیه است دارن شهدای گمنام رو میارن، شهر به شهر، محله به محله، هیات به هیات تشییع جنازه میکنن شهدایی که اقتدا به مادرشون فاطمه کردن، شهدایی که با استخوان های شکسته برگشتن تا پشتیبان ولایت و کشور باشن، مثل مادرشون فاطمه که تا لحظه ي آخر عمرش، تا آخرین نفسش، با پهلو و بازوی شکسته پشیبان علی بود... گفت: علی جان! بذار من در رو باز کنم، آخه من یک زنم اینا بفهمن یه زن پشت دَرِ بر میگردن، علی جان! من دختر رسول الله هستم، اینا دیدن بابام چقدر به من احترام میذاشت، اینا بفهمن فاطمه قُرَّةَ عینِ الرَّسول پشت دَرِ بر میگردن، اینا زن هاشون بهشون گفتن من بارِ شیشه دارم، اینا میدونن من باردارم، اگه بفهمن من پشت در هستم بر میگردن... اما ملعون دومی توی نامه اش نوشت: معاویه! وقتی فهمیدم فاطمه پشت درِ عقب رفتم( ای کاش عقب نرفته بود) اما معاویه یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم، چنان با لگد به در زدم صدای شکستن استخوونای فاطمه رو شنیدم... در و شکستند با یک ضربه سره مادر و شکستند بد جوری غرورِ حیدر و شکستند در و شکستند چهل نفری زدن تا دیدن تو فاطمه پشت دری زدن تا دیدن تو پشت در بی سِپری زدن بمیرم من، پشت در چه بلایی سرت اومد ای داد بمیرم من، در سوخته توو شعله به روی تو افتاد بمیرم من، ای وای مادر *چه اتفاقی افتاد پشت در؟ خودِ بی بی فرمود:«وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»آتش زبانه میکشید و صورتم را می سوزاند... «وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی»من با صورت به زمین افتادم «وَ اَنَا حٰامِل» من باردار بودم...* زهرا پشت دره بار شیشه داره و آتیش در بدجور شعله وره باور نمی کنم این که دارن میزنن باهم دیگه ناموس حیدره یادمه اون، لحظه ایکه، پهلوی تو، شکست مادر بد زدنت، اون دو نفر، بازوی تو، شکست مادر زمین خوردی، توی شعله تموم تن و بدنت سوخت زمین خوردی، دله مضطر و خونجگر حسنت سوخت زمین خوردی، ای وای مادر * مادر سادات که زمین خورد، فضه رو صدا زد، فضه ی خادمه اومد کمک، شاید اسماء هم اومده باشه براي كمك، بچه های بی بی هم اومدن کمکش، اما من میخوام بگم دلا بسوزه برای عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها کربلا، گودیِ قتلگاه، یکه و تنها کنار بدنِ بی سر ابی عبدالله، آیا کسی اومد کمک بی بی...؟ آیا کسی عمه ی سادات رو یاری کرد؟ چیکار کردن؟ یک نفر مانده بود در گودال صد نفر می‌زدند زینب را هر چه او بیشتر نفس میزد بیشتر می زدند زینب را تیغ ها مانده بود در بدن و با سپر می‌زدند زینب را * صل الله علیک یا ابا عبدالله... خدایا به اضطرار عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها فرج امام زمان ما برسان، مرگ مارو شهادت در رکاب امام زمانمون قرار بده، رهبر عزیزمون حفظ بفرما، شر آمریکا و اسراییل به خودشون برگردان، مردم مظلوم لبنان و غزه را نصرت عنایت بفرما، گناهان ما را ببخش و بيامرز ... تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شرحِ مختصر ------------ گر به دلها نظر کند زهرا شب ما را سحر کند زهرا می تواند به یک نگاه عمیق سنگ ها را گهر کند زهرا بهرِ مردم دعا کند آری ناله هایش اثر کند زهرا تا بسازد ز اشک خود فانوس رو بسوی قمر کند زهرا با سرشکی که ریزد از چشمش یادِ روی پدر کند زهرا گرچه دارد دلی پُر از اندوه باز هم دیده تر کند زهرا پیش حیدر دمی که بنشیند غم خود مختصر کند زهرا ای مدینه ببین و شاهد باش پیش دشمن خطر کند زهرا تا بسوزد ز آه او دشمن سینه را شعله ور کند زهرا تا ولایت بماند و حیدر دست و بازو سپر کند زهرا با دلی خسته و رخِ نیلی از مدینه سفر کند زهرا تا که از داغ او شوند آگه لاله ها را خبر کند زهرا با فدا کاری خودش «یاسر» عشق را خون جگر کند زهرا ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🔴 سلام جناب فراهانی عزیز یه سوال داشتم چه کار کم که مداح بشم ؟ خیلی عشق مداحی و روضه خوانی رو دارم الان حدود ۶ و ۷ ساله نمیدونم مثل یه کسی دست و پاش رو بستند میخوام بخونم یا تمرین جدی شروع کنم میگم باشه اول هفته دیگه و حالا خیلی از هفته ها گذشته و کاره ایی نشدم ممنون اگر منو راهنمایی کنید ۳۸ ساله هستم از میبد یزد🌹🌹 👇👇 سلام علیکم خیلی خوشحالم که این علاقه خالصانه و عشق به مداحی و روضه‌خوانی را دارید. این اشتیاق شما نشان‌دهنده یک نعمت بزرگ از طرف خداوند است که باید برای آن قدمی بردارید. برای شروع، پیشنهاد می‌کنم این نکات را در نظر بگیرید:✅ 🔆1⃣شفاف‌سازی نیت و هدف - ابتدا نیتتان را مرور کنید. اگر هدفتان خالصانه برای اهل‌بیت (ع) باشد و بخواهید به این مسیر به‌عنوان یک خدمت نگاه کنید، انگیزه‌تان قوی‌تر خواهد شد. - این مسیر نیاز به تعهد و صبر دارد، اما بدانید که حتی قدم‌های کوچک نیز در درگاه اهل‌بیت (ع) ارزشمند هستند. 🔆2⃣ شروع با قدم‌های کوچک - نیازی نیست از همان ابتدا به سطح بالایی برسید. شروع کنید به خواندن دعاهای کوتاه یا شعرهای ساده در محیط کوچک (مثل جمع خانواده، دوستان یا مسجد محله). - همین قدم‌های کوچک به شما اعتمادبه‌نفس می‌دهند و ذره‌ذره شما را آماده می‌کنند. 🔆3⃣برنامه‌ریزی و نظم - یک برنامه هفتگی مشخص برای تمرین بگذارید. مثلاً روزی ۳۰ دقیقه به تمرین مداحی یا مرور اشعار اختصاص دهید. - شعرهای کوتاه و ساده را انتخاب کنید و با صدای بلند بخوانید. حتی می‌توانید فایل صوتی ضبط کنید و بعد گوش بدهید تا پیشرفت خودتان را ببینید. 🔆4⃣یافتن یک راهنما - اگر بتوانید زیر نظر یک استاد مداحی یا گروه هیئت محلی قرار بگیرید، مسیر برایتان روشن‌تر می‌شود. حضور در جمع‌های مداحی و گوش دادن به تجربیات دیگران بسیار مفید است. 🔆5⃣ تقویت صوت و نفس - تمرینات صوتی انجام دهید. شروع با تلاوت قرآن، خواندن اذکار و دعاهایی مثل دعای کمیل و ندبه می‌تواند صدای شما را قوی‌تر کند. - تمرینات تنفسی مثل دم و بازدم عمیق انجام دهید تا کنترل بهتری روی صدایتان داشته باشید. 🔆6⃣ یادگیری اصول مداحی - اصول مداحی شامل انتخاب شعر مناسب، شناخت دستگاه‌های صوتی، و شناخت سبک‌های مختلف است. این موارد را می‌توانید از دوره‌های حضوری یا آنلاین یاد بگیرید. - اشعار ساده و تأثیرگذار را برای شروع انتخاب کنید. 🔆7⃣ غلبه بر بهانه‌ها - اینکه می‌گویید "اول هفته بعد شروع می‌کنم" نشانه‌ای از ذهنیت تأخیر است. همین امروز حتی یک شعر کوتاه بخوانید یا گوش دادن به نوای مداحی را تمرین کنید. - از خودتان بپرسید: "اگر این عشق به اهل‌بیت (ع) را جدی نگیرم، چه چیزی را از دست می‌دهم؟" 🔅8⃣ ارتباط با اهل‌بیت (ع) - برای موفقیت در این مسیر، توسل به اهل‌بیت (ع) و دعا برای توفیق بسیار مؤثر است. از آن‌ها بخواهید دست شما را بگیرند و راه را برایتان هموار کنند. 🔅9⃣ شرکت در جلسات و هیئت‌ها - در مجالس محلی یا هیئت‌های کوچک شرکت کنید. گوش دادن به مداحی‌ها و دیدن نحوه اجرای دیگران به شما کمک می‌کند الهام بگیرید و یاد بگیرید. 🔅🔟 انگیزه و استمرار - بدانید که هر قدمی که در این راه برمی‌دارید، نزد اهل‌بیت (ع) ثبت می‌شود. ممکن است زمان‌بر باشد، اما تلاش مستمر شما در نهایت نتیجه می‌دهد.
|⇦•مثل هر روز مادرم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌ مهدی رسولی 🥀🥀🥀 مثل هر روز مادرم برخاست تا نماز و نوافلش را خواند نگهی سوی همسرش انداخت با نگاهی غم دلش را خواند پدرم مرد لحظه های خطر پدرم مرد روزهای نبرد ولی این روزا شکسته شده وای اگر بشکند غرور مرد فاطمه یک تنه سپاه علیست تا نگوید کسی علی تنهاست حیدری بود و کار زهراییش مادر امروز جلوه ی باباست زخمها را خرید با جانش چون برای علیست می ارزد و ستونهای مسجد شهر از ترس نفرین هنوز می لرزد همه ی پیکرش سیاه شد و در عوض شد سفید گیسویش پهلو و بازو و چه می گویم که فقط مانده روی و ابرویش از سر صبح صورت او را خیره خیره نگاه می کردم چشمم از اشک تار، چشمش را تیره تیره نگاه می کردم بهر احقاق حق خود امروز بر سر خود خیال دیگر داشت زیر لب ذکر یاعلی میگفت چادرش را که از زمین برداشت چادرش راسرش کرد انگار آسمان در حصار ماه افتاده گفت برخیز ای حسن برویم دست من را گرفت راه افتاد دست من را گرفت با یک دست دست دیگر ز کار افتاده تا که هر دفعه می بًرد بالا باز بی اختیار افتاده بر سرش ابر سایه می انداخت از رهش باد خار پس می زد راه کوتاه و ما هم آهسته مادر اما نفس نفس می زد تا رسیدیم حق خود را خواست با روایات و تکیه بر آیات شیرِزن مثل همسرِ شیرَش زیر بار ستم رود، هیهات حق خود را گرفت آخر سر دلم اما نمی گرفت آرام سوی خانه روان شدیم، اما رمقی که نبود در پاها شور و آشوب و دلهره یک ریز در تب کوچه و قدم می ریخت هر قدم سمت خانه می رفتیم قلب من می زد و دلم می ریخت در سکوتی غریب و شوم از دور ناگهان یک صدای پا آمد گردبادی انگار از سر کوچه بی محابا به سمت ما آمد آمد و آمد و رسید به ما او که از هر کسی است بی دین تر سایه ی او چه سرد و سنگین بود دستش اما ز سایه سنگین تر ناجوانمرد حق یک زن را وسط راهِ کوچه می خواهی خانه را که کشیده ای آتش دیگر از جان ما چه می خواهی دست او مثل باد بالا رفت مثل یک صاعقه فرود آمد در حوالی چَشم و گونه ی ماه ابر بارانی و کبود آمد من شدم گوشه ای زمین‌ گیر و مادرم یک کنار افتاده حرکتی در تنش نمی بینم حالت احتضار افتاده گِل دیوارم ترَک برداشت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌ مهدی رسولی 🥀🥀🥀 تاحالا بی هواسیلی خوردی؟مادرنگاهش طرف دیگر بود.یه جوری زد... گِل دیوار هم ترَک خورده عرض کوچه چقدر واشده بود گویی از ضربه ای که مادر خورد جای دیوار جابجا شده بود به ما کاش اون روز نمی رسید نامرد انگار اصلاً منو ندید جوری سیلی زد که قدت مادر خمید کمکی نیست بِین این کوچه چه قدر او کمک به مردم کرد دوقدم مانده بود تا خانه دو قدم راه مانده را گم کرد *امام‌ مجتبی اومد جلو، برو دیگه..ببین چشای مادرم نمیبینه..برو‌ دیگه.. حضرت زهرا هی میکشیدش عقب بیا عزیز دلم بیا بریم این از ما دست بردار نیست .. * بو تا غدیر آجقین چیخمینجاق دینجلمز اوزاخلارا اوخونو آتمیانجان دینجلمز حسینی قتلگهه یخمینجاق دینجلمز حسین یخیلدی مقتله گلَن وویریر گِدَن وویریر بیری دئمیر که وویرمیون بو فاطمه بالاسی دی *امام مجتبی میگه دیدم مادر که زمین خورد نگاه کردم دیدم با دست رو زمین دنبال چیزی می گرده مادر چی زمین افتاده؟ می دونی معما کی حل شد؟ فردا شب امیرالمؤمنین تا معجر رو وا کرد صدازد فاطمه گوشواره ات یکیش نیست؟ خدامیدونه که چقدر گوشواره گم شده یه گوشواره افتاد اما کربلا آنقدر گوشواره بردن، صدا می زد دخترم دخترم باتوأم عمه، دید جواب نمیده، اومد جلو دخترم، بله، مگه با تو نیستم؟ گفت عمه به خدابی ادب نیستم نانحیب یه جور زد دیگه گوشام نمی شنوه.. عمه به خدا اگه می گفت خودم گوشواره رو میدادم...* خدا میدونه که چقدر گوشواره گم شده رباب داره دق میکنه گهواره گم شده رقیه پیدا شده بود دوباره گم شده *کجا گم شده؟ نصف شب یواش یواش آرام آرام شب شام غریبان تو بیابون داره دنبال باباش میگرده. میگفت خودم دیدم عمه این طرف دنبالت میگشت. برای اینکه بقیه بیدار نشن برای اینکه لشگر بیدار نشه آرام آرام راه میرفت صدا میزد بابا..بابایی کجایی؟من رقیه ام ..کجا افتادی بابا؟ اول شبیه که تو بغلت نخوابیدم خوابم‌ نمیبره.. کجایی بیام بغلت کنم؟.رسیدگودال دید همه هستند مادر اومده..حضرت زهرا صداش میاد بیا گلم بیادخترم بیا.. خوش اومدی تازه آروم شده بود اما بگم دادبزنید..* «غریبه مجلسیدی ساربان خراب ایلدی» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma02092503(1).mp3
29.8M
|⇦مثل هر روز مادرم...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌مهدی رسولی 🥀🥀🥀 ما عـــشق را پــشت در ایـن خـــانه دیدیم زهــرا در آتش بود حـــیدر داشت می سوخت ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•فاطمه مجموعه صفات.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج عباس حیدر زاده 🥀🥀🥀 فاطمه مجموعه صفات خداوند فاطمه آیینه کمال پیمبر عصمت کبری، ولیه ی الله عظمی قره ی عین النبی، حبیبه داور شهر خرد احمد و علیست درِ آن فاطمه این شهر راست مرکز و محور نامتناهی بود محیط ثنایت عقل نخستین در این محیط شناور خانه تو کعبهٔ امید امامان بیت تو معراج صبح و شام پیمبر حبل متین هزار عارف و عامی ست هر نخی از چادرت به عرصه محشر رشته ی چادرش اگر به دست انبیاء رسد شعار فخر، انبیاء به عرش کبریا رسد از لب جان فزاش اگر زمزمه ی دعا رسد جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند پیراهن عروسیش به سائلی عطا کند کسی که خاک فضه اش دوای دردها کند چگونه رد کند ز خود مریض درد مند را کجا جواب رد دهد فقیر مستمند را حبلِ متین هزار عارف و عامی ست هر نخی از چادرت به عرصهٔ محشر در عجب از علم تو علی ولی الله مفتخر از دست‌بوسی تو پیمبر فاطمه جان فاطمه جان! بانوی اسلامی و به خانه شوهر،کهنه حصیریست تو را مفرش و بستر یه پوست دباغی شده بود. شبها حسنین روی اون پوست میخوابیدن وقتی اون مسکین اومد در خانه بی بی گفت: بی بی جان! برهنه ام همان پوست را بر داشت فرمود: بیا این پوست را بگیر خودتو بپوشان بی بی جانم فاطمه جان بانوی اسلامی و به خانه شوهر کهنه حصیرست تو را مفرش و بستر تا که خدا فخر آورَد به ملائک جانب محراب خیز و روی بیاور *وقتی به نماز می‌ایستاد آسمانها از نور نماز بی بی روشن میشد خدا به ملائکه فخر ميکرد اما دیگه نمازش را نشسته میخوند دیگه نمیتونست رو پا بايسته این ساعتهای آخر گاهی از هوش ميرفت گاهی به هوش می‌آمد،امشب اومدی برای مادر گریه کنی امشب اومدی برای غربت علی گریه کنی ،شب تنهایی علی شب غربت امیرالمؤمنین شب بی مادریه زینبه شب یتیمی حسنین..* مبر ز خانۀ حیدر صدای گرمت را علی بگو...شنوم آن نوای گرمت را ز چشم من مبری خنده های گرمت را بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را قیام نیمه شبانه ات عجب تماشائیست در آسمان زِ قنوت تو شور و غوغائیست بتاب در دل شبهای تار من زهرا بمان برای همیشه کنار من زهرا ببین تو حال دل بیقرار من زهرا انیس بی کسی ام غمگسار من زهرا به پای سفرۀ خالی ز نان من ماندی * سه روز تو خونه غذا نداشتن به علی نگفتن امیر المؤمنین فرمود: چرا به علی نگفتی غذا نداری؟ گفت: یا علی شاید بهت بگم نتونی غذا تهیه کنی خجالت بکشی* به پای سفرۀ خالی ز نان من ماندی در اوج غصه و غم همزبان من ماندی *امشب اومدی برای بی مادری خودت گریه کنی مادر همه اس هر کی امشب احساس یتیمی میکنه بدونه بی بی بهش نظری کرده..* از آن زمان که دو دستت ز کار افتاده تمام خانۀ من از مدار افتاده حسن ز داغ رخت بیقرار افتاده غریب و خسته کنار تو زار افتاده مگو که می روم و می سپارمت به خدا که تا به روز ابد دوست دارمت به خدا یا فاطمه مرا دوباره صدا کن اباالحسن، زهرا سخن ز درد جدایی مزن به من مگو که دختر تو آورد کفن یا زهرا *مادر اگر بخواد به مسافرت بره اگه چنتا پسر هم داشته باشه وقتی میخواد از خونه بره بیرون سفارشا را به دختر میکنه میگه مادر مواظب داداشات باش، مادر مواظب بابات باش، سفارشا را به زینب کرد* مگو که دختر تو آورد کفن زهرا به پیش چشم غریبم نفس نزن زهرا این نفسهای آخرش جیگر علی را آتش زد آخه کسی که از ناحیه قفسه سینه صدمه ببینه نفس کشیدن براش سخته..* با این نفس کشیدنت داری کبابم میکنی *تو اهل بیت دو نفر از ناحیه سینه صدمه دیدن یکی مادر بود، یک سینه هم کربلا زیر سم اسبها رفت ..* با این نفس کشیدنت داری کبابم میکنی فاطمه جان مرو مرو خونه خرابم میکنی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج عباس حیدر زاده 🥀🥀🥀 *یه ساعتی پیش اومد بچه‌ها دویدن خونه دیدن اسماء گریه میکنه گفتن اسماء مادرمان کجاست؟ اسماء میگه نتونستم جواب بدم و فقط گریه کردمو و اشاره کردم بچه ها دویدن تو حجره دیدن روی مادر پارچه افتاده. امام حسن اومد جلو پارچه را کنار زد گفت: مادر مادر.. تاریخ نوشته با این دستای نازنینش بدن مادر را تکان داد مادر من حسنم دید جواب نمیده صورتشو رو صورت مادر گذاشت.مادر مادر نمیدونم من که نمیفهمم فقط آقا امام زمان متوجه میشه دوتا ناز دانه بیان کناربدن بی جان مادر غوغا کردن امام حسین اومد پایین پای مادر صورتشو گذاشت کف پای مادر ميگفت: مادر من حسینم.. کلمینی! کلمینی! با من حرف بزن مادر مادر..* *اسماء میگه بی بی به من سفارش کرده بود فرموده‌ بود اسماء بچه هام که اومدن نگذاری با بدن بی جان من تنها بمونند. اینا اگر کنار من بمونند دق می‌کنند بچه هارا بفرست مسجد باباشون علی را بیارن میگه زیر بغل های بچه ها را گرفتم حسن جانم حسین جان بلند شید عزیزای من برین مسجد باباتونو خبر کنید بیاد. این دو طفل گریان.. شما خودت تصور کن می‌دویدند طرف مسجد بابا! بابا! زود بیا بی مادر شدیم‌بابا ..تا این خبر را به بابا دادن علی با صورت زمین خورد کسی زمین خوردن علی رو ندیده بود..پشت امیرالمؤمنین زره نداشت گفتن آقا چرا پشت شما زره نداره فرمود من در جنگ پشت به دشمن نمیکنم که پشتم زره داشته باشه اما داغ زهرا باهاش کاری کرد با صورت زمین خورد* من که یکباره در از قلعه خیبر کندم داغ زهرای جوان از نفس انداخت مرا *آقا از حال رفت آب آوردن آب به صورتش زدن اما دیگه نمیتونه بلند شه.. حسن کمک کرد، حسین کمک کرد، بابا بلند شد اما یه قدم ميرفت می‌نشست به سینه اش میزد یه جمله ای ميگفت فاطمه جان! دیگه با کی دلمو آروم کنم فاطمه دیگه به کی دل خوش کنم فاطمه ...* *بگم یا علی یه خبر شنیدید با صورت زمین خوردی بچه ها گفتن بابا زود بیا بی مادر شدیم با صورت زمین خوردی اما نبودی کربلا...کربلا حسینت بدن ارباً اربا دید.. * دشمن به هرازش تیر از جفا میزد من میزدم فریاد او دست و پا میزد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1733(1).mp3
13.48M
|⇦فاطمه مجموعه صفات....... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج عباس حیدر زاده 🥀🥀🥀 حضرٺ‌مـآدر! دستم را‌ به‌ پرچمت‌ میگیرم شبیه رزمنده‌هـا…که دلشـٰان‌ گرم‌ بود‌ به‌ سربند‌ یـٰازهرا‹س› گرمای دست‌ مـٰادر‌ گرم‌ میکند‌ یخِ‌ دنیـٰا را… ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•روبه راه نشد.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۳به نفس حاج محمد رضا طاهری 🥀🥀🥀 رو به راه نشد یک جور از پا افتاد که پا نشد از اون روز دیگه چشماش وانشد وای وای.. مادرم نشست چجوری زد که با یک ضرب دست با هم دو تا گوشواره هاش شکست *حضرت فرمود:جلو اومد سیلی تو صورتم زد. یجوری زد گوشواره هام شکست...مادرت داره روضه میخونه دیگه حالا میتونی آروم باشی؟...* رو به راه نشد یجور از پا افتاد که پا نشد از اون روز چشماش دیگه وانشد *فرمود: آه میکشی خدا برات ثواب تسبیح مینویسه ما ثواب نمیخوایم ما میخوایم با امام حسن آه بکشیم ..* مادرم نشست یجوری زد که با یه ضرب دست با هم دو تا گوشواره هاش شکست آه آه .. تو راه برگشت به‌ خونه دیدم چشماش رنگ خونه *آخه هی التماس امام حسن میکرد* با گریه میگفت که این راز عزیزم پیشت بمونه *نکنه چیزی به بابات بگی من این روزا دنبال اینم که غم از چهره ی علی بردارم..غیرتیا سادات منو ببخشید از مادرتون اینجور میگم ..* کاش میشد چادر خاک آلود و که زیر پاها بودو علی نبینه کاش میشد زخم روی ابرومو کبودیای رو‌مو علی نبینه غم روی غمه روی قلبم آشوبه عالمه که هرروزم صدتا محرمه آه آه مردنم کمه برا دردی که توی قلبمه آخه زمین افتاد پیش چشم همه آه آه تو سینه دارم نهفته هزار تا حرف نگفته الهی که مادرتون جلو‌ چشما نیفته *من دیدم شما ان شاءالله نبینید* دیدم که دستاش و برده بالا من قد کشیدم اما مادرم افتاد دیدم که چادرشم شد پاره آخ شکسته شد گوشواره وای مادرم.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
1403082204.mp3
17.11M
|⇦روبه راه نشد...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌محمد رضا طاهری 🥀🥀🥀 حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود🖤 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝