eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.7هزار دنبال‌کننده
38 عکس
46 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ . برای اولین بار بوسه رو ضریح دلدار ، یاد حرم علمدار کرده منو داغون ، خدا منو برگردون برای اولین بار بهم میگن کربلایی ، اون گنبدای طلایی کرده منو داغون ، خدا منو برگردون یادش بخیر سینه زنی بین دوتا برادر با زائرات بودیم همه عین دوتا برادر یادش بخیر روضه کنار خیمه گاه زینب یادش بخیر ، یادش بخیر دارم میمیرم امشب کربلا دلم برات تنگ شده ... کربلا دلم برات تنگ شده برای آخرین بار صدای زنگ اذون و دستای رو به آسمونو کرده منو داغون ، خدا منو برگردون برای آخرین بار دیدن طلوع آفتاب ، روبروی صحن ارباب کرده منو داغون ، خدا منو برگردون یادش بخیر وقت وداع با حرم اباالفضل خدا رو ما قسم دادیم به کرم اباالفضل یادش بخیر لحظه به لحظش پُره شور و شِین بود نماز صبح آخرم تو حرم حسین بود کربلا دلم برات تنگ شده ... کربلا دلم برات تنگ شده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 📌کربلایی وحید 📌 تو که نقاب می بندی دو صد حکایت دارد فقط همان چشمانت نماز وحشت دارد دشمن جلو آمد و نگاهش کردی یک پلک زدی خلع سلاحش کردی او که یل شامیِ عرب بود چه شد این گونه حقیر و رو سیاهش کردی جانم به تو ای سقا، بی تیغ و سپر حتی با لشکری از اعدا میجنگی فتنه همه از شامه، لعنت به امان نامه بستی به سر عمّامه میجنگی ای قمر بنی هاشم ابوفاضل 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 زمانه در تزویر و تو از خطر میگفتی به روی بام کعبه انا القمر میگفتی گفتی که فلک دورِ حرم می گردد دورِ سر اصحاب کرم می گردد این خانه که مشغول طَوافش هستید گِرد پدر و برادرم می گردد شمشیر نگات رعد و، خوندی تو رجز بعد و عمر پسر سعد و کم کردی سرداری و خوش منسب، همچون قمری در شب دورِ حرمِ زینب میگردی ای قمر بنی هاشم ابوفاضل 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 دلیرِ آل هاشم رشیدی و کراری جنم جلال جرأت از جناب حیدر داری چشمان تو را حضرت دریا خواندند صفین تو را محشر کبری خواندند جانانه ترین اهل اخوت ها را تیغ تو و ذوالفقار مولا خواندند ای حیدرِ در حیدر، جنگیدی و یک لشکر یاد علی و خیبر افتادن پایین نرو از مرکب، می لرزه عدو از تب یاد علی و مرحب افتادن اشهد ان علیا ولی الله شعر از: 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
زادسرور مگه قول ندادی از پا نیفتی تو که رفتی آب بیاری لب دریا نیفتی دعا کردم که تو با اون قد و بالا نیفتی با صورت رو خاک صحرا نیفتی حالا افتادی جلو چشمام بمیرم نمی بینه چشمات چی به روز تو آوردن که افتادی بدون دست و پات ای قمرم با تو من دارم می افتم که شکسته کمرم چه جوری من می تونم تو رو تا خیمه ببرم ای قمرم * دیگه بعد از تو که من یار ندارم لشگرم پاشیده از هم دیگه سردار ندارم دورمون دارن میخندن با کسی کار ندارم علم افتاده علمدار ندارم نه برا من برا اشکای حرم من پاشو با غیرت چه کنن زنا و دخترها تک و تنها توی این غربت ای با وفا شرمی از خدا نداره این سپاه بی حیا تو نباشی میان و آتیش میگیرن خیمه ها ای با وفا کانال سبک وشعرمداحی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
◼️ چگونگی شهادت حضرت عباس(ع) به بیان حضرت علی(ع) روزی ام البنين وارد اتاق شد. علی عليه‌السلام را ديد كه عباس خردسال را روی پاهايش نشانده، آستين‌های كودک را بالا زده و بازوانش را می‌بوسد و به شدت می‌گريد.‌ ام البنين(س) حيران و نگران علت را پرسيد. علی عليه‌السلام با اندوه پاسخ داد: «به اين دو دست نگاه می‌كردم و آن‌چه بر سرشان می‌آيد، به ياد می‌آوردم.» تعجب‌ ام البنين(س) به ترس تبديل شد. مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنيد: «از بازو قطع خواهند شد.» پرسيد: «چرا ياعلى؟» و آن‌گاه شرح كربلا را شنيد و اين‌كه دستان فرزندش در راه پسر ريحانه رسول(ص)، قطع خواهند شد. گريه امانش نمی‌داد، اما شكر خدا را می‌گفت كه پسرش فدای سبط گرامی رسول صلی الله عليه و آله می‌شود. علی عليه‌السلام مادر عباس را به منزلتی كه فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت: «خداوند در عوض دو دست، دو بال به او می‌بخشد تا با ملائكه در بهشت پرواز كند.» 📚منبع زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، باقر شريف قرشى، ص ۳۱