eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
32 عکس
33 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
برادرم... افتاده بود در دل صحرا برادرش مانند کوه، یکه و تنها، برادرش با آن همه سوار و کمان‌دار و نیزه‌دار دیگر نبود فاصله‌ای تا برادرش... بسیار سربلند و سرافراز مانده بود در غربتی به وسعت دنیا برادرش خطی عمود در افق دید کهکشان شطی که بود شعله‌ور اما برادرش... یک عمر بود مشق شب لاله‌های باغ یک مشک آب، علقمه، مولا، برادرش :: حالا منم که پاک، دل از دست داده‌ام در شعری از برادر او تا برادرم حالا منم که همنفسم روی خاک‌هاست حالا منم که در دل صحرا برادرم... با خون وضو گرفته و لب تشنه و غریب افتاده است از نفس آنجا برادرم با مادری که جای پدر را گرفته بود رفتم کنار پنجره، حالا برادرم ـ بی‌دست و پا و خسته و آرام روی تخت گردیده بود غرق تماشا برادرم ده ماه بعد، گوشۀ گلزار بود و من... سنگی سفید بود و چه زیبا برادرم در خواب ناز بوی خدا را گرفته بود آنجا کنار تربت صدها برادرم... ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
برادرم... افتاده بود در دل صحرا برادرش مانند کوه، یکه و تنها، برادرش با آن همه سوار و کمان‌دار و نیزه‌دار دیگر نبود فاصله‌ای تا برادرش... بسیار سربلند و سرافراز مانده بود در غربتی به وسعت دنیا برادرش خطی عمود در افق دید کهکشان شطی که بود شعله‌ور اما برادرش... یک عمر بود مشق شب لاله‌های باغ یک مشک آب، علقمه، مولا، برادرش :: حالا منم که پاک، دل از دست داده‌ام در شعری از برادر او تا برادرم حالا منم که همنفسم روی خاک‌هاست حالا منم که در دل صحرا برادرم... با خون وضو گرفته و لب تشنه و غریب افتاده است از نفس آنجا برادرم با مادری که جای پدر را گرفته بود رفتم کنار پنجره، حالا برادرم ـ بی‌دست و پا و خسته و آرام روی تخت گردیده بود غرق تماشا برادرم ده ماه بعد، گوشۀ گلزار بود و من... سنگی سفید بود و چه زیبا برادرم در خواب ناز بوی خدا را گرفته بود آنجا کنار تربت صدها برادرم... ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم به هر جایی که رو کردم، فقط روی تو را دیدم.. تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا تو را در واژه‌های سبز رنگ «ربّنا» دیدم تو را در آبشارِ وحیِ جبرائیل و میکائیل تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم تو را دیدم که می‌چرخید گِردت خانهٔ کعبه خدا را، در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم شبیه سایهٔ تو، کعبه دنبالت به راه افتاد تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند تو را در آن شب تاریک، «مصباح الهدی» دیدم در اوج کبر و در اوج ریای شام، ‌ای کعبه! تو را هم‌شانه و هم‌شأن کوی کبریا دیدم دمی که اسب‌ها بر پیکر تو تاخت آوردند تو را‌ ای بی‌کفن، در کسوت آل عبا دیدم دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریهٔ زهرا! تو را محکم‌ترین تفسیر راز «انّما» دیدم هجوم نیزه‌ها بود و قنوتِ مهربان تو تو را در موج موج «ربّنا» در «آتِنا» دیدم تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم تو را هر روز با ‌اندوه ابراهیم، همسایه تو را با حلق اسماعیل، هر شب هم‌صدا دیدم همان شب که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد تو را بر دامن زهرا و دوش مصطفی دیدم تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت تو را در چاهِ غربت هم‌نوای مرتضی دیدم سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند و من از کربلا تا شام را «غار حرا» دیدم به «یحیی» و «سیاوش» جلوه می‌بخشد گل خونت تو را ‌ای صبح صادق با «امام مجتبی» دیدم تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه تو را بی‌تاب در بی‌تابی طشت طلا دیدم ت شکستم در قصیده، در غزل، ‌ای جان شور و شعر تو را وقتی که در فریاد «اَدرِک یا اَخا» دیدم تمام راه را بر نیزه‌ها با پای سر رفتی به غیرت پا به پای زینب کبری تو را دیدم دل و دست از پلیدی‌های این دنیا، شبی شُستم که خونت را، حنای دست مشتی بی‌حیا دیدم چنان فواره زد خون تو تا منظومهٔ شمسی که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم تصوّر از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم شعر:علیرضا قزوه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹سربلند🔹 بر نیزۀ شقاوت این فتنه‌زادها گیسوی توست، سلسله‌جنبان بادها... بر نیزه می‌برند سرت را كه بعد از این سرسبز و سربلند بماند به‌یادها خورشید، با تلاوت لب‌های تشنه‌ات خوانده‌ست بر طلوع سرت، «اِن یكاد»ها هر روز، دشمنان تو، بی‌آبروترند تا زنده‌اند زینب و زین‌العبادها... تا هست بی‌وفایی و تا هست نقض عهد هر كوفه لعنتی‌ست به ابن‌ زیادها!... 📝 ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
درس عباس‌ها مذاکره نیست حرکت از منا شروع شد و در تب کربلا به اوج رسید روی لب‌های تشنه گل کرد و بر روی نیزه‌ها به اوج رسید آل سفیان شد استحاله و بعد، مسخ شد در یهود و آل سعود ظلم با شیوۀ معاصر قرن در زمین خدا به اوج رسید حرکت را حسین معنا کرد -شیعه در انحصار ذلت نیست- لفظ هیهاتِ کربلای حسین با همین محتوا به اوج رسید صلح با شمر تا ابد ممنوع درس عباس‌ها مذاکره نیست فکر کن با خودت که ظهر دهم کار سقا کجا به اوج رسید؟! گرچه ممسوس ذات الله است اکبر از اوج خویش آگاه است ارباً اربا شد و در آن صحرا در میان عبا به اوج رسید عشق، پیر و جوان نمی‌فهمد خون پیران چکید و اوج گرفت خون شش‌ماهه بر زمین نچکید از همان ابتدا به اوج رسید ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیه‌السلام 🔹چراغ قافله🔹 کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام، صفا و مروه دیده‌ام هیچ‌کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خطّ کربلا اهل خطا نمی‌شود... جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود... کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ‌کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود.. 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
حسینِ صبح مدینه، بصره، کوفه، شام، حتی مکه خوابیده‌ست نشانی نیست از اسلام و هر چه هست پوسیده‌ست! حسینِ صبح! در این شبکده برخاستی تنها یزیدِ خواب، از بیداری چشم تو ترسیده‌ست در این بازار بی‌رونق خریداری ندارد حق دریغا هر که را دیدی به جیب سکه چسبیده‌ست شکوه خون تو شمشیر را تسلیم کرد اما هنوز آن عارف بالله در میدان تردید است چه خونی خرج بیداری این اسلام خواهی کرد بهای این همه روشنگری‌ها، خون خورشید است صدای تیز حق را خنجر باطل نمی‌بُرَّد صدایی را که سرتاپا لباس رزم پوشیده‌ست نمی‌داند «صدای شمس» را هرگز غروبی نیست نمی‌بیند حسین از هر طرف بر خاک تابیده‌ست حسین است این درخت سربلند قرن‌ها گریه حسین است این که از چشم زمین خشک جوشیده‌ست ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
شهیدپرور اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد زمین برای همیشه، شهیدپرور شد زمین برای همیشه به قصد یاری تو تمام پاسخ آن پرسش مکرر شد زمین به یمن نفس‌های عاشقانۀ تو پر از طراوت دل‌های دردباور شد چه کیمیا به زمین ریخت حلق تشنۀ تو که خاک در نفس آسمان معطر شد؟! تو ذوالفقار شدی با دو تیغ، در دو نبرد جهاد اکبر تو هم‌رکاب اصغر شد به ظهر واقعه آدم به نام تو بالید اگر چه چشم تمام پیمبران تر شد کنون دوباره تو و کربلا و عاشورا سپاه اندکت اما هزار لشکر شد ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
این روزها... این روزها پر از تبِ مولا کجایی‌ام اما هنوز کوفه‌ای از بی‌وفایی‌ام هم زخم می‌زنم به تو هم دوست دارمت در گیر و دار تیرگی و روشنایی‌ام گم کرده‌ام مسیر تو را در غبار شهر اما اسیر توست دل روستایی‌ام گفتند کربلای زمینی... نیامدم حالا که راه بسته شده من هوایی‌ام این بار چندم است که تا مرز آمدم آه از شکسته‌بالی و بی‌دست و پایی‌ام... پلکم که گرم می‌شود از خواب می‌پرم با سُرفه‌های همسفر شیمیایی‌ام آورده‌ام بضاعت مزجاة قوم را انگشتر «عزیز»م و تسبیح «دایی»‌ام آورده‌ام پناه به شش‌گوشهٔ غمت برگشته‌ام به اصلیَتِ نینوایی‌ام دستت همیشه روی سر ما پیاده‌هاست این اربعین به لطف خدا کربلایی‌ام :: شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است این بار چندم است که یخ کرد چایی‌ام ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
گل و خنجر 💠💠 🥀🌹🥀🌹 بوم نقاشی به دستم بود و طرح پَر کشیدم با قلم‌موی خیالم نقش در دفتر کشیدم  دیدم اما این قلم‌مو رنگی از جوهر ندارد منّت از مژگان و ناز از دیدگان تر کشیدم کم کم از دشت شقایق صحنه‌ای ترسیم کردم با گلاب اشک خود باغ گلی پرپر کشیدم یک جهان شیدایی و یک آسمان عشق و محبت یک بهشت آزادگی را ساده با جوهر کشیدم.. یک بیابان العطش بین دو دریای خروشان آه سردی از نهاد ساقی کوثر کشیدم سوره‌ای سرشار از هشتاد و چار آیات عزت صورتی قرآنی از هفتاد و دو یاور کشیدم نغمۀ «الموت احلی من عسل» را نقش بر لب انعکاسی از یقین، تصویری از باور کشیدم.. در کنار علقمه پهلوی نخلستان عاشق مشک آب و تک‌سواری تشنه در دفتر کشیدم دست‌های ساقی لب‌تشنه را آنجا ندیدم جام آبی با نماد دست آب‌آور کشیدم یک چمن گل، یک نیستان ناله را وقتی که دیدم  روی موج دجله نقش ساقی و ساغر کشیدم بانگ «هل من ناصری» پیچیده در هفت آسمان‌ها شهسوار عشق را تنها و بی‌یاور کشیدم سینه‌ام آتش گرفت از آه و جانم بر لب آمد روی دست باغبان تا غنچه‌ای پرپر کشیدم صحنۀ تودیع اهل‌بیت وحی آمد به یادم ساق پای اسب را در دست یک دختر کشیدم آتش لب‌های تشنه، برق تیغ و برق دشنه جلوه‌های دلفریبی از گل و خنجر کشیدم.. عصر عاشورا میان موجی از گل‌های پرپر زیر تیغ خارها تصویر نیلوفر کشیدم در میان خیمه‌های سوخته در رقص آتش با کبوترهای سرگردان به هر سو سر کشیدم چهرۀ خورشید را از مشرق سرنیزه تابان ماه را در بستری از خاک و خون، بی‌سر کشیدم در شبی مهتاب و ابری با سرانگشتان لرزان برق چشم ساربان و نقش انگشتر کشیدم در تنوری غرق در نور خدایی در دل شب قرص ماهی را نهان در خاک و خاکستر کشیدم پابه‌پای کاروان در سایه‌سار دیر راهب آه سرد از دل کشیدم، جلوۀ دلبر کشیدم خطبۀ زینب قیامت کرد در حال اسارت شام را چون رستخیز و کوفه را محشر کشیدم پیش چشم زینب آزاده در کاخ ستمگر خیزران و قاری قرآن و طشت زر کشیدم تا شفق هم‌رنگ شد با سینه‌سرخان مهاجر بوم نقاشی به دستم بود و طرح پر کشیدم ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
«کهیعص» 💠💠 🥀🌹🥀🌹 در کنار موکبی نشسته‌ام به آسمان نگاه می‌کنم در خیال خود با مرکّب و قلم روی برگ‌های ابر و باد می‌نگارم آیۀ شریفه‌‎ای: «کاف هاء یاء عین صاد» این حروف سادۀ مقطّعه راز و رمز عاشقی‌ست کاف کربلاست -دشت آزمون و ابتلاست- هاء و یاء رمزی از هلاکت و یزید -طبق آیه‌های وعده و وعید- عین رمزی از عطش حرف صاد را به روی برگه‌های ابر و باد می‌کشم صاد اوج نالۀ قلم اوج استغاثۀ مرکّب است صاد صبر زینب است ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
نذر کربلا 💠💠 🥀🌹🥀🌹 دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم و این گلوی تشنه را شهید نیزه‌ها کنم برآن شدم که بغض سرخ این گلوی خسته را شبی دوباره وقف آن صدای آشنا کنم برآن شدم که دست‌های ناشکیب خویش را فدای آن دو دست پاک از بدن جدا کنم شما اسیر دست‌های پر فریب شب شدید و من برآن شدم به آفتاب اقتدا کنم... مرا به عاشقی، مرا به مرگ سرخ خوانده‌اند دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2