eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
33 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
این محرم این محرم فرق دارد، این محرم حنجریم نیزه‌ها باید بدانند از همه دنیا سریم این محرم کربلا آمد به استقبالمان پس محال است آن‌که از خون شهیدان بگذریم هر محرم نوحه‌خوان بودند آرام اشک‌ها این محرم فرق دارد، با رجزها تندریم دسته‌ زنجیرزن بودیم تا یک سال قبل در مصاف اشقیا امسال اما لشکریم پای روضه قد کشیدیم این مرام موج‌هاست پس کجا کوتاه می‌آییم، دریاباوریم ما شهید بن شهیدیم و در این پژواک‌ها پرچم هیهات را تا قله با هم می‌بریم روضه‌ بی‌یاوری خواندیم و عمری سوختیم در نهیب عصرِ یک «هل من معین» دیگریم یال اسب بی‌سوارش... حال ما را هم بپرس بوی پیراهن شنیدیم این محرم مضطریم ✍🏻 🏷 | | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
محرم متفاوت غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت تمام آینه‌ها اسم اعظم‌اند خدا را تو ای شکسته‌ترین اسم اعظم متفاوت.. کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد دو آدم‌اند ولی در دو عالم متفاوت صفوف سینه‌زنانت مُنظم‌اند و مشوّش منظم‌اند و پریشان، منظم متفاوت تو با تمام جهان فرق می‌کنی، تو که هستی؟ ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت چگونه می‌کشی و زنده می‌‎کنی، دل و جانم فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی خوش آمدی به جهان ای محرم متفاوت ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
نرسیدم... دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم به خیمۀ تو... نه! حتی به خویشتن نرسیدم گذشت سالی و در کاروان یوسف زهرا به چشم‌روشنی از بوی پیرهن نرسیدم به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان مرا چه شد که به لبّیکِ سوختن نرسیدم؟ دم غروب، سراسیمه گشتم آه دوباره به آن سری که جدا مانده از بدن نرسیدم به تن لباس ریا کردم آه، یک سر سوزن به بوریای تو ای شاه بی‌کفن! نرسیدم دوباره بر سر نی، سیب‌های سرخِ رسیده‌ست دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
های با موضوع ابتدا در کوفه ثابت کن که هستی با حسین یا حسین و یا حسین مسلمش تنها بماند، می‌شود تنها حسین یا حسین و یا حسین :: با عراق و شام و لبنان و یمن هم‌سنگریم شیعیانِ حیدریم قلب اسرائیل را با ذوالفقارش می‌دریم شیعیان حیدریم :: جنگ خیبر، بازی هر روز بچه‌شیعه‌هاست تیغ دست مرتضاست فتح اسرائیل، لالایی کودک‌های ماست تیغ دست مرتضاست :: لشگر عشاق اربابیم و همچون آهنیم لشگر سینه‌زنیم با سلاح اشکمان آتش به دشمن می‌زنیم لشگر سینه زنیم :: ما که در راه حسین بن علی سر می‌دهیم دل به حیدر می‌دهیم مثل عبدالله ما سر پای رهبر می‌دهیم دل به حیدر می‌دهیم :: گر خدا خواهد به دنبال سعادت می‌رویم با شهادت می‌رویم مثل عبدالله به قربان ولایت می‌رویم با شهادت می‌رویم :: مثل قاسم بی‌قرار مرگ در هنگامه‌ایم ما که خونین جامه‌ایم ظهر عاشورا به دنبال شهادت‌نامه‌ایم ما که خونین جامه‌ایم :: مرد و زن تا شیرخواره در سپاه کربلاست راه، راه کربلاست شیرخواره هدیه دادن رسم شاه کربلاست راه، راه کربلاست :: ما که مشتاقانه دنبال شهادت می‌دویم پس به میدان می‌رویم با علی اکبر بمانیم ارباً اربا هم شویم پس به میدان می‌رویم :: با ابالفضل علی ما دست بیعت داده‌ایم جان به کف آماده‌ایم ما که یاران و جام به کف آماده‌ایم :: از غدیر خم شروعِ فتنه شد تا کربلا گشته عاشورا به پا مرد جنگیم و نمی‌ترسیم از سرنیزه‌ها گشته عاشورا به پا :: دختران مرتضی در کربلا کم نیستند زینبی می‌ایستند دخترانِ خاک ایران کربلایی زیستند زینبی می‌ایستند :: لشکر کفر و یهودی کفرشان در آمده چون که حیدر آمده شیعه تا نزدیکی درهای خیبر آمده آری حیدر آمده :: اهل خاک کربلا و بچه‌های مادریم شیعه‌های حیدریم طبق آیات خدا ما فاتحان خیبربم شیعه‌های حیدریم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
من معتقدم زهر عسل خواهد شد گریه ز غمت خیرالعمل خواهد شد صد مشکل اگر داشته باشیم چه‌‌غم... با چایی روضه‌ی تو حل خواهد شد ✍ بر قلب تمام مؤمنین غم آمد هنگامه‌ی آن غمِ مُعظّم آمد مدّاح! بکش ز سینه مَدّ آهی ای اشک! قیام کن محرّم آمد ✍️ جهان پوشید بر تن رخت ماتم هلال ماه دارد هاله‌ی غم دمادم فاطمه با گریه گوید؛ مُحرّم شد، محرّم شد، محرّم... ✍️ اندوه و جنون و عشق، توأم دارم یک ماه نه، هر ماهِ خدا غم دارم با اشک گره زدم به هم غم‌ها را من هرچه که دارم از محرم دارم... ✍️ خیز و جامه نیلی کن، روزگار ماتم شد دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد ✍️ با اشک غمت خون دل آمیخته شد بر فرق فلک خاک عزا ریخته شد این صیحه‌ی فاطمه‌ست یعنی از عرش پیراهن خونین تو آویخته شد ✍️ جهان پوشید بر تن رخت ماتم هلال ماه دارد هالهٔ غم دمادم فاطمه با گریه گوید: مُحرّم شد، محرّم شد ، محرّم... ✍️ گل‌کرده نشاط در دلم، با غم تو زنده‌ست خدا و دینش از ماتم تو در شهرِ هزاررنگ ما، رنگی نیست بالاتر از سیاهی پرچم تو ✍️ باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ✍ باز هم شیر حلال مادران تأثیر کرد بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند ✍ اهلِ عالَم دارد از رَه، ماهِ ماتم می‌رسد هیئتی‌ها! یاعلی! دارد محرم می‌رسد ✍ ای دلم! طاقت بیاور! آتش غم می‌رسد بر مشامم بوی اسپند محرم می‌رسد ✍ آماده شوید! فصل ماتم آمد تا کرببلا قافله‌ی غم آمد با ناله و فریاد بگوئید به هم: ای اهل عزا! آمد ✍ به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین شروع می‌کنم این ماه را به نام حسین ✍ این اشک رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک تو را پاک کند ✍️ ای عشق همیشگی اباعبدالله معنای یگانگی اباعبدالله خوشبختی محض است کنارت بودن آرامش زندگی اباعبدالله ✍ اندوه و جنون و عشق، توأم دارم یک ماه نه، هر ماهِ خدا غم دارم با اشک گره زدم به هم غم‌ها را من هرچه که دارم از محرم دارم... ✍ هنگامه‌ی ماتم است، کم گریه نکن اسباب فراهم است، کم گریه نکن نگذار که شرمنده ارباب شوم ای چشم! مُحرّم است، کم گریه نکن ✍ آمد به دلم شور عزاداری باز روشن شده چشم من به بیداری باز سنگ است دلم، ولی از این داغ عظیم رود از دل سنگ می‌شود جاری باز ✍ بگذار که فرشِ روضه‌هایت باشم یک عمر دخیلِ خاکِ پایت باشم با -روی سیاهِ از خجالت سرخم- بگذار که پرچمِ عزایت باشم ✍ این قافله دارد به کجا می‌آید؟ به مهبط اشک انبیا می‌آید این خاک پُر از خاطره‌ی اشک علی‌ست این قافله سمت کربلا می‌آید... ✍ غم آمده باب آشنایی شده است.. در شهر عجب برو بیایی شده است امروز فلک رخت عزا پوشیده روزی که حسین کربلایی شده است.. ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
، ماه پیروزی خون بر شمشیر ------------ آمده ماه خداوند قدیر ماه پیروزی خون بر شمشیر این من و قتلگه و کرب و بلات یا حسین بن علی جان به فدات ای مسیر تو مسیر عزّت ای طریق تو طریق رحمت ای چراغ همگان نور رخت می کنم با تو و راهت بیعت آمده بر همگان خیر کثیر ماه پیروزی خون بر شمشیر من سپردم دل خود را به ندات یا حسین بن علی جان به فدات کربلا ، کرب و بلای دل من نینوا ، غرق نوای دل من عشقت ای دوست صفا داده به دل بنگر ای یار صفای دل من آمده بهر همه ماه خطیر ماه پیروزی خون بر شمشیر دین گرفته ز تو ای دوست حیات یا حسین بن علی جان به فدات نهضتت ، نهضت بیداری ماست سبب عزم وفاداری ماست گریه بر محنت و مظلومی تو در جهان جلوه ی غمخواری ماست آمده ماه رهایی ز کویر ماه پیروزی خون بر شمشیر این منم منتظر لطف و عطات یا حسین بن علی جان به فدات ای تو آزادترین مرد جهان ای ز خون تو زمین لاله فشان از تو نابود شده سنگر کفر جبهه ی حق ز تو بگرفته توان آمده موسم مردان دلیر ماه پیروزی خون بر شمشیر دارد آئینه ی دل مدح و ثنات یا حسین بن علی جان به فدات ای شده دیده و دل مجنونت کربلا غرقِ به خون از خونت بغض سنگین ز غمت در سینه سینه خونین ز غم افزونت می کند داغ تو را دل تفسیر ماه پیروز خون بر شمشیر چهره گلگون شده از اشک عزات یا حسین بن علی جان به فدات ای که هفتاد و دو گل داری تو ای که از عاطفه سرشاری تو معنی سرخ ترین آلاله واژه ی روشن ایثاری تو با تو شد عاشق دلدار بصیر ماه پیروزی خون بر شمشیر دل شده تشنه لب آب بقات یا حسین بن علی جان به فدات ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
حضرت قاسم ع ی(30).mp3
زمان: حجم: 112.8K
حضرت قاسم ابن الحسن (ع) منم از نسل آل هاشم یتیم مجتبایم قاسم یاور حسینم من دایم همره عمویم کربلا واویلا واویلا واویلا ³ دشمن دین بود در جدل منم بین همه بی بدل مرگ بود بهر من چون عسل به راه دین کنم جان فدا واویلا واویلا واویلا ³ عمویم داده اذن میدان به میدان می دهم من جولان ز دشمن می کشم فراوان کشم دشمن دین خدا واویلا واویلا واویلا ³ یار و همسنگر عمویم بسوزاندم دل عدویم ستاده عدو رو به رویم حاجت من دگر شد روا واویلا واویلا واویلا ³ بگشتم چون پدر تیرباران حسین فاطمه نگران زینب و سکینه پریشان تمام خیمه ها در عزا واویلا واویلا واویلا ³ به راه او نمودم ایثار بین دشمن شدم گرفتار به راه او نمودم ایثار فتادم بر زمین در صحرا واویلا واویلا واویلا ³ قاسمم شهید بیدادم غرق خون از نفس افتادم زیر سم اسبان جان دادم میان خیمه ها شد غوغا واویلا واویلا واویلا ³ حاج رضا یعقوبیان (ع) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
مادر که باشی -همه می دانند- باید در ناگهانِ وداع،به ستایش زیبایی قد و بالای پسر نشسته باشی... بانوی بایسته و بِشکوهِ سرای "حسن"! نیک امانتداری بوده ای که امانت را به مسلخ می سپاری و خود می ایستی به تماشای "نجمه" ی عاشقی که در پیراهنِ "قاسم" نفس می کشد... سلام بر قاسم و مادر پاکش... شیرین تری از قاعده ی هر چه که کندو شیرین قدِ شیرین سخنِ خوش بر و بازو موی تو می ارزد به همه لشکر آن سو در بادیه کو ماهتر از قاسم من؟کو؟ پیوند گل و آینه و نخل و نباتی در وصف پدر یکسره "تنسیق صفاتی" در هر قدمی درخور مدح و صلواتی! از نسل "مع الحق"ی و از ایلِ "هُوَ الهو" ای پیرهنت معبر بالغ شدن ماه! ماه تن تو تازه رسیده به گذرگاه! ای سیزدهِ هر چه بهارانه ی دلخواه! یک فصل بلوغ آمده گِردت به تکاپو! شمشاد بهارآورِ ریشه زده در دل! مادر به فدای تو و این قدّ و شمایل! دور کمرت دست عمو بسته حَمایل جذاب تری با گرهِ بسته به ابرو... نازم تو و ارثیه ی حُسن "حَسن"ات را انگار که گُل، رهن نموده دهنت را آهسته برو تا که ببویم بدنت را ای رایحه ی سرزده از خرمن شب بو! ای سروِ سبک در گذر تیغ نشسته! ای شوقِ شنابنده ی نعلین گسسته! آیینه! مبادا که ترک خورده،شکسته برگردی از این حجم تماشا و هیاهو... در ولوله و دلهره ی دیگرِ خیمه من ذوق تماشای توأم بر در خیمه! آنسان که دم رفتنِ پیغمبر خیمه... پیغمبرِ خیمه....نکند تیر به پهلو.... گلبرگ،لگدکوبِ سرِ سُم شده، شاید.. یا آنکه دوباره بدنی گم شده،شاید... در هلهله مشغولِ تیمّم شده،شاید... می آید عمو سوی تو بر روی دو زانو.... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
به کودکیِ مظلوم حضرت قاسم،هنگام شهادت پدر... گفت: "دفن پدرم، عمه! چرا طول کشید؟ دفن سخت است مگر؟ کار شما طول کشید قبر جدم که همین جاست؛ همین نزدیکی پدرم را عمویم برد کجا؟ طول کشید اول انگار صدای زنی آمد، بعدش مردها همهمه کردند... صدا طول کشید"... عمه بغضی شد و در حنجره ی خویش نشست عمه بغضی شد و تا کرب و بلا طول کشید دست "عباس" قوی بود ولی آن همه تیر تا شود از تن و تابوت جدا، طول کشید.... رفت و.... یکبار دگر هم عمویش دیر آمد تا شود جمع "علی" روی عبا طول کشید... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم به هر جایی که رو کردم، فقط روی تو را دیدم.. تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا تو را در واژه‌های سبز رنگ «ربّنا» دیدم تو را در آبشارِ وحیِ جبرائیل و میکائیل تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم تو را دیدم که می‌چرخید گِردت خانهٔ کعبه خدا را، در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم شبیه سایهٔ تو، کعبه دنبالت به راه افتاد تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند تو را در آن شب تاریک، «مصباح الهدی» دیدم در اوج کبر و در اوج ریای شام، ‌ای کعبه! تو را هم‌شانه و هم‌شأن کوی کبریا دیدم دمی که اسب‌ها بر پیکر تو تاخت آوردند تو را‌ ای بی‌کفن، در کسوت آل عبا دیدم دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریهٔ زهرا! تو را محکم‌ترین تفسیر راز «انّما» دیدم هجوم نیزه‌ها بود و قنوتِ مهربان تو تو را در موج موج «ربّنا» در «آتِنا» دیدم تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم تو را هر روز با ‌اندوه ابراهیم، همسایه تو را با حلق اسماعیل، هر شب هم‌صدا دیدم همان شب که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد تو را بر دامن زهرا و دوش مصطفی دیدم تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت تو را در چاهِ غربت هم‌نوای مرتضی دیدم سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند و من از کربلا تا شام را «غار حرا» دیدم به «یحیی» و «سیاوش» جلوه می‌بخشد گل خونت تو را ‌ای صبح صادق با «امام مجتبی» دیدم تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه تو را بی‌تاب در بی‌تابی طشت طلا دیدم ت شکستم در قصیده، در غزل، ‌ای جان شور و شعر تو را وقتی که در فریاد «اَدرِک یا اَخا» دیدم تمام راه را بر نیزه‌ها با پای سر رفتی به غیرت پا به پای زینب کبری تو را دیدم دل و دست از پلیدی‌های این دنیا، شبی شُستم که خونت را، حنای دست مشتی بی‌حیا دیدم چنان فواره زد خون تو تا منظومهٔ شمسی که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم تصوّر از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم شعر:علیرضا قزوه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
میزنم دم ز ولای تو اباعبدالله دلم افتاده به پای تو اباعبدالله پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم من گدایم گدای تو اباعبدالله با همه خیل گدایی که در خانه توست کم ندیدم ز عطای تو اباعبدالله مادرم گفت اگر این همه عزت داری پدری کرده برای تو اباعبدالله ای که آرامش جان علی و فاطمه ای جان عالم به فدای تو اباعبدالله کعبه دور سر شش گوشه تو میگردد مروه دنبال صفای تو اباعبدالله این ورودی جنان یا در باب القبله است.!؟ چه بهشتی است سرای تو اباعبدالله بی جهت نیست حرم هر شب جمعه غوغاست زائر توست خدای تو اباعبدالله کاش محشور شوم روز قیامت آقا با تو و با شهدای تو اباعبدالله زودتر از همه سیراب شود از کوثر زائر کرببلای تو اباعبدالله یاری مادر تو حضرت زهرا کرده هر که گرید به عزای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم می آید میزند ناله برای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم میشنود ناله واولدای(واعطشای) تو اباعبدالله پیش چشمان تر تو پسرت را کشتند جگرم سوخت برای تو اباعبدالله بی جهت نیست زمینگیر شدی پیش تنش تکه تکه شد عصای تو اباعبدالله خواستی موی سفید تو نبیند زینب خون او گشت حنای تو اباعبدالله اولین مرتبه بود از حرم آمد بیرون خواهر تو زقفای تو اباعبدالله این همه دیده نامحرم و زینب، ای وای خوب شد بود عبای تو اباعبدالله ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
روضه برپا بود هر جا آب بود روضه‌هایش ذکر بابا آب بود مقتل جان‌سوز آقا آب بود تشنه لب بود آه اما آب بود روضه‌خوانش گاه ظرفی آب شد گاه‌گاهی روضه‌خوان قصاب شد ماجرای آب، آبش کرده بود غصه‌ی ارباب، آبش کرده بود مادری بی‌تاب، آبش کرده بود دختری بی‌خواب، آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می‌خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی‌حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه‌ی شمشیرها یادش نرفت سنگ‌ها و تیرها یادش نرفت او به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی‌ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راهِ زن‌ها را گرفت عمه را با دست بسته می‌زدند با همان نیزه شکسته می‌زدند بچه‌ها را دسته دسته می‌زدند می‌شدند آنقدر خسته... می‌زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود او جوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام، پشتش را شکست غصه‌های، شام پشتش را شکست کوچه‌های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام، پیرش کرده بود سنگ روی بام، پیرش کرده بود طعنه و دشنام، پیرش کرده بود بی هوا عمامه‌اش آتش گرفت مثل زهرا جامه‌اش آتش گرفت درد و رنج و غصه‌ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه‌ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2