eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
33 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• دستت افتاده، لب افتاده... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری 🖤🖤🖤🖤 *نانجيب گفت: گناهِ اولين و آخرين به گردنم باشه اگه داغش رو به دلِ مادرش نذارم... عَمر بن سعد اَزُدی قسم خورد، گفت: ميرم سر از بدنش جدا ميكنم... يه عده كربلا عثماني مذهب بودن، كينه داشتن جنگ جمل از امام حسن، تا قاسم گفت: "إن تنکرونی فأنا ابن الحسن" ديدن يك به يك نميتونن حريفِ قاسم بشن، همه دورش رو گرفتن، اينقدر سنگ بر بدنِ قاسم زدن، توي اين سنگ باران كسي كه نه خود داره و نه زره داره، وقتي سنگ ميزنن بايد جلوي صورتش رو بگيره، در همين حين يه نانجيبي با شمشير و نيزه زد، قاسم رو از روي اسب انداخت، يه وقت صداش بلند شد: عموجانم!... حالا ابي عبدالله خودش رو به عجله رسونده، اما چه لحظه اي حسين رسيد، ديد نانجيب بالا سرِ قاسم نشسته، همين عَمر بن سعد اَزُدی نانجيب موهاي قاسم رو گرفته، ميخواد سر از بدنش جدا كنه، يه وقت ابي عبدالله مثل باز شكاري خودش رو رسوند، دست نانجيب رو با شمشير قطع كرد، صداي نحس عَمر بلند شد، قومش اومدن اين نانجيب رو نجات بدن، همه با اسب ها اومدن، يه وقت ديد يه صداي ضعيفي از مابينِ سپاه اسب ها بلند شد، عمو جان! ديگه شكلِ مادرت شدم، استخوان هاي سينه ي من هم شكست... همه بايد يه جوري ارث ببرن از فاطمه، چرا كه دوميِ ملعون به معاويه نوشت، اومدم پشت در صداي نفس كشيدن هاي فاطمه رو ميشنيدم چنان با لگد به در زدم، صداي شكستن استخوان هاي فاطمه رو شنيدم... لذا هم قاسم استخوانهاش شكست، هم ابي عبدالله...* دستت افتاده، لب افتاده و سر افتاده عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده همه با چکمه ی جنگی ز تنت رد شده اند ! بس که امروز تنت بین گذر افتاده پشت لب های تو دیگر پسرم سبز شده روی خشکیِ لبت خون جگر افتاده چشم های حسنیِ تو نه بسته ست نه باز ! هر کسی دیده تو را یاد پدر افتاده باز انگار علی رفته اُحد برگشته باز انگار رویِ فاطمه در افتاده ! *اگر توي گودال ده اسب رو نعل تازه زدن، ديگه ابي عبدالله هم جون نداشت و هم سر نداشت، اما قاسم افتاده، ابي عبدالله اومد بالا سرش...گفت:* آسمانی شده ای که پُر ماه است عمو به رویت سُمّ فرس ها چقدر افتاده مشتری های تو با سنگ خریدند تو را عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده … سید پوریا هاشمی *شب عاشورا ابي عبدالله جايگاه رو داره به همه ي اصحاب نشون ميده، ديدن قاسم از جا بلند ميشه، عمو جان! منم فردا هستم بينِ اينها، فرمود: آره هستي قربونت برم... دوباره بلند شد: عموجان! منم كشته ميشم؟ ابي عبدالله سئوال كرد: قاسم جان! مرگ در نظرِ تو چه جوريه؟ سريع گفت: "اَحلَی مِنَ العَسَل"... ابي عبدالله فرمود: هم تو كشته ميشي و هم شيرخواره ي من شهيد ميشه، يه وقت از جاش بلند شد قاسم، گفت: مگه پاشون به خيام باز ميشه؟.. فرمود: آري چون هيچ مردي توي خيمه ها نمونده....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
|⇦•روی برگشت ندارد به حرم... و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری 🖤🖤🖤 روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد  چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته   طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند   پدر پیر خجالت زده مضطر گشته   نه فقط خیمه که از حالت واله شدنش  دیده ی لشگر کوفه به خدا تر گشته    * گفت: اگه آبش نديد مي ميره، آبش بديد هم ميميره...*   آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد!؟  رفتنی بود دگر غنچه ی پرپر گشته   آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند  پاسخ خواستنش خنده ی لشگر گشته   *اين نامردا كه آب رو به روي ابي عبدالله بستن، هلهله مي كردن يادشون رفته بود كوفه خشكسالي شد بود اومدن خونه ي اميرالمؤمنين، گفتن:آقاجان! تا حالا كوفه اينجوري خشكسالي نشده، يه كاري كنيد، مولا ميخواد يه جوري اينا رو نمك گير كنه، مديون حسين بشن، فرمود: حسينم رو خبر كنيد بياد، ابي عبدالله اومد، روايت ميگه: تا ابي عبدالله دست به آسمون بلند كرد، چنان باراني باريد كه نظيرش نباريده بود، همه دور حسين حلقه زدن، گفتن:حسين جان! ان شاءالله يه روز برات جبران مي كنيم، جبران هم كردن، نگذاشتن حرفهاي حسين تمام بشه، زود جبران كردن، يه وقت ديدن بچه داره روي دست حسين بال بال ميزنه... يه وقت ابي عبدالله نگاه كرد"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"*   به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت   داغ این طفل ولی چند برابر گشته   آه از تیر بزرگی که به حلقومش خورد  آه از آن بدن کوچک بی سر گشته    آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد   حرمله از همه انگار که بهتر گشته  ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
|⇦• فرقةٌ بالسيوف... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری 🏴🏴🏴🏴 همين نافع بن هلال نزديك خيمه ي حضرت شنيد عمه ي سادات زينب كبري ميگه: حسين جان! اصحابت رو آزمودي يا نه؟ پات مي ايستن يا نه؟ من دلشوره دارم، فرمود: زيبنم! اصحاب من بهترين اصحابن، نافع اين حرفارو شنيد، دوان دوان اومد پيشِ حبيب، گفت: خاك بر سرمون شده، هنوز دخترِ فاطمه به وفاداري ما شك داره، حبيب اصحاب رو جمع كرد، اومدن دَمِ خيمه ي زينب، بي بي جان! فردا شما فقط نظاره گر باش، اينقدر در ركاب برادرت شمشير مي زنيم، شمشيرهامون كُند بشه، يك به يك در ركاب حسينت جونمون رو ميديم، خيالت تخت باشه، ابي عبدالله فرمود: زينبم! برو از حبيب تشكر كن؛ بي بي اومد، از حبيب تشكر كرد، ممنونم كه داداشم رو تنها نميگذاري؛ حسينم غريبه... من ميخوام بگم: حبيب! مسلم! زهير، اي والله به وفاتون، اما مثل عصر فردا كجا بوديد، وقتي حسين تكيه به نيزه شكسته زد؛ صدا زد: يا حبيب! يا مُسْلِم بن عَوْسَجَه! يا زهير! پاشيد ببينيد ديگه كسي برام نمونده، يه نانجيبي اين صحنه رو ديد؛ گفت: حسين! تو هنوز زنده اي؟ پاشو دارن ميرن سمتِ خيمه ها... بخدا برا حسين سخته هنوز زنده باشه ببينه دارن دستاي رقيه رو مي بندن، ابي عبدالله فرمود: اگه دين نداريد اما آزاده باشيد، اول بياييد كارِ من رو تموم كنيد، از صبح اصلا حرف حسين رو گوش ندادن، همش هلهله كردن، شمرِ ملعون گفت: راست ميگه، برگرديم گودال، كارِ حسين رو تموم كنيم" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛" پيرمردها قربة الي الله با عصا ميزدن، اي حسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ▪️▪️▪️ آسمون چشمای تو داره واسه من میباره مگه از غروب تلخ کربلا خبر نداره جیگر پاره کجا و اون گلوی پاره پاره بدن حسن کجا و بدنی که سر نداره خداحافظ برادرِ غریب من خداحافظ گریه نکن برا حسن خداحافظ.. آسمون میزنه پر پر واسه لحظه های آخر گریه های دو برادر روی آغوش پیمبر * افتادن رو سینه ی پیغمبر. دقت کن، حالا...* یاد اون شبی که باید هر دوشون با دل مضطر توی گریه سر بذارن به روی سینه ی مادر *داشتن نگاه میکردن دیدن علی داره آخرین بند کفن رو می بنده. امیرالمومنین دید بچه ها دارن دق میکنن. فرمود: بیاید، بیاید با مادر وداع کنید. یکی یمین یکی یسار، هر دو افتادن رو سینه ی مادر. چشم حسن و حسین بهم دیگه افتاد. هر دو دارن گریه میکنن. یکی میگه مادر اگه جوابمو ندی می میرم. یکی میگه مادر اگه جواب ندی روح از تنم میره. بابا! وقتی جون داشت دستاش بالا نیومد. چرا...* سر آن ضربه که زد بازوی تو درد گرفت چه قَدَر جایزه آن قنفذ نامرد گرفت دردم این است مغیره به علی می خندد آن غلافی که تو را زد به کمر می بندد *یه وقت دیدن بند کفن وا شد. دستای آسیب دیده بیرون اومد. یه دست گردن حسن، یه دست گردن حسین. صدای آسمونی ها بلند شد. علی جان! این بچه ها رو از رو سینه ی زهرا بردار. آسمونی ها طاقت ندارن. آسمونی ها کجا بودید وقتی جنازه حسنو تیرباران کردن. وقتی حسین دونه دونه تیر ها رو در می آورد. آسمونی ها کجا بودید؟ آسمونی ها کجا بودید وقتی که ده نفر نعل تازه به اسب ها زدن. این قَدَر رو سینه تاختن...بگو حسین...* روضه و گریه برا تو نداره تمومی آقا مطمئنم توی هیأت که تو روبرومی آقا من مثه یوسف زهرا برا تو مشکی پوشیدم روز تاسوعا گذشته ولی من تو رو ندیدم *بریم بین الحرمین..* سلام آقا!.. *تو رو امام حسین علیه السلام اینی که من میگم اگه یاد ساعت وداعت افتادی که اینجوری یه نگاه کردی دستو آوردی بالا. به گنبد امام حسین نگاه کردی با امام حسین چی گفتی؟ من میگم، اگه اینه حقشو ادا کن..* سلام آقا سلام من به پرچمت حلالم کن اگه نمُردم از غمت *اونی که زودتر از همه تو گریه برا تو جون داد رقیه بوده. اما زینبم زیاد عمر نکرد. ربابم زود از دنیا رفت. حلالم کن اگه نمُردم از غمت آقاجان... آقاجان نکنه سال آخرم باشه. همین شبا با پیرهن مشکیم باید خداحافظی کنم. آیا اجازه داره بگم پیرهن مشکیمم با من تو خاک قبرم بذارید..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ⏬⏬⏬
|⇦•و دستان علی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی 🥀🥀🥀 علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت:، نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار، از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟ همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم، به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه استاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر، ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است.که بازوش شکسته است. علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد  *شب شب سختیه اصلا همه مصیبتا مال امشبه فقط من جایی ندیدم زینب امشب کجا بوده.. شاید علی به بچه هاش به حسن و حسینش گفت: بچه ها شما فقط کارتون امشب همین باشه فقط مواظب زینب باشین فهمیدین چی گفتم؟ من و اسماء این بدنو غسل میدیم فقط شماها کارتون این باشه مراقب زینب باشین.زینب نباید خون ببینه،زینب نباید بازوی شکسته ببینه،الان بچه ست الان نباید ببینه،حالا بعد میبینه،زینب نباید این صحنه ها رو ببینه..ولی بذار زینب ببینه بذار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره.. بذار زینب غسل زیر پیراهنو یاد بگیره..بذار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه،یه شبی این غسل به دردش میخوره زن غساله اومد این بدنو غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار میکنه. کجا؟ من این بدنو غسل نمیدم همه جای این بدن شکسته است.همه جای این بدن سیاهه یهو بی بی بدو بدو اومد.کار خودمه ها من اون شب که مدینه بابام بدن مادرمو غسل میداد دیدم..بلدم چجوری غسل بدم بابام اینجوری غسل میداد..بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز..* «اسماء بریز آب روان بر روی گل برگ گلم» علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•و دستان علی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی 🥀🥀🥀 علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت:، نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار، از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟ همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم، به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه استاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر، ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است.که بازوش شکسته است. علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد  *شب شب سختیه اصلا همه مصیبتا مال امشبه فقط من جایی ندیدم زینب امشب کجا بوده.. شاید علی به بچه هاش به حسن و حسینش گفت: بچه ها شما فقط کارتون امشب همین باشه فقط مواظب زینب باشین فهمیدین چی گفتم؟ من و اسماء این بدنو غسل میدیم فقط شماها کارتون این باشه مراقب زینب باشین.زینب نباید خون ببینه،زینب نباید بازوی شکسته ببینه،الان بچه ست الان نباید ببینه،حالا بعد میبینه،زینب نباید این صحنه ها رو ببینه..ولی بذار زینب ببینه بذار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره.. بذار زینب غسل زیر پیراهنو یاد بگیره..بذار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه،یه شبی این غسل به دردش میخوره زن غساله اومد این بدنو غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار میکنه. کجا؟ من این بدنو غسل نمیدم همه جای این بدن شکسته است.همه جای این بدن سیاهه یهو بی بی بدو بدو اومد.کار خودمه ها من اون شب که مدینه بابام بدن مادرمو غسل میداد دیدم..بلدم چجوری غسل بدم بابام اینجوری غسل میداد..بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز..* «اسماء بریز آب روان بر روی گل برگ گلم» علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•زمین خوردن من‌. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس واعظی 🥀🥀🥀 یل خیبر اینقدر گریه نکن جلوی در اینقدر گریه نکن *هی جلوی درو نگاه نکن دنبال چی میگردی؟ اون میخ در رو رها کن اون خون رو دیوار رو رها کن علی گریه نکن* من از اشک مردانه دق می‌کنم همین گوشه‌ی خانه دق می‌کنم مگر مُرده باشم تو گریه کنی زمین خورده باشم تو گریه کنی زمین خوردن من فدای سرت کتک خوردم اصلاً فدای سرت بر آن خون دیوار خیره مشو به تیزی مسمار خیره مشو *حالا میخواد آروم کنه علی رو حالا میخواد دلداری بده * به جان علی پهلویم بهتر است عزیزدلم بازویم بهتر است تو حرف از مدینه شنیدی علی سر من خجالت کشیدی علی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ ‍#⃣ #⃣ 🥀🥀🥀🥀🥀 ✅ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْكُمْ وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَها  آخه كدوم مصیبتی از این بالاتر كه تو نصف روز همه گلهای زینب رو سرها بالا نیزه كردن، وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ . اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِیِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذابَ (الاَْلیمَ) اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّكَ وَ آلِ نَبِیِّكَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً. حسین آقام .. همه میرن تو می مونی برام .. با مادرم .. ایشاالله اربعین میام حرم به این امید .. شاید آقا منِ بدم خرید ولم نکن .. بدم نگاه به این دلم نکن ای آشنا .. منه حقیر کجا شما کجا شه وفا .. گره به کارمِ گره گشا سلام بدم .. به محضرِ شما ، قدم قدم صدات زدم .. با دستِ خالی اینجا اومدم حالا دست ادب رو سینه ات بذار انگار الان کربلا روبروی ضریح شش گوشه ایستادی... اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ سرهارو به سجده بگذارید،سجده رفتن خیلی گره ها رو باز میكنه،تو این سجده خیلی حرفها زده میشه،وقتی سجده ای داری حرف میزنی،خیلی آدم احساس نزدیكی به خدا میكنه، حوائج رو مَد نظر بیارید صدر حوائج فرج امام زمانمون باشه اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ التماس دعا🤲🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
و توسل به ابن الکریم خضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری 🥀🥀🥀 *عرضم این بود همون هیبت بی مثال ابی عبدالله نمیذاشت عبدالله رو حرف عمو نه بیاره.."احبسیه یا اختاه!"نگهش دار..هر جا صدای لاحول ابی عبدالله میومد بچه ها مطمئن بودن این زن و بچه امید داشتن. نقل مقتل اینه آقا میومد روی بلندی که خیمه صداش رو بشنوه میفرمود: "لاحول ولا قوه الا بالله"...تصور کنید اینهمه خستگی داشت آقای ما این همه شهید رو آورده خیمه ی دارالحرب..این همه داغ پشت داغ دیده.. آخرین داغی هم که دیده داغ عبدالله بن حسن بود.ربط به دین نداره قواعد جنگی ایجاب میکنه چونل همه دارن یه نفر رو میزنن. آقا هی در تکاپو هست.. نمیتونه ساکن یجا وایسته ،وایسته میزنن لذا آقایی که این همه عزیز،ازدست داده و این همه نگرانی..بعدمن خیمه ها چی میشه؟ آقا اما میجنگه مثل شیری که میزنه به گله ی گرگا همه فرار میکنن.تو قاعده ی جنگ اینه داره میجنگی بابا این مال رسم‌ جاهلیت بود وقتی داری میجنگی ایستاد نفس بگیره حق زدن نداری..نوشتن" فَوَقَفَ یَستَریحُ ساعَتَنا" آقا ایستاد دقایقی استراحت کنه. یوقت دیدن یه ،سنگی پیشونی ابی عبدالله خورد.آقا اومد این لباس رو بده بالا خون رو از،صورت وپیشانی پاک کنه سینه ی آقا معلوم شد.نوشتن اینجا نامرد تیر و به کمان کرد زد.بعضی از بزرگان فرمودن: اصلا نیاز نبود بیان سر از بدن جدا کنن..همین یه تیر بس بود چون تیر به قلب ابی عبدالله خورد.شدتش رو میخوای بدونی..آقا دید هر کار میکنه تیر از جلو بیرون نمیاد،تیر رو از پشت سر بیرون آورد.انتهای تیر رو شکست.بالاخره آقا رو مرکبه آرام آرام دیگه بی رمق شد افتاد رو زمین..بی ادبی والله بگم ،بگم با نیزه به پهلوش زدن از اسب انداختنش..حالا عرضم اینجاست یکی یکی دور حسین رو گرفتن.همچنان اون هیبت حسین، حتی بابا بچه های امام حسن هستن که اینگونه باباشون احترام قائل بود هیبت برا ابی عبدالله..بابا حتی دشمنم اون هیبت رو قائل بود. خولی اومد بیرون از گودال گفت مگه نخواستی کار رو تموم کنی؟گفت: چشماش چنان با هیبت بود خودش میگه انگار علی داشت نگاه میکرد ترسیدم.اونکه دشمنه ،اون دشمن هم اون هیبت رو قائل بود حالا ایناکه خانوادتاً این هیبت رو قائلن...این هیبت رو نگاه کن..داره میره میدان این زنا دورش رو گرفتن این هیبته همچنان هست این کوه نبای دبه تلاطم بیفته، نباید زانوان این کوه بلرزه، یه وقت زینب اومد جلو گفت: داداش! این زنا آماده ان برات بجنگن ها..."احبسیه یا اختاه!" رو یادته باید نگهش داره زینب.. اما این هیبت که زمین افتاد.بابا.. عالم‌ دگرگون شد زینب که بماند.هرخواهری باشه تو این صحنه دست بسر میزنه..دست عبدالله رها شد دوید سمت گودال....* ادامه⏬⏬⏬
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان 🥀🥀🥀 میگه تا صدای علی اکبر اومد دیدم بابام رکاب اسبو گم کرده، نمی تونه سوار بشه. عباس کمکش کرد. دیدند حسین اومد وسط لشکر. یه جمله ای بگم! تنها بدنی که امام، عاشورا براش حریم قائل شد، بدن علی اکبر بود. هفت قدمی بدن علی اکبر، ذوالجناح رو نگه داشت؛ اما من نمی دونم چی دید امام؟ که اینجا شیخ حر عاملی، عبارت مقتل عوض میشه. هرجا رسیده نوشتن؛ "و نَزَلَ فَرَس مِن الفَرس" یعنی حسین از اسب پیاده شد، اما اینجا نوشتند"و سَقَطَ من الفَرَس" همه دیدند حسین از اسب خورد زمین. داره با دو زانو میاد جلو یا الله... یا الله! یاصاحب الزمان...!* پاشو بابا جون، شده دلم خون بگو به من چرا شده، موهات پریشون پاشیدی از هم، مُردم از این غم پیکر تو عزیز من، شده چه دَرهم *رسید بالاسرِ علی اکبر دو زانو خودشو رسوند. یا صاحب الزمان! اینجاس که میگن روضه، روضه مرگ حسینه. کنار هر شهیدی رسید، باهاش چند جمله حرف زده، اما شیخ عباس میگه جان از بدن علی مفارقت کرده بود. هرچی بهش گفت بابا یه بار دیگه لباتو تکون بده. یه بار دیگه منو صدا بزن، دید فایده نداره. می دونی ارباً اربا یعنی چی...؟* اینجا که سر علی رو برداشت، شونه های علی افتاد رو زمین. پاهای علی رو برداشت، پهلوهاش افتاد رو زمین. می دونی چکار کرد؟ دیدند سرِ علی رو گذاشت رو خاک، یه دست گذاشت اینطرف صورتش، یه دست گذاشت اون طرف صورت، دیدند پیرمرد کربلا خم شد صورت گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: ولدی. هی داد می زد وَلَدی، وَلَدی پسرم. اینجا بود همه دور حسین جمع شدند.گفت...* ریشهٔ نخل امیدم کندن آه اِستاده به من می خندن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه ادامه⏬⏬⏬
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی 🥀🥀🥀 مقتل دربندی مینویسه مرکب این آقا رو برد تو دل لشگر مرحوم دربندی میگه من اینجا رسیدم قانع نشدم گفتم اونم اسب عرب آموزش دیده اسب جنگی چطور شده علی اکبر و کشوند برد وسط لشگر؟ آیا خون رو صورت ریخته چشم اسب بسته شده چی بوده ؟میگه مقتل و ول کردم خوابیدم چی به سر علی اکبر آوردن که امام حسین و از پا انداخت میگه در عالم خواب حضرت زهرا رو دیدم. خانم فرمود: ادامه‌ اشو من میگم: علی اکبرم و شمشیرا پاره پاره کردن بدنش و قطعه قطعه کردن حسین..* به زانو میرسد پیشت نفس دیگر نمی آید خودت را بر عبایم ریز از من برنمی آید *چجوری این بدن ریز ریز و تو عبا بریزم* تو را گم کرده ام این راه را حتی رکابم را علی! بابای تو‌ بودن بمن دیگر نمیاید جوانم دست و پا می‌زد جوان‌هاشان مرادیدن چه کردن این مسلمانها که از کافر بر نمیاید تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم وای علی اکبرم یارم به این اکبر نمیاید تو داری می‌دهی جان و تماشا می‌کنم ای وای پدر هستم ولی کاری ز دستم برنمیاید *خدا برا هیچ بابایی نیاره جون دادن بچه اشو ببینه هی میگه علی ولدی..* سر اتگشتهایم را فرو در حنجرت کردم چرا این تیغ وامانده در گلویت در نمیاید *اول فکر کرد لخته های خون باعث شده علی نفس نمیزنه..دست انداخت این لخته ها رو بیرون کشید میشه یبار دیگه بمن بگی بابا یبار دیگه صدام بزنی علی اکبر* عزای مردن تو بود بابا هم اضافه شد به خیمه بردن ماها به این خواهر نمیاید *پاشو ببین عمه ات اومده نه من جون دارم نه تو دیگه علی اکبر میشی برا من..یکوقت دید صدا زد جوونا بیاید زانوهای من دیگه رمق نداره بیاید این عبایی که پراز علی اکبره ببرید خیمه ای حسین.. صلی الله و علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه ادامه⏬⏬⏬
#⃣ ‍#⃣ #⃣ 💠💠 وَ اَسئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُم وَبِالشَّانِ الَّذى لَكُم عِندَهُ اَنْ یُعطِیَنى بِمُصابى بِكُم اَفضَلَ ما یُعطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعظَمَها وَ اَعظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِسلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَرض *یکی از مصیبت هایی که بر ابی عبدالله وارد شد روضه عطشِ، بعضی نقل میگن..ابی عبدالله روزه بوده تو اون گرما تیر،زخم، خون از بدن بره آدم تشنه میشه من نمیدونم اون عطش ،چه عطشی بود کسی که هزار و نهصد زخم به بدنش خورده... از عالمی پرسیدن این حرف با عقل ما جور نمییاد هزارو نهصد و پنجاه زخم که سید تو لهوف گفته.. نشست رو زمین عمامه اش رو برداشت گفت درست گفته سید تو لهوف، گفتم چه جوری ممکنه؟ گفت: می‌اومدن، میرسیدن به بدن، میدیدن جای سالمی نداره نیزه تو جای قبلی فرو میکردن، شمشیر تو جای شمشیر قبلی، زخم تو جای زخم قبلی ،یه جای سالم تو بدن آقای ما نذاشتن ... حسین، حسین... اَللّهُمَّ اجعَلنى فى مَقامى هذا مِمَّن تَنالُهُ مِنكَ صَلَواتٌ وَ رَحمَةٌ وَ مَغفِرَةٌ اَللّهُمَّ اجعَل مَحیاىَ مَحیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ . اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَومٌ تَبرَّکَت بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابنُ آکِلَةِ الَآکبادِ اللَّعینُ ابنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِیِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللّهُمَّ العَن اَباسُفیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِم مِنكَ اللَّعنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ هذا یَومٌ فَرِحَت بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتلِهِمُ الحُسَینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ اَللّهُمَّ فَضاعِف عَلَیهِمُ اللَّعنَ مِنكَ وَ الْعَذابَ (الاْلیمَ) اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیكَ فى هذَا الْیَومِ وَ فى مَوقِفى هذا وَ اَیّامِ حَیاتى بِالبَراَّئَهِ مِنهُم وَاللَّعنَةِ عَلَیْهِم وَ بِالمُوالاتِ لِنَبِیِّكَ وَ آلِ نَبِیِّكَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ به نیت صد مرتبه: اَللّهُمَّ العَن اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ اَللّهُمَّ العَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَینَ وَ شایَعَت وَ بایَعَت وَ تابَعَت عَلى قَتلِهِ اَللّهُمَّ العَنهُم جَمیعاً. کرب و بلا ای کاش من مسافرت بودم اربعین ای کاش میشد که زائرت بودم مسافرت بودم... ذکر حسین این شب ها شده گل آهنگم از حرم اربابم نگو که دل تنگم دوباره دل تنگم... من موج فراتم که همش در تب و تابم از کرب و بلا برام نگین خیلی خرابم دل تنگ حسینه بین الحرمینه هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله: اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَباعَبدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرواحِ الَّتى حَلَّت بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهدِ مِنّى لِزِیارَتِكُم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَینِ وَ عَلى عَلِىِّ بنِ الحُسَینِ وَ عَلى اَولادِ الحُسَینِ وَ عَلى اَصحابِ الحُسَین خيلي دلم ميخواد اين روايت غلط بوده باشه، ده نفر ديدن و شنيدن چي داره ميگه ابي عبدالله، رفتن آب هم آوُردن، اما تا رسيدن كنارِ گوديِ قتلگاه، آبها رو رويِ زمين خالي كردن، حسين... دلت رفته كربلا، اين سلام رو هم بده: "اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلات" سلام بر آن لب هاي خشكيده" أَلسَّلامُ عَلَي الْخَدِّ التَّريب، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيب، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیب" سلام بر اون لب و دنداني كه چوبِ خيزران خورد،حسين.... اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ سرهارو به سجده بذارید، حوائج رو مد نظر بیاریید، صدر حوائج فرج امام زمانمون باشه... اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ التماس دعا🤲🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝