#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#مهدی_شریف_زاده
خوب شد اشکِ نم نمی داریم
بین این سینه ها غمی داریم
سایه ی زیرِ پرچمی داریم
شبِ هشتِ مُحرَّمی داریم
کاش کرب و بلا به ما بِدهند
اِذنِ پائینِ پا به ما بِدهند
تا زمان هست گریه باید کرد
چشم را بست، گریه باید کرد
نَده از دست، گریه باید کرد
شامِ تیرهَ ست، گریه باید کرد
بَر حسین و به حال و روزِ تنش
بر همان زخمِ کاریِ بدنش
کاش در روضه های اربابم
کاش در کربلای اربابم
پای پایینِ پای اربابم
من بمیرم برای اربابم
می کُشد ماتمت مرا آخر
شب جمعه است و فاطمه مضطر...
دلِ ما و صفای شش گوشه
سر و جانم فدای شش گوشه
کُشته ما را هوای شش گوشه
این دو تا گوشه های شش گوشه
دیگر از این چه می شود بهتر
ما گدای توایم علی اکبر
* * ***
گام ها، گام های پیغمبر
در صدایش ، صدای پیغمبر
حیدری در هوای پیغمبر
پشت سر ردپای پیغمبر
این قدم ها ، قدم زدن دارد
جامه ی حیدری به تن دارد
اهل خیمه همه به دور و برش
حرمی بی قرار و دربه درش
عمه اش شانه می زند به سرش
میوه ی قلب و حاصلِ پدرش
قُوّتِ حیدری به دستانش
می دَرَد ذوالفقارِ چشمانش
رفت و یک محشری به راه افتاد
یک تنه لشگری به راه افتاد
ثانی حیدری به راه افتاد
شِبهِ پیغمبری به راه افتاد
هر که آمد جلو سرش را باخت
لشگری را به دردسر انداخت
زده یکباره تا دلِ لشگر
شد فراری عدو به دور و بر
کرده محشر به پا علی اکبر
خواست برگردد و ولی دیگر ...
خون به چشمان اسب بارید و
مرکبش راه را نمی دید و ...
چشم های عقاب شد بسته
داشت می رفت نرم و آهسته
می خورد ضربه ضربه پیوسته
وای از دست نیزه ، از دسته ...
پیکرش ذره ذره می ریزد
از تنش ذره ذره می ریزد
مثل تسبیح پاره ای هر جا
هر طرف رفته زیر دست و پا
پهن باید شود عبایی تا
پدرش ، یک به یک علی ها را
بعد تو می شود حسین تنها
بعد تو خاک بر سر دنیا...
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
او وارث نام نامی حیدر بود
گلواژه ی کربلا ولی پرپر بود
هم «خَلقَاً» و هم «خُلقَاً» و هم در «منطق»
آیینه ای از نمای «پیغمبر» بود
***
«تلمیح» نبرد حیدر صفدر بود
«هم قافیه ی» پدر ، علی اکبر بود
در «شعر» بلند و راسخ کرببلا
بی پرده «جناس تام» پیغمبر بود
شاعر: #سیدروح_الله_باقری
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1124018517.mp3
2.76M
سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس حاج سیدمجید بنی فاطمه
😭😭😭😭😭
حیف از این سرو رعنا حیف از این قد و بالا
جون میده رو دست بابا قطعه قطعه ارباً اربا
محاسنم از خونش رنگینه
عمه جون دادنشو میبینه
قاتل بی حیاش اومد به حال من بخنده
عمه اومده با معجرش زخماشو ببنده
جلو چشماش پیکرش افتاد
کلاه خودش از سرش افتاد
روی زمین بال و پرش افتاد
زینب یاد مادرش افتاد
ای وای ای وای علی اکبر
این زخما بی شماره جای بوسه نداره
من بمیرم زنده زنده پیکرش شد پاره پاره
سر تموم زخماش وا مونده
شمشیرش تو میدون جا مونده
خونی که تو گلوشه راه نفساشو بسته
شبیه جدش شده و فرق سرش شکسته
هنوز نیزه مونده تو پهلوش
یه نی پیچید به طره موش
شکافته تا بین دو ابروش
جون کندنش برد باباشو از هوش
ای وای ای وای علی اکبر
میبوسم دونه دونه زخماشو که غرق خونه
از تنش دل واپسم که چیزی تو دشت جا نمونه
حالم قلب زینبُ سوزونده
بچم غرق خون رو دستم مونده
هر چی مرتب میکنم اعضاشو دونه دونه
میترسم از تنش بازم یه قطعه جا بمونه
بنی هاشم عبا بیارید
تنش رو رو عبا بذارید
شما دارید می سوزید اما
از حال باباش خبر ندارید
جلو چشماش پیکرش افتاد
کلاه خودش از سرش افتاد
روی زمین بال و پرش افتاد
زینب یاد مادرش افتاد
ای وای ای وای علی اکبر
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
ای سرو گل گشته زهم پاشیده
در وادی علقمه بخون خوابیده
خورشید لقائی و یل ام بنین
خورشید ز انوار رخت تابیده
بر گرد گلت آمده ام خیزو ببین
خم شدکمرم ماه بخون غلتیده
برخیز و ببین یکه و تنها ماندم
لشکر پی قتلم همگی کوشیده
باغ گل من تشنه لب و بیتابند
آبم نبود به غیر اشک از دیده
ای ساقی وسردار سپاهم عباس
زهرا ز لبت غنچه خونین چیده
زهرا ز جنان آمده بر گِرد پسر
اشک بصرش بر گل تو پاشیده
افکنده به سرشال عزا مادر من
آوای اخا اخای تو بشنیده
توخفته میان یم خونی ، مادر
داغ غم توبه دیده ی خوددیده
دادی به سکینه ام اخا وعده آب
درخیمه ز داغ و غم تو رنجیده
من آب نخواهم عموعباسم کو
با آنکه لبم ز تشنگی خشکیده
بر خیز و مگو منم دگر شرمنده
خون میچکدازدست وسرببریده
دودست خودارهدیه به داوردادی
دو بال و پری تورا خدا بخشیده
آمد به نوا (صانعی) از غیرت تو
سرچشمه معرفت ز تو جوشیده
سیدکمال میرصانعی ۹۹/۶/۷
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✅معنی لغوی إرْباً إرباً
🔻در لغت عرب مترجمین ترجمه های گوناگونی کرده اند که در ادامه به چند مورد اشاره خواهیم کرد:
▪️قطعه قطعه
▪️تکه تکه
▪️پاره پاره
▪️ذره ذره
🔻تفاوت لغوی کلمات 'قطعوا' و 'ارباً ارباً' چیست؟
🔹بنابر تفسیر مفسران روایی و تاریخی در کتب مقتل، آن هنگامی که دشمن بر حضرت علی اکبر ع چیره شد، و او را خنجر می زد، تا به شهادت برسد، مدام خوف آن داشت که امام حسین ع در حین ضربه زدن به علی اکبر ع سر برسد، و مانع کشتن علی گردد.
✳️پس به گونه ای مشوش و نامنظم خنجر می زد. که مبادا امام حسین ع ناگهان بیاید و کار آنها به ثمر نرسد. پس در حین ضربه زدن، پیرامون خود را رصد می کرد.
🔺در فرهنگ لغت عرب، به بریده شدن نامنظم، اربا اربا گویند.
🔸اما آن هنگامی که دشمن بر سیدالشهدا چیره گردید، چون دیگر یاری برای امام حسین ع باقی نمانده بود، که دشمن خوف سر رسیدنش را داشته باشد، با کمال آرامش خنجر می زد و بُرش ها منظم بر پیکر مظلوم عالم حضرت سیدالشهدا علیه السلام حادث شد.
🔻حالا جمله مقتل را معنی کنید:
▪️«فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الى عَسْکَرِ الْأعْداءِ فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً»
▪️اسب علی اکبر علیه السلام را به سمت لشکر دشمن برد و دشمن با شمشیر او را اربا اربا کرد...😭
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام
😭😭😭😭😭
گرفتارم،گرفتارم ابالفضل
گره افتاده در کارم ابالفضل
دعایی کن دوباره چندوقتیست
هوای کربلا دارم ابالفضل
*به من گفتند تو باب الحوائجی...من امشب با یه امیدی آمدم درِ خونه ات...*
گرفتارم،گرفتارم ابالفضل
گره افتاده در کارم ابالفضل
دعایی کن دوباره چندوقتیست
هوایِ کربلا دارم ابالفضل
*بذار اصلا اینطوری بگم،شب تاسوعاست...*
بر مشامم می رسد هر لحظه بویِ کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
*من می ترسم اربعین،کربلا نرم...یه کاری برام بکن...*
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل،قبر شهید کربلا
*امشب اومدیم روضه تو رو بخونیم ای بی دستِ کربلا،ولی اولِ روضه می خوام یه بیت برا خودت بخونم، یه بیت مصیبت بخونم شما مستمع باشی،نبودی ببینی... *
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
دست و پا می زد حسین،زینب صدا می زد حسین
بنویس که با شتاب باید برسد
فوراً ببرش،جواب باید برسد
لب های رقیه از عطش خشک شده
این نامه به دستِ آب باید برسد...
*عموی من چرا برنمی گرده....*
دستانِ تو مثل دو کبوتر رفتند
سیراب تر از زمزم و کوثر رفتند
دیدند که آغوشِ خدا منتظر است
دستانِ تو از خودت جلوتر رفتند...
*ما امشب می خوایم روضه دست بریده بخونیم...*
دستی نداری تا بگیرم، از زمین پاشی
میشه دوباره باز علمدارِ حرم باشی؟
این بچه ها دیگه نمیخوان آب؛ تو رو میخوان
میشه براشون باز سقّا شی؟
*بلند شو،بلند شو،بچه ها منتظرتن...*
وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم
سقّا بدون دست هم سقاست باورکن
تو چشمِ عبّاسم نبینم اشکِ غم باشه
بی تو حسین تنهاست باور کن
*تنها نذار منُ،دیگه مردی برام نمونده....*
دریا تو دستاته برادر
ممنونِ دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگِ چشماتم علمدار
*آی! قمری داشتی چه شد؟
آی حاج قاسم اگه امشب خدمت حضرت زهرا رسیدی سلام ما رو برسون...
بگو ما هم دلمون تنگ شده...
بگو ما هم دلمون می خواد همون جوری باشیم که بهمون بگی پسرم...*
سائلم آب و دانه می خواهم
رحمت مادرانه می خواهم
آی بی بی گدا نمی خواهی؟!
پسرِ بی وفا نمی خواهی؟!
کاش می شد زِ من سوال کنی
پسرم کربلا نمی خواهی؟!
دستم رو می گیرم به پهلو راه میرم من
اونچه نباید عاقبت دیدی سرم اومد
تا که نشستم پیشِ تو انگار حس کردم
یک لحظه بویِ مادرم اومد
*مگه مادر هم علقمه بوده؟!حالا امام حسین علیه السلام داره گریه می کنه
"فَلَمّا رَئاهُ الحُسَین مَضروعاََ عَلی شَطِّ الفرات و بَکی..."گریه می کرد...
عباس یادت میاد من داستانِ مدینه رو برات تعریف کرده بودم؟!بهت گفته بودم برادر اگه تو مدینه بودی کمک کارِ ما بودی...کسی جرات نمی کرد درِ خونه ما بیاد؟یادت هست؟! *
دیدی بهت گفتم کبوده صورتِ مادر؟
*مادرمُ دیدی؟مادرم صورتش کبود بود دیدی؟ *
دیدی بهت گفتم کبوده صورتِ مادر؟
دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟
دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار
دستش رو به پهلوش می گیره؟
#نغمه پرداز: اکبر شیخی
#شاعر: امیررضا یزدانی
*قربونت برم،از اسب رو زمین افتادی،یه روزی مادرم بین در و دیوار بود،خودش گفت:"وَ سَقَطتُ لِوَجهی..."من با صورت به زمین افتادم...*
«قمرٌ مضى لا للقِتالْ، يأتي بماءٍ للعِيالْ»
ماه به راه افتاد، اما نه برای نبرد؛ رفت تا آبی برای حرم بیاورد
«سَيغيبُ عنُهم بُرهةً، ويعودُ بالحُبِّ الزُلالْ»
چند دقیقه ای قراره از حرم دور بشه، ولی با اون آب زلال و اون عشقِ نابش برگرده...طول نمی کشه...
«رَكِبَ الأصيلةَ بعدَما، قالت سُكينَةُ، ثمّ قالْ خَسِئَ الظَّما يُضنيكُمُ، وأنا ابنُ سقـّاءِ الجِبالْ»
سوار اسبش شد، بعد از آنکه، سکینه از او طلب آب کرد. بعد صدا زد:
تشنگی شما را از پا در نخواهد آورد، تا زمانی که من، پسر ساقی کوه ها هستم...امیرالمومنین...
«وَ حُسينُ يَتبَعُ خَطوَهُ، فهوَ البقيّةُ والرِّجالْ»
امام حسین، به راه رفتن عباسش نگاه می کرد؛ آخه عباسش باقیمونده مردان لشکره...
«و يَرى الأَصيلةَ رفرَفَتْ، لَكَأَنّها طَيرُ الخَيالْ»
اسب عباس از جا کنده شد، انگار که پرنده خیال بود...
«ألَعلَّها جُنَّت بهِ، و غَدَت تُهَمهِمُ في اخْتيالْ»
اسب با سوار شدن عباس انگار که به جنون رسید و با غرور شیهه می کشید
«لكنَّ عَنْ عينِ الوَليْ، أخفَتْهُ قارِعَةُ النِّزالْ»
اونقدر جنگ نمایان بود،عباس رو از چشم امام حسین دور کرد...
«وصَلَ الجميلُ فُراتَهُ، والقِربَةَ العُظمى أمالْ»
ماه زیبا ی بنی هاشم به فرات رسید، و مشک را خم کرد
«يا ماءُ لا تَلْمعْ فقد، ذَكَّرتَني يومَ الرِّحالْ»
آب فرات موج مزن... ای آب ندرخش...تلالو نده... مرا به یاد روز سفرم از مدینه انداختی...
«في دَمْعَتَيْ أمّي و قد، أخْفَت بها ما لا يُقالْ»
آن روزی که در اشکهای مادرم، حرف های نگفتنی ای بود که نگفت...(مادر بود...ولی حرفش این بود:)
«مُتْ يا بنَيَّ ولا تَعُدْ، و لِزَينبٍ ا
َخفِ الظِّلالْ»
پسرم بمیر ولی برنگرد! و نگذار کسی حتی سایهی زینب را هم ببیند....
«قامَ الجميلُ عن الفراتِ، وعَينَهُ فيهِمْ أَجالْ»
آن ماهِ زیبا از کنارِ فرات بلند شد، و با نگاهش دشمنان را برانداز می کرد...
«سَهمٌ أَتى، منهُ بَرى، عيناً، فَشَدَّ على القِتالْ»
تیری آمد و به یک چشم عباس نشست اما عزم نبرد کرد...
«قَطَعوا يَمينَيْ حيدَرٍ، والثَّغرُ يَهْمِسُ في ابتهالْ»
دو دست حیدری او را بریدند، اما او اینطور مناجات میکرد...
«واللهِ لو قَطَّعتُمُ، مِنّي اليمينَ معَ الشِّمالْ»
به خدا قسم اگر دست راست و چپ مرا جدا کنید...
«إنّي أَذودُ عنِ الوَليْ، سُلطانِ أَربابِ الجمالْ»
من از ولی دفاع میکنم، که سلطان بزرگانِ زیبایی است...
*اینجا شروع کرد با معرفی امیرالمومنین،خودش رو معرفی کردن...*
«أنا إبنُ مَن في حَقِّهِ، أُنزِلنَ آياتُ الكمالْ»
من فرزند آن کسی هستم، که آیههایِ کمال در حق او نازل شد...
«أنا إبنُ من كفٌّ لَهُ، رُفِعَتْ بها السَّبعُ الثِّقالْ»
من پسر کسی هستم که خدا با دست او، آسمانهای هفتگانه را رفیع کرد
«أنا إبنُ من في حبِّهِ، ميزانُ أولادِ الحَلالْ»
من پسر کسی هستم که محبت او، میزان حلال زادگی است...
«أنا إبنُ قتّالِ العرَبْ، أنا إبنُ كشّافِ الكُرَبْ»
من پسر کُشندهی پهلوانان عربم، من پسر برطرف کنندهی مصیبتهایم...
«أنا من ضرَبْ، أنا من غلَبْ»
من پسر کسی هستم که ضربه زد، من کسی هستم که پیروز شد
«أنا إبنُ من سمّتهُ فاطِمُ حيدرَه»
من پسر کسی هستم که مادرش او را حیدر نام نهاد
«أنا من حَمَلْتُ البيرَقَ، أنا ذولفِقارٌ شَقشَقَ»
من کسی هستم که بیرق حسین بن علی را به دوش دارم. من ذوالفقار پرچکاچکم
«أنا من سَقى، أنا من رَقى»
من ساقی هستم...
«أنا من دَعاهُ عليُّ سَبْعَ القَنْطَره»
من همانم که علی علیه السلام اورا شیر یل نامید
*جنگ نمایانی کرد و کفار و منافقین رو به درک واصل کرد...یه وقت تیری آمد و آبِ مشکش به روی زمین ریخت...*
«وإذا بسَهمٍ جاءَهُ، و لِماءِ قِربَتِهِ أَسالْ»
ناگهان تیری آمد، و آب مشک جاری شد
«ما لِلحُسينِ و قد رأَى، علَماً بِكَفِّ البَدرِ مالْ»
چه حالی داشت حسین (ع) وقتی که دید این علم در دستِ ماه به زمین متمایل می شد...
«و هَوى الجَميلُ على الثَّرى، فَتَلَقَّتِ الوَجهَ الرِّمالْ»
این زیبارو به زمین افتاد، و تمام صورت مبارکش خاک آلود شد
«أخي يا حُسينُ أنا هُنا، أدرِكْ أخاكَ على عُجالْ»
ای برادرم حسین! من اینجایم، بیا به دادم برس
«فدنا الحُسينُ و ضَمَّهُ، لِـيَرى أخاهُ بأَيِّ حالْ»
حسین(ع) آمد،برادر را در آغوش گرفت(لحظه های آخر بود) تا هر طور شده برادرش را ملاقات کند
«شَدَّ الجَميلُ بعُنقِهِ، عن حِجرِهِ، و بكى و قالْ»
ماه بنی هاشم، گردنش را در آغوش حسین تكانی داد و به آقای خودش نگاه کرد و گریه کرد و گفت:
«أفديكَ، بعدَ هُنيهَةٍ، من ذا يَضُمُّكَ يابنَ آلْ»
عباس به فدای تو بشه... چندساعت دیگه چه کسی سر تو را به آغوش میگیرد ای پسر رسول خدا...
«عبّاسُ يا نورَ الوَفا، بي عندَ قَتْلي لا تُبالْ»
[حسین (ع) فرمود:] ای عباس، ای نور وفاداری، نگران کشته شدن حسین نباش!
«إنَّ السّما سَتَضُمُّني، رأساً على رُمحٍ يُشالْ»
آسمان مرا در آغوش خواهد گرفت، هنگامی که سر من بر نیزه میرود....
«عادَ الإمامُ و ظَهرُهُ، قوسٌ يَشُدُّ عَلَي النِّبال»
امام به خیمه بازگشت در حالی که پشتش، ماننو کمانی خمیده بود...
«فرأته زينبُ يا اخي، ما لي أراك على ارتحال»
زینب برادر رو که دید، گفت برادرم! چی شده؟!چرا در حال مرگی؟!چرا در حال احتضاری...
«شُدِّي إزارَكِ للسِّبا، يا نِعْم رَبـَّات الحِجال»
[امام حسین (ع) فرمود: یا زینب] پیراهنت را برای اسارت آماده کن، ای بهترین سرپرستِ زنان و دختران...
«عباسُ أيْتَمَنا مَعاً، و أنا قتيلٌ لا مُحال»
عباس هر دوی ما را یتیم کرد...من هم کشته خواهم شد...
#شاعر: نور آملی از لبنان
آه ای دستایِ من! وقت افتادن نیست
این مشک انگار فکرِ آبروی من نیست
پرچم روی خاکه، چشمام مثل دریاست
پاشو پاشو عباس! مولا خیلی تنهاست
وای، صدای العطش میاد
وای، ای وای ای وای
قول دادم برگردم، اما با دستِ پُر
گفتم به رقیه، دیگه غصه نخور!
بوی آتیش میاد، جسارت نزدیکه
می بینم می بینم، که غارت نزدیکه
وای، صدای العطش میاد
وای، ای وای ای وای
روی خاکِ غربت، دارم خون می بارم
خیره سمت خیمه م، با این چشمِ تارم
دستی ای کاش تیرو، از چشمم برمیداشت
باید برمیگشتم، اما عمود نگذاشت..
*چنان عمود آهن به سرش زدن که دیگه نتونست بلند شه وگرنه می گشت برای بچه ها آب پیدا پی کرد...*
وای، صدای العطش میاد
وای، ای وای ای وای
#شاعر: رضا یزدانی
#نغمه پرداز: سید مهدی سرخان
#حضرت_ابوالفضل_ع
اى حرمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمى
دست على ماه بنى هاشمى
ماه کجا روى دل آراى تو
سرو کجا قامت رعناى تو
ماه و درخشنده تر از آفتاب
مشرق تو جان و تن بوتراب
همقدم قافله سالار عشق
ساقى عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست به راه حسین
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام
اى علم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام بر افراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفباى تو صدق و صفاست
مکتب جانبازى و سر بازى است
بى سرى آنگاه سر افرازى است
شمع شده آب شده سوخته
روح ادب را ادب آموخته
آب فرات از ادب توست مات !
موج زند اشک به چشم فرات !
یاد حسین و لب عطشان او
و آن لب خشکیده طفلان او
تشنه برون آمدى از موج آب
اى جگر آب برایت کباب !
ساقى کوثر، پدرت مرتضى است
کار تو سقایى کرب و بلاست
مشک پر از آب حیات به دوش
طفل حقیقت ز کف آبنوش
درگه والاى تو در نشاتین
هست در رحمت و باب حسین
هر که به دردى ، به غمى شد دچار
گوید اگر یکصد و سى و سه بار
اى علم افراخته در عالمین
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهى
تشنه اگر آمده آبش دهى
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدانجا که نباید کشید
از عقب خیمه صدر جهان
شاه فلک جاه ملک پاسبان
شمر به آواز ترا زد صد
گفت کجایید بنو اختن
تا برهانند ز هنگامه ات
داد نشان خط امان نامه ات
رنگ پرید از رخ زیباى تو
لرزه بیفتاد بر اعضاى تو
من به امان باشم و، جان جهان
از دم شمشیر و سنان بى امان ؟!
دست تو نگرفت امان نامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو شد دست شه لافتى
خط تو شد خط امان خدا
چهار امامى که ترا دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
طفل بدى ، مادر والا گهر
بردت تا ساحت قدس پدر
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو زده مجتبى
دید چو در کرب و بلا شاه دین
دست تو افتاده به روى زمین
خم شد و بگذاشت سر دیده اش
بوسه بزد با لب خشکیده اش
حضرت سجاد هم آن دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلى دگر
سوم این ماه ، چون نور امید
شعشعه صبح حسینى دمید
چارم این مه که پر از عطر بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم امیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
اى به فداى سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت قدمى پشت سر
وقت شهادت قدمى پیشتر!
مدح تو این بس که شه ملک جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والا نژاد
جان برادر به فداى تو باد!
شه چو به قربان برادر رود
کیست ریاضى که فدایت شود؟!
4_5802974835256592678.mp3
11.81M
|⇦•اگر خیلِ مژگانِ گیرا نبود..
#سینه_زنی (تک) تقدیم به ساحت مقدس قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام به نفس آقا سید مهدی حسینی •✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
#مادر_شهید بود
و #همسر_شهید هم،
لکن #رسالت خود را حفاظت و
حراست از خاطراتِ شُهدای #کربلا میدانست...
#ام_البنین
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
banifateme-moharram99-sh9-5.mp3
2.82M
|⇦•درمان درد بی دوا...
#سینه_زنی و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
اُمُّالبَنین خواسته بود
که او فدائیِ حسین(ع)
و راهِ مولایش شود
فَنِعمَ الاَخَ الموَاسی...
ارباب هم فرمود:
چه خوب برادری بود
#عباس...کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Narimani.Moharam99_Babolharam_net_5.mp3
4.06M
|⇦•نذار اینجور ببینن...
#سینه_زنی و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج سید رضا نریمانی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
و عباس(ع)
با رَدّ #امان_نامه
و لعنِ دشمنان
راهِ #نفوذ را بست
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_عباس_ع_شهادت
پر شکست
چنان زد که بال کبوتر شکست
کنار فرات
عمود از افق آمد و سر شکست
یکی داد زد
به خیمه بریزید معبر شکست
حرم تشنه ماند
چه بد شد غرور برادر شکست
دل زینبین
پس از رفتنت صد برابر شکست
هوا تار شد
تو رفتی و زهرا عزادار شد
برای حسین
پس از رفتنت جنگ دشوار شد
به پهلو زدند
غم و غصه کوچه تکرار شد
پس از رفتنت
بلافاصله حرف بازار شد
و بزم شراب...
چه بد موقعی وقت دیدار شد
شاعر: #محمود_یوسفی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1135343380.mp3
51.4K
آموزش👇
#شب_نهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
✔️ شب نهم شب تاسوعای حسینی ست خدای متعال ان شاءالله به حق آقامون اباالفضل العباس این دسته جمع به زودی زود به کربلای معلی کنار حرم آن حضرت برساند از نزدیک عرض ادب کنیم اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
✔️ شمس جمال دلربای قمر منیر بنی هاشم، علمدار کربلا، وجود نازنین ابالفضل العباس علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این آقا ارادت دارید صلوات بلند ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
1_1135344111.mp3
728.7K
آموزش👇
#شب_نهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
( #نمونه_شروع با سلام بر حضرت ابالفضل علیه السلام)
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ
🔸بیا یا بـــن الحسن جانم فدایت
🔸تمــــــام زندگی باشد برایت
🔸بیا یا بـن الحسن دردم دوا کن
🔸مرا با دیدنت حاجت روا کن
🔸بیا یا بن الحسن دورت بگردم
🔸بیا تــا دست خالی بر نگردم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
1_1135362407.mp3
866.6K
آموزش👇
#شب_نهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای
یابن الحسن...
آقا جان...
🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای
آقا چرا نمیای پسر فاطمه ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
ای خورشید پشت ابرها...
امام زمان ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه...
امام زمان... یوسف فاطمه...
محرم های ما یکی یکی اومدند و رفتند...
عمر ما داره تمام میشه
اما شما نیامدید آقاجانم ...
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد
آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه...
مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم اباالفضل باشه من اونجا حضور دارم...
میام میشینم توی مجلس آقا اباالفضل العباس....
یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم...
امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا...
هر کجای عالم هستی...
پسر فاطمه ...
یک عنایتی هم به مجلس ما...
🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد
🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای
هرکجا نشستی از همین اول مجلس...
آقات رو صدا بزن ...
امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم...
برا آقامون اباالفضل العباس اشک بریزیم...
صداش بزن یابن الحسن...
آموزش👇
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
یا ابوالفضل العباس
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
🔸سقای حرم سید و سالار نیامد
یاابوالفضل العباس
باب الحوائج... اقا جان....
امشب اومدیم در خونه شما اقای من...
آقا امشب کلیمی ها...
امشب مسیحی ها میان در خونتون...
دست خالی ردشون نمیکنی آقا...
من که یه عمره گدای در خونه شمام....
میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا....
خدا ميدونه ...
اینها همشون عاشق شما هستند...
امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا...
به یه امیدی اومدند آقا...
خیلی ها مریض دارند...
گرفتارند...حاجت دارند...
🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد...
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر...
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده...
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم...
اجازه میدان بده ...
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم...
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی ...
تو پرچمدار منی ..
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری...
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم...
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند...
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند...
فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم...
صدا زد سمعا و طاعتا مولای...
عباس علمدار مشک و گرفت...
حرکت کرد...
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده...
هی بچها میگن االعطش العطش...
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس...
رفت به سمت شریعه ی فرات...
دیدن مشک رو پر از آب کرد ...
دست برد زیر آب...
میخواد آب بنوشه اما...
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین...
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله...
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند...
صداشون به ناله بلنده...
هی میگن العطش...
برگشت به سمت خیمه ها...
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه...
دست راست حضرت رو قطع کرد...
صدا زد...
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم...
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد...
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه...
🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب تو به اصغر دادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد...
آب روی زمین ریخت...
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا...
فَوَقَف متحیرا
متحیر ایستاد...
دیگه دست دربدن نداره...
آب هم نداره...
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها...
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک....
ای وای... ای وای...
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد...
سر رو خم کرد...
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد...
صدای ناله اش بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا...
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره...
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه...
عباس که دست در بدن نداشت...
بمیرم باصورت به زمین افتاد...
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید...
خودش رو سریع رساند کنار برادر...
خدایا چکار کردن با برادرم...
اومد کنار بدن عباسش نشست...
صدا زد...
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم...
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم...
بگید عموجانمون عباس برگرده...
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده...
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش...
دید دستهای برادر رو قطع کردن...
تیر به چشم عباسش زدند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
بدن رو قطعه قطعه کردند...
طاقت نیاورد...
دستهاش رو گذاشت روی کمر...
صدا زد...
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند...
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده...
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
آموزش👇
#شب_دهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
(شروع با زیارت عاشورا)
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
ِ
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
1_1137599583.mp3
1.07M
آموزش👇
#شب_دهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یا بقیة الله آجرک الله...
آقا سرتون به سلامت...
شب عاشورای جد غریبتون حسینه...
کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه...
کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
امسال هم محرم ما بدون شما گذشت...
امسال هم عاشورای ما بدون شما...
صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
نميدونم آیا من زنده ام اون عاشورایی که شما می آیید...
برای جد غریبتون مجلس میگیرید...
روضه میخونید...
شیعیان دور شما جمع ميشن...
زار زار گریه میکنند...
🔸در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی
🔸ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت
خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه...
خود حضرت در زیارت ناحیه فرمودند...
یا جدا...
اگه کربلا نبودم یاریت کنم...
اما صبح و شام برات گریه میکنم...
لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما
اگه اشک چشمم تمام بشه...
خون گریه میکنم حسین...
🔸از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت
🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت
وقتی حبیب بن مظاهر وارد کربلا شد...
خانم زینب کبری خوشحال شد...
الحمدلله برادرم حسین تنها نیست...
ما هم امشب اومدیم بگیم آقا...
شما رو تنها نمیگذاریم...
اومدیم بگیم یا زهرا...
پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم...
امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم...
هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن...
یا صاحب الزمان...
آموزش👇
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم