eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.7هزار دنبال‌کننده
48 عکس
36 ویدیو
126 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠💠 حکایت عبدالله دیوونه!! قابل استفاده درمجالس روضه التماس دعا🙏 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم❤️ ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
🔰 مدّعی خواست که آزار دهد سلطان را / غافل از آنکه وجودش به یَدِ سلطان است... در نقل‌ها آمده است: 🔹 وقتی‌که مأمون ملعون، امام رضا علیه‌السّلام را ولی‌عهد و جانشین خود قرار داد، بعضی از اطرافیان مأمون ناراضی بودند و می‌ترسیدند که خلافت از خاندان بنی عباس خارج شود و به خاندان فاطمی علیهم‌السّلام منتقل گردد. به همین جهت از امام‌رضا علیه‌السلام خوششان نمی‌آمد. 🔸عادت حضرت این بود که هر وقت می‌آمد، پیش از مأمون کسانی که در اطاق جلو بودند، از جای حرکت می‌کردند و سلام کرده، پرده را بالا می‌گرفتند تا داخل شود. 🔹وقتی این ناراحتی را نسبت به آن حضرت‌ پیدا کردند، با هم قرار گذاشتند که وقتی امام علیه‌السلام آمد و خواست پیش مأمون برود، به او توجه نکنند و پرده را برندارند. 📋 فَبَیْنَا هُمْ قُعُودٌ إِذْ جَاءَ الرِّضَا علیه‌السلام عَلَی عَادَتِهِ فَلَمْ یَمْلِکُوا أَنْفُسَهُمْ أَنْ سَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ رَفَعُوا السِّتْرَ عَلَی عَادَتِهِمْ 🔻در همان حین که نشسته بودند، امام علیه‌السّلام وارد شد. آنها بدون اختیار سلام کردند و پرده را طبق عادت قبلی برداشتند. 🔸 وقتی امام علیه‌السلام داخل شد، یکدیگر را سرزنش کردند که چرا بر خلاف قرارداد عمل کرده‌اند و گفتند: مرتبه دیگر که آمد، پرده را برنمی‌داریم. باز در آن روز وقتی امام علیه‌السّلام وارد شد، از جای حرکت کرده سلام کردند و ایستادند و اما پرده را برنداشتند. 📋 فَأَرْسَلَ اللَّهُ رِیحاً شَدِیدَةً دَخَلَتْ فِی السِّتْرِ فَرَفَعَتْهُ أَکْثَرَ مِمَّا کَانُوا یَرْفَعُونَهُ 🔻خدای متعال باد شدیدی فرستاد و پرده را بیشتر از مقداری که آنها برمی‌داشتند، بلند کرد. 🔹 وقتی که امام علیه‌السلام وارد شد، باد از وزش ایستاد و پرده به جای خود برگشت. در موقع برگشتن باد دومرتبه وزید و زیر پرده زد و آن را بالا برد تا امام خارج گردید. بعد دو مرتبه باد ایستاد و پرده سر جایش برگشت. 📚کشف الغمّة،ج۳ ص۲۶۱ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
سلام علیکم🙏 دوستان ذاکر، بزرگواران. مداحی و خواندن در مجالس تنها سرودو‌نوحه نیست!!! مداح کسی است که خوب بتواند روضه بخواند،روشنگری کند،غزل مرثیه ،رباعیات،قصیده ،پندیات، را اجراء کند! صنفی خوانی در مداحی بسبارمهم است، یک مداح اگرفقط نوحه خوانی کندنامش «نوحه خوان»است!! مداح باید تسلط کافی به ادعیه خوانی بدون غلط داشته باشد. دوستان: درقرائت قرآن به ویژه ادعیه خوانی قدرت مانوربیشتراست،بروید با دستگاههای موسیقی آئینی آشنایی پیدا کنید. متأسفانه بعضی از مادحین درخواندن ساده ترین ادعیه و زیارات مشکل دارند!!🤔 مداحی که نتواند قرآن و ادعیه بخواند،مداح نیست!!🙈 حفظیات درمداحی یک سرمایه است👌👌👌حال...بعضی از دوستان از روی گوشی همراه میخوانند!خب مشکلی نیست..اما تمرین کردن و بدون غلط خوندن رارعایت کنید!! قدیم مداحان با مشقت فراوان شعر تهیه میکردن روی کاغذ میآوردن حفظ میکردند...اما حالا...همه امکانات در اختیارتان هست،نبایستی کم فروشی کرد!! از سبک ها و اشعارخوب استفاده کنید،جوانگرایی درخوندن بسیارعالی است،اما به چه قیمت!!رضایت اهل البیت علیهم السلام مهم تراست!! بعضأ درگروه میبینم دوستان فقط بدنبال نوحه و سرود هستند!!حال آنکه قبل از خواندن سرود یا نوحه در مجلس آمادگی لازم است. از رباعیات،و اشعارمستندو پیام آور و روشنگرانه بهره ببرید.یکی از امتیازات در کلاسهای مداحی حسن انتخاب اشعار میباشد. حتمأ از کانال نوای ذاکرین که بیش از ۱۰۰۰۰ذاکردرش حضوردارنددر ارتباط با اشعاراستفاده بفرمایید. مطالب ابرگروه با کانال کاملا متفاوت است..ان شاء الله موفق و‌مؤید باشید التماس دعا دارم. خادم الذاکرین:آرامش🙏🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جام ِجهان نماست در این قطعه از بهشت آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت فوج فرشتگان به نیایش نشسته‌اند آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور» آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت هر دل كه زنده است به انفاس موسوی هم‌صحبت خداست، در این قطعه از بهشت خورشید شاهد است، كه نقش كتیبه‌ها «والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت هرگاه سعی در طلب معرفت كنی هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت عشاق، در «طواف حرم» موج می‌زنند حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت در چشم عارفان سحرخیز، آسمان آبی‌تر از دعاست، در این قطعه از بهشت صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو باران واژه‌هاست، در این قطعه از بهشت فولاد، پای پنجره‌اش آب می‌شود اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت روشن‌تر از ستاره، به مژگان نشسته است اشكی كه بی‌ریاست، در این قطعه از بهشت جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟ ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟ تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟ وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت زائر در این حریم مطهر، غریب نیست بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت تذهیب‌نامۀ عمل عاشقان، «شفق»! امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
از سر پیچ جاده راه افتاد با صفا صاف و ساده راه افتاد پا برهنه پیاده راه افتاد پدر خانواده راه افتاد از اهالی ده به رسم وفا گفت: رفتیم التماس دعا راه، دور و پر از مشقت بود کوله بارش پُر از ارادت بود گرچه هر گامِ او عبادت بود آرزویش فقط زیارت بود چقدر قطره رو به دریایند همگی پا برهنه می‌آیند راه بسیار رفته، کم مانده گریهٔ شوق، جای غم مانده روی دوشش فقط علم مانده دو قدم تا دم حرم مانده فلکه آب روبروی حرم بر مشامش رسید بوی حرم ناگهان ایستاد، می‌گردد چشم او مثل باد می‌گردد با همه اعتقاد می‌گردد پی باب الجواد می‌گردد عشق شأن نزول آن در بود اشک اذن دخول آن در بود دم در گفت: یا امام رضا من مریضم شفا امام رضا سرطان مرا... امام رضا نه! فقط کربلا امام رضا دم در بود که مسافر شد ساک خود وا نکرده زائر شد چند شب بعدِ پنجره فولاد کربلا خسته از مسیر زیاد کفش خود را به کفشداری داد پای شش گوشه تا رسید افتاد گرد و خاک حرم که پاکش کرد خادمی کنج صحن خاکش کرد... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
آرام گشته هر کس، شد بی قرارِ این در شأن بهشت دارد، گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم، هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد، در اختیارِ این در موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا دیدیم انبیا را، حتی کنارِ این در دنیا نبود و بودیم، ما بنده‌ی مرامش خاکی نبود و بودیم، ما خاکسارِ این در انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم، ما مِی گُسارِ این در ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
به اُمیدِ گوشه چشمت چقَدَر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی، همه انبیا نشسته "انا من شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس، حرم خدا نشسته تو به هیچکس نگفتی "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که مؤمن اینجا به نماز ایستاده به نیاز، روسیاهان همه با حیا نشسته همگی به دام لطف تو اسیر گشته آری که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته منِ بنده را ز خیلِ حشمت سوا مفرما که به خوانِ رحمت تو همه ماسوا نشسته :: شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه‌هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
نام تو پناه است، نگاه تو امان است آغوش تو دلبازترین جای جهان است با نغمه‌ی نقاره‌ات ای حضرت خورشید! نبض دل‌ ما، دم همه دم در ضربان است سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است با فاصله دلچسب‌ترین واجبِ عالم، آوردن نامت، پس از آن گفتنِ جان است من از تو شفا و تو صفا خواستی از من حاجات من این‌ است، کرامات تو آن است جاروست در این صحن به دستان بزرگان خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است بی‌تاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمه‌ی هر دل تا برکه‌ی هر چشم، خدا در جریان است انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست خفاش در این رشته، هنرمند زمان است از غیرت عشق است که آیینه‌ی حُسنت از دیده‌ی آلوده‌ی بی‌عشق، نهان است گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟ «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان‌ است؟» سلطان، تو اگر نیستی، ای قبله‌ی ما! کیست؟ وقتی که به دست تو دلِ اهل جهان است شب‌گردم و این رخصتِ از شمس سرودن، لطف پسر حضرت موسی، به شبان است دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم! عقلم که فقط گفت: برو! وقت اذان است ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
دلا بکوش که با عشق آشنات کنند چو عاشقان به غم دوست مبتلات کنند همیشه دست دعا سوی آسمان بردار که در زمین خراسان ز غم رهات کنند دعا کن ای دلِ مسکین! که چون کبوترها سفیر نامه‌برِ روضه‌ی رضات کنند ستارگان همه‌شب در طواف این خورشید نظر به سجده و تسبیح کائنات کنند صف نماز ببندند آهوان در دشت سحر، که گوش به «قَدْ قامتِ الصلوة» کنند اگر به حُرمت این قبله آشنا باشند مجاوران حرم، ترکِ سیئات کنند تو چون حباب فراموش می‌کنی خود را به جرعه‌نوشیِ این بزم اگر صدات کنند اگر چو آینه‌های حرم، شکسته‌دلی فرشتگان مقرّب همه دعات کنند حواله‌ی دل ما را نوشته‌اند اینجا مباد آن‌که به‌جای دگر برات کنند چو گردباد، در این شهر، دربه‌در گردی خدانکرده از این در اگر جدات کنند غبارروبی این روضه اشک می‌خواهد برو که چشم تو را چشمه‌ی فرات کنند کنار پنجره‌اش آب می‌شود فولاد خدا کند به دل ما هم التفات کنند به عشقِ حضرتِ شمس الشموس باز «شفق» بخوان قصیده که چاووش کربلات کنند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
تا بر حریم امن حرم پا گذاشتم انگار سر به دامن دریا گذاشتم موج عطوفت تو رسید و مرا گرفت اندوه را به عشق تو، تنها گذاشتم بغضی که شوق داشت کنار تو بشکند آنجا به حال خوب خودش واگذاشتم پایینِ نامه‌ای که سپردم به خادمان یک جا برای "باشد" و "امضا" گذاشتم... یک کُنج دِنج، زیر قدم‌های زائران دل را گره زدم به تو و جا گذاشتم.... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
#aghaye mazloom_m2(1).mp3
10.48M
🎧 استودیویی"آقای مظلوم" 🎙| باصدای: کربلایی صالح سلیمی ✏️| شاعر: برادرحسین عیدی 🎼 | تنظیم: سیدمحمدحسینی ✅ ﷽ بند اول بین این همه خوب یه بد اصن دیده نمیشه یه بغل وا کنی برا بدا مگه چی میشه؟ منو یادت نره توو حرم و شلوغی گفتم هرجا گفتم که حالم خوبه چه دروغی گفتم دروغ چرا تنگه دلم الهی قربونت برم میترسم آقا که نشه با مادرم بیام حرم ای لب تو از آب فرات محروم نگام بکن ای آقای مظلوم بند دوم دور و برم شلوغه ولی من تنهاترینم انگاری شمرِ این دلم نشسته روی سینم آقا گفتن نداره آبروم نره عزیزم کاری بکن به جای حرف واسه تو اشک بریزم گریه اصن حرف میاره حرفای این سینه زنه اگه برات بد نمیشه یه بار بگو این با منه من درِ گوشی میگم اینو آروم نگام بکن ای آقای مظلوم 📝 : حسین عیدی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝