eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.7هزار دنبال‌کننده
47 عکس
36 ویدیو
127 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•روزی به زلفت... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 روزی به زلفت شانه میزد دست زینب جز پنجه‌های شمر حالا شانه‌ای نیست این‌ چندمین بار است زینب می‌شمارد انگار که در قافله دُردانه‌ای نیست از بس سرت افتاده از بالای نیزه دیگر به روی صورت تو چانه‌ای نیست عباس چشمان خودش را بسته یعنی جای حرم در بزمِ بی‌شرمانه‌ای نیست … *وقتی عید قربان میشه، قربانی رو انجام میدن بهت خبر میدن باید بری حلق کنی. اونایی که بار اولشونه باید سرشون و از ته بزنند، همچین که سرت و از ته میزنی، موهات و با تیغ میزنند؛ قیافه‌ت فرق می‌کنه، تغییر پیدا می‌کنه. دیگه اگه زنگ بزنی مثلاً عرض میکنم دخترت پشت گوشی ببینتت، اولش نمیشناستت، تشخیص نمیده. میگه مامان این کیه؟!...* *توو گودال که اومد، هی نگاه میکرد آخه سرِ حسین و موهاش و که نزدند.آخ این خنجر و گذاشت...سر تغییر کرده، این سر دیگه اون سرِ قبلی نیست. همچین که سر و آوردن توو خرابه یه نگاهی کرد؛ عمه! ما هذا؟!دید عمه روش و برگردوند؛ به سکینه خواهرش گفت:« خواهر، ما هذا»؟! چرا تغییر کرده؟!آخه سری که از بالای نیزه رو زمین افتاد، سری که زیر دست و پای اسبا...سری که توو تنور رفته، سری که از بالای نی آنقدر سنگ بهش زدن پیشونیش شکسته؛ سری که توو مجلس شراب آنقدر با نی به لب و دندانش زده... همه‌ی اینا یه طرف، این یکیش یه طرف. آخه سری که هر روز از نیزه دم غروب برمی‌داشتند، طلوع آفتاب به نیزه میزدند. سر و اگه یه بار به نیزه بزنی دفعه دوم، سوم دیگه تغییر پیدا می‌کنه...* خوش اومدی، آبرو داری کردی هرجا زمین خوردم یه کاری کردی هرجایی که میزدن این یتیم و صدا زدم بابای غیرتیم و میگن مثل زهرا، این بچه هم خودش مُرد هیشکی نگفت کتک خورد،کی اشکش و در آورد؟! حتما میگن بابا، خودش شکسته بازوش خورده به جایی پهلوش ، سوخته خودش سر و روش ..بابا کجایی؟؟ حالا که شد گوشواره‌م بِدُزدن نذار لباس پاره رو بدزدن همون بلایی که سَرت آوردن شاهدِ من پیرهنیه که بردن وقتی میگم بابا، دوست داری دخترت رو تکون بده سرت رو، ببین نیلوفرت رو وقتی میگم بابا، منو بگیر توو آغوش زجر و کنم فراموش، نَرَم دوباره از هوش بابا کجایی؟! بدون تو تا حالا سر نکردیم با یکی مثل شمر سفر نکردیم توی مسیر چند دفعه زد توو گوشم نیزه رو می‌گرفت میذاشت رو دوشم بابا اون دختر که، خیلی بلنده موهاش سنگینه دست باباش، بیشتر مراقبم باش بابا نازم کن بیشتر که، از سر شب زدم زار خوردم زمین توو بازار، افتاده دستم از کار بابا کجایی؟! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه👇👇
3872243.mp3
10.86M
|⇦•روزی به زلفت... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 سید بها الدین حسینی مداح اهل سنت حسین(ع) یک شخصیت فرامرزی و واقعه کربلا یک واقعه فرامرزی است. نمی توان آن را در میان مرزهای ایران یا مرزهای شیعه یا سُنی محدود کرد. حسین(ع) شخصیتی متعلق به بشریت است. 🏴🏴🏴 ای سر در خون خضاب ای لاله‌ی خوشبوی من لطفاً از پیشم نرو امشب بمان پهلوی من زانوانت را نیاوردی سرم بی‌بالش است لااقل بگذار امشب سر روی زانوی من قصد دارم وا کنم این پلکهای بسته را کن تماشایم ولی بابا! نپرس از موی من برنمی‌دارم سرت را چون برایم مشکل است خورد شد با تازیانه هر دوتا بازوی من اصلاً امشب من قراری می‌گذارم با خودت من به ابروی تو می‌گِریم تو بر ابروی من غصه‌ی من را نخور آنقدر محکم هم نبود جای سیلی ماند چند شب بر روی من : محسن ناصحی همچین که سر رو آوردن توو خرابه، هرچی خونا رو از محاسن مبارک حسین پاک میکرد، دوباره خونِ تازه می‌اومد؛ دوباره مثل اولش می‌شد... یه شبیم امیرالمومنین هرچی آب روی این بازو میریخت، هی میدید خون تازه سرازیر می‌شد... فلذا می‌دونی چی کار کرد رقیه، یه کاری کرده مقتل می‌نویسه:« دهانش و گذاشت به دهان مبارک باباش؛ آنقدر گریه کرد، زار زد، یهو سر بریده به سخن در اومد صدا زد: دخترم بیا این طرف منتظرتم... بعد این جمله میگن دیگه بی‌هوش شد طوری که هرچی صداش میزدند جواب نمی‌داد. هرچی این این زنها تکونش میدادن، حرکتش میدادن، دیدن انگار روح از بدنش خارج شده. جواب نمیده، تا نگاه کردن دیدن سر یه طرفه... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
Fadaeian_Shab03Moharam1402_05.mp3
11.78M
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 رقیه… رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه‌های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست‌های کوچکت هنوز بوی نوازش‌های پدر را می‌داد و نگاه‌های معصوم و چشمان خسته‌ات، نور امید را به قلب عمه می‌تاباند 🏴🏴🏴 معیارِ عفاف و الگوی حجابه شاگردِ عقیله در فن خِطابه رقیه رقیه ذکرِ مستجابه آسمونیا محضرش زدن زانو عرض ارادت می‌کنند به این بانو نُورٌ عَلَى نُورِ که حتی خورشیدم نمی‌تونه باهاش بشینه رو در رو رقیه ساداته، گوهرِ نایابه رقیه ساداته، دلبرِ مهتابه رقیه ساداته، ثانیِ زهرا و رقیه ساداته، کوثرِ اربابه «یا رقیه، یا رقیه یا رقیه، یا رقیه» تسکینِ حسینِ وقتی غصه داره امیدِ ربابِ وقتی بی‌قراره توو خونه‌ی ارباب صاحب اختیاره محشری برپا می‌کنه توی محشر وقتی دستش رو می‌گیره علی‌اکبر کسی که جاش رو شونه‌های عباسه بهترِ که ماهم به پاش بریزیم سَر رقیه ساداته، به حسین حساسه رقیه ساداته، هستیِ عباسه رقیه ساداته، معنی آرامش رقیه ساداته، حضرت احساسه «یا رقیه، یا رقیه یا رقیه، یا رقیه» پابه‌پای زینب حامیِ امامه با دستای بسته پیروزِ قیامه نورِ در حجاب و تیغِ در نیامه نوه‌ی حیدرِ غیور و دلیره زیرِ بارِ ذلت یه لحظه نمیره کی میگه رقیه اسیرِ دشمن شد عالم و آدم توی دامش اسیره رقیه ساداته، شأن بی‌تکراره رقیه ساداته، مخزن الاسراره رقیه ساداته، فاتح میدان‌ها رقیه ساداته، زینب کَرّاره «یا رقیه، یا رقیه یا رقیه، یا رقیه» شاعر: امیر آه‌مند بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Fadaeian_Shab03Moharam1402_06.mp3
19.5M
| و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 وقتی میان خون و آتش، صدای گریه‏ات، دل سنگ را می‏لرزاند و پاهای تاول زده‏ات، سختی‏ها را گلایه می‏کرد، همه چشم‏ها کور بودند و دل‏ها سنگین‏تر از آن بود که بار سنگین دلت را سبک‏تر کند. 🏴🏴🏴 دلم براش خیلی دیگه تنگه دنیای من با بابام قشنگه آی در و دیوار خرابه‌ی شام خیلی بابام غریبه آی تاولای روی دست و پاهام خیلی بابام غریبه معجرم الان کنارِ پیراهنشه گوشواره‌هامم کنارِ انگشترشه موقع خوابه ولی بمیرم که الان به جای پاهام یه نیزه زیرِ سرشه «بابای خوبم، بابای خوبم بابای خوبم، بابای خوبم» بابام میاد ای دلِ پریشون میریم سرِ خونه زندگیمون ولی ببینه سوخته چادرِ من خیلی بهم می‌ریزه خدا می‌دونه که چقدر حجابم برا بابام عزیزه دلم نمی‌خواد منو توو این حال ببینه آخه بعیده موهای سوخته بِم بیاد اگه میاد کاش دستاش و هم بیاره چون دلِ شکسته‌م یه عالمه بغل می‌خواد «بابای خوبم، بابای خوبم بابای خوبم، بابای خوبم» داره میاد بوی عطر بابام عمه طَبَق رو بزار رو پاهام الهی دخترت بمیره بابا همه موهات سفیده خدا ازش نگذره آخه خیلی رَگات و بد بریده لبای خونین داغِ دلم رو تازه کرد مثِ رقیه شکسته دندونات بابا اون شبِ اول خوبی کجا برده تو رو سوخته تمومِ محاسن و موهات بابا «بابای خوبم، بابای خوبم بابای خوبم، بابای خوبم» : محمدجوادصادقی ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
Fadaeian_Shab03Moharam1402_03.mp3
24.67M
سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشم‌های کوچک تو خلاصه شده است.  سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیه‌السلام رها بودی و پا به پای آبله، زخم‌هایش را به جستجو.  سلام بر کوچکی گام‌هایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده‌ات 🏴🏴🏴 َکسی چه میدونه چه حالی داره رقیه‌ی یتیمِ دل‌شکسته با اتفاقایی که واسه‌م افتاد حق بده که نمازام شده نشسته می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خیلی رو خارا دویدم دوم این که طعم لگد رو چشیدم سوم این که تا افتادم از رو ناقه مثل مادرت خمیدم بشمارم بازم یا نه؟! بسه دیگه بابا نه؟! رد بشیم از این حرفا میریم مدینه یا نه؟! «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا» خدا کنه هیچ دختری توو دنیا نَشینه رو ناقه با دست بسته با اتفاقایی که واسه‌م افتاد غرورِ من مثل سرت شکسته می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خیلی سرم داد کشیدند دوم این که گوشواره‌م و پس نمیدن سوم این که خندیدن به اشک چشمام وقتی لباسام و دیدن بشمارم بازم یا نه ؟! اینه رسم دنیا نه خون شده دلم بابا میریم مدینه یا نه؟! «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا» عَلَم اَشکِ روی دوش گرفتم با عمه زینب ما عَلمدارتیم رو سرمه سایه‌ی تو همیشه حق ندارن به من بگن بچه یتیم می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خونِ علی توو رَگامه دوم این که راهت و میدم ادامه سوم این که مهمون منی بابایی الان سرت رو پاهامه میمونم تا فردا نه دلخورم به وَاللّٰه نه ظلم و زیر و رو کردم شدم مثل زهرا نه «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا»
1_11913744488.mp3
4.95M
حاج مهدی اکبری یا حیدر مددی بگو که ذکرِ نابه یا حیدر مددی بگو ابوترابه یا حیدر مددی بگو تا پر بگیری یا حیدر مددی وجه الله تو قابه یاحیدر مدد؛یاحیدر مدد یا حیدر مددی بگو خدا باهاته یا حیدر مددی تسبیحِ هر صلاته یا حیدر مددی بگو شدی گرفتار یا حیدر مددی کلید مشکلاته یاحیدر مدد؛یاحیدر مدد علی یکتا و فرده علی غوغایی کرده علی فتح المبینه علی مردِ نبرده علی درمونِ عشقم علی سامونِ عشقم علی لیلای عشقو من مجنونِ عشقم سرمستم علی دلبستم علی تا بودم علی تا هستم یاحیدر مدد؛یاحیدر مدد ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•حال زار من شده... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 حال من زار شده غرق گناهم چه کنم؟! با دلِ غم زده و روی سیاهم چه کنم؟! نقصِ من پای مرا بسته به زنجیرِ گناه به زمین خورده‌ام و مانده‌ی راهم چه کنم؟! عمرِ من طی شده با غلفت و عصیان و خطا مانده‌ام حال که عمرِ تباهم چه کنم؟! میزند جار، که بیچاره و آواره شدم معصیت کردم و در دلِ چاهم چه کنم؟! از حرم دورم و دلتنگم و محزون شدم تا که از درد فراقِ تو بکاهم چه کنم؟! گریه کردم که دعایم به اجابت برسد سفرِ کرب و بلا از تو نخواهم چه کنم؟! *روایت میگه همچین که قطره اول اشک از چشماتون میجوشه.ابی عبدالله میاد روبه روت میشینه چشم تو‌چشو با حسین میشی...* حسین جان..حسین جان...حسین‌جان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Fadaeian_Shab04Moharam1402_01.mp3
37.37M
|⇦•حال من زار شده.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 آنتوان بارا (دانشمند مسیحی سوری): اگر بگویم حسین (ع) چراغ اسلام است کم گفته ام، اگر بگویم که او زره اسلام است کم گفته ام، بهترین جمله ای که می توانم بگویم این است که او وجدان تمام ادیان در تمام تاریخ است ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•اگر از روضه ی خود... و توسل به دوطفلان حضرت زینب اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 اگر از روضه‌ی خود دور برانی تو مرا من که دلبسته‌ی این گریه و آهم چه کنم؟! *همچین‌ که حر اومد بغلش کرد تا تو آغوش ابی عبدالله قرارگرفت اشاره کرد به عباس، عباسم! خیمه اش رو‌ آماده کن قبولش کردم..مگه میشه کسی دم‌مدر ابی عبدالله بیاد آقا در روش ببنده..* بيا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوكریِ خود شَها تو مفتخر نما ای گلِ وفا حسين معدنِ سخا حسين میكشی مرا حسين به مُحرم،به سیاهی، به غمت محتاجم گر نشد لایق دیدار نگاهت چه کنم؟! من اگر دور شوم از تو دلم میمیرد بی تو درمانده و بی پشت و پناهم چه کنم ؟! : سجاد امیدیان *کاروان ابی‌ عبدالله از مدینه راه افتاد. این دوتا آقازاده‌ی بی‌بی حضرت زینب دنبال کاروان نبودند اینقدر به پدرشون اسرار کردند. آخه بابا بزار ما هم بریم. آخه عبدالله مریض احوال بود اینا قرار بود. بایستند آقا بهشون فرمود:« شما کنار پدرتون بمونید». گفتند:«چشم». ولی تا کاروان راه افتاد، اومدن پیشِ بابا.... بابا! آخه علی‌اکبر رفت، قاسم رفت، عبدالله رفت، بنی‌هاشمیا همشون رفتند کسی دیگه توو مدینه نمونده. به ما هم اجازه بده بریم. عبدالله بن جعفر قبول کرد. یه دست خطی نوشت برا ابی عبدالله و برای خواهرش. دست خط و داد بهشون، سریع برید خودتون و برسونید به کاروان. نزدیکای مکه بود که این دوتا سواره، این دوتاآقازاده‌ خودشون و رسوندن. از اون دور منادی فریاد زد:« دوتا سوار دارن میان آقا». یهو ابی عبدالله از دور نگاه کرد، بی‌بیم از محمل سرشون و بیرون آورد. کیه؟! خدایا...آخه دل بی‌بی هی توو این سفر شور میزد. سرش و از محمل بیرون آورد، بَه، بچه‌هامند الهی قربونشون برم. خدا رو شکر الحمدلله خودشون رو رسوندند. دست خط رو آوردن پیش ابی عبدالله، دایی جان! به پاهای داییشون ابی عبدالله افتادند. دایی جان بابامون ما رو فرستاده اینم دست خطشه. ما اومدیم کنار مادرمون باشیم، آخه شنیدیم وقتی تو رو می‌کشند قراره مادرِ ما به اسارت بره. چه جوری میشه ما توو مدینه باشیم، مادرمون رو ببرند به اسارت، دستاش و ببندند...مادرِ ما هم که از خونه می‌خواست بره مسجد، برا فدک هرکاری کرد امام حسن گفت:« من باید دنبالت بیام، آخه نمیشه که». توی مسیرم هی دلش شور میزد، خدایا اتفاقی برای مادرم نیوفته...آخرشم توو راه برگشت همینجور که دستش توو دست مادرش بود، اون نامرد اومد گفت:« بده فدک و»...مادر این قباله رو گرفت پشتش، پشت کمرش، پشت چادرش پنهان کرد. اون نامرد اصلا سوال نپرسید که، جلو امام حسن چنان توو صورت مادرم زد... فلذا رو پاهای حسین افتادن، نمیذاریم مادرمون تنهایی بیاد... می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو! هرچه که دارم این است چه کنم؟ هست همین هر چه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•از یمین میروم... وتوسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🖤🏴 از یمین می‌روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه، مرتّب دارد: زیر لب زمزمهٔ ناد علی می‌خواند دارد از هیبتِ اولاد علی می‌خواند تکیه دادند به هم هر دو برادر این بار هر دو در مرکزِ این دایره و چون پرگار دور خود ساخته‌اند از سر دشمن کوهی تنِ بی‌سر چقدر ماند و در این انبوهی خُدعه زد دشمنِ بی‌عرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هر دو برادر به کمین افتادند زیر بارانِ جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پُر از تیر، به هم دوخته شد چِشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغهٔ شمشیر جداشان کردند این طرف، حادثه از چِشم زنی دور افتاد آن طرف در وسطِ خیمه دلی شور افتاد گَرد، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم‌کم چِشم مادر نگران شد به پسرها کم‌کم عاقبت واقعه، شد آنچه که زینب می‌خواست نذر او گشت اَدا! شکر، حسینش برجاست پسرانم به فدای سرِ تو، غم نخوری هر دو قربانِ علی‌اکبرِ تو، غم نخوری پسرانم که بماند! خودِ زینب هم هست جانِ من نذر علی اصغرِ تو، غم نخوری تو سفارش شدهٔ مادرِمانی، قَسَمَت می‌دهم جان من و مادرِ تو، غم نخوری هر چه غم مال من و قول بده تا آخر هر چه غم خورد اگر خواهرِ تو، غم نخوری *شاعر: *نگرانیِ تو رو نمی‌تونم ببینم، این زن نمی‌تونه نگرانیِ ولیش و امامش و ببینه...یه روزیم رسید امیرالمومنین رسید بالا سر فاطمه‌ش، هرچی صداش میزد جواب نمیداد، یهو رو کرد گفت:« زهرا جان! تو هم جواب علی رو نمیدی» روایت میگه اشکای چشم علی رو صورت فاطمه چکید، بی‌بی چشماش و باز کرد دستای شکسته‌ش و بالا برد اشکا رو از گوشه چشمای علی پاک کرد، علی جان! اصلا من اینجوری شدم اشک تو رو نبینم؛ چرا داری گریه میکنی؟! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Fadaeian_Shab04Moharam1402_02.mp3
49.23M
|⇦•اگر از روضه ی خود... و توسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 پرفسور ادوارد براون (شرق شناس انگلیسی) آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود آغشته به حزن و اندوه نگردد؟حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند… هر کس اندکی حس در نهاد خود داشته باشد نمی تواند از این غصه غم انگیز متاثر نشود ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•از خیمه میکنه نگاه... وتوسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 از خیمه می‌کنه نگاه، به اون دوتا شبیه ماه خدا رو می‌گیره گواه، که دل بُریده از نور دیده قسم داده داداش ‌و، به مادرش، به باباش با دست خود پوشونده، کفن تنِ پسرهاش به پیش چشمام، میون رفتناتون زخم روی تَناتون، خنده‌ی دشمناتون اَبنای زینب، مستِ رهایی میشن کرب و بلایی میشن، فدای دایی میشن داداشِ من، فدا سرت، فدا علی‌ِاکبرت فدای بغض دخترت، دوتا پسرهام، تموم دنیام توو خیمه مونده بودم، خجل ازت نباشم کاشکی میشد خودم هم، توو کربلا فدا شم واسه زخمِ من، مرهمی ‌و طبیبی خیلی خیلی غریبی، بی‌ یار و بی حبیبی برات بمیرم، چی به سرت آوردن اشکم و درآوردن، انگشترت رو بُردن *همچین که وداع آخر سیدالشهدا با زینب رسید.روایت میگه همه ی زنها دور حسین حلقه زدند.هی میگفتن:حسین جان! اجازه بده ماهم بریم‌ میدان، ما اینجوری نمیتونیم‌ تنها بمونیم.. زینب هی اصرار می کنه داداش اجازه بده منم برم‌میدان...* آب آورت رو میبری میدون گل پسرت رو میبری میدون ام وهب حالم و میدونه کی خواهرت رو می‌بری میدون خدا میدونه خوب میجنگم شمشیر نشد با چوب میجنگم میگن که دختر علی هستم از صبح تا غروب میجنگم فدای غصه خوردنت داداش غریب گیر آوردنت داداش برات بمیرم که ته گودال به زور نیزه بردنت داداش آخه اینا چی میخوان از جونت فدای موهای پریشونت هنوز که خیزرون نیاوردن بگو چرا شکسته دندونت فدای این نگاه مظلومت از آب هم کردند محرومت تو رو خدا نگو انا العطشان با نیزه میزنن توو حلقومت داره چه غوغایی به‌پا میشه دم غروبِ کربلا میشه وَالشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ داره سر از تنت جدا میشه ‌ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝