eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.7هزار دنبال‌کننده
48 عکس
36 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت *بعضیا گفتند حسین جون داد، همون خبری که توو مدینه پیچید علی مُرد. فاطمه رو زدیم علی رو هم باهاش کشتیم. اینجا هم همین خبر پیچید دیدی حسین و از پا انداختیم. همینجور که این صورت رو صورته حالا بچه‌ها دم دم خیمه عمه! بابا بلند نشدا؛ چرا عمه جان الان بلند میشه. از صبح تا حالا انقدر داغ دیده حالا بلند میشه. عمه! بابا بلند نشد، چرا عمه جان الان بلند میشه. داغ دیده دیگه داغِ جوون دیده. هرچی صبر کردن دیدن حسین بلند نمیشه. هلهله از سمت دشمن بلند شد. تا بی‌بی دید صدای هلهله بلند شد بدو بدو از خیمه دوید بیرون. دست رو سرش گذاشته، همچین که دستش اومد رو شونه‌ی حسین یهو ابی عبدالله داغش فراموشش شد. چرا؟! آخه ناموس خدا از دم درِ خیمه بدو بدو، یهو سر بلند کرد خواهر! تو چه جوری اومدی؟!* پیغمبر دوباره‌ ام، تسبیح پاره پاره‌ ام پاشو ببین بیچاره‌ ام، ای نور دیده، قدم خمیده پاشو نذار که دشمن، به من بخنده اکبر پاشو نذار که عمه، بیاد میون لشکر چه جوری تو رو، من تا حرم بیارم طاقت دیگه ندارم، تیر از تنت درآرم هرجوری تو رو، بین عبا می‌چینم رو خاک و رو زمینم، یه تیکه‌ت می‌بینم پهلو و سرنیزه دَرید، نیزه رو بازوهات کشید نفس‌هات و نیزه بُرید، ای ارباً اربا، شبیه زهرا به لب رسیده جونت، شکسته استخونت با لخته لخته‌ی خون، سنگین شده زبونت ارث مادرم، همینه توو جوونی یه جور زدن نتونی، که روی پات بمونی بی‌هوا لگد گرفت تاب و توونش، صدای استخونش آتیش زدن به جونش، آتیش زدن به جونش ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_02.mp3
9.52M
|⇦•شیشه عمر پدر..... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود : براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود. 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_03.mp3
20.98M
|⇦•شِبه پیغمبر... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى ‏درخشد و ندا مى ‏دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. 🏴🏴🏴 شِبه پیغمبر، رفتی و شکسته شد بابا، وَلَدی وَلَدی ای علی‌‌کبر، بَعْدَكَ الْعَفا عَلَى الدُّنْيا، وَلَدی وَلَدی پُره از تو همه‌ی دور و برم چه جوری من تا خیمه ببرم شده خون جگرم، شده خم کمرم دست و پا نزن،می‌بینه دست و پاش و گم میکنه پدر پاشو اکبرم، عمه رو از بینِ این نامحرما ببر «وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی» پدرِ پیرت، خورده رو زمین علی پاشو، وَلَدی وَلَدی غمِ داغت رو، توو چشام ببین علی پاشو، وَلَدی وَلَدی به تو نیزه زدن از یک قدمی توو عبا هرچی می‌چینم تو کمی میوه‌ی دلمی، امیدِ حرمی غرقِ خون شدی، قلبِ منم مثل تنت ارباً اربا شد بودی یک نفر، ولی تنت پاشیده بین یه صحرا شد «وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی» عصای دستم، واسه‌ت آرزوها داشتم، وَلَدی وَلَدی جگرم آتیش، شد از این غم از این ماتم، وَلَدی وَلَدی شده خون اشکِ چشام ای ثمرم تو جوون بودی شبیه مادرم چی اومد به سرم، پسرم پسرم گفتی یاعلی، شبیه مدینه تو رو بی‌هوا زدن کوچه وا شد و، لشکری از ارازلِ بی‌حیا زدن «پسرم پسرم پسرم پسرم» 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
|⇦•رخش چه صبح‌ ملیحی... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 رخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی علی‌اکبرِ لیلاست، به چه شاخه نباتی بدون چشمه‌ی لعلش، نبود در همه هستی نه چشمه‌ای نه قناتی، نه دجله‌ای نه فراتی دمیده بر سرِ دنیا، چه آفِتاب بلندی رسیده درشب لیلا، چه ماه با برکاتی قدش چه سروبلندی، چه گیسویی چه کمندی چه مرتضی سَکَناتی، چه مصطفی وَجَناتی یا علی بن حسین بن علی سالاری آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری «عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی» چه دلبری چه دلیری، چه بی‌مثال و نظیری چه یوسفی چه عزیزی، چه ماورای صفاتی حواس قافله رفته‌ست، در صدای اذانش هَلا چه حَیّ عَلایی، چه عَجِّلوا بصَلاتی حسین با پسرش، رد شدند از غزل من پسر چه ماه جمیلی، پدر چه باب نجاتی چه روزها که به لیلا گذشت و رفتی و می گفت مَضَی الزَّمانُ و قَلبی يَقولُ إنَّكَ آتی یا علی بن حسین بن علی سالاری آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری «عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی» شبم به روی تو روزست و دیده‌ام به تو روشن وَ إنْ هَجَرْتَ سَواءٌ عَشیَّتي و غَداتی اگرچه دیر بماندم امید برنگرفتم مَضَی الزَّمانُ و قَلبی يَقولُ إنَّكَ آتی من آدمی به جمالت نه دیدم و نشنیدم اگر گِلی به حقیقت عَجینِ آبِ حیاتی شبانِ تیرِ امیدم به صبحِِ روی تو باشد قد تُفَتَّشُ عَینُ الحیاةِ فی الظُلُماتِی یا علی بن حسین بن علی سالاری آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری «عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی» نه پنج روزه‌ی عمرست، عشق رویِ تو ما را وَجَدْتَ رائِحَةَ الْوُدِّ إنْ شَمَمْتَ رُفاتي وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما یُحِبُّ وَ یَرْضَی مَحامد تو چه گویم که ماورای صفاتی أَخافُ مِنكَ وَ أَرْجو وَ أَسْتَغیثُ وَ أَدنو که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی یا علی بن حسین بن علی سالاری آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری «عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_04.mp3
24.88M
|⇦•رخش چه صبح ملیحی.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 امام صادق (ع) فرمود: کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است. 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_07.mp3
20.05M
|⇦•چی شد قدِ.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 امام صادق (ع) فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره ‏هاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین ( علیه السلام ) باشد. 🏴🏴🏴 چی شد قدِ بلندِ تو، اون ابروی کمندِ تو کنار هم جمع می‌کنم، دوباره بند به بندت و اگه میشه به مویی بَند شو جای زمین خوردن بلند شو دست و می‌گیرم پا میوفته یه چیزی رو خاکا میوفته «می‌خوای بلند بشی ولی نمیشه این علی دیگه اون علی نمیشه» افتادی بی‌سپر شدی، چندتا علی‌اکبر شدی نیزه روی نیزه زدن، پهلو شکسته‌تر شدی داشتم به مادرم می‌گفتم امروز چقدر یادت میوفتم باز پیشِ من جوون زمین خورد صورت غرقِ خون زمین خورد «می‌خوای صدام کنی ولی نمیشه این علی دیگه اون علی نمیشه» زخمِ دلم بهتر نمیشه این حیدر اون حیدر نمیشه زخمِ سرم هرچی که باشه آی زخم میخِ در نمیشه زخمِ پهلوی زن پابه‌ماه نکنه هنوز نشد روبه‌راه روضه‌هاش و گفتم هرشب به چاه پشتِ در افتاده بود بی‌پناه کُشتنش اما می‌گفتن که خودش مُرد خودش حتما یه روز محکم به در خورد خودش خورده به جایی چشم و گونه‌ش خودش آتیش گرفت لابد توو خونه‌ش ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
|⇦•شعاع نور تو... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلت نخواهد دید به شوق پادوییِ روضه،جمع نوکران جمع است محرم هیچ‌کس ما را پی حاجت نخواهد دید همان خادم که کفش سینه‌زن را جفت می‌کرده شبی که جفت شد بند کفن، زحمت نخواهد دید خدایا! شاکرم از این حسینی که به من دادی گمانم جز مُحِبَّش، بنده‌ای رحمت نخواهد دید بسوزد دخل دُکّانی که خرج روضه‌هایت نیست بدون نذرِ هیئت کاسبی برکت نخواهد دید فقط تو بین جُون و اکبرت فرقی نمی‌بینی کسی فرزند را هم شانه‌ی رعیت نخواهد دید جُون عجب نوکری بود عجب غلامی بود. گفت: آقا به منم اجازه میدین؟! گفت:« تو آزادی، تو خیلی وقته در خونه‌ی ما نوکری می‌کنی؛ آزادت میکنم برو. اینجا که می‌بینی معرکه‌ست خون و خو‌ن‌ریزیه، تو برو برس به کارت». آزادی... گفت: آقاجان یه عمری درِ خونه‌ت نوکری کردم، کفشات و جفت کردم؛ هرکاری گفتی انجام دادم.میدونم به دردت نمی خورم هم سیاهم هم بو میدم اصلا، اصحاب و می‌بینی اینا همشون یار تو بودند؛ من کجا اونا کجا ولی منو آزادم نکن آقا. گفت: «اگه میخوای بری برو». انقدر خوشحال شد که لباسش و درآورد و شروع کرد به رجز خوندن امیری حسین و نِعمَ الامیر" اومد وسط معرکه. برهنه شد گفت: «هرچه قدر میخواید بزنید، بزنید. اومدم یه چند دقیقه از گرفتن جون این آقا وقت بگیرم، چند دقیقه دیرتر این آقا رو بکشید. من این آقا رو میشناسم سالهاست براش نوکری کردم، نکشید این آقا رو.» فلذا همچین که زمین افتاد آقا رو هم صدا نکرد، خودش و واقعا نوکر می‌دونست. می‌گفت من کجا اون اربابه؛ ولی ابی عبدالله همچین که از دور دید جُون زمین خورد، سریع اومد سرش و بغل گرفت. رمقی نداشت آروم آروم این چشا رو باز کرد، بَه آقا. سرش و از دامن ابی عبدالله گذاشت رو خاک. آقا سر من کجا دامن عزیز فاطمه کجا؟! کاری که ابی عبدالله با علی‌اکبرش کرده، روایت میگه همچین که جُون سرش و رو خاک گذاشت ابی عبدالله صورتش و آورد گذاشت به صورت جُون؛ صورت به صورت غلامش گذاشت...* اگر دست گدا ظرف غذا دیدی..، حسن داده کسی ما را سر این سفره بی‌دعوت نخواهد دید به جز روزی که بین دسته‌ها زیر عَلَم رفتم پدر دیگر مرا این‌قدر با‌هیبت نخواهد دید لباس مشکی ما دستبافِ زینب‌ کبراست جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید هزاران بار کج رفتم..،ولی زهرا برم گرداند پسر از مادر خود لطفِ با مِنَّت نخواهد دید :بردیا محمدی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab09Moharam1402_01.mp3
39.55M
|⇦•شعاع نور تو... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجراشده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 شیخ جعفر شوشتری (رحمة الله عليه): کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است. 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
|⇦•به خاطر رقیه... وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 حصیر کهنه تا دور تنت پیچید..، ارزش یافت کسی در آستانَت شِیِٔ کم‌ قیمت نخواهد دید پس از آنکه تو را کشتند در اوج شلوغی‌ها دگر بزم عزایت را کسی خلوت نخواهد دید ریخت بر هم با زمین افتادنت دنیای من دیدی آخر چشم خوردی خوش قد و بالای من! پیش مرگِ من شدی و پیش مرگِ خواهرم تیرخوردی نیزه خوردی جای زینب جای من قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا بعد از این هرکس که حرف از تشنگی زد پای من «انقدر رو‌ خاک بازو نزن به مشک‌ِ خالی رو نزن من خودت و‌ میخوام داداش به مشک‌ِ خالی رو نزن» داداش داداش داداش داداش، شده کولت کنم «أخا» میبرمت داداش داداش داداش داداش، یا مثل اکبر رو عبا میبرمت مسجد کوفه ست اینجا یا کنار علقمه؟! فرقِ عباس است یا فرقِ سرِ بابای من هیچ‌ کس این گونه در بین ارازل هو نشد *همچین که تو‌کوچه دستاش رو بستن فهمیدن علی مأمورِ به صبره شیر شدن تا دیدن هر کاری می کنن علی حرکتی نمی کنه ..فهمیدن علی مأمور به صبره،علی، علی همیشگی نیست.... کربلا هم همین جور شدن هرچی به عباس نزدیک‌ شدن با چشماش، همچین که یه چشم غُرّه می رفت همه فرار می کردن ..یه نفر داد زد از چیش می ترسید؟نه دیگه دست داره ..تیرکه تو‌ چشمش فرو‌رفته از چی می ترسید؟ همه اومدن جلو هر بغض وکینه ای که از علی و حسین علیه السلام داشتند سر عباس در آوردن..* این خجالت چه بلایی بر سرت آورده است قد یک طفل است اینجا قامت سقای من دارد از امروز خولی فکر معجر می کند وای بر امروز من ای وای بر فردای من در شلوغی سر بازار بین مستها رو‌ نگردان روی نی از دخترِ تنهای من! به خاطرِ رقیه، پاشو فقط اباالفضل رو پیشونیت نوشتم، با معرفت اباالفضل تیر اومده به سمتت، از هر جهت اباالفضل ای تشنه لب نمونده، چیزی ازت اباالفضل با معرفت ابالفضل ای سقا که زُل زدی به آب ای بابَ الحوائجِ رباب با غیرت چی شنیدی الآن؟! جون میدی با غصه‌ی طناب نبودی چی شنیدم، رو زخم دل نمک شد بمیرم و نبینم، سهمِ حرم کتک شد یه تیر اومد به مشک خورد، قلبم ترک ترک شد حلال کن آب که می ریخت، یه ذرّه پام خنک شد می‌بینی شدم جون به لب و افتادم چه نامرتب و اینجوری اگه بریم حرم می‌شکونیم غرورِ زینب و از خونِ من مهمتر، حفظ غرورِ زینب تا قتلگاه خودت باش، سنگِ صبور زینب منتظرن تموم شه، تموم زور زینب بزم شراب کجا و، شأنِ حضور زینب بازار و محله‌ی یهود کاش می‌شد برن مدینه زود می‌فرستی زنا کجا برن برگردن با صورتِ کبود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 👇👇
وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 اومد پیش داداش به من اجازه میدی برم میدون؟! انقدر ابی عبدالله گریه کرد که این اشکا رو محاسن شریفش اومد جاری شد، یعنی تمام صورت حسین خیس اشک شد. اینجوری فرمود:« تو نشان لشکر من هستی، تو علمدار لشکر من هستی. بری لشکرم پاشیده میشه، خونه خراب میشم. جونم فدات آقا جان هنوز ابی عبدالله و صدا میزنه:« یا سیدی! سینه‌م به تنگ اومده داداش، دنیا برام تنگ شده، به من اجازه بده». ابی عبدالله اینجوری جوابش و داد؛ دید بدجور عباس سینه‌ش به تنگ اومده داره خواهش می‌کنه. اینجوری فرمود:« نمی‌خوام برای جنگیدن بری؛ حالا که می‌خوای بری میدان برو برای بچه‌هام یکم آب بیار». اومد وسط لشکر موعظه کرد لشکر و، همه دارن هو می‌کنند. جوابی نگرفت برگشت پیش ابی عبدالله. همچین که برگشت، اومد به امام اطلاع داد که من رفتم موعظه کردم، هیچ فایده‌ای نداره. همینجور که داشت حرف میزد، دید صدای بچه‌ها توو خیمه‌ها بلنده؛ «العطش، العطش». سوار بر مرکب شد یه نیزه و یه مشکی برداشت، به سوی نهر فرات. چهار هزار تیرانداز دور عباس و گرفتند؛ هشتاد نفرشون و به درک واصل کرد. همچین که از مرکب پیاده شد مشتی از آب برداشت، به یاد تشنگی حسین و بچه‌های حسین افتاد. آب و رو آب ریخت، به خدا قسم تا اربابم تشنه باشه آب نمی‌خورم. بعد شروع کرد حدیث نفس بخونه... مشک و پر آب کرد، مشک و به دست راست گرفت، همه نگاهش به سمت خیمه‌هاست. راهش و بستند؛ از همه طرف دورش حلقه زدند. شروع کرد دوباره رجز بخونه، از پشت نخلا یه نفر بیرون اومد؛ یه ضربه‌ای به دست راست عباس زد جوری که دست راست عباس قطع شد. اصلا اعتنایی نکرد که دست راستش قطع شده مشک و به دست چپ داد. همه‌ی همتش اینه آب و به بچه‌های حسین برسونه، دست چپشم قطع کردند؛ مشک و به دندان گرفت. اسب و داره می‌تازونه مشکم به دندانشه یه جوری میخواد آب و به خیمه‌ها برسونه. دیگه از هر طرف دورش و حلقه زدند؛ تیراندازها مثل بارون دارن تیر میزنند، انقدر تیر زدن همینجور که عباس این مشک و به دندان گرفته یه تیری به مشک عباس خورد. این آبا داره رو زمین میریزه یه تیری دیگه پرتاب شد؛ به سینه‌ی عباس خورد یه تیر دیگه به چشمش زدند. اینقدر بدنش تیر خورده بدنش مثل خارپشت شد...بدنش پر تیره، رو زمین افتاده. تیر توو چشم فرو رفته دستی به بدن نداره چنان از بالای مرکب زمین خورد... کار به جایی رسید ریختن سر عباس. دیگه پاهاشم قطع کردند، یهو صدای عباس بلند شد، ابی عبدالله صدای عباس و شنید مثل باز شکاری اومد بالا سر عباسش. اما چه جوری اومد؟!نگاه کرد دید دستاش و بریدن پیشانیش و شکستند، چشماش و با تیر دریدن... نشست کنار بدن عباسش همچین که دید حسین اومده گفت:« داداش اول این خونا رو از جلو چشام پاک کن بزار یه بار دیگه جمال قشنگت و ببینم». همچین که این خونا رو پاک کرد دید از گوشه‌های چشم عباسش یه اشک جاریه، صدا زد:« عباسم تو چرا داری گریه می‌کنی»؟! من باید گریه کنم برادری مثل تو رو از دست دادم. صدا زد:« حسین جان! الان تو سرم و بغل گرفتی، سرم رو پاهای توئه، دارم چند ساعت دیگه رو می‌بینم ..الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه؛ آن موقعی که شمر روی سینه ات نشسته....ای حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab09Moharam1402_02.mp3
10.6M
|⇦•حصیر کهنه... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجراشده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 آیت الله علامه امینی (رحمة الله عليه) : به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید. 🌹 🌹 💠 بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab09Moharam1402_03.mp3
10.35M
|⇦•سقای دشت کربلا.... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجراشده به نفسِ سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 آیت الله بروجردی رحمه الله : به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند. 🏴🏴🏴 سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل «اباالفضل، اباالفضل اباالفضل، اباالفضل» ام البنین در کربلا نبودی٬ واویلا بر فرق عباست زدند عمودی٬ واویلا «اباالفضل، اباالفضل اباالفضل، اباالفضل» قد حسین ابن علی تا شده٬ واویلا پای عدو به خیمه‌ها واشده٬ واویلا «اباالفضل، اباالفضل اباالفضل، اباالفضل» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 💠 ‌ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال