eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.5هزار دنبال‌کننده
58 عکس
73 ویدیو
86 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ . تویی رقیه الحسین،گل گلستان ولا هستی زینبی تو و،عزیزه ی خون خدا ای صفای اهل بیت رمز بقای اهل بیت شدی فدای اهل بیت یا رقیه الحسین۳ رقیه زهرا سیرتی،تو زینبی بصیرتی به اذن حی کبریا،فردا شفیع امتی ای دعای مستجاب بوده ای در تب و تاب دیدی از عدو عذاب یا رقیه الحسین۳ روح ادب رقیه جان،زهرا نسب رقیه جان تویی رقیه نوه ی،شاه عرب رقیه جان کودکی مؤدبی هدیه ای تو از ربی جانفدای مکتی یا رقیه الحسین۳ رنج و غم و درد و بلا،تو دیده ای به کربلا العطش اهل حرم،شنیده ای به خیمه ها دیده ای که اکبرش پاره گشته پیکرش حسین نشسته در برش یا رقیه الحسین۳ به وقت رفتن پدر،دیدی وداع آخرش اشک سکینه دیدی و،ناله و اشک خواهرش بوده رو به روی او گرم گفت و گوی او بوسه زد گلوی او یا رقیه الحسین۳ تو دیده ای به کربلا،گوشه ی میدان بلا شده حسین ز کینه ها،اسیر جمع اشقیا شمر دون سویش دوید خنجرش ز کین کشید رأس پاک او برید یا رقیه الحسین۳ تو دیده ای به کربلا،آتش میان خیمه ها پیکر بابا روی خاک،سرش به روی نیزه ها دشمنان محک زدند زخم تو نمک زدند عمه را کتک زدند یا رقیه الحسین۳ تو دیده ای ظلم و ستم،ز کوفیان و شهر شام سنگ می زدند خنده زنان،بر سر و روی تان ز بام دیدی از عدو عذاب بوده ای در التهاب تو به مجلس شراب یا رقیه الحسین۳ بدیده ای سر پدر،تو در میان تشت زر این همه ظلم دشمنان،به جان تو زده شرر بوده ای به تاب و تب روز تو شده چو شب چوب بزد ز کین به لب یا رقیه الحسین۳ اسیر دشمنان شدی،رقیه در شام بلا جای تو شد رقیه جان،به گوشه ی خرابه ها رقیه در وقت سحر رسیده از پدر خبر بدیدی یک قرص قمر یا رقیه الحسین۳ شدی سه ساله ی حسین،تو بی رمق رقیه جان که ناگهان کنار تو،رسید طبق رقیه جان درون آن سر حسین نشستی در بر حسین رقیه دختر حسین یا رقیه الحسین۳ بگفتی با سر پدر،رقیه گشته خونجگر دیدن رأس پر ز خون،زده به جان من شرر گرچه من یگانه ام فاطمه نشانه ام سوی تو روانه ام یا رقیه الحسین۳ به گوشه ی خرابه ام،پدر شوم فدای تو نشسته در عزای تو،بمیرم از برای تو خونجگر شدم پدر نوحه گر شدم پدر دیده تر شدم پدر یا رقیه الحسین۳ 👇 👇 ..🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
کاروان سلاله های خدا کاروان امام عاشورا کاروان بهشتیان زمین کاروان فرشتگان سماء یکی از نوکرانشان جبریل یکی از چاکرانشان حوا گوشه ای از صدایشان داوود نفسی از دعایشان عیسی نوجوانانشان چو اسماعیل پیرمردانشان خلیل آسا زائر اشک هایشان باران تشنه ی مَشک هایشان دریا یوسفان عشیره ی حیدر مریمان قبیله ی زهرا تا به حالا ندیده هیچ کسی این همه آفتاب در یک جا همه با احترام و با معجر همه در پرده های حجب و حیا پرده را از مقابل محمل باد حتی نمی برد بالا دور تا دورشان بنی هاشم تحت فرمان حضرت سقا پای اولیا مخدره زینب روی زانوی اکبر لیلا از غروب مدینه می آیند در زمینی به نام کرب و بلا میرسیدند و یاد می کردند از سر و تشت و حضرت یحیی حق نگهداره این همه مجنون حق نگهداره این همه لیلا *هر چه کرد دید ذوالجناح حرکت نمی کنه، یه نگاه به زن و بچه اش کرد شروع کرد گریه کردن، فرمود: پیرمردِ کاروان رو بگید بیاد، تا اومد، بله آقاجان!؟ بگو ببینم این سرزمین رو میشناسی یا نه؟ بله آقا جان! نام این سرزمین چیست؟ عرض کرد: آقاجان! به این سرزمین نینوا میگویند، چندتا اسم گفت، حضرت فرمود: آیا نام دیگری هم دارد یا نه؟ عرض کرد: بله آقا جان! به اینجا کربلا هم میگویند، گریه‌ی حسین بیشتر شد، فرمود: بار بگشایید اینجا کربلاست..اینجا همون جایی است که جدم رسول خدا فرمودن، بابام علی مرتضی فرمود، اینجا همون جایی است که با اسمش مادرم صدیقه کبری گریه کرد... فرمود: خیمه هارو عَلَم کنید، شروع کردن خیمه هارو زدن، من یه سوال دارم میدونی زینب چطور از محمل پایین اومد؟ خبر داری چه دلشوره ای تو دل بچه های حسین اومد؟ صدای ناله‌ی زینب بلند شد: حسین جان! بیا برگردیم داداش، از اون ساعتی که پامون رو توی این سرزمین گذاشتیم غم عالم روی دلم اومده، داداش سن و سالی نداشتم بین و در دیوار مادرمون رو کشتن، گفتم: سایه‌ی سرم حسینِ، بابامون رو کشتن، گفتم: الحمدلله برادر دارم، پاره های جگر حسن بالا اومد، اما گفتم: حسین رو دارم، حسین جان من میترسم این سرزمین تو رو از من بگیره... با احترام جوانان هاشمی اومدن جلوی محمل عمه جانشون، بی بی حضرت زینب میخواد پایین بیاد، علی اکبر یه دست زینب رو گرفته، یه دستش رو قاسم گرفته، عباس زانو زده، جوانان هاشمی کوچه باز کردن میدونی چرا؟ بخاطر اینکه مبادا از دور چشمی بخواد قد و بالای عمه شون رو ببینه، زینب با احترام اومد کربلا... من ادامه نمیدم روضه رو، فقط یه جمله میگم میخوام خودت باخودت روضه بخونی، اصلاً من از شما یه سوال دارم، زینب چطور برگشت از کربلا،چطور خارج شد؟ همچین که همه رو سوار کرد، سکینه رو سوار کرد، رقیه رو سوار کرد، رباب رو سوار کرد، اما یه وقت نگاه کرد دید کسی نیست کمک خودش کنه، صدا زد: کجایی عباس ببینی خواهرت تک و تنها شده؟ ای حسین...*
😭😭😭😭😭 بیا بریم بیا باهم از این بیابونا بریم دل شورمو ببین تورو خدا بریم بعد تو ما کجا و با کیا بریم؟ اینها فکر سَرِ تواَند فکر انگشترِ تواَند حتی تو فکر غارت از گوش های دختر تواَند قلب زینب و غرق غم نکن دور زینب و بی مَحرم نکن *حسین جان بیا برگردیم داداش* همه کَسَم دق می کنم داداش به جون تو قسم وقتی که بالایِ تَنِ تو می رسم مثل سرت بریده میشه نفسم داداش! می کُشنت چه کارها که نمی کنند با بدنت یه جای سالم نمیذارن رو تنت دعوا میشه حتی سر پیروهنت🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
رنگ ماتم / نوحه شب دوم محرم ------------ یا حسین آمده کربلا قافله گشته با عرشیان همصدا قافله رنگ ماتم گرفت نینوا یا حسین یا حسین یا حسین ..... اشک زینب شده از دو دیده روان غرق اندوه و غم آمده کاروان این من و این عزا واویلا یا حسين یا حسین یا حسین ..... در مسیر عطش خیمه ی اصغر است مهد طفل صغیر آغوش مادر است لعل خود تر کند در بلا یا حسین یا حسین یا حسین ..... چشم سقا شده چشمه ی آسمان می زند موج غم در ره تشنگان دارد این اشک و آه خونبها یا حسین یا حسین یا حسین ..... در تجلی اذان از بنی هاشم است وقت قَد قامت اکبر و قاسم است کربلا در جلا زین صلا یا حسين یا حسین یا حسین ..... ** محمود تاری «یاسر» 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🏴 اشعار ____ شش ماه راه آمد که راه غم بگیرد شش ماه آمد بر دلش مرهم بگیرد اما رسیده مجلس ماتم بگیرد جایی که دلها را غم عالم بگیرد حق دارد این خانوم قلبش غم  بگیرد   این کیست این نامی نفس‌گیر است زینب این کیست معنای تفاسیر است زینب بالاتر از درک تعابیر است زینب او کاف و هاء و یاء تقدیر است زینب باید که شام و کوفه را باهم بگیرد با محملی که راهدار آن خلیل است با کعبه‌ای که پرده‌دارش جبرئیل است با پرده‌ای که آفتاب آنجا دخیل است بر ناقه‌ای که   تحت فرمان کفیل است بانو رسیده پهنه‌ی عالم بگیرد  تا کربلا تا کربلا را دید زینب آمد سرش از آنچه می‌ترسید زینب بعد از حسن هرگز نمی‌خندید زینب گرچه به این عالم نفس بخشید زینب می‌گفت غم راهِ نفس‌هایم بگیرد آنقدر دارد دلهره شاید بمیرد راحت نمی‌گردد فقط باید بمیرد پایش بر این صحرا اگر آید بمیرد اکبر اگر این پرده بگشاید بمیرد باید که دستش را علی محکم بگیرد عباس زانو زد رکابش را گرفته است اکبر دو دست مستجابش را گرفته است حالا حسینش اضطرابش را گرفته است با خواهرش دور رُبابش را گرفته است بابا زِ چشم دختران شبنم بگیرد عباس علم کوبید یعنی شیر اینجاست یعنی که صاحب صولتِ شمشیر اینجاست یعنی علی یعنی دَمِ تکبیر اینجاست یعنی به مرگِ بی رگان تعبیر اینجاست در پیش خانوم است تا پرچم بگیرد سینه سپر کرده سواری را نبیند قد راست کرده نیزه‌داری را نبیند تا چادر خانوم غباری را نبیند دامان طفلان ردِ خاری را نبیند با تیغ خود ذکر هوالاعظم بگیرد فرمود با بانو امیر کربلا من با مرتضی تا مرتضی یا مرتضی من پیش تو خاک و پیششان واویتلا من هرقدر لشگر هرقَدَر نامرد با من با غم بگو دارد جگر راهم بگیرد اما هزاران بار غم را دیده زینب از کودکی دست قلم را دیده زینب پیشانی و ضرب علم را دیده زینب بی او حرامی و حرم را دیده زینب پنجاه سال این نوحه‌ها را دم بگیرد در زیر لب می‌گفت با تکرار ای وای از قتلگاه و تل و چشمِ تار ای وای از ازدحام و خنده و انظار ای وای از شعله و از خیمه و اشرار ای وای دور مرا نامرد و نامحرم بگیرد دارد دعا طفلی زِ محمل‌ها نیافتد یا که حسینش پیش قاتل‌ها نیافتد تا که سرش دست اراذل‌ها نیافتد تا که تنش بین قبایل‌ها نیافتد تا در بغل آن پیکر درهم بگیرد 🔸شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🏴 اشعار ____ -صدای خنده از یک سو صدای آه از یک سو طلوع شمس از یک سو هلال ماه از یک سو به پای شیر مردان خستگی راه از یک سو به دریا خیرگی مادری ناگاه از یک سو - علم را بر زمین کوبید ساقی اینچنین باشد که تا محشر فقط حیدر امیرالمومنین باشد - جوانان بنی هاشم به گرد محمل زینب به هیبت مثل حیدر از همان آب و گل زینب همه هستند تا که غم نیاید بر دل زینب صدا آمد که جان ما چه دارد قابل زینب؟ - دل ارباب ما قرص است با مردان و شیرانش وزیر شاه ساقی و بنی هاشم به فرمانش - عجب حالی عجب شوری عجب دریای زیبایی عجب آرامشی دارد..رباب و صوت لالایی پر از گل گشته این صحرا،چه گل هایی چه گل هایی جوانانی علی صولت و خانم های زهرایی - تمام دشت حیران حسین و کاروان او فدای کاروان او فدای خاندان او - به زینب دست بسته...حالِ آواره نمی آید به زینب حالت اندوه و بیچاره نمی آید کبودی داشتن بر جسم و رخساره نمی آید به این خانم که اصلا معجر پاره نمی آید - محال است از دل زینب که آه سرد برخیزد ز کوه صبر او حتی نشان درد برخیزد - الهی چشم نامحرم نیوفتد بر حجاب او حجابش جای خود اصلا نیوفتد بر نقاب او کسی هرگز نخواهد دید چشمان پر آب او نخواهد دید هرگز ناله ی بس کن رباب او - قسم خورده که تا اخر کنار یار می ماند کما اینکه تمام ماجرا را خوب می داند - حسینش را تن عریان به روی خاک خواهد دید علی اکبرش را با تنی صدچاک خواهد دید به پای دختری خار و خس و خاشاک خواهد دید ربابش را فقط افسرده و غم ناک خواهد دید - ولیکن دم نخواهد زد چرا که استوار است او شبیه رافت مولا شبیه ذوالفقار است او - میان خیمه ها باید ببیند غارت معجر بماند بی پناه و بی کس و بی یار و‌بی یا‌ور حسینش را ببیند بر زمین اما بدون سر خدا صبرش دهد وقتی که بیند نیزه ی اصغر _ به دوشش می کشد این بار را خانم به تنهایی نمی بیند ولی چشمش به غیر از اوج زیبایی - 🔸شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
دلتنگ حرم اربابم: 🏴 اشعار من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم نام این دشت زد آتش به غم آباد دلم این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم نکند بی تو از این معرکه برگردم من هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم بین اینان که ز صخره دلشان سنگ تر است سنگ بر آینه باب است، بیا برگردیم ما همه تشنه ی دیدار تو و طرح عطش نقشه اش نقش بر آب است، بیا یرگردیم دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم دوش در گوش دلم خواند رفیقی بیتی با ردیفی که چه ناب است: بیا برگردیم طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم 🔸شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
(روضه حضرت رقیه سلام الله علیه خرابه شام) ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ جانسوز و توسل به حضرت رقیه اسلام الله ┏━━━🔴😭😭😭🔴━━┓ ┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛ السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین........ من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ.... انقده بچه‌ها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد... حسین....... حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد....،"فیض آماده است " صدازد بابا.... بابا..... *داری با خود هزار نشونه لبات به رنگ ارغوونه نگو که کار خیزرونه* بابای خوبم.....،حسین ........ چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين...... روضه جانسوز خرابه شام ┏━━━🔴😭😭😭🔴━━ ┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛ 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
⚫️ ⚫️ (4) 🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات 🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات 🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام 🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات (دعای فرج) ◽️ ◽️ ◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه ◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه ◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو ◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه ◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت ◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه ⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند.. سه ساله ی حسین باب الحوایجه... ⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا می‌گفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید.. میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم.. دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری (گفت بابامه... چی شده) گفتم جنازه شو پیدا کردن می‌خوان پنج‌شنبه ظهر بیارن .. (میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید) میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟ خانم های داغ دیده منو ببخشین .. اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند .. (گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمی‌تونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون می‌خوام.) قبول کردیم گفتیم حتما سری داره.. میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس.. تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن.. ( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟ اون روز اومدیم خبری نبود رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره.. گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه) گفت تو رو خدا بابامو نبرید.. من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد... بابامو بیارید داخل.. (میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس) ⬆️(اوج) هی ناله میکرد می‌گفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه.. 🏴امان امان دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین.. قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود.. تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن.. (آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن) با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت ▫️عمه بیا گمشده پیدا شده ▫️کنج خرابه شب یلدا شده2 (اوج)آخ.. ▪️مونس شامو سحرم آمد ▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد ▪️کودکان آیید مهمان دارم ▪️با سر بابا گرم دیدارم ▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد ▪️با سر بابا راز دل گویم ▪️باگلاب اشک روی اوشویم ▪️جان من بود و در برم آمد ▪️پدرم آمد پدرم آمد2 ⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان.. صدا زد بابا.. بابا.. بابا... هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب می‌گرفتم می‌گفت بابات سفر رفته .. بابا خوش اومدی بابا .. (بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. ) بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا.. (اوج) آخ بابا .. پاشو بابا... پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا.. بابا عمه مو سیلی زدند بابا.. سکینه رو سیلی زدند بابا.. خیمه هامونو آتش کشیدند بابا.. ➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند باب الحوائجه ها) همینطور با بابا درد دل میکرد.. ⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا... شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا... گفت.. ➖ای ماه کمان ابرویم ➖من با تو سخن میگویم ➖ای روی تو قرص ماهم ➖ای گرمی اشک و آهم ➖امشب سر پر خون تو ➖گردیده زیارت گاهم ➖من از لبت بوسه بگیرم ➖دورت بگردمو بمیرم2 ✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت.. ⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد .. (گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده) اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد.. رقیه یه طرف افتاد.. ◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین .. حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه.. ( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱) وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)? 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوا
غمخانه ی ویرانه / نوحه ی شب سوم --------------- ناله ای زد شرر بال پروانه را کرده کرب و بلا کنج ویرانه را دختری خون جگر شد فدا یا حسین یا حسین یا حسین ..... دختری در عزا بهر جانانه شد شعله ی آه او شمع ویرانه شد گشته با او فَلک هم‌نوا یا حسین یا حسین یا حسین ..... بار دیگر دلی گشته غرق محن در طبق آمده رأس دور از بدن شد رقیه غمین زد صدا یا حسین یا حسین یا حسین ..... کنج ویران رسید تشنه ای از سفر اشک دختر چکد بر لبان پدر ناله ها از جگر شد رها یا حسین یا حسین یا حسین ..... رأس غرقه به خون شد عیان پیش او تا رود با پدر داده جان پیش او شیون و اشک و آه شد بپا یا حسین یا حسین یا حسین ..... ** محمود تاری «یاسر» ٠١ / ۵ / ٩ 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
چرا دیر اومدی پیشم؟ دخترت رو دوست نداری؟ انتظارشو نداشتم که بری و جام بذاری چرا اینقدر پریشونی؟ الهی دورت بگردم کاشکی دستام کمی جون داشت موهاتو شونه می کردم از همون وقتی که رفتی دل دخترت کبابه چرا تا رسیدی بابا بوی نون گرفت خرابه؟ من غذا نخواسته بودم بس که از زندگی سیرم بغلم‌ ‌نکردی؟…باشه من تو رو بغل می گیرم نمیگی که دخترت رو چرا با خودت نبردی؟ لااقل بگو بابایی منو دست کی سپردی؟ چادرم تو صحرا گم شد اما روسریم نیفتاد گوشوارم رو پس می گیرم عمه قولشو بهم داد روسریم یخورده سوخته غم نخور عیبی نداره عموم از سفر که برگشت یدونه نوشو میاره چی میشه بازم بخندی؟ دلم از غصه رها شه دندونم شکسته، اما شیریه…غمت نباشه شب خرابه سرده، اما هرجوری شده می‌خوابم خاکی ام؟ عیبی نداره نوه ی ابوترابم اینا چیزی نیس بابایی همشون میگذره میره اما چند روزه ‌کلافم زبونم‌ همش میگیره دخترت شیرین زبون‌ بود بود ولی از این به بعد نیست بخدا جواب اشکام خنده های ابن سعد نیست تا زمانی که تو شامم حال و روز من همینه یا پیشم بمون بابایی یا که باز بریم مدینه نه…دیگه طاقت ندارم بعیده این گره وا شه دخترت میخواد بمیره دعا کن حاجت روا شه شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بهار آورده ببین دو شاخه گل نو نوار آورده به افتخار علی برای یاری تو ذوالفقار آورده دوتا پسر ها را فقط برای همین روز بار آورده حسین غصه نخور درخت سیب عقیله انار آورده یکی به حرمله گفت بیا که زینب کبری شکار آورده چه پیر شد زینب از این زمانه بی رحم سیر شد زینب تن تو را تا دید برای لطمه زدن ناگزیر شد زینب تو غیرت اللهی چه خوب شد که ندیدی اسیر شد زینب اسیر شد زینب اسیر چشم صغیر و کبیر شد زینب مگر چه شد در شام چه شد که یک شبه صد سال پیر شد زینب و بعد بزم شراب چقدر خسته دل و گوشه گیر شد زینب. شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
ذکر هر دم زینب ذکر آزادگی عالم‌و‌آدم زینب زائر کرب‌وبلاست هرکسی گفت دمادم زینب شانه‌اش یک‌دم هم خم نشد از غم عالم زینب مادرم گفت بگو دم شادی و دم غم زینب می‌شود سال‌به‌سال بانی اشک محرم زینب سایه‌ات از سر ما تا قیامت نشود کم زینب شیر نر آورده‌ست دوپسر نه دوسپر آورده‌ست لشکری را با خود در شکوه دونفر آورده‌ست کوکب بیت علی با خودش شمس‌وقمر آورده‌ست در دل کرب‌وبلا نخل ایثار ثمر آورده‌ست پای قربانی عشق حاصل خون جگر آورده‌ست این دوقربانی را با چه‌شوقی به سفر آورده‌ست شد به میدان عازم دوتن از ایل و تبار هاشم عون، اکبر شده است پس محمد شده مثل قاسم دست خالی رفتند شیر شمشیر ندارد لازم دارد از قلب خطر بانگ تکبیر می‌آید دائم در فنون رزمی هردو هستند حسابی عالِم آه از آن ساعت که برنگردند به خیمه سالم... دوکبوتر پرپر لاله خشکید و صنوبر پرپر نوه‌های زهرا پیش چشم تر مادر پرپر غنچه‌ها چیده شدند غنچه شد با دم خنجر پرپر سرشان روی نی و در دل خاک دوپیکر پرپر یادش آمد زینب یاس شد در پس آن در پرپر فاطمه افتاد و شد دل فاتح خیبر پرپر شعر از گروه ادبی انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
تا ناله ات زبانه میانِ حرم کِشَد آهِ توشعله بر همه‌ی پیکرم کِشَد آخر غمِ غریبی تو می کُشد مرا بارِ غریبی تو دو چشمِ ترم کِشَد لازم نکرده رو بزنی بر حرامیان شمشیر بهرِ یاری تو لشگرم کِشد دارو ندارِ خواهرِ خود را قبول کن مگذار ،کار، بر قسمِ مادرم کشد این دو زنسلِ حیدر واز خونِ جعفرند خیلِ سپاهِ مِنّت تو دلبرم کشد وقتی صدا زدند که«ابناءِ زینبیم» دستِ غرور شانه به بال وپرم کشد من فاطمه نژادم و ناموسِ حیدرم ای وای اگر که کار ،به مویِ سرم کشد مثلِ مدینه کرببلا ،زیر ورو کنم دستم اگر گِرِه ز نخِ معجرم کشد یک چشمه ای زغیرت حق را ببین حسین صوتِ علی حجاب بر این حنجرم کشد بیرون نیامدم که مبادا به یک نگاه خجلت ز اشک دیدة من دلبرم کشد بی کس شدی ولی تو بزرگِ قبیله ای جانم فدایِ تو ،تو عزیزِ عقیله ای حالا که مادرِ دوشهید است خواهرت گردیده رو سپید دگر پیش مادرت رخصت اگر دهی نگذارم در این دیار کم گردد ای عزیز دلم موئی از سرت با نجمه یادِ ناله ی لیلا کنیم ما فرزندهایِ ماهمه قربانِ اکبرت اذنِ جهاد گر بدهی ای امیرِ عشق طوفان به بپا کنم چو علمدارِ لشگرت با گوشه ای زچادرِ خود پاک می کنم هر قطره ای که می چکد از دیده ی ترت کمتر نیَم به جان تو از مادرِ وهب شمشیر می کشم دمِ خیمه برابرت پروانه زاده ترس ندارد ز سوختن جاری بُود میانِ رگم خون مادرت امروز من به روی تو این غم نیاورم فردا توهم سراغ نگیری ز دخترت شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم نه پسرهای من‌اند این دو نه خواهر زاده به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده تیغ آماده رویِ دامنشان است ببین حرزِ یا فاطمه بر گردنشان است ببین این دو پولادِ جگر تافته یعنی زینب این دو سرباز و دو سرباخته یعنی زینب بر سر عهد تو هستیم و همان خواهد شد خواهرت مرد شود این دو جوان خواهد شد یار بی یار رسیدم که دلت غم نخورد آمدم در دلِ تو آب تکان هم نخورد دست و بازوی علمدار حرم آوردم پیشِ تو بر سرِ دوشم دو علم آوردم دو سپاه حرمِ فاطمه را می‌بینی ذوالفقار دو دم فاطمه را می‌بینی به درِ خیمه امّیدم امید آوردم تا که ردم نکنی موی سپید آوردم خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد وقت نذرش شده قربانی عید آوردم دو علی‌اکبر و عباس ولی کوچکتر دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم دو حسن روی دو سید دو حسینی زاده قابلت را که ندارد دو شهید آوردم این دم و بازدمم این ضربانهای من‌اند این حسین و حسن و تیر وکمان‌های من‌اند ای جوانمرده بگو که جگرم را چه‌کنم سر به زیرِ حرمِ دو رو برم را چه‌کنم تو اگر اذن دهی لشگر عالم با من مادرم گفته برو اذنِ حسینم با من.... * * * * مانده دایی که چگونه خبرش را بِبَرد خبر سوختن بال و پرش را بِبَرد با چه رویی برود دیدن زینب از دشت با چه جانی به حرم دو پسرش را بِبَرد دو جگرگوشه‌ی او روی زمین می‌غلتند ولی از خیمه نیامد جگرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو بزند تیغش را یک نفر رفته به آن‌سو تبرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو تن این را بکشد یک نفر رفته به آن‌سو که سرش را ببرد تنشه بودند و نشد جرعه‌ی دیگر بینند یا که یکبار دگر چهره‌ی مادر بینند  دید آخر چه بلایی سرشان آوردند زخمها بر جگرِ مادرشان آوردند قصدِ جانِ دو برادر دو برادر کردند ضربه‌ی تیغ و سنان را دوبرابر کردند مانعِ بُردنشان پشتِ خَمِ دایی بود  اِرباًاِربا شدنِ این دو تماشایی بود کمرش خم شده باید که عصا بردارد باید او خیمه رود تا دو عبا بردارد زینب انگار نه انگار که بی سر شده‌اند دید بر نیزه  ولی سایه مادر شده‌اند شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
فدات بشن بچه های من فدا بچه هات بشن بذار که قربونیِ کربلات بشن شهید این غربت تو نگات بشن یه لشکرن کوچیکن اما نوه های حیدرن نذر سر تو این دو تا برادرن خیال کن این دو تام علیِ اکبرن بی تاب رفتنن داداش راه میدون و سَد نکن جان زهرا قسم حسین دستم رو دیگه رد نکن زینب باشه و بی یاور بشی میمیرم حسین تنهاتر بشی رها شدن به آرزوشون رسیدنٓ فدا شدن سرا دوباره از تنا جدا شدن دو تا هدف برای نیزه ها شدن *اما داداش غصه نخوریا* فدا سرت دو تایی شون فدا علیِ اصغرت داداش فدای زخمای رو پیکرت خوب شد رفتن نمیبینن بین این خیمه دشمن را خوب شد رفتن نمیبینن وقتی که میزنن من را کاشکی خیمه مون بی مَحرم نشه از روی سرم سایه ات کم نشه ای حسین......
روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم... 😢😢😢😢 نفس تو سینه دَم گرفته بازم چشامو غم گرفته بهونه حرم گرفته ردم نکن که جا ندارم کسی به جز شما ندارم جز اسم تو نوا ندارم دلم گرفته آقا... دلم گرفته ارباب،تو امروز گداتو دریاب ارباب،به جون زینب گداتو دریاب خیلی بی قرارم.... یه بغضی توی سینه دارم شدم هواییه نگارم... می پیچه بوی یاس اطهر میخونه ای حسین بی سر برای تو بمیره مادر دلم گرفته آقا...دلم گرفته بهترین بندۀ خدا زینب هَلْ اَتیٰ زینب اِنَّما زینب ریشه صبر انبیا زینب زینبا و زینبا و یا زینب بانی روضه های غم زینب تا ابد مبتلای غم زینب گفت ای مصطفیِ عاشورا ای فدای تو زینب کبری تو علی هستی و منم زهرا پس فدای تمام پهلوها سر خواهر فدای این سر تو همه ما فدای اکبر تو گفت ای شاه ما اجازه بده حضرت کربلا اجازه بده جان این بچه ها اجازه بده جان زهرا بیا اجازه بده قبل از آن که سر تو را ببرند این سر خواهر تو را ببرند *نبینم غم رو صورتت نِشَسته حسین* هم هوای تو را به سر دارم به هوای تو بال و پر دارم از غریبی تو خبر دارم دو پسر نه دو تا سپر دارم زحمتم را بیا به باد مده اشتیاق مرا به باد نده *دوتا بچه هام قربون بچه هات، نبینم زانوی غم بغل گرفتی... الهی برات بمیرم زینب، بی بی هم مثل مادرش بود، پهلوش شکسته بود، بازوش ورم کرده بود، اما یه روز نگاه کرد دید علی زانوی غم بغل گرفته، گفت: علی جان مگه من مرده باشم اینقدر غریبانه کنج اتاق نشسته باشی... همون کار رو زینب هم کرد، صدا زد: داداش! نبینم غم رو صورت شما باشه، من تو دار دنیا همین دو تا بچه رو دارم، هم خودم و هم این دو تا بچم فدات آقا جان * در کَرَم سائلی بدست آور زین دو تا حاصلی بدست آور سپر قابلی بدست آور تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی‌باشد نظرت هم اگر نمی‌باشد *آخه بچه هاش رو عطر زد، سرمه کشید به چشمشون، موهاشون رو شونه زد، گفت: بروید جلو خیمه دایی اجازه بگیرید، بروید میدان، بچه ها خوشحال بودن، دل تو دلش نبود زینب گفت: الان میرن دایی بهشون اجازه میده، همچین که دید بچه ها برمیگردن اما لبخند رو لبشون نیست، حزن آلود تر اومدن مقابل مادر، سرشون مؤدب پایین... چی شده عزیزای من؟ گفتن: مادر رفتیم دایی اجازه نداد. یه مرتبه دیدن زینب با عجله از خیمه بیرون زد، اومد مقابل برادر، برادرم! نکنه زینب رو قابل نمیدونی؟ به خدا اگه تو اجازه بدی خودم شمشیر میگیرم میرم وسط میدان... ابی عبدلله فرمود: خواهرم شاید باباشون عبدالله راضی نباشه، گفت: نه حسین جان! وقتی میومدم عبدالله به من امر کرد، عبدالله به من سفارش کرد گفت: زینب جان اگه کار به جای باریک کشید، دوست دارم بچه هام قبل بچه های حسین برن جونشون رو فدای آقا کنن.... داداش اگه راضی نمیشی یه رمزی رو بلدم، گفت: حسین، جانِ مادرم... تا گفت: جانِ مادرم. گفت: بذار بچه ها آماده بشن*
فدات بشن بچه های من فدا بچه هات بشن بذار که قربونیِ کربلات بشن شهید این غربت تو نگات بشن یه لشکرن کوچیکن اما نوه های حیدرن نذر سر تو این دو تا برادرن خیال کن این دو تام علیِ اکبرن بی تاب رفتنن داداش راه میدون و سَد نکن جان زهرا قسم حسین دستم رو دیگه رد نکن زینب باشه و بی یاور بشی میمیرم حسین تنهاتر بشی رها شدن به آرزوشون رسیدنٓ فدا شدن سرا دوباره از تنا جدا شدن دو تا هدف برای نیزه ها شدن *اما داداش غصه نخوریا* فدا سرت دو تایی شون فدا علیِ اصغرت داداش فدای زخمای رو پیکرت خوب شد رفتن نمیبینن بین این خیمه دشمن را خوب شد رفتن نمیبینن وقتی که میزنن من را کاشکی خیمه مون بی مَحرم نشه از روی سرم سایه ات کم نشه ای حسین......🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم.. 😢😢😢 صدا زد هر کس که قصد توبه داره خدا توو نسلش خیر کثیر میذاره آقای ما که داشت حرف میزد نامردا هلهله میکردن اما مولا هنوزم میخواس، اونا برگردن گفتن حسین بس کن که وقت جنگه جواب حرفای تو تیر و سنگه تمومه کارت سرت رو تشنه می‌بریم و میریم غنیمت از اهل حرم می‌گیریم تمومه کارت «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» *شب چهارمه... روز عاشورا حرفای دیگه ای هم زد... "مُتَوَکِّاً عَلَی سَیْفِهِ..." به شمشیرش تکیه زد... "فَنادی بِاَعلی صوتِه..." با صدای بلند فریاد زد... اینکه گفتن حسین بس کن که وقت جنگه جواب حرفای تو تیر و سنگه صدا زد: "انْشَدُکُمُ اللَّهِ هَلْ تَعْرِفُونی؟! " به خدا قسمتون میدم:من رو میشناسید؟ "قالُوا نَعَمْ اَنْتَ إبْنُ رَسُولِ اللَّهِ وَ سِبْطُهُ..." تو پسر پیغمبری...تو نوه پیغمبری... " قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدّی رَسُولُ اللَّهِ ؟! " میدونید جد من پیغمبره؟! "قالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ..." به خدا قسم می دونیم. " قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ اُمّی فاطِمَهَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ؟! " شما رو به خدا قسم میدم: میدونید مادرم فاطمه زهراست؟! " قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..." بله.. "قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ ابی عَلِیُّ بْنِ ابی طالِبٍ ؟! " میدونید بابای من علی بن ابیطالبه؟ "قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..." " قالَ انْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدَّتی خَدیجَهَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ اَوَّلُ نِساءِ هذِهِ الْاُمَّهِ إِسْلامَاً؟! " میدونید مادربزرگ من خدیجه هست؟ اولین زنانی که اسلام آوردند؟ "قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..." "قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنْ سَیِّدالشُّهَداءِ حَمْزَهَ عَمُّ ابی؟! شما میدونید حمزه سیدالشهدا عموی پدر منه؟ "قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ.." " قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنْ جَعْفَرَ الطَّیّارِ فیالْجَنَّهِ عَمّی؟! جناب جعفر طیار که در بهشت پرواز می کنه...خدا به جای دست های بریده به او دو بال عطا کرده،عموی منه؟ "قالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ.." بعد شروع کرد حضرت به وسایل ظاهری خودش متوسل شدن... "قالَ اَنْشَدُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنْ هذا سَیْفُ رَسُولِ اللَّهِ وَ اَنَا مُتَقَلِّدُهُ..." مگه این شمشیر پیغمبر نیست؟ "قالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ.." "قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهُ هَلْ تَعْلَمُونَ انْ هذِهِ عَمامَهُ رَسُولِ اللَّهِ اَنَا لابِسُها..." این عمامه ای که بر سر منه عمامه پیغمبر هست یا نه؟ " قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..." گفتند به خدا قسم همینه... " قالَ اَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ انَّ عَلِیَّاً کانَ اَوَّلُهُمْ إِسْلاماً، وَ اعْلَمُهُمْ عِلْماً، و اعْظَمَهُمْ حِلْمَاً... وَ انَّهُ وَلیُّ کُلِّ مُوْمِنٍ وَ مُوْمِنَهٍ. شروع کرد از پدر خود گفتن... میدونید پدر من ولی هر مرد و زن مومنیه؟ "قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ..." " قالَ فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمی؟! " شما چرا خون من رو حلال می شمرید؟ یه جمله دیگه هم گفتند... " قالُوا قَدْ عَلِمْنا ذَلِکَ کُلَّهُ..." گفتند همه رو خودمون می دونیم...اما یه چیزی رو تو بدون... " وَ نَحْنُ غَیْرُ تارِکیکَ..." ما از تو دست برنمیداریم "حَتّی تَذُوقَ الْمَوْتَ عَطَشاً..." ما برنامه ریختیم...ما قصد این داریم که نمیری مگر تشنه...* گفتن حسین بس کن که وقت جنگه جواب حرفای تو تیر و سنگه تمومه کارت سرت رو تشنه می‌بریم و میریم غنیمت از اهل حرم می‌گیریم تمومه کارت میخونه هل من ناصر ولی یاری نیس *"وَ بقیَ الحسین فرداََ وحیداً..‌" اون ساعتی که آقای ما تنها شد.‌‌* میخونه هل من ناصر ولی یاری نیس به جز اشک اهل خیمه غمخواری نیس اما انگار یکی جا مونده صدای هق هقِ شیرخواره‌اس... سرباز آخر ثارالله، توی گهواره‌اس... میگه اگه برات بمیرم خوبه سپر شدن قدّ یه تیرم، خوبه عجب سربازی... به روی دستای حسین رفت بالا با تیر حرمله شد إربا إربا عجب سربازی... «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» صدا زد مولا، کو هانی و کو مسلم؟ کجاس عباسم؟ کو اکبر و کو قاسم؟ اصحابش رو صدا زد با آه: پاشید با غیرتا من تنهام میلرزه پیکراتون رو خاک برای اشکام من تووی قتلگاه و دورم غوغاس سر امامتون رو خاک صحراس توو راهه قاتل آسمونو شبیه دود می‌بینم شمر اومده نشسته روی سینه‌ام چه تیغ کندی... «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» *و بقی الحسین فردا وحیدا.." صدای علی اصغرشم که شنید...آخرین سربازشم به میدان برد... "و نَظَرَ یمیناََ و شِمالا..." یه نگاهی به راست و چپ کرد.. "فَلَم یَریَ مِن اصحابِهِ اَحَداََ..." دیگه کسی رو ندید... صدا زد: "هل من ناصر ینصرنی؟! " "هل من مغیث یغیثنی لوجه الله؟! " "هل من معین یُعینُنا..." "هل من ذابٍّ یَذُبُّ عن حرم ر
سول الله..." دلش آروم نشد...مثل بابای شهیدش که روزهای آخر...دست به محاسن برد... "أین عمّار، أین ابن تیهان، أین ذُو الشهادتین؟ أینَ إخوانِیَ الّذینَ رَکِبوا الطَّریق ، وَ مَضَوا عَلى الحَقّ ؟" مثل علی که یاد رفقای شهیدش می کرد... هی نگاه می کرد... صدا زد: "یا مُسلِمِ بنِ عَقیل وَ یا هانِی بنِ عُروِه ...یا حبیبَ بن مُظاهر" بلند شید... " فقوموا من نومتكم ، أیها الكرام " بلند شید از حرم من دفاع کن... وادفعوا عن حرم الرسول الطغاة اللئام "* صدا زد مولا، کو هانی و کو مسلم؟ کجاست عباسم؟ *"اَنتَ صاحبُ لِوائی وَ اذا مضیتَ تَفَرَّقَ عسگری..." تو علمدار منی...تو بری لشگرم از هم می پاشه... ای تنها...* صدا زد مولا، کو هانی و کو مسلم؟ کجاست عباسم؟ کو اکبر و کو قاسم؟! اصحابش رو صدا زد با آه: پاشید با غیرتا من تنهام... میلرزه پیکراتون رو خاک... برای اشکام... من توی قتلگاه و دورم غوغاست "فَاَحاطوا بهم..." دورش رو گرفتند... هی جلو می آمدند...هی عقب می رفتند...* من توی قتلگاه و دورم غوغاست... سَرِ امامتون رو خاک صحراست تو راهه قاتل... *از اینجا به بعدش رو برای مادرش می خونم... بی بی جان می دونی چی گفت؟! * آسمونو شبیه دود می‌بینم شمر اومده نشسته روی سینه‌ام چه تیغ کندی... من توی قتلگاه و دورم غوغاست... سَرِ امامتون رو خاک صحراست تو راهه قاتل... *شمر مرا به قتلگه... فاطمه داره میکنه نگه...* آسمونو شبیه دود می‌بینم شمر اومده نشسته روی سینه‌ام چه تیغ کندی... «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» *اصحابش رو صدا زد... ما رو هم صدا زد...* صدا زد مارو، آیا امیدی داره؟ هنوز عاشوراس...کی خوابه؟ کی بیداره؟ عاشورا تا ابد پابرجاس پاشو پاشو یه باری بردار قد یه تیر سپر شو واسش، نباشی سربار کی توی زندگی رهامون کرده؟ تا دست و پا زده دعامون کرده نذار تنها شه به زیر نیزه ها نگامون کرده به روی نیزه ها صدامون کرده نذار تنها شه «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» شاعر: سید مهدی سرخان 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
غم به دل راه نده من به غَمَت حساسم دو پسر آوردم پایَش اُفتد خودِ من چند نفر عباسم دو پسر آوردم شاعر: این دو در روزِ مبادا همه‌ی جانِ منند دو حسین و حَسنند این دو امیدِ من و تیغمو طوفان منند دو حسین و حسنند شاعر: تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید آبرو داری کنید از ابو فاضل مدد گیرید و سالاری کنید آبرو داری کنید شاعر: وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری علی بن ابیطالب شود کربلا خیبر شود شاعر: یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم زینب کبری منم برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم زینب کبری منم شاعر: دلي لبريز اشک و آه دارد نگاهي سوی قربانگاه دارد شده آمادهٔ حج حسينی که با خود دو ذبيح الله دارد شاعر: بودند چه مردانه ولایت-باور لبریزِ شجاعت و به امر مادر- رفتند به میدان! چه تماشا دارد رزم ِ نوه های دختریِ حیدر! شاعر: شیرهایِ حرمِ فاطمه را آوردم دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم ذوالفقارِ دودَمِ فاطمه را آوردم دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم شاعر: از روی تیغ علی تیغی دو پیکر ساختم  با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم از پسرهایم برایت دو دلاور ساختم با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
توسل شبهای محرم دهه اول 🚩شب اول = مسلم بن عقیل ع 🚩شب دوم =ورودیه 🚩شب سوم = حضرت رقیه س 🚩شب چهارم = طفلان حضرت زینب س / حُر ع 🚩شب پنجم = عبدالله بن حسن ع / حبیب بن مظاهر ع 🚩شب ششم = قاسم بن الحسن ع 🚩شب هفتم = علی اصغر ع 🚩شب هشتم = علی اکبر ع 🚩شب نهم = شب تاسوعا / ابالفضل العباس ع 🚩ظهر تاسوعا= ابالفضل العباس ع 🚩شب دهم = شب عاشورا / امام حسین ع 🚩ظهر تاسوعا= وداع / امام حسین ع_/تمامی شهدا 🚩شام غریبان = آتش کشیدن خیام حرم /اسارت اهل بیت ع 🚩شب سیزدهم= امام سجاد ع/اسارت اهل بیت ع/ دروازه شام
روضه حضرت حر...👇 🌿 لاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم 🌿حسبنا الله ونعم الوكيل نعم المولی و نعم النصیر 🕊(سبک کجایید ای شهیدان..) بیایابن الحسن دردم‌دواکن دل آشفته را از غم رهاکن ضیاء دیده بانوی عالم نظربراین فقیر وبینوا کن 💠بیا یابن الحسن آقا کجایی آقا یابن الحسن مولاکجایی امیرو سرور و سلطان مایی همه شام وسحردر انتظاریم عزیزفاطمه پس کی می‌آیی 💠بیا یابن.. 🍁السلام علیک یااباعبدالله.. الا ای جگر گوشه فاطمه که بردی دل اهل دل راهمه کی‌ام من؟که باشم هوادار تو هوادار تو هست دادار تو 🌻حسینم 3 حسین من ازکودکی عاشقت بوده‌ام قبولم نما گرچه آلوده ام آقا جان.. به عشق توهرکس که‌منسوب شد اگر بد بود عاقبت خوب شد آقااا.. غمت حاصل زندگانی من به راه توطی شدجوانی من من از ریزه خواران خوان توام اگرچه بدم میهمان توام 🌻حسینم 3 حسین به عشقت ازآن دم که خو دادی‌ام به چشم همه آبرو دادی‌ام ⬅️آقا جان..وقتی نگاه میکنند میگن این گریه کنه حسینه این سینه زنه حسینه این روضه خون حسینه به چشم همه آبروم دادی آقاجان.. ز در راندگانت حسابم مکن گدایم، کرم کن، جوابم مکن ازین رو سپیدم بَرِ داورم که من هم سیاهی این لشگرم مبادا برانی مرا از درت به بازوی بشکسته مادرت (علی انسانی) روضه بنام حضرت حُره.. خوشبحال هرکسی که با یک نگاه ابی عبدالله،عاقبتش زیرو رو بشه.. با یک نگاه حسین عاقبتش ختم بخیر بشه.. خوشا بحال حر که با یک نگاه ابی عبدالله عاقبتش ختم بخیر شد یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا ⬅️لحظه ای که پای برهنه چکمه هارو به گردنش انداخته آروم آروم داره میاد (حسین ع دید حر داره میاد) اومد مقابل ابی عبدالله ایستاد روش نمیشه سرو بالا کنه پشیمانه..شرمنده است سر پایینه.. نمیتونه به چشمای حسین نگاه کنه.. قربون کرامتت برم یا اباعبدالله.. فرمود سرتو بلند کن.. حر آروم آروم سرشو بلند کرد.. استادم میگفت..تا سرشو بلند کرد..یه وقت دید بچه ها پرده خیمه رو بالا زدند (همه از حر می ترسیدند..بهم نشون میدادند) این همونیه که راه بابامونو بست این همونیه که دل عمه جانمون زبنبو به دردآورد.. آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا.. (اوج)امروز بگو آقا جان..هر چی هم بد باشم، کاری که حر کرد ، من نکردم آقا ..هر چی ام بد باشم مثل حر دل زینبتو نلرزوندم دل بچه هاتو نلرزوندم اما آقا جاااان چه کردی با حر.. امان امان.. ⬅️یه وقت شنید صدای العطش از خیمه ها بلنده.. (چکار کنه..غم رو غم اومده..راهو بسته..بچه های حسین آب ندارن..مونده چکار کنه) ✳️صدا زد پسر فاطمه، چون من اولین نفری بودم که دل شمارو به درد آوردم ،،اجازه بدید اولین کسی باشم برم فداتون بشم.. ♻️این روضه رو مرحوم کافی میخوند بگم و فیضشو ببره بُریر میگه من با حر رفاقت قدیمی داشتم.. دیدم قبل از اینکه بره به میدان.. دنبال چیزی میگرده.. (گفتم حر دنبال چی میگردی؟) صدا زد بریر به من بگو ببینم خیمه زینب س کدامه؟ (دلت اینجاست یا نه..نکنه دست خالی برگردی..ان شاالله خدا قسمت کنه کنار حرم حر..اونجا ناله بزنی..) بریر میگه خیمه زینبو نشون دادم.. گفت دیدم رفت صورت به خیمه زینب گذاشت..سلام کرد..بی‌بی جواب سلامشو داد..(کی هستی؟؟) صدا زد بی‌بی من حُرم.. بی‌بی جااان منو ببخش.. برادرت حسین ،از گناه من گذشت.. اومدم شما هم منو حلال کنید، برم جونمو فدای حسینم کنم.. (همه حرفارو زدم بخاطر این یه جمله) بُریر میگه یه حرفی عقیله بنی هاشم زد..یه وقت دیدم صدای ناله حر بلند شد.. (من بگم و شما هم بلند بلند گریه کنید) صدا زد حر منم بخشیدمت.. ولی حر بگم بدون..برادرم حسین غریبه..حسینم کسی رو نداره.. 🔆🔆همه بگید حسین.. ✴️رو زمین افتاد..فرق سر شکافته..خون جلو چشماشو گرفته.. یه وقت دید سرش از زمین بلند شد روی زانویی قرار گرفت.. یه نفر داره خونای چشمشو پاک میکنه.. تا چشمشو باز کرد دید پسر فاطمه حسینه.. دید یه دستمالی به پبشانیش بست.. یا اباعبدالله.. (بگم و نالشو بزنی) ♨️(اوج) بگم آقاجان.. سر حر رو به دامن گرفتی اما من بمیرم برات کسی نبود سرتو به دامن بگیره.. یه وقت حسین دید سینش سنگینه.. چشمشو باز کرد.. 🖤 ن صدا زد نانجیب خوب جایی نشستی.. یا صاحب الزمان.. نمیگم چی شد همینقدر بگم..یه وقت دیدن زینب اومد بالا بلندی. دیدن عقیله بنی هاشم دستاشو رو سر گرفت.. هی صدا میزنه 🥀.. 🌾ناله داری به ناله های دل بی‌بی زینب کبری صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو..یاحسین..بگو یازهرا🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش