eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.7هزار دنبال‌کننده
39 عکس
47 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه پـرفیض رجب، ماه نبـی، ماه خداست   ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست   ماه از خــویش بریـدن بـه خـدا پیـوستن   ماه آنکس که به حق واصل واز خویش جداست   مـاه میـلاد شـریف دو محمّــد دو علـی   که پر از جلوۀ مـاه رخشان ارض و سماست   جمعــۀ اول ایــن مــاه، جمــال ازلــی   در تمـاشـای رخ حضـرت باقـر پیـداست   دوم مـاه رجـب عیـد بـزرگی دگـر است   عید میـلاد علـی‌ بـن‌ جـواد بن رضاست   سوم ماه رجـب آن دهمیـن حجب حـق   جگرش لختۀ خون از شرر زهـر جفاست   دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد   موج‌زن رایحۀ عطـر ولایت بـه فضاست   بـارک‌الله کــه در سیــزده مــاه رجـب   عید میـلاد علـی، مظهر رب الاعـلاست   کعبـه آغـوش گشـوده چـو گریبـان از هم   کــه ز قـلب حـرم‌الله، علـی عقـده‌گشاست   صـاحب‌خانـه نــدا داد کــه ای بنـت اسـد   خانـه از مـاست ولیکـن متعلـق به شماست   قـدر و جــاه تــو بـود فـوق مقــام مـریم   پسـر تـو علـی اسـت و پسـر او عیسـاست   نجل پـاک تـو امـام است بـه نجـل مریم   گرچـه او مریـم و عیسـاش پیـام‌آور ماست   این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم   این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست   نیمـۀ مــاه رجـب روز وفــات زینـب   او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست   زینب، آن فاتـح میـدان اســارت کـه هنوز   زنـده از خطبـۀ او واقعــۀ کــرب‌و‌بـلاست   شیـردخـت علـی و فاطمـه و اخـت حسن   که حسین دگـر است و نفسش عاشوراست   بیست و پنج رجب از بهـر محبان علی   روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست   روز آزادی زندانــی زهــرای بتـول   روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست   گوییـا در دل تـاریـک سیــه‌چـال، هنـوز   بانـگ العفـو بلنـد از دو لب آن مـولاست   آن کـه دربـارۀ وی آمـده سـاق مرضوض   چشم‌ها گر ز غمش خـون بفشانند رواست   روز بیسـت و ششـم مـاه رجـب داغ پـدر   بـر دل و بـر جگـر سوختـۀ شیـر خداست   بـر دل ختـم رســل داغ ابـوطالـب مانـد   آن کـه ایمـانش فـوق همـۀ ایمان‌هاست   بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر   عید مزمـل و مدثــر و نــور و طاهـاست   عید بعثـت کـه نبـی رخـت رسالت پوشید   به! چه عیدیکه به از عید صیام و اضحاست   عید پــرواز بشــر، عیــد نــزول قــرآن   عید نابــودی بـت، عیـد تجلای خداست   بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ   که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست   کـاروان پسـر فـاطمــه هنگـام سحــر   سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست   عــزم حــج دارد و در اول ره مـی‌بینــد   قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست هم‌قـدم زینـب و عبـاس و علی‌اکبر   پیش رویش علی و پشت سر او زهراست   گاه بـر فـرق علـی‌اکبـر خـود می‌نگــرد   گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست   گاه در سینـه کنـد نوک سنان را احساس   گاه بیند که بریـده سـر پـاکش ز قفاست   سر به کف داشتن و تیـر گرفتـن به جگر   سپـر سنگ شـدن حـج امـام شهـداست   «میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو   وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟⚡⚡⚡⚡⚡ 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجید بنی فاطمه دیدنت برا من هدفه خونه ی پدریم نجفه . اگه دشمن علی دیدی رفیق بش بگو که با من و تو طرفه . دل سپردنم شده تقدیرم روز و شب بهونه تو می گیرم . بعضی وقتا بدجوری دلتنگم میدونی نیام نجف می میرم . میِ من ساغر من دل من دلبر من ساقی کوثر من ؛ حیدر . سر من سرور من صاحب و رهبر من دین من باور من ؛ حیدر . علی جانم علی جانم علی جانم . آسمون و زمین زیر پات من فدای تو و پسرات . هرچی دارم صدقه سر توئه همه ی ایل و تبارم به فدات . تو مث خدایی بی همتایی تو که صاحب همه دنیایی . واسه مدح تو همین بس باشه که فقط تو دلبرِ زهرایی . ای قَدَر قدرت علی صاحب شوکت علی وارث عزت علی ؛ حیدر . صاحب ارض و سما معنی بدر و دجا روح ختم الانبیا ؛ حیدر . علی جانم علی جانم علی جانم ⚡⚡⚡⚡⚡ 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی زیباست... کربلایی سیدرضانریمانی ⚡⚡⚡⚡⚡ 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام رحلت حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها 🏴🏴🏴 بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدحِ وصف تو با آن مقام، پیش خدایی که داشتی در آسمانِ حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرتِ عقیله شما مو نمی زدی در خُلق و خو وفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوتِ رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کَس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی *شبِ عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها می گرده، از هر خیمه یه نوایی میاد،خانوم زینب بچه هاش رو آماده کرده، هر کی هر چی داره میخواد برا حسین رو کنه، نجمه خاتون، قاسم و عبدالله رو نشونده و داره باهاشون اتمام حجت میکنه...الهی بمیرم براش، رباب قنداقه رو گرفته...علی جان! یکی یه دونه ی مادر... همه خودشون رو دارن آماده میکنن یه هدیه به حسین بِدن...عباس اومد از کنارِ خیمه ی اُم الکلثوم رد شد،صدایِ ناله ی بی بی اومد،میگفت: خدا! خیلی کم سعادتم که چیزی برا حسین هدیه کنم...توی همین زمزمه ها بود که عابس اومد دَمِ خیمه،گفت: بانویِ من! اجازه میدید چند لحظه ای محضر شما باشم؟ تا خانوم صدا عباس رو شنید،اشکاش رو پاک کرد...فرمود:بیا داداش...بیا همیشه مرهم دردام،بیا همه کَس و کارم... عباس اومد دو زانو نشست،گفت: بی بی جان! گریه کردن شما فقط یه راه داره، اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس رو برات بیارن، مگه من مُردم داری گریه میکنی؟ چی شده؟ فرمود:عباس جان! خواهرم زینب دو تا بچه هاش رو آورده، بچه های داداش حسنم هستن، اُم لیلا علی اکبر رو فرستاده، اُم البنین تو و داداشات رو فرستاده،رُباب علی اصغر داره،من کسی رو ندارم برا حسینم قربونی کنم...یه لبخندی رو لبِ عباس نشست،گفت: بانویِ من! کی از من بهتر..؟ فردا میام دَمِ خیمه ات، دستم رو بگیر ببر پیشِ آقام حسین...بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم...یه غلام آوردم بهت هدیه بدم...* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی قربانیِ تو نزد خدایت قبول شد یک عُمر ماند رنگ حنایی که داشتی اُم البنین به شهر مدینه که روضه داشت گُل می نمود آه و بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفنِ رقیه، خانوم زینب،دید اُم الکلثوم خیلی بی قراری میکنه، فرمود: چیه خواهرم؟گفت: زینب جان! دیشب دَمِ غروب رقیه از گوشه ی خرابه رو زانوهاش،چهار دست و پا، آهسته آهسته، اومد رو پام نشست،دستش رو دور گردنم حلقه کرد، آروم دَمِ گوشم گفت: عمه! میخوام یه حرفی بهت بزنم،اما قول بده به عمه زینب نگی...چی عمه جان!گفت:عمه! تو این شهرِ به این بزرگی، زیرِ این آسمون، آیا بچه ای گرسنه تر از من هم هست؟عمه! ضعف کردم،گرسنه ام...اشک تو چشمام حلقه زد،گفتم:رقیه جان صبر کن،همه چیز درست میشه...گفت:عمه!یه چیز دیگه ای هم میخوام بهت بگم...چی عمه!گفت عمه! حسم میکنم بابام میخواد بیاد دنبالم...حس میکنم دیگه شب آخرمِ...عمه جان! خودم میدونم باعث زحمت همه ی شما بودم...خودم میدونم برا خاطر ناله های من شما هم کتک خوردید...* تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزیدِ لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاولِ پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشوارِ طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی ⚡⚡⚡⚡⚡ 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
معنی لا قوه الا بالله . معنی لا قوة الا بالله علی ماشاالله نوشته روی ساق عرش اعلا علی ماشاالله علم به دست کیست غیر از مولا علی ماشاالله جنگآور و دلاور حامی پیمبر دلخوشی کوثر آیه ی منور حیدر یا علی حیدر یا علی دینم و آیینم و ایمانم علی جانم علی جانم قوت من قدرت دستانم علی جانم علی جانم من صد و ده مرتبه میخوانم علی جانم علی جانم حیدر یا علی حیدر یا علی **** علی به میدان و صدای زهرا علی ماشاالله پیامبر بلند میگوید یا علی ماشاالله شیعه علی گفت و به پا شد غوغا علی ماشاالله تنها یل دلاور از همه جلوتر خط شکن معبر طاهرِ مطهر حیدر یا علی حیدر یا علی من به نگاه تو مسلمانم علی جانم علی جانم معرکه را با تو بگردانم علی جانم علی جانم با تو چنان شمشیر بُرانم علی جانم علی جانم حیدر یا علی حیدر یا علی ⚡⚡⚡⚡⚡ 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
💠چون مداح اهل بيت (عليهم السّلام)با معنويت سروكار دارد چه مجلس دعا باشد و چه عزادارى و چه مولودى، بايد عواملى كه در معنويت مجلس تاءثيرگذار است را بشناسد و از عواملى كه با آن منافات دارد، دورى گزيند. ❇️ بعضى از اشخاص ، خود داراى روح‌هاى بلند و معنوي‌اى هستند كه به طور مستقيم مى‌توانند روى مجلس اثر مثبت گذارند و باعث ارتقاء سطح روحانى مجلس شوند كه البته به آسانى ميسر نمى‌شود و ((كار مردان خداست))، اما در بعضى زمينه‌ها مى‌توان كار كرد و با رعايت بعضى از مسائل ، موفق‌تر عمل نمود و باعث آمادگى بيش از پيش مستمعين و شركت‌كنندگان در مجلس شد.
جرمم آنجا که لنگر اندازد گردش از چرخ اخگر اندازد با چنین جرم خوش دلم که خدای کار محشر به حیدر اندازد یا علی گر به حشر قنبر تو کبر را سایه بر سر اندازد جای دارد که ابر رحمت تو سایه بر اهل محشر اندازد این نه وصف تو شد که می گویم در ز افلاک برتر اندازد قنبرت را همی سزد به خدای طرح افلاک دیگر اندازد ⚡⚡⚡⚡⚡ 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
از حسن هر چه که در مرتبه کمتر سخن است ام کلثوم غریب است و کنار حسن است غمشان آنقدر بزرگ است که یک روضه آن مثنوی گر بشود دفتر هفتاد من است شیردل می شود آن مرد که فرزند علی است دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است زینب دیگری از کربلا رفت به شام دختر دیگر زهراست که دور از وطن است زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان⚡ 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌👌 بیچار ه منم که یک عمر عادت کردم به جدایی با اینکه غافلم از تو امیدوارم که میایی العجل قرار دل بی قرارم من که غیر ازشما کسی روندارم نفسا به شماره افنتاد داره منتظرت میمیره اقایعنی میشه برگردی دنیا به شما دلگیره یا ایها الحمید، الغوث العمان یا یاایها العزیز، یاصاحب الزمان 💥یا صاحب الزمان من حکم گل که ندارم ای کاش خار تو نباشم یار خوبی که نبودم ای کاش عار تو نباشم من وفا نکردم تو به من وفا کن تو نماز شبت برا من دعا کن چقدر بده بین مردم به تو عرض ارادت کردم ولی با عملم میدونم تورو خیلی اذیت کردم دست منو بگیر بابای مهربان یا یاایها العزیز، یا صاحب الزمان 💥یا صاحب الزمان دلتنگ روی تو هستم یار نازنینم آقا خیلی سخته که تو باشی من روتو نبینم آقا دوری از کوی تو عَزیزٌ عَلَیَّ نبینم روی تو عَزیزٌ عَلَیَّ بع هوای تو پر میگیرم به نگاه تو مجذوب میشم میدونم بدم اما آقا تو دعا کنی من خوب میشم پرده به چشم ماست روی شماعیان یا یاایها العزیز، یا صاحب الزمان 💥یاصاحب الزمان 🎤🎤🎤🎤🎤 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
داستان بسیار خواندنی از:درسی که مرحوم حاج آقای کافی به زن بی حجاب دادند... مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج شیخ احمد کافی_رضوان الله تعالی علیه_ نقل می کردند: داشتم می رفتم قم،ماشین نبود،ماشین های شیراز رو سوار شدیم.یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود. هی دقیقه ای یک بار موهاشو تکون می داد(لازم به ذکر است قضیه برای قبل از انقلاب اسلامی می باشد و لذا زنان بدون روسری و پوشش فراوان بودند) و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من! هی بلند می شد می نشست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت،یه مرتبه نگاه کرد به منو و خانمم که کنار دست من نشسته(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت:آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟! بردار یکی بشینه!! نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم:این خانم ماست. گفت:پس چرا این طوری پیچیدیش؟! همه خندیدند. گفتم:خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید.بلند گفتم:آقای راننده! زد رو ترمز.گفتم:این چیه بغل ماشینت؟گفت:آقا جون ماشینه!ماشین هم ندیدی تو آخوند؟! گفتم:چرا دیدم ولی این چیه روش کشیدن؟گفت:چادره روش کشیدن دیگه گفتم:خب چرا چادر روش کشیده؟! گفت:من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم،چه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن،انگولکش نکنن،خط نندازن روشو.. گفتم:خب چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟گفت:حاجی جون بشین تو رو قرآن! این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی کشه..اون خصوصیه روش چادر کشیدن.. من هم زدم رو شونه شوهر این زنه و گفتم:این خصوصیه،ما روش چادر کشیدیم.... .📚منبع:هفته نامه پرتو سخن ص 5 شماره 736
《رباعیّات بی‌بی امّ‌کلثوم علیهاسلام》 این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت زینبی خصلت وزهرا صلوات جان تقوا تویی و روح صلات ام کلثوم ،گل باغ جنان بر تو و آل محمد صلوات تو گل گلشن دینی کلثوم شیعه را حبل متینی کلثوم همچوزینب گل باغ حیدر زینت خلدبرینی کلثوم ما همه ریزه خور خوان توایم تو کرم کردی و مهمان تو ایم ای گل باغ علی یا کلثوم همه شرمنده ی احسان تو ایم گل باغ ولایی ام کلثوم عزیز مرتضایی ام کلثوم تو همچون زینب کبرا همه عمر سفیر کربلایی ام کلثوم این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای تو درس صبوری و فداکاری را پیداست که از فاطمه آموخته‌ای هر کس به جهان تو را ثنا کرده بسی خشنود، دل فاطمه را کرده بسی ای دختر باوقار زهرا و علی! در حق تو تاریخ، جفا کرده بسی در ماتم دردانه‌ی معصوم علی خون می‌چکد از دیده‌ی مظلوم علی امروز زمین، لباس غم پوشیده از داغ غریب «امّ‌کلثوم» علی هم خواهر و هم دختر معصوم تویی مظلوم‌تر از زینب مظلوم تویی ای شاعره‌ی حماسه‌ی عاشورا! بانوی شرافت، «امّ‌کلثوم» تویی آن زینب او عزیز مردم شده است این فاطمه اش ملیکهء قم شده است افسوس که نام ام کلثوم فقط مانند مزار مادرش گم شده است در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت د