eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
33 عکس
13 ویدیو
95 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ واحد شهادت امام کاظم علیه السلام اثر مجتبی صمدی شهاب تو وارث رکن ولائی آقا ذات منزه ات الهی آقا ستاره هفتم زهرا آقا تو بهترین گره گشایی آقا کی میگه اسیری همه اسیرتن حاتم های عالم همه فقیرتن آدمهای دنیان که جرعه گیرتن یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر حق عاشق ذکر و دعاته آقا هفت آسمون به زیر پاته آقا واشدن هر گره کور آقا وابسته به یه نیم نگاته آقا گوشه سیاه چال اگر چه پر غمه ولی با تو آقا بهشت عالمه اسم تو به هر غم شفا و مرهمه یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر حق در مقامت در جلوسه آقا فرشته خاکت می بوسه آقا دختر تو ملیکه عشق آقا گل پسرت سلطان طوسه آقا تو کلیم عشقی همه غلامتن آزاده عالم همه به دامتن آسمونا فرش به زیر گامتن یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر موسای بی عصایی امّا آقا عصای دست عالمینی آقا گوشه زندون کربلاته آقا تو وارث غم حسینی آقا پیاله داغت ز غم لب به لبه تو گوشه زندون همه روزات شبه اسارتت آقا شبیه زینبه یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🕌 روضه_امام_کاظم(ع) 🕌 دفتری_کاظم (ع) 🕊براحمدوخلق مهربانش صلوات 🕊برحیدر وصبر بیکرانش صلوات 🕊ازفاطمه مجتبی ومظلوم حسین 🕊تاحضرت صاحب الزمانش صلوات ه_علی_خلقه... (همه بگن ♦️ (آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه... آی حاجت دارا...مریض دارا... خوب جایی اومدی گدایی) ♦️ 🖤 آخ دلم میل هوای یار داره 🖤که او موسی بن جعفر نام داره 🖤آخ همون شاهی که جان داد توی زندان 🖤 بدان باب الحوائج نام داره همه زمزمه کنن... ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر.. 🍁آقا برس به دادم ..از غم بده نجاتم ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر 🍁آقا ببین غریبم.. آقا ببین اسیرم ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ⬅️حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین .. حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین... وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره.. چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین.. خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند.. انشاالله به زودی زود قسمت و روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم .. (بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم) انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده..🙏 آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده.. (الهی هیچ کس غریب نباشه) ⬅️ عاشقای موسی بن جعفر... دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند.. سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود... یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا... (یا زهرا..)2 بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟ (آره مادر) ⬆️(اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود: ◾️ ▪️خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.. 🔷یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود.. می فرمود:خدااا.. دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون... هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد... آخ.. 🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم 🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم 🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را 🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم.. ⏪دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد... (چی می گفت آقا؟) نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد: ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی.. ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی.. بچه رو از رحم مادر نجات می دی.. دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن.. خلصنی یارب 2 🔅 به یارب یارب شب زنده داران 🔅 به امید دل امیدواران 🔅به آه سینهٔ طفلان گریان 🔅خلاصم خدا از کنج زندان ⬆️(اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون.. چقد زود دعای آقامون مستجاب شد... ⏪آی آبرو دارا...گرفتارا... یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن... یه مرتبه دیدن خدااا... ⬆️(اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه.. تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره... ای (غریب آقااا)3 ☑️ شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن.. اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا.. 🔺 لایوم_کیومک_یا_ابا_عبدالله🔻 ⚫️ دلها بسوزه برا جد غریبش حسین... وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم.. آخ.. 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود ♦️الا‌لعنه‌الله‌علی‌القوم‌الظالمین‌وسیعلم‌الذین‌ظلموا‌ای‌منقلب‌ینقلبون.. 🔶حالا از سویدای دلت به نیت 🔹 سلامتی و فرج امام زمان... 🔶شفای همه بیماران.. 🔹هدایت و خوشبختی جوونامون.. 🔶 عاقبت به خیری مون.. سه مرتبه صدا بزن یا_حسین ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🌹راه غلبه بر نفس، است. ♦️بعضی اولیای خدا یک همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند، ♦️در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز چه کردیم، چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم. 🌹امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر کار خوبی انجام داده بود خــدا را کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود و توبه نماید. (بحار الأنوار، ج‏67 / 72) 🌹حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمودند: انسان مؤمن نخواهد بود، تا این که به حساب نفسش برسد؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش (بحار الأنوار، ج‏67 / 72) ▪️"از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)"بمناسبت ایام رحلت ایشان ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
آنسان که خیرها همه آثار کوثرند درد و بلا ، مصائب آل پیمبرند گلواژه های گریه که یک جا شوند جمع جوشن نوشته: روضه ی موسی بن جعفرند زنجیر، زجر، زهر، سیه چال، ناسزا گویا همه روایتِ گودالِ دیگرند شیبُ الخضیب را به تهِ چاه دیده ای؟ خدُّالتَّریب ها چه بجا سجده میبرند مقتل نوشته: ساق برایش نمانده بود رَزّازها هَماره یهودِ ستمگرند ریشه دوانده همچو درختی به عمقِ خاک این عضوهاست، وارثِ زهرای اطهرند آهن کجا و گردنِ مجروح و پای زخم این دستهای خسته همان دستِ حیدرند با اینکه زیر سُمِّ ستوران نرفته اند این دنده ها شکسته تر از نعش اکبرند سیلی به استخوانِ شکسته نمیزنند اما چه باک؟ وارث غمهای مادرند سبط حسین بود که پیشانی اَش شکست این سربلندها پسرِ شاه بی سرند با اینکه او نمود بلا را خود اختیار خلّصنی یارب از چه به لعلش مُکررند؟ آن بد دهن نمود اهانت به مادرش! این خاندان ز خلقِ جهان مادری ترند عجّل وفاتی اَش به عطش مستجاب شد بر روزه دار، زهر به افطار میبرند؟ گر تخته پاره ای شده تابوت این امام آری همه تلافی آن فتح خیبرند زنجیرها به پیکر او حلقه حلقه ماند تا روز حشر نیز نشانش به پیکرند ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت مغنّیان خوش‌آواز و مطربان، در آن به گِرد مَسند او پای‌کوب و دست‌افشان... بگفت تا که بیاید ابوالعطا به حضور به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور ابوالعطاء که بر شعر و شاعریش درود ز بی‌وفایی دنیا زبان به نظم گشود ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری که اشک دیدۀ هارون ز چهره شد جاری چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند که شعر او تن هارون مست را لرزاند زبان گشود به تحسین، که ای بلند‌مقام! کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام خلیفه را سخنان تو داد آگاهی ز ما بگو صلۀ شعر خود چه می‌خواهی بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی مرا به حبس بود یک امام زندانی مراست یار عزیزی چهارده سال است گهی به حبس و گهی گوشۀ سیه‌چال است ضعیف گشته به زیر شکنجه‌ها تن او بُوَد جراحت زنجیرها به گردن او من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر به غیر حکم رهایی موسی جعفر چو یافت خواهش آن شاعر توانا را نوشت حکم رهایی نجل زهرا را نوشته را به همان شاعر گرامی داد بگفت صبح، امام تو می‌شود آزاد ابوالعطاء ز شادی نخفت آن شب را گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است به وقت صبح، عزیزش ز حبس آزاد است علی الصباح روان شد به جانب زندان لبش به خنده و چشمش ز شوق اشک‌افشان اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان عزیز ختم رسل را رها کن از زندان به خنده سندی شاهک جواب او را داد که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد ابوالعطاء نگاهش به جانب در بود در انتظار عزیز دل پیمبر بود که در گشوده شد و شد برون چهار نفر به دوششان بدنی بود روی تختۀ در هزار جان گرامی فدای آن پیکر که بود پیکر مجروح موسی جعفر گشوده بود ستم پیشه‌ای به طعنه زبان که هست این بدن آن امام رافضیان امام، موسی جعفر که جان فدای تنش اگر چهار نفر شد مشیّع بدنش مشیّعین تن پاک یوسف زهرا شدند ده تن، هنگام ظهر عاشورا به اسب‌ها ز ره کینه نعل تازه زدند چه زخم‌ها که دوباره بر آن جنازه زدند... ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
. اَلسّلامُ علَیَ صاحِبِ الزّمان! " دلْ نوشته ى مهدوى " من که باشم؟ که ادّعا بکنم: بی قرارِ فراقِ مُنتظَرم چند بیتی، سروده می‌خوانم: از زبانِ رفیق مُنتظِرم اولینْ حرف ِ بعد بیداری: " اَلسّلامُ علیكَ یا مَهدي! " آخرینْ حرف، قبلِ خوابیدن: " کُلُّ قَلبي لَدَیكَ یا مهدي! " نيّتم وقتِ رفتنِ سرِ کار: کسبِ توفیق خدمت مولا همه‌ی فکر و ذهنِ من، شب و روز: جلب حُسنِ رضايتِ مولا ضربانم که می زند دائم... بر سرِ خوانِ صاحِبُ الْاَمرم بر سرِ سفره‌ی معاش و طعام... غرق احسان صاحِبُ الْاَمرم بهر جلب نگاه رحمتِ او... سخت، مشغولِ دست و پا زدنم دست خالی، سر قنوتِ نماز... " رَبّ ِ عجّل... " نیفتد از دهنم طولِ ماه رجب به استغفار صلوات است همدمم، شعبان سر کنم با دعا برای فرج... کلّ ماه مبارک رمضان در دل کهفِ استغاثه به او... وقت لغزش، پناه می‌گیرم نکند گر برایم " استغفار " من به حالِ گناه، می‌میرم! صبح، یاد صباحِ آمدنش ظهر، یاد ظهور جانانم لحظاتم معطّر است به او شام، محزونِ شام هِجرانم اصلِ سرمایه اَم در این عالَم: عزم خدمتگزاری ام باشد قلبم آرام می‌شود وقتی... شاهدِ بی قراری ام باشد در طُمأنينه‌ ام به دامانش! بی امام زمان، حَرَج دارم طبقِ متنِ صریح توقيعش: با دعا بر فرج، فرج دارم ✍ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
❀﷽❀ ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ در غـمِ خورشیــدِ  پشتِ ابر ، باران می گریست ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا  غــرقِ  طوفـــانِ   بلا بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت  از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی  بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست روزه داری  که  میـــانِ  سفــرهٔ  افـــطارِ  او ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید" زیرِ لب  می خواند و با حالی پریشان می گریست روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش  روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد پای نیــزه دختـری با  آه سوزان می گریست در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست "کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ رقیه سعیدی(کیمیا) ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دلتنگ حرمتم_۲۰۲۳_۰۲_۱۲_۱۹_۴۶_۳۶_۷۳۲.mp3
7.76M
"دلتنگ حرمتم کربلایی حسین طاهری ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
💠 چهار نونِ راهگشا! ‏ ‏🔹اول: نبین ‏۱- عیب مردم را نبین ‏۲- مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین ‏۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می دهی نبین ‏۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل) 🔹دوم: نگو ‏ ۱- هر آن چه را شنیدی نگو ‏ ۲- به کسی که حرفت در او تاثیرندارد نگو ‏۳- سخنی که دلی بیازارد نگو ‏۴- هر سخن راستی را هرجا نگو ‏۵- راز کسی را نگو؛ حتی به نزدیکانت ‏🔹سوم: نشنو ‏۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد ‏۲- وقتی دو نفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی ۳- غیبت را نشنو ‏۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل) ‏🔹چهارم: نپرس ‏۱- آنچه را که به تو مربوط نیست نپرس ‏۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد نپرس ‏۳- آنچه باعث آزار شخص می شود نپرس ‏۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس ‏۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود نپرس ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
سینه زنی هامو بذار کنار_سیب سرخی.mp3
10.11M
سینه زنی هامو بذار کنار برا شب اول قبر من- حسین سیب سرخی @@@@@@ سینه زنی هامو بذار کنار برا شب اول قبر من سوز ناله هامو بذار کنار برا شب اول قبر من پیرهن سیامو بذار کنار برا شب اول قبر من تو لحظه های آخرم بیا به من سری بزن به سینه ی کبود من تو مهر نوکری بزن ما حلقه به گوشان این خیمه و درگاهیم ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم چشای پر آبو بذار کنار برا شب اول قبر من این حال خرابو بذار کنار برا شب اول قبر من گریه به اربابو بذار کنار برا شب اول قبر من این نفس خستمو‌ بذار کنار برا شب اول قبر من این دل شکستمو بذار کنار برا شب اول قبر من پای تو نشستمو بذار کنار برا شب اول قبر من شال سیامو آقا بذار کنار برا شب اول قبر من ندارم هیچ کسی رو من خدا می دونه غیر تو تمامی امیدمه فقط دعای خیر تو تا ذکر حسین باشد آماده و همراهیم ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم این ادای دین رو بذار کنار برا شب اول قبر من همه شور و شین رو بذار کنار برا شب اول قبر من این حسین حسین رو بذار کنار برا شب اول قبر من برا تو می خونمو‌ بذار کنار برا شب اول قبر من چشم پر خونمو‌‌ بدار کنار برا شب اول قبر من این حال محزونمو بذار کنار برا شب اول قبر من نذار بمونه رو دلم حسرت دیدار حرم به هر دری زدم نشد چه جوری کربلا برم حسین آه آه آه حسین ای بی کفن راضی شدی انگشترت را ساربان برد عمامه و پیراهنت را این و آن برد حسین آه آه آه تا خود حشر بر سنان لعنت او‌ فرو‌‌ کرده نیزه بر دهنت
کاش میشد با لالا آرومت کنن یا که بی سرصدا آرومت کنن تو همینجا بمون و هی گریه کن نکنه نیزه ها آرومت کنن اخلاق تو و باباتو میشناسم ناله های آشناتو میشناسم نگو این صدای گریه تو نیست من صدای گریه هاتو میشناسم خیمه خیمه با شتاب رفتم علی هرطرف خونه خراب رفتم علی هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید صددفعه دنبال آب رفتم علی راستی خندون شدنت مبارکه مرد میدون شدنت مبارکه گریه کردی و همه کِل کشیدن آخ رجز خون شدنت مبارکه از کسی سه شعبه  خوردی انگاری بازه چشمات ولی مردی انگاری عجله داشتی برا بزرگ شدن سه تا دندون درآوردی انگاری ی خبر فقط برام بیاد بسه خیلی نه! ی خط برام بیاد بسه حالا که بابات میره پشت خیام بند قنداقت برام بیاد بسه کاش بشه تیر و ی گوشه چال کنم زبون سپاه شام و لال کنم من اگر هم که ببخشم همه رو محاله حرمله رو حلال کنم حال من بی تو دیگه جا نمیاد سر تو پیشم با دعوا نمیاد من دلم خوش بود هنوز نفس داری نفساتم دیگه بالا نمیاد اومدم پشت حرم خاکت کنم یه گوشه با قد خم خاکت کنم بابا میگه دیر شده خاک و بریز چه کنم نمیتونم خاکت کنم روی دست دلاوری کردی علی مث جدت حیدری کردی علی آبرومو خریدی بین زنا روت سفید چه محشری کردی علی سیدپوریا هاشمی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت تیرِ سه پر را حرمله(لع) می شُست با آب چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت داغش تمام عمر از یادم نمیرفت گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت شاید سه ماهش بود خندید اولین بار در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت در کارهای خانه خیلی گریه کردم قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا تا شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت! مرضیه عاطفی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نای بستنِ چشاتو نداری با چشای باز داری خواب می‌بینی من دارم توو گریه‌هام غرق می‌شم تو می‌خندی اشکامو آب می‌بینی یادته قصه‌شونو گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیر گنبد کبود من مثِ هاجرم و تو اسماعیل همیشه قصه‌ی اونا روضه بود من می‌فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبای تشنه‌شون به بهشتِ خنکِ چشمه رسید یعنی قصه‌ی ما هم اون‌طوریه؟! یعنی آخرش تو هم آب می‌خوری؟! یعنی میشه ببینم مثل قدیم داری رو دست بابا تاب می‌خوری؟! بیا آرزوهامو بازی کنیم یه کم از تشنگی‌مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کنه مشکا رو رو ناقه‌مون سوار کنیم مثلا توو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا می‌شی آخ که اون لحظه برات غش می‌کنم دست بابا رو می‌گیری پا میشی مثلا یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا می‌کنی که داریم بهت می‌گیم بگو علی یاعلی می‌گی زبون وا می‌کنی عزیزم من چشام آب نمی‌خوره به تو یک قطره سرابم برسه می‌دونم که آخرش تشنه می‌ری اگه حتی به تو آبم برسه ؛؛؛ یه صدای مهربون می‌گه رباب! عمه اومده منو بیدار کنه می‌گه بچه‌تو بده دست باباش نمی‌دونم که می‌خواد چی‌کار کنه وای می‌خواد بچه‌مو میدون ببره نه می‌خواد رو بزنه برای آب رو نزن تشنه بمیره بهتره رو نزن حسین! می‌میره رباب رضا قاسمی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَاالْحَسَن یا موسَی بْنَ جعفر ---------- این که می آید ز خلوتگاه دوست ناله ی زنجیر یا آوای اوست کیست این افتاده در کنجِ قفس می کشد در موج اشک و خون نفس زورق اشکش که در خون می رود آتش آهش به گردون می رود کنج زندان صوت جانسوزِ چه کس با غُل و زنجیر گشته همنفس در غُل و زنجیر شیر حق اسیر گوشه ی زندان نباشد جای شیر حضرت موسی بن جعفر بی قرار جز غبار غم ندارد غمگسار آن که با خود عشق را همراه کرد قعر زندان را عبادتگاه کرد گوشه ی زندان کین سخت است سخت در عبادت این چنین سخت است سخت از شرار آهِ دل آئینه سوخت ناله ای آتش گرفت و سینه سوخت آنچه از او دیده در خون می رود آهِ شبگیری به گردون می رود ناگهان در بحر توفان می شود نامسلمانی مسلمان می شود آن به خلوتگاه جانان برده ره روز را نشناسد از شام سیه گرچه سرسبز است مانده خون به دل چون درختی در میان آب و گِل می زند سوسو چراغِ چشم او دارد آن مرد از رهایی گفتگو شعله های آهِ او گردد خموش می رسد فریادِ خَلِّصْنی به گوش این شده مسموم از زهر جفا جانش از زندان تن گردد رها طور جان را وسعتِ سیناست او یوسف آل علی ، موساست او تا خزان می روید از عمق نگاش ارغوانی می شود گلبرگ هاش طایر گلزار حق ، گلگون نفس شد شهید از زهرِ کین کنج قفس از درون محبسِ خصم زبون پیکرش در اوجِ غربت شد برون در فضا پیچید ناگه بوی سیب حمل می شد پیکرش امّا غریب سینه از ماتم در آتش شعله ور دیده از غم در فراز و در نشیب جسم او بر شانه های اهلِ درد سینه ها لبریز از داغِ طبیب از اُفق های غم انگیز فلک می رسید آوایی از اَمَّنْ یُّجیب روی تابوتِ غمش باید نوشت بر حبیب خود فدا شد این حبیب گرچه در زندان شده مویش سپید لیک در میدان نشد شَیْبُ الْخَضیب گرچه شد خَلِّصنی اش تفسیر لیک روی نی رأس اش نگردیده خطیب گرچه شد معصومه اش اندوهگین کس نزد بر دختران او نهیب چشم هستی غرقِ در خون از غمش قلبِ "یاسر" از غم او ناشکیب oo محمود تاری "یاسر" ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
tavashih.mp3
4.25M
💫🌺🍃 🌺 ❇️ شب‌های انتظار 💠 نوآهنگ| مولانا یا مهدی 🌴 هر شب چشمامون به آسمونه 💫 پس کی می‌آیی؟ 💫 خدا می‌دونه 💚 عزیز زهرا امید آخر ✨ تویی ای مولا، ✨ تویی ای سرور 🤲 اللّهُمَّ عَجِّل لَوَلیکَ الفَرَجَ 🤲 ⚡️بحق فاطمه سلام‌الله‌علیها⚡️ 💚 علیه‌السلام ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🔲شعر شهادت امام کاظم ع بلبل باغ ولا را در قفس تحقیر کرد ظلم هارونی به پایش کنده و زنجیر کرد در مناجات و دعایش بود خلصنی خدا رفتنِ زندان به زندان از حیاتش سیر کرد احتیاجش پادشاهی نیست اما بی گمان کظم او جان وزبان ِطاعنش تسخیر کرد فکر شیطانیِ هارون بر ملا گردید و دید آن کنیز ناروا  با معجزش تغییر کرد سالها زندان کشید و دم نزد سیلی که خورد یاد روی مادرش افتاد او را پیر کرد بلبل باغ ولا مسموم شد پرواز کرد بال و پر بسته به زهری که عدو تدبیر کرد ✍مهدی حسین آبادی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
|⇦•باید غل و زنجیر کند... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• 🏴🏴🏴🏴 باید غل و زنجیر کند گریه برایت عالم فدایت قربان ناله ی الهی و صفایت عالم فدایت مانند علی دست تو را توطئه بسته قلب تو‌ شکسته خندیده ستمگر به غم‌ و اشک و نوایت عالم به فدایت باید غل و زنجیر کند گریه برایت عالم به فدایت قربان مناجاتِ الهی و صفایت عالم به فدایت هر روزِ تو با روزه و افطار تو با شلاق بر روی دلت داغ تو‌هین شده پیش تو به ناموسِ ولایت عالم به فدایت تو‌ مرد مناجاتی و هنگام‌ ملاقات چون عمهٔ سادات شلاق و شکنجه شده سهم سر و پایت عالم به فدایت آزادی تو‌ در گِرُوِ آمدن زهر و می شنود شهر خوانند تو را خارجی از دین و ولایت عالم به فدایت تابوتِ تن بی رمقت لنگه دری شد آهِ پسری شد سنگینی این‌ روضه ی غمگین و روایت عالم به فدایت دارد کفنت میکند آقای خراسان با حال پریشان آمد دو سه خط روضه به لبهای رضایت عالم به فدایت جد تو غریب است پدر روضه عجیب است این سرخیِ سیب است رفته سرِنیزه، سرِ خورشید دِرایَت جانم‌به فدایت سر بر روی نی رفته خدایا بدنش کو؟ پس پیروهنش کو‌؟ ناموس خدا همسفرِ اهل جنایت عالم به فدایت این روضه عذاب است دلِ عرش کباب است انگار رباب است شاهد که زَند چوب به دندان ثَنایت عالم به فدایت خندید ستمگر به غم‌ و غصه ی زینب خون‌ میچکد از لب شد ندبه نوایِ حرم‌ و صحن و سرایت عالم به فدایت ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
14001207eheyat-taheri-vahed2.mp3
2.22M
|⇦•باید غل و زنجیر کند... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• 🏴🏴🏴🏴 کسی که بینایی را خلق کرده است یقینأ بیناست. یک کور نمیتواند بینایی خلق کند پس او تو را میبنید از او کمک بخواه ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
|⇦•گریه میکنه پای روضه اش... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی•✾ 🏴🏴🏴🏴 گریه میکنه پای روضه اش چشم آسمون اَلسَّلام عَلَی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون اسیر سیاهی شب نمیشه خورشیدِ زهرا میونه سیاه چال هنوز میتابه نورش به دنیا افتاده رو خاکا گوشهٔ زندون تنهایِ تنها آسمونا با دعاهاش، تازیونه پیشِ پاهاش شدن باهاش همراه گریه میکنه میسوزه، میگه با زبون روزه خَلِّصْنِی یا اللّه باب الحوائج، آقا! موسی بن جعفر تو قفس روی بالش زخمِ رَدِّ کینه بود اَلسَّلام عَلَی ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود حتی غل و زنجیر هم به بنده عشقش اسیرن ملائکه پایِ قنوت شبهاش حاجت میگیرن اونقده غریبه حتی غریبا واسش میمیرن خیلی وقته بی قراره سر به سجده که میذاره همش میگه یارب ساق پاش شده پر از خون ذکرشه گوشهٔ زندون عمه جان زینب .. باب الحوائج، آقا! موسی بن جعفر میشکنه دوباره بغضش با یادِ کربلا أَلسَّلامُ عَلَی المَظلومِ الْمَنْحُورْ فِی الْوَری میدونه‌ که بعداز یه عمرِ زندون چی میشه آخر میدونه که تشیع میشه تنش روی تخته ی در دَم‌ِ آخری باز یادِ حسینِ موسی بن جعفر جد ما با تن خونین آخرش با نگرونی به قتلگاه افتاد روی خاک سرش و میذاشت غصه ی حرمش وداشت وقتی که جون میداد سالار زینب یا حسین ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
14001207eheyat-narimanizamine.mp3
2.61M
|⇦•گریه میکنه پای روضه اش... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیشتر جمعیت راهپیمایی زنان و دختران و خانواده های ایرانی بودند! زنانی که اومدند بگن 🏴🏴🏴🏴 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
|⇦•دوباره از دل سیاه زندان... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا بذری•✾• 🏴🏴🏴🏴 دوباره از دل سیاه زندان میاد صدای ناله ی ضعیفی از نفسای یوسف فاطمه نمونده غیر خِس خِس خفیفی نوری که برا اهل جهان مثل یه گنجه سهم همه ی ثانیه هاش آهِ و رنجه حالا نداره هیچ رمقی زیر شکنجه تک‌و تنها، توی زندون، براش فرقی نداره روز و شب رو سجاده، با گریه، داره میخونه"خَلِّصٰنِی یا رَب" آه! واویلا، آه! واویلا... تموم آدما قبول دارن‌ که زخم زبون یه خنجرِ بُرَّنْدَه است برا کسی که کوه غیرت باشه بردن اسم مادرش کُشنده است «گفت: زتازیانه و سیلی تو‌ندارم باک به ناسزای تو برمادرم هراس دارم » تا حرف علی رو میزنن با بغض و کینه وقتی زیر پا حُرمت مادر و میبینه سر وا میکنه توی دلش زخم‌ مدینه در ودیوار ،نوک‌مسمار، بمیرم رو‌خاک‌افتاده‌ مادر رخ نیلی ،زدن سیلی، جلو‌ چشم بارونیِ حیدر آه! واویلا، آه! واویلا... چیا سرش آوُرده بودن مگه؟ که‌ جای سالمی نداره تنش این سند غربت آقامونه زنجیر و وا نکردن از گردنش با اینکه پُر از زخمه ولی بال و پری هست توی قتلگاه شهید شده اما سَری هست میشه بدنش غسل و کفن تا پسری هست ته گودال، تنِ پامال، دارن اسبا میتازن رو‌ پیکر جلو‌چشمِ، تَرِ خواهر، به روی نیزه رأس برادر به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند بد است کسی ببیند تو را عریان به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
14001206eheyat-bazri-zamine.mp3
2.64M
|⇦•دوباره از دل سیاه زندان... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا بذری•✾• 🏴🏴🏴🏴 شهید احمد کاظمی: «خیانت این است که انسان در جایگاهی قرار بگیرد که جای او نباشد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 ✍حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد .. هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ، وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد .. تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ... جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم ! 👉 🍃 🌺🍃
در رثای امام موسی بن جعفر ( ع ) -------------- زندان نبریدش که نهان می شود آن گل هم می شکند هم که خزان می شود آن گل زنجیر مینداز به بال و پر این مرغ در کنج قفس سیر ز جان می شود آن گل از بس که جفا دیده ز گلچین ستمگر با هر نفسی اشک فشان می شود آن گل چون شاخه به گلزار ، به هنگام شکستن در شیون و در آه و فغان می شود آن گل کم کم ز غُل و سلسله در گوشه ی زندان چون سرو خزان گشته ، کمان می شود آن گل با زهر جفایی که عدو ریخت به کامش ای وای که بی تاب و توان می شود آن گل آزاد شد از کنج قفس در بگشایید بر تخته ی تابوت روان می شود آن گل «یاسر» ز همین گوشه ی زندان و سیه چال پُر نور ترین مهر جهان می شود آن گل ** محمود تاری «یاسر» ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113