eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
35 عکس
16 ویدیو
95 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی که من دوسش دارمه امشب - سید مجید بنی فاطمه.mp3
15.22M
شبی که من دوسش دارمه امشب مداح : سید مجید بنی فاطمه @@@@@@ شبی که من دوسش دارمه امشب میشینن سر سفره اش همه امشب اونی که جا نداره غمه امشب شب تولد عشقمه امشب امشب نوره که میباره از آسمون لبخندت دنیا چقدر بی نمکه بدون لبخندت ای فدای نگاه ملیحت هیچکسی رو ندیدم شبیهت میرسه آخرش اون شبی که دیدنی میشه آقا ضریحت حسن جان حسن جانم حسن جان تو که نور و علی نوره حضورت چی باید بگم از وسعت نورت تو که بارون رحمت خدایی مثل همیشه اومدم گدایی خاک پاتم که خاک پای تو دُر و گوهر میشه امشب الهی بالحسن ذکر سحر میشه عمرم رو زیر سایه ات نشستم زیر بارون رحمت نشستم بس که دورت شلوغت همیشه اومدم باز به زحمت نشستم حسن جان حسن جانم حسن جان ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
سید رویایی من - محمد حسین پویانفر.mp3
2.74M
سید رویایی من مداح : محمد حسین پویانفر @@@@@@ سید رویایی من ماه تماشایی من یوسف زهرایی زیبایی آقایی یا امام حسن ماه دل آرایی والایی غوغایی یا امام حسن شاه جوانان بهشت خدا به قلب ما نوشت تو سرو سامانی ایمانی درمانی یا امام حسن ماه دل آرایی والایی غوغایی یا امام حسن ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است. وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد. ♦️لذا حضرت فرمودند: هرکس روزی دارد که حتما به او خواهد رسید. خداوند با هر اسباب و وسیله ای بخواهد به بنده اش روزی می رساند. گر خدا خواهد چنان روزی رساند که صد عاقل در آن حیران بماند 👉 🍃 🌺🍃
همراه نسیم کزجنــان می‌آید عطر علوی به باغِ جان می‌آید با آمــدن کــریمِ آلِ یـاسین بانگ از آسمان می‌آید ✍ آئینــه‌ی حُسن ازلی را نِگرید انوار خــداونـدِ جلی را نِگرید در ماهِ خدا ز یُمن میــلادِ حَسَن لبخنــد و تبسّم علی را نِگرید ✍ قال رسول الله (ص): 🍃أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِي وَ وُلْدِي وَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ ضِيَاءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي  📚فرائد السمطین، جوینی شافعی، ج۲، ص ٣۵ 🍃لَوْ كَانَ الْعَقْلُ رَجُلًا لَكَانَ الْحَسَنَ 📚 همان، ص ۶۸ فرمود نبی: حسن ز من می‌باشد فرزندِ من و پاره‌ی تن می‌باشد گر عقل به شکل مرد ظاهر گردد آن مرد بدون شک حسن می‌باشد ✍ حجت‌الاسلام ما مثل غزل بیت به بیتیم امشب شاگرد فرزدق و کمیتیم امشب ناگفته رواست حاجت ما...زیرا مهمان کریم اهل بیتیم امشب ✍ 🌷 تابیدن انوار جَلی دیدن داشت روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت ✍ برخیز که ماه انجمن پیدا شد سیمای امام مُمتَحَن پیدا شد در ماه خدا تجلی حُسن خُدا در صورت و سیرت حَسَن پیدا شد ✍ امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب‌های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی ✍ بر نامِ کریمِ آلِ طاها یکبار نه ده بار نه، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا، صلوات ✍ 🌷 در روزه اگر مرد و زن افطار کنند با آب، رطب یا لبن افطار کنند امشب علی و فاطمه و پیغمبر با بوسه ز روی حسن افطار کنند ✍ 🌷 ای مظهر صبر و حلم وایمان وصفات در روز جزا شفیع اندر عرصات از صبح ازل تا به ابد بی کم وکاست بر تربت بی شمع وچراغت خورشید نجابت و صفا را عشق است سلطان کرامت و سخا را عشق است در بین تمام خوبرویان جهان رخسار امام مجتبی را عشق است *** در نیمه ماه ماه کامل حسن است در سیر و سلوک راه کامل حسن است یک گوشه ای از فضائلش این بس که... در جنگ جمل سپاه کامل حسن است ✍ با نام تو محتاج نباشم... به دوا با یاد تو اعتقاد دارم... به شفا تاریخ نوشته که به سگ نان دادی محتاج همان لقمه‌ی نانم... به خدا ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
پیغمبران دورِ پیمبر جمعشان جمع است خیلِ ملائک دورِ حیدر جمعشان جمع است مادر شده زهرا و آمد ساره با لبخند حوّا و مریم؛ دورِ مادر جمعشان جمع است نوزاد نه! نورِ کرامت! حُسنِ نامحدود در دست‌هایش درّ و گوهر جمعشان جمع است یامجتبی گفتند و بوسیدند پایش را خورشید و ابر و ماه، دیگر جمعشان جمع است حاتم به بازو بسته حرزِ یاحسن را و در خانه، سائل‌هایِ مضطر جمعشان جمع است لبریزِ روزه‌دارها شد امشب این خانه وقتِ اذان از قبل، بهتر جمعشان جمع است دارند می‌گیرند از چشم ِ حسن حاجت سلمان و مالک، حُجر و قنبر جمعشان جمع است شخص ِ کریم ِ اهل بیت آمد؛ بهشت اینجاست اینجا که اهلِ دل، سراسر جمعشان جمع است وعّاظ، قاری، مستمع، مداح، شاعرها اطرافِ حیدر خیلِ نوکر جمعشان جمع است با، یاحسن دل می‌بریم از پنج تن هرآن روزی که دورِ حوض کوثر جمعِ‌مان جمع است! ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
این حسن کیست که عالم همه خمخانه‌ی اوست هرچه مِی در دو جهان است به پیمانه‌ی اوست در جهان حُسنی اگر هست، به یُمن حسن است در صفا صلحی اگر هست، به شکرانه‌ی اوست این حسن کیست که دربان حریمش عشق است عقل، بی‌واسطه مسکین درِ خانه‌ی اوست عقل و تدبیر به هنگامه‌ی او مجنونند عشق وقتش برسد عاقل و فرزانه‌ی اوست این حسن کیست که جبریل امین سوخته‌بال می‌پرد گِرد در و بامش و پروانه‌ی اوست بخشش و فضل و کرامت یکی از اوصافش عدل و انصاف از اوصاف جداگانه‌ی اوست این حسن کیست که آقای جوانان بهشت هم خود اوست و هم دلبر جانانه‌ی اوست این حسن کیست که آن نوگل شمشیر به دست کز عسل آمده شیرین‌تر، دُردانه‌ی اوست این حسن کیست که با صلح به جنگ آمده است این حسن کیست که این شیوه‌ی رندانه‌ی اوست پیر فرزانه‌ی ما، رهبر عاشق‌پرور شب شعرش، شب میلاد کریمانه‌ی اوست "این حسین کیست" کمی مشکل وزنی دارد! این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد، کرامت هم فقیر و ریزه‌خوار خوانِ او باشد، سخاوت هم حَسن صورت، حَسن سیرت، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش، عبارت هم چنان افتاده‌ام بر خاکِ پایِ مجتبی امروز "که فردا برنخیزم، بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می‌سازد دعا می‌کرد بهر آن‌که بود اهل اهانت هم ضمانت می‌کند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری می‌کند، آنجا شفاعت هم ✍ حجت‌الاسلام *مصراع از هلالی جغتایی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
بر شعرِ زلال، شاه بیتی تو حسن اکسیر قریحه‌ی کمیتی تو حسن از درگه تو کسی نگردد مأیوس والله کریم اهل‌بیتی تو حسن تا جامه‌ی عاشقی به تن دارم من با دلبر مه‌لقا سخن دارم من هرکس به کسی بنازد اندر عالم نازم به دو کون، چون حسن دارم من گفتیم که بر دَرِ موالی برویم در ملک ادب حضور والی برویم ای پایه‌گذار کاخ احسان و کرم مارا مگذار دست خالی برویم در مأذنه نغمه‌ی اذان پیدا شد آثار بهار بی خزان پیدا شد آن ماه تمام آسمان علوی در نیمه‌ی ماه رمضان پیدا شد در گلشن حسن جادوان گل حَسن است گلواژه‌ی قاموس تکامل حَسن است هرچند علی پدر بُوَد امت را اما لقب مبارکش بوالحسن است مولای من از نَفْس من اولایی تو معصومی و سروری و آقایی تو من دست عزیز مصر را می‌بوسم او پای تو را، عزیز زهرایی تو ای حجت جاودان تو جان همه‌ای ای فرش‌نشین تو عرش را قائمه‌ای غیر از تو کسی ندارد این نام و نشان فرزند رشید و ارشد فاطمه‌ای ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
اگر ربّنا ربّنا کرده‌ام... سحرها خدا را صدا کرده‌ام... خودم را بر این سفره جا کرده‌ام... دراین پانزده شب دعا کرده‌ام... خدایا به چشمان مست حسن بده دست من‌ را بدست حسن من امشب برآنم که مثل قدیم دلم را ببندم به راه نسیم دراین ماه با یاعلی، یا عظیم بیوفتم بدست و به پای کریم کریمِ کریمان عالم حسن! دمت گرم! دردت به جانم حسن! تو سبحان ربّی الاعلای من تو والتین و یاسین‌ و طاهای من تو دیروز‌ و امروز و فردای من تو یاربّ و یاربِّ شب‌های من به کوری آن دو زن فتنه‌گر بگو یاحسن، یاحسن تا سحر درآن شب که عالم قمردار شد درخت نبوت ثمردار شد علی نذر کرد و پسردار شد زمین پیش پایش خبردار شد چه بهتر ازینکه به هر انجمن.. به زهرا بگویند اُم الحسن! حسن‌ اسم اعظم، حسن کل دین حسن حق مطلق، حسن بی قرین حسن کیست ایاکِ هر نستعین حسن کیست گردن‌زن ناکثین به حِلم حسن دشمن اقرار کرد معاویه را صلح او خوار کرد منی که شدم مبتلای حسین زمین خورده‌ام پیش پای حسین شدم وقف دولت‌سرای حسین چه بهتر که محض رضای حسین... بپا خیزم و باز طوفان‌ کنم دوباره‌ حسن‌‌جان حسن‌جان کنم حسین است مست وقار حسن حسین است هرجا کنار حسن حسین است است دنبال کار‌ حسن حسین است در اختیار حسن حسینی ‌که سرها کف پای اوست امیری حسن روی لب‌های اوست! برو طوس صحن رضا را ببین نجف باش و ایوان طلا را ببین شلوغی کرببلا را ببین خودت غربت مجتبی را ببین... دَم‌ِ گنبد شاه عبدالعظیم... بگو یا حسن ای غریبِ کریم بزودی همه چشمه‌ها جاری است... بقیع حَسَن پُر ز معماری است و هر‌نوکری گرم یک کاری است تمام ضریحش طلاکاری است براین غصه با عشق حاکم شویم همه وارد صحن قاسم شویم... ** به این فکر کردی چرا شد سپید؟!.. مویی که بر آن شانه زهرا کشید غمی که حسن دید را، کس ندید حسن درهمان کوچه‌ها شد شهید اگر صبر او حرف هر منبریست! بدانید مردم! حسن مادریست... ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
خدا به حیدر و زهرا چه گوهری داده به آسمانِ ولایت چه اختری داده به خاندانِ رسالت چه دلبری داده به کامِ شیعه چه قندِ مکرری داده ندا رسیده بیایید سائلان از راه که جلوه کرده به عالم کریم آل الله ملائکه همه مشغولِ طوفِ قامت او کریم‌ها همه مبهوت از کرامتِ او زبانزد است میان همه شهامتِ او جمل نشانه‌ی خوبی است از قیامتِ او شتر سوارِ جمل را به خاک می‌مالد به او امیرِ دوعالم عجیب می‌بالد برای رفعِ نیازِ همه شتاب کند به این پسر به خدا فخر، بوتراب کند به نام مادرش او را کسی خطاب کند دعاش را به خدا زود مستجاب کند به عشق فاطمه مشغولِ ذره‌پروری است عجیب این قدمِ نو رسیده مادری است! رسیده او که پناهِ فقیر‌ها باشد امیدِ آخرِ جمعِ اسیر‌ها باشد و بارشی به دلِ ما کویر‌ها باشد که شاه‌راهِ تمامِ مسیر‌ها باشد به جز درِ کرمش هیچ دَر نباید زد (به سینه‌ی اَحَدی دستِ رد نخواهد زد) به سر رسید شب ما و می‌دمد خورشید شبیه نور به شامِ سیاه ما تابید خدا کند که شود حُب او به دل تشدید ‌کنار اوست که ما می‌رسیم بر توحید (دلِ رمیده‌ی ما را انیس و مونس شد) هزار شکر که حُبَّش نصیبِ (یونس) شد! ✍ (یونس) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
شعرِ من، واژه‌ی من، لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشقِ حسن خواهم مُرد حُسنِ مَطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نَمیرد هرگز زنده‌ی عشقم اگر، رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حَسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده‌ست گذشت من از این لحظه، از این ثانیه، نامم حسن است سرِ من سبز، زبان سرخ، سرم هم برود أیُّهاالناس بدانید: امامم حسن است ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
صدا پیچید، دنیا گوش شد، غرق شنیدن شد اذان، پیغمبری کرد و مهیای وزیدن شد‌ طلوعت شمع‌های آسمان را استراحت داد زمین، روشن شد و خورشید مشغول لمیدن شد ‌ کمی تا قد کشیدی شاخه‌ی انگور از دیوار به شوق دست‌های تو پذیرای خمیدن شد‌ نوازش کردی و در سینه‌ی چوبی نخلستان دلی خشکیده از جورِ زمین، سبز از تپیدن شد‌ چقدر آزادگی می‌ریخت از هر بند انگشتش کنیزی که برایت بی قرار غُنچه‌چیدن شد ‌ صدای پای تو یک شهر را در کوچه‌ها آورد در و دیوار هم حتی سراپا محو دیدن شد ‌ چقدر آسوده‌خاطر بود از دنیا فقیری که شبی سرد از غذای سفره‌ات گرم چشیدن شد‌ خدا می‌خواست معنای کَرَم را جلوه‌گر باشی همین انگیزه‌ی خوبی برای آفریدن شد ‌ به جز رنگ خدا رنگی نمی‌ماند در این عالَم تو را با رنگِ یک‌رنگیِ خود، گرم کشیدن شد‌ برای کوری چشم حسودان قبل بسم الله خدا ''روحی فداک"ی‌ گفت و مشغول دمیدن شد‌ ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ز شرمساری از تو چشمه گِل شده است، رود هم کَرَم چقدر نزد تو خجل شده است، جود هم عدم چه ذوق می‌کند ز بودنت، وجود هم قیام بوسه می‌زند به سجده‌ات، قعود هم "فلک چه خاک بر سر است اگر حضور تو نبود مَلک چقدر احقر است اگر که نور تو نبود" اگر که سرنوشت ما تویی، خوش است سرنوشت اگر بهشت وعده‌ی خداست، پس تویی بهشت بهشت، خانه‌ی تو در مدینه بود، خشت خشت چه خوب شد چه خوب شد ، خدا تو را حَسَن نوشت "حسن شدی حسن شدی، حسن تمامِ خوبی است خوشا خوشا چنین امام! حسن امامِ خوبی است" اگر حسن به صلح می‌رود، خوشا مصالحه! خوشا که با عدوی خود نداشته مسامحه چقدر ظلم‌ها شده به او در این مواجهه بخوان به دین بی‌جهاد تا همیشه فاتحه "شکوه صلح مجتبی کم از قیام کربلا نبوده و نبوده این دو لحظه‌ای ز هم جدا " نبوده است لحظه‌ای جدا حسین از حسن گرفته است درس کربلا حسین از حسن ببین که می‌بَرَد چه فیض‌ها حسین از حسن خوشا دو پهلوان مرتضی؛ حسین از حسن- "حسن‌تر است بی‌گمان، حسن حسین‌تر از او یکی جهاد او به تیغ و دیگری به گفت‌وگو" برادرش که بوده جز حسین؟ جان ما حسین امام تشنه‌لب، امام مهربان ما حسین همان‌که نام او خوش است بر زبان ما: حسین جوانی و جنون ما همه جهان ما حسین "اگر حسین را در این جهان مقام سروری‌ست حساب کن برادر بزرگ او چه محشری‌ست!" دعا بخوان دعا! که ربّنا حریص می‌شود "کرامت" آه می‌کشد، "عطا" حریص می‌شود به ببخششت غریب و آشنا حریص می‌شود میان کوچه‌ می‌روی، گدا حریص می‌شود "گدا کشیده روی دیده خاکِ مقدمِ تو را کریمی و کسی ندیده در جهان کمِ تو را" زیاد باید از تو خواست؛ کم به تو نیامده تو لطف مطلقی! به جز کرم به تو نیامده ببخش اگر که مرقد و حرم به تو نیامده قسم به تو قسم به باورم به تو! نیامده- "کسی شبیه تو! که مجتبی فقط فقط یکی است چنان که ذات اقدسِ خدا فقط فقط یکی است" نوشته‌اند مجتبی غریب و بی‌پناه بود نوشته‌اند شاه ما همیشه بی‌سپاه بود خلافت تو در زمین حدود هشت ماه بود که چند ماه اشک بود و چند ماه آه بود "ولی امامت تو در زمان ندارد انتها تویی تو رود بی‌کران، تویی تو چشمه‌ی بقا" تویی تو جان ما حسن، تویی جهان ما حسن تویی تو مصطفی حسن، تویی تو مرتضی حسن چقدر تو مدینه‌ای، چقدر کربلا حسن چه خوب شد که در جهان شدی امام ما حسن "تپش تپش پر از تو شد، تمام قلب من حسن حسن حسن، حسن حسن، حسن حسن، حسن حسن" ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
اگرچه عاشق ناقابل شماست دلم بیا به خانه‌ی خود منزل شماست دلم اگر که شیعه شدم از دل شماست دلم که از اضافه‌ی آب و گِل شماست دلم من آفریده شدم تو دل مرا ببری طفیل هستی عشق‌اند آدمی و پری تو آمدی رمضان سفره‌ی ضیافت شد شب تولد تو تازه ماه رؤیت شد همین که در دو جهان کار تو کرامت شد خیال من دگر از روز حشر راحت شد به شکر آنکه برای خدا حسن شده‌ای چهار رکعت یومیه‌های من شده ای همیشه پشت در خانه‌ی تو مهمان است بیا ز خانه که در کوچه راه بندان است هر آن کسی که گدایت نشد پشیمان است الا که گوشه‌ای از سفره‌ی تو ایران است چه می‌شد اگر قبر تو در ایران بود شب ولادت تو صحن تو چراغان بود سه بار زندگی‌ات را به این و آن دادی جذامی آمده و روی خوش نشان دادی به آنکه گفت به تو ناسزا، امان دادی گرسنه بود و به او قرص‌های نان دادی هزار سفره اگر هم فراهم آورده کَرَم کنار کریمی تو کم آورده ازل ندیده دگر تا ابد همانندت غزل چه هست به جز بندهای دربندت جمل شکسته شده فتنه‌اش ز ترفندت عسل شده‌ست چه شیرین ز کام فرزندت برای روز مبادا دوتا پسر داری دوتا پسر که نه، یک جفت شیر نر داری سفید نیست که سرخ است پرچم صلحت و نیست صحبت سازش در عالم صلحت نبود تیغ برنده‌تر از دم صلحت بپاست کرب و بلا از مُحرم صلحت سکوت تو ثمرش می‌شود قیام حسین شما امام حسن هستی و امام حسین تو اعتبار زمین، افتخار زهرایی قرار فاطمه‌ای، بیقرار زهرایی توئی که تا به ابد رازدار زهرایی میان کوچه فقط تو کنار زهرایی دوباره حرف تو شد نام مادرت بردم مرا ببخش اگر خاطر تو آزردم ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نیمه‌ی ماه مبارک فیض کامل می‌شود غالباً اینجا سلیمان نیز سائل می‌شود با دو تا جمله گدا را شاه کردی ای کریم شک ندارم‌ سوره‌اش یکروز نازل می‌شود مدتی را مست باید بگذرد از کوچه‌ها هر کسی یک‌باره با چشمت مقابل می‌شود بد دهان را از خجالت آب کردی بعد از این می‌رود دنبال مدحت مثل دعبل می‌شود در نمازت باد وقتی می‌خورد قدری به موت در مدینه چند هفته قبله مایل می‌شود با فقیران می‌نشینی، شاهِ خاکی خوش مآب پس به تو جای حسن باید بگویم بوتراب معجزه یعنی نفس‌هایت که سلمان‌ساز بود در کویر خشک هم، لطف تو باران‌ساز بود بین کهفت جای سگ خالی‌ست راهم می‌دهی؟ مکتب تو خوب می‌دانم که انسان‌ساز بود خطبه می‌خواندی هدایت گردد انسانی ولی وصله‌ی روی عبایت هم مسلمان‌ساز بود ذوالفقارت یک دمش صبر است، یک دم هم سکوت صلح تو تا سال‌های سال، جریان‌ساز بود گرد و خاکی می‌شود وقتی که پلکی می‌زنی چشم‌هایت از قدیم انگار طوفان‌ساز بود مرتضایی، جلوه‌هایت جلوه‌های بوتراب رنگ سربند تو هم زرد است پس با این حساب باز هم دستار، مست است و حمایل بی‌قرار نیست فرقی بین ابروهای تو با ذوالفقار جبرئیل این‌بار می‌ماند خودش در این سخن لا فتی الا علی یا لا فتی الا حسن ؟ بازهم غُرّید تیغت، شیرمردی مرحبا چار تا پای شتر را قطع کردی مرحبا زیر پاهای تو خاک افتاده در جوش و خروش می‌رسد هوهوی تیغت در دل میدان بگوش چشم‌هایت می‌کشاند آسمان را هم به زیر نفخ صور دیگری شد با رجزهایت امیر هر زمانی که رجز می‌خوانی آقا بی گمان سوره‌ی زلزال نازل می‌شود از آسمان در سپاه مرتضی با چشم فرمان می‌دهی تو شبیه حیدر کرار جولان می‌دهی هرنفس شمشیر تو درگیر شد با چند سر رنگ سربند تو دارد سرخ می‌گردد دگر جان فدای هوهوی سر مست شمشیرت امیر وزن شعرم را بهم زد بانگ تکبیرت امیر شعر از اینجا به بعد طوفان است واژه در واژه‌اش رجزخوان است روز روز سپردن جان است  جنگ با یل کجایش آسان است؟ این حسن نه، علیِ دوران است دومین مرتضای میدان است خم ابروش، اصل برهان است کشته در هر طرف فراوان است تیغ و خوود و زره پریشان است جَمَل از کرده‌اش پشیمان است و زمین هم هنوز حیران است خون چکد یا صدای باران است؟! وقت از شیر دم زدن آمد  و اذا زُلزلت حسن آمد جمل است این خودت که می‌دانی مرد کم داشتند زن آمد! بین میدان سر و صدا شده است این تویی یا علی دوتا شده است؟ مجتبی رفته مرتضی شده است با علی جات جابجا شده است ذوالفقارت زجاش پا شده است چه سری از بدن جدا شده است  زلفت از چند جا رها شده است  تیغ، گرمِ برو بیا شده است تَنِ دشمن هجا هجا شده است  حق شمشیر تو ادا شده است لشکری صاحب عزا شده است کَمَرِ دشت نیز تا شده است مرتضای مکرر است این مرد محشرِ بعد محشر است این مرد با جمل رفتنش همه دیدند بچه‌ی شیرِ خیبر است این مرد آسمان‌ها شدند تیره و تار شده خورشید بی‌خیال مدار یک صدا گفت دشمن تو «فرار» شیر شوریده آمده به شکار باز هم یک سؤال در تکرار این تویی یا که حیدر کرار؟ کار این کارزار هم شد زار ذوالفقار تو سرخ شد سردار سیل خون است در یمین و یسار ساختی کوه از تَنِ کفار قلم از دست رفت آخر کار  یک رگم نیست بازهم هشیار شاعرت مست کرده است انگار واژه سمتم گسیل شد مست است شعر بحر طویل شد مست است بی‌خیالِ قلم و دفتر و شعر و من و وزن و غزل عشق است تو را، شاه کرم شیرِ نرِ جنگِ جمل از لب تو جام عسل ریخت غزل ریخت به میدان که رسیدی تو سر لشکر کفار اجل ریخت چه خونی کف میدان جمل ریخت دم تیغ تو م‍ِی ریخته جان مست، جهان مست، رجز مست، زبان مست، نفس، دل، ضربان مست و مست است زره خود سپر تیغ حمایل سر دستار بزن نعره بدانند که هستی پسر حیدر کرار شتر را به زمین می‌زند این طرز نگاهت صد و ده بار زمین است و زمان است و هیاهو زده سربند به ابروی خمت رو و جمل پیش تو زانو زده شمشیر تو سرمست هنوز از دم هوهو که هو الحق و هو الحی و هو الفضل و هو سید سادات جهان مات به یک ذات رسیدند سه تا ذات تویی یا که علی یا که پیمبر نشده یک‌نفر این را کند اثبات نگاه تو همان معنی جود است که در کشف و شهود است و این بحر طویل آخر کاری شده بی‌تاب به دریا زده دریا، کرم و جود تو بوده‌ست ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
این خانواده آینه‌های خدایی‌اند در انتهای جادۀ بی‌انتهایی‌اند خیل ملک مقابلشان سجده می‌کنند این‌ها خدا نی‌اند ولیکن خدایی‌اند هرکس که می‌رسد سر اطعام می‌برند فرقی نمی‌کند که فقیران کجایی‌اند یک «السلام» و یک «و علیک السلام» سبز این‌ها همان مقدمۀ آشنایی‌اند... سوگند می‌خوریم که پروانه زاده‌ایم همسایۀ قدیمی این خانواده‌ایم تو آسمان جودی و ما یا کریم تو پرواز می‌کند دل ما تا حریم تو احساس می‌کنم به تو نزدیک می‌شوم وقتی که می‌وزد سر راهم نسیم تو وقت کرامت است که از راه آمده‌ست آن آشنای کوچه‌نشین قدیم تو... سوگند می‌دهیم خدا را در این سحر بر پینه‌های رحمت دست کریم تو ما را همیشه سائل دست شما کند ما را به زیر پای شما خاک پا کند... ای در هوای پاک نگاهت سلام‌ها نامت نداشت سابقه‌ای بین نام‌ها ای سبزی بهار خدا سیر می‌شوند از عطر سفره‌های حضورت مشام‌ها... در کوچه‌ات کسی به کسی جا نمی‌دهد مکثی نما به شوق چنین ازدحام‌ها سائل شدن کنار نگاه تو واجب است وقتی گدا به چشم تو دارد مقام‌ها تو سفره‌دار شهر خدا، ما گدای تو مثل کبوتریم و اسیر هوای تو آن‌کس که پیش پای شما خم نمی‌شود در خانۀ فرشته هم آدم نمی‌شود آقای من بدون توسل به نام تو حالی برای توبه فراهم نمی‌شود دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر چیزی که از بزرگی‌تان کم نمی‌شود آرامش تو باعث طوفان کربلاست بی‌صلح تو قیام مُحَرم نمی‌شود... تا کربلا رسید صدای سکوت تو این قیل و قال‌ها به فدای سکوت تو ای از هزار حاتم طائی کریم‌تر لطف تو از تمام کریمان قدیم‌تر... تو ابتدای نسل طهورای کوثری هرکس حسودتر به تو باشد عقیم‌تر در این مسیر رو به خدایی ندیده‌ایم از رد پای گیوۀ تو مستقیم‌تر در کربلا به آینه‌ات سنگ می‌زنند هرکس شبیه‌تر به تو جرمش عظیم‌تر آقا تو در کلام خلاصه نمی‌شوی در حضرت و امام خلاصه نمی‌شوی ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
قلم چو کوه دماوند سخت و سنگین‌بار ورق کبوتر آتش گرفته‌ای تب‌دار زمانِ از تو نوشتن ورق کند پرواز زمانِ از تو سرودن قلم شود الوار زبان به مدح تو واکردن آنچنان سخت است که بین جمع کند یل به ضعف خود اقرار تو آنچنان که تویی روبروی آینه باش نه در مقابل این پای تا به سر زنگار کرامت تو به هر بیت، بیت خواهد داد مراست در پی هر یک، هزار استغفار... روایتی‌ست شریف از کتاب القطره که قطره‌ای‌ست ز دریا و وصف توست بحار که بَر نِشاند تو را جای خویش بر منبر امیر قصر کلام و عمارت گفتار امام خطبه طلب کرد خطبه‌ای از تو ولیِّ راز طلب کرد سِرّی از اسرار تو بر بلندی کوه تواضع و تسلیم شبیه فاطمه در مشی و قول و حلم و وقار کسی ندیده چنین ماهتاب بر منبر کسی ندیده چنین آفتاب در انظار زبان به خطبه گشودی و مرتضی مدهوش شبیه عاشق و معشوق لحظۀ دیدار پس از ثنای الهی و نعت مصطفوی چه گوید آن‌که علی راست تاج ایل و تبار؟ علی‌ست باب الهی علی‌ست حصن حصین علی‌ست پرسش اول علی‌ست آخر کار موالیان علی مؤمن‌اند و گوهر قدر و منکران علی کافرند و بی‌مقدار چنان مدیح علی از زبان پاک حسن نشست بر دل کروبیان عرش‌سوار که مرتضی به تو بر زد صلا: «بِنَفسی اَنت» فدای لفظ تو جان نبی بگیر قرار فدای تو پدر و مادرم که فضل تو را هزار لوح و مُجَلّد نیاورد به شمار ثنای حُسن تو گفتن بهشت شاعرهاست ثنای حُسن تو گفته‌ست حیدر کرار ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ای قلمِ راز، بِربِ الحسن نامه کن آغاز، بِربِ الحسن قلقله انداز، بِربِ الحسن ثبت کن اعجاز، بِربِ الحسن از یمِ طاها بنویس ای قلم از دُرِ زهرا بنویس ای قلم فاش کن ای‌دل که قیامت رسید صاحب دریای کرامت رسید حجتِ حق، نورِ زعامت رسید کوثرِ زهرای امامت رسید سبطِ کبیر، آیتِ اکبر حسن جانِ علی، شبهِ پیمبر حسن آینه‌ی جان علی مجتبی ماه درخشان علی مجتبی زینت دامان علی مجتبی عشق محبان علی مجتبی سِرّ خدا، سَرور ما آمده شکر، که تاج سر ما آمده فطرت ما با نفَسَش آشناست طاعتِ تکوینیِ اَمرش بجاست تا که حسن بر همه فرمانرواست راه نجات بشر از مجتباست حب حسن تا به ابد دین ما پیروی از او رهِ آئین ما حای حسن، حافظ دین خدا سین حسن، سِرّ همه هَل اَتا نون حسن، نور همه اولیا حُسن حسن، برتری از انبیا یوسف زهراست حسن جان ما شافع فرداست حسن جان ما ای همه‌ی علتِ مِنّا شدن حاکمِ من، سَرور و سلطان‌ من عبد خدا، اُسوه‌ی هر مرد و زن ذوالکرم و ذوالنِعم و ذوالمِنَن هر که شود مستِ خدا، مستِ توست دست کریمانه‌ی حق، دست توست صاحب آفاق تویی یاحسن باعث اِنفاق تویی یاحسن رازقِ اَرزاق تویی یاحسن آخرِ اخلاق تویی یاحسن کیست فرآورده‌ی خُلقِ عظیم غیرِ تو ای یوسفِ آل کریم ای همه‌ی علتِ دین داشتن با تو به توحید یقین داشتن بی تو کجا دینِ مبین داشتن بلکه شیاطین به کمین داشتن ای به همه خَلق ولی، الدخیل سبطِ نبی، یَابنَ علی، الدخیل ای همه عمرت، سر و سامانِ وحی وی ز ازل، ناشرِ قرآنِ وحی تا به ابد، بر سرِ پیمانِ وحی لعلِ لبت، ساغرِ جوشانِ وحی فعلِ تو و قولِ تو در هر زمان وحیِ خدا را به یقین ترجمان زانکه تَوَلّای تو از داور است طاعتِ تو طاعتِ پیغمبر است پیروی‌اَت، پیروی از حیدر است مَردِ رهَت، هر که تورا یاور است ما که دَم از یاریِ تو می‌زنیم باده‌ی غمخواریِ تو می‌زنیم سیره‌ی تو اُسوه و الگوی ماست یاریِ افتاده ز پا، خوی ماست هر که در این قافله رهپوی ماست از قِبَلِ توست ثناگوی ماست تا که تویی سید و مولا حسن پرچم یارانِ تو بالا حسن صلحِ تو پیوسته فراروی ما جنگِ تو نیز آیتِ ما، خوی ما رزمِ تو شد قوّتِ بازوی ما حمله‌ی صِفّینِ تو الگوی ما گر شترِ سرخِ جمل پِی کنی شیرِ جمل! راهِ علی طی کنی یاحسن ای فاتحِ ایرانِ ما تحفۀ تسخیرِ تو، ایمانِ ما ما حسنی‌ها و رگ و جانِ ما نذرِ تو و عترت و قرآنِ ما اَمرِ تو هر جا که رود با توئیم جنگ شود، صلح شود، با توئیم رهبر ما، یارِ خراسانی است کشور ما روضه‌ی رضوانی است خِطّه ی سلمان و سلیمانی است حیدری و همت و مَهقانی است کشته‌ی میلادِ تو میلادها پیرورِ مقدادِ تو مقدادها تا که به فرمانِ شما می‌رویم راهِ امام و شهدا می‌رویم گر ز بقیع کرب و بلا می‌رویم از حرمِ پاکِ رضا می‌رویم مقصدِ ما، قدسِ شریف است و بس راهِ یمن، سوی قطیف است و بس راه تو امروز، به دین نصرت است نصرتِ دین، در گِروِ عزت است عزتِ ما در گِروِ غیرت است غیرتِ ما در گِروِ عفت است هست پیامِ علیِ انقلاب راه امام است ز حفظ حجاب ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
؛ ؛ جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است حرف نگفتنی همه جورش فراهم است ‌نام خدیجه را نَبَرد بی وضو کسی رحمت به او که همدم و هم راز خاتم است ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز! دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند گیرم زن رسول، عذابش مسلم است جان‌ها فدای غربت مولایمان حسن شاعر بمیرد از غم او، باز هم کم است شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم وقتی سخن ز جلوه‌ی آیات محکمه‌ست جای اطاله نیست سخن بی مقدمه‌ست برپا شده‌ست پرچم فتنه‌گر جمل شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه‌ست یک سو، زن رسول خدا هست و یک طرف نفسِ نفیس ختم رسل گرم زمزمه‌ست مولا، محمد حنفی را روانه کرد اما میان قلب علی شور و همهمه‌ست کار محمد حنفیه نبود نه! این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه‌ست بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن کار شتر سوار جمل را تمام کن نوبت رسیده بود به مولای ما حسن دستی بلند کرد به شکر خدا حسن دستار زرد حیدر کرار را که بست پا زد به جای پایِ شه لافتی حسن رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد گفتا أنا بْنُ فاطمه خیرالنسا، حسن می‌رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه این حیدر است می‌رسد از راه یا، حسن او آمده‌ست فتنه‌گران را کند هلاک هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن با هر سری که پرت شد از تن روی زمین گفتند عرشیان همگی یک‌صدا حسن روی نبی و قدرت بازوی مرتضی می‌گفت فاطمه ز جنان مرحبا حسن مأمور قبض روح خدا مات مانده بود بس پُشته‌ها که ساخته از کشته‌ها حسن دستی که با رضای خدا بُرد روی سر پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را با دست تو شکسته شد این کودتا حسن! جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد جنگش امید فتنه‌گران نا امید کرد صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد جریان گرفت روح شهادت به صلح او او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد حتی پس از شهادت او دشمن عنود او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند اینگونه خصم کینه‌ی خود را پدید کرد (یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن درد و غمی که موی حسن را سفید کرد) (با صد امید حامی مادر شدم ولی دست عدو امید مرا نا امید کرد) آن روز قلب سوخته‌اش پُر شراره بود یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود ✍حجت‌الاسلام ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ما را که مُفلِسیم  اگر هم خریده‌اند لطفِ کریم بوده که دَرهم خریده‌اند عاشق شدیم اگر همه‌اش کارِ عشق بود عشاق را بدون نظر هم خریده‌اند ما جنس بنجولیم، به دردی نمی‌خوریم ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریده‌اند حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم آن را که رد شده زِ گذر هم خریده‌اند پیشِ کریم فرق ندارد زیاد و کم از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریده‌اند هِی بنده می‌خرند و هِی آزاد می‌کنند آزاد کرده‌اند اگر هم خریده‌اند گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند از بِین دشمنان چقدر هم خریده‌اند اصلاً به کم نمی‌رود این دستِ با کرم ما را ببین به قیمت زَر هم خریده‌اند این عشقِ داغ، سوختنش فرق می‌کند در پیش فاطمه حسنش فرق می‌کند اشراق می‌کنی و همه طور می‌شوند انگور زاده‌ها همه انگور می‌شوند اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم اسباب عاشقی خودشان جور می‌شوند با ابترانِ مکه بگو با همین حسن... امشب حسودهای علی کور می‌شوند دنیا به دست نسل خدیجه است، هر‌که هست جز بچه‌های فاطمه هاشور می‌شوند یکجا محمد است و علی هست و فاطمه با جلوه‌ای که نور علی نور می‌شوند برخیز از مسیر، برو، بند آمده است گیسو بهم مریز که مسحور می‌شوند باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر یک روز عاقبت همه مجبور می‌شوند ما را به عشق پاره گریبان نوشته‌اند بشکاف سینه را که "حسن جان" نوشته‌اند باید که چشم‌های تو پیغمبری کند تو آمدی که فاطمه هم مادری کند مدیون توست خانه‌ی سادات بعد از این زهرا نشسته است علی پروری کند شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده در کوچه‌ها نبود کسی دلبری کند در هر سحر نسیم خدا می‌وزد که باز در بِینِ گیسوان تو خنیاگری* کند کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین تاکه حسین، جای تو جلوه‌گری کند این‌قدر هم بهانه به دست دلم مده هر روز سجده‌ات کند و کافری کند این نذر چشم ماست که جارو ببافد و هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند ما را شریک خویش نموده عطای تو نیمی برای ماست و نیمی برای تو تا که عوض نکرده علی قبله‌گاه را پنهان بکن نقاب بزن  قرصِ ماه را   باید جمل سوار ببیند حسن که هست پیچانده‌ای به تیغ خودت رزمگاه را راحت نشسته است علی بین رزم اگر رفته حسن بهم بزند صد سپاه را با نیزه‌ای که سینه‌ی لشگر شکافتی برهَم زدی تَوَهّم آن فتنه‌گاه را هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود دیدند وقت جنگ همه پادشاه را رم کرده‌اند پیش تو انبوه راه راه بردار از جماعتِ حیران، نگاه را راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را   دور و بر تو هیمنه‌ای از ملائکه است فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست باید برای خاک تو مرقد درست کرد شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد با اشک‌های عاشق و با خشت‌های دل شهری به نام آل محمد درست کرد ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت آنجا برای فاطمه گنبد درست کرد با غنچه‌های یاس ضریح تو را کشید دورش رواق‌های زبرجد درست کرد باید که زائران تو را باخبر کنند نقاره خانه‌های زبانزد درست کرد در جمع خادمان مؤدب به سمت تو راهی برای رفتن و آمد درست کرد صحنی برای حضرت ام‌البنین ولی باید که از بهشت سرآمد درست کرد باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت پایین پای فاطمه مسند درست کرد آوای کربلا، حرمین است یا حسن پنجاه و هشت سال حسین است با حسن * آوازخوانی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مدح امام حسن ع ای که فردوس به زیبائی بستان تو نیست در همه باغ جنان لطف گلستان تو نیست هرچه حُسن است همه جمع شده در تو حَسَن یوسفی را نمک و شهد به میزان تو نیست صاحب بازترین دست و دل و روی و دری سفره ای نیست که در آن نمک و نان تو نیست همه ی آنچه که گویند ز جود تو همه قطره ای از یم بی ساحل احسان تو نیست پشت در پشت کریم اید شما طایفه ، لیک هفت پشت تو کسی صاحب عنوان تو نیست تو کریم ابن کریمی و فلک ریزه خورت همه افلاک به گسترده گی خوان تو نیست سائلان تو همه حاتم مُلک خویش اند حسرت شاهی و دربار به دربان تو نیست میرسد فیض تو بر مسلم و کافر یکسان کُـفر نعمت کند آنکس که مسلمان تو نیست دین و دنیا همه دنیا به تو مدیون هستند خاک بادا به دهانی که ثناخوان تو نیست ننگ بر آن دل سنگی که نشد تنگ به تو به چه ارزد سر و جانی که به قربان تو نیست یا مرا اشک بده یا که بگیر از من چشم به چه کار آیدم آن دیده که گریان تو نیست قطره قطره شده دل آب و در این حسرت سوخت که چرا شمع زیارتگه ویران تو نیست آشنای همه هستی و غریب ابن غریب داروی دردی و ای درد که درمان تو نیست شعر حیدر توکلی کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دومین نخل ولا آسمان امشب زمین را تا تماشا می کند ماه را درخانه ی زهراتماشا می کند خانه ی زهرای اطهر را زبس نورانی است جبرئیل از عالم بالا تماشا می کند دومین نخل ولا را رحمت اللعالمین درکنار نخله ی طوبا تماشا می کند گلشن روی حسن دارد تماشا وعلی بررخ این یاس بی همتا تماشا می کند گاه می بوسد رخش را گاه با شوق وسرور فاطمه رخسار ماهش راتماشا می کند تا که دردامان زهرا هست گوئی مرتضی گوهری را در دل دریا تماشا می کند لب به خنده واکند این غنچه ی زیبا جمال تا ورا صدیقه ی کبری تماشا می کند مصطفی گاهی لبش را برلب او می نهد گاه نور چهره ی او را تماشا می کند هرکجا امشب برای مجتبی جشنی بود سوی آن بزم وفا زهراتماشا می کند گلشن عصمت تجلی بخش طور عشق بود جانب طور وفا موسی تماشا می کند این مسیحا دم هرآن گه لعل لب را واکند با ارادت سوی او عیسی تماشا می کند آفرین گوید به اخلاص کریم اهل بیت چون که اورا خالق یکتا تماشا می کند دیدنی شد او زبس درصحنه ی جنگ جمل جبرئیل اورا درآن غوغا تماشا می کند آن که گردد پیرو این رهبر ایمان وعشق جای خود درجنّت اعلا تماشا می کند با ارادت هرکه آید درگلستان بقیع گلشن فردوس را یک جا تماشا می کند ای «وفایی» غم مخور در روز میران عمل مجتبی با لطف خود مارا تماشا می کند حاج سید هاشم وفایی ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبیٰ" (یا کریم اهل‌بیت) گُلی از گلشن طــاهــا شکوفـا می‌شود امشب گلستان جهان زین گل مصفّــا می‌شود امشب امـام مجتــبی (ع) دوّم امــام بـر حـق شــیعه به زهرا و علی از عرش اعطا می‌شود امشب سید محمدرضا شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبیٰ) (یا کریم اهل‌بیت) نیمه‌ی مــاه خـدا گردید و مــاه آمد پدید بر علـی و فاطمـه پشت و پنــاه آمد پدید در گلسـتان ولایـت ، نــوگــلی شـد آشکـار خـــارِ چشـم دشمــنانِ روسـیاه آمد پدید. سید محمدرضا شمس (ساقی) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
14010127eheyat-banifatemeh-madh.mp3
3.54M
|⇦•کنون‌که راه نداریم... ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام‌ حسن مجتبی علیه السلام اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه• کنون که راه نداریم؛ از حرم به حسن سلام میدهم از دور دَم به دَم به حسن بدان که دَم زدن از او به عزم شاعر نیست به اذن وحی ادب میکند قلم به حسن من از قدیم خدا را چِنان که یادم هست میشه وقت دعا داده ام قسم به حسن به دلبران زمان یک کلام گفتم لا هزار بار ولی گفته ام نِعَم به حسن بهشت محوِ تماشای خود نخواهد کرد مرا که هم به حسین است چَشم هم به حسن مُریدِ خُلقِ کریمش مَکارمُ الاَخلاق و می کند همه جا اقتدا کرم به حسن و سالهاست که در قِصِّه ی حرم سازی به جای مانده بدهکاری عَجم به حسن چگونه است که از کوچه های تنگِ خیال همیشه راه گریزیست لاجرم به حسن چه قِصِّه ایست که من بین واژه ها هر بار به کوچه میرسم انگار میرسم به حسن دلم پُر است از آن بی وفای عهد شکن همان زنی که جفا کرد و داد سَم به حسن °یک دفعه جُعده دید رنگ امام حسن زرد شد و حالش وخیم شد گریه کرد. حضرت فرمود:جُعده من بد شوهری بودم؟ بعد فرمود: از اون در برو بیرون تا دست زینب و عباسم بهت نرسه مردم امام حسن راه فرار به قاتل نشون داد....* همان زنی که سخن های ناروا گفته است عَجوزه که روا داشته سِتم به حسن و نادِمیم قیامت به احتمالِ زیاد از اینکه این همه پرداختیم کم به حسن :مرتضی متولی سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران