eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.8هزار دنبال‌کننده
40 عکس
47 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی 😭😭😭😭😭 *بریم درِ خونۀ سه ساله امشب خیلی باهاش کار داریم ..* به یادم مونده روزایی، که تو آغوش تو بودم به روی زانوی عمه، یا روی دوش تو بودم موهامُ شونه میکردی، بهم میگفتی دُردونم! نبینم تو خودت باشی، چراغ کوچیک خونم همین میومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم برام یه چادر مشکی، خریدی کردی خوشحالم میگفتی ای گل یاسم، منو می‌بوسیدی آروم می‌دیدی تا که خوابیدم، عباتو میکشیدی روم ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه کجا رفتی بابایی‌جون، ببین قدم شده کوتاه ببین افتاده دندونم، رو لب هام رَدی از خونه به جای روی زانوهات، نشستم کنج ویرونه نبودی دستامو بستن، رو گونم خیلی میسوزه یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چند روزه دیگه میترسم از اسبا، نمیخوابم دیگه راحت یه شب از ناقه افتادم، نه با پاهام که با صورت برای تفریح و سرگرمی، هولم میداد با دعوا منو هی راه به راه میزد، بیا زجر رو بزن بابا کف پاهام زده تاول، ببین دستام چقدر سرده ازش بس که لگد خوردم، ببین پهلوم ورم کرده شدم شرمنده‌ی عمه، واسم شد بهتر از مادر بزار واست بگم حالا که پیشم آمدی با سر: ـــــــــــــــــــــــ پایِ درد و دلِ دخترت بشین با لبای پاره میخونم برات لکنتم داره اذیت میکنه روضه با اشاره میخونم برات اینطوری دستِ منو گره زدن دستای عمه رو بستن اینطوری سرتُ نمیتونم بغل کنم مچ دستمُ شکستن اینطوری وقتی تویِ تب میسوزم باباجون لرزه بر تنم میفته اینطوری با ته نیزه یه جور منو زدن سر رو گردنم میفته اینطوری روز و شب یه دست سنگینی روی گونه هام درازه اینطوری نمیشه که خوب ببینمت بابا با چشمی که نیمه بازه اینطوری چشای هرزه‌ی سنان و حرمله خیره شد به قامت من اینطوری یکی در میون نزد سیلی بهم ضربه زد به صورت من اینطوری تو کوچه پس کوچه‌های شهر شام چکمه روی بالم افتاد اینطوری یکی دید رمق نموند تو پاهام بی ادب هولم داد اینطوری تا خجالتم بدن زنای شام هی به من اشاره کردند اینطوری جلوی چشم عمو میون راه پیرهنم رو پاره کردند اینطوری کمرم شکسته از غصه بابا خم شده رو سرم آوار اینطوری میدونی که بدتر از اینا چیه؟ هو شدم میون بازار اینطوری با سر اومدی به دیدنم ولی هیچ کجا بابا نمیاد اینطوری گریه‌ی زیاد امونم و برید، نفسم بالا نمیاد اینطوری همه سنگ از روی پشت بوم زدند، ناز دختر و خریدند اینطوری موهایی که عمه بافته بود برام، شمر و حرمله کشیدند اینطوری ـــــــــــــــــــــــ نکنه رو به رومی! خودتی یا عمومی نشناختمت هنوزم خودت بگو کدومی .. صورتِ نصفه نیمه‌ حالِ سرت وخیمه به همه گفتم این سر تموم زندگیمه .. خوش اومدی بابا خونه‌ی دخترت امشب مهمونم شد سرت امشب، کنج خرابه .. منو ببخش بابا دخترت دیگه زیبا نیست وقتی که دیگه بابا نیست چطور بخوابه .. منو زدن .. منو زدن .. دشمنت سرم ریخت منو زدن .. منو زدن .. صورتم بهم ریخت تو رو زدن .. تو رو زدن .. نیزه ها و خنجر تو رو زدن .. تو رو زدن .. پیشِ چشم مادر ـــــــــــــــــــــــ خبر داری به کی پناه بردم خبر داری که من کتک خوردم بالای نی سرت رو که دیدم اینجور برات بگم بابا: مُردم.. بابا شنیدی بهم چیا گفتن باور نمیکنی کیا گفتن تو مسجد کوفه مسلمونا تو بازار هم یهودیا گفتن بابا کجا بودی میترسیدم میدونی چند شبه نخوابیدم بابا جونم میدونی چند روزه اون روی ماهتو نبوسیدم معلوم نبود به عمه‌ ها میخورد یا نه به اون تشت طلا میخورد چوبی رو که بالا میرفت دیدم اما نمیدیدم کجا میخورد اون ماجرا رو تازه فهمیدم تا این لبای زخمی رو دیدم حالا لب خشک منم سرخه از بس لب خونی تو بوسیدم *قربونت برم بابا، میدیم چوبش بالا میرفت اما عمه جلو چشمامُ میگرفت نمیدیدم کجا فرود میاد .. همه‌ی گذشته و زیر خاک خوابیده ها فیض ببرن .. قربونِ اون سه ساله ای برم که زنِ غساله گفت دست به این بدن نمیزنم .. آخه این بدن همه جاش کبوده .. نکنه مریضی داره .. ای حسین ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•خراب آمده ام.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تا نصفِ شب بیرونی، حواست به ، و هم هست!!! دل نگرون میشن، مراعات کن!! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•به یادم مونده روزایی.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تا نصفِ شب بیرونی، حواست به ، و هم هست!!! دل نگرون میشن، مراعات کن!! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بسم الله الرحمن الرحيم ادب نموده و شکر خدا کنیم همه به گریه حق نمک را ادا کنیم همه به شکرِ اینکه رسیدیم بر عزاى حسین به گریه محشر کبرى به پا کنیم همه همه حسینیه ها تحت قبه ی یار است رسیده وقت اجابت؛ دعا کنیم همه به نام ؛ یک یک مارا صدا زده زهرا به اذن او ؛ پسرش را صدا کنیم همه دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد ز سینه عقده ی یک ساله وا کنیم همه حسین کشته ی اشک و ما طبیب حسین به اشک؛ زخم تن او دوا کنیم همه خدا به عشق حسینش گناه ما بخشید ازین به بعد ز آقا حیا کنیم همه قسم به عشق؛ محرم ؛بهار مُردن ماست تمام زندگى خود فدا کنیم همه حلال تیغ هلال است خون سینه زنان حرام باد که چون و چرا کنیم همه قسم به نام خمینى و غیرت شهدا در این مسیر ؛ به او اقتدا کنیم همه به یک سلام ازین راه دور بر ارباب دل شکسته ی خود کربلا کنیم همه تنى بدون کفن روى خاک صحرا بود همیشه گریه بر آن بوریا کنیم همه سلام بر بدن بی سری که عریان شد دوباره فاطمه در عرش موپریشان شد کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
چگونه شکر بگویم؟ که زنده ماندم و دیدم رسیده نوبت گریه دمیده ماه محرم چگونه شکر بگویم؟ که زیر سایه ی پرچم کنار حضرت زهرا نشانده اند مراهم! چگونه شکر بگویم؟ چگونه شکر بگویم؟ دوباره گرم گلوی بریده است گلویم! چگونه شکر بگویم که بنده... نوکرتانم؟ همیشه طالب فیض عظیمِ محضرتانم تمام سال گدای کنار معبرتانم غلام لطف لطیفِ نگاه مادرتانم ستاره های هدایت، موالیان کرامت! من و هراس قیامت، شما و لطف و عنایت شما... ولیّ خدا، من شکسته ی غمتانم شما دلیلِ شفا، من مریض یک دمتانم شما نسیم صفا، من غبار مقدمتانم شما امیر وفا، من اسیر پرچمتانم ز دست عشق شما که زدید شعله به جانم چرا غزل ننویسم؟ چرا ترانه نخوانم؟ درست مثل قناری، قناریِ لبتانم شبیه ماه، گرفتار خلوت شبتانم همیشه مشتری روضه های پُر تبتانم چه میشود که ببینم شبی مقرّبتانم؟ همان که اول خلقت اساسنامه نوشته مرا به راه ولایت دریده جامه نوشته من و نگاه شما و پناه صحن و سراتان چگونه شکر کنم که شدم مدیحه سراتان؟ شکسته باد سری که زمین نخورده به پاتان فرشته های خدایی مقیم بزم عزاتان به شوق بارش رحمت، غریق زمزمه هستم دخیل بزم عزای عزیز فاطمه هستم عزای هستی عالم عزای عشق مجسّم! عزای کشته ی تشنه عزای صاحب زمزم عزای یک سر بر نی عزای یک تن درهم بخوان که جان بسپارم ز داغ وارث آدم "سری به نیزه بلند است در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب "کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
ای دلم طاقت بیاور آتش غم می‌رسد بر مشامم بوی اسفند محرم می‌رسد شاعر:
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداح : محمدحسین پوبانفر بتو‌مدیونم حسین..... جانم...حسین..... کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
قسمت_اول و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی 😭😭😭😭😭 ربی که کار یار ما را دلبری کرد ما را به بازار عزایش مشتری کرد بی ارزشیم اما گرفتار حسینیم چشمان زهرا خوب، ذره پروی کرد حاشا که در داغ حسینش کم گذاریم زهرا برای تک تک ما مادری کرد عمری است دود پاک اسفند مُحرّم از هر بلایی جسم و جانم را بری کرد مثل دم‌عیسی که جانبخش است بر جسم چای عزایش سال ها پیغمبری کرد بی اعتقادی ها تماماً ریشه کن شد تا پرچمش هر سال سایه گستری کرد پاکار باشیم ای رفیقان، مشکل این است کم کاری ما، دشمن دین را جری کرد مداح، شاعر، سینه زن، خدام هیئت پرشورتر امسال باید نوکری کرد بدجور جا مانده است از سِیر حسینی هر کس در این دربار ، حس برتری کرد کاری نمی ماند زمین ، محتاج ماییم هر بار کاری را نکردم ، دیگری کرد آتش زده بر سینه ها صوت بُنَیَّ … در قتلگاهش فاطمه نوحه گری کرد هر کس به مقتل رفت فورا باز می گشت اما چه کرد این شمر؟! آخر خودسری کرد وقتی لباس کهنه اش را پاره کردند باید به یاد غارتش جامه دری کرد تا که نفس باقی است باید با تعصب گریه برای زینب و بی معجری کرد شاعر: روایت میگه، پیغمبر نشسته این خانواده وارد شدن ، امیرالمومنین، بی بی دوعالم فاطمه، حسن و حسین .. همچین که وارد شدن تا پیغمبر چشمش افتاد به این خانواده شروع کرد گریه کردن .. چی شده آقا؟! چرا گریه میکنید .. فرمود علی جان الان جبرییل به من وارد شد یکی یکی خبرِ شهادتِ شماها رو به من داد .. علی جان خبرِ شکافته شدنِ فرقِ تو رو به من داده .. یه نگاه به بی بی کرد زهرا جان خبر سیلی خوردنِ تو رو به من داده .. یه نگاه به حسنش کرد ، حسن جان خبرِ زهر دادن به تو رو به من داده .. تا نگاه به حسینش کرد، بی بی یه نگاه به پیغمبر انداخت .. (چی میخواد بگه در مورد حسین؟!) پیغمبر تا دید دخترش نگران شده فقط همین جمله رو فرمود: حسینم خبرِ شهادتِ تو رم تو کربلا به من دادن .. تا این خبر رو بی بی شنید روایت میگه بی بی یه ناله ای زد، غش کرد زمین افتاد ..بی بی رو بهوش آوردن، فقط یه خبرِ شهادت به این خانم دادن .. من میخوام بگم خانم جان اینجا باباتون فرمودن پسرتُ کربلا تشنه میکشن اینجوری زمین افتادی .. کجا بودی کربلا اون لحظه و ساعتی که نیزه دار داره با نیزه میزنه .. شمشیر دار داره با شمشیر میزنه .. یه عده ام که نیزه و شمشیر نداشتن دامن ها رو پر از سنگ کردن .. امشب، شبِ گودالِ .. امام صادق فرمودن هزار و نهصد و پنجاه زخم به بدن جد غریب ما خورده .. بعضیا سوال کردن مگه یه بدن چقدر جا داره .. یه مرتبه آقا گریه کردن نیزه جای نیزه میزدن .. شمشیر جایِ شمشیر میزدن .. ای حسین ... تا که نفس باقیست باید با تعصب گریه برای زینب و بی معجری کرد
قسمت_پایانی و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی 😭😭😭😭😭 چقدر تو حرف زدن مهربونی تو مثل بابام حسن مهربونی تو مدینه به همه گفته بودم بیشتر از همه با من مهربونی عمو جون، مثل بابا کریم میشم واسه تو، مدافع حریم میشم نمیذارم تو رو از من بگیرد بدون تو من بازم یتیم میشم نمیذارم کسی چپ نگات کنه زبونش لال کسی بد صدات کنه سفارش کرده بابا به مادرم من و قاسم و باید فدات کنه شمر لعنتی! برو پا پس بکش از تنِ عزیز زهرا دست بکش عمو جون! من جلوشونو میگیرم قربونت بشم، یکم نفس بکش *ایستادم به روی پنجه‌ی پایم اما دستش از رویِ سرم رد شدُ بر مادر خورد اگه اون روز، روزِ پر سوز یه کمی بودم بزرگتر توی کوچه میشدم من سپرِ بلای مادر ..* اومدم که مشکلا رو حل کنم تا به حرفای بابام عمل کنم دستم از تنم جدا شده عمو چجوری حالا تو رو بغل کنم؟ گفته بودم خودمو نشون میدم پاش بیوفته واسه‌ی تو خون میدم عاقبت بخیر شدن همینه که من دارم تو بغل تو جوون میدم ــــــــــــــــــ بهانه گیر میشوم عمو که آه میکشد صدای آهِ او مرا به قتلگاه میکشد غربتِ‌او مرا به این، وادیِ خون کشیده است بعد علیِّ اصغرش، نوبت من رسیده است نوشته اند از ازل، کشته‌ی کربلاییم اذن جهاد میدهد، غیرت مجتباییم برای زنده ماندنم، عمو بهانه میشود برای جان سپردنم، گلو بهانه میشود ببین عمه بر زمین فتاده پیکر عمو نگو بمان که شمر هم امان نمی دهد به او برای غارت سرش، رسیده نوبت سنان دو نیزه هم سپر شوم، دو نیزه است عمه جان نگو که کوچکم ببین! که بحث غیرتم شده نگو بمان نمیشود، که کوچه عبرتم شده نگیر خورده عمه‌جان، که بی قراریم به جاست سنان کربلای ما، مغیره‌ی قدیم هاست صدای غربت تو را، گوش خیام تو شنید نفس بگیر عمو حسین، لشگر کوچکت رسید تاشده نیزه هایشان در بدنِ تو آه آه وا شده پای شمر هم رویِ تن تو آه آه نیزه به نیزه از تنت، هست تو رفته آه آه به قصد غارت عقیق، دست تو رفته آه آه نیزه‌شکسته شرم کن نفس بگیرد این بدن خنجر کند رحم کن، موقع دست و پا زدن چند نفر به یک نفر، لشکر بی حیا نزن خنجرُ تیر و نیزه را جای عمو بزن به من نبی به سینه ی عمو خورده لب مطهرش شرم کنید اسب ها، نعل کجا و پیکرش شاعر: ــــــــــــــــــ قرارِ بی قرارِ تو باشم دارم میام که یارِ تو باشم تو که همش کنار من بودی منم باید کنارِ تو باشم بمیرم ای عمو چه بی حالی تو رو خدا بزن پر و بالی نفس بکش یکم عمو جونم چه روضه ای شده چه گودالی چه ماجرا تو قتلگاه بوده پر از غبارِ یا پُر از دوده با این همه غمی که میبینم حسن شدن برایم یکم زوده شبیه قاسم و علی اکبر دلِ منم برات شده پرپر درسته سنِ من کمه اما منم یه جورایی مثه اصغر فدات میشم خودم، نباش مضطر خودم سپر میشم‌ برات آخر به یادِ دست مادر اینجا جدا میشه یه دستم از پیکر این نانجیب واسه چی خندیده نگاهش به سمت خیمه چرخیده کنارِ پیکرِ تو فهمیدم بابام تو کوچه ها چیا دیده تو قتلگاه شده چه غوغایی دله منو غم تو آزرده یکی با نیزه اومده سمتت یه پیرمرد عصاشُ آورده غریب و بی کسی تو این گودال چه فکرایی که دشمنت داره یکی نگاشِ سمت انگشتر یکی نگاه به پیرهنت داره *تا اومد با شمشیر به سمت اباعبدالله بزنه، دستشو آورد بالا .. «نمیذارم به عموم بزنین ..» اون نانجیب زد به دست عبدالله دستش افتاد .. ابی عبدالله بغلش کرد .. آی امانت داداشم!.. عزیز دلم؛عبدالله.. زینب داره نگاه میکنه، چقدر گفتم نرو .. هی با خودش میگه: «کاش دستش رو محکم تر گرفته بودم...» مثل اون کوچه ای که مادرم دست حسن رو محکم گرفته بود. هی میخواست دست از دست مادرش رها کنه؛ مادرش میگفت:«صبرکن حسنم...» چادرش رو کشید جلو چشای حسنش نبینه .. اما یه مرتبه دید مادرش نقش زمینه...کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•ربی که کار یار ما را.. و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● میگم یه وقت بد نباشه .. بچه هیئتی فقط حمد و سوره تو نماز رو بلد باشه!! یادمون باشه: و مکملِ هم هستند کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•چقدر تو حرف زدن مهربونی.. و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● میگم یه وقت بد نباشه .. بچه هیئتی فقط حمد و سوره تو نماز رو بلد باشه!! یادمون باشه: و مکملِ هم هستند کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش