#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
آموزشی👇
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
🔸صبحم زستاره سحرم دست کشیدم
زبان حال آقامون ابی عبدالله
🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سید رضا موید
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد...
نمیدونم جوان دارید یا نه...
الهی کسی داغ جوانش رو نبینه...
میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه...
بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده...
با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن...
جوون بشه...
درمقابلشون راه بره...
وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند...
اما سخت ترین لحظه هم..
برا همچین پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..
قرآن کریم میفرماید:
یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است..
میدونست یوسفش سالمه..
بلاخره هم به یوسفش رسید..
اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد...
جانها فدای ابی عبدالله..
جانها فدای جوان ابی عبدالله..
شهزاده علی اکبر..
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..
🔸من نگویم مرو ای ماه برو
🔸لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..
🔸برو میدان ولی آهسته برو
🔸دیدن عمه ی دل خسته برو
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه
هی صدا میزدنند:
@roze1
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان..
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...
🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم..
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
🔸سپه كوفه و شام استاده
🔸به تماشاى شه و شهزاده
🔸شه روی نعش پسر افتاده
🔸همه گفتند حسین جان داده
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
#صلوات_آخر_مجلس
#شب_هشتم_محرم
آموزشی👇
خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
#شب_نهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
آموزشی👇
✔️ شب نهم شب تاسوعای حسینی ست خدای متعال ان شاءالله به حق آقامون اباالفضل العباس این دسته جمع به زودی زود به کربلای معلی کنار حرم آن حضرت برساند از نزدیک عرض ادب کنیم اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
✔️ شمس جمال دلربای قمر منیر بنی هاشم، علمدار کربلا، وجود نازنین ابالفضل العباس علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این آقا ارادت دارید صلوات بلند ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
#شب_نهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
آموزشی👇
بسم الله الرحمن الرحيم
( #نمونه_شروع با سلام بر حضرت ابالفضل علیه السلام)
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ
🔸بیا یا بـــن الحسن جانم فدایت
🔸تمــــــام زندگی باشد برایت
🔸بیا یا بـن الحسن دردم دوا کن
🔸مرا با دیدنت حاجت روا کن
🔸بیا یا بن الحسن دورت بگردم
🔸بیا تــا دست خالی بر نگردم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
#شب_نهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
آموزشی👇
🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای
یابن الحسن...
آقا جان...
🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای
آقا چرا نمیای پسر فاطمه ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
ای خورشید پشت ابرها...
امام زمان ...
@roze1
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه...
امام زمان... یوسف فاطمه...
محرم های ما یکی یکی اومدند و رفتند...
عمر ما داره تمام میشه
اما شما نیامدید آقاجانم ...
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
@roze1
🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد
آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه...
مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم اباالفضل باشه من اونجا حضور دارم...
میام میشینم توی مجلس آقا اباالفضل العباس....
یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم...
امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا...
هر کجای عالم هستی...
پسر فاطمه ...
یک عنایتی هم به مجلس ما...
🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد
🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای
هرکجا نشستی از همین اول مجلس...
آقات رو صدا بزن ...
امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم...
برا آقامون اباالفضل العباس اشک بریزیم...
صداش بزن یابن الحسن...
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
متن روضه 1
آموزشی👇
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
یا ابوالفضل العباس
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
🔸سقای حرم سید و سالار نیامد
یاابوالفضل العباس
باب الحوائج... اقا جان....
امشب اومدیم در خونه شما اقای من...
آقا امشب کلیمی ها...
امشب مسیحی ها میان در خونتون...
دست خالی ردشون نمیکنی آقا...
من که یه عمره گدای در خونه شمام....
میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا....
خدا ميدونه ...
اینها همشون عاشق شما هستند...
امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا...
به یه امیدی اومدند آقا...
خیلی ها مریض دارند...
گرفتارند...حاجت دارند...
@roze1
🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد...
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر...
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده...
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم...
اجازه میدان بده ...
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم...
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی ...
تو پرچمدار منی ..
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری...
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم...
اها میان نگاه میکنند میبینند...
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند...
فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم...
صدا زد سمعا و طاعتا مولای...
عباس علمدار مشک و گرفت...
حرکت کرد...
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده...
هی بچها میگن االعطش العطش...
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس...
رفت به سمت شریعه ی فرات...
دیدن مشک رو پر از آب کرد ...
دست برد زیر آب...
میخواد آب بنوشه اما...
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین...
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله...
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند...
صداشون به ناله بلنده...
هی میگن العطش...
برگشت به سمت خیمه ها...
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه...
دست راست حضرت رو قطع کرد...
صدا زد...
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم...
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد...
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه...
🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب تو به اصغر دادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد...
آب روی زمین ریخت...
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا...
فَوَقَف متحیرا
متحیر ایستاد...
دیگه دست دربدن نداره...
آب هم نداره...
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها...
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک....
ای وای... ای وای...
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد...
سر رو خم کرد...
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد...
صدای ناله اش بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا...
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره...
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه...
عباس که دست در بدن نداشت...
بمیرم باصورت به زمین افتاد...
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید...
خودش رو سریع رساند کنار برادر...
خدایا چکار کردن با برادرم...
اومد کنار بدن عباسش نشست...
صدا زد...
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم...
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم...
بگید عموجانمون عباس برگرده...
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده...
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش...
دید دستهای برادر رو قطع کردن...
تیر به چشم عباسش زدند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
بدن رو قطعه قطعه کردند...
طاقت نیاورد...
دستهاش رو گذاشت روی کمر...
صدا زد...
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند...
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده...
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
حضرت علی اصغر (ع) / نوحه
---------
آسمان بنما نظاره
خون اصغر در فراز است
حنجر و تیرِ سه شعبه
ماجرایی جانگداز است
دست بابا ، غرقه خون شد
حنجری شد پاره پاره
زین مصیبت ، گشته برپا
در حرم ماتم دوباره
ای علی جان
ای علی جان
ای علی جانم علی جان
از عطش داده گواهی
لعل لب های کویریش
دست و پا می زد چه گلگون
کودک ناخورده شیرش
روی دستش ، سرخ و گلگون
عکسی از او را فَلک داشت
از عطش آه ، غنچه ی عشق
روی لب هایش ترک داشت
ای علی جان
ای علی جان
ای جان جانم علی جان
با نگاهی سوی میدان
مادری چشم انتظار است
بی خبر از آن که طفلش
داغ را آئینه دار است
بار اِلٰها ، کودکش را
این چنین مادر نبیند
اصغرش را ، غرقه در خون
مادرِ مضطر نبیند
ای علی جان
ای علی جان
ای علی جانم علی جان
یک گلوی نازک امّا
پاره پاره آن گلو بود
وایِ من در پشت خیمه
قبرِ کوچک سهم او بود
مادر آمد ، طفلش امّا
در میان خاک می رفت
یک ستاره ، از دل خاک
جانب افلاک می رفت
ای علی جان
ای علی جان
ای علی جانم علی جان
oo
محمود تاری "یاسر"
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نذر شیرخوار کربلا
من که گلهای نگاهم پرپر است
عطر آمیز از علیِّ اصغر است
شاخه ای پر بار از نخل بتول
غنچه ای از گلشن پیغمبر است
این علیِّ اصغر و جان حسین
جایگاهش جایگاه اکبر است
گر درین عالم نبودش شش بهار
در مقابل عالمی را رهبر است
مِهر این ششماهه سرباز حسین
مُهر تأئید ولای حیدر است
انعکاس مهر و ماه از چشم اوست
چشم او آئینه دار گوهر است
می کند رفع عطش از آسمان
تشنه کی بر شیر پاک مادر است
نیست مانندش به گلزار جهان
از دگر گلهای هستی برتر است
پر کنید از دیدگانش جام را
جاری از چشمان پاکش کوثر است
شمع می داند که در آداب عشق
پیش او پروانه بی بال و پر است
چون به محشر آید او محشر کند
محشر از آئینه ی او محشر است
با همین شش ماهگی در بحر عشق
کشتی اهل ولا را لنگر است
سربلند و سرفراز آید پدید
هر سری را کز وفا او سرور است
دست او مشکل گشای هر گره
نام زیبایش کلید هر در است
طفل لبریز از عطش در کربلا
حنجرش خشک است و چشمانش تر است
پونه های چشمهایش زردِ زرد
یاس برگِ گونه هایش احمر است
هر دو لعلش از عطش خشکیده اند
آتش فریاد او خاکستر است
تیر وقتی بر گلوی او نشست
عشق دید آنجا دلی در آذر است
تیر دشمن رفت در عمق گلو
آه جاری خون وی از حنجر است
تیر دشمن کار صد شمشیر کرد
کاین چنین از تن جدا اکنون سر است
خون او پاشیده شد بر آسمان
آسمان از اوست غرقِ اختر است
این ندا آمد ، رهایش کن حسین
ما بگیریم آنچه از تو در بر است
باید او را آفتاب عشق خواند
طفل بی شیری که گلگون پیکر است
گفت "یاسر" با ارادت این چنین
هرچه دارم از علیِّ اصغر است
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
مادر و طفل
برداشت اول :
لالایی گفتم و خوابت نیامد
کسی در چشم بی تابت نیامد
لالایی گفتم و تابی نداری
چرا ای کودکم خوابی نداری
لالایی گفتم و خشکیده لب هات
به جان آتش زده این تاب و تب هات
لالایی گفتم و می سوزم از غم
که پژمرده شوی چون غنچه کم کم
لالایی گفتم و آبی ندارم
علی جان ، قلب شادابی ندارم
لالایی گفتم و آتش بگیرم
که باشد تشنه لب طفل صغیرم
لالایی گفتم و اصغر نخوابد
ز سوز تشنگی بر خود بتابد
لالایی گفتم و غرق عزایم
که من دل خسته مام کربلایم
لالایی گفتم و دیدم عَلَم را
خبر سازید سقّای حرم را
لالایی گفتم و طفلم حزین است
ز بی آبی لبانش آتشین است
لالایی گفتم و رنگش پریده
تو گویی جان به لبهایش رسیده
لالایی گفتم و شیری ندارم
به جز یک غنچه تصویری ندارم
.........
مادر و گهواره خالی
برداشت دوم :
لالایی گویم و اصغر ندارم
به خون خفته گلم ، باور ندارم
لالایی گویم و گهواره خالی ست
که قبر کوچکش در این حوالی ست
لالایی گویم و اصغر نیامد
به گهواره گل پرپر نیامد
لالایی گویم و می گریم از غم
شده از داغ اصغر قامتم خم
لالایی گویم و چشمم به راه است
دل بی تاب من لبریز آه است
لالایی گویم و لبریز داغم
نیامد غنچه ی خونین باغم
لالایی گویم و اشکم به ریزد
که دیگر کودک من بر نخیزد
لالایی گویم و غم می خراشد
که مادر باشد و طفلش نباشد
لالایی گویم و می سوزم اکنون
که طفلم شد گلویش غرقِ در خون
لالایی گویم و شد داغم افزون
نخورد آب و گلویش تر شد از خون
لالایی گویم و بین ناله ی من
به زیر خاک خفته لاله ی من
لالایی گویم و جانم به لب شد
ازین غم روز من مانند شب شد
لالایی گویم و غم می زند جوش
که شمع کوچکم گردیده خاموش
ooo
محمود تاری
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Sibsorkhi.Shab07Moharam99.Babolharam_net_3.mp3
2.03M
سینه_زنی و توسل به حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
😭😭😭😭😭
لالایی گلم دیگه بخواب کبوتر من
الهی به جای تو رو نیزه بود سر من
من اولین بارم بود دیدم
برای تو که لالایی میگم
دیگه علی چشماتو نمیبندی
میدونی که از دنیا خستم
به خنده هات خیلی وابسته ام
چرا دیگه مادر تو نمیخندی
لالایی میگم صدام میلرزه
تنت زیر خاک سرت رو نیزه
حسین ای جانم حسین ای جانم
به خواهش من تو دست رد نزن پسرم
یادت باشه که بیای بخواب من پسرم
کارم شده هی اشک و زاری
که بر نیومد از من کاری
به خاطر این روزها حلالم کن
حالا که رو نیزه خوابیدی
بگو منو مادر بخشیدی
دعا برا بی تابی حالم کن
به این نامردها رسید فریادم
سرت افتاد و منم افتادم
حسین ای جانم حسین ای جانم
به خواب رفته علی اصغرم در این گلزار
کسی بلند نگرید که می شود بیدار
کسی بلند نگرید که این ستم دیده
ز فرط تشنه لبی مدتی نخوابیده
حسین ای جانم حسین ای جانم
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1124016967.mp3
1.93M
سینه_زنی و توسل به حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس سیدمجید بنی فاطمه
😭😭😭😭😭😭😭
ای طفل بی زبونم علی
درد و بلات به جونم علی
هر جا بری پا به پات
با یاد اون خنده هات
من پیش تو میمونم علی
من به جای تو علی مُردم دووم بیار
میدونم که از عطش مُردی به روم نیار
می بینم تو گهواره حرارت آبت کرده
هنوزم حسم میگه علمدار برمیگرده
علمدار برمیگرده،علمدار برمیگرده
از بس که بی گناهی علی
جونم فدات الهی علی
با گریه ی بی صدا دیدم که روی نیزه ها
چشمات میره سیاهی علی
چی سرت اومد علی
دردت به جون من
خشکی رو گونههات برده امون من
میبینم روی نیزه رخت بی رنگه مادر
برای لبخند تو دل من تنگه مادر
علمدار برمیگرده،علمدار بر میگرده
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#دودمه دم_پاره
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
روی دست من بگیر آرام ای طفلِ حرم
ای علیِ اصغرم
شد سه شعبه قاتِلت ای تو اُمیدِ آخرم
ای علیِ اصغرم
*
غنچه ی من را به روی دستِ من پرپر مَکن
حرمله لعنت به تو
قطره ی آبی بِده، خون بر دلِ مادر مَکن
حرمله لعنت به تو
*
وای من و وای من و وای من
کشته شده غنچه ی زیبای من
شاعر: #مجتبی_دسترنج_ملتمس
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
سر آورده بود
گلش را دم آخر آورده بود
برای نبرد
پدر سوره کوثر آورده بود
یکی طعنه زد
حسین اینچنین لشکر آورده بود؟
سه شعبه رسید
برای علی نوبر آورده بود
و برق گلو
چه بد موقعی سر برآورده بود
بگو نانجیب
علی تازه دندان در آورده بود
خجالت کشید
علی برده بود، اصغر آورده بود
چرا حرمله؟
چرا باز هم بی هوا حرمله؟
چرا هیچ وقت
نرفته ست تیرت خطا حرمله؟
خجالت بکش
زدی طفل شش ماهه را حرمله
و با خنده گفت
شماها کجا و کجا حرمله
گلو را ببین
علی را زده چند تا حرمله
صدا زد رباب
که شیر آمده منتها... حرمله
شاعر: #محمود_یوسفی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
گلبرگ لطیف شاخه ی طوبا بود
دردانه ای از قبیله ی دریا بود
قنداقه ی خونین علیِ اصغر
امضای قیام سرخ عاشورا بود
*
آن بغض گلوگیر که سرتاسر بود
لالاییِ بی صدای یک مادر بود
آن داغ دل همیشه سوزان رباب
گهواره ی خالیِ علی اصغر بود
*
از سوز عطش خسته و بی تاب شدی !
با دست پدر در طلب آب شدی !
ای غنچه ی پژمرده ی باغ ملکوت
با تیر سه شعبه خوب سیراب شدی
شاعر: #سیدروح_الله_باقری
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
درمانده اگر بار گناهی دارد
در سایه ی شش ماهه پناهی دارد
در قبر،پدر به سینه چسباند او را
شهزاده ببین چه جایگاهی دارد
شاعر: #بردیا_محمدی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#زبان_حال_امام_حسین_ع
بکش رو صورتم دستاتو، بابا
میخوام آروم بشم، چشماتو وا کن
اگه میشه، بگیر بالا سرت رو
یه بارِ دیگه، تو چشمام نگا کن
تو رو میخوام روی دستام بگیرم
بذار لبخندتو دنیا ببینه
بذار هر کی دلش لبریز غصه ست،
بیاد و پای گهوارهت بشینه
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
میخوام همیشه این دستای کوچیک
تو قابِ قلب آدمها بمونه
هرکی عشقو میخواد، منو ببینه
هرکی منو میخواد، تو رو بخونه
یه دنیا قلب خسته، بی بهونه
به اون دستای کوچیک دل نبسته
هنوزم مادری دلتنگ ماهش
پای گهوارهی خالی نشسته
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
شاعر: #قاسم_صرافان
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
فقط به قدر کفی ، آب را هدر ندهید
فقط به قدر کفی... آب بیشتر ندهید
بزرگِ این حرمم پیش این حرم من را...
خجالتم ندهید.. آه.. خنده سر ندهید
از آب رود فقط سهمِ شیرخواره کنید
به این حرم ندهید و به این پدر ندهید
نه حرمله که نمیخواهد این گلوی سفید
بس است لمس نسیمی به او خبر ندهید
زِ من گذشت ولی لااقل به پشتِ حرم
به نیزدار نشانیِ این پسر ندهید
شاعر: #حسن_لطفی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭😭😭😭
آسمان آمد زمين تا خون اصغر را بَرَد
قطرههاےسرخ اين ياقوٺ احمر را بَرَد
تیر را بيرون مڪش،اشڪ خدا هم مےچڪد
فطرس آمد تاهمين سوز مڪرر را بَرَد
😭😭😭😭
باب الحوائـج🥀
شب هفتم محرم💔
•|صلیاللهعلیک یااباعبدالله|•
😭😭😭😭😭
با دل چه کرده این غم تو
شاه سر جدا؟😭
دیدم کری به پایِ روضهی تو
گریه میکند ..😭😭
یا اباعبدالله....آقاجان....😭
🌹 مقتل حضرت علیاکبر (ع)
وقتى همه اصحاب امام علیهالسلام به شهادت رسيدند و تنها اهل بیت حضرت باقی مانده بودند، در این هنگام حضرت علیاکبر علیهالسلام از خیمهگاه خارج شد و برای جنگیدن از پدرش اذن میدان طلبید.
امام علیهالسلام اجازه داد. سپس نگاهی پر از یأس به او کرد، چشمان خود را پایین انداخت و گريست. آنگاه محاسن شريفش را به دست گرفته و فرمود: «بار خدایا! تو خود گواه باش جوانی به مبارزه این مردم رفت که شبیهترین مردم از نظر صورت، سيرت، اخلاق و منطق به پیامبر تو بود و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر میشدیم، به او نگاه میکردیم.»
سپس امام علیهالسلام فریاد برآورد و گفت: «ای پسر سعد! خداوند رَحِم تو را قطع کند؛ همانطور که تو رَحِم مرا قطع کردی.»
حضرت علی اکبر به سوی آن قوم حرکت کرد و چنين رجز خواند:
«انا على بن حسين بن على
نحن و بيت الله اولى بالنبى
والله لايحكم فينا ابن الدعى
اطعنكم بالرمح حتى ينثنى
اضربكم بالسيف حتى يلتوى
ضرب غلام هاشمى علوى
منم على فرزند حسين بن على. به خداى كعبه سوگند ما به جانشينى پيامبر اولىتريم. به خدا سوگند حرامزاده بر ما حكومت نخواهد كرد. شما را آنقدر با نيزه ميزنم تا نيزه خم شود و آنقدر با شمشير ميزنم تا شمشير در هم پيچد؛ ضربات جوانى هاشمى و علوى.»
او جنگ نمایانی کرد و عده زیادی را به هلاکت رساند تا ناله كوفيان بلند شد. سپس نزد پدر برگشت و عرض کرد: «ای پدر! عطش و تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن و سلاح، تاب و توان را از من برد. آیا شربتی آب برای من یافت میشود؟»
اشک از چشمان امام علیهالسلام جاری شد و فرمود: «وای از بیپناهی! فرزندم از کجا آبی بیاورم؟ اندکی دیگر بجنگ که به زودی با جدت رسول خدا صلیالله علیه و آله دیدار خواهی کرد و آن حضرت با ظرفی لبریز از آب، تو را سیراب میکند؛ آن گونه که بعد از آن دیگر تشنه نخواهی شد.»
حضرت علی اکبر علیهالسلام به سوی میدان بازگشت و با وجود تشنگى، شجاعانه و قهرمانانه جنگید. ناگاه نامردی به نام «مرة بن منقذ» (لعنت خدا بر او) گفت: «گناه همه عرب به گردن من؛ اگر داغش را به دل پدرش نگذارم.»
سپس ضربتى به حضرت زد يا تیری به سوی آن حضرت پرتاب کرد. تیر به حضرت علیاکبر علیهالسلام اصابت کرد و او را بر زمین انداخت. دشمن محاصرهاش كرد و با شمشير قطعهقطعهاش كردند.
در اين حال فریاد زد: «پدر جان! از جانب من بر تو سلام باد. این جد من پیامبر خدا صلیالله علیه و آله است که به تو سلام میرساند و میگوید: «زودتر پیش ما بیا.»
سپس فریادی کشید و جان به جانآفرین تسلیم کرد.
امام حسین علیهالسلام به سوی میدان، بر بالین حضرت علیاکبر علیهالسلام آمد. صورت به صورت او گذاشت و فرمود: «خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا صلیالله علیه و آله گستاخ شدهاند. پسرم، بعد از تو خاک بر سر این دنیا.»
در این هنگام حضرت زینب سلامالله علیها از خیمهگاه به سوی میدان جنگ آمد؛ در حالی که فریاد میزد: «ای حبیب من! ای فرزند برادرم.»
حضرت زینب سلامالله علیها خود را به او رسانده و روی بدن بیجان علیاکبر علیهالسلام افتاد. سیدالشهدا علیهالسلام جلو آمد، خواهر را بلند کرده و او را به سوى خيمه برد.
آنگاه به جوانانش فرمود: «احملوا أخاكم. برادرتان را به خيمه ببريد.» و با صداى بلند اين آيه را تلاوت فرمود:
«انالله اصطفى آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم (سوره مبارکه آل عمران آیات ٣٣ و ٣٤)
👈 منابع
لهوف/ سیدبن طاووس
مقتلالحسين ج ٢/خوارزمى
الارشاد ج ٢/ شيخ مفيد
#مقتل
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#محرم۱۴۰۰
1_1127266627.mp3
1.92M
سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس کربلایی حسین طاهری
از حرم آمد برون جلوه ی پیغمبری
با رخ زهرایی و با جَنَم حیدری
صنحه میدان بدل شد به عجب محشری
گفت انا ابن الحسین ریخت بهم لشکری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
موقع جانبازی است رفته ز کف طاقتش
تیغ و سپر در کف و ذکر علی عادتش
خوانده حسین ان یکاد نذر قد و قامتش
با نگهی میکند از پدرش دلبری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
ماه حرم مثل شیر بر دل اعدا زده
از برش تیغ او دشمن او جا زده
گرچه به رفتن شرر بر دل بابا زده
داده به لشکر نشان رزم علی اکبری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
یا علی و یا علی بر لب او کرده گُل
ماه نظر میزند عمه بخوان چهار قُل
داده عنان را ز دست لشکر کوفی به کُل
معرکه ای شد به پا وای چه رزم آوری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
داغ لاله گون / نوحه
شبه روی نبی بر علی نور عین
می رود می برد جان ز جسم حسین
از پی او پدر - می رود از قفا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
آن که گلگون ازو دشت و صحرا شده
پیش چشم پدر اربا" اربا شده
خفته بر روی خاک - می زند دست و پا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
چهره اش غرقه خون پیکرش لاله گون
می رسد در حرم صوت داغش کنون
می شود ناگهان - قد بابا دو تا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
تا که ریخت از سرش خون به چشم ترش
برده مَرکَب ورا در دل لشکرش
اربا" اربا تنش - شد ز تیغ جفا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
تا ز میدان رسید صوت اکبر بگوش
دیده شد غرقه خون سینه ها در خروش
پیش چشم حسین - تیره شد کربلا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
آمد از خیمه ها سوی میدان حسین
همچو گیسوی او شد پریشان حسین
در کنار تنش - شد پدر در نوا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
ای گل پرپرم ای علی اکبرم
من چگونه تو را سوی خیمه برم
بهر رفتن بیا - خود مدد کن مرا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
رفته از پیکرم تاب و تب ای خدا
جان من از غمش شد به لب ای خدا
من به داغ پسر - گشته ام مبتلا
آه و واویلتا - آه و واویلتا
**
محمود تاری «یاسر»
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش