eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
32 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
عرش از جریان خانه‌اش می‌لرزید از روضهٔ عاشقانه‌اش می‌لرزید دیوار و دری سوخته بود و یک مرد... مردی که پس از تو شانه‌اش می‌لرزید ✍ سجاده‌ی خویش را که وا می‌کردی تا آخر شب خدا خدا می‌کردی اما درِ خانه‌ی تو را سوزاندند آن‌ها که برایشان دعا می‌کردی ✍ عمری‌ست که با دعای تو یا زهرا من سینه زدم برای تو یا زهرا من معتقدم شفای عالم باشد... در چایی روضه‌های تو یازهرا ✍ ای غایب از دو دیده‌ی دنیا! بیا بیا ای روشنیِ ظلمت شب‌ها! بیا بیا چشم انتظار روز ظهورت دو عالم است ای آرزوی قلبی زهرا! بیا بیا ✍ از کوچه که برگشت، علی دید که در راه بسته‌ست دگر فاطمه بار سفرش را... ✍ دل از غم فاطمه توان دارد؟ نه وز تربت او كسی نشان دارد؟ نه آن تربت گم‌گشته به بر، زوّاری جز مهدی صاحب الزّمان دارد؟ نه ✍مرحوم زمانه‌ای که به زهرا چنین جفا کرده‌ست مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟! ✍ دستان علی ز کینه بسته‌ست بیا از دست غم زمانه خسته‌ست بیا حالا که شده روضه‌ی زهرا... برگرد حالا که دل حسن شکسته‌ست بیا ✍ از هر طرفی که رهسپر می‌گشتم پیش ضربات او سپر می‌گشتم همراهم اگر نبود در کوچه حسن تا خانه‌ی خود چگونه بر می‌گشتم ✍ نیازی نیست روضه سر بیاید نباید روضه‌خوان دیگر بیاید برای گریه، این ایّام کافی‌ست فقط گاهی صدای "در" بیاید ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام 🔹بضعۀ مصطفی🔹 گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش آنچه خواهی، عطا كند زهرا بضعۀ مصطفی بُوَد زآن‌رو جلوه چون مصطفی كند زهرا خانۀ وحی را، ز رخسارش رشکِ غار حَرا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند خاک را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا روز محشر كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا.. چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
اشکی بوَد مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم گر لحظه‌ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم عمری بوَد که گوشه‌نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینۀ سَینا نمی‌دهم تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌کشم دامان او ز دست تمنا نمی‌دهم سرمایۀ محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیۀ فردا نمی‌دهم در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا این سایه را به سایۀ طوبی نمی‌دهم ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹شفیعۀ محشر🔹 اول دفتر به نام خالق اکبر آن‌که سِزَد نام او در اولِ دفتر... خویش مگر وصف خود کند، که ثنایش هست زِ ادراک واصفان، همه برتر نکته‏‌ای از قدرتش بس، این‌که بگویم اوست علی‌آفرین و فاطمه پرور! عصمت کُبری ولیة‌اللَّهِ عُظمی قُرّةُ‌ عَینِ النَّبی حبیبۀ داور... ای به مَثَل بی‌مَثَل چو ایزدِ یکتا ایزد قَیّوم را تو نورِ مُصوَّر! شأن تو در إنَّما وَلِیُّکُم الله با حق و با احمد و علی‌ست برابر... چشم و چراغت دو گوشوارۀ عرش‌اند راحت جانت دو نازدانه، دو دختر از پی «قالوا بلی» وِلای تو زهرا عرضه بر ارواح انبیا شده یک‌سر... چشم همه انس و جن به درگه لطفت دیدۀ کَرُّوبیان چو حلقه، بر این در... تا که خدا فخر آورَد به ملائک جانب محراب خیز و روی بیاور! در عجب از عِلم تو علی، ولی الله مفتخر از دست‌بوسیِ تو، پیمبر حبل متینِ هزار عارف و عامی‌ست هر نخی از چادرت به عرصۀ محشر... لب به شفاعت تو باز کن که نمانَد جای شفاعت برای شافع دیگر بهر شفاعت، تو را بس است در آن‌روز دست اباالفضل و خون محسن و اصغر هر که پناهش تویی، پناه دو عالم وآن‌که شفیعش تویی، شفیع به محشر حضرت باقر برای چارۀ هر غم نام تو می‌بُرد بر زبان مطّهر خانۀ تو، کعبۀ امید سه حجّت بیت تو، معراج صبح و شام پیمبر... ای زن مردآفرینِ عالَم هستی! وی ز دل و جان گذشته، در ره همسر... کشتۀ راه خدایی و هدفِ تو امر به معروف بود و نهی ز منکر... مدح تو ارزنده‌تر ز خواندن هر ذِکر داغ تو سوزنده‌تر ز هر غم دیگر... ای دل ما در هوای قبر تو سوزان قبر تو و اسم اعظم است برابر... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
(گلچینی از یک مثنوی) چشمه‌ی آفتاب، فاطمه بود کعبه‌ی در حجاب، فاطمه بود کعبه‌ی عشق و قبله‌ی باور چار رکنش دو دختر و دو پسر حَسَنش رُکنِ مستجار بُوَد که از او صلح، پایدار بُوَد همچنان کعبه باقی است حسین مثل رکن عراقی است حسین زینبش رکن محکم شامی‌ست که از او صبر را نکونامی‌ست یمنی رکن آن همه تقواست ام کلثوم، زینب صغراست محسنش چیست؟ دُرّ منثورش مهدی‌اش کیست؟ سِرّ مستورش باب این کعبه کیست غیر علی؟ صاحب خانه نیست غیر علی پرده اش حشمت خدای ودود پرده دارش محمد محمود فضه‌اش همچو ناودانِ طلا دارد از عاشقی نشانِ طلا آستانش مقام ابراهیم که در آنجا بُوَد به سجده کلیم حجره‌اش رَشک حِجر اسماعیل به طوافش هماره جبرائیل زمزم از خاکِ پاش جوشیده در رضای خداش کوشیده سجده را با همه وجودش داشت که خدا فخر از سجودش داشت مروه‌اش خانه و صفا مسجد موقع سعی خانه تا مسجد_ شاهد حال او خدایش بود یاعلی یاعلی ندایش بود... ای که نورت ز ربي الاعلی‌ست! روز محشر که روز واويلاست_ عفو، پابست توست يازهرا کار در دست توست يازهرا اندر آن گير و دار، مادر جان! دارم اين انتظار، مادر جان!_ از کساني که دست برگيری دست من را تو زودتر گيری فاطمه! اي خدای را مَحرم... از «مؤيد» مپوش چشم کَرَم... ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
(گلچینی از یک مثنوی) چشمه‌ی آفتاب، فاطمه بود کعبه‌ی در حجاب، فاطمه بود کعبه‌ی عشق و قبله‌ی باور چار رکنش دو دختر و دو پسر حَسَنش رُکنِ مستجار بُوَد که از او صلح، پایدار بُوَد همچنان کعبه باقی است حسین مثل رکن عراقی است حسین زینبش رکن محکم شامی‌ست که از او صبر را نکونامی‌ست یمنی رکن آن همه تقواست ام کلثوم، زینب صغراست محسنش چیست؟ دُرّ منثورش مهدی‌اش کیست؟ سِرّ مستورش باب این کعبه کیست غیر علی؟ صاحب خانه نیست غیر علی پرده اش حشمت خدای ودود پرده دارش محمد محمود فضه‌اش همچو ناودانِ طلا دارد از عاشقی نشانِ طلا آستانش مقام ابراهیم که در آنجا بُوَد به سجده کلیم حجره‌اش رَشک حِجر اسماعیل به طوافش هماره جبرائیل زمزم از خاکِ پاش جوشیده در رضای خداش کوشیده سجده را با همه وجودش داشت که خدا فخر از سجودش داشت مروه‌اش خانه و صفا مسجد موقع سعی خانه تا مسجد_ شاهد حال او خدایش بود یاعلی یاعلی ندایش بود... ای که نورت ز ربي الاعلی‌ست! روز محشر که روز واويلاست_ عفو، پابست توست يازهرا کار در دست توست يازهرا اندر آن گير و دار، مادر جان! دارم اين انتظار، مادر جان!_ از کساني که دست برگيری دست من را تو زودتر گيری فاطمه! اي خدای را مَحرم... از «مؤيد» مپوش چشم کَرَم... ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
باز دل شکسته‌ام نوای ديگر آوَرَد  پرده‌ی بهتری زند، سرود خوش‌تر آورد  لَئالی کلام را، ز طبع من برآورد  مگر ثنای فاطمه، دخت پيمبر آورد   که آگه از مقام او، کسی بجز اله نيست    نسيمِ درک و عقل را، در اين حريم راه نيست ماه جمادی آيد و ز خُرمی خبر دهد  جمادْ را نديده کَس، گل آورد، ثمر دهد  به بيستمين صباح آن اميد بر بشر دهد  به زندگانی بشر تجلیِ دگر دهد  در اين خجسته صبح‌دم داده خدای ذوالعَطا   به يا و سين و طا و ها، کوثر و قدر و هل اتی' خديجه! ای ز درد و غم به جان رسيده! غم مخور  خديجه! ای ز دشمنان طعنه شنيده! غم مخور  خديجه! گر قبيله‌ات از تو بريده غم مخور  خداست يار و مونست، ز هر پديده غم مخور  لطف خداست ياورت، محمد است همسرت    بهتر از اين چه می‌شود که فاطمه است دخترت خديجه! ای که از خدا فاطمه را گرفته‌ای چه کرده‌ای که اين مقام را فرا گرفته ای ز هست و نيستت چو دل بهر خدا گرفته‌ای  هزارها برابر از خدا جزا گرفته‌ای خديجه! ديده روشن از فروغ نور ديده‌ات    باد مبارک از خدا مَقدم نو رسيده‌ات دايره‌ی وجود را مرکز و محور آمده  محيط لطف و جود را جوهر و گوهر آمده  ولیّ ممکنات را مَحرم و همسر آمده  رسول کائنات را دختر و مادر آمده  چه دختری که هستیِ جهان بُود ز هست او    رسول حق به امر حق بوسه زند به دست او فاطمه‌ای که عقلِ ما، ماتِ عبادتش بُوَد  نقش به چِهرِ دوستان، مُهر ارادتش بُود  همسری علی نهايت سعادتش بُود  ليله‌ی قدر اوليا شامِ ولادتش بُود  ثبت شد از ولادتش بقای نسل احمدی يافت بقا ز نسل او شريعت محمدی فاطمه‌ای که حق بر او عَرضِ سلام می‌کند  ادای ذکر نامِ او به احترام می‌کند  کسی که پيش پای او پدر قيام می‌کند  بر درِ خانه‌اش سلام، صبح و شام می‌کند  شرف ببين که خانه‌اش بُرده سَبَق ز طور هم    حيا ببين که پوشد او چهره‌ی خود ز کور هم فکر کسی نمی‌رسد به ساحت جلال او  جلال حق جلال او، جمال حق جمال او  تربيت سلاله‌اش نمونه ی کمال او  سلام حق به او و باب و مام و زوج و آل او  که هستی تمام ماسوا بُود ز هستشان    نظام ملک خويش را داده خدا به دستشان فاطمه‌ای تو بازگو فلسفه حيات را  ساخته جِدّ و جَهدِ تو سفينة النجات را  زنده نگاه داشتی "و آتوُ الزّکو'ة" را  "حَیّ علی الفلاح" را "حَی علی الصلاة" را  مزرعه‌ی عفاف را ز اشک، آب داده‌ای به بانوان ز شرم خود درس حجاب داده‌ای ای که خدای بی مَثل به کوثرت مثال زد  دم از جلال و قدر تو قادر ذوالجلال زد  نبي ز مُهر بِضعَتي به سينه‌ات مدال زد  حلقه به باب خانه‌ات دست علی و آل زد  يافته است پرورش خون خدا ز شير تو    شير خدا به مرتبت، نذير تو بشير تو به حُسن تو که می‌کند جلوه‌گر آفتاب را  به اشک تو که بِشکند قيمت دُرّ ناب را  به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را  عرض سلام کرده و منتظرم جواب را   دريغ از جواب ما به خاطر خدا مکن    دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن فاطمه‌ای زلطف تو، قعودِ ما، قيامِ ما  دوستی‌ات قبولیِ صلو'ة ما، صيام ما  نام تو و حسين تو سرودِ ما، کلامِ ما  نثار قبر مخفی‌ات درود ما، سلام ما   به یادِ درد و داغ‌ها که بُد گواهِ صبر تو هنوز گریه می‌کند علی کنار قبر تو تویی که از وجود تو، مدح کند خدای تو تویی که فیض وحی را تازه کند صدای تو تویی که گفت مصطفی، جان پدر فدای تو منم غلام و چاکر و سلاله و گدای تو نام تو بر لبم بُوَد، مِهر تو مذهبم بُوَد "مؤیدم" که بر درت چهار منصبم بُوَد ✍ مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
چون خدا خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد صورت عصمت خود را متجلا می‌کرد تا علی آیت عظمی نبوَد بی همتا ذات حق خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد ازدواج علی و فاطمه با آن برکات چشمه‌ای بود که پیوند دو دریا می‌کرد رازی از اعظم اسماء و صفات خود را با یکایک صفت فاطمه معنا می‌کرد ذات زهرا به امم نیست کسی مانندش نور زهرا ز رُسُل حل معما می‌کرد مصحف او که امامان همه را در بر بود رازهایی‌ست که روح القدس انشاء می‌کرد فضه‌ی خادمه‌اش مرتبه‌ی مریم داشت قنبر خانه‌ی او کار مسیحا می‌کرد در حضورش همه هستی به رکوع آمده‌اند فخر از سجده‌ی او حی تعالی می‌کرد ز چه عالم نشود مجری فرموده‌ی او کآنچه می‌خواست خدا، فاطمه اجرا می‌کرد اول خاتمه‌ی هر سفری پیغمبر عزم دیدار حرمخانه‌ی زهرا می‌کرد باز می‌شد درِ جنات خدا بر رویش تا درِ خانه به روی پدرش وا می‌کرد مرتضی چشم خدا بود خدا را می‌دید هر زمان بر رخ زهراش تماشا می‌کرد :: گر نمی‌رفت برون حضرت حوا ز بهشت اندر آن تا به ابد سیر چو حورا می‌کرد بیش از این قدر که از همسری آدم داشت نیست معلوم دگر مرتبه پیدا می‌کرد لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش مدحت فاطمه تقریر به حوا می‌کرد گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل خواهش مادری حضرت زهرا می‌کرد ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت کاش آدم همه دم ترک ز اولی می‌کرد توبه‌اش تا که نیامیخت به نام زهرا بود بی فایده هر چند خدایا می‌کرد خوش‌ترین لحظه‌ی ایام "مؤید" آن بود که مدیح علی و فاطمه انشاء می‌کرد ✍ مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
یا فاطمه جان! دست من و دامانت ای چشم امید هـمه بر احسانت بادا به فدایت پدر و مادر من ای گفته محمد "پدرت قربانت" نور دل و دیدۀ پیمبر زهراست اُم الحَسَنین و کُفو حیدر زهراست آن خیر کثیر را کـه فَرط کمال ایزد بستود و خواند کوثر زهراست یا فاطمه! ای منشاء خیر و برکات! مِهر تو بُود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هـرکس که برای تو فرستد ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
در محفلِ عاشقان بخوان مهدی را تبریک بگو از دل و جان مهدی را در سجده پس از ولادتش دخت نبی می‌گفت که یارب برسان مهدی را :: امشب که نبی خنده به لب‌ها دارد دامان خدیجه عطر زهرا دارد می‌بوید و می‌بوسدش و از همه بیش بوسیدن دست او تماشا دارد :: جبریل به عرش، نقش کوثر زده است طوبی گل تسبیح به پیکر زده است از خانه‌ی کوچک محمد امشب خورشید زمین و آسمان سر زده است :: امشب که خدیجه روی خندان دارد از عالم قدس، چهار مهمان دارد زهراست به دامنش وَ یا در دل شب خورشید درون خانه پنهان دارد :: امشب همه آیات جلی سجده کنند بر درگه لطف ازلی سجده کنند از بعد ولادتش به شکرانه‌ی دوست زهرا و محمد و علی سجده کنند :: هر دل پیِ دل سِتان خود می‌گردد هر كس پیِ هم زبان خود می‌گردد روزی كه كند پدر فرار از پسرش زهرا پیِ دوستان خود می‌گردد :: ای آنکه خدایت ز هواداران است نازل به جهانْ فیض تو چون باران است یا فاطمه! مِهر تو بوَد روح نماز مهر تو شفاعت گنهکاران است :: ای روی تو جلوه‌گاه سرمد زهرا وی سینه‌ی تو بهشت احمد زهرا عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را زان دست که بوسیده محمد، زهرا ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
رباعی خانم‌ام‌کلثوم (س) 🥀⚡🥀⚡🥀 یکی این سان، یکی این گونه باید که شام و کوفه را رسوا نماید ببین پیشانی زینب شکسته بگو اخت المصائب لب گشاید به حق بر فاطمه بوده است، نائب که یک لحظه نشد در صحنه، غائب در این عالم به غیر از «امّ‌کلثوم» برادر را که شد اخت المصائب؟ کسی نشناختت، ‌ای دخت مظلوم! نباشد قدر تو بر خلق، معلوم اگر زینب بُوَد امّ المصائب تویی اخت المصائب، «امّ‌کلثوم»! ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2