eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
29 عکس
12 ویدیو
95 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه علی اصغرع سبک حاج ناظم ای شش مه سربازمن علی جان ای کودک جانبازمن علی جان توره توشه ی من جگرگوشه ی من قلبم زداغ توکباب است چشم انتظارتو رباب است علی اصغرم علیجان۴بار تیرسه شعبه کرده کارشمشیر کرده مرا زین زندگانیم سیر غرق خون حنجرت وای برمادرت ترسم بمیردمادر بیندبریده حنجرتو علی اصغر شدگوش تاگوش توپاره پاره چسان کنم جان کندنت نظاره ای همه هست من رفنی ازدست من دردادن جان خنده کردی بابای خودشرمنده کردی علی اصغرم خون گلوشدقوت توعلی جان دستم شده تابوت توعلی جان دلم شدهلاکت کنم زیرخاکت قنداقه ات برتن کفن شد پنهان بخاک امیدمن شد علی اصغرم (عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
اشک مهتاب چکید ماه بر چهره شب می‌تابید نفس باد برید ابر خون می‌بارید اشک جاری شده بود زخم کاری شده بود در خزان دنیا شب ویرانه بهاری شده بود دختری مثل شقایق زخمی دختری مثل گل یاس نجیب دختری مثل سحرگاه لطیف دختری مثل سبک باری باران آرام یک نفر کاش بگوید که در آن وانفسا چه بلایی به سرش می‌آمد دست آتش هر بار از بد حادثه دنبال پرش می‌آمد خون دل بود که از چشم ترش می‌آمد آه سرد از جگر شعله‌ورش می‌آمد با سرانگشتانش شانه زد گیسوی درهم شده را داشت آخر پدرش می‌آمد بال و پر داشت نداشت گل سر داشت نداشت زیر سر دست پدر داشت نداشت گریه اش در جگر سنگ اثر داشت نداشت راز او سوختن موی سر است کسی از راز خبر داشت نداشت دخترک همسفرش را میخواست روی ماه قمرش را میخواست نه غذایی نه لباسی و نه یک همبازی از تمام دنیا پدرش را میخواست گریه کرد از غم ایام نجاتش دادند اندر آن ظلمت شب آب حیاتش دادند پدر از راه رسید چشم آفاق تماشا میکرد دخترک با سر پوشیده به خاکستر و خون پدرش کم کمک لب به سخن وا میکرد آه بابای گلم آه ماه شب تاریک دلم دست من تاب ندارد که تورا جا بدهم در بغلم بی قرار توئم و در دل تنگم گله هاست موی تو سوخته اش هم زیباست حرف زیبایی شد بابا حرف زیبایی شد آه بابا عمو عباس کجاست که ببیند سر یک معجر کوچک دعواست آرزوهایم سوخت در گوشی به خودت میگویم آرزوهایم سوخت هر قدم آبله‌ی پایم سوخت در گوشی به خودت میگویم راستی گیسوی زیبایم سوخت سر من سنگین است چشم من تار شده در و دیوار خرابه سرم آوار شده قصه تکرار شده در گوشی به خودت میگویم دخترت دست به دیوار شدهکانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بنای سوختن امشب اگر.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد نه سرزنش نکنید، این دلی که سوخته شاید به غیر آه کشیدن ، هنر نداشته باشد هنوز آب نخورده‌است خاک خشک دل من بعید نیست درختم ، ثمر نداشته باشد خدا نیاورد ، آنکه ز چشم یار بیفتد خدا کند که ز ما دست بر نداشته باشد هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید اگر به بندگی ما نظر، نداشته باشد شبانه بر سر و سینه‌زدن، چه فایده دارد ضرر نمود کسی که سحر، نداشته باشد چه خاک بر سر خود میکند کسی که سحرگاه به قدر بال مگس، چشمِ تَر، نداشته باشد *آقا شیخ جعفر شوشتری میفرماید نگید شبِ علی اکبر بگید شب جون دادن حسین .. واقعا هم اگر زینب نیومده بود حسین اونجا جون میداد .. همچین که بی بی اومد دست گذاشت رو سر شونۀ حسین آقا جونِ دوباره ای گرفت پاشد خواهرم تو اینجا چیکار میکنی ..* فقط اجازه بده، پیش خانه‌ات بنشینم بد است که شاه، گدا پشت در نداشته باشد مرا بغل کن و، با بوسه غرق عاطفه‌ام کن شبیه آن پسری که، پدر نداشته باشد چقدر ندبه بخوانیم و أینَ أینَ بگوییم روا نبود دعاها اثر، نداشته باشد تو را به حنجر خشک حسین فاطمه برگرد بیا که شیعه دگر خون جگر، نداشته باشد کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Fadaeian_Moharam_9807_01.mp3
1.96M
|⇦• بنای سوختن امشب اگر.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «فَإِنَّنَا إِذاً لَانُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّین» ، جوهر مرد را آشکار میسازد... ما بر هستیم و از هراسی نداریم! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
میبینی که حالم ، چه بد حالیه.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ میبینی که حالم ، چه بد حالیه سر به زیر اومدم ، دست من خالیه شده گردنم کج ، که راهم‌ بدی بی‌پناه اومدم ، تا پناهم بدی ازم رو نگیر ، شرمسارم کنارم بمون ، کم نیارم تو داری مثل من ، ولی من به جز تو کسی رو ، ندارم درسته خرابم ، عذابم نکن پیش خوبایِ عالم ، خرابم نکن نبر آبروم و ، پناهم بده سر به راهم کن و ، سوز و آهم بده نمیخوام که از تو ، جداشم میخوام توی راهت ، فداشم اگه آخر عمرمه ، کاش عاشورا فقط ، زنده باشم باباش اومده ، با قد خم شده سایۀ یک علی ، از حرم کَم شده نخندید بهش ، که عزاداره این خنده مرحم واسه اون ، که جا خورده نیست حسین و صدا زد ، علی حیف صداش تو شلوغی‌ها ، گم بود میگن که غریبونه ، جون داد خداحافظیش ، زیر ثُم‌ بود جوونا بیاید که ، حسین ماتشه تیکه تیکه شده ، وقت خیراتشه بیاید که داره ، فاطمه میرسه اونقده پخشه که ، به همه میرسه کنار تنت ، پاره پاره شکسته شده ، داغ داره زیر بازوهاش و ، بگیرید حسین نایِ رفتن ، نداره شاعر: کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Fadaeian_Moharam_9807_02.mp3
3.19M
|⇦•میبینی که حالم ، چه بد حالیه.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «فَإِنَّنَا إِذاً لَانُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّین» ، جوهر مرد را آشکار میسازد... ما بر هستیم و از هراسی نداریم! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦•ای لَبَت خشک‌تر از .. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای لَبَت خشک‌تر از ساحل دریا پسرم خجلم از تو نشد آب محیا پسرم دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن کمکم کن منِ افتاده ز پا را پسرم مثل تسبیح تنت یکصدویک دانه شده با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسرم چه داغی نشوندی ، تو دل من نمون روی خاکا ، با این بدن پاشو بار دیگه ، قدم بزن برای بابا .. دل از دیدن تو ، نمیشه سیر بابات اومده ، ناتوان و پیر ببین خم شدم ، دستمو بگیر عصای بابا .. از خیمه رفتی و ، بردی دل منو دریای من گرفت ، غم ساحل منو میگردم از غمت ، دشت ستاره رو پیدا نمیکنم ، اون جسم پاره رو پر از سوت و کف شد ، دور و برت زمین میخورم ، پیش پیکرت سرم خم شد از غم ، روی سرت نفرین به دنیا .. گل من چه پرپر ، آوردنت گلابم چقد بد ، فشردنت عبا کم اومد واسه ، بردنت ای اِرباً اِربا .. نامرد مردما ، بدجور کشتنت هی جمع میکنم ، منها میشه تنت پاشو نگات کنم ، حتی یه بار علی بابای پیرتو ، تنها نذار علی بهاری که دیده ، خزونشُ نفس‌هاش بریده ، اَمونشُ نشسته کنار ، جوونشُ روضه میخونه .. حسین مونده با ، سوز گریه‌هاش علی و ، پریشونی باباش کسی دل ، نمی‌سوزونه براش دلش چه خونه .. ای میوۀ دلم ، وقت رسیدنت این لشکر حسود ، از شاخه چیدنت از داغ دیدنت ، موهام سفید شده تو زخم خوردیُ ، بابات شهید شده شاعر: داود رحیمی میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم .. میدونی یعنی چی؟! همچین که افتاد رو گردن اسب؛ تا شمشیر به فرقش زدن این خون ها داره جاری میشه خودشُ انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسبُ گرفت اسب تربیت شده‌ست باید برگرده سمت خیمه‌ها .. اما راهُ اسب گم کرد .. عوض این که بره سمت خیمه‌ها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد.. کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه... کوچه باز کردن ، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛ یهو ابی‌عبدالله دید این نیزه‌ها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره... یا اللّه حرفم تمام؛ اینجا یه جا بود تو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچۀ دیگه گیر افتاد ... اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون... همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد....کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
کار از کار گذشته .. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده • ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کار از کار گذشته بدنت پاشیده سینه و پهلو و حتی دهنت پاشیده نه فقط من همه ی اهل حرم هم باشند قابل جمع شدن نیست تنت پاشیده خواست با دستش ببندد پلکِ اکبر را نشد خواست تابا گریه شوید پلکِ دیگر را نشد روی زانو چهار دستُ پا رسیده بر سرش خواست زینب نشنود لبخند لشگر را نشد گفت بابایی بگو اما فقط یک با شنید هر چه میکوشید بایِ حرفِ آخر را نشد با دو انگشتش میانِ حلق دنبال چه است خواست تابیرون کشد یک تکه خنجر را نشد *یا اباعبدالله کمک کن امشب برات گریه کنیم ..(زبانِ حال) آخه وقتی از کنار بدن علی اکبر میومد به جای اینکه به سمت خیمه ها بیاد به سمتِ دشمن میرفت .. (چرا ؟ آخه دیگه چشاش جایی و نمیبینه حسین ..)عباس رفت زیر بغلش و گرفت داداش خیمه ها این طرفه .. حسین آرام جانم.... حسین روح و روانم .... خرده های استخوان از سینه بالا میرود خواست تا خالی کند هر بار حنجر را نشد خواست زینب تا که بردارد حسینش را نشد خواست بابا هم کشد تا خیمه خواهر را نشد یک مرتبه برگشت حسین .. گفت بنی هاشم بیاید بدن علی رو بردارید .. دیگه رمق تو پاهام نمونده ... هرجا نشستی پنج مرتبه یا حسین ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
غلامرضازاده شب 8.mp3
2.1M
|⇦•کار از کار گذشته .. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ پرچمدار حقّ و معرفت در کربلا یک بود! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
ای دل بگو که بر سر .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده روز هشتم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اللهم صل علی محمد و عجل فرجهم «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا ابِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجلال و الاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ. اَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ اَعُوذُ باللَّهِ اَنْ یَحْضُرُونِ اِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّي‏ أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً فِي رَقَبَتِي اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَائِعاً غَيْرَ مُكْرَهٍ فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ای دل بگو که بر سر پیمان کیستی ای سر نگاه کن که به دامان کیستی از پینه‌ی میان دو ابروی خود مپرس از دل سوال کن که مسلمان کیستی *کسی که مسلمون و بچه شیعه س دعا کنه از امام زمان بخواد .. اگه تو خونه گیر داره ، اگه حجابش خانواده مشکل داره ، اگر معاملاتش مشکل داره .. بین روضه با آقا حرف بزن .. آشیخ مهدی سراج میگفت این روضه های صبح خیلی بهتر از شبِ ؛ گفتیم آقا چرا ؟! گفت یه چند ساعتی میخوابن همه یه چند ساعتی گناه نمیکنه بهتر میفهمه دینُ ..* دل خانه‌ی علیست مده خانه را به غیر سلمان از آن اوست تو سلمان کیستی؟! دنیا مصاف روزُ شب و حقُ باطل است در این میانه گوش به فرمان کیستی یا صاحب الزمان زِکه پرسم نشانه ات یوسف ، اسیر غربت زندان کسیتی؟! باز این چه شورش ست که از داغِ جد توست در سیل اشک سر به گریبان کیستی ای میزبان مجلس سوگِ محرمش در بزم روضه هاش تو مهمان کیستی میپرسم از زیارت ناحیه روز و شب گریان چیستی و پریشان کیستی از آب هم مضایغه کردند کوفیان آه ای فرات تا ابد عطشان کیستی زینب رسیده بود به گودال قتلگاه در خون و خاک پیکر عریان کیستی قبل از فرود آمدن ای چوب خیزران از خود بپرس بر لبُ دندان کیستی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
arzi _ babolharam.mp3
2.62M
|⇦• ای دل بگو که بر سر .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده روز هشتم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اِنَّنی مَعَکُما... نترسید! دُچار اشتباه در محاسبه نشوید، خدای موسی و عیسی و خدای ابراهیم با ماست..کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
یا به جایی خبر مرگِ پسر را.. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یا به جایی خبر مرگِ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع پدر را نبرید *آخه امام صادق فرمود به زبون خودتون روضه بخونید* پدری داغ جوان دید ملامت نکنید رویِ زانو اگر افتاد شکایت نکنید رمقی نیست تکانی بدهید پایش را پس بگیرید همه زیر بغل هایش را نکند ناله که زد تن برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم جگرِ سینه زنان غم دارد غم سنگین شبِ هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشستُ ز جگر ناله کشید *تو مقتل ابن مقرم نقل کرده اونجا میگه ابی‌عبدالله وقتی رسید بالاسرِ علی اکبر فزع کرد .. یعنی هی داد میزد ولدی ..* ای جوان مرگ که مشغولِ عبادات خودی پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی؟! *دید یه تقلایی داره میکنه داره تقلا میکنه که انگار نفسش بالا نمیاد حضرت بغلش کرد با انگشت انداخت تو دهنش لخته‌ی خونُ که در آوورد روایت میگه یه شیهه ای کشید .. راحت شد .. سرشُ گذاشت رو سینه ش یه وقت دید یکی میگه پاشو ، پاشو همه‌ی لشکر دارن هلهله میکنن .. دارن همه میخندن .. دید اصلا ابی‌عبدالله انگار توی این عالم نیست گفت پاشو وگرنه موهامُ سر برهنه میکنم .. نمیدونم چیشد یهو ابی‌عبدالله پاشد حرف ورقش برگشت ، صدا زد جوانان بنی هاشم بیایید .. * خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه دشت پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت دریدند چرا گرگ ها چنگ به رویِ تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانه به تاب نداشت تشنه بودی پدرِ تشنه‌ی تو آب نداشت سنگ پرتاب شده سمت تو خورده به سرم پهلویت را که دریدند در آمد پدرم نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده ای مثل عبای تن من کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سیدکمال میرصانع: نوحه روز عاشورای امام حسین تا آمدم گودال بسی دویدم من ببخش عزیز دل که دیر رسیدم من رو سینه ات دیدم و جالسون شمرا (بُنیّ) از مادر چقدر شنیدم من می زند به سینه مادرم حسین بر لبش عزیز بی سرم حسین میهمانت کرده اند در بحر خون تشنه لب ای گل پرپرم حسین سید نا المظوم سیدنا العطشان سید ناالمحروم سید نا العریان ---------- من آمدم گودال ز خون وضو گیرم بوسه ز حلقوم خشک گلو گیرم هرچه که می گردم سَری نمیی بینم تا خون ز چشمان و ز تار مو گیرم مانده تو گلو صدای ناله ام همسفر با کودک سه ساله ام همه ایتام تو دنبال سرت شاهد پا ئی پر از آبله ام سید نا المظلوم سیدناالعطشان سید نا المحروم سید نا العریان ---------- ای جسم صد پاره دلم شده بی تاب سر تو بر نیزه زینب خود دریاب سر علی اصغر به نیزه رفته خواب پس از تو شد آزاد برای مهمان آب همه طفلان و زنان شدند اسیر سینه ی رباب ببین آوُرده شیر زیب نیزه ها همه قرص قمر روی حنجر تو هست نشان تیر سید نا المظلوم سید نا العطشان سیدنا المحروم سید نا العریان ---------- ببین گلستانم همه شدند پرپر تسلی دل ها هجده بریده سر از کربلا تا شام چراغ راه من نگاه تو از نی برده دل خواهر همسفر با ما شده شمر و سنان حرمله در بینشان گشته عیان چه کنم با ناله و اشک رباب سر ششماهه دهد به من نشان سید نا المظلوم سید نا العطشان سید نا المحروم سید نا العریان سیدکمال میرصانعی ۹۸/۵/۲۳ سبک شعر با نوای :میرصانعی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
هشتم محرم حضرت علی اکبر... 😭😭😭😊 اکبر اکبر اکبر ای شبه پیغمبر اکبر اکبر اکبر ای ثانی حیدر ماه بی همتا لاله ی لیلا ای پاره تن اکبر گلگون بدن اکبر اکبر ای اکبر شیرازه ی مولا گشتی اربا اربا در کرببلا کردی جان خود را اهدا دردشت و هامون درمیان خون دیده زجهان بستی پشتم راشکستی اکبر ای اکبر ازغصه جان برلب بابا بنگر زینب روز عمه گشته تیره مانند شب کرده نظاره جسم صد پاره ای کشته ی آگاه سرباز ثارالله اکبر ای اکبر اکبر اکبر اکبر ماه شب تارم اکبر اکبر اکبر از دنیا بی زارم دلغمین هستم رفتی از دستم داغت نقش سینه شد ماه مدینه اکبر ای اکبر ماه ام لیلا ای زاده ی زهرا بابا مانده تنها دربین دشمن ها پاره پاره تن بین توحال من علی علی الدنیا از بعدک العفا اکبر ای اکبر بسبک مرحوم مؤذن زاده سروده شده شعر: از سیدکمال میرصانعی ۹۵/۰۹/۲۹ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه علی اکبرع ای گل پرپرم شبه پیغمبرم دست وپامیزنی پیش چشم ترم وای علی اکبرم۴بار جان لیلاعلی روح باباعلی دربرمن شدی اربا ارباعلی وای علی غرق خون شدتنت فرق توشددوتا میرسدازحرم بانک واویلتا وای علی ازحرم آمده عمه ی مضطرت ترسم ازآنکه من جاندهم دربرت وای علی شعله داغ تو شد برافروخته بانک العطشت هستیم سوخته وای علی زندگی بعدتو برپدربی ثمر باب پیرت علی همره خودببر وای علی (عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
اشعارونوحه های شب نهم و دهم تاسوعاو عاشورای حسینی👇👇👇👇👇
▶️ دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم فقط یک حرف از غم‌هات کافی‌ست ز یادم می‌رود غم‌های عالم بُوَد ذکر سوارانت: اباالفضل شود لبیک یارانت: اباالفضل فرات خون شده چشمان عالم بیا جان عموجانت اباالفضل بیا تا قلب خسته جان بگیرد بیا تا غصه‌ها پایان پذیرد بیاور با خودت مشک عمو را بیا تا کودکی عطشان نمیرد ببین از دست رفته، صبر و چاره صدای مادری آید دوباره شده لالایی اش: «برگرد آقا به حق این گلوی پاره پاره» بیا آرام کن چشم تری را نگاه نیمه جان و پرپری را شده چشمان مقتل حلقهٔ اشک بیا و پس بگیر انگشتری را فدای اشک‌های بی‌امانت چه بارانی‌ست امشب آسمانت بیا ای التیام روی نیلی بخوان از غصه‌های عمه‌جانت ▶️ دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم فقط یک حرف از غم‌هات کافی‌ست ز یادم می‌رود غم‌های عالم بُوَد ذکر سوارانت: اباالفضل شود لبیک یارانت: اباالفضل فرات خون شده چشمان عالم بیا جان عموجانت اباالفضل بیا تا قلب خسته جان بگیرد بیا تا غصه‌ها پایان پذیرد بیاور با خودت مشک عمو را بیا تا کودکی عطشان نمیرد ببین از دست رفته، صبر و چاره صدای مادری آید دوباره شده لالایی اش: «برگرد آقا به حق این گلوی پاره پاره» بیا آرام کن چشم تری را نگاه نیمه جان و پرپری را شده چشمان مقتل حلقهٔ اشک بیا و پس بگیر انگشتری را فدای اشک‌های بی‌امانت چه بارانی‌ست امشب آسمانت بیا ای التیام روی نیلی بخوان از غصه‌های عمه‌جانت کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
▶️ سزد ز مهر فلک خوبتر بخوانندش قمر نه، رشک هزاران قمر بخوانندش قسم به خون شهیدان حق روا باشد که سیّدالشّهدای دگر بخوانندش سزد به زمزم و کوثر همه دهان شویند سپس به بحر ولایت گهر بخوانندش اگر چه زادۀ امّ البنین بود عبّاس رواست آنکه به زهرا پسر بخوانندش به یک نگاه توان خلق را کند سلمان ز راه صدق و ارادت اگر بخوانندش چنانکه بود علی نفس مصطفی، زیباست که نفس زادهء خیرالبشر بخوانندش به یک نظر دهد از لطف حاجت همه را اگر تمامی اهل نظر بخوانندش به وصف منقبت او سروده ام بیتی سزد که خلق به شام و سحر بخوانندش سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس سلام باد به چشم و به دست و بازویش درود باد به ماه جمال دلجویش ز معجز نبوی ارث میبرد چشمش به ذوالفقار علی رفته تیغ ابرویش کتاب عشق حسین است در خط و خالش بهشت زینب کبراست گلشن رویش خدا گواست که بوی حسین را می داد چو می گذشت نسیم شب از سر کویش ملقّب است به باب الحوایجی آری بیا و دست گدایی دراز کن سویش تمامی شهدا غبطه می برند به او که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس چو دید تشنۀ لب های خشک او دریاست به آب خیره شد و ناله اش ز دل برخاست که آب از چه نگردیدی از خجالت آب تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم که در تو عکس لب خشک سیّدالشّهداست ز خون دیدۀ من روی موج خود بنویس که از تمامی اطفال تشنه تر سقّاست خدا گواست که با چشمهاى تر دیدم سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست درون بحر همه ماهیان به هم گویند حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست ز شیر خواره برایت پیام آوردم پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟ صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس ز آب با جگر تشنه شست سقّا دست کشید پا و نداد آخرش به دریا دست وجود او سپر مشک بود و بیم نداشت از اینکه چشم دهد یا که سر دهد یا دست ز دست دادن خود بود آگه و می خواست که عضو عضو وجودش شود سراپا دست تمام هستی خود را به پای جانان ریخت گذشت از سر و از چشم و تن، نه تنها دست خدا گواست که بر پای دوست می افکند اگر به پیکر مجروح داشت صدها دست به یاری پسر فاطمه گذشت از جان جدا شد از بدنش در حضور زهرا دست دو دست خویش به راه عزیز زهرا داد به شوق آنکه بگیرد ز خلق، فردا دست سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس گرفت تیر از آن نور چشم حیدر چشم بگفت تیر دگر کو که هست دیگر چشم مکن سکینه ز سقّا گله که آن مظلوم به یاد تو عوض آب داشت خون در چشم به تیر گفت بیا و به چشم من بنشین که نیست جای تو ای پیک یار در هر چشم دو دست دادم و در انتظار تیرم باز که یا نهم به جگر یا به سینه یا بر چشم تمام آرزویش دیدن برادر بود نداشت حیف برای نگاه آخر چشم به جسم أطهر او بس كه تیر و نیزه زدند چنان زره بدنش شد ز پای تا سر چشم سزد به حشر بخوانند این دو مصرع را چو افکنند بر آن عارض منوّر چشم سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس مه سپهر وفا، آفتاب امّ بنین حسین روی و علی صولت و حسن آیین نگاه نافذ او جذبۀ علی را داشت وگرنه تیر به چشمش نمی زدند به کین نداشت دستی و خم شد که تیر دشمن را برون کشد به دو زانو ز دیدۀ خونین چنان زدند به فرقش عمود در آن حال که روی خاک به صورت فتاد از سر زین فراریان نبردش تمام برگشتند زدند بر تن او زخم از یسار و یمین چو مصحفی که شود پاره پاره آیاتش به خاک ریخت ورق های آن کتاب مبین عزیز فاطمه را قد خمید و پشت شکست کنار پیکر او ناله زد به صورت حزین دو چشم، چشمۀ اشک و دو چشم، چشمۀ خون دو دست بر کمر اما دو دست نقش زمین درود باد بر آن دست و چشم و پیشانی که شد نثار برادر به راه یاری دین سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس رسید زخم زبس روی زخم بر بدنش نبود فرق دگر بین جسم و پیرهنش به آب تیغ فرو ماند آتش عطشش به نوک تیر رفو گشت زخم های تنش عزیز فاطمه را لحظه ای برادر خواند که بود چشمۀ خون جاری از لب و دهنش به کودکی چو زبان باز کرد گفت حسین به وقت مرگ، برادر شد آخرین سخنش گلی ز گلشن امّ البنین به خون غلطید که بود عطر حسین و لطافت حسنش چو لاله ای که بچینند و برگ برگ کنند ز فرق تا به قدم پاره پاره شد بدنش نمود غسل به خون و کفن نیاز نداشت که خاک کرب و بلا شد به علقمه کفنش سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
▶️ شبِ حرم شبِ احرام شامِ تاسوعاست میان خیمه‌یِ اصحاب روضه‌ی زهراست شب است و باز به گِردِ خیام می‌گردد دوباره دورِ خیامِ امام می‌گردد صدایِ پایِ نگهبان خیمه می‌آید دوباره خواب به چشمانِ خیمه می‌آید کسی خیالِ حرم را نمی‌کند تا اوست سکینه صحبتِ غم را نمی‌کند تا اوست عَلَم به دوشِ علمدار تا قدم می‌زد هراس را به دلِ دشمنان رقم می‌زد اگر صدایِ قدمهاست جایِ غربت نیست میان لشکرِ دشمن نگرد جرات نیست به مَشک سمتِ حرم بُرده آب را عباس حرام کرده به بیگانه خواب را عباس گذشته نیمه‌ای از شب مدام می‌گردد شب است و باز به گِرد خیام می‌گردد که دید بِینِ سیاهیِ شب کسی‌آید زِ دور سمتِ امیر عرب کسی‌آید به خشم خیره شده شیرِ هاشمی غُرید نَهیبِ غُرشِ عباس در فضا پیچید که هستی اینهمه جرات به خویشتن دادی؟ و دودمانِ خودت را به سوختن دادی؟ عَلَم ندیده ای از دور با علمدار است چگونه آمده ای چشم خیمه بیدار است اگر قدم زِ قدم رویِ خاک برداری قدم به خاک نخورده دو چاک برداری کلام او که به پایان رسید جانش سوخت صدایِ ناله‌ی زینب شنید جانش سوخت به رویِ چشمِ زمین ماهِ خاندان اُفتاد زمین به پیشِ قدمهایِ آسمان اُفتاد مرا ببخش چرا آمدید تا اینجا سلام حضرت بانو شما کجا اینجا دو چشمِ خسته‌یِ خاتون کربلا وا شد تمام زمزمه اش ذکرِ واحسینا شد رسیده‌ام که ببینی مرا قراری تو وصیتِ پدرم را به یاد داری تو گرفت دست تو و گفت ای توانِ حسین همیشه جانِ تو و جانِ کودکانِ حسین چه شد که خاک به دامان و چنگ بر جامه است ببین به خیمه‌مان صحبتِ امان نامه است جهان به چشمِ علمدار تار تر شده بود تمامِ قامتِ عباس شعله ور شده بود میانِ شب عرقِ شرم از جبین می‌ریخت سرش به زیر چه اشکی بر آن زمین می‌ریخت گرفت چادرِ بانو و بال و پَر میزد برایِ غربت او داد از جگر میزد سوار رفرف خود شد توان به مرکب داد علم به دوش گرفت و توان به زینب داد کشید تیغ دو سر را به دورِ سر چرخاند سپاه را به نگاهی به جنبشی لرزاند رگی به صفحه‌ی پیشانی‌اش تورم کرد تمام لشکرِ شب دست و پایِ خود گم کرد دوباره مرکبِ خود را به رقص آورده شبیه سینه‌ی آتش فشان تلاطم کرد به بیرقی که به دوشش نهاده موج اُفتاد امیر سمت حرم آمد و تبسم کرد کشیده نعره که امشب امانتان بِبُرم برای حرف امان نامه دودمانتان بِبُرم به زخم تیغ علی بازوانتان شکنم به ضربه‌ای همه‌ی استخوانتان شکنم رسید ظهرِ دهم نوبت علمدار است تنش به رویِ زمین های گرم خونبار است وزید سوزِ حزینی به خیمه‌گاهِ رباب که ای برادرِ تشنه برادرت دریاب میان علقمه خونش به راه اُفتاده دو چشم خون شده و از نگاه اُفتاده کنارِ پیکرِ او بویِ یاس پیچیده شکسته مادری آنجا به آه اُفتاده حرامیان همه با نیزه های خود رفتند امیر مانده و در قتلگاه اُفتاده حسین می رسد و جمع می‌کند او را میانِ راه چرا تکه ماه اُفتاده به پا بخیز که سمت حرم کسی نَرَود ببین به خیمه ی زینب نگاه اُفتاده کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
▶️ عباس، تو را اگرچه در دل غوغاست شمشیر اگرچه در کفت بی پرواست یک امشب را ز دشمنان مهلت گیر حرّ بن یزید، صبح فردا با ماست ⏹ و ▶️ به عزم رزم به پا کرده شور محشر را به یک‌نگاه به هم ریخته‌ست‌ لشکر را ز هر کناره ببین صف‌کشیده دشمن و دوست که تا نظاره کند مرتضای دیگر را شنیدنی‌ست رجزهای رزمِ دیدنی‌اش از او خوش است شنیدن أنا بن حیدر را مجاهدی که چنین نافذالبصیره شده ست به تیغ تیز دهد پاسخ ستمگر را گره به ابروی خود زد، گره به کار عدو امان‌نداد امان‌نامه‌ی مکرر را پی شکستن تحریم دل به دریا زد مگر که آب دهد غنچه های پرپر را بر آتش است دل اهل خیمه چون اسفند و إن‌ یکاد بخوانید این دلاور را ⏹ ▶️ تا تو بودی خیمه ها آرام بود دشمنم در کربلا ناکام بود تا تو بودی من پناهی داشتم با وجود تو سپاهی داشتم تا تو بودی خیمه ها پاینده بود اصغر ششماهه من زنده بود تا تو بودی خیمه ها غارت نشد گوشوار بچه ها غارت نشد تا تو بودی دست زینب باز بود بودنت بهر حرم اعجاز بود تا تو بودی چهره ها نیلی نبود دستها آماده سیلی نبود تا که مشکت پاره و بی آب شد دشمنت در خنده و شاداب شد پهنه پیشانی ات در هم شکست خیمه ات مثل حسین از پا نشست ای که تو دست خدائی داشتی هستی ات را بر زمین بگذاشتی ای که زینب خواهرت گردیده است فاطمه دور سرت گردیده است آنکه طاق ابروانت را شکست بعد تو بر سینه یارت نشست بعد تو دشمن هیاهو می کند وحشیانه بر حرم رو می کند کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
▶️ نعره‌ی هَل مِن مبارز تا دلِ لشکر رسید وای عباس آمده عَمروَد فریاد میزد بازهم حیدر رسید وای عباس آمده ▶️ در حوالی تن تو بوی غم پیچیده بوی بی کس شدن قافله هم پیچیده دست تو قطع شد اما دل تو وصل من است پنج انگشت تو بر چوب علم پیچیده کعبه قافله بودی و طوافت کردند تیرهم دور تنت چند قدم پیچیده علی اکبر بدنش پخش شد اما تن تو آنقدر نیزه فرو رفته به هم پیچیده سرت از چند طرف ریخته بر دامن من گیسوان تو به نیزه چه کنم پیچیده چادر و مقنعه هارا همه محکم کردند خبر کشتن تو بین حرم پیچیده شمر برخیز و بیا کار مرا یکسره کن نسخه قتل مرا این قد خم پیچیده ▶️ تو کیستی که حرمت اسلام بند توست معصوم، مستِ وصف مقام بلند توست بدو تولدت چه شد ای ماه هل اتی بوسه به دست های تو زد شاه لافتی تو کیستی که معرفتت عین واجب است دستت به دست فاطمه روز محاسبه است ای عبد صالحی که شدی منتهای عرش رفعت گرفت ذکر تو در ماورای عرش در دل به جز "علی" به کسی جا نداده ای نزد "احد" به گفتن "دو" پا نداده ای ممسوس ذات بی بدل پنج تن شدی هر لحظه جان فدای حسین و حسن شدی روز جمل کنار حسن تا قدم زدی آرایش سپاه جمل را بهم زدی یک عمر می شود‌ شهدا در تحیرند بر جایگاه اُخروی ات غبطه می خورند ماه بلند نیمه شب این قبیله ای فخرت همین بس است، کفیل عقیله ای تسلیم محض بودی و حرفی نداشتی حرف حسین را روی چشمت گذاشتی ای قله ی کرامتِ بی وصف و دامنه هستند ریزه خوار عطایت، ارامنه بی گوهر ولایت تو می شوم ذلیل باب الحوائجِ همه ی خلق، الدخیل عقده گشای هر گرهِ کارهای ما ای آخرین امید گرفتارهای ما صحنت همیشه ملجأ و کهف امان ماست نامت تسلی دل صاحب زمان ماست هر وصفی از وفا و مرامت شنیده ام در تکه پاره های امان نامه دیده ام معصوم ها به پای غمت گریه می کنند بر چوب سالم علمت گریه می کنند بین فرات رفتی و لب هات تشنه ماند جسمت میان لشکری از تیر و دشنه ماند بر چشم های ناز تو چشم حسود خورد در علقمه به چهره ی ماهت، عمود خورد شرمندگی، تمام وجود تو را گرفت وقتی که تیر حرمله، در مشک جا گرفت پای حسین ماندی و نقش زمین شدی یک عمر فخر مادرت ام البنین شدی ⏹ ▶️ تا علقمه را به زانوان طی کردم سخت است که بی برادرم برگردم قربان قد و قامت کوچک شده ات دارم پی بازوان تو میگردم ⏹ ▶️ از اشک غمت صفا گرفته …رفته بر درد دلش دوا گرفته …رفته آنقدر یهودی؛ ارمنی؛ آمده و... از روضه ی تو شفا گرفته …رفته کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✅ اشعار ___________________  مشک برداشت که سیراب کند دریا را  رفت تا تشنگی‌اش آب کـند دریا را  آب روشن شد و عکـس قمر افتاد در آب  ماه می‌خواست که مهتاب کند دریا را  تشنه می‌خواست ببیند لـب او را دریا  پس ننوشید که سیراب کند دریا را  کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید  ماه افتاد که محراب کند دریا را  تـا خجالت بکشد، سرخ شود چهره آب  زخم می‌خورد که خوناب کند دریا را  ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس  تا در آغوش خودش خواب کند دریا را  آب مهریّه ی گل بود والّا خـورشید  در توان داشت که مرداب کند دریا را  روی دست تو ندیده است کسی دریا را  چون خدا خواست که نایاب کند دریا را  🔸شاعر: ✅ اشعار حتی نرنجاند از خودش یک مشت ترسو را بخشید از روی سخاوت دست و بازو را تا خاطراتی را نهان سازد بر آن میگشت پنهان بسازد از برادر زخم پهلو را عباس ماهی خنده رو بودست، اخمو نیست تا کی ببخشم حرف آدمهای بدگو را او غیر وقت جنگ لبریز تبسم بود هرگز نگفته شاعری این وصف نیکو را خوردند تیغ از او ولی زخم زبان هرگز اما فراوان طعنه خورد او ظهر عاشورا وقتی که دیگر هر دو دستش بر زمین افتاد وقتی که دورش دید صدها گرگ صد رو را تا صورت نیلی مادر را نبیند او تقدیر زد بالای چشمش زخم ابرو را وقتی عمو افتاد گویا دختری کوچک با ترس زیر معجرش میکرد گیسو را زینب مروری کرد کل خاطراتش را عباس را می دید تا می دید هر سو را نورٌ علی نور از دهان آسمان می ریخت تا او رکاب "ماه بانو" کرد زانو را شمشیرها هی سجده میکردند بر جسمش خواندند اینگونه نماز رفتن او را یک قبر کوچک! روضه یعنی این:چطور این قبر جا داده در خود آن قد رعنا و دلجو را؟! 🔸شاعر: ✅ اشعار اى سرو قطعه‌قطعه درخون شناورم اى صاحب لواى من اى مير لشكرم از پيكر رشيد تو چيزى نمانده است عباس من تويى؟ بخدانيست باورم قربان اين وفاى تو ساقى تشنه لب برخيز وجرعه‌اى برسان بهر اصغرم بشنو نواى العطش كودكان من مشكت تهى ومنتظر اطفال مضطرم پشتم كنون شكسته شده از غمت اخا تدبير من گسسته شده اى برادرم هر عضو پيكر تو كه بردارم از زمين باقى است عضو ديگر تو در برابرم قدّم خميده گشته وزانوم ناتوان يك يارهم نمانده كه تا خيمه‌ات بَرَم درخواب ناز خفتى و تاساعتى دگر آتش زبانه مى‌كشد از خيمه حرم اى پاسدارخيمه زجاخيز ورنه خصم خلخال و گوشواره ربايد زدخترم فرق تو بوى عطر گل ياس مى‌دهد گويا سر تو بوده به دامان مادرم آن چادرى كه خاكى وخونيست ديده‌اى من داغدار آن گل نيلى حيدرم 🔸شاعر: ✅ اشعار _____________________ افتاده ای برای چه از پا؟ بلند شو خوردم زمین کنار تو، از جا بلند شو لشکر به قامت خم من خنده می کند شد علقمه محلِّ تماشا، بلند شو لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است گوید رباب؛ حضرت دریا بلند شو مادر فتاد روی زمین گفت: "یاعلی" تو هم به اسم اعظم بابا بلند شو یک جور می دهیم جواب سکینه را باشد... بیا به خیمه تو حالا... بلند شو... من قول می دهم که به رویت نیاورد که خالی است مشک تو سقّا، بلند شو اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را خواهر بگو به زینب کبری، بلند شو امّ البنین نیامده، زهرا که آمده بی دست من، به خاطر زهرا بلند شو 🔸شاعر: ✅ اشعار ______________________ در این غوغای بی آبی، که خشکیده همه گل ها به اَمر تو شدم، سقّا، منم عبد و تویی مولا شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت علمدارم چه غم دارم، که از دستم علم افتد مباد از دفتر عشقت، به نام من قلم افتد شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت خدای کعبه جز رویت، نداده قبله ای یادم نماز آخرم بود، و به سر بر سجده افتادم شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت ببین از بادۀ عشقت، به میدان مستی افتاده مگر دامان تو گیرد، به راهت دستی افتاده شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت امیر لشگرت بی دست، میان لشگری مانده بیا بنگر ز پروانه، فقط خاکستری مانده شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت به تو شرط وفاداری اگر بر جا نیاوردم کمک کن تا که برخیزم، به دور مادرت گردم شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت ببین احسان یک بانو، سرم بگرفته بر زانو به چشمِ پر ز خون دیدم، گرفته دست بر پهلو شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت گل ام البنین عباس، به دریا تشنه لب پا زد به دریا پا نهاد اما، لبش آتش به دریا زد شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت 🔸شاعر: کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل وی دست علی در صف پیکار اباالفضل هم خون حسین بن علی در تن پاکت هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل ریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید آرام دل حیدر کرار اباالفضل مانند تو در ارتش اسلام که دیده فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل برخیز سکینه به حرم منتظر توست جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل از سوز عطش آب شده طفل سه ساله مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل تا آن که ببینند به تن دست نداری یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل مگذار رود زینب کبری به اسیری ای دست علی، دست برون آر اباالفضل تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل خون دل ما را که شده اشک عزایت زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم" چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل 🔸شاعر: ✅ اشعار دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا به هوای سر زلفش تو هواداری کن تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه لااقل بهر من سوخته دل کاری کن آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان بعد آن بر من بی دست عزاداری کن 🔸شاعر: مناجات محرمی امام زمان ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا صاحب عزای ماه محرم بیا بیا خیمه به خیمه، روضه شدم‌ در فراق تو ای همنشین گریهٔ نم‌نم بیا بیا اشک فراق، شور شعور آفرین بود شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا در خیمه ای که روضه عباس شد به پا من با امید قول تو ماندم بیا بیا ما نوکریم، خوب و‌ بد از هم سوا نکن ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو اما گرفته است حرم، دم بیا بیا چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا 🔸شاعر: مناجات محرمی امام زمان (عج) چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند ناله دارند تو را دست به دامانی چند کاش باران بزند تا که بشویَد ما را شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند من که از روضه‌ی تان هیچ نمیفهم هیچ تا به پایم نرود خار مغیلانی چند غیر تو حال حرم را چه کسی می‌فهمد کاش آواره شوم بین بیابانی چند هرچه داریم حسین است حسین است حسین خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند 🔸شاعر: علیُ مع‌الحق و حق با علیست که ماکو ولی ، بعدش الا علیست محمد علی است و زهرا علیست که کارّ خدا دستِ مولا علیست علی گویم و گفته‌ام بارها چه کم باشد اینگونه بسیارها علی جلوه‌ای کرد و تکرار شد علی عازم قلب پیکار شد علی بارِ دیگر که کرّار شد علی شد جوان و علمدار شد ابالفضل یعنی که مولا علی صد و سی و سه مرتبه یاعلی فقط اوست تیغّ دو دَم میزند و مانندِ حیدر عَلم میزند همینک ه به میدان قدم میزند چپ و راست هِی بهم میزند به پیشانیش نقش زرد علیست که این دستمال نبرد علیست اگر اینچنین عزمِ میدان کند پیشمان شوند و پریشان کند حرم را پِیِ خود رجز خوان کند زند ضربه و یاحسن جان کند زند باحسین و زند باحسن کِشد یاحسین و کِشد یاحسن میانِ حرم مرکبِ کودکان به میدان ولی کوه آتشفشان میان حرم خادم این و آن به میدان ولی مرد تیغ و کمان رقیه از این دوش سر برنداشت که از دوشِ او جایِ بهتر نداشت امیر است و آواره زینب است کفیل است و بیچاره زینب است ولی او فقط چاره زینب است بگو که همه کاره زینب است همیشه حرم را بهم میزند که دل میبرد تا قدم میزند اگر خی
ل مژگانِ گیرا نبود اگربرقِ چشمان آقا نبود و اینقدر خوش قدّ و بالا نبود چه میشد که اینقدر زیبا نبود ببین آخر از دور چشمش زدند خدایا چه بدجور چشمش زدند نشان داد چشمان خود را به آب لب خشک و سوزان خود را به آب و نوزادِ بی جان خود را به آب فرو کرد دستان خود را به آب پُر از آب شد مشکِ آب آورش خجالت کشید از دو دست ترش به سوی حرم راه طفلان گرفت که از بارشر تیر باران گرفت دو بازوی او تیغ بران گرفت ولی مَشک را او به دندان گرفت نفس زد به تاب آمدم صبر کن که خانم رباب آمدم صبر کن شد از تیرها خریدار پشت که خَم شد به مشک و پدیدار پشت شده زیر رگبار خونبار پشت به مقتل نوشتند شد خار پشت ولی حیف تیری به مشکش نشست و تیر دگر قاب چشمش شکست چه شد حرمله روی زانو نشست که تیرش میان دو اَبرو نشست نوک نیزه‌ای سمتِ پهلو نشست عمودی به سر خورد و بر او نشست عمو از سرِ زین زمین ریخت ریخت سپاهی سرش از کمین ریخت ریخت سر و وضع او را بهم ریختند به نیزه عمو را بهم ریختند به تیغی گلو را بهم ریختند کشیدند و مو را بهم ریختند حرامی همه پشت هم آمدند پس از او ارازل حرم آمدند پس از او دل زار خواهر شکست یتیمی زمین خورد و از پر شکست و سیلی چنان خورد که سر شکست که دندان شیریِ دختر شکست یتیمی عمو گفت او را زدند چه کج رویر نیزه عمو را زدند 🔸شاعر: کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش