eitaa logo
مدرسه نبشتن
1.1هزار دنبال‌کننده
187 عکس
87 ویدیو
0 فایل
مجالی برای همنشینی با واژه ها (آموزش نویسندگی) ارتباط با ادمین صفحه نبشتن: @nebeshtan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
«غرض تو از سؤال کردن و سخن گفتن، قبول دل‌هاست_ که در دل‌ها شیرین شوی. چون برعکس می‌شود کار و از آن تغیّر دل‌ها حاصل می‌آید و رنج آن به تو عاید می‌شود، دل روا نمی‌دارد.» 📖 مقالات شمس @nebeshtan
الهی به حرمت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی، دریاب که می توانی... @nebeshtan
«هنرِ بزرگ آن است که روزی خواهد بود جزا و مکافات را در آن جهان و داوری عادل که ازین ستمکاران دادِ مظلومان بستاند. و اگر نبودی، دل و جگرِ بسیار کس پاره ‌شدی.» @nebeshtan
«زندگی آن‌چه زیسته‌ایم نیست، بلکه خاطره‌هایی است که به یاد می‌آوریم تا روایت کنیم.» (‏گابریل گارسیا مارکز) @nebeshtan
درخت خشک به نشو و نما نمی‌جوشد تو را که نیست جنون در سر، از بهار چه حظ؟ @nebeshtan
ای در هوای پاک نگاهت سلام‌ها نامت نداشت سابقه‌ای بین نام‌ها ماهی قلب کوچک ما را گرفته‌ای در موج دست آبی خود صبح و شام‌ها بیرون بیا و چشم مرا هم قدم بزن همسفره‌ی فروتن جمع غلام‌ها... شاعر: ؟ @nebeshtan
حوصله نوشتن ندارم شاید شما هم یکی از این آدم‌هایی باشید که دراین موقعت قرار گرفته‌اند. موقعیت: «حوصله ندارم» زمانی که حوصله انجام دادن یک کار جدی را ندارید اما تا قیامت حاضرید وقتتان را تلف کنید. ولو شدن جلوی تلویزیون یا پرسه زدن‌های بی‌هدف در فضای مجازی و هزار کار بی‌فایده دیگر. این‌جا همان جایی است که حوصله نوشتن را ندارید و به اصطلاح دست و دلتان به کار نمی‌رود. راستش را بخواهید برای همه پبش می‌آید که در چنین موقعیتی قرار بگیرند، بی‌حوصلگی، غم و ناراحتی، ذهن شلوغ با فکرهای جورواجور ... نکته مهم در همه این موارد این است که اگر بخواهید با این موضوع همراهی کنید و برخورد منفعلانه‌ای داشته باشید، قافیه را باخته‌اید و اولین پله از زیر پایتان را برای سقوط فرو ریخته‌اید. فرق آدم‌‌های موفق با دیگران در این است که آدم‌های موفق به «حوصله ندارم»ها توجه نکرده‌اند و در بدترین شرایط به برنامه‌شان پایبند بوده‌اند. پس از این به بعد هر وقت حوصله نداشتی، ناراحت بودی، ذهن مشغولی داشتی، شروع به نوشتن کن و از این تهدید برای خودت فرصتی بساز. فرصتی برای خوب کردن حال خودت. @nebeshtan
«از ایران هیچ خبری نیست. این‌جا هم خبری نیست. بیشتر آن‌ها که دست‌شان به دهن‌شان می‌رسد، آسوده لمیده‌اند. بقیه هم در انتظار روزشماری می‌کنند. و به طور کلی همه وا داده‌اند.» - روزها در راه؛ شاهرخ مسکوب. @nebeshtan
«سیر خورده، گرسنه را مست و دیوانه پندارد.» @nebeshtan
1 (12).mp3
24.25M
مقصود عاشقان دو عالم لقای توست مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست @nebeshtan
«از آرزو کردن دست بردارید و شروع به نوشتن کنید. اگر در حال نوشتن هستید، شما یک نویسنده هستید. بنویس به گونه‌ای که انگار تو محکوم به اعدام هستی و فرصتی هم برای عفو وجود ندارد. طوری بنویس که انگار به لبه صخره چسبیده‌ای، بند انگشت‌های سفیدت، آخرین نفس را می‌کشند و فقط یک حرف آخر برای گفتن داری. مثل اینکه پرنده‌ای هستی که بر فراز ما پرواز می‌کند و می‌توانی همه چیز را ببینی، و لطفا برای رضای خدا چیزی به ما بگو که ما را از دست خودمان نجات دهد. نفس عمیقی بکش و عمیق ترین و تاریک ترین رازت را به ما بگو، تا بتوانیم پیشانی خود را پاک کنیم و بدانیم که تنها نیستیم. طوری بنویس که انگار پیامی از طرف پادشاه داری. یا نکن. چه کسی می داند، شاید شما یکی از افراد خوش شانسی باشید که مجبور نیستید.» (آلن ویلسون واتس) @nebeshtan
نونِ نوشتن 🔸اگر رؤیای نوشتن در سر دارید اما نمی‌دانید نویسندگی را از کجا شروع کنید، این دوره برای شماست. ✔️ برای ثبت نام و کسب اطلاع از شرایط کارگاه به شناسه @nebeshtan_admin پیام بدهید. @nebeshtan
NooneneveshtanPof.mp3
2.31M
توضیحاتی درباره دوره نون نوشتن برای آشنایی بیشتر با این دوره و روند برگزاری کارگاه حتماً‌ این فایل صوتی را از زبان استاد دوره بشنوید. @nebeshtan
1 (16).mp3
17.95M
《الهی هب لی کمال الانقطاع الیک》 الهی سینه‌ای ده آتش افروز در آن سینه دلی وان دل همه سوز @nebeshtan
هدایت شده از مدرسه نبشتن
شما باید بلد باشید یک خطابه غرّا در وصف یک رویداد یا در رثای یک دوست یا شخصیت مورد علاقه‌تان ایراد کنید. یک نامه فدایت شوم نسبتا طولانی بنویسید و یا اگر در جایی مشغول کاری هستید، یک گزارش مفصل و با آب و تاب بنویسید. شما زمانی در این‌ها موفقید که توانایی بافتن داشته باشد؛ قابلیتی که مهارت نوشتن به شما می‌آموزد. مهارتی که هوش کلامی و دایره واژه‌گانیتان را گسترش می‌دهد و به توسعه زبانتیان کمک می‌‌‌کند. اگر می‌خواهید از دنیای آدم‌های معمولی فاصله بگیرید و اثرگزار باشید، مهارت نوشتن را بیاموزید. @nebeshtan
✍️یک تمرین عالی برای نوشتن ▫️یک ذهن تربیت‌شده می‌داند که از راه‌های بسیار می‌توان به موضوع‌های متنوع دسترسی پیدا کرد. یکی از این راه‌ها تقسیم‌بندی پدیده‌ها بر اساس ویژگی‌ها و صفت‌های آنهاست. برای دستیابی به این منظور، ابتدا فهرستی از صفت‌های مختلف تهیه می‌کنیم؛ صفت‌هایی مثل: سرد، گرم، تاریک، نرم، درخشان، ایستا، زودگذر، طولانی، کوتاه، شگفت‌انگیز، دور از دسترس، کمیاب، جادویی، رؤیایی، آسمانی، زمینی و... سپس در مقابل هر صفت، پدیده‌هایی را که دارای آن صفت هستند، فهرست می‌کنیم و می‌آوریم. بر این اساس برخی پدیده‌ها ساکن هستند, مثل: کوه، مجسمه، ساختمان، سنگ، آسمان، دشت، کویر... برخی متحرک، مثل: ابر، طوفان، باد، تاریخ. جامعه، تفکر... برخی ساکن و متحرک، مثل: دریا، شب، روز، ماه، خورشید، انسان، فصل‌ها برخی نرم مثل: مهربانی، حریر، یکدلی، محبت، عاطفه، آرامش... برخی درخشان مثل: راستی، نور، خورشید، صبح، طلوع... تاریک مثل: دروغ، دیو، نامردی، بی‌مهری، کژفهمی... سرد مثل: خونسردی، بی‌تفاوتی، زمستان، مرگ، خیانت... گرم مثل: خونگرمی، عاطفه، عشق... روشن مثل: روز، صداقت، آزادی، امید، فردا، خوشبختی، آرزو، شادی... دور مثل: ابدیت، آرزو، گذشته، تاریخ، ستاره‌ها... نزدیک مثل: اکسیژن، زندگی... بزرک مثل: شکوه، اقیانوس، کهکشان، هستی... کوچک مثل: غصه، حسد، ترس، حماقت... طولانی مثل: انتظار، خیال. راه، درد، ظلم... زودگذر مثل: عمر، شادمانی، دلخوری، شب، جوانی... ایستا مثل: مجسمه، سنگ، یخبندان، تعصب، دیوار، مانع، خواب، مرداب... پویا مثل: آب، رود، رویش، وسعت، راستی، صداقت، الفبا، زبان، تاریخ... (کتاب سازه‌های نوشتن، سیاوش پیریایی) ✅تمرین: یک فایل یا دفترچه‌ای کوچک را به این تمرین اختصاص بدهید. با مداومت در این تمرین، به‌ تدریج می‌توانید در نوشته‌های مختلف از تشبیه‌های بکری که ساخته‌ اید، استفاده کنید. @nebeshtan
«اولین احساس من این بود که هیچ راهی برای ادامه دادن وجود ندارد. نوشتن مثل ریاضی نیست. در ریاضیات، دو به علاوه دو همیشه برابر است با چهار، صرف نظر از خلق و خوی شما. با نوشتن، احساس شما همه چیز را تغییر می دهد.» (استفنی مایر) @nebeshtan
هدایت شده از مدرسه نبشتن
برای نوشتن الزاما شما نباید در متن جامعه حضور داشته باشید و آن‌چه را که می‌بینید گزارش کنید. یک بخش قابل توجه در عالم نویسندگی قدرت تخیل است. شما بدون تخیل، توانایی استخدام کلمات و تصاویر را نخواهید داشت. شما با قدرت تخیلتان باید بتوانید به گونه‌ای اتفاقات را گزارش و تصویر کنید که شنونده خودش را در آن فضا احساس کند. لطفا زمان‌هایی را برای تمرین و تقویت قوه تخیلتان اختصاص بدهید. پرنده خیالتان را به پرواز درآورید. خودتان را در فضاها و امکنه مختلف تخیل و تصویر کنید. خودتان را جای افراد مختلف و شغل‌ها و موقعیت‌های مختلف قرار بدهید. حالا اجازه بدهید تخیلاتتان روی کاغذ جان بگیرد. @nebeshtan
اگر میخوای مهارت نویسندگی‌رو کنار یه استاد کار بلد با شرایط کارگاهی خیلی عالی و یه تخفیف عالی یاد بگیری همین الان ثبت نام کن✨ تخفیف ویژه عید فطر رو از دست ندین اطلاع از شرایط کارگاه و ثبت نام: @nebeshtan_admin
هدایت شده از مدرسه نبشتن
اگر به این دلیل که نوشتن را کار سختی می‌دانید و یا فکر می‌کنید که به اندازه کافی خوب نمی‌نویسید، نوشتن را ترک کنید؛ نتیجه این سرکوب را در جای دیگری خواهید دید. شاید معتاد چیز دیگری شوید و یا اعتماد به نفستان را از دست بدهید و برای همیشه خودتان را دست کم بگیرید. @nebeshtan
آدم غرب‌زده شخصیت ندارد. چیزی است بی‌اصالت. خودش و خانه‌اش و حرف‌هایش بوی هیچ چیزی را نمی‌دهد. بیشتر نماینده‌ی همه‌چیز و همه‌کس است. @nebeshtan
«روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای گریوه‌ای سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی‌آمد و گفت: چه نشینی که نه جای خفتن است؟ گفتم: چون روم که نه پای رفتن است؟ گفت این نشنیدی که صاحب‌دلان گفته‌اند: رفتن و نشستن، به که دویدن و گسستن.» گلستان سعدی، باب ششم @nebeshtan
کارکردهای زبان زبان وقتی از کارکردهای خود بیفتد، خصایصش را از دست می‌دهد. یک مثال سردستی از شاهنامهٔ فردوسی می‌آورم تا حرفم را روشن کرده باشم: فریدون برآشفت و بگشاد گوش ز گفتار مادر برآمد به جوش دلش گشت پُر‌درد و سر پُر ز کین به ابرو ز خشم اندر آورد چین چنین داد پاسخ به مادر که شیر نگردد مگر بازمایش دلیر کنون کردنی کرد جادوپرست مرا برد باید به شمشیر دست بپویم به فرمان یزدان پاک برآرم ز ایوان ضحاک خاک می‌بینید که تقریباً تمامی افعال به‌کاررفته ترکیبی‌ است و با عوامل و عناصر مادی و ملموس ساخته شده است: گوش‌گشادن، دل پُردرد گشتن، سر پُر ز کین گشتن، به ابرو از خشم چین اندر آوردن، شیر به آزمایش دلیر گشتن، به شمشیر دست‌بردن، از ایوان خاک برآوردن. حتی در آنجا که به‌ظاهر نشانی از عنصر محسوس نیست، آنچه به ذهن متبادر می‌شود، محسوس است. مثل «به جوش برآمدن» که از صفت آب، وقتی که گرما می‌بیند، گرفته شده است. یا حتی اگر بخواهیم باریک‌نظری به خرج دهیم و مته به خشخاش بگذاریم، می‌توانیم در ریشهٔ فعل پوییدن دقیق بشویم که از واژهٔ «پا» درست شده است. به‌مرور، هرقدر که ما از سرچشمهٔ زبان فارسی دور شدیم، از این جوهره هم دور افتادیم. مثلاً جای گردن‌نهادن، گفتیم اطاعت‌کردن؛ جای چشم به راه بودن، گفتیم منتظربودن؛ جای دستگیری، گفتیم امداد؛ و جای چشم‌پوشی گفتیم بی‌اعتنایی و جز این‌ها. 📖قاسم هاشمی‌نژاد، کتاب ایوب، تهران: هرمس، پیشگفتار. @nebeshtan
آموزش، بزرگ‌ترین سرمایه گذاری بعضی‌ از ما یا در یک رویای دایمی و همیشگی به سر می‌بریم که پایانی ندارد؛ مثل آرزوی یک روز خوب و دنیای بهتر و اوضاع بر وفق مراد. و یا صبح تا شب می‌نالیم و به زمین و زمان بد و بیراه می‌گوییم و تمام مشکلات و کاستی‌های زندگیمان را به گردن این و آن می‌اندازیم؛ مثلا بی این که نظم و اراده ثابتی حتی در مسواک زدن داشته باشیم و به کوچک‌ترین حرکت نظام‌مند در مسیر تغییر و توسعه خودمان پای‌بند باشیم از تمامی نظام‌ها و آدم‌های پیرامونی خودمان ایراد می‌گیریم که کارشان را بلد نیستند و یا درست انجام نمی‌دهند و بالاخره کی قرار است این مشکلات حل شود. وبه طور کلی همیشه دنبال یک عامل بیرونی برای همه چیز می‌گردیم در حالی که هیچ وقت به این فکر نمی‌کنیم‌ که خود ما در کجای این قصه قرار داریم. با این که آفریننده ما بازگشت هر تغییر و توسعه‌ای را به اراده، حرکت و تلاش خود انسان منوط می‌داند. آن‌جا که می فرماید: «برای انسان چیزی جز نتیجه تلاش او حاصل نمی‌شود»1و «خدا حال قومى را تغيير نمى‏ دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند»2 پس وقتی سنگ بنای تغییر مثبت و رشد و توسعه ایجاد تغییر در خود انسان است؛ بزرگ‌ترین کلید موفقیت در این مسیر، توسعه فردی است که این مهم حاصل نمی‌شود مگر به آموزش و کسب مهارت. در نتیجه بزرگ‌ترین سرمایه‌گذای هر شخص در مسیر توسعه فردی، سرمایه گذاری در امر آموزش و کسب مهارت است. 1. نجم، 27 2. رعد،11 @nebeshtan