eitaa logo
نگاهی نو
2.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
33 فایل
✍️ کنکاشی نو در ایران باستان 👈 اینجا از ایران و اسلام می‌گوییم آن گونه که بود... آن گونه که هست... 🇮🇷 صادقانه و بدون تعصب 🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282 ارتباط با ما: @coment_negahynov
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اصرار کودکان عراقی برای پذیرایی از زائران ایرانی #حب_الحسین_یجمعنا #اربعین 🌸 @Negahynov
✨ خورشیدنیایش ✨ (قسمت چهارم) 📎 لینک قسمت سوم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6852 تعداد صفحه‌های گات‌ها زیاد نیست. اما چند روز از وقت من، صرفِ جستجو در آن، شد. هم فهم بعضی از عباراتش برایم سخت بود و هم چیزی را که به دنبالش بودم، پیدا نمی‌کردم. ☹️ با خودم گفتم: «نباید ناامید بشی. فکر کنم تندتند خوندی؛ یه چیزایی از دستت دررفته»! این بار، باید حرف به حرفش را زیر و رو می‌کردم. باید به جای ذره بین، میکروسکوپ به دست می‌گرفتم تا نقطه‌ای هم از چشمم مخفی نمانَد.🔬 یکی دو روز دیگر هم به همین ترتیب گذشت. کار داشت برایم خسته‌کننده می‌شد. اما به خودم روحیه می‌دادم و بارها صحنه‌ای را مجسم می‌کردم که من در کلاس فیزیک کنفرانس دارم و با افتخار، از معجزات علمی اشو زرتشت می‌گویم! 😎 خیالش هم آن قدر جذاب بود که نمی‌گذاشت دست از مطالعه بکشم. 🌸 @Negahynov چند روز بعد، دور دوم خواندن گات‌ها هم تمام شد. حسابی توی ذوقم خورده بود. 😔 هیچ سخن جذاب علمی‌ای پیدا نکرده بودم... و بدتر، آن‌که بعضی حرف‌هایش هم برایم عجیب و ناپذیرفتنی بود! احساس کردم گره کار به دست هیربد باز می‌شود. تلفنی کمی از ماجرا را برایش گفتم. البته فقط کمی. در همین حد که «دنبال معجزه‌های علمی اشو زرتشت می‌گردم. مخصوصاً درباره نجوم! مثل همون چیزایی که توی قرآن هست... دو بار گات‌ها رو خوندم. ولی چیزی پیدا نکردم. می‌تونی کمکم کنی یا از بابات بپرسی؟» 🙄 هیربد قول داد که خیلی زود، دست پر به سراغم می‌آید. 💪 🌸 @Negahynov خیلی زود نیامد. ولی وقتی که آمد، چشمانش برق می‌زد. معلوم بود که دست پر آمده است. 😍 نیمه‌های ماه بهمن بود. آن شب خانواده هیربد را برای شام دعوت کرده بودیم. من و هیربد در یک طرف سالن پذیرایی که کمی از صدای گپ و گفتِ دو خانواده فاصله داشت، مشغول صحبت شدیم. هیربد گفت: «بیا ببین چی برات آوردم: توی اوستا، کروی بودن زمین مطرح شده!» 🌍 از خوشحالی به هوا پریدم و با جیغ گفتم: «واقعاً»؟! 😍😍😍 ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
📸 دست‌نوشته مردم عراق برای پذیرایی از زائران ایرانی #اربعین #عراق ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نگاهی نو
💐 سلام و عرض خوش آمد خدمت اعضای جدید #️⃣ های پرکاربرد کانال، جهت دسترسی آسان‌تر شما به مطالب و موضوعات کانال 👇👇 🌸 @Negahynov
انتشار ناپاکی تا سه گام 😳 #احکام #دشتان #زن_در_آئین_زرتشت ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
نگاه به آتش ممنوع 🔥 #احکام #آتش #دشتان #زن_در_آئین_زرتشت ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ خورشیدنیایش ✨ (قسمت پنجم) 📎 لینک قسمت چهارم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6864 از خوشحالی به هوا پریدم و با جیغ گفتم: «واقعاً»؟! 😍😍😍 توجه دو خانواده به سمت ما جلب شد. کمی خجالت کشیدم و مشغول بازی با انگشت‌هایم شدم. ☺️ ولی دل توی دلم نبود. منتظر بودم که هیربد زودتر حرفش را ادامه بدهد. هیربد به خانواده توضیح داد که: «چیزی نیست. یه قسمت از اوستا رو براش گفتم. ذوق کرده!» 😅 و بعد، رو به من کرد و با نگاهی به دفترچه یادداشتش گفت: «مهریَشت (۱۰)، بند نود و پنج: «زمینِ پهناورِ گوی‌سانِ دورکرانه» (۱۱) 😎 با ذوق، دفترچه را از دستش کشیدم و گفتم: «بذار ببینم!» 😍 دو سه بار همان یک جمله را خواندم و کیف کردم! بعد، دویدم و به سمت اتاقم تا کاغذ و خودکار بیاورم و آن را بنویسم. ✍️ 🌸 @Negahynov عبارت مهریَشت را با آدرس دقیقش یادداشت کردم و زیر کلمه «گوی‌سان» خط کشیدم. بعد پرسیدم: «بازم داری؟» هیربد دفترچه را از دستم گرفت؛ ورق زد و گفت: «بفرما، اینم یکی دیگه: «اَرت یشت (۱۲)، بند ۱۹: آن که به هنگام زادن و بالیدنش اهریمن از این زمینِ پهناورِ گوی‌سانِ دورکرانه بگریخت.» (۱۳) 🌎 خندیدم. آمدم بگویم «اینم که همون موضوعه! دیگه چی داری؟» ولی قبل از این که حرفی بزنم، ادامه داد: «تازه توی بُندَهِش (۱۴) هم اومده: زمین را آفرید گِرد» (۱۵) آن موقع، اشکال استناد هیربد به یشت‌ها را به دلیل ذوق و شوقی که داشتم، متوجه نشدم. اما باید بگویم استنادش به بندهش، یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتش بود و شروعِ دردسرهای زیادی برای من و خودش شد❗️ 🌸 @Negahynov همه‌ی آنچه هیربد آورده بود، همین سه جمله بود (که هر سه هم یک موضوع داشتند). تلاش روزهای بعد من برای به دست آوردن مطالب جدید از طریق او هم بی‌جواب ماند. با خودم گفتم لابد فرصتش را ندارد یا بلد نیست یا به قول خودش، همین یکی برای کم نیاوردن جلوی بچه مسلمان‌ها کافیست، یا... 🤔 این طور شد که تصیم گرفتم دوباره خودم دست به کار شوم. 🤓 چون هرچه فکر کردم، دیدم هنوز مطالبم برای ارائه یک کنفرانس کوتاه در کلاس فیزیک کافی نیست. ❌ 🌸 @Negahynov 📚 پ ن: ۱۰- قسمتی از اوستا که در فصلی به نام «یَشت‌ها» جای دارد و به ستایش ایزد مِهر می‌پردازد. ۱۱- اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، ج ۱، ص ۳۷۶ (مهریشت، کرده ی بیست و چهارم، بند ۹۵) ۱۲- قسمت دیگری از یشت های اوستا ۱۳- اوستا، جلیل دوستخواه، ج ۱، ص ۴۷۱ (اَرت یشت، کرده ی دوم، بند ۱۹) ۱۴- بُندهش، نوشته‌ی موبدی به نام فرنبغ دادگی، از آثار زرتشتیان در قرن سوم هجری است که چگونگی خلقت را بر اساس باور و اسطوره‌های زرتشتی روایت می‌کند. ۱۵- بندهش، فرنبغ دادگی، ص ۴۰ ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 بانویی که شکارچی تانک بود! #دفاع_مقدس #زن_در_اسلام @Drsalaam 🌸 @Negahynov
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عجایب آیات قرآن 😳👌 #قرآن #اسلام ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
زنان طلبه در دفاع مقدس 🌹 #دفاع_مقدس #شهدای_روحانی #زن_در_اسلام ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨ (قسمت ششم) 📎 لینک قسمت پنجم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6875 باید از همان سرنخ‌هایی که هیربد داده بود، شروع می‌کردم. اول از همه، یشت‌ها... 📚 جالب است که ما اصلاً اوستای کامل را در خانه نداشتیم! نفری یک «خُرده اوستا» (۱۶) داشتیم که شامل نمازها و دعاها می‌شد؛ و البته معمولاً هم خاک گرفته بودند؛ غیر از خرده اوستای مادرم که تقریباً هر روز استفاده می‌شد. 😇 گات‌ها را هم در یک کتابچه جداگانه داشتیم. همان که من چند روز پیش از صحبت با هیربد، دو بار، از اول تا آخرش را خواندم... 🌸 @Negahynov یادش بخیر، همان روزها که در تکاپوی پیدا کردن و مطالعه یشت‌ها بودم، در مدرسه اعلام کردند که برای سفر مشهد در تعطیلات عید، ثبت نام می‌کنند. 😇 فائزه که از علاقه من به امام رضا خبر داشت، پیشنهاد کرد که دوتایی با هم ثبت نام کنیم. من هم با کمال میل استقبال کردم. 👌 بارِ قبل که به مشهد رفته بودم، دو سال پیش از آن بود. هنوز در یزد بودیم. اواخر مردادماه بود. با مادر و زن‌عمو رفتیم؛ خیلی هم خوش گذشت. 😇 اصلاً مگر می‌شد مشهد برویم و خوش نگذرد؟!... سفر نوروزی‌مان با فائزه هم خیلی خاطره‌انگیز بود. 👌 در مسیر حرم، از یکی از مغازه‌ها یک چادر خریدم. پر از گل و پروانه و رنگ... 🌸🦋🌈 فائزه هم خوشش آمد و سلیقه‌ام را تحسین کرد. با این که خودش چادر مشکی پوشیده بود، یکی از همان چادرهای زیبا هم خرید. هر بار که با هم حرم می‌رفتیم، توی قسمت بازرسی، چادرش را عوض می‌کرد. می‌شدیم مثل دو تا خواهر دوقلو... شاید هم دو پروانه دوقلو... و در هوای حرم، پر می‌گرفتیم... 😌 🌸 @Negahynov «خانم... دخترم... خوابت برده باباجون؟! رسیدیم فرودگاه امام!» صدای راننده، من را از خاطراتی که در آنها غرق شده بودم، بیرون کشید. با دستپاچگی گفتم: «ببخشید... اصلاً حواسم نبود!» 😓 با عجله از توی کیفم پول درآوردم و دادم به راننده؛ و زود پیاده شدم. وااااای خدای من! داشتم چه کار می‌کردم! خوب شد که رسیدیم. خوب شد که صدایم زد! 😰 من الآن دو سال و چند ماه است که از همه‌ی آنچه به دین و دین‌داری مربوط می‌شود، فراری‌ام! ❌ حالا در آستانه‌ی کنده شدن از این فضا و زمان و مکان، نباید بگذارم که این رشته، دوباره گره بخورد! ✋ 🌸 @Negahynov 📚 پ ن: ۱۶- فصلی از اوستا که گزیده‌ای از نیایش‌های موجود در سایر فصل‌ها را (احیاناً با اضافاتی) در بر گرفته است. ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
جبر و اختیار در دین اسلام و زرتشت #موبدان_ساسانی #اوستا #ایران_باستان #باستان_گرایی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
موبد خورشیدیان و بیان ارادت زرتشتیان به امام حسین(علیه السلام) (ع) ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عصبانیت شبکه های وهابی از حضور پر شکوه سنی و شیعه در پیاده روی #اربعین #حب_الحسین_یجمعنا @Drsalaam 🌸 @Negahynov
وقتی که رضایت زن شرط نیست😔👆 #زن_در_آئین_زرتشت #احکام_غیر_عقلایی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨ (قسمت هفتم) 📎 لینک قسمت ششم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6884 راننده پیاده شد و چمدان را از صندوق عقب درآورد. دوباره تشکر کردم و به طرف در ورودی فرودگاه راه افتادم. بعد از عبور از بازرسی، رفتم سراغ مراحل خسته‌کننده چک کردن پاسپورت و ویزا و تحویل کارت پرواز. 😕 در صف که ایستاده بودم، یک بار توی کیفم را چک کردم... جای مامان خالی است که بگوید: «یسنا جان، یه بار دیگه چک کن که چیزی رو جا نذاشته باشی...» 😊 🌸 @Negahynov آقایی که جلوی من در صف ایستاده، کمی سخت راه می‌رود. اگر هیربد این‌جا بود، حداقل بیست جلسه فیزیوتراپی برایش تجویز می‌کرد؛ پول سه جلسه اول را هم یک‌جا می‌گرفت! 😁 همان طور که در صف ایستاده بودم، دوباره خاطرات گذشته به ذهنم هجوم آوردند: ده روز بعد از سفر مشهدی که آن سال با فائزه داشتیم، در روز سیزده بدر، پای من پیچ خورد. 😫 آن موقع هیربد دانشجوی سال دوم فیزیوتراپی بود. آمد؛ نگاهی انداخت و گفت: سه جلسه فیزیوتراپی می‌خواد!!! گفتم: «به شرط این که همون جلسه اول، برام بندهش بیاری!» 😉 وقتی که آن روز هم طفره رفت و سعی کرد بهانه بیاورد، حسابی مشکوک و کنجکاو شدم. 🤔 اوستا را هم که قبل از عید برایم آورد، با صد بار اصرار و یادآوری و خواهش، بالاخره راضی شده بود بیاورد! 🌸 @Negahynov از سیزده بدر که برگشتیم، مستقیم رفتم توی اتاقم و با همه خستگی‌ای که داشتم، اوستا را از توی قفسه کتاب‌ها درآوردم. 📚 نگاهی به جلد کتاب انداختم: «اوستا کهن‌ترین سرودها و متن‌های ایرانی گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه» فهرست جلد اول را به سرعت نگاه کردم تا رسیدم به یشت‌ها. 📖 با دیدن عناوین یشت‌ها، لبخند رضایتی زدم. 😊 با یک نگاه، نام چندین ستاره و سیاره در بین اسامی بیست و یک یشت اوستا به چشمم آمد: خورشید یَشت، ماه یشت، تیر یشت، مهر یشت، بهرام یشت... 😍 🌸 @Negahynov دستم را گذاشتم روی مهریشت و روی نقطه‌چین‌ها حرکت دادم تا رسیدم به شماره صفحه: ۳۵۳. 👆 همان‌جا کنار قفسه کتاب‌ها نشستم روی زمین و کتاب را ورق زدم تا رسیدم به صفحه مورد نظر. بعد هم ورق زدم تا برسم به بند ۹۵؛ همان‌جا که از کروی بودن زمین گفته. 👏👏 ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
شکنجه ای معروف به «نه مرگ» در زمان ساسانیان 😱😱 #ساسانیان #ایران_باستان #باستان_گرایی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «» یا «تعفن»! ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨ (قسمت هشتم) 📎 لینک قسمت هفتم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6893 بند ۹۵، ابتدای کَرده‌ی بیست و چهارم بود و سطر اولش فقط نقطه چین گذاشته شده بود! 😳 از خط دوم شروع کردم به خواندن: «آن که پس از فرو رفتن خورشید، به فراخنای زمین پای نهد. هر دو پایانه‌ی این زمینِ پهناورِ گوی‌سانِ دورکرانه را بسپاود و آنچه را در میان زمین و آسمان است، بنگرد.» (۱۷) هاج و واج به این جملات نگاه کردم! 😳 چند بار دیگر هم بند ۹۵ را خواندم؛ ولی احساس کردم چیزی از آن متوجه نمی‌شوم! 🌸 @Negahtnov تکه کاغذی لای آن صفحه گذاشتم و دوباره فهرست را نگاه کردم. گفتم شاید کلمات اَرت یشت را بهتر بفهمم. اَرت یشت (یا اَشی یشت) را پیدا کردم ورق زدم تا به بند ۱۹ برسم. در بین بندهای قبل، باز هم سطر کاملی پر از نقطه چین به چشمم آمد! بند نوزدهم ارت یشت این‌طور آغاز می‌شد: «آن که به هنگام زادن و بالیدنش، اهریمن از این زمینِ پهناورِ گوی‌سانِ دورکرانه بگریخت.» (۱۸) بند ۱۹ ‌را که تا پایان خواندم، فهمیدم که دارد درباره «سِپیتمان زرتشت» یا همان اشو زرتشت خودمان حرف می‌زند. ❤️ از این‌که عبارت بند ۱۹ ارت یشت را فهمیده بودم، روحیه گرفتم. 😎 تکه کاغذی هم لای آن صفحه گذاشتم و دوباره برگشتم به مهر یشت. 🌸 @Negahynov نگاهی به قبل و بعد بند ۹۵ انداختم. بند ۹۴ گفته بود: «این‌چنین بشود که تو ای مهر فراخ‌چراگاه! اسبان ما را نیرو و ما را تندرستی بخشی تا ما دشمنان را از دور بازشناسیم و بتوانیم در برابر هَمِستاران از خود پَدافَند کنیم و همستارِ بداندیشِ کینه‌ورز را از پای درآوریم و شکست دهیم.» (۱۹) آخرین خط این بند هم یک ردیف نقطه چین بود! 🤔 رفتم به ابتدای مهر یشت: خشنودی «مهرِ» فراخ چراگاه و «رام» بخشنده‌ی چراگاه خوب را. «یَثَه اَهو وَیرْیو...» (۲۰) که زَوت مرا بگوید. «اَثارَتوش اَشاتْ چیتْ هَچا...» که پارسا مردِ دانا بگوید... (۲۱) 🌸 @Negahynov مادرم وارد اتاق شد و با تعجب گفت: «یسنا! داری چی کار می‌کنی؟! 😳 چرا هنوز لباساتو عوض نکردی؟! زود باش، شام حاضره. 😠» جلد کتاب را نشانش دادم و گفتم: «دارم اوستا می‌خونم». 😉 لبخند رضایتی زد و با لحنی که همچنان کمی شاکی بود، گفت: «زود بیا تا غذا یخ نکرده!» 🌸 @Negahynov سر میز شام، همه حواسم به مهر یشت بود. غذایم را زود تمام کردم و در مقابل چشم‌های متعجب بابا و مامان به اتاقم برگشتم. 🚶🏻‍♀️ جمشید که آن موقع ۱۲-۱۳ ساله بود، خندید و گفت: «ای تنبل! مشقای مدرسه‌تو گذاشتی برای شب آخر؟!» 😜 برگشتم و با درآوردن شکلکی، حرصم را خالی کردم! 😬 و زود داخل اتاق رفتم و در را بستم. 🌸 @Negahynov 📚 پ ن: ۱۷- اوستا، جلیل دوستخواه، ص ۳۷۶ ۱۸- همان، ص ۴۷۱ ۱۹- همان، ص ۳۷۶ ۲۰- یکی از معروف‌ترین دعاهای زرتشتیان که به زبان اوستایی خوانده می‌شود. ۲۱- اوستا، جلیل دوستخواه، ج ۱، ص ۳۵۳ ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ ادعا یا اعتراف یهود: کشتار مردم در سراسر ایران بزرگ 😈 #پوریم #یهود #باستان_گرایی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا