✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سیام)
#داستان
📎 لینک قسمت بیست و نهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7190
حالا نیمساعتی هست که دارم توی صحنها قدم میزنم.
بدون عجله و آرام، روی همه جزئیات، دقیق میشوم.
از پیچ و تاب اِسلیمی کاشیها تا پیچ و تاب موهای دختربچهها و خطوط چروک صورت پیرمردها و پیرزنها، 🌱
از شکلات توی جیب خادمها که گاهگاهی نصیب بچهها میشود، تا شیرینیِ هم کلام شدن با صاحب این بارگاه که کام جانِ بزرگترها را مینوازد، 😌
و تا همین حاجبادامهای توی کیف خودم که آخرینشان را چند دقیقه پیش خوردم!
از چشمک ستارههای آسمان تا درخشش ستارههای روی زمین؛
از دلرباییِ خورشید گنبد که هیچ وقت غروب نمیکند... ☀️
تا زمزمه قرآن آن دختر نوجوان برای مادربزرگش که: «... إنّی لا اُحِبُّ الآفِلین» (۷۲): من غروب کنندگان را دوست ندارم. 👌
🌸 @Negahynov
از کشمکش درونی خودم بین علم و دین، و خواستنِ هردو با هم (که محال مینماید)،
تا سخنرانی خودمانی این روحانی جوان برای پسرهای نوجوانی که انگار از طرف مدرسه یا یک مرکز علمی آمدهاند... 📣
سخنانی که شنیدنِ چند جمله آن کافی بود تا من را از قدم زدن منصرف کند و تمام وجودم گوش شود:
«... پس بچهها حواستون باشه که علم، شما رو به خدا نزدیکتر میکنه.
توی قرآن، خداوند بارها سفارش میکنه که بِرید علم یادبگیرید؛ برید فکر کنید... 📚
روایات معصومین علیهمالسلام هم تا دلتون بخواد، پر هستند از توصیه به علمآموزی.
این امام رضای عزیزتر از جونمون که همه شما هم براش عزیز هستید، معروفه به «عالم آل محمد (ص)...»
🌸 @Negahynov
بچهها با هم بلند صلوات فرستادند و چشمهای زائران نیمه شب صحن آزادی را به طرف خود چرخاندند.
روحانی جوان ادامه داد:
«دوست دارید شبیه امام رضا بشید؟ میخواید امام رضا بیشتر دوستتون داشته باشه؟
اگر آره، پس حواستون به علم و معنویتتون باشه. این دو تا رو اگر خوب و درست بفهمید، همیشه با هم هستند.
معنویت بدون آگاهی، شما رو زیاد بالا نمیبره و حتی ممکنه زمین بزنه؛
علم بدون معنویت هم یه پاش لنگ میزنه و شما رو به مقصد نمیرسونه...» ☝️
دلم یک جوری شد! یک جور جدید! ❤️
شبیه غنچهی گلهای دور حوض صحن که نوکشان باز شده باشد؛
شبیه شیشه عطر یاس همین مغازههای اطراف حرم که درش را یک ذره شُل کرده باشند... 😇
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۷۲- انعام: ۷۶
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و یکم)
#داستان
📎 لینک قسمت سیام:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7210
عالِم آل محمد
شبیه شدن به امام رضا
بیشتر جا گرفتن توی دل امام رضا
تا حالا این طوری فکر نکرده بودم. 🤔
الآن کاری به درست و غلط بودنش ندارم؛ ولی چه قدر قشنگ و خواستنی است! 😍
نگاهی به ایوان طلای صحن آزادی انداختم و نگاهی به گنبدی که کامل دیده نمیشد.
رفتم عقبتر، تا رسیدم به آبخوریهای کنار حوض... باز هم عقبتر رفتم تا گنبد را بهتر ببینم.
با چشمهایی که کمی ریز شده بودند، به گنبد نگاه کردم.
شبیه کسی که میخواهد چیزی را کشف کند؛
شبیه یک کارآگاه. 🔍
بیاختیار زدم زیر خنده. 😁 البته با صدای خیلی آهسته.
با همان خنده و همان چشمهای ریز شده، به امام رضا گفتم:
«ببخشید یه سؤال!
مگه ما با هم شوخی داریم⁉️
الان شما دقیقاً داری با دل من چی کار میکنی؟!»
🌸 @Negahynov
یاد بچگیهایم افتادم.
یاد مادربزرگم که چه قدر دوستداشتنی بود. ❤️
خانهاش در یکی از روستاهای اطراف یزد بود.
هر بار که میدیدمش، چیزی به یادگار از دستش میگرفتم؛ چیزی که مال خودش باشد و رنگ و بوی او را داشته باشد. مثلاً:
چند تا از گلهای کوچکی را که خشک کرده بود و توی کیسه پارچهای ریخته بود، 💐
یا کمی از حنایی را که به سرش میگذاشت،
یا تکهای از پارچههای خیاطیاش را...
دوست داشتم لباسم شبیه لباس گلگلی او باشد.
دوست داشتم دمپاییام همرنگ دمپایی او باشد❗️
کلمههایش را به خاطر میسپردم و گاهی به جا و بیجا، در جملههایم استفاده میکردم... ☺️
خلاصه، آنقدر خوب بود که هر چیزی که مربوط به او بود، دوستداشتنی میشد.
آن قدر توی دلم جا داشت که دوست داشتم هرچه بیشتر، شبیه او شوَم. 😌
🌸 @Negahynov
حالا در این نیمه شب حرم امام رضا، در این لحظههایی که میدانم زود میگذرند و در کمتر از ۲۴ ساعت دیگر، من را در پاریس فرود میآورند، ⏱
چه قدر احتیاج دارم به چیزی که از امام رضا به یادگار ببرم...
و چه احساس غریبی خواهد بود اگر خودم بشوَم همان یادگاری!
«شبیه شدن به امام رضا»، خیالش هم قشنگ است... 😇
🌸 @Negahynov
چیزی به دلم افتاده که جرأتِ به زبان آوردنش را ندارم! 😶
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و دوم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و یکم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7226
چیزی به دلم افتاده که جرأتِ به زبان آوردنش را ندارم! 😶
هیجانِ درون قلبم، ریتم نفسهایم را تغییر داده.
ضربانم هم انگار طور دیگری شده.
دلم یک جوری است!
توضیح دادنی نیست...
فقط آنهایی که دلشان یک جوری هست، میفهمند! 💖
ترکیبی از شوق و اضطراب و ابهام و محبت و شادی و نگرانی را که توی ظرف دل بریزی، چه طوری میشود؟!
دل من الآن همان طوری است!
مثل وقتی که توی آسانسور هستی و شتاب میگیرد!
دلت میریزد؛ خندهات میگیرد؛ شاید کمی هم بترسی...
🌸 @Negahynov
دستهایم را بردم توی آب حوض و کمی آب به صورتم پاشیدم. 💦
بعد دوباره چشم دوختم به گنبد؛ دل را به دریا زدم و با تردید و بریده بریده گفتم:
«عالم آل محمد، تو که نمیخوای من فقط از روی احساس تصمیم بگیرم؛ درسته؟ 🙄
اون آقای روحانی چند دقیقه پیش داشت میگفت: علم، آگاهی، فکر؛ درسته؟
یعنی همین چیزایی که من رو از دین زرتشت دور کرد، ممکنه من رو به دین و خدا و... شما نزدیک کنه؛ درسته؟»
یک دفعه چیزی مثل برق از ذهنم گذشت و اضطرابم را ده برابر کرد! 😰
با جملههای کوتاهی که آخرشان را میکشیدم، گفتم:
«اگه من رفتم قرآن رو با ترجمههای مختلفش خوندم،
اگه کتابای دینی مسلمونا رو خوندم، 📚
اگه سؤالا و اشکالهام رو از موبدها... نه ببخشید، از روحانیهای مسلمونا پرسیدم،
اگه قانع نشدم،
اون وقت...
اون وقت بازم رابطه ما سر جاش هست دیگه؟
آخه من همیشه گفتم: امام رضا که فقط مال مسلمونا نیست.
درست گفتم دیگه؟...»
🌸 @Negahynov
سکوت کردم... سنگین و طولانی و پر از اضطراب... 😶
انگار کنار حوض صحن آزادی، منجمد شدهام!
ذهنم مثل کسی که دنبال جواب سؤالهای امتحان میگردد، دارد با عجله، همه خاطرات را ورق میزند؛ همه خاطراتی که نشانی از امام رضا دارد... 📖
خاطراتی که دست زمان، زورش نرسیده تا روی آنها غبار فراموشی بپاشد؛ آنقدر پررنگ و زنده هستند که گویا همین الآن دارند دوباره اتفاق میافتند...
انگار همین الآن من پنج ساله هستم و برای اولین بار قدم به حرم گذاشتهام. 👧🏻
طعم ترش و شیرین شکلاتی که در آن سفر دیگر، از دست خادمی گرفتم، همین الآن زیر زبانم است. 😋
گویا همین حالا کلاس اول راهنمایی هستم و با مامان و زنعمو داریم از بازار رضا عطر میخریم. 💐
با فائزه انگار همین حالا مثل خواهرهای دوقلو با چادرهایی پر از گل و پروانه و رنگ وارد حرم شدیم. 🦋
گویا در همین لحظه کنار مامان بزرگ نشستهام و آن خادم مشهدی دارد با پسر جوانی میگوید:
«امام رضایه دیگه بابا جان. مثل مو و شما که نیست! اصلاً از اسمش معلومه دِگه؛ زود راضی مِرِه (۷۳).
به قول شاعر، با کریمان کارها دشوار نیست. 👌
وَخِه (۷۴) یَره، وَخه یاعلی رِه بگو؛ خودش کمک میکنه. اصلنم بد به دلت راه نده...» 😇
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۷۳- میشه
۷۴- برخیز، پاشو
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
هدایت شده از نگاهی نو
نماینده اسبق مجلس فرانسه از رابطه قرآن و علم میگوید. 😇
#قرآن
#علم
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و سوم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و دوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7243
به همان سرعتی که حالم بد شده بود، خوب شدم! 😌
انگار دوباره خون درون رگهایم جریان پیدا کرد...
با لبخند رضایت و خیال راحت، چشم چرخاندم و اطرافم را نگاه کردم.
بعد، مستقیم راه افتادم به سمت خادم میانسالی که سمت راست صحن، کنار ایوان لاجوَردی رنگ ایستاده است. ایوانی که به بست شیخ حر عاملی راه دارد.
به طرف ایوان که میروم، انگار راهیِ آسمان هستم. نقش و نگارهای آبی و فیروزهای که چراغهای سبز و آبی رنگ، روی آنها نور میپاشند... ✨
لابد ورودیِ بهشت، شبیه یکی از همین ایوانهاست! 😇
به ایوان که رسیدم، دقیقهای را به تماشای زیباییِ کمنظیرش گذراندم... شاید کمی هم داشتم دلدل میکردم که به سراغ آن خادم بروم یا نه... و اگر رفتم، چه بگویم و چه طور شروع کنم؟! 🤔
🌸 @Negahynov
بالاخره بعد از یک دقیقه، چشم از آسمانِ ایوان گرفتم و چند قدمی به سمت خادم رفتم.
با تردید گفتم: «ببخشید آقا...»
خادم شاید با همان مهربانی که دخترش را صدا میزند، جواب داد: «بفرمایید دخترم» 🙂
گفتم: «اگر یه نفر سؤال دینی داشته باشه، اینجا کسی هست جواب بده؟»
پرسید: «منظورتون سؤال شرعیه؟»
مکثی کردم و گفتم: «نمیدونم! یعنی... مثلاً درباره اسلام و قرآن و این جور چیزا». 🙄
گفت: «آهان، سؤال اعتقادی. بله ما چند تا واحد پاسخگویی به سؤالات دینی داریم. اتفاقاً یکیشون توی همین صحن آزادیه...»
و با اشاره دست، محلی را که باید میرفتم، نشانم داد. 👈
از راهنماییاش تشکر کردم و به طرف واحد پاسخگویی رفتم.
🌸 @Negahynov
در واحد پاسخگویی به سؤالات دینی، دو خانم نشستهاند.
ساعت روی دیوار، یک و پنجاه دقیقه بامداد را نشان میدهد! ⏰
چشمم به ساعت بود که یکی از خانمها گفت: «بفرمایید عزیزم».
همان طور که دم در ایستاده بودم، گفتم: «ببخشید من... یعنی یه نفری... چند تا سؤال دینی داره! شما میتونید بهش جواب بدید؟» 🙄
آن یکی خانم با لبخند گفت: «بفرمایید بشینید. در خدمتتون هستیم.» 🌷
جلو رفتم و روی صندلی نشستم.
گفتم: «یه نفری هست که قبلاً یه دین دیگه داشته؛ حالا میخواد در مورد اسلام تحقیق کنه.
میخواد قرآن رو خودش بخونه و هرجا اشکالی به نظرش رسید، از یکی بپرسه. ضمناً...
ضمناً داره میره خارج!
شما منبعی رو میشناسید که بهش معرفی کنم؟
یا کسی که باهاش در تماس باشه و سؤالاشو بپرسه؟» 🤔
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و چهارم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و سوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7261
خانم اولی که زیر چادرش روسری سرمهای رنگ با نقشهای ریز برجسته پوشیده، گفت: «بله حتماً. هم کتاب بهتون معرفی میکنیم؛ هم کارشناسهایی که باهاشون در تماس باشید. ✅
فقط لطفاً قبلش شما توضیح بدید که اون بنده خدا چرا از دین قبلیش خارج شد و مشکلش دقیقاً چی بود؟»
گفتم: «خلاصهش اینه که دین قبلی با عقل و علمش سازگار نبود؛ نیازهاش رو جواب نمیداد... در واقع چیز زیادی از حقیقت دینش باقی نمونده و تقریباً هرچی هست، حرفهای موبَـ...»
سرفهای کردم و ادامه دادم: «هر چی هست، حرفای روحانیهای دینشون بوده که در طول تاریخ گفتند؛ و مطالب درست و غلطشون با هم قاطیه!» 😕
🌸 @Negahynov
آن یکی خانم که کمی جوانتر از اولی است و حدوداً ۳۵ ساله به نظر میرسد، با لبخند، ظرف شکلات روی میز را به من تعارف کرد. 🍬
خانم روسری سرمهای، گفت: «خب متوجه شدم. حالا ایشون میخواد اسلام رو محک بزنه؛ ببینه آیا همون اشکالات رو داره یا نه. درسته؟»
گفتم: «تقریباً بله. البته غیر از سازگار بودن یا نبودن با علم، میخوام... یعنی میخواد خود اسلام رو هم دقیقتر بشناسه.» 🔍
خانم روسری سرمهای پرسید: «راستی تحصیلات این دوستمون چقدره؟
حوصله مطالعه کردن داره یا ترجیح میده فایل صوتی و کلیپ بهش معرفی کنیم؟»
گفتم: «داره کارشناسی ارشد اخترفیزیک میخونه. 🤓
حوصله کتاب خواندن هم تا دلتون بخواد داره.» 👌
🌸 @Negahynov
گفت: «خیلی عالیه. پس ما دو سه تا کتاب به ایشون معرفی میکنیم که از اینها شروع کنن.» 📚
بعد، مشورت کوتاهی با همکارش کرد و بلند شد و رفت به طرف قفسه کتابها.
خانم جوانتر رو به من کرد و گفت: «کتابها و مقالات مختلفی وجود دارن که میشه به تدریج به ایشون معرفی کرد تا اطلاعاتشون کاملتر بشه. البته کامل و جامع و بینقص نیستن. ولی مطالب ارزشمند زیادی دارن و حتماً براشون مفید خواهد بود. 👌
برای شروع، به نظرمون رسید که کتاب «چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟» (۷۵) رو تقدیمتون کنیم. 📗
کتاب مختصر و مفیدیه و قلمش هم روان هست...»
🌸 @Negahynov
در همین لحظه خانم روسری سرمهای هم دوباره به جمع ما ملحق شد.
کتابی را در دست من گذاشت و گفت: «این هم هدیه ما به شما. 🎁
امیدوارم ازش راضی باشید و جواب بعضی از سؤالهاتون رو از اینجا به دست بیارید.»
همان کتاب «چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟» بود.
با خوشحالی کتاب را گرفتم و گفتم: «خیلی ممنون... بله امیدوارم اون کسی که کتاب رو براش میخوام، جواب سؤالاشو بگیره!» ☺️
خانم روسری سرمهای روی صندلیاش نشست و با لبخند گفت: «بله، انشاءالله». 😉
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۷۵- چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟، حمیدرضا شاکرین، قم: دفتر نشر معارف، چاپ دوم، ۱۳۸۷
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و پنجم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و چهارم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7298
خانم جوانتر یک نسخه از همین کتاب را از روی میز برداشت و ورق زد... بعد از چند لحظه گفت: «مطلبی که حتماً برای دوستمون جالب خواهد بود، اینه که اولین امتیاز اسلام که در این کتاب معرفی شده، خِردپذیری و خردپروریه.
اول، یکی دو تا آیه از قرآن آورده که نشون میدن انتخاب دین باید با تفکر و تعقل انجام بشه...» 👌
روی عجب مطلبی دست گذاشت! 😍
با اشتیاق شروع کردم به ورق زدن کتاب.
متوجه شد و گفت: «صفحه ۱۰۶... خدا میگه: به اون بندههای من که سخنان مختلف رو گوش میکنند و بهترینشون رو انتخاب میکنند، بشارت بده. (۷۶) 💐
خوش به حال این دوستمون که دقیقاً داره همین کار رو میکنه و مخاطبِ بشارت خداوند قرار گرفته.» 😇
🌸 @Negahynov
توی دلم به پهنای صورت، لبخند زدم!! 😊
ولی سعی کردم در چهرهام چیز زیادی معلوم نشود تا بیشتر از این خودم را لو ندهم!
خانم جوان ادامه داد: «چند خط بعدش، این نقل قول از پروفسور لگنهاوزن رو هم ببینید:
چیزی که در اسلام بیش از همه برای من جاذبه داشت، این بود که چهقدر این دین از پرسشهای انسان استقبال میکند و همواره دعوت به تحقیقات بیشتر درباره دین میکند. (۷۷) 👏👏
چند خط پایینتر هم میگه:
مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان بیشتر است. (۷۸)
امتیاز بعدی اسلام که در این کتاب بیان شده، بحث اسلام و علم (۷۹) هست که حتماً براتون... یعنی براشون 😉 جذاب خواهد بود. حالا خودتون سر فرصت بخونیدش.»
🌸 @Negahynov
بعد، نگاهی به من کرد؛ شاید برای این که ببینید حوصله ادامه گفتگو را دارم یا نه. 👀
از اشتیاق من به ادامه صحبت که مطمئن شد، ادامه داد: «یه مطلب مهم که شما بهش اشاره کردید، این بود که گفتید: از دین قبلی اون بنده خدا تقریباً چیزی باقی نمونده و هرچی هست، حرفهای روحانیون دینیشون هست.
این اشکال در ادیان آسمانی دیگه مثل یهود و مسیحیت هم هست. ولی اسلام در این زمینه هم نقطه قوت مهمی داره و اون هم وجود یک کتاب آسمانی هست که کلام خود خدا باشه... بدون هیچ تحریفی. 👌
صفحه ۱۱۰ تا ۱۱۳ کتاب در همین مورد صحبت کرده. با مطالعه این صفحات میبینید که دانشمندان مختلفی هم دقیقاً همین دغدغه شما رو داشتند و در حالی که این ایراد رو به سایر ادیان وارد میکنند، از اسلام به خاطر داشتن یک متن مشخص به عنوان کلام الهی تمجید میکنند. 👏👏
خب دیگه بیشتر از این سرتون رو درد نیارم. خودتون سر فرصت میخونیدش.
فهرست کتاب رو که ببینید، برای مطالعهش مشتاقتر میشید.» 👌
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۷۶- «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر: ۱۷ و ۱۸)
۷۷- چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟، حمیدرضا شاکرین، قم: دفتر نشر معارف، چاپ دوم، ۱۳۸۷، ص۱۰۶
۷۸- همان، ص ۱۰۷
۷۹- همان، ص ۱۰۸
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و ششم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و پنجم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7306
خانم روسری سرمهای گفت: «برای آشنایی بیشتر با اسلام، خوبه که دوستمون با زندگی و اخلاق و رفتار پیشوایان دین اسلام هم آشنا بشن. اول از همه، زندگی خود پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)؛ بعدش هم امامان و حضرت زهرا (علیهم السلام). 💐
اخلاق و رفتار اینها و نگاهشون به خدا و جهان و انسان، اینقدر زیبا بوده که خیلیها با دیدن این اخلاق و رفتار، شیفتهی اسلام میشدند.
ما هم امروز میتونیم با خوندنِ ماجراهایی که از اون زمان نقل شده، این زیبایی و شیرینی رو تا حدی درک کنیم. 😌
شهید مطهری توی کتاب «سیری در سیره نبوی»، گوشههایی از زندگی حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) رو آوردند. این کتاب رو هم حتماً ببینید.» 📘
بعد، یک کاغذ یادداشت برداشت و گفت: «اسم و مشخصات کتاب رو براتون اینجا مینویسم که فراموش نکنید. ✍
فایل این کتاب رو میتونید از اینترنت هم دانلود کنید.»
🌸 @Negahynov
همانطور که داشت نام کتاب را مینوشت، احساس میکردم دارد آدرس یک قنادی را مینویسد!... شاید شبیه یکی از قنادیهای یزد، با شیرینیهایی که طعم و عطرشان دل آدم را میبَرد. 🍪🍩
و حالا انگار پای شیرینی دیگری در میان است... چیزی که شیرینیاش کامِ جان را مینوازد.
چیزی که هنوز آن را نچشیدهام؛ ولی حدس میزنم طعم آب سقاخانه را دارد و عطرِ هوای صحن آزادی را...» 🍃🌺
خانم جوانتر گفت: «با توضیحی که درباره اون شخص مورد نظرتون دادید...»
لبخند معنیداری زد 😉 و ادامه داد: «یه کتاب دیگه هم بهتون معرفی میکنیم که شاید به سؤالات الآنشون زیاد ربطی نداشته باشه؛ ولی دیر یا زود، ممکنه سؤالاتی براشون پیش بیاد یا حرفهایی بهشون زده بشه که این کتاب، پاسخ اونها رو خیلی ساده و روان، بیان کرده. 👌
منظورم کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» هست. این کتاب هم مال شهید مطهریه. واقعاً خواندنیه. فایل پیدیافش هم موجوده.» 📗
🌸 @Negahynov
بعد، رو کرد به همکارش و گفت: «خانم اسماعیلی، لطف میکنید مشخصات این کتاب رو هم براشون بنویسید؟»
خانم روسری سرمهای که تازه فهمیدم فامیلیاش اسماعیلی است، گفت: «بله حتماً...
راستی بذارید آیدی دو تا از اساتید خوب رو هم براتون بنویسم که اگر سؤالی داشتید، باهاشون در ارتباط باشید. 📲
هم در مورد اسلام میتونید ازشون بپرسید؛ هم در مورد سایر ادیان و حتی ایران باستان.»
و همانطور که داشت یادداشت میکرد، شمرده شمرده تکرار کرد: «اســتــاد موســوی و اســتــاد پــاکنیـــت... آیدیشون توی پیامرسانهای مختلف، همینه که نوشتم.» 📝
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و هفتم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و ششم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7348
خانم اسماعیلی کاغذ را به دستم داد و گفت: «خب فکر میکنم برای شروع، همینها کافی باشه. امیدوارم این دوست عزیزمون به لطف امام رضا جواب سؤالهاشون رو بگیرن و راه درست رو با دل آروم و مطمئن انتخاب کُنَن.» 🌱
فکر میکنم هردو، حدس زدهاند که آن شخصی که حرفش را زدهام، خودم هستم! ولی هردو طرف، ترجیح دادیم که به روی خودمان نیاوریم❗️
کاغذ را گرفتم گذاشتم لای کتاب.
همانطور که داشتم کتاب را توی کیفم جا میدادم، صدای آن خادم مشهدی دوباره در گوشم میپیچید که: «امام رضایه دیگه بابا جان... یاعلی رِه بگو؛ خودش کمک میکنه. اصلنم بد به دلت راه نده.» (۸۰) 😌
زل زدم به عکس ضریح امام رضا که روی دیوار اتاق بود و ثانیهای مکث کردم... میدانم که چه قدر حرفهای است در خواندن حرفها از توی چشم آدم!
کیفم را برداشتم و به طرف در حرکت کردم...
چند قدم قبل از خروج از اتاق، یادم افتاد که از خانم اسماعیلی و همکارش نه خداحافظی کردهام و نه تشکر! 😓
🌸 @Negahynov
برگشتم که چیزی بگویم؛ دیدم هردو، ایستادهاند و دارند با لبخند نگاهم میکنند.
خندیدم و گفتم: «ببخشید اصلاً حواسم نبود...»
خانم جوانتر گفت: «حواستون جای درستی بود. 👌 ما هم چیزی نگفتیم که پرت نشه.»
خانم اسماعیلی بلند شد و همانطور که به طرفم میآمد، گفت: «توی همین نگاهها و سکوتها، خیلی خبرا هست...
حالا بذارید اینم یادگاری آخر ما باشه: ما توی دعای جوشن کبیر، به خداوند میگیم: «یا مَن یَعلَمُ ضَمیرَ الصاّمِتین»؛ یعنی: ای خدایی که از دلِ آدمها خبر داری؛ حتی اگر ساکت باشن. ✨
امام رضا علیهالسلام حجتِ و خلیفهی همون خدا هستن. برای همینه که وقتی هیچی نمیگیم هم انگار همه چی رو گفتیم!»
تعبیر قشنگی بود. خندیدم و با شیطنت گفتم: «نکنه شما هم حجتی خلیفهای چیزی هستید! آخه یه چیزایی رو به شما هم نگفتم و خودتون فهمیدید!» ☺️
خندید و گفت: «خب، بالاخره یه چیزایی رو با تجربه میشه فهمید. یه حس و حالهایی رو هم همهمون کم و بیش تجربه کردیم. برای همین، وقتی در دیگران میبینیم، میشناسیمشون.» 😉
بعد برای خداحافظی، دستم را گرفت و گفت: «دعاهای قشنگی از ائمه علیهمالسلام به یادگار مونده. تعدادی از اون ها توی کتابی به نام «مفاتیحالجنان» هست. اگر تونستید، گاهی هم اینها رو ببینید.
هم حال آدم رو خوب میکنن؛ هم به معرفت و شناخت ما نسبت به خدا کمک میکنن.» ✨
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۸۰- ر ک: قسمت سی و دوم:
https://eitaa.com/Negahynov/7243
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و هشتم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و هفتم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7383
بالاخره خداحافظی کردم و از واحد پاسخگویی به سؤالات دینی خارج شدم. ✋
در گوشهای از صحن ایستادم؛ کتابی را که هدیه گرفته بودم، درآوردم و نگاهی به فهرستش انداختم. 📗
عنوانهای جالبی دارد. 👌
بعضی از عنوانها توجهم را بیشتر جلب میکند و سَرَکی به آن صفحهها میکشم. بعد، دوباره به فهرست برمیگردم و عنوانهای بعدی را نگاه میکنم. 👀
همه کتاب، حدود ۱۵۰ صفحه است؛ و چهقدر حرف در این صفحهها دارد! 👌
🌸 @Negahynov
فکر میکنم حدود بیست دقیقه مشغول دیدن فهرست و خطوطی از کتاب بودم.
عادت من در کتاب خواندن، چیزی شبیه عادتم در خوردن غذاهاست!
معمولاً قبل از مطالعه دقیق و جدی کتابها، ناخُنَکی به بعضی از صفحات میزنم. 📖
ناخنک زدنم که تمام شد، کتاب را توی کیفم گذاشتم و ساعتم را نگاه کردم. 🕰
دو و نیم است.
صحن آزادی، خالی که نه؛ ولی خلوتتر از ساعات دیگر است.
گاهِ اُشهین (۸۱) است و چند نفر دارند نزدیک ایوان طلا نماز میخوانند.
چند کبوتر هم در همان حوالی دارند پرواز میکنند... لابد به مقصدِ گنبد. 🕊
جای مامان خالی است که «خورشیدنیایش» بخواند!
و البته خورشیدنیایش را شبها نمیخوانند.
حالا اگر بود، شاید «ماهنیایش» (۸۲) میخواند.
🌸 @Negahynov
دوباره شروع کردم به قدم زدن بین صحنها.
تا صحن انقلاب، فاصله چندانی نیست.
در این فاصله کوتاه، چند بار خودم را تصور کردم که مسلمان شدهام...
چند بار هم همان یسنای زرتشتی سابق شدم...
چند بار اصلاً بی دین ماندم... و چه تناقض عجیبی است «یسنای بیدین»‼️
«یسنا»، اسمی که روی من گذاشتهاند، نامِ اولین نَسکِ اوستا و به معنی نیایش و پرستش است.
با همین فکرها، گاهی در بُهت، گاهی در هیجان، لحظهای مضطرب و لحظهای امیدوار طی شد تا دوباره خودم را در صحن انقلاب، روبهروی گنبد یافتم. ✨
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۸۱- یکی از نمازهای پنجگانه زرتشتیان که زمان آن از نیمه شب تا طلوع آفتاب است (و امروزه اغلب زرتشتیان، آن را به حا نمیآورند).
۸۲- یکی از نیایشهای زرتشتیان
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سی و نهم)
#داستان
📎 لینک قسمت سی و هشتم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/7422
به صحن انقلاب رسیدم
و باز، با نزدیکترین و زیباترین نمای گنبد روبهرو شدم. ✨
دلم بیشتر از هر چیزی سکوت میخواهد.
و تنفس در هوای بهشتی حرم را...
از کنار پنجره فولاد رد شدم و از کنار ایوان طلا...
کفشهایم را به اولین کفشداری تحویل دادم و چند قدمی به عقب برگشتم...
ایوان طلا، من را در آغوش گرفت. 💖
لحظهای بعد، از یکی از درهای طلاییرنگ داخل رفتم.
چند پله... چند قدم... و حالا ضریح در سمت راست من است. 🍃
🌸 @Negahynov
سر چرخاندم به سمت راست... چشمم تار شد!... پلک زدم؛ صورتم خیس شد...
درست مثل همین خانم سمت راستی،
مثل آن دختر نوجوان پایین پلهها،
مثل همان پیرزنی که کمی عقبتر، روی صندلی کوچکی نشسته است،
شبیه آن خانم سیاهپوستی که از طرف ضریح به این سمت میآید...
چهقدر شکل هم شدهایم... چهقدر زیبا شدهایم. 💐
نمیدانم؛ شاید اصلاً شبیه امام رضا شدهایم!
همه ساکتیم یا در زمزمه... حرفهای همدیگر را نمیشنویم و میدانیم!
خدایی که از درون قلب ساکتها خبر دارد، به قول خانم اسماعیلی، حجتی دارد
و این حجت، زائرهایی دارد
و او رنگ خدا را دارد
و این زائرها رنگ او را گرفتهاند... 😌
🌸 @Negahynov
حدود نیم ساعت توی حرم بودم.
سکوت کردم؛ نگاه کردم؛ نفس کشیدم؛ دعا کردم...
و بیرون آمدم.
حواسم هست که هنوز مسلمان نیستم.
حواسم هست که تا مسلمان شدن، به اندازه ساعتها فکر، صدها صفحه مطالعه و صدها سؤال و جواب، فاصله دارم.
و... نمیدانم؛ شاید آخرش هم مسلمان نشوم!
همه اینها را نگه داشتهام برای فرصتی که به همین زودی خواهد بود.
فعلاً فقط میخواهم از بهشتی که فقط در همین گوشه دنیا پیدا میشود، لذت ببرم... 😌
تلفن همراهم را از توی کیفم درآوردم تا چند عکس بگیرم.
خاموش است!
فکر میکنم از همان عصر که سوار هواپیما شدم، دیگر روشنش نکردهام!
گوشی را روشن کردم و زود گذاشتمش روی حالت پرواز، تا تماس و پیامی نیاید!
آخر همه خانواده و دوستان فکر میکنند من دیگر ایران نیستم!
و شروع کردم به کادربندی و گرفتن عکسهایی از زیباترین جای دنیا و خاطرهانگیزترین شب زندگیام. 📸
من اگر هیچ وقت مسلمان نشوَم، باز هم تجربه این شب را از یاد نخواهم برد. 🌷
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
هدایت شده از نگاهی نو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدح ایرانیان در قرآن کریم🌷
#اسلام
#قرآن
#ایران
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرانسیس فورد کاپولا، فیلمساز و کارگردان آمریکایی از اسلام و قرآن میگوید:
🔻ما به خدای بخشنده و مهربانی که اسلام میگوید اعتماد داریم؛ او ما را از فتنه ها نجات خواهد داد
#دین #اسلام #قرآن
#آمریکا #کرونا
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
اسلام از نگاه دیگران (۲) – خاورشناس آلمانی و قرآن کریم
🌸 @Negahynov
بلر، خاورشناس معروف آلمانی، الفاظ و معانی بینظیر قرآن کریم را اینگونه به وصف درمیآورد:
«لغت قرآن فصیحترین لغات عربی و اسلوب آن طوری است که عقلها را به جانب خود مجذوب مینماید و این قرآن الیالابد بیمعارض خواهد شد.»
او مواعظ قرآن را «آشکارا و ظاهر» میداند و معتقد است «هرکه از آیات قرآن پیروی کند، از حیاتی خوش و گوارا پیروی مینماید».[۱]
🌸 @Negahynov
📚 منبع:
[۱] خدمات اسلام به اروپا، عطائی اصفهانی، ص ۸۲
#اسلام
#قرآن
#از_زبان_دیگران
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
#آزادی_بیان
این روزها در کشورهای غربی به اسم آزادی هر کاری میکنند. از ازدواج با همجنس گرفته تا #حیوانیتِ انسانها اما آیا این #آزادی است یا #اسارت ⁉️
حقیقتا آزادی چیست⁉️
چرا هر کار کثیفی را به پای آزادی مینویسند⁉️
این آزادیِ بیان گفتنها، من را یاد یک داستان میاندازد:👇
{یک روز فردی قائل به #جبر(انجام کاری بدون اختیار) بود و میگفت ما مجبوریم و هرکاری که میکنیم از روی جبر است حتی اگر گناه کنیم جبر است.
هراستدلالی که برایش میآوردند نمیپذیرفت و باز میگفت ما مجبوریم...
بالاخره او را پیش عالمی بردند و گفتند: تو با این حرف بزن شاید راضی شد و دست ازین حرفش برداشت🙄
عالم دستور داد تا جان در بدن دارد او را کتک بزنند!!😳
همه تعجب کردند😳
شروع به زدن او کردند. آن مرد گفت چرا من را میزنید⁉️
عالم گفت ما مجبوریم و این #کتک زدن تو از روی اختیار نیست و اگر اختیار داشتیم تو را نمیزدیم😏
آن مرد که زیر کتکها به درد آمده بود، متوجه شد که قائل به جبر بودن یعنی چه!!}
الان اوضاع قائلین به آزادی بدین نحو است😏
هر کاری میکنند میگویند آزادی😏
ما هم مثل همان عالم برخورد کنیم و بگوییم #آزادی_عمل است😎 در برابر #آزادی_بیان😏
آیا #اهانت به دیگران، به تفکر و #اعتقاد دیگران، آزادی بیان است⁉️
چه کسی به شما این اجازه را میدهد⁉️
لعنت بر تفکری که از #قانون_جنگل هم پایینتر است🐒
📖 #قرآن می فرمایید: برخی افراد خود را تا حد #حیوان بلکه پایینتر میبرند.
🌿 https://www.instagram.com/p/CE9rO27pbU8/?igshid=1ocga7kv50s25
🌸 @Negahynov
⭕️ولی ما اینجا یه سری برانداز داریم که به خودشونم شک دارن😐
#اسلام
#قرآن
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✅ با ما همراه باشید...
http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⭕️افرادی که #قرآن میخونن یا حفظ میکنن، کیفیت زندگی بالاتر و سلامت روانی بیشتری دارن و اضطراب و استرس کمتری تجربه میکنن...
اینو #حوزه_علمیه نگفته
سایت pubmed وابسته به کتابخانه ملی پزشکی آمریکا منتشر کرده!
#قرآن
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✅ با ما همراه باشید...
http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍فقط۳٪ قرآن ممنوعیتهاست📖
📍نظر پروفسوری که مسلمان شد
💫 پروفسور جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس آمریکا☝️👇
پروفسور «جفری لانگ» پس از مسلمان شدن، در کتاب (مبارزه برایِ ایمان) میگوید:
"قرآن کتاب مقدسی است که مرا بسیار وابسته، قلبم را تسخیر و مرا تسلیم پروردگارم کرده است.
پروفسور لانگ نه با زور شمشیر اسلام آورده اند! نه مسلمانزاده بودهاند! و نه هر سخن مشمئز کنندهای که اسلام ستیزان مطرح میکنند، بلکه قرآن را به طور کامل و با دقت خوانده، سپس به آیین ناب اسلام روی آوردهاند. امیدواریم، مسلمان شدن این دانشمند آتئیست، عبرت آموز و هدایتگر باشد.
#قرآن
#آتئیست
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✅ با ما همراه باشید...
http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قرآن عربی خوب نیست!!!
رقص عربی چطور ؟!!🤔
#قرآن
#عربی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✅ با ما همراه باشید...
http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا قرآن عربیه؟
اینو دیگه نمیدونستم.
تعداد کلمات موجود در هر زبان
#قرآن
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✅ با ما همراه باشید...
http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282