#برزخ #علم
🔻 یک شخص ماندگار نمیشود مگر اینکه در طول زمان اسبابی برای ماندگاری او مهیا بشود.
🔸 ما در دنیا به همدیگر میگوییم فلانی چند سال عمر کرد؟ و در جواب میشنویم: شصت سال یا هفتاد سال؛ ولی در برزخ اصلاً این قاعده نیست.
🔹 بعضی از افراد وقتی وارد برزخ میشوند هیچ خیری در آنها نیست؛ مانند بچهای هستند که در جنین مرده باشد. اصلاً حیات برزخی ندارند هرچند در برزخ وجود دارند اما در آن فضاهای لطیف راهشان نمیدهند. آنها حیات برزخی ندارند.
🔸 بعضیها هستند که آدم خوبی بودند و یک سال هم بعد از فوتش، خیراتی از او مانده است. این شخص در آنجا عمرش یک سال است، ولو در دنیا هشتاد سال عمر کرده است ولی در برزخ او را یک ساله میشناسند، مثل بچه یکساله.
🔹 نفر دیگری خیراتی که از او در دنیا مانده پنجاه ساله است، او را پنجاه ساله میشناسند. آن یکی دویست سال است... سیصد سال است... پانصد سال است و...
🔸 بعضیها هستند حیات برزخیشان حیات طولانی و ماندگار است. آنها هم قواعد دارند. اصلاً قواعد، در برزخ عوض میشود و ما اصلاً از لسان و ادبیات برزخ سر در نمیآوریم و همینجوری داریم با خیالات خودمان یک چیزهایی سر هم میکنیم.
🔹 ادبیات برزخ، ادبیات دیگری است تا حشر و نشر و بعد هم قیامت و بهشت و جهنم و رضوان خدا و خلود و... . تمام این مطالب، آن چیزی نیست که ما خیال میکنیم.
🔸 اگر اینجا هم روشن نشویم، همینجور آرام آرام از این دنیا خواهیم رفت. خیلیها هستند که در برزخ حتی برای رسیدن به یک مطلب، ممکن است صدهزار سال معطل باشند. خیلیها هم هستند که زودتر میفهمند.
🔹 سختیهایی که در دنیا کشیده میشود، صبوریهایی که میشود، اگر از انتخاب غلط نباشد و در طول تحمل آنها ارتباط با حق تعالی و ارتباط با اهلبیت (علیهم السلام) برقرار باشد، راه برزخی انسان را خیلی نزدیک میکند.
🔸 چه بسا یک فرد بیسواد که از خانه بیرون نیامده و در طول زندگی صدمه دیده و همیشه سختی کشیده، چه از جهت خوراک چه از جهت پوشاک، اما ارتباطش را با خدا و اهل بیت (علیهم السلام) نگه داشته است و حالا در جوانی فوت کرده است؛ آن طرف حرفهایی میزند که قطعاً بعضی از آن مطالب را اگر آقایانِ علمای فعلی، علومشان را روی هم جمع کنند باز هم نمیتوانند بیان کنند.
🔹 انسان نمیتواند خیلی وارد این قضایا بشود. چرا؟ چون که شیطان از وقتی که آمد، از همۀ ابعاد شروع به اغوا کردن و فریب دادن کرد؛ از جمله موضوع علوم و تعریف علوم را از پایه و اساس بر هم زد و نفوس را به انواع گرفتاریها مبتلا کرد.
کد831
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir
🔸 واتساپ: wa.me/989338010649
علت جواز این که زنی بدن خود را به طبیب نشان دهد مضطر شدن زن می باشد، اما علت جواز نظر کردن پزشک به بیمار چیست با اینکه پزشک مضطر به درمان نشده است؟
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم در پاسخ این اشکال که ادله تجویز اضطرار چگونه میتواند نظر طبیب را شامل شود با این که وی مضطر نیست بلکه بیمار اضطرار دارد؟ میفرماید:
ادله اضطرار در هنگامی تنها شامل شخص مضطر شده و حکم شخص دیگر را شامل نمیشود که با جعل حکم جواز برای مضطر مشکله حل میشود و اضطرار برطرف گردد،
امّا اگر رفع اضطرار بر تجویز فعل محرم برای شخص غیرمضطر هم متوقف باشد، در اینجا به دلیل اقتضاء (و صوناً لکلام الحکیم عن اللغویة) حکم میکنیم که درباره شخص دیگر هم تحریم برداشته شده است.
ایشان فرمودهاند شارع نخواسته مردم در اضطرار باشند و یک عمر در سختی و گرفتاری و فشار بیماری قرار داشته باشند.
برای برطرف شدن فشار بیماری شارع اجازه مراجعه به طبیب و اجازه نظر طبیب را صادر کرده، چون از بین رفتن مبغوض شارع هم به مراجعه بیمار و هم به معالجه طبیب وابسته است.
پس هم تجویز کار مربوط به بیمار و هم تجویز کار مربوط به طبیب لازم است، چون با صرف مراجعه که مشکل حل نمیشود، پس مقتضای خود حدیث، رفع اضطرار تجویز نگاه یا لمس پزشک است.
درس خارج آیت الله شبیری زنجانی سال ۱۳۷۸
اخباری گری در برخی از اطبای طب اسلامی:
🔸 در یادم هست که یکی از اخباریها وقتی دید که در روایتی به جهت مداوای بیمار توصیه به آب سرد و امثال آن شده است، برای مداوای هر مرضی (و هر نوع بیماری) به همین حکم کرده بود.
📚 الرسائل الأصولية،
الوحيد البهبهاني ص ۶۱
#فقه
@Nardebane_feghahat
مومن از کوه سخت تر است یعنی:
روایتی از امام هفتم(علیهالسلام) وارد شده که حضرت فرمود:
«الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ»؛
مؤمن از کوه هم قدرتمندتر و قویتر است.
عزّت به دو معنا است؛ ارجمندی و قدرت.
در اینجا قدرت و قوّت مدّ نظر است.
«يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ«لَا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ بِشَيْءٍ».
«معاول» جمع «مِعوَل» به معنای کلنگ آهنی است.
کوه را میشود با کلنگ کَند و در آن نفوذ کرد و آن را سوراخ کرد،
امّا با هیچ چیزی نمیشود در دین مؤمن رخنه کرد.
یعنی دین مؤمن از سنگ هم سختتر و قدرتمندتر است.
آیتالله مجتبی تهرانی
دعای پیامبر برای امام حسن(علیهالسلام)
این روایت را عامّه نقل میکنند. «قَالَ النَّبِيُّ وَ قَدْ جَاءَهُ الْحَسَنُ وَ فِي عُنُقِهِ السِّخَابُ»؛ امام حسن(علیهالسلام) در ایّامی که طفل بود، خدمت پیغمبر اکرم آمد، در حالی که گردنبندی به گردن داشت. «فَالْتَزَمَهُ رَسُولُ اللَّهِ وَ الْتَزَمَ هُوَ رَسُولَ اللَّهِ»؛ پیغمبر اکرم امام حسن را در آغوش کشید، امام حسن هم پیغمبر را بغل کرد! بعد پیغمبر اکرم راجع به امام حسن(علیهالسلام) چنین دعا فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ»؛ بار خدایا! من او را دوست میدارم. «فَأَحِبَّهُ»؛ تو هم او را دوست بدار! «وَ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ». خدایا! دوستداران امام حسن را هم دوست بدار! در روایت دارد: «ثَلَاثَ مَرَّات».
یعنی پیغمبر اکرم سه بار این دعا را برای امام حسن(علیهالسلام) تکرار کرد و از خدا خواست که امام حسن(علیهالسلام) را و کسانی که او را دوست میدارند، دوست بدارد.
ایت الله مجتبی تهرانی
رذیلهای که ایمان را تهدید میکند، کدام است؟
در روایتی داریم: «قُلْتُ مَا الَّذِي يُثْبِتُ الْإِيمَانَ فِي الْعَبْدِ»؛ از حضرت سؤال کردند که چه چیزی ایمان را در انسان استوار نگه میدارد؟ «قَالَ الَّذِي يُثْبِتُهُ فِيهِ الْوَرَعُ»؛ حضرت فرمود آنچه که ایمان را در دل استوار میدارد، ورع است.
آیت الله مجتبی تهرانی
نقش طمع در تضعیف ایمان:
«وَ الَّذِي يُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ».
امّا آن چیزی که موجب میشود انسان از محدوده ایمان خارج شود، چشمداشت به امور مادّی است که در دست دیگران است.
جمع نشدن ایمان و تعلق به دنیا
نقش عدم وابستگی به دنیا در چشیدن شیرینی طعم ایمان
امام صادق(علیهالسلام) فرمود:
«حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِكُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِي الدُّنْيَا».
زهد، عدم وابستگی است.
وابستگی به دنیا از موانع ایمان محسوب میشود و نمیگذارد انسان طعم ایمان را بچشد.
لذا اگر ایمان را تقویت کنیم، تعلّق به دنیا کم میشود.
ساختن وسایل بازی برای بچه ها
در روایتی دارد: «مَرَّ النَّبِيُّ بِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ هُوَ يَصْنَعُ شَيْئاً مِنْ طِينٍ مِنْ لُعَبِ الصِّبْيَانِ»؛
پیغمبر اکرم از کنار عبدالله بنجعفر گذر کرد، دید او دارد با گِل و وسائل بازی بچهها چیزی میسازد.
حضرت به او فرمود: «مَا تَصْنَعُ بِهَذَا»؛ چه کار داری میکنی؟! میخواهی با اینها چه کنی؟! به تعبیر ما، اینها به چه دردت میخورد؟! «قَالَ أَبِيعُهُ»؛ گفت اینها را میفروشم. «قَالَ مَا تَصْنَعُ بِثَمَنِهِ»؛ حضرت فرمود با پولش میخواهی چه کار میکنی؟ «قَالَ أَشْتَرِي رُطَباً فَآكُلُهُ»؛ گفت میروم خرما میخرم و میخورم.
«فَقَال لَهُ النَّبِيُّ اللَّهُمَّ بَارِكْ لَهُ فِي صَفْقَةِ يَمِينِهِ»؛
پیغمبر برایش دعا کرد: خدایا به او در کسب و کارش برکت بده! این دعای پیغمبر در بُعد مادّی است.
بعد هم دارد: «فَكَانَ يُقَالُ مَا اشْتَرَى شَيْئاً قَطُّ إِلَّا رَبِحَ فِيه».
پس از این که حضرت این دعا را کرد، او چیزی نخرید مگر این که در آن سود کرد؛
یعنی دیگر در معاملاتش ضرر نکرد.
«آیت الله مجتهدی تهرانی»
برکت در بامدادان
در روایتی از پیغمبر اکرم دارد که حضرت دعا میکرد:
«اللَّهُمَّ بَارِكْ لِأُمَّتِي فِي بُكُورِهَا».
بار خدایا،
برای امّت من در بامدادان برکت قرار بده!
پیغمبر دعا کرده است صبح که بلند میشوی و دنبال کار میروی، خدا به تو برکت دهد.
این دعا همگانی و مادّی است.
چرا نباید در امور مادّی بیش از مقدار نیاز از خدا درخواست کنیم؟
چون زیادهخواهی بر روی متوسطین از مؤمنین اثر سوء دارد. حسّ زیادهطلبی در انسان هست؛ اگر این حس در مسیر مادیّت ریخته شود و نه معنویّت، موجب میشود که انسان هم از نظر تلاش و هم از نظر درخواست از خداوند، در دعاهایش بیش از حدّ نیازش از خدا تقاضا کند. این حالت آثار سوئی دارد که بدترین اثرش، تعلّق قلبی انسان به امور مادّی است.
آیت الله مجتهدی تهرانی
وقتی که دعا میکنید، به خصوص نسبت به امور مادّی، مراقب باشید چیزهایی نخواهید که بعداً برای شما اثر سوء داشته باشد. چیزی نخواهید که اثر سوء داشته باشد و پیامدش تعلّق قلبی به دنیا و دلبستگی به دنیا باشد که بدترین چیزها همین است. روایت از پیغمبر اکرم است که فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة». دنیادوستی، سرآمد همه خطاها است
آیت الله مجتهدی تهرانی
امام زمان " علیه السلام " ستارالعیوب است ..... "
حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالقائم شوشتری (دام ظله الشریف) :
در یکی از مساجد اصفهان شخصی می آید که در نماز جماعت حاضر شود می بیند که لب حوض یک آقایی مشغول وضو گرفتن می باشد خیلی با حوصله وضو می گیرد و در وضو گرفتن شتابی ندارد که زود به نماز جماعت برسد ، شاید یک رکعت از نماز را هم خوانده بودند. این آقا به آن شخص که خیلی با حوصله وضو می گرفت می گوید :
آقا عجله کن به نماز نمی رسی به رکوع هم نمی رسی ! او در جواب به عربی میگوید :
((دع انه رجل دهنی)).
ولش کن این پیش نماز روغن فروش است. ایشان با خودش فکر می کند یعنی چه ؟ این حرف را برای چه گفته ؟ چه جوابی بود به من داد؟ خودش می رود و به جماعت ملحق میشود و نماز که تمام شد بین دو نماز خدمت آقا می رود و دستان آقا را می بوسد و می گویند: حاج آقا امشب این طور اتفاقی برایم افتاد و ایشان به عربی اینطور جوابم را دادند .
امام جماعت تا این حرف را شنید عمامه اش را زمین گذاشت و گفت: یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان!!!! او صاحب الزمان بوده است من در نماز اول در این فکر بودم که من برای اینکه از وجوهات شرعی استفاده نکنم ، زمینی که به ارث رسیده بود را کنجد بکارم و یک مقدار کنجد بفروشم و یک مقدار هم روغن کنجد بفروشم چون درآمدش خوب است. در همین فکرها بوده ام که آن آقا نیامده با من نماز بخواند و آن جمله را گفته اند. این آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود .
خودش گریه کرد و آن آقا هم گریه کرد بعد مریدان ایشان پرسیدند چه خبر است و خلاصه همه گریه کردند در حالی که بنده قسم حضرت عباس می خورم آن آقا امام زمان نبودند با این که آنجا نبودم ولی به یقین می گویند که امام زمان -روحی فداه- نبودند .
امام زمان ستارالعیوب هستند هیچگاه راز کسی را فاش نمیکند کسی هم که این راز را فاش نموده علامت این است که خیلی آدم مترقی نبوده مرد برجسته ای بوده از پیش نماز کامل تر بلند تر و برجسته تر بوده ولی خیلی افقش بالا نبوده مردانی که افقشان بالاست راز دار هستند اولیای خدا این چیزها را نمی گویند مگر در مقام تربیت.
خرمن معرفت ص۱۳۴
@allamezarabadi . .
نزدیک مرگ یقین حاصل میشود:
وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ (۴۵) وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ (۴۶)
حَتَّی أَتانَا الْیَقِینُ (۴۷)
بعضی از مفسرین گفته اند: مراد از یقین آن یقینی است که به دنبال مشاهده نشانههای آخرت، و نزدیک شدن به حیات برزخی برای آدمی حاصل میشود، آری
نزدیکیهای مرگ و بعد از مرگ انسان به حقانیت روز جزا یقین پیدا میکند. و این معنا معنای خوبی است.
----------
[۲]: روح المعانی، ج ۲۹، ص ۱۳۳.
مصیبت تاریخی اسلام، زمامداری فسّاق ظاهرالصلاح
فُسّاق ظاهرالصلاح، زمام امور اجرایی را در سطح جامعه به دست گرفتند و جامعه اسلامی رو به فساد رفت. اینها زمام امور اجرایی جامعه را به دست گرفتند و چون به وظیفه الهی عمل نکردند، جامعه روز به روز، رو به فساد رفت. مصیبت واقعی این بود. اگر فاسق بودند ولی ظاهرالصلاح نبودند مشکل زیادی نبود، مردم هم فریب نمیخوردند. به تعبیر من اگر بیریاء و بیدین بودند این همه مصیبت به بار نمیآمد. اگر باصفا بودند ولی در وظایف شرعی کاهل بودند، مردم سراغ اینها نمیرفتند. مصیبت «فاسق ظاهرالصلاح» بالاتر از فاسقی است که ظاهرالصلاح نیست.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
اگر مردم و جامعه منحرف شوند و فقها چیزی نگویند و کسانی که وظیفه اجرایی دارند، دست روی دست بگذارند و کاری برای اصلاح جامعه نکنند، این خودش ترویج بیحیایی است.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
کار فرهنگی، بدون کار اجرایی جواب نمیدهد!
عالم دینی هر چه کار فرهنگی کند، تا اجرا نشود، هیچ اثری ندارد و جامعه اصلاح نمیشود.
اگر امرا قابل اصلاح هستند، باید آنها را اصلاح کرد. چون اینها نقش اساسی برای پیاده کردن احکام را دارند.
کار فرهنگی، بدون اجرا ذهنیّت گرایی است!
ذهنیّت گرایی به چه درد میخورد؟ مهم این است که احکام در سطح جامعه عمل شود.
فقها و امرا باید دوشادوش هم کار کنند
اینطور نیست که فقها و امرا از یکدیگر جدا باشند، باید موازی با هم کار کنند. کار فرهنگی و کار اجرایی باید دوشادوش جلو رود والّا اگر کار فرهنگی شود، امّا کار اجرایی نشود، بیفایده است. هرچه فقها داد بکشند و از اینطرف اُمَرا عمل نکنند، فایدهای ندارد.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
وظیفه فقها و امرا: تبیین دین و اجرای آن
کار فقها امور فرهنگی است و کار اُمَرا امور اجرایی است. اینها اگر صالح شدند، جامعه هم صالح میشود. معنای این که صالح شدند یا فاسد شدند، چیست؟ معنایش این است که به وظیفهای که خداوند به آنها محوّل کرده است، عمل کنند. وظیفه علما و فقها یک وظیفه فرهنگی است، یعنی اینها باید بیایند احکام شرعیّه را تبیین کنند، معارف الهیّه را بگویند، بایدها و نبایدها را به تعبیر خیلی ساده برای مردم بیان کنند. این وظیفه فقها است. وظیفه اُمَرا چیست؟ وظیفه اینها پیاده کردن احکام شرعیّه در سطح جامعه است، چون اینها مسئول اجرایی هستند. اینها باید احکام شرعیه را اجرا کنند.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
اصلاح فقیهان و اصلاح مسئولان
در جامعه دو دستهاند که فضاساز هستند، اگر اینها اصلاح شوند، جامعه روی صلاح خواهد دید.
روایت از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «قال رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم): صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي» حضرت فرمودند: دو گروه از امّت من هستند که اگر صالح و شایسته باشند، جامعه و امّت من هم رو به صلاح میرود، «وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي» اگر این دو گروه فاسد باشند، جامعه هم رو به فساد میرود، «قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمَا» از پیغمبر سؤال کردند که این دو گروه و دو صنف که میفرمایید، چه کسانی هستند؟ «قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ»
دسته اوّل فقها یعنی علما و دانشمندانی که معارف و احکام شرعیّه را میدانند و
دسته دوم هم اُمَرا یعنی کسانی که زمام امور اجرایی جامعه را در دست دارند، هستند.
نقش مراجعین در ایمان اشخاص
برخی از مراجعینی که انسان در محیطِ شغلیِ خود با ایشان سروکار دارد، بُعدِ شیطانی و حیوانی و هواهای نفسانی و امثالِ اینها را در آدم زنده میکند.
یک سنخ از مراجعین بر عکس هستند و آن بُعدِ الهی و رحمانی را در انسان زنده میکنند.
انسان حداقل باید آن محیطِ شغلی یا شغلی را انتخاب کند که مراجعینِ آن زنده کننده بُعدِ شیطانیِ انسان نباشند. گفتم حداقل؛ یعنی آن بُعد شیطانی را زنده نکند؛ لازم نیست که مراجعه کننده، بعدِ رحمانی و الهی را در انسان زنده کند. مثلِ معروفی است که میگویند: «مرا به خیرِ تو امید نیست، شر مرسان!» اصل و مهم این است.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
برخی به عنوان اعتراض به من میگویند: «فلانی بچّههای مردم را به انزوا میکشاند!» اینها شعارهای بدون شعور است که میدهند و مسائلی از این قبیل که میخواهند لاابالیگری را ترویج دهند. این مطلب را دقّت کنید که من به این نکته توجه دارم؛ من گفتم آنچه در محیط شغلی باید به عنوان معیار حداقلی رعایت شود این است که مراجعه کنندگانی که پیشِ انسان میآیند، او را فاسد نکنند! این دعوت به انزوا نیست؛ این دعوت به رعایت حدود الهی است.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
روایتی از حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) است که از حضرت سؤال کردند بهترین صفت زنها چه چیزی است؟ حضرت فرمودند: «خَيْرٌ لَهُنَّ أَنْ لَايَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَايَرَاهُنَّ الرِّجَال.
بهترین صفت برای زنان این است که مرد، زن را نبیند و زن، مرد اجنبی را نبیند.
اگر کسانی که شعار میدهند، امّا شعور ندارند، بگویند: خودِ حضرتِ زهرا رفتند مسجد و خطبه خواندند و یا حضرت زینب هم خطبه خواندند؛
ما در جواب میگوییم: وقتی حضرت زهرا به مسجد رفتند، بحثِ وظیفه شرعی و واجب الهی مطرح بود و باید حضرت به مسجد میرفتند و به وظیفهشان عمل میکردند.
بحث وظیفه غیر از حرفی است که ما داریم میزنیم.
آنجا بحث مراجعه نیست، یک وقت اشتباه نشود! گاهی عوام چنین مغالطههایی میکنند. حضرت وظیفهاش بود که برود و رفت.
من در مورد این خطبه حضرت زهرا بحث کردهام و آن را نوشتهام که الحمدلله منتشر هم شده است. نوشتهام به چه صورت و با چه پوششی به مسجد رفتند؛ حتی زنانی آمدند و اطراف حضرت زهرا را گرفتند که حتی پیکرهاش هم معلوم نشود.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
خانمها مراقب حرف زدنشان باشند!
در سوره احزاب، خطاب به همسرانِ پیغمبر میفرماید:
«فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»
دستورِ «فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ» در مورد کیفیّتِ ادا کردن کلمات است.
قرآن خطاب به همسرِ پیغمبر میگوید:
صدایتان را نازک نکنید! اگر کیفیّتِ گفتار، شیطانی باشد «فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ» آن شیطانی که «يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ» است، طرف مقابل را به وسوسه میاندازد. «وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» یعنی گفتارِ پسندیده و خداپسندانه داشته باشید؛ چه از نظرِ مواد و چه از نظرِ کیفیّتِ ادا.
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی
در باب محیط شغلی تنها شغل نیست که اثرگذار است. ممکن است «خود شغل» خیلی خوب باشد، «محیط» آن هم محیطِ بدی نباشد، اما از راهِ «مراجعهکنندگان» خراب شوی.
آیتالله مجتهدی تهرانی
عادیسازی روابط با نامحرم
اگر این حداقل رعایت نشود، کمکم رابطه با نامحرم برایت عادی میشود و نعوذبالله یک سنخ محرمات اصلاً قباحتش از بین میرود. به خاطر مراوده با نامحرمها به اقتضای شغل خود، دیگر قبحی سرت نمیشود. البته فرض من در جایی است که همه جهاتِ شرعی به طورِ ظاهری حفظ میشود والّا آنجاهایی که شرع رعایت نشود، دیگر وا مصیبت است!
آیت الله مجتهدی تهرانی