May 11
📝 #ضرورت_احیای_اجازه_نقل_روایت
✏️ چند صباحی بود که میخواستم درباره نقل #روایتهای_غیرمعتبر و #ضرورت_احیای_اجازه_نقل_روایت توسط بزرگان بنویسم؛ اما نمیشد تا اینکه سروکلۀ #کرونا پیدا شد. سر و کله کرونا که در قم پیدا شد، گفتند #روایت داریم که در #قم #بلا نمیآید و حالا دیدید که آمد. پس بقیۀ رویاتتان هم مثل این یکی میتواند کشک باشد و بسیار، چیزهای دیگر.
✏️ واقعیت این است که به مسئلۀ #اعتبارسنجی روایت بهغیر از #مسائل_فقهی در جای دیگر نهتنها توجه خاصی نمیشود؛ که گاهی با آن، سلیقهای برخورد میشود؛ بهویژه در #منابر که گاه، باعث تمسخر دیگران هم میشود. بعضی مواقع، عدهای از فِرَق که ادعای دینداری هم دارند، همینگونه با اعتبار #روایت برخورد میکنند؛ مثلاً یادم میآید استادی داشتیم که خود را علاقهمند به #عرفان میدانست و مرید #ابنعربی. یکبار به او گفتم که جناب استاد! #سند این #حدیث منسوب به خداوند که میگوید: «کنت کنزاً مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف» کجاست؟ استاد در مقام جواب برافروخت و فرمود: این، جزء مسلمات عرفان است؛ پس قطعا حدیث قدسی است. بههمین راحتی، عقیده مسلم خود را به #خدا نسبت داد؛ چراکه به آن، ایمان داشت و روی آن، تعصب. بههمین خاطر، حاضر نبود با خود بسنجد که آیا میتوان از لحاظ سندی، تاریخی و یا هر معیار دیگر، آن را به واسطۀ وحی الاهی بین خدا و مردم نسبت داد یا نه؛ حدیثی که نه #سند دارد و نه هیچ قرینۀ دیگری برای آن که بتوان به معصوم نسبتش داد.
✏️ بگذارید مثال دیگری برایتان بزنم. بعصی از اهل منبر، بهویژه آنان که خود را ارادتمند خاص اهلبیت میدانند، حدیثی منسوب به پیامبر نقل میکنند که فرموده است: «من مات علی حب آل محمد مات شهیداً» شاید باورتان نشود؛ ولی این #روایت در هیچ کدام از منابع روایی شیعیان نیست. این #روایت را #احمد_بن_حنبل نقل کرده. باز شاید باورتان نشود؛ ولی با قاطعیت میگویم که همین مریدان ویژه اهل بیت عصمت و طهارت در دام فتنه احمد بن حنبل افتادهاند. زیرا او با جعل این روایت میخواسته اعتقاد خودشان مبنی بر صرفاً دوست داشتن اهلبیت و نه #ولایت آنان را نشر بدهد و از پس این کار بهخوبی برآمده. زیرا این #روایت را نه هممذهبیهای خود؛ که مخالفینش در بوق و کرنا میکنند؛ بههمین راحتی... .
✏️ داستان بههمین مقدار ختم نمیشود. مظلومیت اعتبارسنجی روایت و معلوم شدن استناد متنهای رسیده به معصوم چند وقتی است بهشدت بیشتر شده. هر کسی به هر بهانهای بهاین خاطر که روایتی به درد کار و شغلش میخورد، روایتهای غیرمعتبر را برمیگزیند و آن را جار میزند. یادم میآید دوست روانشناسی داشتم که مثلاً برای مطلب مورد نظر خود، روایتی از #امیرالمؤمنین بهاستناد به #نهجالبلاغه نقل میکرد. من که بررسی کردم، فهمیدم این روایت در نهج البلاغه نیست و جزء روایتهای اضافهشده توسط #این_ابی_الحدید، عالم معتزلی سنی است که نهج البلاغه را شرح کرده. وقتی به او گفتم، بهانه آورد که روایت با عقل جور در میآید و بقیهاش هم العهدة علی الراوی؛ باز بههمین راحنی... .
✏️ شاید با خود، بگویید که خوب، اشکالش چیست؟ روایتی بوده که مشکلی با قواعد دین نداشته و یکی هم آن را برگزیده و استفاده کرده. آسمان که به زمین نیامده. بله، آسمان به زمین نیامده؛ اما زمینه را برای سوء استفادۀ سوءاستفادهگران باز کرده؛ سوءاستفادهگرانی که منتظر یک زخماند تا روی آن بنشینند و تا میتوانند بمکند و حالا نوبتشان شده.
✏️ روایتی تا دیروز به به در و دیوار قم نصب بوده که آی مردم! #امام_صادق فرموده که #بلا از قم دفع شده و هر وقت گیر کردید، به قم بیایید. حالا #بلا سمت قم هم آمده و #مگسان از زخم ایجاد شده توسط عدهای بیخرد سوء استفاده کردهاند و به دین و روایت و خدا و پیغمبر میتازند؛ اما همان عده از رو نرفتهاند و شروع کردهاند به توجیهات عجیب و غریب.
⁉️ برادر عزیز، دوست عالمنما، ای کسی که بهخاطر کاسبیت از دین خرج میکنی!
✏️ لطفا بس کن! تو را به هر کس میپرستی، دین را به حال خود، رها کن: آن را به اهلش واگذار بنما. چرا روایتی که تنها در کتاب تاریخ قم نقل شده و اتصالش به حتی اولین نفر سند هم مشخص نیست را بهخاطر جذب گردشگری در قم و بالا بردن قیمت زمینهای قم به در و دیوار شهر نصب کردید و حالا در آن، مثل چهارپایی بی شاخ و با دم گیر کردهاید و دست به توجیهات عجیب و غریب میزنید. نتیجۀ آن همه توجیه در روایات ذکرشدۀ این یادداشت و همچنین نقل روایات عجیب و غریب دیگر در بالای منابر که در این یادداشت آورده نشد، همین است که میبینید: عدهای برای تاختن به پیکر دین به اسبهایشان تعل تازه زدهاند و بعضی دیگر هم، مانند شما، تنها از دور، تنها شاهد و نظارهگر این جنایت هستند... .
🗣 در پایان، ذکر این نکته، ضروری است که احیای مبحث #اجازه_نقل_روایت و ممنوعیت نقل آن برای آنان که نزد علما #درس_حدیث و مباحث مربوط به آن و #نقل آن را نیاموختهاند، بسیار ضروری است. چرا هنوز بعضی بی خرد باید اینگونه با #آبروی_دین بازی کنند و چرا بعضی که میدانند چه روایتی را باید نقل کرد و چه روایتی را نه باید در #گوشه_عزلت بنشینند و هیچ جایگاهی میان جامعه برای نشر #معارف_ناب #اهلبیت نداشته باشند... .
🔍 نکتهای بامزه مرتبط با فاصلهگذاری در نگارش:
📽 امروز یکی از شبکههای تلویزیونی داشت فیلمی از لویی دو فونِس، کمدینِ فرانسوی، پخش میکرد. در گوشهٔ صفحهٔ تلویزیون، نام فیلم را به فارسی «بال یاران» نوشتهبودند.
🌶 فیلم با خوراک و آشپزی و غذاخوری ارتباط داشت؛ به همین دلیل، عنوانِ «بالِ یاران» اندکی مایهٔ کنجکاوی شد.
🍗 بعداز کمی جستوجو، کاشف بهعمل آمد که عنوان فیلمْ «بال یا ران» است!
L'aile ou la cuisse (1976)
[En.: The Wing or the Thigh]
@SadeNevisi
*لطفا باقیمانده امید مردم به امام عصر را به تاراج ندهید*
#محمود_ملکی
دو هفته پیش درباره روایات فضیلت قم و ضعف آن روایات یادداشتی نوشتم. هنوز مرکب آن نوشته نخشکیده است که دوباره روایاتی البته با موضوع دیگری و این بار با تفسیر و توضیح در شبکه های مجازی نشر یافتند. روایات به اتفاقات اخیر عربستان و دستگیری شاهزاده ای و البته کمی پیشتر مرگ ملک عبدالله پادشاه پیشین ربط داده می شدند.
در این میان متن یک روایت را با تفسیرهای من درآوردی ذکر کرده، اشتباهات شکل گرفته در این باره را یادآور می شوم:
۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر کس مرگ عبدالله را برای من ضمانت کنم قائم را برای او ضمانت می کنم. هنگامی که عبدالله بمیرد مردم پس از او بر هیچ کس اجماع نخواهند کرد و این امر منتهی نخواهد شد جز به صاحب شما ان شاءالله و پادشاهی چندسالی خواهد رفت و پادشاهی چند ماهی و چند روزی می شود. راوی پرسید آیا این اتفاق طول خواهد کشید؟ فرمود: هرگز (الغیبه طوسی ص۴۴۷)
این عبدالله کیست؟
۱. رضی الدین علی برادر علامه حلی که در سال ۶۳۵ به دنیا آمد و در سال ۷۰۳ از دنیا رفت. وی در کتابش عبدالله را آخرین خلیفه بنی عباس می داند که لقبش مستعصم است(العُدَد القویة ص ٧٧). این خلیفه در سال ۶۵۶ از دنیا رفت. زمانی که رضی الدین ۲۱ ساله بود. او در کتابش می نویسد بسیاری از نشانه های ظهور مانند خرابی دیوار مسجد کوفه، کشته شدن امیر مصر به دست مردم، زوال مُلک بنی عباس و مرگ عبدالله آخرین شان و ... و آب نیز به زودی به دیوارهای کوفه می رسد ( بدین معنا که این هم یکی از نشانه هاست که به زودی رخ می دهد)
۲.برخی عبدالله را نه یک اسم خاص بلکه به معنای همان بنده خدا دانسته اند
۳. بعضی نیز عبدالله را همان ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود (مرگ در سال ۲۰۱۵) پنداشته اند.
حال اشکالات هر یک از احتمالات:
۱. از احتمال اول هفت سده گذشته و هنوز ظهور اتفاق نیفتاده است. ظهوری که بر اساس روایت باید بلافاصله پس از مرگ عبدالله مستعصم رخ می داد.
۲. احتمال دوم نیز احتمالی بی فایده است. زیرا همه حاکمان کشورهای اسلامی از قدیم تا الان را دربرمی گیرد. نشانه وقتی معلوم نباشد یعنی فایده ای ندارد.
۳. احتمال سوم نیز ره به جایی نمی برد. نکته نخست این است که حکومتِ پس از این عبدالله، پنج سال طول کشیده است و بر خلاف روایت حکومت ماهی و روزی نشده است. دومین ایراد آن است که در این روایت نیامده که این عبدالله، حاکم کدام منطقه است. و سومین اشکال این است که هنوز عبدالله دیگری هم حکومت می کند. عبدالله دوم پادشاه اردن که از سال ۱۹۹۹ به جای پدر نشست و اکنون ۵۸ سال دارد.
اما مشکل اصلی در این روایت و روایاتی از این دست این است که برخی، رخدادهای امروز را بدون مستند بر حدیث تحمیل می کنند. دقیقا مانند همین کاری که توضیح دادم.
(از اینجا به بعد مطلب بالا به صورت علمی و با اصطلاحات خاص توضیح داده شده است)
این نوع تحمیل و تفسیر و تطبیق کردن ها برای ایجاد امید به نزدیکی ظهور ساخته و منتشر می شود اما ناشران و سازندگان آن ها غافل اند از این که این کارشان امید سوز است نه امید ساز. وقتی عموم جامعه ببیند آن همه امیدی که از قِبَل همین تطبیقات وتحمیل بر متن و تفسیر به رای ها آمده اتفاق نیفتاد به تدریج به اصل اتفاق نیز شک می کند.
البته در این میان عده ای نالسوز نیز هستند که از این ساختن ها نان می خورند هر چند برای مردم آبی نداشته باشد. و این نکته ای است که باید در آن تیزتر نگریست.
البته چرایی پذیرش این گونه سخنان در جامعه خود به بحث بیشتری نیاز دارد که به مجالی دیگر وامی نهم
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا را همه عمل کنند
مصلحت این بوده حرمهای مطهر و نمازهای جمعه و جماعت تعطیل بشود
💻 @Khamenei_ir
May 11
هدایت شده از عقل یشمی خالخال پشمی
📌 آقای مقدم، کجایی؟ / آقای الوند، روحت شاد!
🌟 1. #پایتخت6 بعد از کلی انتظار از اول عید شروع شد. اما متفاوتتر از هر پایتخت و تنابندهتر از همیشه. مزیت نسبی پایتخت چی بود؟ یک سریال صددرصد ایرانی با مایههای بسیار قوی هویت و ارزشهای دینی. در همان گیروداری که برخی مازندرانیها با ساخت سریال مخالفت کردند و ساخت فصل4 تقریبا لغو شده بود، جمله «یک فیلم ایرانیِ کامل و درست است» آقا بود که نگاه مسئولین #صداوسیما را تغییر داد. آقا به سیروس مقدم گفته بود «پایتختها را پیگیری کردهام و روابط سالم بین خانوادههای ایرانی و شئونات یک خانواده ایرانی در این سریالها رعایت شده است. به مسئولان صداوسیما هم گفتهام که این سریالها الگوی خوبی برای سریالسازی است.»
🌹 2. #پایتخت، شهره بود به نمایش یک خانواده کاملا معمولی از طبقه متوسط، اما با روابط حسنه و اخلاق خوب. چه کسی هست که گریه نقی سر قبر مادر را یادش نیاید؟ سکانس دوپینگ نقی با همسرش شب قبل از کشتی در سالن را فراموش کرده باشد؟ همه اعضای خانواده بدی داشتند، ولی خوبیها و صفای باطنشان بدیها را پوشش میداد. کمک هم بودند و همراه. هر قسمت هم یک دردسر جدیدی که سریال را هیجانانگیز میکرد. ما عشق میکردیم ببینیم این خانواده چطور مشکلات بیرون را به کمک همراهی درون، حل میکنند.
🎥 3. هرچه پایتخت جلوتر آمد، نقش #سیروس_مقدم کم و کمتر شد. این اواخر، خبرگزاریها اخبار پایتخت را نه از قول غفوری (تهیهکننده) و نه حتی مقدم، بلکه از #تناب_نده نقل میکنند. در پشتصحنه پایتخت5، تنابنده بیشتر از بقیه در حال مدیریت عوامل پشت صحنه بود. خصوصا در دو فصل اخیر، دیگر خبری از نماهایِ خاصِ ابژکتیوِ معروف به «سیروسمقدمی» هم نیست! سیروس مقدم، به کارخانه سریالسازی تلویزیون معروف است. مردم را خوب میشناسد. کارنامهاش این را اثبات میکند؛ اما پایتخت6 را چه شده؟ آیا سیروس مقدم واقعا در پشت صحنه پایتخت6 بوده؟؟
🕷 4.اوج از تنابنده رو دست خورد. پایتخت5 شد تبلیغ ترکیه. فیلم سینمایی «قسم» هم افتضاحی شد که اوجیها تا جایی شد سعی کردند بپوشانندش! همین یک ماه پیش هم مهناز افشار افشا کرد که تنابنده در توییتها و موضعگیریهایش –از آن طلبه بیچاره تا همین اخیر- نقش کلیدی داشته و درخواست کرده بود نگذارند همینطور پاکوپاکیزه جاخالی کند. تا توانست دوشید. وسط پایتخت6 هم که نتوانست از خوردن این لقمه چرب دل بکند، با پررویی گفت، بعد از پایتخت6 دیگر با صداوسیما همکاری نمیکنم.
🎭 5.اتمسفر پایتخت6 حال آدم را بد میکند. شیرازه #خانواده از هم پاشیده. بچهها پشت بزرگترها بدگویی میکنند و با ادبیات بدی با هم حرف میزنند. حتی تکتک کاراکترها هم شیرینی همیشگی را ندارند. مثلا برای من فهیمه از همه نقشها، بانمکتر بود، مخصوصا دیالوگ گفتنش. اما در 6 اینقدر غیرطبیعی سانتال شده، آدم کهیر میزند. از نظر داستانی هم داغان است. پایان هر قسمت، بدون هیچ درام و تنشی تمام میشود! نمایش دردها و واقعیتها جای خود را به صحنههای لودگی بیمنطق داده: وسط یک مراسم تکریم و اینطور رقص و خوانندگی؟!
🏴 6.اگر میخواهید نقش یک متغیر را بدانید، آن را حذف کنید و وضعیت را با قبل مقایسه کنید. پایتخت6 اما در فقدان مرحوم #خشایار_الوند، از همیشه بیشتر، تنابندهتر شده. اگر در این شک دارید، «گینس» (اولین فیلم سینمایی تنابنده) را ببینید تا متوجه شوید عمق بیمایگی داستان و دیالوگهای زشت پایتخت6 بیشتر از همه از چه کسی آب میخورد. روحت شاد خشایار الوند! نبودت بدجوری حس میشود. روحت شاد.
🌐 @aliebrahimpour_ir 1399.01.03
فیلم درد و دل یک قمی با امام زمان
آقا وضعمون قاراش میش شده و خودوَخدا
نون خالیوم دیگه گرون شده، چر نمیای؟!
آقا تور حرضت عباس پاش بیا کارت داریم
عدد اختلاسا کلون شده چر نمیایی؟!
#فرهاد_موحدی
@qompoz
#منتظران_علائم_ظهور
#کاسبانی که دائم در حال #فروش_وقت_ظهور هستند
📌 موضوع #مهدویت از ابتدای مطرح شدنش همیشه اینقدر جذاب بوده که کاسبانی دنیاطلب آن را از مسیر اصلی خود، منحرف کنند و خود را هرطور شده به منجی آخرالزمان بچسبانند. روزی، #مهدی_عباسی به سرش زد که منجی عالم باشد و روزی هم نه غاصبین حق ولایت اهلبیت؛ که #محبینشان کاسبی راه انداختهند و #محمد_حنفیه، فرزند امیرالمؤمنین را همان مهدی موعود دانستهند. بعدها هم #امام_کاظم (ع) را #قائم_آل_محمد علیهم السلام معرفی کردند تا پولهای شیعیان را بهجیب بزنند؛ اما امروز، میخواهم از کاسبیای مدرن بگویم؛ کاسبیای که خود را منجی عالم نمیداند، کسی را منجی معرفی نمیکند و پولهای مردم را پارو نمیکند؛ که کاش همین کار را میکرد؛ چراکه در این صورت، مقابله با آن، بسیار آسوده بود.
📌 در این کاسبی، #دین #میفروشند. در این کاسبی، از غیبت امام پشت پرده #سوءاستفاده میکنند و #روایات_ضعیف به خورد مردم میدهند. در این کاسبی، همان روایات ضعیف را بر افراد و زمانها و مکانها #تطبیق میکنند و #وقت_ظهور تعیین مینمایند و دین مردم را #بهحراج میگذارند. هرروز از #یاران_امام_پنهان میکاهند و فکر میکنند خدمتی کردهاند و زمینهسازیای برای #ظهور؛ حال آنکه غافلاند. #غافل از اینکه مشول آیۀ «الذین ضلّ سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» (الکهف (18): 104.) هستند. اینها #منتظر_ظهور نیستند؛ #منتظر_علائم_ظهور اند؛ چراکه با ظهور نمیتوان دینی فروحت؛ اما با #علائم_ظهور میتوان.
📌 روزی، روایت میآورند که #عبداللهی در عربستان میمیرد و همین که این اتفاق بیفتد، چند روزی نمیگذرد که #آقا #ظهور میکند و بعد میگویند که منظور از عبدالله همین عبدالله، فرزند عبد العزیز #آل_سعود است. سالها میگذرد و اتفاقی نمیافتد؛ اما همینها کم نمیآورند و میگویند که نه، باید چند صباحی بگذرد و #اختلافات_آلسعود بیشتر شود تا این علامت بهصورت کامل تحقق یابد و همین که بهصورت کامل بهوجود آمد، چند روزی نمیگذرد که آقا ظهور میکند؛ اما سخن من دربارۀ تطبیقشان نیست؛ بلکه درباره اصل فرضشان است. بگذارید روایت را با هم بررسی کنیم تا ببینید که #سند چه حرفهای #ساخته_شده تا حتی بعضی از #فضلا نیز فریب بخورند:
📌 #سند_روایت در #کتاب_الغیبة #شیخ_طوسی چنین آمده است:
📌 عنه عن عثمان بن عیسی عن درست بن ابی منصور عن عمار بن مروان عن ابی بصیر(الغیبة، ص447.)
📌 بهمعنای واقعی #سند_زیبایی است؛ بهزیبایی #تدلیس #مشاطه ای برای #دختری #ترشیده. ظاهراً هیچ مشکلی هم ندارد و همه #روات #ثقه هستند؛ بهگونهای که بعضی فضلای #متخصص_مهدویت هم به آن، اشکالی نگرفتهاند؛ اما با دقت در آن به #تدلیس آن میتوان پی برد.
📌 در ابتدای #سند، از ضمیری استفاده شده که مرجعش #فضل_بن _شاذان، از اصحاب بزرگ اهل بیت است. #عثمان_بن _عیسی_الکلابی هم همینطور؛ بسیار #جلیلالقدر است؛ اما نقلشان از همدیگر یک مشکل اساسی دارد و آن این است که به جز در این #سند، هیچ جای دیگر از هم نقل نکردهاند. یا للعجب! هر دو اینقدر بزرگوار، هر دو اینقدر جلیلالقدر؛ اما چه شده که فقط در این #روایت، کنار هم وجود دارند؟ جواب سؤال کاملاً معلوم است. چون #جاعل این روایت میخواسته کاملاً همه چیز درست کنار هم چیده شود. وضعیت دو راوی بعدی هم همینگونه است؛ یعنی در هیچ سندی #درست_بن_ابی_منصور در کنار هیچ عمار بن مروانی قرار نگرفته؛ نه #عمار_بن_مروان_الکلبی و نه #عمار_بن_مروان_الیشکُری؛ البته با توجه به طبقۀ این دو عمار میتوان با قاطعیت گفت در اینجا منظور از عمار بن مروان، عمار بن مروان الیشکری است؛ چراکه تنها راه این روایت برای اینکه بهصورت قاطع نگوییم این روایت، جعلی است، همین عمار بن مروان الیشکری است. زیرا تنها در یکی از منابع #دستهچندم صدوق (#کمال_الدین_و_تمام_النعمة، ج1، ص69.) و تنها در یک روایت عمار بن مروان کنار ابو بصیر قرار گرفته و از او روایت نقل کرده؛ که البته هیچگاه نقل تنها یک روایت آن هم در یک منبع دستهچندم، بهویژه با #تدلیس عجیب #مشاطهگران این سند و همچنین نداشتن هیچ #قرینه دیگر برای #اعتبار، نه این روایت را میتواند #معتبر کند و نه هیچ روایت دیگری را.
📌 قطعا این #سند، #قدر_متیقن #سخن_امام_صادق (ع) است که فرمود: يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لَا رَيْبَ فِيه (#الکافی، ج1، ص68.) با این توضیحات، آیا شاذ غیر مشهوری شاذتر و غیرمشوهرتر ازاین سند میتوان یافت؟ از این دست روایات بسیار است که مایه #فریب خیلیها واقع شده؛ روایاتی که اصلا اعتباری ندارد؛ دیگر چه برسد که بخواهیم دربارۀ تطبیقش سخن بگوییم.