✨صبحخیزی و سلامت طلبی چون حافظ؟
هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم
🖋 حافظ شیرازی
#جرعه
📝@nevisandegi_mabna
یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همیگفت:
"ای پسر چندان که تعلق خاطر آدمی زاد به روزیست اگر به روزی ده بودی به مقام از ملائکه در گذشتی."
روانت داد و طبع و عقل و ادراک
جمال و نطق و رای و فکرت و هوش
کنون پنداری ای ناچیز همت
که خواهد کردنت روزی فراموش
📚گلستان سعدی
#کهن_داستان
📝@nevisandegi_mabna
✨سلام عصرتون بخیر😇
خدمت علاقهمندان به جلسات ادبیات و زندگی(یکشنبههای مثنوی) استاد جوان باید عرض کنم که تا لحظات دیگه فایل صوتی جلسه پنجم توی کانال قرار میگیره🔥
#مثنوی
📝@nevisandegi_mabna
یکشنبه های مثنوی، جلسه پنجم.mp3
38.62M
✨ یکشنبههای مثنوی
🔖جلسهی پنجم
🎙محمدرضا جوان آراسته
#یکشنبههای_مثنوی
#آقای_جوان
📝 @nevisandegi_mabna
بخش ابتدایی داستان «هجده، صفر هشت»
نوشتهٔ #مصطفا_جواهری
#خیال_مدام
شوری دلبههمزن خون ته حلقم را چنگ میاندازد. میدوم. هیکل صد و چهار کیلوییام را از دست صاحب کتابفروشی بالای میدان پالیزی فراری میدهم. من دزدم؛ دزد کتاب. حلقم خونمزه شده؛ مثل عصر همان سهشنبهای که با پریزاد پیادهروِ ولیعصر را گرفتیم و از محمودیه تا جلوِ رمپ ورودی پردیس ملت دویدیم. روی صندلی مخمل قرمز سالن دو که خودم را انداختم، تازه سرفههایم شروع شد. گفتم: «حلقم طعم خون میده.»
سرش را از زیر شال گلبهی تکانی داد و گفت: «واسه چی؟»
با ناخنِ انگشت اشاره، گوشۀ پوست ورآمدۀ شستم را کندم و گفتم: «از بچگی همینه. وقتی زیادی میدووم حلقم خونی میشه.»
مقنعۀ سیاه را از زیر شال گلبهی کشید بیرون و چپاند داخل کولۀ بنفش. گفت: «خونمزه میشه پس.» دستی به فرفریِ ولوشدۀ روی پیشانی کشید و پرسید: «اسم فیلم چی بود؟»
گفتم: «رخ دیوانه.»
#مدامخوانی
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine