eitaa logo
مدرسه نویسندگی مبنا
2.6هزار دنبال‌کننده
664 عکس
102 ویدیو
20 فایل
اینجا کانال دپارتمان نویسندگی مدرسه مبنا است. جایی‌که سعی‌مون بر این هست خودمون رو میون جنگ روایت‌ها ببینیم و به عنوان کنشگر توی این عرصه نقش‌مون رو ایفا کنیم. 😇خانم میم هستم: @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 نابینایی در شب تاریک چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی می‌رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟ 📝 @nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
🔖 نابینایی در شب تاریک چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی می‌رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان
🔖 نابینا بخندید که این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلان بی خرد است تا با من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند. 📝@nevisandegi_mabna
✨ خلیفه بغداد در موکب حشمت و شوکت خود می‌راند. دیوانه‌ای پیش وی رسید و گفت: ای خلیفه عنان کشیده دار که در مدیح تو سه بیت گفته‌ام. گفت: بخوان! بخواند، خلیفه را خوش آمد. 📝 @nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
✨ خلیفه بغداد در موکب حشمت و شوکت خود می‌راند. دیوانه‌ای پیش وی رسید و گفت: ای خلیفه عنان کشیده دار
🔖 دیوانه چون آن را بدید، گفت: مرا سه درم عنایت کن تا روغن و خرما خَرَم و سیر بخورم. خلیفه فرمان داد تا به هر بیتی وی را هزار درم بدهند. 📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
🔖 دیوانه چون آن را بدید، گفت: مرا سه درم عنایت کن تا روغن و خرما خَرَم و سیر بخورم. خلیفه فرمان داد
🔖 چون ذل فاقه زور کند بر سخنوری گر مدح پادشاه سخاور کند سزاست ممدوح چون کریم بود مزد شعر او هر بیت را خزینه گوهر کند رواست 📚بهارستان جامی 📝@nevisandegi_mabna
🔖چون در امضای کاری متردّد باشی آن طرف اختیار کن که بی آزارتر برآید. 📚گلستان سعدی 📝nevisandegi_mabna
🔖 مردکی را چشم درد خاست. پیش بیطار رفت که دوا کن. بیطار از آنچه در چشم چارپای می‌کند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند. گفت برو هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود ازین سخن آنست تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان بخفت رای منسوب گردد. ندهد هوشمند روشن راى به فرومایه کارهاى خطیر بوریاباف اگر چه بافنده است نبرندش به کارگاه حریر 📚 گلستان سعدی 📝@nevisandegi_mabna
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی‌وقت هیبت ببرد. نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند. درشتی و نرمی به هم در به است چو فاصد که جراح و مرهم نه است نه مر خویشتن را فزونی نهد نه یکباره تن در مذلّت دهد بگفتا نیک مردی کن نه چندان که گردد خیره گرگ تیز دندان 📚گلستان سعدی 📝@nevisandegi_mabna
مردمان را عیب نهانی پیدا مکن که مر ایشان را رسوا کنی و خود را بی اعتماد. هر که علم خواند و عمل نکند بدان ماند که گاو راند و تخم نیفشاند. 📚گلستان سعدی 📝@nevisandegi_mabna
زنی را از جماعتی که بر حجاج خروج کرده بودند، پیش وی آوردند حجاج با وی سخن می‌گفت و وی سر در پیش انداخته بود و نظر بر زمین دوخته، نه جواب وی می‌داد و نه نظر به وی می‌کرد. یکی از حاضران با وی گفت: امیر سخن می‌گوید و تو از وی اعراض می‌کنی. گفت: من از خدای تعالی شرم می‌دارم به مردی نظر کنم که خدای تعالی به وی نظر نمی‌کند! روی ظالم مبین که بر رویت آن ز دوزخ دریست بگشاده سوی او تا گشاده شد ز خدای نظر رحمتی نیفتاده 📚بهارستان جامی 📝 @nevisandegi_mabna
🔖مردی نزد ایاس بن معاویه آمد و گفت: اگر خرما خورم زیانیم باشد؟ گفت:نه. گفت:در صورتیکه سیاهدانه با نان خورم گناهی کرده ام؟ گفت:نه. گفت:اگر کمی آب بر سر آن نوشم؟ گفت:منعی ندارد. گفت:شراب خرما هم ترکیب همین چیزها باشد بعد از چه رو حرامست؟ ایاس گفت:اگر بر تو کمی خاک افشانند دردت آید؟ گفت:نه. گفت:اگر بر پیکرت آب پاشند، اندامیت بشکند؟ گفت:نه. گفت: اگر از آب و خاک خمیری کنند و در آفتاب نهند که خشک شود و بر سرت بکوبند چون باشد؟ گفت: آنم می‌کشد. ایاس گفت: آن هم چون این باشد. 🖋عبید زاکانی 📝@nevisandegi_mabna
یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی‌گفت: "ای پسر چندان که تعلق خاطر آدمی زاد به روزیست اگر به روزی ده بودی به مقام از ملائکه در گذشتی." روانت داد و طبع و عقل و ادراک جمال و نطق و رای و فکرت و هوش کنون پنداری ای ناچیز همت که خواهد کردنت روزی فراموش 📚گلستان سعدی 📝@nevisandegi_mabna