یک مشت بسته.همین.دل مگر چیست؟تودهای گوشت قرمز اندازه مشت بسته هر آدم. مگر چقدر توان دارد؟
دل شما را نمیدانم آقای رییس جمهور، شاید هیچوقت مشتتان بسته نبوده که دلتان آنقدر بزرگ و دریایی بوده، اما دل من قد همان مشت بسته است. کوچک و بی طاقت...
شما یادت نمیآید، روزهای سال ۹۶ چقدر سر هر بار مناظرهتان حرص خوردم. چقدر هر بار سکوت میکردی من در خانه از روی مبل نیمخیز میشدم و جای شما فریاد میکشیدم. داغ میکردم که خب اینو بگو، الان باید اینو بگی،چرا نمیگی آخه، چرا رسواشون نمیکنی. نمیدانستم در همان لحظهها هم داری با خدا عشقبازی میکنی.
خاطره ۲۶ اردیبهشت ۹۶ که دریایی شده بودیم در مصلای امام خمینی با عکسهای خندانت در دستمان و شما آن بالا دست در دست آقای قالیباف نگاهمان میکردی دائم جلوی چشمم میآید.دست نوشتهٔ دخترکی این بود...
#قسمت_اول
#خادم_الرضا
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
یک مشت بسته.همین.دل مگر چیست؟تودهای گوشت قرمز اندازه مشت بسته هر آدم. مگر چقدر توان دارد؟ دل شما را
🔖
... این بود:«من به کسی رای میدهم که برای ظهور، برنامه داشته باشد»،شهادت برنامهات بود؟ نگفتی دل مردم چه؟ شما رییس جمهور مردمی بودی که یک ساعت است اشکهایم بند نمیآید. هربار خاطرهای از زخم زبانها و بعد نجابتهایت یادم میآید و باز از نو میسوزم. راحت شدی. از زخم زبان ها، از متلک ها، از مسخره کردنها،جوکها، استوریها و...
#قسمت_دوم
#خادم_الرضا
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
🔖 ... این بود:«من به کسی رای میدهم که برای ظهور، برنامه داشته باشد»،شهادت برنامهات بود؟ نگفتی دل م
ما ماندهایم با ایموجیهای خنده، خندهای آنقدر شدید تا حد آمدن اشک از گوشهی چشم؛ آن هم وقتی ما دلمان از غم، هزار تکه شده...
آن لحظهها که کنار ضریح طلایی سلطان خلوت میکردی چه نجواهایی داشتی که اینطور با شکوه و عظمت پرواز کردی؟ شب میلاد امام رئوف، در بلندیهای جدا از زمین، حین خدمت با لباس کار و در جامه پیامبر، آن بالاها چه بر شما گذشت؟چقدر به دلم گفتم شب عید است، بیا بدبین نباشیم. شاید مثل فلان فیلم سینمایی که بعد چند روز در یخبندان نجات پیدا کردند ما هم چشممان روشن شود به دیدن دوباره مردهای پای کار. در شب و سرما دعاهایمان گرمتان کرد؟ همه نفسهایمان را با عطر صلوات و اَمّن یجیب و هر دعایی که بلد بودیم گرم میکرديم و هایش را سمت کوهستانی مه گرفته میفرستادیم اما شماها انگار فقط مرد پای کار نبودید، تا پای جانش را فراموش کرده بودم.
صبح که فهمیدم امام رضا علیه السلام خادمش را از همان آسمان برده سر سفره خودش تازه یادم آمد.
حالا فریم به فریم فیلمهای آن همه سفر استانی و پابوسیهای حرم که با زیرنویس قرمز انا لله و انا الیه راجعون یکسره از تلویزیون پخش میشود، نمیگذارد اشکهایم قطع شود. خوشروزی بودی آقای رییس جمهور، آنجا که هستی هم مردمی باش، برایمان در این غربتکده زمین دعا کن. ما هنوز هم زخمی خنجر زبانهای پر زهرِ نامردهاییم. حتی حالا که شهید دادهایم و دلهای قد مشتمان از غم پرپر میزند. میبینند صورتهایمان خیس است و باز هم دست از سرمان برنمیدارند. اصلا میدانی چیست؟
برای شما حیف بود شهید نشوید. شهادت حقتان بود و در عید میلاد، مزدتان را گرفتید. نوش جانتان و گوارای روح بلندتان...
🖋سایه
#قسمت_آخر
#خادم_الرضا
📝@nevisandegi_mabna
🔖 روایت جمهور
{فراخوان دریافت روایتهای مردمی از شهید جمهور}
🔻روایتهای خود را مواجهه با "شهید آیتالله رئیسی" در طول سالیان خدمتگزاری ایشان و سانحه شهادت وی، برای مدرسه مبنا ارسال کنید.
📮 ارسال روایت جمهور از طریق شناسه @adm_mabna
در پیامرسان ایتا، بله و تلگرام.
#روایت_جمهور
#خادم_الرضا
📝@mabnaschoole