🔖بعد از شانزده هفده سال، دوباره خمره را دست گرفتهام. برای منی که شب و روزم شده چپچپ نگاه کردن به تکتک کلمات داستانها، تا واژهای از زیر چشمم در نرود، برای منی که گرفتار نقد شدهام، جرعه جرعه نوشیدن از "خمره"، خاموش کردن مغز حرّاف است و استراحت روان.
#خمره
#معرفی_کتاب
#قسمت_اول
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
🔖بعد از شانزده هفده سال، دوباره خمره را دست گرفتهام. برای منی که شب و روزم شده چپچپ نگاه کردن به
🔖
ذهنم کل قسمت اول را با پسزمینه صدای همهمه بچهها توی راهروی مدرسه خواند. و صدای شیرین مجید، که با بالا بردن انگشت کشیدهاش میگفت: "آقا اجازه!"
#خمره
#معرفی_کتاب
#قسمت_دوم
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
🔖 ذهنم کل قسمت اول را با پسزمینه صدای همهمه بچهها توی راهروی مدرسه خواند. و صدای شیرین مجید، که با
🔖
من کتابهای مرادی کرمانی بزرگ را جوری میخوانم که انگار خودش نشسته روبهرویم و با آن چهره خندان تودلبرویش، برایم داستان نه، قصه میگوید. و من روی یک کاسه انار دانهشده، گلپر میپاشم و برایش میگذارم روی کرسیِ لحافقرمزی. بوی نفت بخاری میزند زیر دماغم، میخزم زیر لحاف و چشمهایم گرم میشود.
🖋 به قلم "خانم آزاده رباطجزی"
▫️استادیار مدرسه نویسندگی مبنا
#خمره
#معرفی_کتاب
#قسمت_آخر
📝@nevisandegi_mabna
🔖 استعارهای زنده!
📚داستان، ساختار، سبک و اصول فیلمنامهنویسی
🖋رابرت مککی
📝@nevisandegi_mabna
دهمین جلسه هفتگی «یکشنبههای مثنوی و داستان» با هدایت #محمدرضا_جوان_آراسته
یکشنبه ۱۶ اردیبهشتماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۶
میدان ونک، بزرگراه شهید حقانی، خروجی کتابخانه ملی، بلوار دکتر حسن حبیبی، بلوار شهدای بانک مرکزی
حضور در این جلسات آزاد است.
دیگر یکشنبهها قراری نگذارید، قرار ما؛ خانه شعر و ادبیات …
#خانه_شعر_و_ادبیات
📝@nevisandegi_mabna
🎁روایت انسان رو رایگان شروع کن!
این هم خبر جذابمون برای مخاطبانی که هنوز روایت انسانی نشدن.
شما میتونید جلسات اول تا چهارم از فصل اول روایت انسان رو در دوره رایگان «روایت خلقت» گوش کنید.
این هدیه ما به شما برای اینه که طعم شیرین روایت انسان رو تجربه کنید و در ادامه این فصل همراهمون باشید.
هر روز در این دوره رایگان، #جشنواره_روایت انسان برگزار خواهد شد و هر روز بدون هیچ محدودیتی هدایایی رو برای ثبتنام در فصل اول تقدیمتون خواهیم کرد.
🔻 ثبتنام رایگان در «روایت خلقت»:
🎁https://formafzar.com/form/0vafj
🎁https://formafzar.com/form/0vafj
#روایت_خلقت
#جشنواره_روایت انسان
| @mabnaschoole |
✨امروز که از خواب بیدار شدم مرداد شصتودو بود و سعی کردم بعد از صبحانهای که فقط چایاش را میخورم در چله گرمای تابستان اطراف شهر مهران دنبال آدمی بگردم که روزی از او عکسی گرفته بودم. میخواستم عکسش را به خودش پس بدهم و خیال خودم را راحت کنم و اگر چیزی پرسید به او بگویم که عکسهایش نتوانست جای خالی او را پر کند.
#روایت
#قسمت_اول
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
✨امروز که از خواب بیدار شدم مرداد شصتودو بود و سعی کردم بعد از صبحانهای که فقط چایاش را میخورم
✨
اگر از تکتک مردانی که روزگاری برای این سرزمین جانشان را فدا کردهاند عکس شاهکاری هم میداشتیم هیچکدام از عکسها جای خالی آنها را نمیتوانست پر کند.
عکسها فقط ما را تسلی میبخشند تا غم فراق مردی در زمان، برای ما کاهش یابد؛همین.
#روایت
#قسمت_دوم
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
✨ اگر از تکتک مردانی که روزگاری برای این سرزمین جانشان را فدا کردهاند عکس شاهکاری هم میداشتیم هیچ
✨
امروز من شصتوشش ساله شدم و هر چه به مسیری که از آن گذر کردهام، مینگرم، به جز قهرمانان آن هشت سال، هیچکس در حافظهام نمانده است انگار بقیه آدمها بیشتر یادگرفتهاند که ادای پهلوانها را در بیاورند.
اکنون که روز رو به غروب میرود و من نوشتهام را کامل میکنم اسفند سال ۱۳۶۳ است. سرمای جانکاه جزیره مجنون جنوبی در تنم رخنه کرده و لباسهای خیس شدهام دستانم را از نوشتن باز میدارد.
#روایت
#قسمت_سوم
📝@nevisandegi_mabna