اگر خود را پایبند کنید که هر روز چیز تازهای بیاموزید و هر روز کمی بهتر شوید، سرانجام به مرور زمان، به اهداف خود میرسید.
شبتون بخیر 🌙
#منهای_نویسندگی
🆔 @nevisandeshoo
📝 اول خاطرهنویسی، بعد داستاننویسی
داستان نوشتن، کار ترسناکی است.
اغلب نویسندهها ابتدا به خاطرهنویسی و بیان سرگذشت خود روی میآورند.
دلیلش هم این است که آنها خاطرههایشان را مینویسند و وقتی ترسشان ریخت، میتوانند داستان بنویسند.
داستاننویسی برای من هم سخت بود. وقتی «سگ و زمستان بلند» را نوشتم، احساس کردم که تهی شدهام. وقتی «طوبی» را تمام کردم، تمام وجودم میلرزید و وقتی «عقل آبی» را نوشتم، باورم نمیشد که کار من بوده است!
✍ شهرنوش پارسیپور
#خاطرهنویسی
🔻 تنوع در دیالوگنویسی
▫️ برای نوشتن دیالوگ حواست باشه
هر شخصیت باید لحن خاص خودش رو داشته باشه. بعضیها ممکنه جدی باشن، در حالی که عده دیگهای شوخطبع یا غیررسمیان...
این تنوع میتونه به جذابیت داستانت و عمق دادن به شخصیتهات کمک کنه.
#دیالوگ
🆔 @nevisandeshoo
🔻 معماها و سرنخها
▫️ یکی از کلیدهای اصلی برای ایجاد فضای خوب در داستان این است که به خواننده، نکات کوچکی در مورد آنچه در پیش رو است ارائه دهید.
🔸 اسم آن را «رازها و سرنخها» میگذاریم. اینها اشارههای کوچکی هستند برای شخصیتهایی که هنوز معرفی نشدهاند، حوادث غیرقابل توضیحی که معنای آنها بعداً فاش میشود و همچنین نکاتی در مورد مشکلات آینده.
▫️ این رمز و سرنخها به خواننده قول میدهند که چیزهای جالب زیادی در انتظار است! بنابراین او با اشتیاق بیشتری به خواندن ادامه میدهد.
#فضاسازی_داستانی
🆔 @nevisandeshoo
🔻 شروع داستانت رو دریاب
▫️ ۵۰ کلمه نخست داستان خود را روی یک ورق کاغذ سفید بنویسید و روز بعد نگاهی سریع به آن بیندازید؛ به همان طریق که خواننده ضمن ورق زدن مجله این کار را میکند.
🔸 اگر کلمات شما را به خود جلب نمیکند و فقط باعث تأسف میشوند، چیز بیشتری در آن وجود ندارد و بهتر است فورا آن را عوض کنید.
▫️ شاید تعداد خوانندگان بالقوهای که طی ۵۰ کلمه نخستِ داستان از دست میروند، بیشتر از هر قسمت دیگر داستان باشد!
#داستان_نویسی
🆔 @nevisandeshoo
خانِ حقهباز
خانِ حقهبازی بود که پرداخت حقوق رعایایش را به بهانههای مختلف عقب میانداخت. یک بار خان، پسرش را به فرنگ فرستاد؛ اما شایعه کرد که او گم شده تا رعایا را دنبال نخود سیاه بفرستد.
روزی مردم دِه دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند تا خبر مرگ پسر خان را به او بدهند تا غائله ختم شود و خان حقوقشان را بپردازد.
خان خبر را شنید و پیش خود گفت: «این پدرسوختهها خیال کردهاند که میتوانند سر من کلاه بگذارند!»
این شد که برای پیدا کردن جنازه پسرش یک کیسه اشرفی مژدگانی گذاشت تا رعایا را بیشتر سربدواند.
رعایا هنگام بازگشتِ پسر خان از فرنگ، نزدیکی روستا کمین کردند و او را کشتند و جنازهاش را برای خان آوردند و کیسه اشرفی را طلب کردند.
#داستانک
🆔 @nevisandeshoo
✨ سلام، شبتون بخیر
😕 خیلی وقته تمرین انجام ندادیم
🔻 بریم برای یه تمرین و چالش نویسندگی...
👌 انجامش بده و تو پیوی برام بفرست
#تمرین_نویسندگی
🔸 حداقل برای من ...
✍ به شیوه یک قصارنویس ادامه بده.
🆔 @nevisandeshoo
✍🏻 بنویسید و خسته نشوید
▫️استمرار و تکرار، عامل اساسی موفقیتها است.
▫️بودن و ماندن در هر حرفهای، مهارت را بالا میبرد و از شما آدم حرفهای میسازد.
▫️دنیای نویسندگی، دنیای همسایگی کلمات است و قلم، دوست همیشگی نویسنده.
▫️وجدان بیدار و انسان هوشیار، قلم را زمین نمیگذارد.
#نویسندگی
📝 @nevisandeshoo