#چالش
🔻 متن زیر رو نهایتا تا یک صفحه ادامه بدید و برام بفرستید:
انگشت شست و اشارهاش بر اثر سوختگی بههم چسبیده بودند. همیشه سعی میکردم از فاصله دور سلام کنم اما او هربار جلو میآمد و در حالیکه با خوشرویی حالم را میپرسید دستش را دراز میکرد...
نویسنده شو ✍
#چالش 🔻 متن زیر رو نهایتا تا یک صفحه ادامه بدید و برام بفرستید: انگشت شست و اشارهاش بر اثر سوختگی
تا فردا شب بفرستید تا از بینشون بهترینها رو منتشر کنم 🙏
یه نکته مهممممم دیگه: اینهمه مطالب خوب و آموزشی میذاریم تو کانال، حیف نیست #نویسنده_شو رو به دیگران معرفی نمیکنید؟! 😐😄
از همین چالش شروع کن و حداقل برای چند تا از دوستات بفرست تا اونا هم شرکت کنند. 🙏🌺
📝 بازنویسی را جدی بگیرید
🔘 هنگامی که متنی مینویسید، بهدلیل آشنایی که با نوشتههای خود دارید نمیتوانید اشکالهای آن را بهطور کامل ببینید؛ در حالیکه در همان زمان، فرد دیگری که برای اولین بار متن شما را میبیند، میتواند به راحتی غلطهای آن را بگیرد!
🔘 از آنجا که هر نوشتهای هرچند کوتاه، باید بازنویسی شود، بهترین کار برای شروع بازنویسی، فراموش کردن متن برای یک مدت کوتاه است.
🔘 بعد از یک وقفه کوتاه، نوشته را مجددا با نگاه نقّادی بخوانید و با این شیوه، بهتر و دقیقتر متن خود را بازنویسی کنید.
#بازنویسی
📚@nevisandeshoo
نویسنده شو ✍
📝 بازنویسی را جدی بگیرید 🔘 هنگامی که متنی مینویسید، بهدلیل آشنایی که با نوشتههای خود دارید نمی
مهمترین اشکال متنهای چالش امروز، همین بازنویسی نکردن بود!
کمی حوصله بهخرج بدید و نوشتههاتون رو چندین بار بازنویسی کنید. بهمرور متوجه میشید که با هر بار بازنویسی، چهقدر قلمتون بهتر شده!
🔻نکات مهم در ویرایش متن
1⃣ تصحیح املایی
ابتدا متن را از اشتباهات املایی تصحیح کنید.
2⃣ کاربرد صحیح واژگان
از واژههای مناسب و معنیدار استفاده کنید؛ از تکرار بپرهیزید و اصطلاحات نامناسب بهکار نبرید.
3⃣ وضوح و روانی
متن باید واضح و روان باشد؛ ترتیب جملات را به صورت منطقی رعایت کرده و بین پاراگرافها ارتباط صحیح برقرار کنید.
4⃣ استفاده از علائم نگارشی
مطمئن شوید از نقطه، ویرگول، نقطهویرگول، فاصله و سایر علائم نگارشی بهدرستی استفاده شود.
5⃣ کوتاهنویسی و اختصار در نوشتار
از جملات کوتاه و قابل فهم استفاده کنید و از تکرارهای غیرضروری بپرهیزید.
🔴 ویرایش یک متن نیاز به دقت و تمرکز دارد و به بهبود کیفیت نوشتار شما کمک میکند.
#ویرایش
📚@nevisandeshoo
📚 مطالعه بیوقفه
مطالعه بخش مهمی از فرایند نویسندگی است. برای آنکه بتوانید با سبکها و تکنیکهای مختلف آشنا شوید باید کتابها، مقالات، داستانها و انواع مختلف متون را در برنامه مطالعاتی خود قرار دهید و از این طریق دایره واژگانی و قدرت خلاقیتتان را وسعت ببخشید.
#آموزش_نویسندگی
🆔 @nevisandeshoo
سلام دوستان، چطورین، خوبین؟
من که امسال توفیق نشد ایام #اربعین کربلا برم، ولی اگه شما مشرف شدید، این فرصت بینظیرو برای نوشتن #سفرنامه و اتفاقات جالب سفر از دست ندید...
این سفر معنوی اونقدر قشنگی داره که نظیرشو هیچجا تجربه نخواهید کرد!
در ضمن ما رو هم حسابی دعا کنید 🙏
#سفرنامه_نویسی
🔻 ۳ توصیه مهم برای نویسندگان مبتدی:
🔸 رها و آزادانه بنویس و به خوب شدن واژهها و جملاتت فکر نکن.
🔸 از کلمههایی که در طول روز و در تعاملات روزمره آنها را بهکار میبری استفاده کن.
🔸 سعی کن هر روز چند کلمه جدید به دایره واژگانی خود اضافه کنی.
#آموزش_نویسندگی
🆔 @nevisandeshoo
نویسنده کسی است که مثل هر هنرمندی شاخکهای حساسی دارد. همین شاخکهای حساس، او را از دیگران متمایز میکند و اگر کتابخوان باشد، وادار به نوشتن میشود.
اگر سه نفر واقعهای را ببینند و یا بشنوند، یکی ممکن است لحظهای بعد فراموش کند، دومی بیستوچهار ساعت بعد. سومی ممکن است نتواند فراموش کند. حتی اگر از یاد ببرد، بعد از مدتی دوباره در ذهنش سرک میکشد و او را به یاد واقعه میاندازد. این یادآوری آنقدر تکرار میشود تا نویسنده با نوشتن از دستش راحت شود.
اینطور است که کسی داستاننویس میشود و نمیتواند ننویسد. او با محیط زندگی خود تعارض دارد. کسی که با محیط و جامعهاش همگن باشد نمیتواند داستان بنویسد. اگر هم بنویسد نوشتهاش فرمایشی و زورکی است. چون داستان و رمان با گره و مشکل شروع میشود. ما اثر داستانی بیگره و مشکل نداریم. نویسنده هم فرد مشکلداری است. او از مسیر زندگی روزمره بیرون زده تا داستان و رمانش را بنویسد.
✍ #فرهاد_کشوری
📚@nevisandeshoo
نویسنده شو ✍
#چالش 🔻 متن زیر رو نهایتا تا یک صفحه ادامه بدید و برام بفرستید: انگشت شست و اشارهاش بر اثر سوختگی
🖐 سلام دوستان
🔻علیرغم حجم بالای مطالب ارسالی برای شرکت در #چالش، هر متن چندین بار به دقت مطالعه و بررسی شد. بنا بود زودتر از اینها نتیجه رو اعلام کنم که دیر شد و باید ببخشید. اما مهمتر از نتیجه چالش، اشکالاتی بود که در اکثر متنها مشاهده میشد و تصمیم گرفتم در این پست به این اشکالات مشترک اشاره کنم تا قابل استفاده برای همه دوستان باشد:
1⃣ هدف از برگزاری چالشها و بهویژه چالش اخیر، بالا بردن قوه تخیل و نزدیک شدن شما به فضای داستاننویسی است. اما تعداد زیادی از دوستان این نکته را رعایت نکرده و متنشان حالت گزارش، توصیف، دلنوشته، بداهه و ...گرفته بود.
2⃣ یک متن هرقدر هم از نظر ادبی و سایر ویژگیهای داستانی، قوی باشد تا زمانی که دارای اشتباهات املایی و عدم رعایت علائم نگارشی است، نمیتواند متن قابل قبولی باشد. درستنویسی از موارد مهم و اولیه نوشتن است و نویسنده باید در وهله اول نکات مربوط به صحیحنویسی را رعایت کند.
3⃣ پرهیز از تکرار
قبل از شروع نوشتن برای خود مخاطبی در نظر بگیرید که باهوش است. او قرار است متن شما را بخواند. باید بتوانید او را مجذوب نوشتههایتان کنید؛ اگر متن شما دارای تکرار باشد، آستانه تحمل مخاطب را پایین میآورید. بنابراین او به راحتی نوشته شما را کنار میگذارد!
4⃣ انسجام و پیوستگی زبان
سعی کنید یکپارچگی زبان را از ابتدا تا انتهای متن حفظ کنید.
متن شروع چالش را چندین بار بخوانید و هر بار آن را بنویسید، به این صورت میتوانید خود را با زبان نوشته هماهنگ کرده و مطابق با آن پیش بروید.
5⃣ پرهیز از بهکار بردن جملات پیچیده و غیر قابل فهم
حوادث باید به گونهای باشند که داستان را جلو ببرند.
هنگامی که از جملات سنگین و پیچیده استفاده میکنید، سرعت خواننده را برای درک و فهم متن و روند اتفاقات کُند میکنید. بنابراین تا جای ممکن جملات ساده و روان بهکار ببرید؛ این کار علاوه بر اینکه باعث میشود خواننده متنتان را بهتر بفهمد، نوعی احساس ارتباط دوستانه نسبت به شما در او پدید میآورد.
6⃣ باورپذیری
اتفاقات در داستان باید باورپذیر باشند. گاهی چیزی در ذهن ماست و بهدلیل آشنایی با جزییات، آن را میپذیریم. اما هنگامی که میخواهیم حوادثی را شرح و انتقال بدهیم باید به گونهای بنویسیم که برای مخاطب نیز قابل پذیرش باشد.
7⃣ پرهیز از پراکندهگویی
هر متنی باید موضوع واحدی داشته باشد. مطالب باید کاملاً به موضوع و جزئیات آن اشاره کنند. از این شاخه به آن شاخه پریدن نهتنها خواننده را گیج و خسته میکند، بلکه نشان از ذهن آشفته نویسنده دارد.
#چالش
May 11
حالا میخوام بهترین متن ارسالی رو پست کنم که حسابی منو سر ذوق آورد!
دوست دارم همهتون این مدلی بنویسید 👇
انگشت شست و اشارهاش بر اثر سوختگی بههم چسبیده بودند. همیشه سعی میکردم از فاصلهی دور سلام کنم اما او هربار جلو میآمد و در حالیکه با خوشرویی حالم را میپرسید دستش را دراز میکرد؛ نه به چشمانش نگاه میکردم و نه به دستانش؛ هرگز گلایهای نکرد، نتوانستم دوام بیاورم. سرانجام استعفا دادم.
کاری پیدا نکرده بودم بنابراین مجبور شدم چند روزی در خانه بمانم.
آیفون را برداشتم صدایش را شناختم که گفت: باز کن رفیق! منم.
رفیق تکهکلامش بود.
با دستهای گل و یک جعبه شیرینی وارد آپارتمانم شد؛ با همان سرزندگی همیشگی سلام کرد، نگاهی به اطراف انداخت و با هیجان گفت: آپارتمان نقلی و شیکی داری، کسی خونه نیست؟ سرم را تکان دادم که یعنی نه.
داخل آشپزخانه رفت، پشت سرش راه افتادم. دستش را چندبار آرام به دستگیرهی کتری زد و سپس آن را برداشت و زیر شیر آب گرفت، به طرفم برگشت و با لبخند مهربانی گفت: شیرینی گرفتم با چایی میچسبه!
نگاهش کردم، نمیدانم برای چندمین بار بود که خاطرهی آن روز به یادم میآمد.
صبح بود، با بقیهی همکارها نشسته بودیم که وارد اتاق شد چند روزی میشد که به عنوان کارگر جدید به جمعمان اضافه شده بود.
نمیدانم چرا یک آن به سرم زد دستش بیندازم؛ تازه زیر کتری را خاموش کرده بودیم، مودبانه صدایش کردم و گفتم ببخشید اگر زحمتی نیست کتری را آب کنید تا چای دم کنیم.
فکرش را نمیکرد کسی بخواهد به این زودی سر شوخی را با او باز کند، با لبخند از جایش بلند شد، به سمت گاز رفت و کتری را بیهوا برداشت. ناگهان آن را به گوشه ای پرت کرد و در حالیکه فریاد میکشید به کف دستش که مثل یک تکه گوشت، سرخ شده بود نگاه میکرد.
به خودم که آمدم دیدم اسمم را صدا میزند، نزدیکم ایستاده بود. نمیتوانستم نگاهش کنم،
گفت: حواست کجاست؟ پرسیدم چرا استعفا دادی؟
جوابی ندادم، همیشه دوست داشتم فکر کنم حادثهی آن روز را فراموش کرده یا حداقل به اندازهی من به آن فکر نمیکند.
لبخندی زد و آرام گفت: بگو! بگو چرا استعفا دادی؟
همچنان سکوت کرده بودم.
دستش را جلوی صورتم بالا آورد و گفت: بهخاطر این؟
نگاهم روی دو انگشت شست و اشارهاش خیره ماند.
دست راستم را گرفت و دو انگشت بههم چسبیدهاش را آرام آرام به کف دستم کشید.
طاقت نیاوردم، سرم را روی شانهاش گذاشتم و با بغض گفتم: خواهش میکنم منو ببخش!
دستش را پشتم گذاشت و آرام در گوشم گفت: نگران نباش، تو هم مثل من میشی!
ناگهان سوزش شدیدی در پهلوی چپم احساس کردم، خودم را کمی عقب کشیدم و نگاهش کردم، چاقو را از پهلویم بیرون کشید، به زمین افتادم، از درد به خودم میپیچیدم.
به سمتم آمد دست راستم را بلند کرد و به کف کتری چسباند. وقتی به هوش آمدم اول به دستم نگاه کردم، باندپیچی شده بود.
✍ مرضیه تقیپور
تو زندگی لحظاتی هست که باید کَر شی و هیچ صدایی رو نشنوی و جز هدفت به چیز دیگهای توجه نکنی.
مثل تیم فوتبالی که برای مسابقه میره کشور میزبان و باید در مقابل شعارهای تماشاچیان کَر بشه...
همیشه هستن آدمایی که تو راه رسیدن به هدفت سنگ جلو پات میندازن و تلقین میکنن که زیادی بلندپروازی یا هدفت خیلی تخیلیه.
اینجور وقتا فقط روی توپ و گل کردنش توی دروازه فک کن ✌
#موفقیت
📚@nevisandeshoo
🔻با رعایت این ۵ نکته، رمان جذاب بنویس:
1⃣ مخاطب را کنجکاو کن.
2⃣ اتفاقات را نیمهکاره رها نکن.
3⃣ تمام قصه را از زبان سوم شخص تعریف نکن.
4⃣ با وارد کردن کاراکترهای زیاد اعتبار رمانت بالا نخواهد رفت.
5⃣ قدرت جزئیات را دستکم نگیر.
#رمان_نویسی
🆔 @nevisandeshoo
آئینه شدی تا که خدا در تو درخشید
خورشیدترین حادثهها در تو درخشید
بر دوست همان روز که با حنجره خون
گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید
اربعین حسینی تسلیت باد 🖤
#اربعین
📚@nevisandeshoo
فراموش نکنید که نوشته شما باید ابتدا، میانه و پایان داشته باشد. برای ایجاد وحدت در نوشتن، طراحی قبل از تایپ مهم است. خود من ابتدا مقاله و داستانها را در ذهنم میپرورانم تا کاملاً شکل بگیرد. سپس طرح کلی و ساده آن را روی کاغذ مینویسم که یادم نرود. گاهی این طرح صرفاً یک فهرست است اما مدام حواسم به مضمون هست تا مبادا گریزهای بیمعنی بزنم و حاشیه بروم.
✍جودی دلتون
📚۲۸ اشتباه نویسندگان
🆔 @nevisandeshoo
🔻شناخت مخاطب در طنزنویسی
▫️شناخت مخاطب به معنای درک عمقی از جامعه و مخاطبانی است که برای آنها مینویسید. باید بدانید که چه کسانی از نوشتههای شما استقبال میکنند؛ مثلاً یک نوشته طنز برای جوانان ممکن است موضوعات و زبان متفاوتی نسبت به نوشتهای داشته باشد که مخاطب آن افراد مسن هستند.
▫️از آنجا که طنز برای موفقیت به درک مخاطب نیاز دارد، باید بدانید مخاطبان چه سلیقهها و ارزشهایی دارند تا بتوانید طنزی متناسب با آنها خلق کنید.
#طنز_نویسی
📚@nevisandeshoo
🔻انواع فیلمنامه:
✓ فیلمنامه کوتاه
✓ فیلمنامه بلند
✓ فیلمنامه سریالی
✓ فیلمنامه اقتباسی
✓ فیلمنامه مستند
#فیلمنامه_نویسی
📚@nevisandeshoo
نویسنده شو ✍
🔻انواع فیلمنامه: ✓ فیلمنامه کوتاه ✓ فیلمنامه بلند ✓ فیلمنامه سریالی ✓ فیلمنامه اقتباسی ✓ ف
اگه یه وقت خواستی فیلمنامهنویسی کار کنی، اول از فیلمنامه کوتاه و ترجیحا یک صفحهای شروع کن.
#درست_نویسی
📝 بهجای ناچاراً میتوان گفت: ناچار، بهناچار، از سر ناچاری.
📝 بهجای خواهشاً میتوان گفت: لطفاً، خواهش میکنم.
📝 بهجای بیشتراً میتوان گفت: بیشتر، غالباً.
📚@nevisandeshoo