eitaa logo
نویسنده شو ✍
3هزار دنبال‌کننده
621 عکس
27 ویدیو
4 فایل
📝 رویاهاتو با کلمات بساز 📚 برگزاری دوره‌های نویسندگی آموزش نویسندگی خلاق، داستان، فیلم‌نامه، سناریونویسی، ویراستاری، یادداشت‌، خاطره‌نویسی، مقاله تبلیغاتی و... 👤 مدیریت کانال: محمدجواد ابراهیم‌زاده 📱آیدی جهت ارتباط: @mj_ebrahimzade
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسنده شو ✍
📝 #تمرین بیایید تصور کنیم خانه‌ شما در انتهای این خیابان قرار دارد و امروز عصر دارید به خانه برمی‌گ
🍂🍁خیابان پاییزی🍂🍁 ✍ برگ های هزار رنگ پاییزی چون فرشی زیبا کناره های خیابان منتهی به خانه مان را احاطه کرده بودند،گویی دست جمال خدا خیابان پاییز را نقاشی کرده باشد،برگ های زیبا با وزش نسیمی مهربان از درختان جدا می شدند و بر کف خیابان می ریختند،،دلم نمی آمد پا روی برگ ها بگذارم ،خنکی نسیم را که بر چهره ام می وزید احساس می کردم ،چشمانم را بستم تا این همه زیبایی را نفس بکشم،بوی نانی که از نانوایی انتهای کوچه پخت می شد به مشامم می رسید،،گویی برکت خداوند تمام کوچه را پر کرده است ،،،کمی جلوتر رفتم درخت اناری در سمت راست کوچه توجه ام را جلب کرد،،در این حین یک انار بر زمین افتاد،ذوق داشتم طعم آن را بچشم،از شدت سیاهی برق میزد،،خوشمزگی انار تمام سلولهای وجودم را در نوردید... چند قدم جلوتر رفتم صدای یک کبوتر را شنیدم که بر بالای یکی از درختان سربه فلک کشیده لانه داشت ،،،صدایش چون موسیقی کوچه را آهنگین کرده بود،کنار درختی که کبوتر برآن لانه داشت ایستادم ،،،دستانم را به سمتش بلند کردم ،در کمال ناباوری کبوتر آمد و بدون هیچ ترسی حدود یک دقیقه بر روی انگشتان من نشست ،گویی قصد داشت با من سخن بگوید، حس کردم خداوند میخواهد نشانه ای برای من نمایان کند... نشانه ها بسیارند کافیست دنبالشان کنیم ،آنها آدرس خدا را به ما نشان می دهند.. به خانه که رسیدم کنار پنجره به دیدن غروب خورشید دست به دعا شدم و از خدای بزرگ به خاطر آفرینش این همه زیبایی تشکر کردم.