InShot_۲۰۲۳۱۰۲۱_۲۰۵۳۵۹۱۹۹_۲۱۱۰۲۰۲۳.mp3
15.08M
#مهندس_آینده🧑🏻🔧
༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد👇 باتلاشوپشتکارموفقمیشوید😍
#قصه
#داستان
#داستانشب
#کودک_۳_۱۱
#قصه_اختصاصی
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
678.6K
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
توضیحات
#داستاناختصاصی👆😊
آیدی ادمین 👈 @Mojgan_5555
👆👆👆
༺◍⃟ ჻@nightstory57⚘❥༅••┅┄
@nightstory57(5).mp3
1.63M
اسامی بچه های گلم ❤️👆
#داستان_شب
#اسامی_بچهها
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تولدتون مبارک ❤️
حلما بقالیان نژاد۷ ساله از قم 😍
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
امیر عباس کریمی۷ سال ونیمه از قم😍
ارغوان خانم فتحی نژاد 😍
آرزو جمشیدیان از گلدشت نجف آباد کلاس دوم😍
احمدرضا نجفی ۹ ساله از زیراب استان مازندران 😍
امیر حسین و امیر محمد ضیالدینی😍
امیرعباس ، علی رضا ، علی یار 😍
محمد حسین ومحبوبه ومحمد وزينب ترکمان خواهر وبرادر.😍
مهدیار قاسمی از مشگین شهر😍
علی نجفی ۸ساله از گرگان😍
فاطمه زهرا و محمدطاها رضازاده😍
نازنین زهرا زارع و پارسا زارع😍
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@nightstory57.mp3
12.02M
#ماهی_رنگینکمون🌈
༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
دوستی❤️👏
#داستان
#داستان_شب
#گروهسنی_۵_۱۲
#قصه
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨
داستان شب
گوینده:(معین الدینی)
داستان امشب:
((ماهی رنگین کمان))
در جایی بسیار دور در دریای عمیق و آبی یک دسته ماهی شنا میکردند. بله ماهی؛ اما نه ماهیهای معمولی ماهیهایی که هر کدام پولک های درخشان و نقره ای روی پوست خود داشتند؛ پولکهایی که ماهی رنگین کمان🐠 به آنها بخشیده بود.
از وقتی که ماهی رنگین کمان🐠 پولکهای نقره ای اش را میان دوستانش تقسیم کرد آنها همیشه با هم بودند ، با هم شنا میکردند ، با هم بازی میکردند ،با هم غذا میخوردند و حتی با هم استراحت میکردند.
آنها در کنار هم بسیار شاد بودند و هیچ توجهی به ماهیهای دیگر نداشتند. برای همین وقتی یک روز درست وسط بازی سروکله ی یک ماهی کوچک راه راه 🐟پیدا شد هیچ کدام خوش حال نشدند و حتی چپ چپ هم نگاهش کردند.
عاقبت ماهی کوچک راه راه 🐟به حرف آمد و گفت میشود من را هم بازی بدهید؟ یکی از ماهی ها بلافاصله گفت نه نمیشود کسی میتواند با ما بازی کند که پولک نقره ای داشته باشد؛ یک پولک نقره ای درخشان
ماهی کوچک راه راه 🐟گفت حالا بدون پولک نقره ای نمیشه؟ ماهی باله دندانه ای 🐡جواب داد: معلوم است که نمیشود.» و رو به دیگران فریاد زد بیایید بازیمان را بکنیم بجنبید
ماهی ها چرخی زدند و برگشتند و دوباره مشغول بازی شدند؛
اما ماهی رنگین کمان🐠 دو دل بود هم میترسید دوستان تازه اش را از دست بدهد هم دلش نمیخواست ناراحتی ماهی کوچک را ببیند.
عاقبت او هم با ناراحتی ماهی کوچک را تنها گذاشت و به طرف دوستانش شنا کرد.
ماهی کوچک راه راه🐟 تنها ماند و از دور بازی ماهیها را تماشا کرد؛
ماهی هایی که پولک نقره ای داشتند همبازی داشتند و در عمق دریای آبی می پریدند و بازی میکردند.
ماهی کوچک راه راه با حسرت به آنها نگاه میکرد و غصه میخورد.
فقط ماهی رنگین کمان بود که ناراحتی او را میفهمید .
ماهی رنگین کمان یاد زمانی افتاده بود که خودش تنهای تنها بود و هیچ دوستی نداشت یاد آن وقتی که هنوز پولک های نقره ای اش را بین ماهیها تقسیم نکرده بود و به خاطر زیبایی اش مغرور و تنها بود.
آن وقتها ماهی ها دوست نداشتند با او بازی کنند؛ اما حالا بدون او بازی نمی کردند بالاخره ماهی رنگین کمان هم مشغول بازی شد و همه از خطری که به آنها نزدیک میشد غافل ماندند.
ناگهان کوسه ی 🐋وحشتناکی مثل یک تیر به دسته ی ماهیها حمله کرد. ماهی ها با سرعت پراکنده شدند و تلاش کردند جایی برای پنهان شدن پیدا کنند.
شکافی باریک میان یک تپه ی دریایی که کوسه🐋 نمیتوانست وارد آن شود جای امنی برای آنها بود.
ماهیها نفس راحتی کشیدند از این که توانسته بودند از دست کوسه فرار کنند خوش حال بودند.
اما ماهی رنگین کمان هنوز نگران و ناراحت بود ماهی لاغر نارنجی🦑 پرسید: «چیه؟ چی شده؟
ماهی رنگین کمان گفت ماهی کوچک راه راه آن بیرون تنهاست. هر طور شده باید کمکش کنیم.
ماهی رنگین کمان بی معطلی از پناهگاه بیرون آمد و فریاد زد: «همه بیایید بیرون!»
ماهی های دیگر با ترس و لرز دنبال ماهی رنگین کمان از شکاف بیرون آمدند.
بیرون پناهگاه کوسه 🐋را دیدند که دنبال ماهی کوچک راه راه بود و ماهی کوچک راه راه🐟 را دیدند که سعی میکرد از دندانهای تیز کوسه دور شود.
ماهی رنگین کمان🐠 میدید که ماهی کوچک لحظه به لحظه خسته تر میشود و دندانهای وحشتناک کوسه به او نزدیک تر
ماهی رنگین کمان فریاد کشید: «عجله کنیدا ماهیها از همه طرف به کوسه حمله کردند. کوسه حسابی گیج شده بود. ماهیهایی که همیشه از او فرار میکردند حالا به او حمله کرده بودند و خود را به چشم و بدن او می کوبیدند.
کوسه برای کنار زدن ماهیها از جلو چشمش آن قدر این طرف و آن طرف چرخید تا حسابی سرگیجه گرفت. چیزی نمانده بود که کوسه ماهی باله دندانه ای را بگیرد؛ اما ماهی باله دندانه ای که چند خراش کوچک برداشته بود توانست فرار کند.
ماهی رنگین کمان به سرعت ماهی کوچک راه راه را به طرف پناهگاه کشاند و ماهی های دیگر هم بلافاصله خود را به پناهگاه رساندند. ماهی کوچک راه راه گفت شما واقعاً شجاع هستید متشکرم که زندگی من
را نجات دادید. همه از توی پناهگاه کوسه را دیدند که خسته و ناامید از آنجا دور میشود.
زمانی که ماهی کوچک برای رفتن آماده میشد ماهی رنگین کمان🐠 گفت چرا پیش ما نمیمانی تا با هم بازی کنیم؟
ماهی کوچک راه راه🐟 گفت من که پولک نقره ای درخشان ندارم چه طور میتوانم با شما بازی کنم؟
ماهی باله دندانه ای گفت: «داشتن» پولک نقره ای مهم نیست ما میتوانیم بازی دیگری بکنیم که لازم نباشد حتماً پولک نقره ای داشته باشیم
ماهی کوچک راه راه و همه ی ماهیها این پیشنهاد را قبول کردند و شادمان به عمق دریای آبی رفتند تا با هم بازی کنند.
༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🐰჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
⚡️برندگان مسابقه کانال داستان شب ⚡️
شرکت کننده شماره ۴۷✅
شرکت کننده شماره ۵۳✅
شرکت کننده شماره ۵۵✅
برای گرفتن جایزه به ادمین پیام دهید❤️👇
༺◍⃟ ჻@nightstory57⚘❥༅••┅┄
@nightstory57(3).mp3
14.42M
#زندگیپیامبرصلیاللهعلیهوآله
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
شناخــت شـخـصـیـت
پیـامـبـرصلیاللهعلیهوآله
#داستان_شب
#گروهسنی_۶_۱۲
#قصه
#زندگانی_پیامبر_صلیاللهعلیهوآله_قسمت_۵۸
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟🌴჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🆔@nightstory57
༺◍⃟჻🌴ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@nightstory57(4).mp3
2.15M
اسامی بچه های گلم ❤️👆
#داستان_شب
#اسامی_بچهها
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تولدتون مبارک ❤️
ریحانه شهمیرزادی ۷ ساله😍
رضا پرورزارع ۸ ساله از مشهد😍
سیدهریحانه حسینی ۳ساله از مشهد😍
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فاطمه نیکاغلامعلی پور۴ساله از اهواز😍
سیدعلی و سید مهدیار نجاتی ۷ و ۳/۵ساله ازقم😍
امیرعلی غلامی ۶ سال و علی رضا غلامی۳ ساله😍
فاطمه زند ۱۰ ساله و سلاله زند ۷ ساله از کرج .😍
ترنّم عسگری ۷ ساله از خمینی شهر ِ اصفهان😍
محمدمتین عسگری زاده ۷ سالشه از شهر دهاقان استان اصفهان😍
امیرمهدی شمس😍
و خواهرش که تو راهه بیاد تو این دنیا: فاطمه خانم😍
سید مهدیارنیازی ۶ ساله 😍
سیدمانیار نیازی ۲/۵ ساله از اصفهان😍
مبینا ابدالی ۹ ساله و محمد ابدالی ۶ ساله از فولادشهر (اصفهان)😍
محیا قربانی ۷ساله ازشریف اباد پاکدشت😍
مارال۴ساله وماندانا۶ساله ازباخرز😍
نیایش سادات، پرستش سادات😍
فاطمه بانشی هشت ساله از شیراز😍
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@nightstory57(2).mp3
13.32M
#فندقی_و_کاربزرگ
༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
هرکار خوبی یککار بزرگ است❤️
#داستان
#داستان_شب
#گروهسنی_۵_۱۲
#قصه
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄