داستان این مخلوق خدا «سگ»
قسمت دوم
هم در فرانسه، هم هلند میشنیدم و میدیدم که افراد سگ خود را در خانه زندانی میکنند و به محیط کار میروند که بارها صدای ناله و زوزه سگ همسایه به گوش رسیده. خودم هم تجربه کردم.
در تهران هم دوستی میگفت در خانه آرامش ندارم. همه اعضای خانواده سر صبح بیرون میروند و تا شب سگشان تنهاست و مدام صدا و ناله میکند و این اعصاب و آرامش و تمرکز را برای منی که در خانه کار میکنم گرفته است.
قدیم الایام سگها نگهبانان خانهها بودند، مکان استقرارشان بیرون از خانه بود. غذا و مراقبتشان بجا بود و سگها هم در آرامش و هوای آزاد فرصت حرکت و استراحت و فعالیت داشتند.
در احکام الهی هم که حیوانات حق و حقوق دارند و مسلمان موظف به رعایت آن است. سگ خلق شده که کمک کار انسان باشد، نه با انسان زندگی کند... لذا در شرع احکامی برای آن قرار داده شده که سگ با زندگی انسان درآمیخته نشود.
اما فرهنگ غربی همه این قواعد را تغییر داد و به جهان هم القا کرد. سگ، اسباب بازی انسان شد، به اندازه یک عروسک اما زنده که فقط برای لذت و بازی و رفع تنهایی خودساخته آدم، نقش ایفا کند. عموما ظلم زیادی متوجه اوست اما از طرفی گاهی بیش از انسانها تحویل گرفته میشود. نه به احترام خود این موجود. صاحبانشان و میزان خرجی که برایش میکنند و احساس مالکیتی که دارند، از آنان افراد طلبکار و حق به جانب میسازد.
جالب است بدانید یکی از بیماریهای رایج بیماری شپش در موی سر بچههاست که از این حیوانات منتقل میشود، یا حتی بیماریهای رایجی هست که به دلیل چهار دست و پا رفتن بچهها و حتی اشتباهی غذای سگ را در دهان گذاشتن، در معده و روده بچهها ایجاد میشود و داروی مشخصی در داروخانههای فرانسه داشت.
قبل از ایران رفتنم هم شنیده بودم که در آماری که از مدارس تهران گرفته بودند، کودکانی که در موهای سرشان شپش یافت شده بود بر خلاف تصوری که در مناطق کمتر برخوردار از بهداشت باید این مورد زیاد باشد، در منطقه ۱ تهران و محله پولدار نشین آن، بیشتر دیده شده بود که بعد از بررسی به دلیل وجود حیوانات خانگی در این خانهها بود...
امروز هم که مستنداتی از وجود سایر بیماریهای قابل انتقال از سگ و گربه به انسان توسط خود مستندسازان غربی پخش میشود... صرف نظر از همه نکات بهداشتی و واکسن حیوانات و شستشوی آنها....
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
دردسرهای نظم و ترتیب افراطی
رعایت نظم و ترتیب، بارها ما را اذیت کرده، انقدر باید همه چیز منظم، شمرده شمرده و به ترتیب انجام شود که انگار آدمها را در غرب ضعیف کرده...
کافیست کمی جایی شلوغ شود، کنترل خود را از دست میدهند و نمیتوانند مدیریت کنند. یا زمان انجام کارها به شدت به تعویق میافتد.
انگار مغز فرمان نمیدهد که با خلاقیت میتوان مشکل را حل کرد. یعنی نظم شدید دیکته شده و قانونمداری رباتیک، جرأت و جسارت و ابتکار را از آدمها گرفته. این را هم بارها در فرانسه تجربه کردیم هم در هلند.
مثلا به من تذکر میدادند میخواهی نامه بنویسی به استادی یا ادارهای، از جملات کوتاه استفاده کن. کمی جملات طولانی و پیچیده باشد واقعا نمیفهمند. کارها را به ترتیب بگو. چند کار با هم بگی گیج میشوند.
یا وقت دکتر متخصص خیلی بافاصله داده میشود. از ۲ ماه شروع میشود تا ۹ ماه!
تبدیل گواهینامه فارسی به فرانسوی دوستمان یک سال طول کشید!
چون اگر ازدحام شود کنترل از دستشان خارج میشود. و توان مدیریت را از دست میدهند.
یا بخاطر کرونا خیلی کارها سختتر هم شد. مثلا تمدید کارت اقامت دوستم در فرانسه بیش از یکسال طول کشیده و هنوز انجام نشده. هربار هم مراجعه میکنند میگویند بخاطر کرونا کارها کندتر شده...
یا الان در هلند بیش از ۶ ماه زمان میبرد تا نوبت شما بشود که آزمون آییننامه را قبول شدهاید و باید آزمون شهر بدهید...
نظم لازمه زندگی است. اما معقولش. اگر خود نظم هم از حالت تعادل خارج شود و به افراط کشیده شود، باعث دردسر و اذیت میشود. که به نظر مهمترینش این است که اراده و فکر و ابتکار انسان را بسیار ضعیف و سرعت انسان را بسیار کند میکند. و به هر دلیل اگر این نظم بهم بریزد، انسانها را آشفته میکند و دستپاچه میکند...
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
تحمل این سبک نظم را دارید؟
دوستان پرسیدند نظم وقتدهی دکتر مثلا به چه شکل است؟ مثل ایران معطلی دارد و توجه به وقتی که هدر میشود ندارند؟
گفتم: عموما وقتی نوبت ما میشود نهایت شاید یک ساعت معطلی داشته باشد. مطب خلوت است و ازدحامی نیست.
اما باید بررسی کنیم که آیا حاضرید سه ماه درد یا نگرانی بکشید تا نوبت شما شود اما به وقت وارد مطب دکتر شوید؟ یا اینکه ظرف یک هفته یا حتی کمتر از آن به متخصص مراجعه کنید اما حالا چند ساعت در آن روز معطل شوید...
کدام را میپسندید یا تحملش را دارید؟
به نظر در ایران ما، رفتار با بیمار انسانیتر است در این خصوص، چون به راه انداختن زودتر کار بیمار و رسیدگی به مشکل و نیاز او خیلی سریعتر است اما در غرب دغدغه اصلی حفظ نظم موجود است. لذا کاری به بیمار ندارند، و همه چیز طبق برنامه و سر صبر و حوصله پیش میرود. هرچند بیمار در رنج و ناراحتی باشد...
چند وقت پیش در هلند در یکی از میدانهای شهر دختری ظاهراً فشارش پایین بود و روی زمین افتاده بود. بیش از ۱ ساعت طول کشید تا آمبولانس آمد و فرایند بررسی بیمار و بردنش هم بیش از ۳۰ دقیقه طول کشید...
من فقط حرص میخوردم و دلم برای آن دختر میسوخت... شرایطش فراهم نشد فیلم بگیرم، اول خیلی حالش بد نبود، به هوش بود و با دوستش حرف میزد اما زمانی که داشتند او را می بردند، بیهوش بود و بدنش لرزش شدیدی داشت...
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
دنیا فریب و رنگ بود...
تا جا بمانی از او...
اما تو میتوانی،
خود را شکسته بسته،
تا کربلا رسانی...
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
فعالیتهایم در فضای مجازی
در این سالهای دور از وطن، به ناچار فعالیتهایم در فضای مجازی گسترش یافت. همهٔ دغدغهام رشد و بالندگی مردم سرزمینم ایران و تمام فارسیزبانان در سراسر دنیاست. و البته آرزو دارم پس از آن برای همهٔ مردم جهان نیز محقق بشود.
📗کانال «تا انتهای افق»: شرح مشاهدات، تجارب و یادداشتهایم در فرانسه، هلند و ایران
eitaa.com/ninfrance
📒کانال «من بابرنامه»: آموزش چشمانداز نویسی، تعیین هدف و برنامهریزی استراتژیک در زندگی فردی و اجتماعی به همراه تکنیکهای مدیریت زمان و انرژی
eitaa.com/manebabarname
📘کانال من نوجوان بابرنامه: محتوای فوق با بخشهای جدید، مخصوص نوجوانان
eitaa.com/nojavanebabarname
📙کانال « چهل حدیث به زبان ساده»: روخوانی و توضیح کتاب شرح اربعین حدیث امام خمینی، که یک کتاب اخلاقی است و در اصلاح و بهبود اخلاق الهی ما تحول بنیادین ایجاد میکند.
eitaa.com/chelhadisemam
📗کانال « آموزش زبان فرانسوی»: آموزش زبان فرانسوی به زبان ساده از صفر و برای افراد کاملا مبتدی. با دریافت مدرک بینالمللی دلف، از کشور فرانسه
eitaa.com/ninfrance2
📗 کانال «سیر مطالعاتی آثار کمتر خوانده شدهٔ علامه شهید مرتضی مطهری»
eitaa.com/shahidmotahari_asar
📌تمامی این کانالها در بله، تلگرام، اینستاگرام و آپارات هم برقرار است. و صوتها در پادکست شنوتو نیز بارگزاری شده است.
✨🌸✨🌸✨
من واقعا مرده بودم...
تو دنیایی که به زور به زنان القا می کنند حجابت را حذف کنی آزاد و راحت و خوشحال می شوی، یک همچین تجاربی خیلی برام شیرینه...
ملانی دیام، یکی از رپرهای معروف فرانسوی بوده که طرفداران زیادی داشته. آلبومها و کنسرت هاش خیلی طرفدار داشته و رکورددار جایزه های زیادی بوده. اما یک داستان تکراری براش اتفاق می افته... یعنی داستانی که افراد مشهور و محبوب زیاد تجربه می کنند. پشت این چهره محبوب و شاد و فعال، انسانی بوده که اصل حالش بد بوده و در نهایت یک شب، اقدام به خودکشی می کنه...
آشنایی با این خواننده فرانسوی، یکی از تجارب جالب برای من بود.. تصاویر و کنسرتهاش در نت هست. چون برای پیش از محجبه شدنش هست در کانال قرار نمی دهم. پر از هیجان و نشاط و لبخند و محبوبیت و شهرت و درآمد...
اما...
داستان از اینجا شروع می شود که کم کم حضورش کمرنگ می شود و ناگهان یک روز تصویری دزدیده شده از او در فضای مجازی پخش می شود که در حال خروج از یک مسجد است...
ادامه متن در پست بعدی.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
من واقعا مرده بودم...
تو دنیایی که به زور به زنان القا می کنند حجابت را حذف کنی آزاد و راحت و خوشحال می شوی، یک همچین تجاربی خیلی برام شیرینه...
ملانی دیام، یکی از رپرهای معروف فرانسوی بوده که طرفداران زیادی داشته. آلبومها و کنسرت هاش خیلی طرفدار داشته و رکورددار جایزه های زیادی بوده. اما یک داستان تکراری براش اتفاق می افته... یعنی داستانی که افراد مشهور و محبوب زیاد تجربه می کنند. پشت این چهره محبوب و شاد و فعال، انسانی بوده که اصل حالش بد بوده و در نهایت یک شب، اقدام به خودکشی می کنه...
آشنایی با این خواننده فرانسوی، یکی از تجارب جالب برای من بود.. تصاویر و کنسرتهاش در نت هست. چون برای پیش از محجبه شدنش هست در کانال قرار نمی دهم. پر از هیجان و نشاط و لبخند و محبوبیت و شهرت و درآمد...
اما...
داستان از اینجا شروع می شود که کم کم حضورش کمرنگ می شود و ناگهان یک روز تصویری دزدیده شده از او در فضای مجازی پخش می شود که در حال خروج از یک مسجد است...
به زودی همه متوجه می شوند خواننده محبوبشان مسلمان شده! آماج توهین و تمسخر و تعجب از طرف همان علاقه مندان پر و پا قرص به سمت او سرازیر می شود...
او در سکوت کامل می رود و امسال یعنی سال ۲۰۲۲ بعد از ۱۳ سال که ترک خوانندگی کرده و بعد از ۷ سال که دیگر جلوی دوربین نیامده، به اصرار دیگران مستندی از زندگی اش با نام «سلام» می سازد که خودش کارگردانی کرده است.
همین اواخر هم مصاحبه ای با او می شود که او با پوشش کامل چادر حاضر می شود و به شکل مختصر از این تغییر عظیم می گوید. پیوند کامل مصاحبه که به زبان فرانسوی است به پیوست می آید ولی بخشی از این مصاحبه را ترجمه کرده ام که برای آنان که تصور می کنند دنیای بعد از حجاب دنیای بهتری است خیلی مهم و شاید مفید باشد:
« من واقعا مرده بودم... انگار در کویر باشم. گمشده، تشنه، سراب و واقعا تنها... احساس می کردم خالی شدم. حالم خوب نیست. سوالاتی در ذهنم می آمد که مرا اذیت می کرد. من که همه چیز داشتم! چی رو از دست داده بودم! آرامش رو! دلم برای آرامش تنگ شده بود. خشم داشتم. غم داشتم. عصبی بودم... باید واقعا تعریف بشه معنی موفقیت چیه! برای من مهمه بدونم از کجا اومدم، معنای زندگی چیه؟ چه کسی من رو میسازه؟ چه کسی منو می بره؟ هدف از زندگی چیه؟ احساس می کنم میلیون ها نفر حالشون خوب نیست. ولی من الان که مسلمان شدم خوبم، خوشحالم. دوست دارم به همه بگم شما ارزشمندید، نگذارید کسی شما رو آلوده کنه. اجازه نده دنیا بهمت بریزه. رسانه به درد نمیخوره. حقیقت ما رو نشون نمیده. انگار ما دیگه هیچی نیستیم جز اونی که اون تو هست. باید همه خودشون یاد بگیرند از خودشون محافظت کنند...»
https://www.youtube.com/watch?v=vWcV8ZPBEDg
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد...
😭😭😭
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست...
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، بیتفاوت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست...
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
اگر تنش میان بدنهای زائرانش نیست...
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
برای یک جمع دانشجو صحبت میکردم.
ناراحت بودند از وضعیت موجود.
گفتم: خیلی طبیعیه...
ایران یه کشور معمولی نیست. چون پیشرو شده در جهان، و ابرقدرتهای پیشین بر نمیتابند، هر حادثهای یا اعتراضی خیلی سریع اغتشاشی امنیتی میشه. چرا؟ چون مشکل داخلی نمیمونه. که منطقی حل و فصل بشه. چون دشمن خارجی داره ابعاد بی سر و ته پیدا میکنه.
الان تو دنیا حادثه، خطا یا مرگ و ... هزار بار بدتر روزانه رخ میده. اما اندازه یه خبر ساده بازتاب داره و تمام. چرا؟ چون بودجه ساختن و پرداختن جهتدار بهش در سطح جهانی وجود نداره.
به صبر استراتژیک نیاز داریم. یه فرایند تکراری شده. حادثه. اعتراض. تبدیل شدن به اغتشاش. حضور مردمی و پایان.
حالا این روزها گذشت، سر صبر درباره داستان پوشش داشتن یا نداشتن. قانونی بودن یا نبودن. کنترل اجتماعی باشد یا نباشد و نوع مواجهه مردم مختلف، که منطقی است یا تحت تأثیر رسانه، مطالبی به اندازه فهم و درک و تجربه خودم خواهم نوشت.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
نکتهٔ اول
عموم مردم به اتفاقی که خیلی زیاد رسانهای بشه واکنش نشون میدن یا اصطلاحا تحریک میشن؛ نه بخاطر خود کیفیت و موضوع حادثه.
عموم موضوعاتی که در مقابل حکومت ایران قرار میگیره، چون به شدت بهش پرداخته میشه و هیاهو میشه باعث هیجانات برخی آدمها میشه.
مثلا اگر این خانم حجاب داشت و به دلیل حالا هر خطایی دستگیر شده بود و از دنیا میرفت. ولو واقعا از ترس و دلهره هم بود. چون برای رسانههای ضد، اهمیت نداشت و افکار را جهت نمیداد و هدایت نمیکرد، هرگز به این شکل رسانهای نمیشد و اصلا به این شکل خونی به جوش نمیآمد و دغدغهای فوران نمیکرد.
این لازم است بر هر انسان سلیم النفسی که در تنهایی به آن فکر کند. مهم است بداند دغدغه انسانی دارد یا جانبدارانه. لازم است به خود بگوید از محبت به جنس زن و حمایت از اوست یا از بغض و کینهای دیگر منشأ میگیرد. مهم است با خود وجدان کند که درد حمایت از حقوق زنان دارد یا تحت تأثیر هیاهو و جو قرار گرفته است.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
نکته دوم
حالا به هر ترتیب حادثه رخ داده. از طریق رسانه ها هم تحریک صورت می گیره. و افرادی هم خیلی ناراحت می شن و خونشون به جوش میاد و میان توی خیابون.
خب بعدش چی میشه؟ یک فرایند تکراری. در کمترین زمان، اعتراضات شکل اغتشاش به خودش می گیره. یعنی نمیشه صرفا اعتراض کرد در ایران واقعا. چرا؟ چون دشمن خارجی داره. بلافاصله از فرصت ایجاد شده استفاده می کنند و از آب گل آلود ماهی می گیرند. چندسال پیش در یکی از دانشگاهها دانشجویان بخاطر کیفیت بد غذای دانشگاه تحصن کردن. کار کشید به آخرین درجه شعارهای سیاسی و بعد هم اغتشاش... آخر هم بعد از کلی ضرب و جرح کسانی دستگیر شدند که اصلا دانشجوی اون دانشگاه نبودند.
نکته سوم
شاید حواسمون به این نکته نباشه اما در رسانه های فارسی زبان خارجی یا برخی آدمهای داخلی، مثلا صحنه های ضرب و جرح توسط پلیس یا نیروی انتظامی یا مثلا افرادی با عنوان بسیجی پخش میشه. این باعث بیشتر عصبی شدن مخالفان و تحریک بیشتر و به جوش اومدن خونشون و ادامه شرکت در اعتراضات با خشم بیشتر میشه. که چرا این مردمی که صرفا اعتراض دارند باید اینطور باهاشون برخورد بشه.
من در گروههای متعددی عضو هستم. در این طیف طرفداران پوشش و حفظ نظام اسلامی و مخالفان پوشش و بعضا حذف نظام اسلامی.
نکته ای که توجه من رو جلب کرد این بود که محتوای مشخصی در دل این گروهها می چرخه. مثلا بچه های مذهبی بیشتر ویدئوهای اغتشاشات رو می بینن. آسیب اموال عمومی رو می بینن و خشونت های ناراحت کننده برخی آدمهای معترض رو. ویدئوهای صحبت های رسانه های خارجی رو می بینن که رسما آموزش کارهای تخریب کننده رو در ایران می دن. یا خیلی رسمی از تجزیه ایران صحبت می کنند. اینها خونشون به جوش میاد که کشور امن و آرام ما بخاطر چی باید الان انقدر به لبه خطر نزدیک بشه و خونشون به جوش میاد که باید با این معترضین که حالا بستر ساز اغتشاش شده ان برخورد جدی بشه.
اما در جمع ها و گروههای مقابل فقط فیلمهایی که توسط برخی آدمها مثلا از لحظه کتک خوردن یک دختر یا یک پسر توسط پلیس هست دست به دست میشه با صدای دلخراش جیع و آه و نفرین و ناله. این مدام باعث خشم و عصبانیت بیشتر این آدمها می شه و به قول خودشون نفرتشون رو بیشتر می کنه. اما شاید لحظه ای با خود فکر نکنن خب چی شد که اینها در شرایط کتک خوردن قرار گرفتن؟
دوستی به من می گفت مردم معترض بی گناه دارن به بدترین شکل کتک میخورن. بعد گفت من اصلا کاری به اونها که پول می گیرن یا تخریب می کنن یا پلیس و آمبولانس آتیش می زنن ندارم. من دلم برای این مردم معترض معمولی میسوزه.
و من می پرسم: وقتی اون مردم معمولی می بینند از تجمعات اونها سوء استفاده میشه و این اتفاقات می افته نباید متفرق بشن؟ یا وقتی نیروی انتظامی برای متفرق کردن این شلوغی وارد عمل میشه و قبلا هشدار ترک فضا میده، چرا صحنه رو ترک نمی کنند و مقاومت می کنند و در معرض آسیب خودشون رو قرار میدن و بعد هم فیلم می گیرن؟
آیا در اون بحران و نگرانی ایجاد خرابی بیشتر که باعث میشه سریعتر پلیس اقدام کنه، امکان تفکیک معترض عادی با تخریب کننده ای که از او سلاح گرم و سرد کشف میشه هست؟
خلاصه که نکته دوم و سوم این هست که خیلی آدمها حواسشون به این مهندسی ذهن نیست. رسانه در این خصوص تاریخچه بلندی داره. چیز جدیدی نیست. چون همه انسانها فطرتا از ضرب و جرح و آسیب قلبشون به درد میاد. با نشر این صحنه ها خشم کاذبی میسازند که بهش می گن تحریک روانی. این باعث میشه اونی که می تونه بیاد تو میدون، بیاد. اونی که نمی تونه کینه و خشمی رو در قلبش پرورش بده. و در نشر این مطالب بیشتر تلاش کنه و بیشتر غصه بخوره. اما تقریبا یک اتفاق برای عموم این افراد نمی افته و اون اینکه لحظاتی فضای مجازی را رها کنن و تفکر کنن که در کل جهان اگر مجموعه معترضی به جان اموال عمومی و بانکها و سطل زباله ها بیفتند آیا پلیس آن کشور می گوید گناه دارند مردم معمولی هستند که در حال اعتراض هستند و نباید کاری به کارشان داشت.
دوستی گفت چرا نام مردم معترض معمولی رو صدا و سیما می گذاره اغتشاش گر و من با خودم فکر می کنم آیا واقعا مشخص نیست چرا؟ یا در اون گروهها و کانالها و صفحاتی که عضو هست و دنبال کننده اونها هست نشون نمیدن چی کار می کنن که از معترض به اغتشاش گر تبدیل می شن...
پیشنهاد: اگر دوستان و فامیل مخالف دارید فیلمهایی که می بینید رو ارسال کنید. اگر عبارات تند داره صرفا فیلم رو ارسال کنید و ازش بخواهید فکر کنه. اگر خصوصی بفرستید بهتر از گروهی ارسال کردن هست. هرکس حداقل با چند دوست و آشنا به این شکل مرتبط بشه و بدون بحث و جدل و عصبانیت ازش بخواد فکر کنه و بگه کار درست چی می تونه باشه در این وضعیت؟
ادامه دارد...
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
آدیداس در هلند
دیروز این عکس را گرفتم.
دنیا به سمت پوشش داره میره. انقدر تعداد محجبهها در اینجا هم ( مثل فرانسه) در حال افزایش هست که برندهای ورزشی هم لباس های مورد پذیرش بانوان مسلمان را، طراحی، تبلیغ و روانه بازار میکنند. نکته مهم گرایش زنان فرانسوی و هلندی الاصل به سمت اسلام و پوشش هست. این یعنی عوارض و پیامدهای بیپوششی رو خوب تجربه کردند که فعالانه و با اراده به سمت پوشش در حال گرایش هستند.
بانوانی که پوشش کامل ندارند و دارای سلامت فکر و رفتار و وفادار به خانواده خود هستند نباید همه را شبیه خود تصور کنند. دختران و زنانی که در ایران در حد افراط مخالف پوشش هستند، از عواقب جامعهای که پوشش برای زنانش آزاد شود بیخبرند. در کتاب «بازگشت به پاکدامنی» وندی شلیت نویسنده زن آمریکایی، کامل از راه رفته دختران و زنان در این خصوص در آمریکا گفته است که به یاری خدا از آن بیشتر خواهم نوشت. به دور از هیاهوی رسانه باید همه را دعوت به تفکر سالم کنیم.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
#خلاصه_نویسی_هایم
تا قبل از ظهور تکنوکراسی یا فن سالاری، اندیشههای فرهنگی و آرمانهای مقدس و مذهبی، حاکمیت بلامنازع بر نقش ابزار و آلات و کاربرد فن در حل نیازهای جامعه داشتند.
بناهای تاریخ و باشکوه، معابد و مساجد و کلیساها و مجسمهها، همه نشان از آن دارد که فن و دانش و ابزارهای صنعتی در خدمت آرمانها و عقاید و فرهنگها قرار داشت؛
با ظهور تکنوکراسی شاهد ادعای نوعی برابری فن و صنعت با انسان هستیم: انسان مساوی است با تکنیک.
در این جامعه رقابت میان تکنولوژی و فرهنگ بر سر حاکمیت بروز میکند. تا اینکه بلاخره در مسیر این حرکت به مرحله تکنوپولی میرسیم؛ مرحله ای که تکنیک مسلح به ایدئولوژی گشته، به تکنولوژی تحول یافته و حاکم بلامنازع میگردد.
در این دوران است که ابزار و تکنیک در اجتماع و فرهنگ هضم نمیشود، بلکه به آن هجوم میبرد و خود بر آن میشود که به فرهنگ تبدیل گردد.
در اینجاست که باید سنن و آداب، افسانهها و عقاید، سیاست و مقررات و حتی مذهب برای بقای خود وارد نزاع شده، به مقاومت دست یازند.
آوازهٔ « جدایی ارزشهای اخلاقی و معنوی از مبانی عقلی و علمی» اولین بار از زبان پیشگامان فرهنگ و تکنولوژی و دانش جدید، کپلر، نیوتون، گالیله، فرانسیس بیکن و ... شنیده شد.
این ندا صراحت لازم را دارا بود. گرچه افراد یاد شده هرگز زدودن نقش خالق عالم و نفی حاکمیت و مشیت او را بر جهان، در ذهن خود نمی پروراندند، اما ثمرهٔ جدایی علم و فن از ارزشهای معنوی و دینی، فاجعهای را به بار آورد که امروز شاهد آن هستیم؛ حاکمیت تکنیک بر اراده و آرمانهای انسانی؛ تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، و در یک کلام: تکنوپولی (TECHNOPOLY)
📚کتاب تکنوپولی ( تسلیم فرهنگ به تکنولوژی)؛
مقدمه؛ ص ۱ و ۲
🖌نویسنده: نیلپستمن؛ جامعهشناس آمریکایی
🔉دورهٔ اول بازخوانی و بررسی این کتاب را به لطف خدا با دوستان گذراندیم؛ ان شاء الله به زودی دورهٔ دوم آغاز خواهد شد. دوستان علاقهمند جهت شرکت در این دوره از طریق آیدی زیر پیگیر شوند. سپاس
@babarname_admin
📺📻📡🎙📀
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
یه کم بحث عمیقتر
چند وقت پیش حدیثی قدسی خواندم در کتاب علامه حُرّ عاملی که: خداوند دو جا به تعبیری خنده اش میگیرد... یکی، جایی که بخواهد یکی را عزیز کند و همهٔ دنیا جمع شوند که ذلیلش کنند. و یکی وقتی بخواهد کسی را ذلیل کند و همهٔ دنیا جمع شوند که عزیزش کنند...
در جریان اخیر ایران، رسما ناجوانمردانه، برخی از ایرانیهای ساکن داخل و خارج به هر دری میزنند که به تصور خودشان ضربه اساسی بزنند. در حال رو زدن به هرکس و ناکسی هستند... به دشمنان ایران!. به کسانی که تا دیروز روحشان از وجود کشوری بنام ایران خبردار نبوده. و یا به کسانی که رسما اعلام کردهاند که بودجه سالانه دارند برای فروپاشی ایران. به کسانی که ذره ای هم ایران و ایرانی برایشان مهم نیست و هیچ دغدغه ای نسبت به ایران و مردمش ندارند. اصلا نمی دانند ایران کجاست. اصلا برایشان بی معنی ست رفتار این دست از ایرانی ها. خیلی از کارهایشان را دنبال کردم. واقعا رفتاری ضایع و دور از کلاس اجتماعی دارند. خیلی عجولانه و پرشتاب پیام می دهند. هشتک گذاری می کنند. به راحتی دروغ میسازند، بزرگ می کنند. خودشان باور می کنند. اینطور رو زدن به غریبه تازه نه با بیان اصل و حقیقت ماجرا که با دروغهای عجیب و غریبی ست که واقعا انسان احساس خجالت می کند...
بعد من فکر می کنم این حوادث چیز عجیب و جدید و متفاوتی نیست. در طول تاریخ هزاران بار حق و باطل به مصاف هم رفتند و مقابل هم قرار گرفتند. در ظاهر هم سپاه باطل بیش از سپاه حق بوده است. پر سرو صدا تر. پرجنجال تر. همان کف روی آب که قرآن می گوید باطل مانند کف روی آب است. و حق خود آب. به هیاهو و سر و صدایش توجه نکن. طبیعتا کف از بین می رود و آنچه می ماند خود آب است.
حضرت علی که به شهادت رسید تا زمان ششمین امام بعد ایشان مزار ایشان پنهان بود. چرا؟ چون توهین و تخریب می کردند. امام حسین که شهید شد، به حضرت زینب گفتند دیدی خدا با شما چه کرد و چه کسی شکست خورد و چه کسی پیروز شد؟ بعد هم در تاریخ هست که بارها مزار امام حسین را آب بستند و کامل زمین را شخم زدند و کشاورزی کردند که قبرها گم شوند... اما امروز را می بینیم... در این دنیایی که به سمت تمامی سبکهای گناه و آلودگی و بی دینی می رود گرایش انسانها به این والامقام ها هر سال گسترده تر می شود. و مراسماتی که در دایره یک گروه از شیعیان بود به گستردگی تمام مسلمانان شده و حتی با دین و خارج از دین، جهانی شده است. یعنی تا جایی که از سراسر جهان میلیونی به سمت او برای اربعینش حرکت می کنند... اربعین حسینی هنوز بایکوت خبری است در دنیا ولی هرکه آمار گرفته و محاسبه کرده اعلام کرده است که چنین تجمع و گردهمایی در جهان با این سبک خاص اصلا سابقه و شبیه ندارد.
تاریخ خوانی و آینده پژوهی به ما می گوید: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». زمانی در جهان قرآن ها به آتش کشیده شد با هدف تظاهر به تنفر مردم از اسلام. اما ناگهان خبر رسید سرعت گرایش به اسلام در جهان بیشتر شده است. از خیلی از کسانی که مسلمان شدند پرسیدند: علت مسلمان شدن شما چه بود؟ گفتند: ما اصلا نمی دانستیم قرآن چی هست! وقتی این همه هیاهو در دنیا دیدیم گفتیم برویم این کتاب را بخوانیم ببینیم آخر چه گفته که انقدر مورد نفرت است و بعد با معارف عمیقی آشنا شدیم که هیچ جا سراغ نداشتیم و این باعث هدایت ما شد...
حالا من فکر می کنم احتمالا وقایعی در پیش است که باید اول ایران در جهان شناخته شود... بی شک خیلی ها تازه می پرسند ایران کجاست؟ ایرانیها چه کسانی هستند؟ رهبر ایران چه کسی است؟ داستان چیست؟ یعنی با این دروغ ها اول ایران را می شناسند ولی کم کم... با ایران واقعی آشنا می شوند.
پس به نظر لازم هست دنیا ما را بشناسد... چون اتفاقاتی جهانی در راه هست که ظاهرا محورش ایران خواهد بود... اتفاقی نجات بخش، مانند همان انفجار نور و البته با مقیاس جهانی. بخاطر همین باید بدانیم در این میان دنیا به کام کسانی که این توطئه را تئوریزه کردند پیش نخواهد رفت. قرن هاست سنت های الهی کاملا مشخص محقق و تکرار می شود. دود آتش این ناجوانمردی که به پا کردند در چشم تک تک این افراد خواهد رفت. در زندگی فردی و اجتماعی آن ها. اما خب آینده جهان در این خصوص در ادامه، هم دیدنی، هم شنیدنی و هم تجربه کردنی است... فقط چون در حصار زمان و مکانیم نیاز به صبر هست.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
شرایط اعتراض ایرانیها در هلند ☺️
فردا برخی ایرانیها قرار گذاشتهاند که در هلند تجمع داشته باشند.
حالا فهرستی از قوانین تجمع که توسط دولت هلند تاکید شده است را در گروههایشان پخش میکنند:
بندهایش را که خواندم نمیدانستم بخندم، تعجب کنم، نظر بدم، آخه چی بگم...
«««نکاتی در مورد تجمع فردا:
• تجمع در محیطی عمومی برگزار
خواهد شد و تابع قوانین تجمعات در اماکن عمومی می باشد
• پلیس ممانعتی در راستای برگزاری این تجمع نداشته، منوط به اجرای قوانین.
• حق وضع مقرراتی دربرابر سلامتی ، شرایط حمل و نقل (ترافیک) و جلوگیری از زد و خورد برای شهرداری آیندهوون محفوظ است.
• رفت و آمد عابرین بطور معمول انجام خواهد شد و تجمع در این میان قرار خواهد گرفت.
• ورودی و خروجی ساختمان ها نباید مسدود گردد و برای همگان آزاد باشد.
• فعالیت تجمع کنندگان نباید موجب اخلال بی مورد در حمل و نقل یا خطر برای مردم باشد.
• مسیر عبور نیروهای امدادی همیشه باید باز و در دسترس باشد.
• تجمع کنندگان نباید موجب ارعاب، تهاجم و رفتارهای ناشایست به دیگران شوند.
• برگزارکنندگان توجه داشته باشن که مکان تجمع بعد از ترک محل باید تمیز و مرتب ترک شود.
• صدای تجمع کنندگان نباید از حد معقولی بیشتر باشد که موجب آزار واضحی برای افراد شود. حد صدای بلندگو با نظارت پلیس تنظیم می شود.
• درصورت اخلال شدید عموم باید سریعا به پلیس با شماره 112 تماس گرفته شود.»»»
خب اگر با این همهههه شرایط، در ایران هم هر جمع معترضی تجمع کند، کسی کاری با آنها ندارد. اگر انقدر که معتقد و متعهد به رعایت قوانین در اینجا هستند در ایران هم بودند مشکلی از ریشه پیش نمیآمد که بگویند در ایران نمیشود اعتراض کرد...
لطفا این قوانین را به معترضان در ایران هم برسانید.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
#سوال_شما
در مورد قوانین تجمع در هلند که نوشتید،
خوب مشکل و سوال همینجاست،
چرا در ایران امکان تجمع مسالمت آمیز نیست؟
چیزی که در قانون اساسی آمده و حق مردم است.
چرا امنیت معترضین تامین نمیشود و برعکسش اتفاق میافتد؟
مهاجر:
چون ایران دشمن خارجی دارد و هرگز نمیگذارد تجمع صرفا اعتراضی بماند.
بلافاصله شعارها ساختارشکنانه میشود و به مرحله اغتشاش و براندازی میرسد.
شرایط ایران واقعا خاص و سخت است.
ما واقعا مظلومیم...
البته مقتدر.
معترضین امنیت خود را خودشان به خطر میاندازند.
تابحال یک راهپیمایی اعتراضی صرف نداشتیم. همیشه پایان ناراحت کننده داشته. این باعث میشه حتی با اینکه در قانون هم این فرصت هست نشه ازش استفاده معقول کرد.
اضافه کنید که از ریشه این اعتراضات خلاف قانون و شرع ایرانی اسلامی ماست.
اعتراض به اجباری بودن حجاب...
حجاب برای ما حکم شرعیست. امر خداست. قانون ما بر اساس احکام الهی است. برای اینکه این احکام قانون بشه، خون بهترین انسانهای ما زمین ریخته.
از ریشه ما مخالفیم حجاب از قانون ایران اسلامی حذف بشه.
🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چند دقیقه را از دست ندهید...
« روزی که پردهها کنار برود و فرشتگان به نحوی بیسابقه فرستاده شوند، آن روز معلوم میشود که حرف اول و آخر را حق و حقیقت میزند و آن هم در اختیار خداست.
برای بی دینها روز طاقت فرسایی است. روزی که هر بدکاری پشت دستهایش را گاز میگیرد و با آه و حسرت میگوید:« کاش سبک زندگی ام را هماهنگ با پیامبر کرده بودم. ای وایِ من! کاش با فلانی دوست نمیشدم. با آنکه تعلیمات قرآن به دستم رسیده بود، مرا از زندگی کردن طبق آن، منحرف کرد.»...
💫 آیات ۲۵ تا ۲۹ سوره فرقان. قرآن کریم.
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
چرا آخر الامر سپاه حق پیروز است؟
ما در زیارت جامعه کبیر چندبار میگوییم خودم، پدر و مادرم، مال و آبرویم فدای شما...
سپاه باطل چنین اعتقادی در قلب ندارند...
ما پسرانی داریم که برای جبهه رفتن گریه میکردند و وقتی بخاطر کمی سن، اجازه رفتن نمیدانند، گریه میکردند و میگفتند: پس به روضه خوانها بگویید دیگر روضه قاسم نخوانند... چون امام حسین اجازه داد به قاسم نوجوان...
چون ما پیرو روشی هستیم که وقتی قوم مقابل خواست برای نفرین کسی که ناحق بگوید مباهله کند. پیامبر زمان دختر و داماد و نوههایش را برد... انقدر یقین به حق بودن عقایدشان داشت و قوم مقابل ترسید و کم آورد...
چون ما تظاهرات که میشود، از بچه نوزادمان را که با خود همراه میکنیم تا پیرزن و پیرمردمان خانوادگی در خیابان میآیند اما گروه مقابل عموما دختر و پسر دور از خانواده...
و...
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از هلند می آیم؛ کشور کوچکی در اروپا...
با ایشان در هلند آشنا شدم. هلندی الاصل. ایمان عمیق و عمل به دستورات دین از سوی ایشان خیلی مرا متحیر کرد.
این ویدئو ایشان است که از هلند به پیاده روی اربعین رفته است.
می گفت: «من واقعا باور نمی کردم که یک غیر مسلمان می تواند مسلمان شود!»
فرایند مسلمان شدنش را توضیح می دهد که خودتان ببینید. اما برایم قابل توجه بود که می گفت:
« مردم فکر می کنند اگر موهایتان را درست کنید و آرایش کنید یعنی خوشحالید و حالتان خوش است. اما آن موقع من اصلا احساس خوشی نداشتم. چون دائم نگران این بودم که ظاهرم چه طور است؟ مردم چه فکر می کنند؟
ولی الان که دارم حجاب می پوشم دیگر برایم اهمیت ندارد که مردم درباره ام چه فکری می کنند و فقط نظر خدای تعالی برایم مهم است. و اینگونه اعتماد به نفس من برگشت...»
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
کمک فکری
این مدت گروههای ایرانیان هلند و فرانسه و بلژیک را هم نگاه می کردم. با هم اختلاف نظر جدی دارند. برخی اعتراض دارند که حجاب آزاد شود در ایران اما نمیخواهند زیر پرچم سلطنت طلب و مجاهدین و تجزیه طلب بروند. بخاطر همین قرار می گذارند که روز و تجمع در ساعتی متفاوت باشد. برخی می گویند حالا متحد شویم بعد درباره اش صحبت می کنیم. برخی در همان تجمع ها با هم دعوایشان شده و متاسفانه حرف های بدی در گروه بینشان رد و بدل می شود...
چرا؟ چون نه یک رهبر مورد اعتماد و مردمی دارند، نه یک دکترین که بر اساس آن جلو روند. نه در شرایط فعلی خط مشی قابل احترامی دارند.
این در حالیست که گروه مقابل یک مکتب اسلام دارند و یک پرچم ایران اسلامی. دکترین مشخصی بنام ولایت فقیه دارند. جمهوری را بر مبنای اسلامی قبول دارند و تا ظهور برنامه شان مشخص است.
اینها از بالا می توانند کل هدف و مسیر را ببینند و در این میان هر مشکل و حادثه و خطایی رخ دهد مغزشان تشخیص می دهد که خب باید به تفکیک این ها را حل کرد. اما گروه اول چون فقط در روز و لحظه زندگی می کنند، هر ضعف و خللی می بیند ریشه را می زنند و می گویند این باید برود، آن باید حذف شود. بعد اگر بپرسی چه چیزی جایگزین بشود. چه استراتژی و برنامه ای بعد آن دارید. نمی دانند.
البته در هر دو سمت این گرایش، یک طیف بلند وجود دارد. در گروه اول برخی به آخرین درجه بدفهمی و ناشنوایی و ناباوری رسیدهاند تا میرسیم به برخی که فقط منتقد هستند، دلسوز ایران و مردم هستند و نگاه عدالت و آرامش دارند و دنبال همفکری صادقانه هستند.
در گروه دوم هم برخی قوی ترین قلب ها و تفکرات را دارند و خوب می بینند و خوب تشخیص می دهند و با تمام وجود در پی حل مسائل و اصلاح و بهبود هستند. برخی هم تحت تاثیر هیجانات و نظرات، قرار می گیرند و نیاز به کمک فکری دارند.
تلاش فکری، اخلاقی، روشنگری، فرصت تفکر و ارتباط دلسوزانه به خیلی ها کمک می کند که این تهدید را فرصتی برای رشد و پختگی خود ببینند و به دور از هیجانات، دست در دست هم دهند که بدون زدن به ریشه، شاخ و برگ ها را اصلاح کنند و در مسیر نور و رشد یک جامعه قرار دهند.
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
برای من واقعا این تحول گرایش به اضافه کردن به قول اینها حیجاب☺️ به تبلیغات در اروپا خیلی قابل توجه است.
حتی اگر برایشان صرفا، صرفه اقتصادی دارد، نشان از هر روز بیشتر شدن مشتریهای دارای پوشش سر هست.
این عکس را دیروز گرفتم.
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
آبروریزی خوار و خفیف کردن خود
یکی از دوستان ایرانی داشت تعریف می کرد که «یه همکار هندی داشتم، یکسال و نیم هر روز ناهار ناله میکرد و از هند و قوانینش و مردمش و ... بد میگفت و حالمون رو بهم میزد جلوی همکارهای هلندی ... دیگه شده بود مترسک و عادت شده بود که این بیاد همیشه یه ناله ای بکنه، گاهی هم اونا میخندیدن و مسخرش میکردن ...» ( عین متن این دوست ایرانی را نوشتم).
بعد اشاره کرد به کاری که برخی ایرانی ها الان دارن در خارج می کنند که واقعا همه ایرانی هایی که دارای عزت نفس و غرور ملی هستند حالشون داره بهم میخوره و هی باید همکارانشون رو توجیه کنند که اینها در توهم هستند. بعد هم گفت: «اگر فکر کردین بیشتر از این توجه میکنن کور خوندین!»...
من هم شاهد بودم که چقدر بی تفاوت هستند و اصلا براشون اهمیتی نداره... مثل این هست که الان جمعی از دانشجویان هندی ساکن ایران به اساتید دانشگاه و همکاران و سلبریتی ها پیام بدن که وضعیت ما در هند این هست بیاین کمک کنید...
خودتون فکر کنید چه احساسی خواهید داشت و چه اقدامی خواهید کرد... و چقدر از این همه خودزنی و دست کمک دراز کردن این بندگان خدا بدتون خواهد آمد... کما اینکه در بسیاری از پیام ها دیدیم که مردم عادی برخی کشورها در کامنت ها نوشته بودند مشکل کشور خودتونه برید تو کشور خودتون تظاهرات کنید بابا... ما به اندازه کافی خودمون مشکل داریم...
و البته آینده این افراد با چنین رفتارهایی، روشن است...
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
#خلاصه_نویسی_هایم
قدرت در برابر حقیقت...
باظهور و رواج تکنوپولی به یکباره و ناگهان یک سوال اساسی و مهم طرح گردید که پاسخی در خور نیافت؛ هدف اساسی زندگی چیست؟
« اگر کسی به تاریخ جامعه آمریکا در قرن نوزدهم با نگاهی ژرف بنگرد و واقع گرایانه به کاوش بپردازد، فریادها و ناله های طاقت سوز یک مذهب را که درگیر بحرانی عمیق شده است، و نیز دردهای شدید وارده بر متون نازل شده و دنیای اساطیر را که مورد هجوم سهمگین و هولناک قرار گرفتهاند و همچنین مراحل پایانی حیات اعتقادات گذشته و سیستم سردرگم و بحران زده آموزش و سیاست یک جامعه را بخوبی در مییابد. این نالهها و فریادهای بیمارگونه، هنوز نشانههای واپسین حیات را نشان میدهد. اینها غیر از نشانههای زجر و آههای یک فرهنگ ستم دیده و شِکوههای یک سنت و ارزشهای مورد هجوم قرار گرفته، چیز دیگری نیست...
انسانهایی که در یک جامعه فن سالار زندگی میکردند، می دانستند که علم و صنعت، بینشی را به آنان عطا نمیکند که به زندگی و حیات آنان جهت و هدف عطا کند و لذا به عقاید و آراء اجداد و گذشتگان خود پای بند باقی ماندند... این انسانها مانند مارک تواین بر این باور بودند که این ماشینها و ابزارهای صنعتی همچنان در استخدام بشر خواهند بود و هرگز به قدرت حاکم بدل نخواهند شد... ولی هرگز اینطور نماند... با رشد تکنوکراسی، تکنیک برابر با انسان شد... بدین ترتیب بود که دو جهان بینی در کنار یکدیگر و در عین حال رو در روی یکدیگر قرار گرفتند... قدرت در برابر حقیقت... تکنولوژی در برابر سنت و فرهنگ؛ آن هم در یک میدان پر هیجان، متشنج و نابرابر...
📚کتاب تکنوپولی ( تسلیم فرهنگ به تکنولوژی)؛
مقدمه مترجم؛ ص سه
🖌نویسنده: نیلپستمن؛ جامعهشناس آمریکایی.
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
انصاف و وجدان
شش ماهی که ایران بودم کیفیت همه چیز خیلی بالاتر رفته بود. سیستم بانکی، انواع اپلیکیشن های رفاهی تفریحی، وفور رستوران ها و کافی شاپ ها، شلوغی چشم گیر آنها. جشن تولدهایی در آن ها برپا بود... و پارک ها شلوغ، دورهمی های رفاقتی و خانوادگی. صدای بگو بخند همه جا را گرفته بود. من خیلی جاها رفتم. خیلی عکس و فیلم گرفتم. مراکز تجاری خیلی بیشتر شده بود. قدم به قدم یک ساختمان تجاری بزرگ که در هر کدام هم می رفتی مردم در حال رفت و آمد و خرید. سرویس دهی ها خیلی قوی شده بود. به روز ترین اجناس و ... فقط گران تر شده بود. گران تری که در پست بعدی می نویسم وقتی برگشتم در هلند با چه وضعی مواجه شدم.
در این بازه زمانی چند دانشگاه و مدرسه هم رفتم. دوره های استارتاپی خیلی قوی دیدم که به شدت در حال فعالیت هستند. واقعا برایم جالب بود. سطح فعالیت و دانش و بودجه و حتی گروه سنی کسانی که فعالیت می کردند و همه دارای تحصیلاتی عالی دانشگاهی بودند و نخبه می نمودند. حتی در یکی از دوره های آموزشی آنها شرکت کردم. موضوعی بود که همین الان در دنیا تازه مطرح شده و آنجا فارسی و انگلیسی در حال تدریس بود. فعالیت برخی از این استارتاپها تا کشورهای همسایه هم پیش رفته بود و یک هم افزایی عالی شکل گرفته بود. جوانانی کم سن که به شدت مشغول بودند و از آینده درخشان ایران و جوان ایرانی می گفتند و چشمان من برق می زد. خلاصه خیلی حس خوب و امیدوار به خود گرفتم و خدا را شکر کردم.
روزی که داشتم بر می گشتم هنوز این حواشی پیش نیامده بود. فرودگاه را تا این حد شلوغ ندیده بودم. آخر شهریور بود و ظاهرا مردم به سفرهای تفریحی می رفتند. به شدت شلوغ و غالبا خانوادگی. در دلم گذشت که مردم در دنیای واقعی واقعا زندگی خیلی خوبی دارند. در امنیت و آرامش و دوری از سختی واقعی زندگی را می گذرانند... صف خیلی طولانی برای زدن مهر گذرنامه ایجاد شده بود. واقعا جمعیت خیلی بود. یک دفعه یک آقایی داد زد که مردم رو خسته کردید چرا انقدر کند کار می کنید بابا یکی بره اعتراض کنه! یه آقای دیگه گفت: شما برو اعتراض کن ما پشتت در میایم. آقای اول گفت: بعید می دونم شماها آدم رو شیر می کنید آدم جلو می ره می بینه پشتش خالیه. نرفت خلاصه جلو ولی بلند بلند به غر زدنش ادامه داد و خستگی در صف ایستادن رو بیشتر کرد با صداش.
این گذشت و رسیدم فرودگاه آمستردام. این چندمین بار بود که با چنین صف سنگینی مواجه میشدم. تقریبا همیشه بخصوص این دفعه آخر چندین بار این اتفاق رخ داده. حتی در اخبار هلند بارها در خصوص شلوغی و کندی کار در فرودگاه اسخیفول صحبت شده. خسته از یک سفر طولانی باز در صف قرار گرفتیم. اما اینبار اینجا هیچکس اعتراضی نمی کرد. همه خیلی مودب ایستاده بودند و صف به آرامی جلو می رفت. موقع رفت هم به این شکل بود. با اینکه بیش از دو ساعت معطلی کشیدیم اما حتی یک نفر اعتراض نکرد... با اینکه در صف ایرانی کم نبود...
این اعتماد به نفس کاذب و اخلاق طلبکارانه فقط در ایران خریدار دارد... ایرانی بی اعصاب و معترض ایران، ایرانی مبادی آداب و قانون می شود در خارج. چرا؟ چون اینجا داد و فریاد و شلوغ کردن و اعتراض کردن هزینه سنگینی دارد...
همین اواخر که در هلند به خاطر اعتراضات مردمی شلوغ شد و برخی به اموال عمومی آسیب وارد کردند، دوست هلندی می گفت چون تمام زندگی مردم اینجا وابسته به حساب بانکی است، به راحتی اولین کاری که پلیس می کند پس از شناسایی فرد، حساب بانکی اش را می بندد و رسما او را به خاک سیاه می نشاند. این کار پلیس سر اعتراضات اخیر کانادا و آمریکا هم رخ داده بود.
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
هزینه های کمرشکن هلندی
وقتی رسیدم هلند گران شدن همه چیز به چشم می آمد. اینجا به دلیل گرانی شدید بنزین، مردم تشویق به استفاده از ماشین های برقی می شوند. هزینه برق ماشین دقیقا دوبرابر شده بود. شنیدم یکی از همین ایرانی های ساکن اینجا که ماشینش با بنزین کار می کند گفته برای هر بار بنزین زدن به بلژیک می رود. چون باز به نسبت ارزان تر در می آید.
رفتم یک فضای باز و نشستم به مطالعه که سر صحبت با یک مغازه دار باز شد. گفت که یک پروسه ۵ ساله طی شده تا به هلند رسیده. اول پناهنده شده به ترکیه. بعد از مدتی منتقلش کرده اند به کمپ یونان. بعد از مدتی کمپ یک کشور دیگر، بعد از مدتی هلند. زمان زیادی در کمپ بوده اند و اضطراب اینکه بلاخره پذیرش می شوند یا نه. تازه شروع میشود یادگیری زبان هلندی و تلاش برای یافتن کار و روزگار سختی را خلاصه گذرانده بود تا امروز. الان یک مغازه اجاره ای دارد و هفت روز هفته صبح تا بعداز ظهر با همسرش کار می کند تا بتواند خرج زندگی را در بیاورد.
حرف از ایران شد و اظهار ناراحتی و تاسف کرد که باور نمی کند مردم ایران انقدر ناراضی باشند. گفت که از زندگی بیرون از ایران خبر ندارند و نمی دانند که هرجا باشی چقدر باید تلاش کرد تا بتوانی یک زندگی خیلی معمولی را تازه بسازی.
گفت: اینجا در مغازه ما همه چیز برقی است. ماهی ۸۰۰ یورو هزینه برق پرداخت می کردیم یعنی ۲۴ میلیون و الان بعد از این گرونی ها رسیده به ۴۰۰۰ یورو. به پول ما یعنی ماهی ۱۲۰ میلیون. ۵ برابر شده. و تازه این وضع ماست. برای بقیه که از سیستم گازی استفاده می کنند گرانی ۷ برابر شده. بعد گفت در ایران سریع می گویند انقدر درآمدش هست به یورو خوش به حالش. اما نمی گوید چقدر خرج و مخارج زندگیست و چقدر برای آدم می ماند. تازه مالیات که به کنار.
گفتم: حالا در ایران زمستان که می شود انقدر خانه ها گرم است و چلچراغ ها روشن که در و پنجره باز می کنند... یک لبخند تلخ زد و گفت: اینجا بروید ببینید مردم در خانه ها چگونه زندگی می کنند. شب ها یک تا دو چراغ روشن می کنند. جوراب بافت می پوشند لباس بافت می پوشند شلوار گرم کن می پوشند. چرا؟ چون نمی توانند از پس هزینه گاز و برق برآیند. برخی که همان چراغ هم روشن نمی کنند و شمع روشن می کنند. هم نور می دهد هم گرما.
خیلی صحبت کرد و وقتی از زندگی سختش می گفت نمی دانستم چه بگویم. بخصوص که می گفت و تا پایان عمر همین است. ما که نمی توانیم به راحتی خانه بخریم. الان سالهای سال است دوستانی در هلند هستند و نتوانستند خانه بخرند. اما خب باید هفت روز هفته را کار کنیم که بتوانیم زندگی را اداره کنیم.
غم انگیز اینکه هیچ هم طلبکار نبود، و به سیستم هلند هیچ بد و بیراه نمی گفت. فقط گفت ایران خیلی شرایط خوبی دارد که وابسته نیست. الان این کشورهای اروپایی به شدت به هم وابسته هستند. همین هلند به همه چیز وابسته است و الان سر قضیه اکراین واقعا از همه جهت دچار مشکل شده است.
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance