eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو به بلبل خوش خوان بخوان ترانه که دیگر دمیده زهره ی زهرا رسیده یاس معطر به وصف او چه توان گفت زان که لایتناهی ست که مدح او که نتوان کرد غیر خالق اکبر جلیله ای که دو عالم منور است به نورش حمیده ای که بود پا به سر تجلی داور دو چشم شور حسودان نخواست تا که ببیند میان دست خدیجه نزول آیه ی کوثر که اوست علت خلقت که اوست علت رحمت که اوست فاطمه ، صدیقه ، اوست جان پیمبر زمین به زیر قدومش نبود لایق و در خور بهشت خاک قدومش شدست سر تا سر چه بانویی که بود آینه تمامِ علی را چه دختری که پدر را شده ست حضرت مادر اگر نبود علی او نداشت مثل و مثالی نبود در خور او کس به غیر حضرت حیدر کریمه ای که کریمان عالمند اسیرش ستوده ای که نباشد به او ز جاه برابر عفیفه ای که به عفت چو او ندیده دو عالم نجیبه ای که بود بر زنان ملیکه و سرور نه آب های دو عالم ، به مهر او شده نامی تمام عالم امکان به راه اوست مسخر زنی که همچو حسن آورد کریم کریمان زنی که مثل حسینش نزاده مادر دیگر زنی که دامن او پرورانده زینب کبری زنی که دامن مهرش شده ست عاطفه پرور زنی که در همه عالم علی علی ست کلامش زنی که گفت به عالم علی ست بر همه رهبر که اوست حجت داور علی الحجج به دو عالم که اوست جان نبی و که اوست از همه برتر هر آن که هست محبش بگو عزیز جهان است هر آن که دشمن او شد بگو به او هوالابتر و کیست او که به راه امام خویش دهد جان شهیده ای که شهادت به یمن اوست مطهر دخیل رشته ی چادر نماز اوست دو دستم مگر که شامل لطفش شوم میانه ی محشر @nohe_sonnati
دست من و دامان تو یا ام کلثوم جان و تنم قربان تو یا ام کلثوم درد من و درمان تو یا ام کلثوم چشم من و احسان تو یا ام کلثوم تو جلوه ی زهرا و نور مرتضایی تو نور قلب فاطمه نور خدایی هم جان زهرایی و هم جانان حیدر هم روح زهرایی و هم ریحان حیدر شد جان احمد مرتضی تو جان حیدر ای جان به قربان تو و قربان حیدر تو دلبر ارباب های عالمینی جان علی جان حسن جان حسینی تو ام کلثومی نشد قدر تو پیدا قدر تو پیدا می شود در صبح فردا ای زینب دیگر به اهل بیت طاها مدح تو بس نور علی هستی و زهرا وصف تو را باید بهشتی ها بگویند باید نبی و حیدر و زهرا بگویند از کودکی با درد و غصه آشنایی مثل حسن تو غصه دار کوچه هایی از غصه ی مادر همیشه در نوایی تو شاهد اشک روان مجتبایی تو بودی و آهی که مانده کنج سینه تو بودی و زخم غم یاس مدینه گویند در را دیده ای و میخ در را در پشت در یک مادر کشته پسر را با دست بسته حیدر خونین جگر را در بین آن کوچه چهل بی پا و سر را دیدی به مسجد مرتضی را می کشیدند کفتارها شیر خدا را می کشیدند تو محو الطاف خدا بودی همیشه با سینه ای غرق بلا بودی همیشه غرق غم و صبر و رضا بودی همیشه تو روضه خوان کربلا بودی همیشه دیدی به دشت کربلا رأس بریده دیدی ز غصه قامت زینب خمیده @nohe_sonnati
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم گریزم از دل این شهر آن جا که علی باشد همان جایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد همان جایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده همان جایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش همان جا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش روم آن جا که جبرائیل باشد مست ایوانش چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم علی را دوست می دارم که او دست خداوند است به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد فقط حیدر فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم فضیلت های حیدر را خداوند جلی داند که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد به غیر از مرتضی که هست نامی تر ز نامی ها کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم به جز حیدر امیرالمؤمنینی نیست ای مردم همیشه مرتضی حق است ، غیر از او بود باطل که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر @nohe_sonnati
سینه های ما پریشان حسین و زینب است درد ما دنبال درمان حسین و زینب است زمزم و کوثر همیشه طالب چشمان ماست  دیده ی ما تا که جوشان حسین و زینب است روح و جان مصطفی جان علی و فاطمه ست جان زهرا و علی جان حسین و زینب است در مسیر کربلا خوش آن که محرم می شود خوش به حال آن که سلمان حسین و زینب است چون زهیر و چون وهب باید که سوی یار رفت ای خوش آن کس که مسلمان حسین و زینب است دست هر کس سوی دامان کسی گر شد دراز دست ما عمری به دامان حسین و زینب است یا من ارجوه لکل خیر ، روزی کن حرم خیر نوکرها به دستان حسین و زینب است گفت مولای رئوف ما که فابک للحسین ای خوش آن چشمی که گریان حسین و زینب است روضه ی سربسته ای که بسته باشد بهتر است روضه ی موی پریشان حسین و زینب است @nohe_sonnati
نفسی تازه شد از عطر خدایی آری شد عطا باز به ما فیض گدایی آری شد نصیب دل غمدیده صفایی آری شد غزلخوان همه عالم به نوایی آری شعر ، الهام ز سرچشمه ی سرمد دارد تا که بر دل همه دم نور محمد دارد باز ماه رجب از نور منور گشته به شمیم قدم دوست معطر گشته چشم در راه نبی دیده ی حیدر گشته گو خدیجه، که عزیز تو پیمبر گشته شد پیمبر به همه آن که خدای کرم است شد پدر بر همه آن کس که یتیم حرم است آمد از غار پیمبر نفسش قرآن شد قبله ی کعبه شد و بر تن کعبه جان شد جان جانان شد و جانش به ره جانان شد بعد از آن عشق به احمد محک ایمان شد اولین مرد علی بود مسلمانش شد و خدیجه که زن اول میدانش شد شب مبعث شده احوال خوشی دارم من همچو مجنون پی هر کوچه و بازارم من گاه مجنون شده ی احمد مختارم من گاه در تاب و تب حیدر کرارم من فاش گویم که به دل هست دو صد شور و شعف می پرد مرغ دل از مکه به ایوان نجف گرچه امشب همه جا نور خدای ازلی ست گرچه احمد همه آیات خداوند جلیست نکته ای هست که در گفتن آن شکی نیست نمک سفره ی احمد همه دم نام علیست همه جا یار نبی حضرت حیدر بوده و علی بود که دلدار پیمبر بوده و علی بود که در جای پیمبر خوابید و علی بود که جز روی خدا هیچ ندید و علی بود که دل از همه ی خلق برید و علی بود که انگشتری اش را بخشید نیست بالای دو دستان علی دیگر دست مدح حیدر چه کنم تا که خدا مداح است مدح حیدر بشنو روی خدا دارد او فاطمه محور اصحاب کسا دارد او چو حسن شیر جمل شاه عطا دارد او چو حسین پادشه کرب و بلا دارد او زینبی مردتر از از هرچه پسر دارد او شیر مردی چو ابوالفضل قمر دارد او @nohe_sonnati
در معرکه ی عشق عجب حال و هوایی ست در محفل عشاق چه شوری چه صفایی ست دل ها ز نوایی به طرب آمده امشب آوای خوش عشق رسیده، چه نوایی ست در پشت در خانه ی مولا چه خبر هست هر کس که می آید به کفش ظرف گدائی ست؟ در کون و مکان بوی خوش سیب می آید دل ها همه سرمست می کرب و بلایی ست از نور وجودش همه جا تحت شعاع است این جلوه فقط جلوه ی انوار خدایی ست امشب همه لیلاصفتان غرق سجودند مجنون شده ی صورت ارباب وجودند از مشرق و از مغرب عالم همه امشب چون فطرس پرسوخته در زمزمه امشب به به چه خبر گشته شب شهر مدینه در سینه ی یثرب شده غم خاتمه امشب در عالم بالا همه مستند و خرابند بر عرش رسیده به خدا قائمه امشب رخسار نبی، روی علی، صورت زهرا در صورت او گشته نمایان همه امشب در خانه پر عشق علی گشته نمایان لبخند خدا روی لب فاطمه امشب نه یوسف و نه یونس و نه نوح و نه آدم سرمست حسین است تمامی دو عالم @nohe_sonnati
بخوان به گوش فلک نغمه ی اذان امشب که غرق نور خدا می شود جهان امشب بخوان که بر تنِ بی روح و جان این عالم ز یمن مقدم جانان رسیده جان امشب شکفته گل ز گل عالمین همچو بهار چنان که می رود از کوچه ها خزان امشب جهان دوباره پر از نغمه های داوودی ست شده است فُلک و فلَک جمله نغمه خوان امشب بگو که ریسه ببندند از ستاره و ماه که از ره آمده خورشید آستان امشب چه شور و حال عجیبیست هر کجا نگری ملائکند دمادم گهر فشان امشب چنان جهان به تماشای اوست در حیرت که بند آمده از دیدنش زبان امشب هوای شهر پر از عطر یاس و نرگس هاست که مست رایحه اش گشته گلسِتان امشب بگو که حضرت باران رسیده تا بخشد به ناتوانی افتادگان توان امشب بگو بگو بفرستند بر رخش صلوات محمد است ز رخسار او عیان امشب عجب نباشد اگر کعبه باز بشکافد که می رسد به جهان از علی نشان امشب بگو که می رسد آن کس که سیزده معصوم شده است در قد و بالای او نهان امشب امام کعبه در آغوش کعبه زاده ببین ببین تلالو انوار بی کران امشب  ... بگو که تا ، گل زهرای ما نظر نخورد وان یکاد شود ذکر هر دهان امشب ... بگو که نقل بپاشند و گل بیفشانند که می رسد به زمین صاحب الزمان امشب اگر که طالب فیضی از این قبیله ی نور بمان به درگه این خاندان ، بمان امشب @nohe_sonnati
رسید مژده که ایام غم به سر آمد به شب بگو که برو ، جلوه ی سحر آمد به فرشیان ز همه عرشیان خبر آمد که همچو ماه بنی هاشمی قمر آمد بیا که موسم نور است و فصل هم عهدیست شب ولادت آخر امام دین ، مهدیست بیا و شهر دلت را ستاره آذین کن سیاه جامه ی دل را به نور رنگین کن بیا و تلخی دل را چو قند شیرین کن نثار مقدم او آیه های یاسین کن رسیده آن که به راهش بهار می ریزد ز تیغ ابروی او ذوالفقار می ریزد جهان ز عطر رخش غرق یاس و نرگس شد ز جلوه ی رخ او نور مرتضی حس شد و نَقل آمدنش نُقل هر مجالس شد 《دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد 》 رسید آن که سجایای سرمدی دارد به سینه اش نفحات محمدی دارد رسیده آن که به خشکی این جهان دریاست به پای تا سر او نور مادرش زهراست بیا که پرچم او در همه زمان بالاست 《 به نا امیدی از این در مرو امید این جاست 》 رسیده آن که به حکمش جهان بود محکوم رسیده آینه ی نور سیزده معصوم رسیده آن که نبی هست و بوتراب است او قسم به نون و قلم تالی کتاب است او برای هرچه گدا لطف بی حساب است او جمال حیدر کرار در نقاب است او بگو به کعبه اگر بر تو نیست امر شکاف بیا به دور امامت ببند رخت طواف رسیده آن که نفس تازه می کند ، بویش به خلق و خوی نبی رفته خلق نیکویش همان که آینه ی مرتضی بود ، رویش شبیه حضرت عباس زور بازویش همان که دین خدا زنده با ولایت اوست در انتظار ، دو عالم ، برای دولت اوست و کیست او که به دل نور انما دارد میان نافله ها ذکر ربنا دارد به هرچه درد بدون دوا ، دوا دارد جمال شاه نجف شاه کربلا دارد بیا به راه و بیا عاقبت به خیرش باش به کربلای زمانه بیا زهیرش باش میان این همه غفلت اگر که هوشیاری بخواه گر که به سینه هوای او داری به جای آن که به دوشش تو بار بگذاری ز دوش حضرت مهدی تو بار برداری بیا به شوق رخش نیت زیارت کن بیا و در شب میلاد ، باز بیعت کن رسیده سال نو و فصل ماه و خورشید است رسیده آن که سراپاش صبح امید است چه کس به روی زمین نور آسمان دیدست ظهور حضرت او بهر عاشقان عید است بود دعای سحرگاه عاشقان مهدی بود محول الاحوال این جهان مهدی @nohe_sonnati
دفترم واژه به واژه چشمه ای از نور شد تا که نامت در میان قلب آن منظور شد نامتان آمد دل غمدیده ام مسرور شد بزم شادیمان به امید وصالت جور شد مرتضی و مصطفی از روی پاکت منجلی ذکر دل امشب به عشقت یا محمد یا علی موج گیسوی تو دل از موج دریا برده است نور رخسار تو دل از ماه شب ها برده است خال روی تو دل از نوح و مسیحا برده است قد و بالایت دل از صد قد رعنا برده است نور رویت جلوه گر در آسمان و نه فلک می چکد از گوشه ی ابروی تو حور و ملک با نگاه مهربانت قطره دریا می شود واله و مجنون رویت قلب لیلا می شود از شمیم روی تو گلزار، صحرا می شود با ظهور تو هویدا قبر زهرا می شود بر تمام انبیا و اولیا رهبر تویی آینه بر چهره ی عباس آب آور تویی از رخت گردیده ساطع جلوه های دلبری همچو زهرا بر همه جان دو عالم کوثری وارث دین خدا و ذوالفقار حیدری مهدی صاحب زمانی و شفیع محشری دل ز نرجس نه که یک دل بلکه صد دل می بری بر قد و بالای تو نازد امام عسکری در تمام زندگی با قلب ما همراه تو از تمام رمز و راز عالمی آگاه تو مصحف قرآن تو و تالی کتاب الله تو رهبر و فرمانده و میر و امیر و شاه تو کل عالم ریزه خوار سفره ی احسان تو دست یک عالم دخیل گوشه ی دامان تو با نگاهت پر بگیرد مرغ دل تا آسمان کاش یابم از مکان خیمه ی سبزت نشان هر دم از عشق رخت ای مهدی صاحب زمان بوسه می گیرد لبم از خاک پاک جمکران ای قرار سینه های بی قرار ما بیا با نگاهی روزی ما کن شبی را کربلا @nohe_sonnati
می نویسم امشب از روی کریم اهل بیت می نویسم از خم موی کریم اهل بیت از قد و بالای دلجوی کریم اهل بیت از حریم قدسی از کوی کریم اهل بیت می نویسم تا حسن باشد گدای این درم تا حسن آقاست بر این خانواده نوکرم شد مبارک این چین ماه مبارک با حسن ذکر این شب های عالم یا علی و یا حسن (لا فتی الا علی و لا کریم الا حسن) شد حسین آقا و بر آقای ما مولا حسن هستِ عالم هست از هستِ کریم اهل بیت ما مسلمانیم با دست کریم اهل بیت برکت هر سفره از نان حسن بود از قدیم آیه ی مشکل گشا ، جان حسن بود از قدیم درد ما را نسخه ی درمان حسن بود از قدیم گوییا جبریل مهمان حسن بود از قدیم او کریم است و گدا را اوست یاری می کند از قدیم این سفره را او سفره داری می کند در دل بی راهه ها او رو به راهم می کند در سپاه کربلا جزو سپاهم می کند تا که می گویم حسن ، زهرا نگاهم می کند با گدایی حسن یکباره شاهم می کند اوست رزق آسمان ها و زمین را می دهد با نگاهی او برات اربعین را می دهد کیست او وجه خدا فرزند ختم المرسلین از ازل تا صبح محشر او معزالمؤمنین اوست در عالم علمدار امیرالمؤمنین اوست آقا اوست مولای یل ام البنین او کریم اهل بیت است و به عالم دستگیر اوست بر نعم الامیر عالمین نعم الامیر @nohe_sonnati
باز چشمان دو عالم شده گریان حسین سینه ی ارض و سما گشته پریشان حسین باز بر گوش فلک روضه ی او می خوانند آتشی هست به دل از غم سوزان حسین پرچم بزم عزا، سینه زنی گشته به پا باز دنیا شده یکسر همه از آن حسین باز عالم همگی بر سر خوان کرمند ریزه خوارند دو دنیا همه از خوان حسین دردمندان دو عالم همه در جوش و خروش همگی در به در دارو و درمان حسین روز محشر به خدا بی سر و سامان نشود هر دلی را که بود بی سر و سامان حسین زیر این خیمه ی ماتم ز خدا می خواهیم دست ما را برسانید به دامان حسین خواهری گفت به صد ناله و افغان که مزن خیزران را تو دگر بر لب و دندان حسین @nohe_sonnati
شب جمعه ای دل بیا که با غم ارباب خو کنیم وز خاک کوی او طلب آبرو کنیم ای دل بیا که همچو شهیدان کوی او قدقامت الحسین را همه از خون وضو کنیم خوش آرزوست اینکه فقط در تمام عمر ما از حسین در همه جا گفتگو کنیم باید که در میان هزاران سبو و می از باده ی حسین فقط در سبو کنیم یعنی شود که یک شب جمعه به کربلا آن عطر سیب را که حسینی ست بو کنیم ؟ یعنی شود که در صف محشر به روز حشر تشنه ، گرسنه ، بر در ارباب رو کنیم باید برای آنکه به گودال قتلگاه جان داده است ، دادن جان آرزو کنیم او کشته ی دوشنبه و مذبوح جمعه است جان جهان کم است اگر نذر او کنیم بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخم ، ما از دیده ها روان همه دم آب رو کنیم راوی بخوان تو ماجرای گلوی بریده را تا اشک خویش مرهم خون گلو کنیم باید به یاد آن بدن زیر و رو شده دلهای خواب و شبزده را زیر و رو کنیم با نعل تازه بس که تنش جا به جا شده ماندیم پیکرش به کجا جستجو کنیم @nohe_sonnati
ای که در عَبدِ خدا بودن، "عظیم‌"ات خوانده‌اند در مقامِ لطف، آقایِ "کریم"ات خوانده‌اند از گدایانِ قدیمَم که نگاهم کرده‌ای بوده‌ام سر به هوا که سر به راهم کرده‌ای در هوایت دستِ لطفِ ذوالمَنَن، حس می‌شود وَز نسیمِ کویِ تو، بویِ حَسَن، حس می‌شود آشنایم با تو، ای که آشنایی با دلَم گوشه‌ی صَحن و سَرایَت، بوده عمری منزلم نسل در نسلِ تو دارد نورِ انوارِ علی مدحِ تو بس که ولی‌الله را هستی، ولی خادمانت را ملائک دسته‌دسته خادمند زائرانت در حریمت کربلا را زائرند تو ز نسلِ مجتبایی و حَرم داری، ولی بی‌حَرَم مانده‌ست در شهرِ نبی، جانِ علی... @nohe_sonnati
دوبیتی ای که نور حسنی در تو جلیست مُلک تو جلوه ی مُلک ازلیست هکه شد زائر درگاه شما زائر قبر حسین بن علیست @nohe_sonnati