دل غرق تمنّای تو یا ضامن آهو
جان جام تجلّای تو یا ضامن آهو
از روز ازل تا به ابد بوده و هستیم
مست از می مینای تو یا ضامن آهو
تا عطر بقا جلوه کند در نفس ما
شد سینه مصلّای تو یا ضامن آهو
در خانه ی دل حک شده با خط مرصّع
کاین خانه بود جای تو یا ضامن آهو
راهی به حریم حرم یار گشودیم
از راه تولّای تو یا ضامن آهو
حس می کنم آقا نفس یاد خدا را
از صحن مصفّای تو یا ضامن آهو
خوش آن که بتابیم به ایوان ثریّا
با مِهر دلارای تو یا ضامن آهو
دل را که به پیمانه ی توحید سرشتند
دادیم به سودای تو یا ضامن آهو
از حنجره ی آینه داران امامت
گُل می کند آوای تو یا ضامن آهو
خورشید فلک از زبر عرش جلالت
افتد به قدم های تو یا ضامن آهو
از کتم عدم قافله ی آدم و خاتم
شد عاشق شیدای تو یا ضامن آهو
در روز جزا جرم گنهکاری ما را
بخشند به تقوای تو یا ضامن آهو
ما نغمه گر مأذنه ی راز و نیازیم
در باغ غزل های تو یا ضامن آهو
سر هِشته (فراز) از سر اخلاص و ارادت
بر تربت والای تو یا ضامن آهو
#فراز_مردانی
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_ssonnat
زندگی سرریز شد بر روی من چون آبشار
لابلای سنگها برخاستم چون چشمهسار
در زلال چشمهایت خیره ماندم تا ابد
چشمهایم را تو شستی از غبار روزگار
تو مرا با چشمهای خود پر از خورشید کن
تا بگویم از نگاهت قصهای دنبالهدار
زادهی موسی! نمیخواهی کلیم تو شوم؟
در نگاهت دیدهام برق تجلی بیشمار
تا نباشم گردبادی سر به سر آشفتگی
آه ای ابر محبت! بر وجود من ببار
نیستم بیدی که از طوفان بلرزم بعد از این
چون به من بخشیدهای احساس کوهی استوار
وقتی اقیانوس تو جاریست، جاهل بودهام
دل اگر بستم به رود و هوی و های جویبار
در زمستان نیز آهنگ شکفتن جاری است
وقتی از تو میرسد حس شکفتن با بهار
از تو پنهان نیست رؤیایم خراسانی شده
فکر کوچم؛ کوچ از این شهر، از این کوچهسار
تا شنیدم که سهجا حتماً به دادم میرسی
بعد از آن نه صبر دارم، نه تحمل، نه قرار!
«تختهبند تن*...» که حافظ گفت، مقصودش منم!
راستش این روزها افتادهام فکر فرار
پیلههای وَهم دائم میتنم دور خودم...
کاش بودم چون نسیمی، در به در دنبال یار
دست خالی آمدم با کولهباری از گناه
لطف تو کرده مرا بیش از همیشه شرمسار
محو کاشیها نبودم محو چشمان توأم
تو نباشی، حوض و سقاخانه میخواهم چه کار؟
رزق من شعر است؛ آن را هر سحر تقسیم کن
آه ای باران رحمت! بر سر شعرم ببار!
شب ستاره، شب شکفتن، شب شروع روشنی است
حکمتی دارد که باشد چشم من شب زندهدار
هان، بخوان از چشمهایم راز آشوب مرا
مثل آهوها شدم در چشمهای تو شکار!
مهربان من! پر از پژمردگیها شد دلم
لطف کن بر گونهی این شعر لبخندی بکار
سایهای از نور تو افتاد بر روی سرم
تو رهایم کردهای از ظلمت شبهای تار
با حدیث سلسله، حِصن حصینی ساختی
نطق «الّا»یِ تو شد برّنده مثل ذوالفقار
راه را کج کردهام از هرطرف سمت شما
ای ولای تو صراط المستقیمِ آشکار
تا بگیرد از شما اذن تشرف شعر من
کوپه کوپه واژهها در این قصیده شد قطار
صبح جمعه، گوشهی دارالولایه؟ صحن قدس؟
تو بگو، کی یا کجا اینبار بگذارم قرار؟
* حافظ:«چگونه طوف کنم در فضایِ عالمِ قدس؟
که در سراچهٔ ترکیب، تختهبندِ تنم»
#سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
میرسم از راه پر پیچ و خم دشوارها
سوی تو، ای مایهی هموارهی هموارها
آب سقاخانه را نوشیدم و رفت از دلم
گرد اندوهی که بود از دست بی مقدارها
هر زمان اینجا میآیم تازه آدم میشوم
آری، آری، از محبت میشود گل خارها
من در این درگاه بی منت به کم هم راضیام
چون کمت بیش است از بسیاری بسیارها
هیچ گاه از آستانت دست خالی برنگشت
دست استمدادها و سوز استغفارها
من گدای مشهدم، ای آنکه برکت میچکد
از طلای گنبدت بر روی گندمزارها
آمدم؛ رفتم؛ دلم دلتنگ شد؛ باز آمدم
بارها و بارها و بارها و بارها
من به هر در میزنم بسته است؛ پس لطفاً خودت-
باز کن راهی به سویت از پس دیوارها..
#سیده_تکتم_حسینی
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
به لطف آتش عشقت هنوز شعله ورم
چه آتشی که مهارش نکرد چشم ترم
سلام ای که از احوال من خبر داری !
از اینکه خستهتر از قبل و بی پناه ترم
مرا پناه بده مهربان ! اگر ندهی،
شبیه خانه به دوشان، همیشه در به درم
به رقص آمده چادر سفید من در باد
منم کبوتر تو! چادر است بال و پرم
تمام راه دلم خواست پابرهنه شوم
به یاد خاطرههای جوانی پدرم
برای اینکه بیندازمش درون ضریح
سپرده نامه به من خواهر بزرگترم
و مادرم که اگر چه شگون نداشت ولی
به جای کاسهی آب اشک ریخت پشت سرم
سلامی از طرف خانوادهام به شما
و هر کسی که دلش پر کشیده سوی حرم
خدا کند که خودت حاجت مرا بدهی
ولی خدا نکند باشد آخرین سفرم
#فاطمه_معصومه_شریف
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
به سویت پر کشیدم با دلی از قبل شیداتر
پناه آورده است انگار تنهایی به تنهاتر
دوباره بوی باران میدهد صحن گهرشادت
چه سرّی دارد اینجا میشود چشمان دنیا تر
به هرسو میروم گنبد نمایان است و حیرانم
کدامین آسمان دارد از این خورشید پیداتر
هنوز از دستهایت خاک دهسرخ آب مینوشد
هنوز از چشمه مهرت شود لبهای صحرا، تر
به سقاخانه میآید جهانِ تشنۀ عرفان
که مانند ابوهاشم کند قدری گلو را تر
#عاطفه_جعفری
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجرهها
باز از دوریات افتاده به کارم گرهها
ننوشتهست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این نالهی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد، به حرم
مست از آنیم که از باده به خم آمدهایم
ما سفارش شدهایم، از ره قم آمدهایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
پیچش قافلهی ما که به سوی نور است
رگهای در دل فیروزهی نیشابور است
چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟
صحنها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است...
#مجید_تال
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
لیلهی میلاد مسعود ولیّ حق، رضاست
پارهی جسم نبی، چشم و چراغ مرتضاست
عالِم آل رسول و زادهی پاک بتول
رهبر ملک قدر، فرماندهی جیش قضاست
دل به رویش داده یوسف بسکه رویش دلفروز
جان ز بویش جسته عیسی بسکه رویش جانفراست
بوی عطر خلد، ارزانی برای اهل خلد
من مشامم را صفا از خاک زوّار رضاست
ناز دارد شهر نیشابور بر باغ بهشت
ز آنکه خاکش جای پای ناقهی آن مقتداست
عقد گوهر ریخته، جاری نمودی از دو لب
آن حدیثی را که بین شیعه زنجیر طلاست
منجی خلق دو عالم در دو عالم اوست او
ضامن آهو، گرش تنها بخوانی، نارواست
درد اگر داری برو از خاک او درمان بگیر
مشکل ار داری بیا آری رضا مشکل گشاست
دست شرق و غرب از این سرزمین پیوسته دور
ز آنکه ایران را بدین فرزند زهرا اتّکاست
قدسیان رو بند خاک هر که اینجا زائر است
عرشیان گویند آمین هر که را اینجا دعاست
طوف قبرش کن که در محشر مقام زائرش
فوق زوّار حسین ابن علی در کربلاست
سر بخاکش نِه که در میزان و در حشر و صراط
زائر خود را رهاییبخش از خوف جزاست
بشنو از موسای کاظم این روایت را که گفت:
زائر قبر رضا در عرش زوّار خداست
بر فراز قبّهاش دارد لوائی سبز رنگ
شیعه تا صبح قیامت زنده زیر این لواست
گر به عالم بنگری هر کشوری را مرکزیست
مرکز ایران اسلامی، خراسان رضاست
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
هرکه در طوس به پابوس شما می آید
می توان گفت که در عرش خدا می آید
زائر کوی تو چون زائرِ بیت الله است
که در این خانه به حجّ فقرا می آید
زودتر از همه راهش به حرم باز شود
هر که دل خسته به این صحن و سرا می آید
جای جایِ حرمت بال ملک ریخته است
زائرت کاش بداند به کجا می آید
هر که مهمان تو گردد به همه می گوید :
لقبِ "حضرتِ سلطان" به رضا می آید
تو پناه همه هستی و نباید پرسید :
که گنهکار به سوی تو چرا می آید ؟
دل من کرده بهانه حرمی را که در آن
هنرِ شیخِ بهایی به بها می آید
تو معین الضعفا هستی و در هر دو جهان
دستِ پر مهر تو سویِ ضعفا می آید
کس ندیده به جهان شاه رئوفی چون تو
که خودش وقتِ کرم سمتِ گدا می آید
به همه گفته ام آقا ، که غریب الغربا
لحظه ی غربتِ من روز جزا می آید
#رضا_یزدی_اصل
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
در هجوم جذر و مد بیکسیها ساحلی
صحن تو دریا و عالم قطرهی ناقابلی
چشم در چشم ضریحت عرض حاجت کردهام
نیست بین بنده و ارباب اینجا حائلی
باز از کارم گره مثل همیشه باز شد
تا که دل بستم به بست شیخ حر عاملی
آب سقاخانه بعدش هم غذای حضرتی
من چه میخواهم دگر، بهبه چه عیش کاملی
رو به گنبد کنج گوهرشاد باران حرم
آه با این وصف میماند مگر درد دلی
کفش نه دل را به خدامت امانت دادهام
یا امین الله! دل بسته به لطفت سائلی
روزه و حج و زکات و خمس جای خود ولی
جز ولای تو ندارم روز محشر حاصلی
#محمود_یوسفی
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
تا که نوشیدم شراب ناب سقاخانه را
باز هم پر کردم از سرمستیام پیمانه را
تا زیارتنامه خواندم چشمهایم سو گرفت
سربه راه عشق بردم سجدهی مستانه را
عطر خاک مرقدت ای آفتاب باشکوه
برده از یادم مسیر خانه و کاشانه را
در حریم تو که پروایی ندارد عاشقی
شمع باور میکند دلتنگی پروانه را
خادمان تو به هر مهمان خوشآمد گفتهاند
آشنا میسازد این دیدار هر بیگانه را
سر به دامان ضریحت میگذارد زائرت
اشک بر هم میزند آنجا تراز شانه را
چون کبوترها به خوان عشق عادت کردهایم
از کسی جز تو نمیخواهیم آب و دانه را
میگرفت ای کاش چشمت جای آن آهو مرا
در خیالم زیستم یک عمر این افسانه را
کنج صحن انقلاب تو دگرگون میشوم
با تو میسازم دوباره این دل ویرانه را
مینشینم با کبوترهات صحبت میکنم
شک ندارم دوست داری شاعر دیوانه را
#سمانه_خلف_زاده
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
سلام ای پاره ی جانِ پیمبر تالیِ زهرا
که شد نامت علی همچون علیِ عالیِ اعلا
سلامُ یا امینَ اللهِ فی ارضه، سلام ای شاه
امان داده ولایت بر زمین ای والیِ والا
رضایی و رضایت دارد از تو خالقِ عالم
رضا هستی و خشنود است با تو قلبِ این دنیا
رعیّت من، تو سلطانی ، تو جانی و تو جانانی
تو فوقِ درکِ انسانی ، من و مدح شما! حاشا
من از اوصافِ تو دورم، سلیمانی و من مورم
تویی نورُ علی نورم ، تویی شمس الشموس آقا
امامان یک به یک دریای رافت بوده اند آری
رئوف اهل بیت اما تو هستی ، (کیستی جانا)؟
به عشقت جان دهم از کف خلایق را تویی اشرف
مقامِ توست لایوصَف ، کراماتِ تو لایحصی
رضاجان ای گلِ خوشبو ، علی صولت پیمبر خو
ضمانت کردی از آهو ، در این دنیای وانفسا
من از تو خیرها دیدم، که این در را پسندیدم
ولای توست توحیدم ، قسم بر خالقِ یکتا
هر آن کس با تو بیعت کرد، شد کامل امامانش
امامانم به لطفِ تو شده اثنی عشر مولا
سر و جانم به قربانت دلم گشته مسلمانت
و از لطفِ خراسانت ، شد ایران جنت الماوی
تو شمعِ عالم افروزم ، الا ای عشقِ جانسوزم
یقین دارم چو امروزم ، به دادم می رسی فردا
#رضا_یزدی_اصل
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما و کرم تو یا امام هشتم
محتاج دم تو یا امام هشتم
بیچاره و درمانده کجا را دارد
غیر از حرم تو یا امام هشتم
#سید_مجتبی_شجاع
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati