eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی اَست می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی اَست خسته از کنج قفس پر می کشم تا شهر ری سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی اَست این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی اَست حضرتِ عبدالعظیم و سیّدِ اهل کرم عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی اَست خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع بی حرم مانده ست و این غربت چه غیرِعادی اَست مرقدت شد کربلای ثانی و جانِ حسین سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی اَست مُهر تأییدی گرفتی از امامِ عصر خود این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی اَست رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که... داغدارِ ماتمت مولا امامِ هادی اَست! @nohe_sonnati
دوبیتی با نور تو راه مستقیمی داریم در صحن تو جنةالنعیمی داریم دلتنگ کریم اهل‌بیتیم ولی صد شکر که سَیّدالکریمی داریم @nohe_sonnati
در سخن روحِ تازه می خواهم از حسن جان اجازه می خواهم لب گذارم به پنچه هایِ ضریح صحبت از تو کنم نگارِ ملیح السلام ای امیرِ این وادی عاشقی را تو یادمان دادی ای بلندای عشق قامت تو ای سلام خدا به ساحت تو خاک بوس سیادت تو زمین جایگاهت ولی به عرش برین آسمانی‌ترین مسافر خاک قدر و شأن تو کی شود ادراک ای ذراریِ حضرت زهرا بنده ی با ارادتِ زهرا افتخارت همین بس ای والا باشی از نسلِ سیدالنُّجبا بس که بودی تو فاطمه سیرت مصطفایی منش، علی صولت در سماوات چون ستاره شدی تو اباالقاسمی دوباره شدی ذکر تحلیل با تکانِ لبت چشمه ی نور در نماز شبت ای هدایت گر هدایت‌ها راویِ صادقِ روایت‌ها بس که در عشق مستدامی تو دست بوس چهار امامی تو اعتقادت ز بس که بنیادی است صله‌اش لطفِ حضرت هادی است بهر تحسین‌تان بگفت آقا انت انت ولیّنا حقا ... تو صفابخش دین و آیینی عزتِ سرزمین باکینی آبرودار خاک مایی تو صاحب ملک خون بهایی تو ملکِ ری از تو آبرو دارد پای تو هستِ خویش بگذارد بس که در رتبه ات عظیمی تو حضرتِ سیدالکریمی تو قبله ی خاک ما شده حرمت چشم امید ماست بر کرمت ای قرار دل هوایی من مرهم زخم کربلایی من ای به دل دادگان تو نورعین ای نگار همیشه شکل حسین کویِ تو رنگی از خدا دارد خاک تو بویِ کربلا دارد ای فرستاده ی رسول الله جانب خونبهای ثارالله تویی آن یار بی قرین دلم هر شب جمعه همنشین دلم با علی عهد عشق بستی تو سفره‌دار کمیل هستی تو @nohe_sonnati
تا نهادی پای خود بر چشم ما، عبدالعظیم دیده ها بینا شد از نور خدا، عبدالعظیم هر زمانی که گره افتاد در کار کسی آمد و پیش تو شد حاجت روا، عبدالعظیم سفره داری ارث از جدت کریمت برده ای عطر نانت یادگار مجتبی، عبدالعظیم اُسوه های علم؛ خاکِ راهِ زوارت شدند خاک پای زائرانت توتیا، عبدالعظیم هر کجا رفتم نجف؛ مشهد؛ مدینه؛ کربلا روی لب دادم سلامی بر شما عبدالعظیم اهل تهران هر شب و هر روز مهمان تواند سفره دار روضه های هل اتی عبدالعظیم کربلا را با خودت تا شهر ری آورده ای وَه چه نزدیک است با تو کربلا، عبدالعظیم مجتبایی هستی اما مادرت در پیش تو ضربه ی سیلی نخورد از بی حیا، عبدالعظیم زائر تو، زائر شاه شهیدان شد ولی... مانده آیا پیکرت بر خاک ها؟! عبدالعظیم @nohe_sonnati
در کنارت می شود احساس بوی کربلا در تو پنهان ست آن سرّ مگوی کربلا هر کسی پابوسی ات آمد به تهران، باطنا راه خود را کج نموده او به سوی کربلا صحن زیبایَت به لطف روضه های بی ریا آبرویی کسب کرد از آبروی کربلا هر کسی از آب سقا خانه هایَت می خورد ناگزیراً می کند یاد عموی کربلا اهل ری از برکت دست شما نوشیده اند باده ی ناب نجف را از سبوی کربلا زندگی ات یاد داده بر تمام عاشقان راه انسان ساختن با خلق و خوی کربلا @nohe_sonnati
دوبیتی یا علی گفتیم اگر اذن زیارت داده شد.... با همین یک یا علی کار سفر آماده شد حجِّ ما شد مشهد و کرب و بلامان شهر ری حق و الانصاف کار ما فقیران ساده شد @nohe_sonnati
الا کرامت و احسان دو سائل کرمت هماره اهل سماوات زائر حرمت بهشت قرب خدا خطّه‌ی ری از قدمت هزار قافله دل در حریم محترمت گل ریاض محمّد سلیل پاک بتول یگانه نجل کریمِ کریمِ آل رسول تو هم عظیمی و هم بنده‌ی خدای عظیم که در جلال ملقّب شدی به عبدالعظیم برند خیل بزرگان به حضرتت تعظیم هزار جان جهانت به خاک ره تقدیم وجود توست از سر تا به پا تمام، حسن سلام بر تو و بر جدّ تو امام حسن الا به یاری دین‌دار تو به شانه‌ی تو نه خاک ری دل اهل ری آشیانه‌ی تو درود بر تو بر خاندان و خانه‌ی تو سلام بر تو و خدّام آستانه‌ی تو ثنای تو همه گفتند و ماند ناگفته ولیِّ حقّ به تو اَنت ولیُّنا گفته تو کز جمال به خلقت فروغ بخشیدی چه روی داد که در شهر ری درخشیدی چه شد که چشم ز شهر مدینه پوشیدی چو خون به پیکر علم و کمال جوشیدی زهی سعادت اهل ری و عنایت تو تو عرشی استی و این فرش شد ولایت تو به تو هماره ز عبّاسیان رسید آزار که بود بار غمت همچو کوه بر دل زار به کوه و دشت شدی مخفیانه راه سپار مصائب تو فزون و مناقبت بسیار گذشت روز و شب و هفته و مه و سالت که در حدیقه‌ی ری شد نزول اجلالت کجاست دولت عبّاسیان و قدرتشان چه زود رفت زکف اقتدار و شوکتشان قصورشان همه گردید گور ذلّتشان نماند هیچ به جز لعن و طعن و نفرتشان در آتش غضب حیِّ سرمدند همه ذلیل عزّت آل محمّدند همه دلا بیا شرف و عزّت عظیم ببین حدود فاصله‌ی جنّت و جحیم ببین به شهر ری حرم سیّد الکریم ببین جلال و مجد شرف را در این حریم ببین فرشتگان خدا روز و شب کنند اعلام به قبّه و حرم سیّد الکریم سلام سلام بر تو و علم حدیث و گفتارت سلام بر سخن و بر لب گهربارت سلام بر حرم و آستان و زوّارت سلام بر نفس روح‌بخش و آثارت به خاک کوی تو ای فخر عالمین سلام به زائرت که بود زائر حسین سلام تو در تمام محافل چراغ انجمنی تو در ریاض ادب سروناز هر چمنی تو نجل بوالحسن و نور دیده‌ی حسنی تو کیستی ولی اولیای ذوالمننی به درگه تو ملایک برند روی رجا عزیز فاطمه! دامان ری کجا تو کجا؟ تو باب رحمت حقّ را به خلق بگشادی تو سایه بر سر این مرز و بوم بنهادی تو نور بودی و در دیده‌ی ری افتادی تو از صفای قدم آبرو به ری دادی از آن زمان که شد این خاک پاک مدفن تو دمد به پیکر ری جان تازه از تن تو سلام بر فقهایی که در جوار تواند به خاک خفته و در سایه‌ی مزار تواند هزار قافله دل راهی دیار تواند خوش آن گروه که پیوسته در کنار تواند به دوستی شما ازدحام ما اینجاست صفا و مروه و رکن و مقام ما اینجاست خدا ز مهر تو ما را جدا نگرداند به کوی غیر تو ما را رها نگرداند مرا به هجر شما مبتلا نگرداند اسیر سلسله‌ی این بلا نگرداند دعا کنید اسیر غم شما باشم به هر کجا که روم «میثم» شما باشم @nohe_sonnati
میل پرواز در پرم دارم شوق رفتن به یک‌حرم دارم کاش می‌شد که من پیاده کنم ایده‌هایی که در سرم دارم بی‌دلیل است نا امیدی من حضرت صاحب کرم دارم چه نیازی به این و آن تا که حضرت عشق در برم دارم مادرم گفته نوکرت باشم هرچه دارم ز مادرم دارم عمر من پیش پای تو طی شد قبله ی من حوالی ری شد شکر همسایه‌ی شما هستم زائر صحن با صفا هستم هر شب جمعه با طنین کمیل بنده‌ی درگاه خدا هستم من مدینه نرفته‌ام اما زائر پور مجتبی هستم تو به ما عزت و بها دادی با وجود تو پر بها هستم حرمت مثل صحن ارباب است جزو زوار کربلا هستم سفره‌داری کریم دارم من شاه عبدالعظیم دارم من صحن دل گشته باز طوفانی شهر ری شد دوباره بارانی کاش می‌شد که خادمت باشم در حریمت شوم نگهبانی هر چه داریم از شما داریم یکه‌تاز مسیر عرفانی بعد توس و پس از قم و شیراز چارمین نور ناب ایرانی و چنین گفت حضرت آقا: قبله‌ی مردمان تهرانی سیدی پرچم شما بالاست جده‌ات شخص حضرت زهراست حاجتم را روا نما آقا رزق من را عطا نما آقا تو صدا کن فقط مرا سائل من صدا می‌کنم تو را آقا دست من نیست می‌رسم وقتی.. به حرم می‌شوم رها آقا سه شب مسلمیه‌ی هر سال حرمت وعده‌گاه ما آقا خواهش این گدا فقط این است یک شب جمعه کربلا آقا حق همسایگی ادا کردی تو مرا بنده خدا کردی نشده قسمت شما غربت تو ندیدی میان ما غربت به خودش تا ابد نخواهد دید کمی این صحن با صفا غربت همه‌جان‌ها فدای جد شما که شده سهم مجتبی غربت نه ضریحی نه گنبد و حرمی قسمت او شده چرا غربت؟ دست در دست مادرش بود و ... سهم او بین کوچه‌ها غربت ناگهان دید مادرش افتاد جلوی دیده‌ی ترش افتاد @nohe_sonnati
یا ذَالکِرامةِ والنِّعَم، سیدالکریم آیینه دارِ لطف و کرم، سیدالکریم عبدالعظیم هستی و در وصف شأن تو باید که محتشم بشَوم سیدالکریم در مستجاب کردنِ حاجات سال هاست هستی همیشه پیش قدم سیدالکریم هرکس که زائرت شده گفته ست با یقین بُرد از دلم چه غصّه و غم سیدالکریم این است از علائمِ سائل پذیری ات هم سیدالرّحیمی و هم سیدالکریم مشهد شده ست حجّ فقیران و باز هم؛ شد کربلایِ قومِ عجم سیدالکریم امشب شبی، امام حسن خوانده در بقیع ای صاحب ضریح و حرم سیدالکریم همناله با امامِ دهم اشک ریختی در روضه های مشک و علَم سیدالکریم! @nohe_sonnati
شُکرِ لِلَّه، شهرِ ما را آبرویی دیگر است قبله ی تهران، نمادِ کربلای دلبر است حضرت عبدالعظیم از دودمان مجتباست طاهرِ زین العِباد از خاندان حیدر است وادیِ طور است این جا، بوی موسی می دهد حمزةِ بنِ موسیِ جعفر، ز نسل جعفر است چارده معصوم را این جا زیارت می کنیم گوشه گوشه مُلک ری، یک بضعه از پیغمبر است آری از قم تا خراسان هست یکسر مُلک ری از فدک دارد نشان، این خاک خاک کوثر است نهضت موسی بن جعفر این فدک را پس گرفت زین سبب ایران اسلامی، ولایت گستر است مُلک ری ایران اسلامیست، سلطانش رضاست بیمه ی سلطان علی موسی الرضا این کشور است توس، قم، ری، شاچراغ، این جاست سرتاسر حرم گلشنِ این خِطّه را صدها شهیدِ بی سر است در دفاعِ از حریمِ اهل بیت مصطفی هر زمان آماده ی اعزام، چندین لشکر است ما برای فتح قدس از کربلا صف می کشیم جملگی آماده ایم و امر، امر رهبر است عالمی در آتش، این جا در امان فاطمه ست این دیار اصلاً به یُمنِ روضه هایش برتر است با گناه ماست درهای بلا وا می شود ورنه در این مملکت، پرچم سرِ هر سردر است خیمه ی اربابِ بی سر، هر طرف باشد به پا روضه ی گودال در این خیمه ها سرتاسر است اشک ها در این ولایت، کار باران می کنند اشک ما هر روز و شب، همراه اشک مادر است هر شب جمعه ندا آید حسین من چه شد جای مادر هر شب جمعه کنار پیکر است از پریشانیِ زینب، ذکرِ این یک جمله بس بر گلوی پاره پاره بوسه های خواهر است لحظه ی سختِ اسیری رفتنِ زینب رسید دست بر سر، بر لبش أمَّن یُجیبُ المُضطَر است @nohe_sonnati
از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر پس اگر عبدالعظیم، عبدالکریمی بیشتر ای سفیر حضرت هادی برای جامعه برده ای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر در نماز این حرم فهمیده ام از راه ها هم صراطی هم صراط المستقیمی بیشتر بی حرم جد تو بود و بارگاهت این چنین بوی غربت می دهد از هر حریمی بیشتر بعد معصومه میان واجب التعظیم ها اسوه ی احسن برای زندگیمی بیشتر روضه ای برپاست از سوی ملائک بی گمان در حریمت آمده هرجا نسیمی بیشتر کربلایی هر شب جمعه به عشق مجتبی در بقیعش جمعه شب ها را مقیمی بیشتر روضه ی ارباب را با جان خود حس کرده ای برده ای از گندم ری چون شمیمی بیشتر @nohe_sonnati
بنوشان به ما از می ناب خود که ماه جهانی و ‌مهتاب خود نگه دار تهران دماوند نیست تویی و‌ دعای به محراب خود کلام گهربارت از «جامعه» ست گهربار ما و گهریاب خود امام دهم هم خیال تو را نموده چنین راحت از باب خود تو هم انتظار فرج می کشی پس از مرگ خود هم به سرداب خود حرم را حرم کرده ای با حسین مرا برده ای سمت ارباب خود که در شهر ری عکس شش گوشه را نگه داشتی در دل قاب خود درو چون که می گشت گندم به ری تو چون شمع در جمع اصحاب خود؛ از آن روضه می ساختی٬ جمع را پریشان و گریان و بی تاب خود @nohe_sonnati
ای اهل نظر کعبه ی اهل نظر این جاست زیرا حرم زاده ی خیرالبشر این جاست خورشید ولایت گهر بحر هدایت طوبای بهشت علوی را ثمر این جاست آیید به شهر ری و خوانید خدا را زیرا که به حاجات همه خلق در این جاست این جا حرم عبدالعظیم است عظیم است بحر عظمت را به حقیقت گهر این جاست این تربت فرزند کریم دو جهان است ارباب کرم را به سر خاک سر این جاست با چشم دل خویش در این بقعه ببینید کافواج ملک تا به فلک جلوه گر این جاست از ری همه بر دیده دل نور بگیرید زیرا که سپهر نبوی را قمر این جاست آید به مشام همه بوی حسن از خاک هان پا به ادب نه که حَسن را پسر این جاست زوّار حریمش همه زوّار حسینند بر اهل ولا کرب و بلای دگر این جاست این جا حرم عبدالعظیم است عظیم است این قبر کریم ابن کریم ابن کریم است @nohe_sonnati
ای که در عَبدِ خدا بودن، "عظیم‌"ات خوانده‌اند در مقامِ لطف، آقایِ "کریم"ات خوانده‌اند از گدایانِ قدیمَم که نگاهم کرده‌ای بوده‌ام سر به هوا که سر به راهم کرده‌ای در هوایت دستِ لطفِ ذوالمَنَن، حس می‌شود وَز نسیمِ کویِ تو، بویِ حَسَن، حس می‌شود آشنایم با تو، ای که آشنایی با دلَم گوشه‌ی صَحن و سَرایَت، بوده عمری منزلم نسل در نسلِ تو دارد نورِ انوارِ علی مدحِ تو بس که ولی‌الله را هستی، ولی خادمانت را ملائک دسته‌دسته خادمند زائرانت در حریمت کربلا را زائرند تو ز نسلِ مجتبایی و حَرم داری، ولی بی‌حَرَم مانده‌ست در شهرِ نبی، جانِ علی... @nohe_sonnati
ای به شهر ری مزارت رشک جنات النعیم آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم قبله ی دل کعبه ی اهل ولایی نی عجب گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم در پی احیای دل کار مسیحا می کند بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم شهر ری تا متکی بر آستان قدس توست تا قیامت نیستش از فتنه ی بیگانه بیم نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند دامن طفل یتیمی را پر از دُرِّ یتیم چارمین نجل کریم اهل بیتی می توان هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم طلعت نورانی ات مرآت الله الصمد طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرحیم مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم شاهراه زائرت "انا هدیناه السبیل" چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم این که من امروز می گردم به دور تربتت مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین یافتم از تربتت این جا همان فوز عظیم هرکه در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد در ثواب زائران کربلا گردد سهیم خورده از اول دل «میثم» گره بر مرقدت وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم @nohe_sonnati
المنت و لله که گرفتار تو هستیم عمری ست که در حلقه ی زوار تو هستیم ما را به صف حشر به نام تو ببخشند همسایه ی دیوار به دیوار تو هستیم این خاک به نام تو نظر کرده ی زهراست ما آبروی خویش بدهکار تو هستیم عبدالحسنیم و به خدا روز قیامت ای پور حسن در صف انصار تو هستیم پای نمک سفره ی تو گریه نوشتند ما صاحب اشکیم ببین یار تو هستیم ما را ز سرت باز نکن جان رقیه با گریه ی خود گرمی بازار تو هستیم بوی حرم کرب و بلا می دهد این جا با اشک سحر محرم اسرار تو هستیم از دولت فرزند حسن عبد حسینیم در صحن تو انگار که بین الحرمینیم @nohe_sonnati
ای آفتاب فاطمه در شهر ری مقیم در شهر ری مقیم و به خلق جهان زعیم صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم عبد عظیم خالق بخشنده ی عظیم فرزند طاو ها گل بستان و حا و میم ای مسجد الحرام دل ما تو را حریم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای طلعت تو طلعت جانانه ی حسن سرو ریاض فاطمه ریحانه ی حسن بحر علوم و گوهر یکدانه ی حسن فرزند برگزیده ی فرزانه ی حسن مهر جهان فروز حرم خانه ی حسن ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی فرزند فاطمه خلف مرتضی علی مرآت جان به نور جمال تو منجلی بین زراری حَسن از جماه افضلی تو کیستی که گفته ولی اللّهت ولی ای رتبه ات به نزد ولیّ خدا عظیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای زمین ری جلواتت بر آسمان نام تو چون ائمّه ی اطهار جاودان ری یافته زتربت پاکت خط امان آورده سر فرود به خاک تو آسمان هر بامداد و شامگهان بر مشام جان بوی بهشت آورد از تربتت نسیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو اهل کرم به هر دو سرا ریزه خوار تو دامان سبز ری شده باغ و بهار تو بار علوم ریخته از شاخسار تو باشد بهشت قرب الهی مزار تو با مهر تو زآتش دوزخ مرا چه بیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم بوی حسین می دمد از خاک این مزار یا کربلا به دامن ری گشته آشکار خیل ملک ستاده بر این در امیدوار قبر تو کعبه ی دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای عین نور ای به حَسن نورِ هر دو عین مهر تو دین و دین تو بر کلّ خلق دین مظلوم آل عصمت و محبوب عالمین علم حدیث را زبیان تو زیب و زین زهدت علیّ و حلم حسن غیرتت حسین خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است قبر تو کعبه ی دل آل پیمبر است همسایه ی تو زاده ی موسی بن جعفر است جاری زچشمه های علوم تو کوثر است تا قبّه ی طلات به ری سایه گستر است بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم تو سیّد الکریمی و ما سائل درت روی نیاز برده به قبر مطهرت محتاج لطف و جود و عطای مکرّرت فرزند کوثر! ای همه سیراب کوثرت ما را ببخش با نفس روح پرورت عقل سلیم و قول سلیم و دل سلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم این جا را به یُمن شما خاندان بنا در شهر ری غریبی و با خلق آشنا از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا زیبد امام عصر تو گوید تو را ثنا با جمله ی مبارک انت ولُّنا «میثم» چگونه وصف تو گوید؟! هو العلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم @nohe_sonnati
شعر من ای آسمانی حال من ای سکوت و شور و قیل و قال من خسته منشین در حریم وصل یار نشئه ای از جام مشتاقی بیار گر سفر نزدیک آید یا که دور می وزد عطر دل انگیز حضور می رباید دل صفای این حریم قدسیان را ذکر یا رب العظیم زائران این جا حسینی مذهب اند کربلا در کربلا تاب و تب اند یک توسّل عشق در این بارگاه می برد دل را به سوی قتله گاه اشک این جا گوهر و آیینه است قیمتی گر هست این گنجینه هست لطف خوبان کرامت دیدنی ست این رواق با صفا بوسیدنی ست اهل ری در خیمه ی حق ایمن اند مؤمنان با دشمن دین دشمن اند تا خراسان و قم و ری جان ماست هفت وادی معرفت ایمان ماست @nohe_sonnati
عبد خدا و مرد خدا سیدالکریم مِنّا به نزد آل عبا سیدالکریم در وصف دوست، حضرت هادی به غمزه گفت: هستی به حق تو دوست ما سیدالکریم بر سائل تو در حرمت می رسد جواب این جا کجاست کرب و بلا سیدالکریم تا دین خویش عرضه کنی بر امام خویش کی می شوی ز یار جدا سیدالکریم مُلک ری است قبله ی دل های فاطمی این جاست ملک خون خدا سیدالکریم خونِ تو را اگرچه به مقتل نريختند مانند سیدالشهدا سیدالکریم اما برای مردم دنیا تو حجتی آری تویی تو حجت ما سیدالکریم قبر حسین بر سر و رویت خراب شد یعنی شدی دوبار فدا سیدالکریم یکبار تحت قبّه ی ویرانه ی حسین یکبار پیش پای رضا سیدالکریم عمری گریستی به تنِ پاره پاره ای آخر شدی شهیدِ جفا سیدالکریم هرگز به زیر سم ستوران نرفته ای خنجر نخورده ای ز قفا سیدالکریم از روضه های داغ، تو دق کرده ای یقین از کوفه تا به شامِ بلا سیدالکریم دریاب ای ولیِّ خدا اهل درد را ای نایب الامام الا سیدالکریم ما را وصال کرب وبلا گر نصیب نیست هستیم پس دخیل تو یا سیدالکریم @nohe_sonnati
دوبیتی ای نائب ولی خدا، سیدالکریم پور کریم آل عبا، سیدالکریم هر آن کسی که زائر قبر شما شده گویا که رفته کرب و بلا ،سیدالکریم @nohe_sonnati
تو که از نسل کریمانی و آقا هستی حسنی گشته ترین سید دنیا هستی آن ضریحی که ندارد به شما بخشیده تو حرم دار حسن، زاده ی زهرا هستی آمدم کاسه ی خالی مرا پر بکنی تو که در جود، چنان وسعت دریا هستی تو که در نزد امامان همه سلمان بودی می‌شود گفت خودت صاحب «منّا» هستی ذوب در بحر پر از نور ولایت بودی مظهر بندگی و خوبی و تقوا هستی زائر کوی تو زوار حسین بن علی است بی سبب نیست اگر قبله‌ی دل‌ها هستی تو مراد دل ما را بده آقای کریم تو که از نسل کریمانی و آقا هستی @nohe_sonnati
تا که پایم به این حرم وا شد غصه از روی سینه ام پا شد درد بی دردی ام مداوا شد طبع خشکیده ام شکوفا شد فصل تنهایی ام دگر طی شد وطن مادریِ من ری شد پیش پای تو سر نمی خواهم جز دلی دربدر نمی خواهم به منی که جگر نمی خواهم میدهی هر قدر نمی خواهم جرأت پر زدن به من دادی بسکه عشق حسن به من دادی حسنی هستی و کرم داری خوش به حالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری! می روم بی تو رو به حیرانی ملجأ مردمان تهرانی نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم آبروی تمام “ایران” است نفس تازه ای به هر جان است داده ام در هوای تو پر را می دهم پای تو تن و سر را می زنم حرف های آخر را ناله های غریب مادر را ما شنیدیم از دل صحنت جان به قربان سفره ی پهنت بانی روضه های مسلمیه گریه های عزای مسلمیه اشک جاری به پای مسلمیه سوز و ساز صدای مسلمیه حرمت پاتوق حسینی هاست حرمت مثل کربلا زیباست حرف کرب و بلاست یا الله روضه هایی به پاست یا الله این سری که جداست یا الله سر ارباب ماست یا الله بر سر نیزه هاست هجده سر قد زینب شده است کوته تر تا که او را نشانه می کردند سنگ ها را روانه می کردند گریه اش را بهانه می کردند قسمتش تازیانه می کردند تازیانه، به روی یک خواهر تازیانه... مدینه... یک مادر @nohe_sonnati
این جا دیار گریه کن ها از قدیم است دولت سرای حضرت عبدالعظیم است صاحب لوای این حرم شاهی کریم است تنها پناه بی پناهان این حریم است با لطف این آقا گدا عبد خدا شد هر سائلی در این حرم حاجت روا شد بوی حسن دارد ضریح دل ربایش قربان رنگ سبز این گلدسته هایش این جا غمی دیرینه دارد گریه هایش این سرزمین خیلی گران باشد بهایش این خاک را وعده به یک نامرد دادند داغ حسین را بر دل زهرا نهادند شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می آید زنی قامت خمیده لب می گذارد روی حلقوم بریده فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود این گونه شکل گفت و گویش گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ دیدم خودم در عصر عاشورا بنیّ افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم از تشنگی لب های عطشانت به هم خورد ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد راه تو را در گودی گودال بستند بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند @nohe_sonnati
دوبیتی از عنایات خداوند کریم شهر ری دارد شه عبد العظیم گر نصیبت شد به پابوسش رَوی کن طلب حاجات خود از آن کریم ▪️ از کرم و لطف خدای حلیم در این جهادن زد قدم عبد العظیم کریم اهل البیت جدّش بُوَد که او بُوَد شاخه ای از آن کریم @nohe_sonnati
دوبیتی ای که نور حسنی در تو جلیست مُلک تو جلوه ی مُلک ازلیست هکه شد زائر درگاه شما زائر قبر حسین بن علیست @nohe_sonnati