eitaa logo
زُبدَةُالاَشعار
9.3هزار دنبال‌کننده
963 عکس
18 ویدیو
0 فایل
متن نوحه های ترکی و فارسی لینک اختصاصی http://eitaa.com/joinchat/1664745472Cc21776f32e zobdatolashaar.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ذکر_مصیبت_حضرت_ام_البنین 5 ➖➖➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖ در 13 جمادی الثانی سال 64 هجری حضرت ام البنین (علیها السلام) همسر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) و مادر قمربنی هاشم، ابوالفضل العباس (علیه السلام) از دنیا رحلت فرمودند. . نام مبارک آن حضرت فاطمه و کنیه شریفش ام البنین است و آن حضرت به همین کنیه معروفند. . پدر آن حضرت حزام بن خالد و مادرشان لیلی دختر شهید بن ابی عامر است. . حضرت امیر المومنین (علیه السلام) آن حضرت را به همسری برگزید و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود: حضرت قمربنی هاشم عباس (علیه السلام)، عبدالله، جعفر و عثمان که هر چهار پسر در کربلا شهید شدند. . علامه مامقانی می نویسد: از علو مقام حضرت ام البنین (سلام الله علیها) همین بس که وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت فرزندانش را به او داد فرمود: رگ های قلبم را بریدی! فرزندانم و هرآنچه زیر آسمان است به فدای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) باد. . منابع: 1- ت ... ➖➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=22147 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki
﷽ ذکر_مصیبت_معصوم_دوازدهم 7 ➖➖➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_معصوم_دوازدهم . . . امام علی النقی (هادی) (ع) امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال 212 ه. ق در شهر صریا (حومه مدینه) به دنیا آمد. پدرش امام جواد (ع) و مادر گرامیش سمانه نام دارد. حضرت امام هادی (ع) در 8 سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گردید و پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند. امامت امام هادی (ع) مقارن با خلافت 6 خلیفه عباسی بود. مقارن بود با 7 سال باقیمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، با واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوکل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوکل به مدت 6 ماه، مستعین پسر عموی منتصر 4 سال و معتز پسر دیگر متوکل که سه سال خلافت کرد. امام هادی پس از گذشت یک سال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسید و ... ➖➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=23674 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki
اِنَّ فِی الجَنَّةِ نَهراً مِن لَبَن ... . ✍️ زبدة الاشعار ✍️ . 🆔: @nohe_torki . سلمان گوید: . روزی به در خانه ی حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم و اذن ورود گرفتم و چون داخل شدم دیدم که حضرت زهرا علیهاالسلام مشغول آسیاب کردن است و دستاس را می چرخاند در حالیکه دستان مبارکش مجروح شده است. . عرض کردم: «ای سیده ی زنان و ای مخدره دوران! چرا به فضه دستور نمی دهید تا دستاس نماید.» . جواب فرمود: «پدر بزرگوارم امر فرموده که کارهای خانه یک روز بر عهده ی من و یک روز بر عهده ی فضه باشد و اینک نوبت من است.» . در این سخن بودیم که ناگاه امام حسین علیه السلام در گهواره به گریه درآمد. پس عرض کردم: . «ای سیده ی عالمیان! مرا نیز در کارتان شریک نمایید.» . حضرت فرمود: «تو دستاس کن تا من حسین را آرام نمایم.» . سلمان گوید: «من مشغول دستاس کردن شدم. مدتی بعد بانگ اذان برخاست و من جهت اقامه ی نماز عازم مسجد شدم.» . . پس از .... ⬇️⬇️⬇️ ⬇️⬇️⬇️
﷽ ذکر_مصیبت_معصوم_سوم 01 ➖➖➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖ ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علیه السلام . . . حالا یک نگاهی به خانۀ امیرالمؤمنین علیه السلام کنید. دیگر امروز و فردا، تا علی علیه السلام به خاک سپرده شود ایام عزاست، ایام مصیبت است. دیشب همه احیاء رفته اید آقایان گفته اند: امیرالمؤمنین افطار را مهمان دخترش ام کلثوم بود. یک مقدار کمی خوابید بعد بیدار شد؛ وصفش غیر عادیّ است. نزدیک سپیدۀ صبح وضو گرفت، خواست حرکت کند و به مسجد برود، می گویند چند تا مرغابی داخل خانه ام کلثوم بود. اینها شب راه نمی افتند، امّا مرغابی ها آمدند با منقار، دامن حضرت علی علیه السلام را گرفتند؛ یعنی آقا نرو! مثل این که آنها هم در عالم حیوانی خود، احساس خطر می کردند. حضرت فرمودند: کارشان نداشته باشید، آواز عزا می خوانند. . خلاصه آقا علی بن ابی طالب رفت. سپیده زد، رفت بالای مأذنه و آخرین اذان را سحرگاه امروز گفت. (الله اکبر). صدای علی علیه السلام ... ➖➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=2927 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki
﷽ ➖➖➖➖➖ یَومُ الهَدم (روز تخریب) سالروز تخریب بقیع است. این واقعه ... ➖➖➖➖➖ 8 شوال ، یَومُ الهَدم . . یَومُ الهَدم (روز تخریب) سالروز تخریب است. این واقعه که در هشتم شوال ۱۳۴۴ق توسط وهابیون صورت گرفت، باعث تخریب قبور ائمه بقیع (ع) و دیگر بقعه‌های بقیع شد. . قبل از تسلط وهابیها بر حجاز، قبور مدفون در بقیع و پاره‏ای قبور دیگر در مکه و مدینه دارای گنبد و بارگاه و فرش و شمعدان و چراغ و قندیل بوده است. بسیاری از کسانی که قبل از آن آنجا را دیده‏اند، وضع بنا و دیگر خصوصیات مربوط به مقابر را با ذکر جزئیات و احیانا با ارائه تصاویری در گنبد و بارگاه آنها، در سفرنامه‏های خود ذکر کرده‏اند. از جمله این سفرنامه‌ها، سفرنامه میرزا حسین فراهانی است. . وی در سال 1302قمری توفیق زیارت حج پیدا کرده و درباره قبور ائمه بقیع چنین نوشته است: «قبرستان بقیع، قبرستان وسیعی است که در شرقی سور (بارو) مدینه متصل به دروازه سور واقع شده و دور تا دور آن را دیوار سه‌ذرعی از ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=5407 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir 👉 instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki
﷽ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حضرت_حمزه ➖➖➖➖➖ شهادت حضرت حمزه علیه السلام * . . در این روز جناب حمزة بن عبد المطّلب علیهما السلام عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله به شهادت رسید. . آن حضرت برادر رضاعی پیامبر صلّی الله علیه و آله بود، چون هر دو بزرگوار از زنی به نام «ثویبه» شیر خورده بودند. . آن حضرت مردی شجاع و با هیبت بود و در این جنگ به دست وحشی و به دستور هند همسر ابو سفیان کشته شد. هند به خاطر کشته شدن پدر و برادر و عمویش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پیامبر صلّی الله علیه و آله را داشت، ولی کفّار قریش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. . این بود که او وحشی را با وعده هایی به کشتن پیامبر صلّی الله علیه ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=5527 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir 👉 instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki
﷽ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حضرت_حمزه 2 ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حضرت_حمزه (ع) . . بعد از شهادت حضرت حمزه، هند، مادر معاویه از بغض و عداوتی که با حمزه داشت، جگر حمزه را طلبید و در دهان گذاشت، اما جگر او در دهانش به قدرت خدا سخت شد و از دهان بیرون انداخت، و از این جهت او را «آکلة الاکباد» گفتند. پس به بالین حمزه آمد، و گوش و بینی و اعضای آن جناب را مُثله کرد. . قتل حضرت حمزه در رسول خدا صلّی الله علیه و آله سخت تأثیر کرد و وقتی به مدینه تشریف آورد، کمتر خانه‌ای بود که از آن، بانگِ گریه و سوگواری به واسطه شهدای خود بلند نباشد لهذا رسول خدا صلّی الله علیه و آله اشک در چشمانش جمع شد و فرمود: «لَکنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاکی لَه»، یعنی حمزه در ای ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=42954 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir 👉 instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki
﷽ ➖➖➖➖➖ ذکر مصیبت ذوالجناح ➖➖➖➖➖ بازگشت به خیمه ها . . . کتاب هایی مانند مدینة المعاجز، امالی شیخ صدوق، مناقب ابن شهرآشوب، مقتل ابومخنف، منتخب تریهی، مجموعه ای را دربارۀ برگشت ذوالجناح به خیمه ها نقل کرده اند، که وقتی حضرت سیدالشهداء بعد از این که تیر سه شعبۀ مسموم به قلبشان رسید، و از بالای زین به زمین افتادند، و شهید شدند، اسب شیهه کنان از کنار کشته ها خودش را به بدن امام رساند. با کنار لبش بدن او را بوسه زد، با شامّه اش بدن را بویید، و این حیوان مانند مادر فرزند مرده از دیده اش اشک می ریخت. یال و کاکل خودش را به خون حضرت رنگین کرد و با زین واژگون شده به سوی خیمه ها برگشت. کنار خیمه ها شیهه می کشید، سر به زمین می کوبید. زینب کبری با شنیدن صدای شیهۀ اسب به سکینه فرمود: گویا پدرت برگشته و آب آورده، از او استقبال کن. اما وقتی سکینه بیرون آمد و منظرۀ اسب را دید، فریاد زد: (وا أبَتا، وا حُسینا، ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=9598 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir 👉 instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
﷽ ➖➖➖➖➖ مصائب_راه_شام 6 ➖➖➖➖➖ 6 . . . 6️⃣ سر مقدس حسین علیه السلام در دیر راهب . کاروان همراه اسیران به سوی شام حرکت می کرد در مسیر راه به دیر راهب عبادتگاه روحانی بلند پایه مسیحیان رسیدند مامورین در کنار آن دیر برای رفع خستگی و خوردن غذا توقف نمودند سرمقدس امام حسین علیه السلام روی نیزه بود و گروهی نگهبان از آن نگهبانی می کردند مامورین و نگهبانان سفره غذا را انداختند مشغول خوردن غذا شدند ناگاه دیدند دستی پیدا شد و بر صفحه دیوار دیر راهب چنین نوشت: اَتَرجُوا اُمَّهً قَتَلَت حُسَیناً*** شَفاعَهَ جَدَّهِ یَومَ الحِسابِ آیا آن امتی که حسین علیه السلام را کشتند امید به شفاعت جدش در روز قیامت دارند؟ یکی از آنها نقل می کند: با دیدن این منظره وحشت زده شدیم یکی از ما برخاست تا آن دست را بگیرد ولی آن ناپدید شد. بار دیگر مشغول خوردن غذا شدیم باز دیدیم همان دست آشکار شد و این شعر را در صفحه دیوا ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=11299 . برچسبها: . ➖➖➖ 👉 zobdatolashaar.ir 👉 instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_معصوم_دوازدهم 4 ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_معصوم_دوازدهم . . . . بخش 4️⃣ امام هادی (ع) در زندانی مخوف و وحشتناک . . ابوسلیمان از ابن اورمه نقل می کند در عصر خلافت متوکل به سامره رفتم، متوکل حضرت هادی (ع) را زیر نظر سعید حاجب محبوس نموده بود تا او آن حضرت را به قتل برساند. نزد سعید حاجب رفتم، به من گفت: آیا دوست داری خدای خود را بنگری؟ گفتم: پاک و منزّه است خدائی که چشمها نمی توانند او را بنگرند. (1) . گفت: منظور این شخص (امام هادی) است که شما می پندارید او امام شما است: گفتم: بی میل نیستم. گفت: من مأمور شده ام تا او (امام هادی) را بکشم، فردا او را خواهم کشت، رئیس پُست در نزد سعی حاجب بود، واسطه گردید و من به آن خانه ای که امام هادی (ع) در آنجا بود وارد شدم، ناگاه دیدم در مقابل آن حضرت قبری کنده اند، به محضر آن حضرت رفته و سلام کردم و گریه سختی نمودم، فرمود: چرا گریه م ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=23682 . برچسبها: . ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
اِنَّ فِی الجَنَّةِ نَهراً مِن لَبَن ... . ✍️ زبدة الاشعار ✍️ . 🆔: @nohe_torki . سلمان گوید: . روزی به در خانه ی حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم و اذن ورود گرفتم و چون داخل شدم دیدم که حضرت زهرا علیهاالسلام مشغول آسیاب کردن است و دستاس را می چرخاند در حالیکه دستان مبارکش مجروح شده است. . عرض کردم: «ای سیده ی زنان و ای مخدره دوران! چرا به فضه دستور نمی دهید تا دستاس نماید.» . جواب فرمود: «پدر بزرگوارم امر فرموده که کارهای خانه یک روز بر عهده ی من و یک روز بر عهده ی فضه باشد و اینک نوبت من است.» . در این سخن بودیم که ناگاه امام حسین علیه السلام در گهواره به گریه درآمد. پس عرض کردم: . «ای سیده ی عالمیان! مرا نیز در کارتان شریک نمایید.» . حضرت فرمود: «تو دستاس کن تا من حسین را آرام نمایم.» . سلمان گوید: «من مشغول دستاس کردن شدم. مدتی بعد بانگ اذان برخاست و من جهت اقامه ی نماز عازم مسجد شدم.» . . پس از .... ⬇️⬇️⬇️ ⬇️⬇️⬇️
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_معصوم_سوم 07 ➖➖➖➖➖ شهادت حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام . . . حسنین (ع) از دفن پدر بر میگشتند . نابینایی را دیدند . صحبت از فردی کرد که هر شب می آمده و به او کمک میکرده است . مشخصات آن فرد را داد . گفت: وقتی کنار من مینشست می فرمود :”مسکین ،جالس مسکینا،غریب جالس غریبا”در مانده ای با درمانده نشسته و غریبی همنشین غریبی شده است. حسنین (ع)فرمودند:ای مرد آن فرد پدر ما امیرالمومنین (ع)بوده ،دیگر منتظر او نباش...آمد کنار قبر علی (ع)دعا کرد و گریست و همان جا از دنیا رفت. . . این یک نابینا بود که اینطور گریست و جان داد. یک نابینای دیگر هم جابر بود که تا دستش به قبر امام حسین (ع) رسید بیهوش شد و به روی قبر افتاد. وقتی به هوش آمد سه بار گفت : یا حسین ،بعد شروع کرد گریستن و روضه خواندن . یا ابا عبدالله (ع) چرا جواب حبیب را نمیدهی ؟آیا دو ست جواب دوست را نمیدهد ؟ بعد خودش جواب داد : چگونه جواب دهی در حالی که میان سر و بدنت جدایی افتاده است . . گفت هرگز نشنیدم به جهان تن بی سر سخن آرد به میان . خاصه آن کس که چو گل پرپرشد سر او زینت طشت زر شد . وای بر من چه تقاضا دارم از چه رو خواهش بیجا دارم (احد ده بزرگی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . ✔️ ترکی . مرحوم . او گون که اهل حرم وارد اولدولار حرمه حسینه زائریدی جابر ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=3741 . برچسبها: . . ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حضرت_مسلم 3 ➖➖➖➖➖ شب کوچه های غریب . . . استاد محمدرضا سنگری (پژوهشگر عاشورایی) : . . شبی نشسته بودم و آخرین قسمت های زندگی حضرت مسلم بن عقیل را می نوشتم؛داشتم آخرین لحظه هایش را می نوشتم؛ تنهایی هایش را که در کوچه های کوفه حرکت می کرد.از زمانی که او وارد این شهر شد، در محاصره هجده هزار استقبال کننده بود و بعد وارد خانه مختار شد و بعد از آن، وارد خانه هانی شد و اصلاً فضای کوفه و کوچه های کوفه را نمی شناخت؛ کوفه خیلی بزرگ بود.او وارد کوچه های کَنده شد – که یکی از قبایل بزرگ کوفه بود – و بعد وارد بنی جَبَله یا بنی بُجِیله شد که یکی از کوچه های مشهور کوفه بود. هیچ صدایی نبود. کوچه، خاموش خاموش بود. همه درها بسته بود. . امام چطور این مسلم ها را جذب کرد و چطور اینها را نگه داشت؟ . امام سجاد علیه السلام می فرماید: «ما در هر منزل که وارد می شدیم، امام قصه حضرت یحیی را مطرح می کرد و می گفت: انتهای این راه برای من همان مسیری است که یحیی داشت؛ یعنی سر من را هم از تنم جدا می کنند و در مقابل ناپاک ترین و پلیدترین انسان ها در تشت خواهند گذاشت». . هجده هزار نفر جمع شدند؛ در حالی که تمام یاوران عبیدالله بن زیاد، دویست نفر بودند که خلاصه می شدند در همان دارالاماره. از آن طرف می بینیم که یک هجوم ساده، همه چیز را تمام کرد. عبیدالله تهدید کرد که سپاه شام دارد می آید و یک گروه ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=8546 . برچسبها: . . ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حسینیه 1 ➖➖➖➖➖ تنهایی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا « » . . . امام حسین علیه السلام آمد کنار میدان ایستاد. اوّل به آن مرده دلان زنده نما حرف زد. فرمود: (هل من ذابِّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ الله صلی الله علیه وآله وسلم هَل مِن مُعینٍ یُعینَنی لِوَجهِ الله)[1]آیا کسی هست ما را برای خدا یاری کند؟ کسی جوابش را نداد و بعد هم به آن زنده دلان مرده نما حرف زد، رو کرد به شهدا و فرمود: (یا مُسلم ابن عقیل! یا هانی ابن عروة! یا حبیب ابن مظاهر! یا مسلم بن عوسجه! )یارانش را صدا زد و فرمود: (ما لی أُنادیکُم فَلا تُجیبوُنی وَ دَعَوتُکُم فَلا تَسمَعوُنی؟ )یاران با وفا! دوستان با صفا! من شما را صدا می زنم، چرا جواب مرا نمی دهید؟ بعد فرمود: (قُومُوا عَن نَومَتِکُم أیُّهَا الکِرام)ای عزیزان! ای بزرگان! ای به خواب رفتگان! برخیزید، بپا خیزید. حالا فرموده به پا خیزید، چه منظوری داشته است؟ آیا امام حسین علیه السلام می فرماید: بلند شوید، نگذارید من کشته شوم؟ . نه! یک حرفی فرموده که برای شما گفته، برای اینکه بدانید امامتان در ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=29668 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی از مدینه تا مدینه: https://zobdatolashaar.ir/?p=7442 ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_اصغریه ➖➖➖➖➖ متن روضه حضرت علی اصغر علیه السلام . . روز عاشورا وقتی علی اصغر را به دست آقا دادند، یک نگاهی به بچّه کرد خیلی متأثّر شد. شیرخواره اگر شیر بخورد، هم آب خورده و هم غذا و اگر شیر نخورد، نه آب خورده و نه غذا. آقا دید خیلی حالش بد است. گفت: زینب جان! این بچّه را به من بدهید ببرم. به مردم نشان دهم، یعنی ما صبح تا حالا با مردم فقط حرف زدیم، القاء کردیم، کار ما سمعی بوده است. حالا بگذار سمعی و بصری کار کنیم. . بچه را در یک پارچۀ سفید پیچیدند. آقا بچّه را بغل کرد و آمد مقابل مردم روی دست، بچّه را چطور نگه داشت که بچّه ضربه نخورد، من آنچه حس می کنم و از نظر وضعیّت بچّه و آن عمل خلافی که آنها کردند، اینطور می باشد که آقا سوار است، پارچه داخل کتف بچه را مشت کرده و گرفته است. بچّه را هم روی دست بلند کرد سر بچّه هم به پشت دست آقا تکیّه داده است. پای بچه هم دمِ آرنج آقاست. بچه را نشان داد و گفت: (وَیلَکُم یا قَوم)وای بر شما! عذاب بر شما! بلا بر شما! من که دیگر غیر از این شیرخوار کسی را ندارم. شما ببنید که چقدر در التهاب است. آقا سخن می گفت که یک وقت خون از گلوی علی اصغ ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=2894 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی از مدینه تا مدینه: https://zobdatolashaar.ir/?p=7442 ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki . ROUND:
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حسینیه 3 ➖➖➖➖➖ متن روضه کوچ از کربلا . . . زینب عزیز آمد کنار گودال قتلگاه (فَوَجَدَهُ مَکبوباً عَلی وَجهِهِ وَ هُوَ جُثه بِلا رَأس و نورهُ مُشرِقٌ مُرَمَّلٌ بِدِمائِهِ وَ الِّریاحُ سافیهِ عَلَیهِ فَقتُلتَ هذا وَ الله الحُسین) [1] . بی بی آمد، نگاه کرد دید برادرش با بدن بی سر، به رو افتاده یعنی سینه حسین به روی خاک است و پشتش به طرف بالا یک نگاهی کرد به بدن و صدا زد: (حسین جان! آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر پدر منی؟ )گفت: یا رسول الله این حسین توست که لباس ندارد. مقابل آفتاب افتاده، با بدن قطعه قطعه. . بعد هم رو کرد به خود بدن و فرمود: (بِأَبیِ المَهمومِ حَتّی قَضی بِأَبیِ العَطشان حَتّی مَضی)[2]حسین جان پدرم به قربانت که با لب تشنه جان دادی و با دل داغدار از دنیا رفتی. [3] . . . [1]حتی أتیت إلی الحسین علیه السلام فوجدته مکبوبا علی وجهه و هو جثة بلا رأس و نوره مشرق مرمل بدمائه و الریاح سافیة علیه فقلت هذا و الله الحسین .بحارالانوار ج45ص316 [2]بأبی من لا غائب فیرتجی و لا جریح فیداوی بأبی من نفسی له الفداء بأبی المهموم حتی قضی بأبی العطشان حتی مضی بأبی من شیبته تقط ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=10547 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی از مدینه تا مدینه: https://zobdatolashaar.ir/?p=7442 ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حضرت_رقیه 03 ➖➖➖➖➖  حضرت رقیه سلام الله علیها جریان سیّد دمشقی . . مرحوم شیخ احمد : . . مرحوم سید هاشم رضوان اللّه تعالى علیه یکى از علماء بزرگ شیعه شام بود که سه دختر داشته ، مى گوید یکى از دخترهایم خواب رفت یک شب بیدار شد صدا زد: بابا در شب بى بى رقیه را خواب دیدم . بى بى به من فرمود: دختر به بابات سیدهاشم بگو آب آمده در قبر من و بدن من نارحت است قبر مرا تعمیر کنید. بابا اعتنائى نکرد، مگر مى شود با یک خواب دست به قبر دختر امام حسین (ع) زد. . . فردا شب دختر وسطى همین خواب را دید: باز بابا اعتنایى نکرد. شب سوم دختر کوچولوى سید این خواب را دید شب چهارم خود سید هاشم مى گوید خوابیده بودم یک وقت دیدم یک دختر کوچولو دارد مى آید این دختر از نظر سِنّى کوچک است اما آنقدر با اُبهت است باصولت و جلالت دارد مى آید رسید جلوى من به من فرمود سید هاشم مگر بچه هایت به تو نگفتند که من ناراحتم قبر مرا تعمیر کن ؟ . . گفت : من با وحشت از خواب پریدم رفتم والى شام را دیدم جریان را گفتم والى نامه نوشت به سلطان عبد الحمید، سلطان جواب نوشت براى والى که ما جرأت نمى کنیم اج ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=2853 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی از مدینه تا مدینه: https://zobdatolashaar.ir/?p=7442 ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki . ROUND:
() . ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki . بخش 7️⃣ زندانهای مختلف . ✔️ اشاره در مورد امام کاظم (ع) آمده: لا یَزالُ یَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنِ اِلی سِجْنٍ. : «آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد». . اینک توضیح مطلب: . ✔️ در زندان عیسی بن جعفر وقتی که امام کاظم (ع) را به بصره آوردند، نخست در زندان عیسی بن جعفر بن منصور (نوه منصور دوانیقی) بود. یکسال گذشت، عیسی بن جعفر براثی هارون چنین نامه نوشت: «زمانی است که موسی بن جعفر (ع) در زندان من است، و من در این مدت او را آزمودم، و جاسوسان و دیده بابانانی بر او گماشتم، از او چیزی جز عبادت و دعا دیده نشد، و کسی را گماردم تا بشنود که او هنگام دعا، چه دعائی می کند، شنیده نشد که بر تو یا بر من نفرین کند، و برای خود نیز جز به آمرزش و رحمت، دعائی نکرد، بنابر این اکنون کسی را بفرست تا من موسی بن جعفر را به او تحویل دهم وگرنه من او را آزاد و رها می کنم، زرا من بیش از این نمی توانم او را در زندان نگهدارم». از دعاهای امام این بود: اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ اَنِِی کُنْتُ اَسْئَلُکَ اَنْ تَفَرَّعَنِی لِعِبادَتِکَ، اَللْهُمَّ وَ قَدْ فَعَلْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ. : «خدایا تو می دانی که من از تو تقاضا داشتم مرا در خلوتگاه قرار دهی تا با فراغت، تو را عبادت کنم، تقاضایم را برآوردی، تو را شکر و سپاس می گویم». . ✔️ در زندان فضل بن ربیع هارون پس از وصول نامه عیسی، مأموری فرستاد تا موسی بن جعفر (ع) را از عیسی تحویل گرفته و به بغداد نزد (یکی از وزرای خود) فضل بن ربیع ببرد. آن مأمور، دستور هارون را اجرا کرد، و امام کاظم (ع) مدت طولانی در نزد فضل بن ربیع (تحت نظر او در زندان او) باقی ماند. هارون از فضل خواست تا آن حضرت را بکشد، او از انجام این کار خودداری کرد، آنگاه هارون برای فضل بن ربیع نامه نوشت که امام کاظم (ع) را به فضل بن یحیی برمکی بسپرد. . ✔️ در زندان فضل بن یحیی طبق این دستور، فضل بن یحیی در بغداد، امام کاظم (ع) را از فضل بن ربیع تحویل گرفت، و آن حضرت را در یکی از اطاقهای خانه اش تحت نظرش جا داد، و دیده بانانی بر او گماشت، آن بزرگوار شب و روز سرگرم عبادت بود، و بیشتر روزها را روزه می گرفت و روی خود را از محراب عبادت به جانب دیگر نمی گردانید. فضل بن یحیی چون چنین دید، گشایش در کار آن حضرت داده و او را گرامی داشت، این خبر به هارون رسید، نامه ای برای فضل بن یحی نوشت و در آن نامه او را از احترام به امام کاظم (ع) بر حذر داشت و از او خواست آن حضرت را بکشد، فضل به چنین کاری اقدام نکرد. ✔️ در زندان سندی بن شاهک هارون خشمگین شد، و خادم خود بنام «مسرور» را طلبید و به او گفت: «هم اکنون به بغداد برو و یکسره نزد موسی بن جعفر می روی، اگر دیدی او در آسایش است، این نامه را به «عباس بن محمد» برسان و به او دستور بده تا به آنچه در نامه نوشته شده عمل کند، و نامه دیگری نیز به او داده و گفت این نامه را نیز به «سندی بن شاهک» برسان و به او دستور بده که از عباس بن محمد اطاعت کند. مسرور با شتاب به بغداد آمد و به خانه فضل بن یحیی رفت، و کسی نمی دانست که برای چه کاری آمده، نزد موسی بن جعفر (ع) رفت، او را در آسایش دید، بی درنگ نزد عباس بن محمد و سندی بن شاهک رفت، و نامه های هارون را به آنها داد. فوری عباس بن محمد (که رئیس دژخیمان بود) فضل بن یحیی را احضار کرد و به سندی بن شاهک دستور داد، او را برهنه کرده و صد تازیانه بر او زد ... https://zobdatolashaar.ir/?p=24784
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_حسینیه 1 ➖➖➖➖➖ تنهایی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا « » . . . امام حسین علیه السلام آمد کنار میدان ایستاد. اوّل به آن مرده دلان زنده نما حرف زد. فرمود: (هل من ذابِّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ الله صلی الله علیه وآله وسلم هَل مِن مُعینٍ یُعینَنی لِوَجهِ الله)[1]آیا کسی هست ما را برای خدا یاری کند؟ کسی جوابش را نداد و بعد هم به آن زنده دلان مرده نما حرف زد، رو کرد به شهدا و فرمود: (یا مُسلم ابن عقیل! یا هانی ابن عروة! یا حبیب ابن مظاهر! یا مسلم بن عوسجه! )یارانش را صدا زد و فرمود: (ما لی أُنادیکُم فَلا تُجیبوُنی وَ دَعَوتُکُم فَلا تَسمَعوُنی؟ )یاران با وفا! دوستان با صفا! من شما را صدا می زنم، چرا جواب مرا نمی دهید؟ بعد فرمود: (قُومُوا عَن نَومَتِکُم أیُّهَا الکِرام)ای عزیزان! ای بزرگان! ای به خواب رفتگان! برخیزید، بپا خیزید. حالا فرموده به پا خیزید، چه منظوری داشته است؟ آیا امام حسین علیه السلام می فرماید: بلند شوید، نگذارید من کشته شوم؟ . نه! یک حرفی فرموده که برای شما گفته، برای اینکه بدانید امامتان در ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=29668 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی موضوعات: https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/ ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ حوادث مجلس ابن زیاد 8 ➖➖➖➖➖ مجلس ابن زیاد . . در دعای مکارم اخلاق می خوانیم: (وَ نِیَّةِ رُشدٍ لا أَشُکَّ فیها)[1]می فرماید: خدایا بهره مند کن مرا از یک نیت رشید هدایت شدۀ به مسیرِ حق رفته که من در او دچار شک و دودلی و تردید نشوم. اهل بیت رسول اکرم در مکتب خاندان پیغمبر این روش را خوب عمل کردند، ما یک ذرّه زندگی برایمان بد می آید و مشکل می شود؛ گاهی با خدا گله مند می شویم. برای همان ضعف مبنا و حالت شکّ درونی است. . وقتی زینب علیه السلام را آوردند در مجلس عبیدالله زیاد، عبیدالله گفت: (کَیفَ رَایتَ صُنعَ الله بِاَخیکِ الحُسین؟ )[2]زینب! دیدی خدا با برادرت چگونه معامله کرد؟ معاملۀ خدا با برادرت را چگونه می بینی؟ . حضرت فرمود: (ما رَأَیتُ الَّا جَمیلاً)من غیر از خوبی و نیکی چیزی ندیدم. خدا هر چه با من کرده است خیر ما و خیر خاندان ما بوده است. . بعد هم مقابل حرفهای عبیدالله گفت: (یَابنَ زیاد! انتَ سُکرانٌ وَ مَغرورٌ وَ مَفتونٌ بِمالِ الدُّنیا وَ جِلابِها، تَزولُ تِلکَ السَّلطَنَةِ وَ لا تَعیشُ بَعدَ ذلِکَ أَبَداً) گفت: عبیدالله تو مستی و مغروری به دنیا و ظواهر فریبنده اش. (هَل تَعَلَمُ ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=10807 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی موضوعات: https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/ ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ حوادث مجلس ابن زیاد 1 ➖➖➖➖➖ . . بخش 1 : . ابن زیاد در کاخ اختصاصی خود نشست و به همگان اجازه ورود به آن مجلس داد به دستور او سر مقدس حسین علیه السلام را آوردند و در برابرش گذاشتند. و به دنبال آن زنان و کودکان اهلبیت نبوت علیه السلام را وارد مجلس کردند زینب کبری سلام الله علیها بطور ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه ای نشست. . ابن زیاد پرسید: این زن کیست؟ . گفته شد: زینب دختر علی علیه السلام است. . ابن زیاد رو به زینب کرد و گفت: اَلحَمدُاللهِ الذَّیِ فَضَّحَکُم وَ اَکذبَ اُحدوُثَتَکُم سپاس خداوندی را که شما را رسوا کرد و دروغ شما را در گفتارتان آشکار نمود. . زینب سلام الله علیها در پاسخ فرمود: اِنّما یُفتَضَحُ الفاسِقُ وَ یَکذِبُ الفاجِرُ وَ هُوَ غَیرُنا فقط شخص فاسق رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او دیگری است نه ما . ابن زیاد گفت: دیدی خدا با برادر و خاندانت چه کرد؟ . زینب سلام الله علیها فرمود: ما رَاَیتُ اِلّا جَمِیلاً بجز خوبی چیزی ندیدم اینان افرادی بودند که خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت از این رو داوطلبانه به خوابگاه های خود شتافتند بز ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=10809 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی موضوعات: https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/ ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ مصائب_شام 11 ➖➖➖➖➖ 11 . ✍️ زبدة الاشعار ✍️ . ?: @nohe_torki . 1️⃣1️⃣ ذکر مصائب از زبان امام سجاد علیه السلام . از گفتنیهای غم انگیز اینکه روزی امام سجاد علیه السلام در بازار دمشق عبور می کرد منهال بن عمرو با او روبرو شد و عرض کرد: چگونه روز را به شب آوردی ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ . امام سجاد علیه السلام فرمود: روز را مانند بنی اسرائیل در برابر آل فرعون به شب آوردیم که پسران آنها را می کشتند و زنانشان را زنده نگه می داشتند ای منهال! عرب برعجم افتخار می کند که محمد (ص) عرب است و قریش بر سایر قبائل افتخار می کند که محمد (ص) از ما است. . وَ اَمسَینا مَعشَرَ اَهل بَیتِهِ وَ نَحنُ مَغصُوبُونَ مَقتُولُون، مُشَرَّدوُنَ، فَاِّنا لِلهِ وَ اِّنا اِلیهِ راجِعُونَ مِمّا اَمسَینا فِیهِ . ولی ما گروه خاندان محمد صلی الله علی و اله روز را به شب آوردیم در حلای که حقمان غصب شده و مردانمان کشته شده اند و ما را آواره و در بدر بیابانها نموده اند پس پناه می بریم به خدا از انچه بر ما وارد شده که از او هستیم و به او باز می گردیم. (1) . ای یاد تو در عالم آتش زده بر جانها ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=11229 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی موضوعات: https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/ ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .ROUND: ROUND: 1
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ مصائب_شام 13 ➖➖➖➖➖ 13 . . . 3️⃣1️⃣ ملاقات جانسوز (همسر یزید) با اسیران آل محمد (ص) . . . هند دختر عبدالله بن عامر وقتی که پدرش از دنیا رفت در خانه امیرمومنان علی (ع) ماند و پس از شهادت علی (ع) در خانه امام حسن (ع) بود معاویه او را به ازدواج یزید درآورد. (1) . او در شام بود و اطلاع از شهادت امام حسین (ع) نداشت وقتی که امام حسین (ع) کشته شد و بانوان و بستگانش را به صورت اسیر وارد شام می کردند زنی نزد هند آمد و گفت: همین ساعت اسیران را وارد شام می کنند من نمی دانم که این اسیران از کدام قبیله هستند خوب است با من بیائی برویم و با تماشای آنها تفریحی کنیم. . هند برخاست و لباس های گرانقیمت و زیبای خود را پوشید و به کنیز خود دستور داد تا کرسی (صندلی) مخصوص را با خود بیاورد. (تا هنگام تماشای اسیران روی آن بنشیند) هند به اسیران رسید که سوار بر شترهای بی روپوش آنها را می آورند زینب کبری (س) تا او را از دور دید شناخت به خواهرش ام کلثوم آهسته گفت: آیا این زن را می شناسی؟ . زینب (س) فرمود: خواهرجان این زن همان کنیز ما هند دختر عبدالله است. . ام کلثوم سکوت کرد سرش را ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=11233 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی موضوعات: https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/ ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ مصائب_ورود_شام 1 ➖➖➖➖➖ ذکر مصائب از زبان امام سجاد علیه السلام از گفتنیهای غم انگیز اینکه روزی امام سجاد علیه السلام در بازار دمشق عبور می کرد منهال بن عمرو با او روبرو شد و عرض کرد: چگونه روز را به شب آوردی ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ امام سجاد علیه السلام فرمود: روز را مانند بنی اسرائیل در برابر آل فرعون به شب آوردیم که پسران آنها را می کشتند و زنانشان را زنده نگه می داشتند ای منهال! عرب برعجم افتخار می کند که محمد (ص) عرب است و قریش بر سایر قبائل افتخار می کند که محمد (ص) از ما است. وَ اَمسَینا مَعشَرَ اَهل بَیتِهِ وَ نَحنُ مَغصُوبُونَ مَقتُولُون، مُشَرَّدوُنَ، فَاِّنا لِلهِ وَ اِّنا اِلیهِ راجِعُونَ مِمّا اَمسَینا فِیهِ ولی ما گروه خاندان محمد صلی الله علی و اله روز را به شب آوردیم در حلای که حقمان غصب شده و مردانمان کشته شده اند و ما را آواره و در بدر بیابانها نموده اند پس پناه می بریم به خدا از انچه بر ما وارد شده که از او هستیم و به او باز می گردیم. (1) ای یاد تو در عالم آتش زده بر جانها هر جا ز فراق تو چاک است گریبانها ای گلشن دین سیراب با اشگ محبانت از خون تو شد رنگین ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=2782 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی موضوعات: https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/ ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_معصوم_اول 4 ➖➖➖➖➖ ذکر_مصیبت_معصوم_اول . . 5️⃣ مرثیّه حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) از فراق پیامبر (ص) . . رحلت پیامبر (ص) برای همه مسلمین مخصوصاً بنی هاشم، بخصوص علی (ع) (1) و زهرا (س) بسیار جانگداز و جگر سو بود که نمی توان آن را وصف کرد. از اشعار علی (ع) در سوگ پیامبر این بود: . اَلْموتُ لا والِداً یُبقِی وَلا وَلَداً هذَا السَّبِیلُ الی اَنْ لا تَری اَحَداً هذَا النَّبِیٌّ وَ لَم یَخْلُد لِاُمَتِهِ لَوْخَلَّدَ الله خلقاً قبله خلدا للموت فینا سهام غیر خاطئه من فاته الیوم سهم لم یفته غداً . «مرگ، نه پدر را باقی می گذارد و نه فرزند را، و این موضوع همچنان ادامه دارد تا همه بمیرند و هیچکس باقی نماند. . مرگ، حتی پیامبر اسلام (ص) را برای امتش باقی نگذاشت، اگر خداوند قبل از او کسی را باقی می گذاشت، او را نیز باقی می گذاشت. ناگزیر ما آماج تیرهای مرگ که خطا نمی روند هستیم، که اگر امروز تیر مرگ ما را هدف خود قرار ندهد، فردا ما را از یاد نمی برد». (2) . اندوه حضرت زهرا (س) از فراق پیامبر (ص) بسیار بود، او مرثیه می خواند و به گونه ای گریه می کرد که از گریه ... ➖➖➖➖➖ 👈 متن کامل در سایت ... https://zobdatolashaar.ir/?p=36975 . برچسبها: . ➖➖➖ دسته بندی اختصاصی موضوعات: https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/ ➖➖➖ سایت: zobdatolashaar.ir اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/ ایتا: eitaa.com/nohe_torki بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND ➖➖➖ ✍️ ✍️ . 🆔: @nohe_torki .