#مصائب_شام 13
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
3️⃣1️⃣ ملاقات جانسوز #هنده (همسر یزید) با اسیران آل محمد (ص)
.
هند دختر عبدالله بن عامر وقتی که پدرش از دنیا رفت در خانه امیرمومنان علی (ع) ماند و پس از شهادت علی (ع) در خانه امام حسن (ع) بود معاویه او را به ازدواج یزید درآورد. (1)
.
او در شام بود و اطلاع از شهادت امام حسین (ع) نداشت وقتی که امام حسین (ع) کشته شد و بانوان و بستگانش را به صورت اسیر وارد شام می کردند زنی نزد هند آمد و گفت: همین ساعت اسیران را وارد شام می کنند من نمی دانم که این اسیران از کدام قبیله هستند خوب است با من بیائی برویم و با تماشای آنها تفریحی کنیم.
.
هند برخاست و لباس های گرانقیمت و زیبای خود را پوشید و به کنیز خود دستور داد تا کرسی (صندلی) مخصوص را با خود بیاورد. (تا هنگام تماشای اسیران روی آن بنشیند)
هند به اسیران رسید که سوار بر شترهای بی روپوش آنها را می آورند زینب کبری (س) تا او را از دور دید شناخت به خواهرش ام کلثوم آهسته گفت:
آیا این زن را می شناسی؟
.
زینب (س) فرمود: خواهرجان این زن همان کنیز ما هند دختر عبدالله است.
.
ام کلثوم سکوت کرد سرش را پائین انداخت زینب (س) نیز سرش را پائین انداخت.
.
هند به پیش آمد و روی صندلی ایستاد و به زینب (س) رو کرد و گفت:
خواهرم چرا سرت را بلند نمی کنی؟
زینب (س) پاسخ نداد.
.
هند پرسید: شما از کدام شهر هستید؟
مِن اَیِّ البِلادِ اَنتُم؟
.
زینب (س) فرمود:
مِن بِلادِ المَدیِنَهِ
از شهر مدینه هستیم
.
هند وقتی که نام مدینه را شنید از صندلی پائین آمد و گفت: بهترین سلام بر ساکنان مدینه باد.
.
زینب (س) فرمود: چرا از صندلی پائین آمدی؟
.
هند گفت: به احترام ساکنان مدینه تواضع کردم.
.
سپس هند (که هنوز زینب (س) را نشناخته بود) عرض کرد: می خواهم در مورد خانه ای از اهل مدینه از تو سوال کنم.
.
زینب (س) فرمود: هر چه خواهی سوال کن.
.
هند گفت: می خواهم از خانه و خاندان علی (ع) بپرسم و در حالی که گریه می کرد افزود: من مدتی کنیز آنها بودم.
.
زینب (س) فرمود: می خواهی از کدامیک از بستگان علی (ع) بپرسی؟
.
هند گفت: می خواهم احوال حسین (ع) و برادران و فرزندان او از بقیه فرزندان علی (ع) را بپرسم و از احوال خانمم زینب و خواهرش ام کلثوم و سایر بانوان منسوب به حضرت زهرا (س) بپرسم.
.
حضرت زینب (س) به گریه افتاد و گریه بسیار جانسوزی کرد فرمود: ای هند اگر از خانه علی (ع) می پرسی ما خانه او را در مدینه ترک کرده ایم و منتظریم خبر مردن بستگان علی (ع) را به آن خانه ببریم.
.
وَ اَمّا اِن سَئَلتِ عَنِ الحُسَینِ (ع) فَهذا رَاسُهُ بَینَ یَدَی یزیدٍ
.
و اما اگر از حسین (ع) می پرسی این سر بریده او است که در برابر یزید است.
.
و اگر از عباس (ع) و سایر فرزندان علی (ع) می پرسی ما آنها را با بدنهای پاره پاره و سر جدا مانند گوسفندان قربانی در صحرای کربلا بجا گذاشتیم.
.
و اگر از زین العابدین میپرسی او از شدت بیماری و دردها قادر به حرکت نیست.
.
وَ ِان سَئَلتِ عَن زَینَبٍ، فَاَنَا زَینَبُ بِنتُ عَلیٍّ وَ هذِی اُمُّ کُلثُومٍ وَ هوُلاءِ بَقِیّهُ مُخَدَّرات فاطِمَهِ الزَّهراءِ (ع)
.
و اگر از زینب (س) می پرسی من زینب دختر علی (ع) هستم و این ام کلثوم است و آن بانوان (که به صورت اسیر می بینی) بقیه بانوان منسوب به حضرت زهرا اطهر (س) می باشند.
.
وقتی که هندسخن زینب (س) را شنید فریاد شیون سر داد در حالی که با نعره جانسوز ...
#خرابه_شام #زبدةالاشعار #سوگنامۀاشتهاردی #متن_روضه #مصائب_شام #هنده
متن کامل را در سایت مشاهده بفرمایید ...
zobdatolashaar.ir
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
➖➖➖➖➖
مصائب_شام 11 #متن_روضه
➖➖➖➖➖
#مصائب_شام 11
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
?: @nohe_torki
.
1️⃣1️⃣ ذکر مصائب از زبان امام سجاد علیه السلام
.
از گفتنیهای غم انگیز اینکه روزی امام سجاد علیه السلام در بازار دمشق عبور می کرد منهال بن عمرو با او روبرو شد و عرض کرد: چگونه روز را به شب آوردی ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله؟
.
امام سجاد علیه السلام فرمود:
روز را مانند بنی اسرائیل در برابر آل فرعون به شب آوردیم که پسران آنها را می کشتند و زنانشان را زنده نگه می داشتند ای منهال! عرب برعجم افتخار می کند که محمد (ص) عرب است و قریش بر سایر قبائل افتخار می کند که محمد (ص) از ما است.
.
وَ اَمسَینا مَعشَرَ اَهل بَیتِهِ وَ نَحنُ مَغصُوبُونَ مَقتُولُون، مُشَرَّدوُنَ، فَاِّنا لِلهِ وَ اِّنا اِلیهِ راجِعُونَ مِمّا اَمسَینا فِیهِ
.
ولی ما گروه خاندان محمد صلی الله علی و اله روز را به شب آوردیم در حلای که حقمان غصب شده و مردانمان کشته شده اند و ما را آواره و در بدر بیابانها نموده اند پس پناه می بریم به خدا از انچه بر ما وارد شده که از او هستیم و به او باز می گردیم. (1)
.
ای یاد تو در عالم آتش زده بر جانها
...
➖➖➖➖➖
👈 متن کامل در سایت ...
https://zobdatolashaar.ir/?p=11229
.
برچسبها: #زبدةالاشعار #سجادیه #سوگنامۀاشتهاردی #متن_روضه #مصائب_شام #ورود_شام
.
➖➖➖
دسته بندی اختصاصی موضوعات:
https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/
➖➖➖
سایت: zobdatolashaar.ir
اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/
ایتا: eitaa.com/nohe_torki
بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND
➖➖➖
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.ROUND: ROUND: 1
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
➖➖➖➖➖
مصائب_شام 13 #متن_روضه
➖➖➖➖➖
#مصائب_شام 13
.
.
.
3️⃣1️⃣ ملاقات جانسوز #هنده (همسر یزید) با اسیران آل محمد (ص)
.
.
.
هند دختر عبدالله بن عامر وقتی که پدرش از دنیا رفت در خانه امیرمومنان علی (ع) ماند و پس از شهادت علی (ع) در خانه امام حسن (ع) بود معاویه او را به ازدواج یزید درآورد. (1)
.
او در شام بود و اطلاع از شهادت امام حسین (ع) نداشت وقتی که امام حسین (ع) کشته شد و بانوان و بستگانش را به صورت اسیر وارد شام می کردند زنی نزد هند آمد و گفت: همین ساعت اسیران را وارد شام می کنند من نمی دانم که این اسیران از کدام قبیله هستند خوب است با من بیائی برویم و با تماشای آنها تفریحی کنیم.
.
هند برخاست و لباس های گرانقیمت و زیبای خود را پوشید و به کنیز خود دستور داد تا کرسی (صندلی) مخصوص را با خود بیاورد. (تا هنگام تماشای اسیران روی آن بنشیند)
هند به اسیران رسید که سوار بر شترهای بی روپوش آنها را می آورند زینب کبری (س) تا او را از دور دید شناخت به خواهرش ام کلثوم آهسته گفت:
آیا این زن را می شناسی؟
.
زینب (س) فرمود: خواهرجان این زن همان کنیز ما هند دختر عبدالله است.
.
ام کلثوم سکوت کرد سرش را ...
➖➖➖➖➖
👈 متن کامل در سایت ...
https://zobdatolashaar.ir/?p=11233
.
برچسبها: #خرابه_شام #زبدةالاشعار #سوگنامۀاشتهاردی #متن_روضه #مصائب_شام #هنده
.
➖➖➖
دسته بندی اختصاصی موضوعات:
https://zobdatolashaar.ir/hashtaggs/
➖➖➖
سایت: zobdatolashaar.ir
اینستا: instagram.com/zobdatolashaar.ir/
ایتا: eitaa.com/nohe_torki
بله: ble.ir/join/ZmUwZTU0ND
➖➖➖
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.