از درد به جسم خود.mp3
زمان:
حجم:
2.73M
از درد به جسم خود نشان می بینم
هِی ابر سیه در آسمان می بینم
عباس کجا رفته علی اکبر کو ؟
دور و بر خود شمر و سنان می بینم
آن چادر قیمتی دیروزم را
امروز به دست این و آن می بینم
دور و بر خنده های نامحرم ها
سقای حرم را نگران می بینم
از ضربه ی بی هوای شمر است؛ حسین
این درد که من در استخوان می بینم
ای وای خدایا صدقه آوردند
خرما به دهان کودکان می بینم
زان روز که رفته ام به آن مهمانی
خواب لب و چوب خیزران می بینم
هر جا که رقیه با لگد می افتاد
یک فاطمه با قدّ کمان می بینم
دنبال سر سکینه تا مهمانی
یک رومی پست بد دهان می بینم
#روضه #اسارت #حاج_منصور_ارضی
@nohematn
از سن کودکی.mp3
زمان:
حجم:
6.14M
از سن کودکی شده غم آشنای من
باد خزان وزیده به دولت سرای من
بغض و شرر گرفته مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و گریه های من
خاک مزار من ز جفا بی نصیب نیست
زائر نمانده دور حریمم، عجیب نیست
مانند من امام غریبی، غریب نیست
گریه کنید اهل منا در عزای من
اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند
بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند
من را به روی مرکب سمّی نشانده اند
از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من
از کودکی رسیده به من چهره ای کبود
در کربلا و کوفه و جولانگه یهود
از بس که زخم های تنم در فشار بود
مانده نشان سلسله بر جای جای من
بر روی خار سخت مغیلان دویده ام
از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام
هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام
این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من
بازار و ازدحام نرفته ز خاطرم
آتش ز پشت بام نرفته ز خاطرم
بزم حرام شام نرفته ز خاطرم
مانده ز شام کرب و بلایی برای من
یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود پر عمه زینبم
یاد لباس شعله ور عمه زینبم
فریاد می کشد جگر مبتلای من
من روضه خوان غربت عمه رقیه ام
مردم! شکست حرمت عمه رقیه ام
آه از شب شهادت عمه رقیه ام
تغییر کرده صحبت و حال و هوای من
یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم
آن خاطرات می گذرد از برابرم
یک عمر یاد تشنگی جد اطهرم
ذکر حسین گشته دعا و نوای من
داغش برای اهل ولا سینه سوز ماند
بی حال، زیر خنجر آن کینه توز ماند
در زیر آفتاب بیابان سه روز ماند
اعضای جدِ تشنه لب و سر جدای من
محمدجواد شیرازی
#امام_باقر #حاج_منصور_ارضی #محمدجواد_شیرازی
@nohematn
الهی از درِ عفوت نظر به حالم کن.mp3
زمان:
حجم:
1.68M
الهی از درِ عفوت نظر به حالم کن
قسم به حضرت خیرالنسا حلالم کن
مگو که کوه گنه، مستحق عفوم نیست
به حب فاطمه فارغ از این محالم کن
اگر پناه دهی روز حشر، ممنونم
به خاطر علی، احسان در آن مجالم کن
اگر به جرم بگیری، به عفو می گیرم
ز خویش خسته شدم، راحت از ملالم کن
کنون که رحمت شبهای قدر نزدیک است
تو همنشینِ سحر با علی و آلم کن
من و مدافعِ صاحب زمان شدن، هیهات
تو و عطا و کرم، صاحبِ کمالم کن
اماممان که شده از گناهمان دلگیر
تو راضی از همه قلبِ امامِ عالم کن
من و لقای خدای حسین اگر نشود
به آبروی حسن لایق وصالم کن
منی که نزد تو بی آبروترین هستم
به اعتبار حسین، عبد ذوالجلالم کن
تو گفته ای که به یک قطره اشک، می بخشی
ز اشک روضه ی کرب و بلا زلالم کن
ژولیده نیشابوری
#مناجات #مناجات_با_خدا #حاج_منصور_ارضی
@nohematn
بسته راه چاره 1.mp3
زمان:
حجم:
2.16M
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بی گهواره دید و گریه کرد
دختری آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر، از دختران شرمنده شد
مجلس می، آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیت نامرد بود
باورش میشد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زاده مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
محمدجواد پرچمی
#محرم #امام_سجاد #حاج_منصور_ارضی
@nohematn