#حضرت_رقیه_علیهاالسلام #شب‌_سوم بند ۱ دلتنگ توام ، پدر به سویم بازآ گمگشته منم ، به جستجویم بازآ رفتند علیِّ اکبر و شش ماهه خالیست ببین جای عمویم بازآ کشیدم آه از دل ولی منزل به منزل کشید آتش به جانم خنده های قاتل هر زمان زمین خوردم عمه تکیه گاهم شد وقت ضربه ی سیلی صورتش پناهم شد بند ۲ ای ماهِ رُخت روشنیِ این خانه خوش آمده ای به گوشه ی ویرانه دستم ز چه رنگ خون و خاکستر شد گیسوی تو را همین که کردم شانه که با تو اینچنین کرد؟ کدامین ناجوانمرد؟ زده آتش به جانم شعله های این درد بر سرت چه آوردند گونه ات پر از خاک است زنده ماندنم بی تو ای پدر چه غمناک است بند ۳ از زندگی بدون بابا سیرم من بی تو غمین و مضطر و دلگیرم بر دامنِ من سرِ تو نورافشان است ای وای که من بدون تو می میرم چه شد ناگه خدایا شرر زد غم به دل ها سپرده جان رقیه از فراق بابا اینقدر غریبانه ای سه ساله جان دادی شد خرابه ویران تر بر زمین که افتادی @nohenevesht

۷۴

#جناب_حر_علیه‌الرحمه #شب_چهارم بند ۱ جای نفس از سینه ی من آید آه شرمنده اگر با تو نبودم همراه حالا به سر کوی تو رو آوردم روحی بفداک یا اباعبدالله منم حُرِّ پشیمان پشیمانم حسین جان قبولم کن که باشم جزءِ روسفیدان نورِ کائناتی تو کشتیِ نجاتی تو از چه با لبِ تشنه بر لب فراتی تو بند ۲ ای وای که راه بر تو بستم مولا شرمنده ی خواهر تو هستم مولا باز آمده ام که در رکابت باشم درمانده منم ، بگیر دستم مولا تویی فرزند زهرا همام أُمِّ ابیها محاذَاللَّه که باشد مثل او به دنیا ای خوشا سرم افتد روی خاک پای تو پور حضرت حیدر جان من فدای تو بند ۳ حر بودی و مادرت تو را حُر  زاده کردی تو به عهد خود وفا ، آزاده از لطف خدا توبه ی تو مقبول است اکنوت که سرت به دامنم افتاده تو جانت را خریدی شکسته دل رسیدی به فردای قیامت حُرِّ روسفیدی کربلا تو شاهد باش می روند یارانم از دل تو می جوشد خون این سوارانم @nohenevesht

۷۵

#عبدالله‌بن‌حسن_علیهماالسلام #شب_پنجم بند ۱ ای زندگیِ بدون تو بی حاصل بر سینه ات ای عمو نشسته قاتل من زنده بمانم و تو جان بسپاری ای وایِ من و وایِ من و وای از  دل میایم در جوارت که هستم بی قرارت قبولم کن که من هم جان دهم کنارت عمه جان رهایم کن سینه ام پُرآشوب است قاتل عمو را بین برده سوی خنجر دست بند ۲ من پیش توام، همین برایم کافیست در سینه ی دشمنت به جای دل چیست آنقدر به گردنم عمو حق داری گر دست دهم به راه تو چیزی نیست خداحافظ عموجان که پیوستم به یاران چکد بر زخم قلبت اشک من چو باران غربت تو را دیدم طاقت و توانم رفت غصه ات دوچندان شد لحظه ای که جانم رفت بند ۳ خون می چکد از دو چشم خون افشانم پرپر مزن اینگونه کنارم جانم جسمت سپر بلای من شد ، ای کاش میشد که تو را به خیمه برگردانم عجب روی تو زرد است وجودت غرق درد است بمیرم ضربه ی تیر با سرت چه کرده است؟ می رود چه خون هایی روی خاک این صحرا قطره های خون گویند: " کُلُّ یَوم عاشورا " @nohenevesht

۷۶

#حضرت_قاسم‌بن‌الحسن_علیه‌السلام #شب_ششم بند ۱ من آمده ام که اذن میدان گیرم ای کاش شهادت بشود تقدیرم یاران همه رفتند به معراج خدا زین قافله گر جدا شوم می میرم ( گر اذن شهادت ندهی می میرم) حلالم کن عموجان بده اذنم به میدان خودت گفتی شهادت زینت است بر انسان ای خوشا به خون خفتن در رکاب تو مولا جان خود فدا کردن در جواب تو مولا بند ۲ من را چو علی بدان جوانی از خود ای وای اگر مرا برانی از خود با نامه ای از پدر سویت برگشتم هیهات اگر مرا ندانی از خود پدر کرده وصیت نترسم از شهادت که هست اینگونه رفتن بهترین سعادت از گریه در آغوشت جان دهم تعجب نیست ساعتی دگر ای وای تا شهادتت باقیست بند ۳ آتش زده رفتنت به جانم ، قاسم اینگونه حزین مرا نخوانم قاسم پا روی زمین می کشی و می میرم با رفتن تو رفته توانم قاسم هزاران زخم دیدی به پیشم قد کشیدی ولی به آرزویت قاسمم رسیدی در غمت پریشانم نوجوان من قاسم غرق خون شده رویت ای مَهِ بنی هاشم @nohenevesht

۷۷

#حضرت_علی‌اصغر_علیه‌السلام #شب_هفتم بند ۱ کشته است مرا لبان خشکت اصغر تفتیده چرا دهان خشکت اصغر با گریه ی تو به گوش من می آید هی " العطش " از زبان خشکت اصغر نه در دست من آب است نه در چشم تو خواب است به " هل من ناصرِ " من گریه ات جواب است ساقیِ حرم گشته کشته بر لب دریا این چنین تَلَظّي ها می کشد مرا بابا بند ۲ دریای عطش منم ، علیِّ اصغر خون می چکد از تنم ، علیِّ اصغر این گونه که روی دست من بی تابی دل از تو نمی کَنم   علیِّ اصغر چه شد بانگ صدایت خروشِ دست و پایت از آغوشم چگونه من کنم جدایت آسمان به دامن گیر خون حنجرِ گل را ای رَضیعِ لب تشنه یاس پرپرم بابا بند ۳ در حسرت یک نگاه تو میمانم سخت است تو را به خیمه برگردانم این فاصله را می روم و می آیم خون می چکد از دو دیده ی گریانم رسیده مادرِ تو به بالای سرِ تو به چشمش خورده ، ای وای زخمِ حنجرِ تو مانده ای در آغوشم یاس خونی پرپر روی سینه ی باباست جای تو علی اصغر (ع) @nohenevesht

۷۸

#حضرت_علی‌اکبر_علیه‌السلام #شب_هشتم بند ۱ این کیست ؟ همان شبه پیمبر ای قوم همنام علی ، فاتح خیبر ای قوم گر کشته شود عرش خدا می لرزد او جان من است ، علیِّ اکبر ای قوم اگر در خون نشیند گل زخمی بچیند دو چشم قاتل او روی خوش نبیند محو حق شده دارد او نظر به وجه الله وای اگر که از کینه غرق خون شود این ماه بند ۲ لب تشنه به سوی من میایی اکبر قربان قدت چه با وفایی اکبر من تشنه ترم به دیدنت ای جانم می میرم از این داغ جدایی اکبر روی سوی شهادت خوشا بر این سعادت شوی سیراب عزیزم با دو دست جَدَّت از غم تو می لرزد بندُ بند اعضایم با دو کنده ی زانو در بر تو می آیم بند ۳ ذکر لب من علیِّ اکبر وَلَدی برخیز و مرا بگیر در بر ولدی نفرین به همان قوم که کشتند تو را صد پاره شدی به زیر خنجر ولدی نظر کردم به هر جا ندیدم جز تنت را شده با ضرب کینه ماهم إِربا إِربا ایها البنی هاشم یاری ام کنید اینجا تا برم سوی خیمه اکبر جوانم را (پاره های جانم را) @nohenevesht

۷۹

#حضرت_ابالفضل_علیه‌السلام #شب_نهم #تاسوعا بند ۱ آبی برسان ، ساقی العطشان حرم مانده به رهت ، دیده ی طفلان حرم ای روشنیِ چشمِ همه تشنه لبان رویی بنما ، ای مهِ تابان حرم علمدار سپاهم تویی پشت و پناهم بر دلم زده آتش شعله های آهم ناگهان به گوش آمد آهنگ صدای تو عالم را پریشان کرد " ادرک یا أخا"یِ تو بند ۲ سقای حرم ، یار وفادارِ حسین (ع) عباسِ علی ، دلبر و دلدارِ حسین (ع) برخیز و ببین عدو به ما می خندد از پا منشین ، سروِ علمدارِ حسین (ع) تنها امید مایی ای وای اگر نیایی وای اگر که بیاید لحظه ی جدایی بعد تو ببین پایِ دشمن به خیمه واشد سرِ غارت خیمه بین همه دعوا شد بند ۳ سردار حسین (ع) ، یاور کشتیّ نجات ای مشکِ محبتت پر از آب حیات با دستِ بریده دستگیر همه ای تو قبله ی حاجتی و باب البرکات اشکت آب وضویم حرمت آرزویم غیرِ تو با کسی من راز دل نگویم ای کشته لب ساحل ای داغ غمت بر دل ادرکنی یلِ حیدر ادرکنی ابوفاضل @nohenevesht

۸۰

#شب_دهم #شب_عاشورا بند  ۱ از هر طرفی سوز دعا می آید گلبانگ اذان و ربنا می آید این صوت مناجات حسین بن علی است کز حنجره ی کرب و بلا می آید چه شوری کرده برپا غم عشقش به صحرا همه محوِ حسینند گوشه گوشه هرجا می خورد تکان آرام گاهُواره ی اصغر خنده روی لب دارد ماهِ من ، علی اکبر بند ۲ _ در هر دو جهان، بهتر از این یاران نیست در سینه ی شان جز عشق و جز ایمان نیست ای زینب من، غمین مباش ، می دانم نیکوتر و با وفاتر از اینان نیست _ شب آخر رسیده حسین ای نور دیده تو میدانی چه غم ها خواهرت چشیده من شهادت مادر، فرق خونیِ بابا ، داغ مجتبی دیدم وایِ من از عاشورا بند ۳ لب های علی یک امشبی خندان است یک امشبِ در حرم حسین مهمان است ای وای اگر طلوع فردا آید فردا بدنش زیر سم اسبان است علم در دست ساقی است غمی در خیمه ها نیست نمیدانم که فردا جان پناه ما کیست؟ وای اگر شود فردا داغ تو رسد بر دل وای اگر که بنشیند روی سینه ات قاتل @nohenevesht

۸۱

#شب_یازدهم #شام_غریبان بند ۱ ای وای شده شام غریبان حسین (ع) ای وای ز غربت یتیمان حسین (ع) پُر کرده هجوم تیرگی عالم را غلتیده به خون چهره ی تابان حسین (ع) حسینم وا حسینم سراسر شور و شینم که مانده بین گودال شاه عالمینم رفتی و حرامی ها رو به خیمه آوردند بعد تو چه آتش ها در حرم به پا کردند بند ۲ کو خیمه و گاهُواره ی اصغر ما غارت شده گوشُوار و انگشتر ما هیهات ولی به دست دشمن افتد یک گوشه فقط ز چادر و معجر ما پناه این یتیمان شده خار مغیلان گلی گم کرده دارم بین این بیابان آتشی به دامان و آتشی به دل دارند از غم تو ای مولا مثل ابر می بارند بند ۳ من زینبم و رأس بریده دیده هر آنچه که دیده ای ندیده دیدم هر کس که شنیده قصه را می سوزد من آنچه که هرکسی شنیده دیدم خداحافظ برادر گل صد پاره پیکر سرت اما می آید پابه پای خواهر پیش روی من بر نی چهره های تابان است دشت کربلا گلگون با تن شهیدان است ِ @nohenevesht

۸۲

سبک از : آقای ابوالفضل جدیان #جواز_نوکری @nohenevesht

#حضرت_مسلم_علیه‌السلام #شب_اول بند ۱ مسلمم من / فداییِ مولا مسلمم من / مسافر تنها مسلمم من / که در پیِ یاری / آمدم اینجا پیکِ شاهِ عالمم امّا در کوفه غریب و تنهایم سرگردان و دل پریشان و دیده گریانِ جانِ مولایم شکسته پَرّ و بالم چو مرغِ حق می نالم نظر کن ای مهتابم / بر حالم چه بی وفایی دیدم به خاک و خون غلتیدم نام تو را در کوفه / نشنیدم حسین عزیز زهرا (س) ... بند ۲ طوعه ام من / کنیزه ی زهرا (س) طوعه ام من / فداییِ مولا طوعه ام من / که در پی مولا / میروم تنها بانگِ غربت تو ای مسلم آتش می زند به جانِ من چون مرغ شکسته بالی ، پناه تو گشته آشیانِ من تویی که کوه دردی در این تب نامردی به من پناه آوردی ، می دانم امان ز صبح فردا تویی و خیل اعدا منم که واویلتا ، می خوانم غریب و تنها مسلم ... بند ۳ کوفه ام من / پر از غمِ غربت کوفه ام من / پر از تبِ مِحنت کوفه ام من / که از دلم آید / ناله ی حسرت شهر بی مروت مدهوش شهر بزدلانِ لب خاموش بانگ بی کسی مسلم / میاید از قلب کوچه ها بر گوش مردمِ من نادانند ببین چه بی ایمانند تو را ز خود می رانند ، مولاجان هوا ، هوای جنگ است به سینه ها نیرنگ است دلم برایت تنگ است ، ای جانان حسین عزیز زهرا (س) ... @nohenevesht

۸۳

#ورودیه_کاروان #شب_دوم بند ۱ کاروانی / رسیده به صحرا کاروانی / مقدّس و والا کاروانی / که سوزِ دعایش / می رود بالا انگار این فرشته ی مرگ است ، پرپر می زند در این صحرا " موتوا قَبلَ اَن تَموتوا " ، دراین هیاهو ، نشسته بر لب ها گوید زمین سرتاسر : " حسین (ع) غریب مادر ، خوش آمدی ای مولا ، ای سرور " گرفته زانو عباس (ع) امیرِ عشق و احساس : " خوش آمدی ای زینب (س) ، ای خواهر " حسین (ع) غریب مادر ... بند ۲ کربلا ای / سرای جدایی کربلا ای / زمینِ رهایی کربلا ای / که شاهدِ در خون / خفتنِ مایی " هاهُنا مَصارِعُ العُشّاق " اینجا قتلگاهِ اکبرهاست اینجا " مَذبَحُ المُقَدَّس " ، سرای جنگِ / گلو و خنجرهاست تو خاک و من بارانم تو جسمی و من جانم ولی برای امّت / گریانم تو خاکِ خون افشانی تو قصّه را می دانی که " اِرجِعی " می خوانی / در جانم کرب و بلا واویلا ... بند ۳ ای حسین جان / منم به فدایت ای حسین جان / فدای صدایت ای حسین جان / بیا که نشیند / بر سرم پایت شرمنده که با غم غربت مهمانم شدی تو ای مولا شرمنده که ، جامِ دستم ، شود پر از خون تو در عاشورا خاکم به سر ، ای مولا خونین جگر ، ای مولا ای پاره پاره پیکر / ای مولا من خاکِ کربلایم سرخ از دم مولایم غرق غمم سرتاسر / ای مولا مرا ببخش ای مولا ... حسین (ع) عزیز زهرا (س) ... @nohenevesht

۸۴

#حضرت_رقیه_علیهاالسلام #شب‌_سوم بند ۱ دلتنگم من / برای تو بابا هر چه دارم / فدای تو بابا خیلی خالیست / میان خرابه / جای تو بابا غم دیدم تو را ندیدم من طعمِ بی کسی چشیدم من میدانی / چه ها کشیدم / چه ها کشیدم / چه ها کشیدم من میان خیل اعداء دلم گرفته بابا مرا ببر پیش خود / از اینجا هر جا که سیلی خوردم از بیمِ دشمن مُردم با اشکِ چشمم گفتم / یا زهرا (س) واویلتا ، واویلا ... بند ۲ شاهی آمد / به کلبه ی احزان ماهی آمد / به بزمِ اسیران السلام ای / تمام وجودم / یا اَبَالعَطشان از داغِ غمِ تو بیمارم با سر آمدی به دیدارم شکرِ حق / که بعدِ دوری / به دامنِ خود / سرِ تو را دارم گفتم میایی پیشم سر می رسد عمرِ غم دستِ تو را در دستم / می گیرم کو پیکرت ای بابا پا تا سرت ای بابا دارم من این غصّه / می میرم واویلتا ، واویلا ... بند ۳ روزم بابا / سیه شده چون شب می سوزم من / در آتشِ این تب شرمنده ام / همیشه ز رویِ / عمّه ام زینب (س) از غم زنده می شد و می مُرد جایِ ما چه ضربه ها میخورد بارِ غصّه ی تمامیِّ کاروان را / به دوشِ خود می بُرد منم رقیّه بابا از غم شده قَدَّم تا بریده ام دل دیگر / از دنیا سه ساله ات رفت از دست نفس ... ، نفس ... ، این مرگ است ... می بوسم و می میرم / رگ ها را واویلتا ، واویلا ... @nohenevesht

۸۵

#جناب_حر_علیه‌الرحمه #شب_چهارم بند ۱ سر به زیر و / حزین و پشیمان دلشکسته / گرفته و نالان سویت آیم / یا اِمامَ الاِنس / یا اِمامَ الجانّ دیدم قلب من پر از غوغاست دیدم که بهشت من اینجاست دیدم که / قیامت است و / نگاه عالم / به حضرت زهراست رهِ تو را من بستم که بشکند این دستم فداییِ راه تو / من هستم تو معنی قرآنی تو سوره ی انسانی بر این کویر تشنه / بارانی حسین (ع) امیرِ دل ها بند ۲ من حسینم / پناهِ غریبان من حسینم / شهنشهِ عطشان من حسینم / که از غمم عالم / می شود گریان بالا کن سَر و مشو محزون حُرِّ دلشکسته ی دلخون دیدم می روی به جنّت / تو با شهادت / با قامتی گلگون تو حُرّی و آزادی دل به رَهِ ما دادی در این سکوتِ غربت / فریادی زمین پر از اعجاز است که باب توبه باز است که در سرِ تو شوقِ / پرواز است کرب و بلا ، واویلا ... بند ۳ کربلا شد / چو صحنه ی محشر از دور آمد / سیاهی لشکر وای از داغِ / سُلاله ی عترت / سبطِ پیغمبر (ص) حرّ آمد که اولین باشد در راه حریمِ آلُ الله راحت شد/ از این همه شرم و خجلت و غصّه و غمِ جانکاه زخم از تنش میبارد این آرزو را دارد بر دامن مولا سر / بگذارد حسین (ع) امامِ خوبان آمد میان میدان تا سرِ حرّ را گیرد / بر دامان حسین عزیز زهرا (س) ... @nohenevesht

۸۶

#عبدالله‌بن‌حسن_علیهماالسلام #شب_پنجم بند ۱ کربلا شد / مِنای شهیدان ما ماندیم و / فقط تو عموجان رفتی تو هم / برابر چشمم / سوی میدان بی تو حالِ من دگرگون است قلبم پُر ملال و محزون است یک چشمم / ز دوری ات غرقِ اشک و آن دیگری پر از خون است چگونه زنده باشم در این سرای ماتم من بی تو جان خواهم داد / از این غم کرب و بلا غوغا شد قیامتِ کبری شد تنهایی ات آتش زد / بر عالم عموحسین واویلا ... بند ۲ بر خاک افتاد / شهنشهِ دل ها دوره کردند / پناهِ جهان را دیدم‌ برقِ  / درخشش شمشیر / می رود بالا گفتم : " لا اُفارِقُ عَمّی" سویت آمدم عمو با سر دیدم روی سینه ی تو نشسته شمرِ/ لعینُ با خنجر عمّه رهایم کن تا من هم بمانم اینجا مانده عمویم تنها / در صحرا یتیمم و دلگیرم من بی عمو می میرم بهتر که پایش ریزم / جانم را عموحسین واویلا ... بند ۳ از این غم ها / گرفته گلویم شمشیر آمد / به سوی عمویم من دست از این / امیرِ دلآرا / نمی شویم آه این قوم عجب جفاکارند قصدِ کشتن تو را دارند می خواهم / سپر کنم دست کوچکم را / اگر که بگذارند دستم جدا از پیکر خونین تنم ، خونین سر بر سینه ات می زنم / بال و پر از حنجر من دارد خون خدا میبارد چون کودک شش ماهه / چون اصغر (ع) عموحسین واویلا ... @nohenevesht

۸۷

#قاسم‌بن‌الحسن_علیهماالسلام #شب_ششم بند ۱ قاسم آمد / چو کوثرِ جاری آمد بهرِ / شهادت و یاری از ابَالفضل(ع) / گرفته نشانی / از وفاداری در راهِ خدا شدن پرپر باشد از عسل گواراتر صحرا عطرِ پَرگشایی / تبِ رهایی / گرفته سرتاسر امیری ای عموجان بده تو اذنِ میدان که بگذرم در راهت / از این جان مرا رها کن از غم دستِ تو را می بوسم اشکم به پایت ریزد / چون باران عموحسین ای مولا ... بند ۲ یادگارِ / امامِ غریبان داری عزمِ / سفر سوی میدان می درخشد / تبسّم رویت / چون مَهِ تابان می گیرم تو را در آغوشم ای که عطرِ مجتبی(ع) داری وای از لحظه ی جدایی / از این همه اشک و ناله و زاری تو می روی / من مضطر تو هستی و یک لشکر بی زره ای وای از زخم ... / از خنجر ... " اِن تَنکُرونی ..." خواندی تا پای جانت ماندی گل کرده بر لب هایت : یا حیدر ای نوجوانم قاسم (ع) سرو روانم قاسم (ع) بند ۳ الوداع ای / عموی غریبم الوداع ای / امیرِ دو عالم الوداع ای / شهنشهِ تنها / در دلِ ماتم زخمم از شماره افزون است رویم را ببین که گلگون است چون بازِ شکاری آیی / عمو به سویم / دلت ز غم خون است عمو ، عمو ، می خوانم ای ماهِ نورافشانم ز غربتت ای مولا / گریانم مرا بغل می گیری داری ز غم می میری گریه نکن ، قربانت / این جانم عمو حسین(ع) ، واویلا ... @nohenevesht