بسم الله الرحمن الرحیم
مناسک و معابدی همچون جشن تولد، باشگاه بدنسازی و ... نمادهاییاند برای برجستهسازی انسان ازآنجهت که انسان است.
بیشک این رفتارها پردههایی خواهند بود برای کم فروغ ساخت نور الله در سراسر زندگی انسان.
اینگونه رفتهرفته انسانی که بهدنبال پرستیدن است، باشکوهتر و مهیبتر از خود برای پرستیدن نمییابد.
#مناسک #معبد #خدا #انسان #اومانیسم
#انسان_شناسی #انسان #جامعه #قدرت #سیاست
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان بینهایت
الف) منظور؟
۱. نتانیاهو را میبینید؟ دستور میدهد بکشند؛ تکهتکه کنند؛ ویران کنند؛ دهها هزار نفر را! کودکان را، زنان باردار را، خبرنگاران را، دانشمندان را، بیمارستانها را و ... . هیچ محدودیتی نمیبیند؛ فقط محدودهاش، آن کاری است که خود او نابود شود. یعنی تا هست، این کار را ادامه میدهد.
۲. ترامپ را هم که میبینید؛ یک عرقخور وحشی و البته باهوش. سردار را به شهادت رساند؛ تحریمها را شدت بخشید تا میلیونها انسان به فقر و فلاکت بیفتند، میلیونها انسان؛ و دهها هزار نفر دارویی پیدا نکنند.
۳. آیتالله بهجت را یادتان هست؟ آن عارف بزرگوار! بیشاز هفت ساعت در شبانه روز نماز میخواند؛ در مقابل پروردگارش اشک میریخت؛ دلها را هدایت میکرد؛ شفا میداد؛ از غیب خبر میداد.
۴. امام خمینی را که دیگر همه میشناسیم؛ قلب میلیونها انسان را در دست گرفت و با شدت به کفر و استکبار کوبید. دمار از روزگارشان درآورد.
۵. یا اصلاً آن مادر فلسطینی؛ صبور و ... .
اینها را گفتم که بگویم شما در این جهان، با این آدمها سروکار دارید. جهان دست همین آدمهاست که هیچ حد و مرزی ندارند؛ یکی در جنایت هیچ حد و مرزی برای خود نمیبیند و دیگری در شجاعت و دیگری در عبادت و ... . میخواهم بگویم وقتی میخواهید آینده را تحلیلی کنید فکر نکنید با افرادی طرفید که گوشی دستشان است و صبح و شب با آن ور میروند. نه! منظورم این است که ممکن است با کسی مواجه شوید که هیچ حد و مرزی ندارد؛ چه در طرف خودتان در شجاعت و چه در طرف مقابل در جنایت. فقط مسئله شجاعت و جنایت هم نیست؛ مثلاً عبادت هم هست؛ سواد هم؛ اصلا وقاحت و دروغگوییهم و ... .
ب) از کجا آمدند؟
۱. از اطراف خودمان؛ اینها هم اول به دنیا آمدند و عقل و ادراک درست و درمانی نداشتند، حتی یک مگس را هم نمیتوانستند از روی صورتشان دور کنند؛ برای قضاء حاجت هم پدر و مادر بیچاره تمیزشان میکرد. ولی کمکم بزرگ شدند و وقتی با این دنیا دستوپنجه نرم کردند؛ رفتهرفته فهمیدند اوضاع از چه قرار است. فهمیدند چطور دروغ بگویند که دیگران باورشان کنند؛ فهمیدند چگونه بکشند که دیگران هوس عصیان نکنند؛ فهمیدند چگونه مقابله کنند تا برای طرف مقابل جا بیفتد که هر کاری نباید انجام دهد.
۲. تصمیمگرفتند که انجام دهند؛ فکر کردند؛ تلاش کردند و خب، رسیدند. در همۀ این کارها. از عبادت تا ستارۀ فیلمهای مستهجن شدن؛ از سلیمانی تا نتانیاهو.
۳. هر یک، در هر زمان، دنبال فرصت میگشتند تا کارشان را پیش ببرند. یعنی به زمان نیاز داشتند؛ بهخاطرهمین، خیلی از اینها، بالای چهل پنجاه سالگی به این حد میرسند. فکر، انتخاب و تلاش به زمان نیاز دارد.
۵. والبته، چون محدودیتی ندارند، هر لحظه یا هر روز ممکن است وارد عرصۀ تازهای شوند؛ از دروغ تا جنایت و از عبادت تا جهاد. خلاصه اینکه فکر نکنیم اگر امروز این کار بهتآور را انجام داد، دفعۀ بعد چنین کاری نمیکند. بلکه ممکن است شدیدتر هم انجام دهد. اگر فکر میکنید یکبار حماقت کرد، دیگر برایش درس عبرت شده؛ نه! دفعۀ بعد احمقانهتر عمل میکند.
پ) چه سمتی؟
اصلاً سمتوسوی خاصی هم ندارد؛ همانطور که دیدید در همۀ زمینهها و در همۀ زمانها این انسانها وجود دارند.
اصلاً همین ویژگیاست که علوم انسانی مدون را تا این اندازه، عقیم کرده.
خلاصه: این انسانها را در تحلیلهای سیاسی، اجتماعی، روانشناختی و ... خود در نظر بگیرید.
این یک مقدمهای بود، برای نوشتههای آینده. انشاءالله
الحمدلله الذی خلق الاشیاء کلها!