eitaa logo
نون والقلم
96 دنبال‌کننده
750 عکس
156 ویدیو
30 فایل
هدیه به پیشگاه مقدس حضرت مهدی عج نوشته‌های یک تبیین‌گر در جنگ نرم(چمن خواه) لایق نبود قطره به عمان بردن / خار و خس صحرا به گلستان بردن اما چتوان که رسم موران باشد / پای ملخی سوی سلیمان بردن
مشاهده در ایتا
دانلود
سپاه معراج مجاهدین .docx
14.7K
سپاه معراج مجاهدین ✍️خالقی شکست و ناکامی دشمنان، در جنگ رسانه‌ای، روانی و اقتصادی مانند همیشه با هوشیاری و حضور آگاهانه مردم در صحنه حمایت از انقلاب و دستاوردهای  نظام اسلامی به وقوع پیوسته است. بنابراین، از نظر دور نَمانَد که تمام دستاوردهای سپاه و بسیج و ارتش ما فقط و فقط به‌ دلیل اعتقاد محکم به اسلام راستین آنان همراه با معنویت وشجاعت و به خاطر اطاعت از ولی امر جامعه و پشتیبانی ملت ایران بوده است و تا جایی که این اطاعت و آن حمایت ادامه دارد، هم‌چنان این موفقیت و محبوبیت ادامه خواهد داشت، ان‌شاءالله. این علودرجه و پیشرفت جمهوری اسلامی به دلیل نگاه الهی و انسانی است که در پیکره نظام و مسئولان جاریست؛ که در دنیا بی‌نظیر و یا کم نظیر است، چه خوش گفت: «آنها نمی‌دانند که پاسدار یک اداره نیست که تحریم شود و مارک تروریست بخورد. پاسداری یک فرهنگ است، یک بینش و یک مبارزه‌گری است. تا ظلم، سلطه گری، تجاوز و انحراف است پاسدار هم هست، که مبارزه کند.» 🔗متن کامل در فایل @AFKAREHOWZAVI
🔰انتشار سه یادداشت‌ در روزنامه سراسری سراج 🌀فاطمه شکیب رخ، با عنوان مهلت سه روزه خداوند 🌀مخدره چمن خواه، با عنوان مهدویت نیاز زمانه 🌀‌نجمه صالحی، با عنوان مسجد معجزه دوم عصاره هستی @AFKAREHOWZAVI
خاطره‌ای از آن روز به‌یاد ماندنی ✍ مخدره چمن خواه همه خانواده مشتاقانه روبروی تلویزیون نشسته بودیم و چشم از صفحه شیشه‌ای جعبه جادویی برنمی‌داشتیم. تلویزیون صحنه‌هایی از سالن فرودگاه مهرآباد را نشان می‌داد. گوشه‌ای از سالن گروه سرود خودش را آماده استقبال کرده بود. همهمه‌ای در سالن بود. درمیان این هیاهو، موج شور و شعف در چهره‌ها دیده می‌شد. با دیدن این صحنه‌ها، در دلم آرزو کردم کاش من هم الان آنجا بودم. ساعت ۹:۲۷ دقیقه هواپیمای امام به زمین نشست. وقتی امام از پله‌های هواپیما پایین می‌آمدند، آرامش همراه با اقتدار معنوی از چهره مهربان‌شان حس می‌شد و این حس حتی از پشت صفحه شیشه‌ای بی‌جان تلویزیون به بیننده القا می‌شد. 🍃بوی گل و سوسن و یاسمن آمد عطر بهاران کنون از سفر آمد🍃 @AFKAREHOWZAVI
شکست یک معادله ✍کبرا خالقی ۱] مؤمنم به تو، که با نگاه‌ نافذت، ایمان به خدای لاشریک و اسلام ناب محمدی را در دل‌ ما نشاندی و باور ما را بارور کردی و حکومت اسلامی، این بزرگترین معروف و عمل صالح که آرزوی همه‌ی انبیاء و اوصیای الهی بوده را به منصه ظهور رساندی. نظام اسلامی که به دست توانای تو و همراهی مردم پا گرفت، خاری شد در چشم دشمنان و مستکبران عالم و نیز گلی خوشبو و معطر شد که شمیم آن فطرت مستضعفان عالم را بیدار کرد تا آنجا که خنجری شد به قلب ستمگران عالم. ۲] با آمدنت، تاریخ با افتخار، مسیرش را تغییر داد، جباران را به زانو در آوردی و چنان بر ظلم و ستم حمله‌ور شدی که استکبار در این پیچش تاریخی به کنار جاده‌ی تباهی و ضعف و زبونی افتاد؛ تا جایی که برای برگشت به جاده‌ی سلطه‌ی مجدد، به هر دستاویزی آویزان شده و طناب پوسیده جاهلیت را روز به روز محکم‌تر گرفته؛ تا مگر آبروی از دست رفته‌ی‌ خود را دوباره به دست آورد تا تکیه به فرهنگ پوسیده‌ی خود زند. اما تو با آمدنت مسیر ظهور را هموار ساختی. و چه خوش آمدی امام روح‌الله، چرا که روح خدا را در میان مستضعفان و محرومان دمیدی. خوش آمدی، آن چنان با صلابت و مهربان بر قلب ملت ایران فرود آمدی که ایام الله دهه فجر تا ابد بر پیشانی امت اسلام خواهد درخشید. ای امام، هویت ملی، اسلامی و انقلابی خود را مدیون تو هستیم، ای عبد صالح خدا. ۳] سوال خبرنگار: شما زندگی خیلی منزوی‌ای داشتید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللی را مطالعه نکرده‌اید. تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادنِ یک زندگیِ اجتماعی درگیر نبوده‌اید، آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمی‌آورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمی‌توانید درک کنید؟ ۴] امام خمینی(ره): ما و که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده می‌شده‌است را . ما خود ساخته‌ایم که در آن را ملاک دفاع و را ملاک حمله گرفته‌ایم، از هر عادلی دفاع می‌کنیم و بر هر ظالمی می‌تازیم. حال شما اسمش را هرچه می‌خواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم‌گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمان‌ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایه‌داران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هر کسی را محکوم نمایند بلافاصله محکوم کنند. آری با ضوابط شما من هیچ نمی‌دانم و بهتر است که ندانم. مصاحبه امام خمینی با نشریه آمریکایی تایم (صحیفه نور، جلد ۶، صفحه ۳۳۸ تاریخ۱۳۵۸/۰۹/۰۹) @AFKAREHOWZAVI
دقایقی پدر و دختری در بیت/ فرشته‌ها با خودشان رنگ آورده بودند ✍️زینب رجایی بعضی‌ها چادرنمازشان را از مدرسه گرفته‌اند؛ برخی هم از خانه با خودشان آورده‌اند و با بقیه فرق دارند، اما گل وجه اشتراک همه دختران امروز است. دم در ورودی به همه سجاده داده‌اند. سجاده‌ای نباتی رنگ با حاشیه سبز و صورتی. توی کیف هر سجاده هم یک ماسک گذاشته‌اند، ماسک‌های کوچک و صورتی. مسئول برنامه مدام به بچه‌ها یادآوری می‌کرد ماسک‌هایشان را بزنند. دختر بچه‌ای ماسک آبی روی صورتش داشت. مربی سراغش رفت: «مامان جان! ماسک‌ات را بزن». جواب داد: «ماسک دارم که!» دو زانو روبرویش نشست و گفت: «نه! همان ماسک صورتی که همه زده‌اند. امروز همه قرار است ماسک صورتی بزنند...» دختربچه که دو ساعتی بود انتظار دیدار را می‌کشید با جدیت پرسید: «یعنی آقا هم امروز ماسک صورتی می‌زند؟» معصومیت سوالش و انتظاری که تمام فکرش را پر کرده بود، مربی مذکور را به خنده انداخت؛ همانطور که ماسک صورتی را پشت گوش دخترک گیر می‌انداخت، گفت: «نمی‌دانم؛ شاید ماسکشان صورتی نباشد؛ باید صبر کنیم تا بیایند...» 🔗متن کامل در آدرس لینک https://www.mehrnews.com/news/5700225 @AFKAREHOWZAVI
افتخار مادری ✍️ مخدره چمن‌خواه ۱] از آنجا که بخشی از زندگی و تربیت معصومان (علیهم السلام) به مسئله «مادر و نیاکان مادری » آنان، اختصاص دارد؛ زیبنده است که در نگارش زندگینامه هر معصومی، به این موضوع نیز پرداخته شود . امام سجاد (علیه السلام) فرزند حسین‌بن‌علی (علیه السلام) و مادر آن حضرت «شهربانو» است. در کتب تاریخ و زندگی ائمه نام مادر امام چهارم مورد اختلاف است و علاوه بر شهربانو به دوازده نام دیگر همچون؛ شاه زنان ، جهانشاه، شهرناز، جهان‌بانو و... آمده است . دانشورانی چون یعقوبی، کلینی، شیخ صدوق و شیخ مفید با وجود اختلاف در نام وی، او را دختر «یزدگرد سوم» آخرین پادشاه ساسانی دانسته‌اند و جمله مشترک و مورد قبول این اقوال را می‌توان در یک عبارت گنجانید یعنی «شهربانو دختر یکی از بزرگان و سرشناسان ایران زمین می باشد.» شیخ مفید، فتال نیشابوری و فضل بن حسن طبرسی این‌گونه روایت کرده‌اند: وقتی امیرالمومنین (علیه السلام) به خلافت و حکومت رسید، حریث بن جابر حنفی را به عنوان کارگزار خود به مشرق‌زمین اعزام کرد. وی پس از مدتی دونفر از دختران یزدگرد را به‌دست آورد و آنان را نزد امیرالمومنین (علیه‌السلام) فرستاد. آن حضرت شهربانو را به حسین (علیه‌السلام) بخشید که حضرت زین العابدین (علیه‌السلام) از او متولد شد و دیگری را به محمدبن ابی‌بکر بخشید. سیدعبدالرزاق موسوی مقرم، عالم شیعی قرن چهاردهم هجری در این مورد می‌گوید: بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست که روایت شیخ مفید و فتال و طبرسی به حقیقت نزدیک تر است. زیرا امام سجاد (علیه السلام) بدون اختلاف در زمان خلافت جدش امیرالمومنین (علیه‌السلام) متولد شد و سه سال با آن حضرت بود. ۲] در هر صورت موقعی که اسرای ایران در مدینه بر عمر بن خطاب وارد شدند، شاه زنان که دید مسجد پر از جمعیت است و خلیفه مسلمین تند به او نگاه می‌کند، صورت خود را پوشانید و به سبب شدت ناراحتی، فریاد زد: «سیاه باد روزگار هرمز که فرزندانش اسیر شدند!» خلیفه که به زبان فارسی آشنایی نداشت، گمان کرد که شاه زنان وی را دشنام می‌دهد، خشمگین شد . در این هنگام، امام علی (علیه السلام) با ترجمه سخن او به عربی، خشم عمر را فرو نشانید. خلیفه تصمیم گرفت دختران شاه ساسانی را همچون دیگر اسیران جنگی، به مزایده بگذارد؛ اما امام علی (علیه السلام) به او چنین گوشزد کرد که: بر اساس فرمایش و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) باید به «بزرگ زادگان » اکرام و احترام نمود . امام علی (علیه السلام) فرمودند: بر طبق سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را نمی‌توان فروخت؛ بلکه مختارند یکی از مسلمانان را به عنوان همسر خود برگزینند و از سهمیه غنیمت و بیت المال آن مسلمان به شمار آیند.  به هرحال شهربانو بعد از چند روز از تولد یگانه فرزندش و در همان دوره نفاس به علت بیماری رحلت کرد و پیکر مطهرش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد و شهر مدینه به سوگ «بانوی مقدس» نشست. ۳] بی‌بی شهربانو نام آرامگاهی در شهر ری است. طبق کتیبه موجود در آن و باور مردم مقبره «شهربانو» همسر امام سوم شیعیان حسین بن‌علی(علیه‌السلام) و مادر امام چهارم شیعیان حضرت سجاد (علیه‌السلام) است. به عقیده برخی از کارشناسان به دلایلی همچون قرارگرفتن زیارتگاه بر فراز کوه، نزدیکی به چشمه، ویژگی‌های معماری سنگی، اختصاص زیارت آن به زنان در برخی دوره‌ها، کاربرد واژه بانو و شهربانو برای ایزدبانوی آناهید و تشابه افسانه «بی‌بی شهربانو» با داستان زیارتگاه زرتشتی «بانوی پارس» در یزد، این بنا در اصل از نیایشگاه‌های آناهید، الهه آب‌ها و باروری و از پرستشگاه‌های زرتشتیان پیش از اسلام است. مری بویس استاد دانشگاه و پژوهشگر آیین زرتشتی که تمام عمرش را به پژوهش در رابطه با ایران باستان و آیین آن صرف کرده است در مقاله خود «بی‌بی‌شهربانو و بانو پارس» مقبره بی‌بی‌شهربانو شهر ری را به آناهید زرتشتیان قبل از اسلام نسب داده است. مری بویس معتقد است داستان فرار شهربانو از کربلا افسانه ای بیش نیست و به دلیل زمینه های دینی ایرانیان جذب مقبره شهربانو شده است. @AFKAREHOWZAVI
💠کمال الانقطاع؛ طریقت ظهور ✍️زهرا سعادت آدم‌ها برای اتصال و ارتباط با منبع فیوضات الهی ریسمانی محکم‌تر و مورد اعتمادتر از دعا و مناجات ندارند تا چاره ای بر دردها و زخم‌های جان و تن مانده زیر آوار مصائب دنیاییشان باشد! دستی که به دعا بلند شده و قلبی که می‌شکند،فریاد بلند اعتراف به درگاه ربوبیت است که اگر مورد توجه و نگاه مهربانش نباشیم و حواس‌مان پرتِ زرق و برق دنیای فانی باشد،آخرت‌مان را خراب و ویرانه می‌سازیم! مگر نه اینکه همه جا مُلک الهی است و راه فراری جز حکومت او نداریم که تنها کسی است که تا ابدیت، هوای ما را در هر شرایطی خواهد داشت! چه نعمتی بالاتر از روی آوردن کامل به وجود لایزال و چه سعادتی لذت بخش تر از آنکه قلّاب دل‌هایمان به صخره اعتماد و آرامش بخش او گیر کند! کرامت فهم "انقطاع"رزقی است که در پرتو نورانیت مناجات به بنده متضرّع عنایت می‌گردد تا به روشنی، وابستگی خود را از جایی غیر از قدرت مطلقه خداوندی درک نموده و از پوشش حجاب‌های غافل کننده از خدا خارج گردد! امید انسان‌ها برای زدودن حجاب‌های باطنی، بصیرتی شگرف پدید می‌آورد تا به خوبی دریابد که در جایی دیگر، چیزی نخواهد دید! چشم بینایی که در عصر ظهور، به واسطه عبور از فتنه‌های زمانه تقویت نموده و عطشان از زلال معرفت مهدوی(عج) کویر دل و جان‌مان را با دعای تعجیل در فرج صاحب و مولای موعودمان سیراب نموده و در پادگان عشق حسینی(ع) ، حکومت عدل گستر جهان را مشق می‌کنیم تا در رکاب حضرتش قیام نموده و حکومت مستضعفان بر این کره خاکی را درک کنیم! @AFKAREHOWZAVI
🍃مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌های حقیقی و مجازی ✍️مخدره چمن خواه، عضو تحریریه مجتهده امین دیدار پدربزرگ و مادربزرگ همیشه به انسان حس آرامش می‌دهد. در وقت دلتنگی‌ها؛ دلسوزی‌ها و راهنمایی‌های آنها چه حس خوبی به انسان القا می‌کند. در فرهنگ اسلامی_ ایرانی، احترام به بزرگترها، از وظایف کوچکترهاست. به خصوص که این بزرگترها، پدربزرگ و مادربزرگ باشند. هر زمان کوچکترها به مشکلی برخورد می‌کردند، به آن‌ها مراجعه و از راهنمایی‌ها و تجربه‌های آن‌ها استفاده می‌کردند و آنان چه صبورانه پاسخ می‌دادند؛ چه این مشکل در مسائل اقتصادی یا سیاسی بود، و چه در سبک زندگی و راهنمایی‌های مادرانه؛ که همیشه راه حلی برای این مشکلات بود. حالا با گذشت زمان و ورود به دنیای مجازی، دیگر آن ارتباط بین کوچکترها و بزرگترها دیده نمی‌شود. دیگر از آن دورهمی‌های خانوادگی خبری نیست. ارتباط کلامی خیلی کم‌رنگ شده و عدم احساس مسئولیت و رسیدگی به این عزیزان جای خود را به فضای مجازی داده است. هر سوالی که پیش می‌آید به گوشی پناه می‌برند و حل مشکل را در اینترنت جستجو می‌کنند. به‌طور مثال: قدیم‌ترها پخت شیرینی خانگی را از مادربزرگ می‌پرسیدند و او از تجربیات و فوت و فن کار، با مهربانی برای نوه‌اش توضیح می‌داد. ولی حالا با جستجوی یک کلمه در اینترنت، دیگر نیازی در خود حس نمی‌کند تا پیش مادربزرگ برود. و این از لحاظ عاطفی ضربه بزرگی به این عزیزان است و ممکن است آن‌ها در خود احساس پوچی کنند؛ در صورتی که دنیای مجازی، دنیایی سرد و خشک و بی روح است و نمی‌تواند ارتباط عاطفی با کاربر خود داشته باشد. حتی ممکن است همین ارتباط خشک با قطعی برق، از بین برود و در جریان کار، خللی بوجود آورد. با این روند دیگر اون محبت و رابطه عاطفی و اعتماد، بین خانواده ها کمرنگ و بی‌رنگ می‌شود. بنابراین بزرگترها، تجربیاتشان را یا در سینه نگه می‌دارند یا با خود به گور می‌برند. مواظب رفتارهای‌مان با این عزیزان باشیم! @AFKAREHOWZAVI
قاب پنجره ✍️چمن‌خواه به‌دنبال نوشتن روایتی از یک شهید بودم. به یاد خانواده‌ی شهیدی که سر کوچه‌مان زندگی می‌کنند افتادم. از این رو در خانه شهید رفتم. زنگ در خراب بود. با دست چندین بار به در کوبیدم ولی جوابی نشنیدم. چندین بار به شیشه پنجره زدم، باز هم جوابی نیامد. ناامید قصد برگشت به خانه را داشتم؛ که صدای ضعیفی مرا صدا زد... پنجره باز شد. جلو رفتم و با مادر شهید سلام و علیک کردم. گفتم همسایه‌ی انتهای کوچه هستم. از دیدنم خوشحال شد. نسبت به چند ماه گذشته خیلی تکیده شده بود. توانایی ایستادن نداشت. دستش را به پنجره تکیه داد تا نیفتد. از قاب پنجره با من صحبت کرد. گفتم مادرجان اجازه می‌دهید یک روز بیام خانه‌تان تا در مورد شهید با هم صحبت کنیم؟ گفت: بله بیایید. حتما از خاطراتش برایت میگویم. ولی....پرسیدم ولی چی؟ خدایا! چه چیزی پشت این ولی پنهان است؟ گفت: دخترم! بعد از آن پسرم که در دفاع مقدس شهید شد. پسر دومم در اثر ابتلا به سرطان و طی یک دوره بیماری سخت، تسلیم امر خداوند شد. همه امیدم بعد از خدا به همسرم بود که از من نگهداری و پرستاری می‌کرد و نمی‌گذاشت آب توی دلم تکان بخورد. خرید خانه، پخت و پز، جارو و... همه چی به عهده خودش بود. ولی او هم مرا تنها گذاشت. من مانده‌ام با این پسرم که ناراحتی اعصاب دارد. او نیز تمام کارهای خانه و بیرون از خانه را انجام می‌دهد؛ اما دوست ندارد کسی خانه‌مان بیاید. من نیز ناچاریم به حرفش گوش دهم. خیلی دوست دارم دعوتتان کنم، به داخل منزل بیایید و با هم صحبت کنیم؛ ولی می‌ترسم پسرم ناراحت شود. پشت این چهره‌ی شکسته و این چشمانی که با یادآوری خاطرات، غرق اشک می‌شد، دنیایی از غم نشسته بود. همین جور که از او خداحافظی می‌کردم و به سمت خانه می‌رفتم. با خودم گفتم چقدر از خانواده شهدا غافلیم. غفلت از پدر و مادرهایی که ثمره‌ی عمرشان را برای دفاع از کشور و اسلام فرستادند؛ تا ما در امنیت و آرامش زندگی کنیم. خدایا ما را شرمنده‌ی خانواده‌ی شهدا نکن. @noonvalghalam1
. 🔖 روزِ حقارتِ ماندگار آمریکا آمنه عسکری‌منفرد [۱]. روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی، دولت حاکم ایران توسط کودتایی نظامی با رهبری سرلشکر فضل‌الله زاهدی با درخواست مستقیم بریتانیا سرنگون شد. در این کودتا دخالت مستقیم افسران اطلاعاتی آمریکا و نفرات لجستیک سفارت آمریکا و حمایت دولت ایالات متحده آمریکا نیز دخیل بودند. کودتا ضددولت مصدق پس از آن امکان‌پذیر شد که ابتدا دولت آمریکا طی عملیاتی به نام «عملیات آژاکس» ایران را در آشوب و هرج‌ و مرجی فروبرد که راه را برای سقوط مصدق هموار کرد.  [۲]. تقریباً چهار ماه از کودتای ۲۸ مرداد و اختناق سرکوبِ عجیب همه نیروها گذشته بود که زمزمه‌هایی از ورود «نیکسون»، معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران شنیده شد. سال ۱۳۳۲ یعنی ۲۵ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی؛ آن روزها دانشجویان معترض به کودتای ۲۸ مرداد و معترض به آمریکا، به عنوان اعلام اعتراض به ورودِ «نیکسون» که عامل کودتای ۲۸ مرداد بود، در روز ۱۶ آذر در محیط دانشگاه تهران اعتصاب و تظاهرات می‌کنند و سرکوب می‌شوند. در این ماجرا سه نفر هم کشته می‌شوند. این دانشجوها، دانشجوهای ضد نیکسون، ضد سلطه و ضد آمریکا بودند.»(بیانات رهبر انقلاب، ۲۴ آذر ۸۷). اگرچه این اعتراضات در ظاهر به جایی نرسید، اما این تحرکات ضد سلطه و ضد آمریکا، تحقیر بزرگی برای آنها به همراه داشت، چرا که اولین فریاد «مرگ بر آمریکا» از همان زمان و قبل از ظهور انقلاب در ایران رخ داد. البته پس از آن هم تا سال ۱۳۴۲ که نهضت روحانیت در کشور شکل گرفت، جنبش دانشجویی کم و بیش تحرکاتی داشت، اما هربار به شدت سرکوب می‌شد. از سال ۴۲ تا قبل از پیروزی انقلاب در سال ۵۷، دانشجویان همراه و هم‌دوش علما، روحانیون و انقلابیون حرکت می‌کردند. تسخیر لانه‌ی جاسوسی در سال ۵۸ نیز به دستِ دانشجویانِ مبارزِ خطِ امام» صورت گرفت. جنبشی که امام خمینی «رحمت‌الله علیه» آن را «انقلابی بزرگتر از انقلاب سال ۵۷ نامیدند. زیرا در انقلاب ۵۷، مردم شاه را از کشور بیرون کردند، اما در تسخیر لانه‌ی جاسوسی، مردم و دانشجویان آمریکا را از ایران بیرون کردند.» (بیانات رهبر انقلاب ۱۱ آبان۹۰). با شروع دفاع مقدس در سال۵۹ حضور دانشجویان در جبهه‌های دفاع مقدس نیز بسیار چشمگیر بود. حضور شهدای گرانقدر دانشجو؛ چون «شهید علم‌الهدی» و «شهید قدوسی» و نیروهای مخلص دانشجوی عملیات فتح‌المبین، عملیات محمد رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، همه مایه‌ی فخر و مباهات این نظام و گواه حضور همیشه در صحنه‌ی دانشجوی خط امام در تمام این سالها، برای حفظ تمامیت و استقلال ایران عزیز است و نشان از حقارت آمریکا در چشم فرهیختگان این مرز و بوم دارد. [۳]. آری! نگاه حقیقی به «جنبش دانشجویی»، یک جنبش ضد فساد، ضداشرافی‌گری، ضد حاکمیت تجمل‌گرایانه و زورگویانه و ضد گرایش‌های انحرافی است. دانشجویان این مرز و بوم، حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم با ایجاد فضای فکری مدیریت شده، گفتمان ساز و حرکت‌آفرین بودند. این چهره‌ی دانشجویان حقیقت‌جوی ایران عزیز و مقتدر است. دانشجوی استکبار ستیزی که امیدوار به رسیدن به آرمانهای بزرگ و موتور حرکت جامعه است، «بازوی مطالبه‌گری» ، «پیگیری‌کننده» و هشداردهنده برای کشور و نظام اسلامی است و امروز یکی از وظایف جدی جریان دانشجویی در کشور، دستیابی به حوزه‌ی فن‌آوری، علمی و تبدیل آن به حوزه ثروت است که باید با جدیت برای آن برنامه‌ریزی شود و دانشجو با یک نگاه جهادی به آن دست پیدا کند، چراکه «دانش، آشکارترین وسیله‌ی عزت و قدرت است» و یکی از مهمترین رسالت‌های دانشجو را تعیین می‌کند‌. @AFKAREHOWZAVI