eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
587 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 حضرت علیه السلام 🌴يكى از پيامبران كه نامش در قرآن دو بار آمده(انبياء، 85، مريم، 56)و در آيه 56 سوره مريم به عنوان ياد شده، است كه در اين جا نظر شما را به پاره اى از هاى او جلب مى كنيم: 🌴ادريس كه نام اصيلش اخنوخ است در نزديك كوفه در مكان فعلى مسجد سهله مى زيست. او بود و مدت سيصد سال عمر نمود و با پنج واسطه به آدم عليه السلام مى رسد. از كتابهاى آسمانى بر او نازل گرديد. تا قبل از ايشان مردم براى بدن خود از استفاده مى كردند، او كسى بود كه كرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت و از آن پس مردم به تدريج از لباسهاى دوخته شده استفاده مى كردند. 🌴او بلندقامت و تنومند و نخستين انسانى بود كه با قلم خط نوشت و بر نجوم و و احاطه داشت و آنها را تدريس مى كرد. كتابهاى آسمانى را به مردم مى آموخت و آنها را از اندرزهاى خود بهره مند مى ساخت، از اين رو نام او را 👇 (كه از واژه درس گرفته شده) نهادند. 🌴خداوند بعد از وفاتش، در بهشت به او فرمود و او را از بهره مند ساخت. 🌴ادريس عليه السلام بسيار درباره مى انديشيد و با خود مى گفت: اين آسمانها، زمين، خلايق عظيم، خورشيد، ماه، ستارگان، ابر، باران و ساير پديده ها داراى پروردگارى است كه آنها را تدبير نموده و سامان مى بخشد، بنابراين او را آن گونه كه است، پرستش كن. 📚(بحار، ج 11،ص 270 - 280)(كامل ابن اثير، ج 1،ص 22.) ✍ادامه دارد۰۰۰۰۰ https://eitaa.com/noor133Qoran/25594 لینک شروع داستان
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
✨#قصص_قرآنی ✨#حضرت_ادریس_عليه_السلام ✨#قسمت_سوم 👈قسمتى از سنتها و دستورهاى ادريس عليه السلام 🌴اى
👈مبارزه ادريس با طاغوت عصرش 🌴 عليه السلام تنها به و مردم نمى كرد، بلكه به جامعه توجه داشت كه اگر ظلمى به كسى شود، از كند و در برابر ، نمايد. به عنوان نمونه به داستان زير توجه نماييد: 🌴در عصر او پادشاه حكومت مى كرد، ادريس و پيروانش از اطاعت شاه سر باز زدند و مخالفت خود را با طاغوت، آشكار ساختند، از اين رو آنها را از اطراف دستگاه آن شاه جبار، به عنوان (يعنى ترك كننده شاه) خواندند. 🌴روزى شاه با نگهبانان خود در بيابان، به سير و سياحت و شكار مشغول بود كه به زمين مزروعى بسيار خرم و شادابى رسيد، پرسيد: اين زمين به چه كسى تعلق دارد؟ 🌴اطرافيان گفتند: به يكى از پيروان ادريس. 🌴شاه آن ملك را خواست و به او گفت: اين ملك را به من بفروش. او گفت: من عيالمند هستم و به محصول اين زمين از تو مى باشم و به هيچ عنوان از آن دست نمى كشم. 🌴شاه بسيار خشمگين شد، و با حال خشم به قصرش آمد، چون همسرش او را يافت، علت را پرسيد و او جريان را بازگو كرد و با همسرش در اين مورد به پرداخت، و به اين نتيجه رسيدند كه ، مردم را بر ضد شاه، و كرده است. 🌴همسر شاه كه يك زن ستمگر و بى رحم بود گفت: من مى كنم كه هم تو صاحب آن زمين شوى و هم مردم با ، رام و خام شوند. 🌴شاه گفت: آن چيست؟ 🌴زن كه حزبى به نام ازارقه (چشم كبودها) از افراد خونخوار و بى دين تشكيل داده بود، به شاه گفت: من جمعى از حزب ازارقه را مى فرستم تا صاحب آن زمين را به اينجا بياورند و همه آنها بدهند كه او تو را ترك كرده، در نتيجه كشتن او جايز مى شود، تو نيز او را مى كشى و آن سرزمين خرم را تصرف مى كنى. 🌴شاه از اين نيرنگ استقبال كرد و آن را اجرا نمود و پس از كشتن آن مرد، زمينهاى مزروعى او را تصرف و غصب نمود. 🌴حضرت ادريس از جريان شد و شخصاً نزد شاه رفت و با به او كرده، آيين او را باطل دانست و او را به نمود، و سرانجام به او گفت: اگر توبه نكنى و از روش خود برنگردى، به زودى تو را فراخواهد گرفت، و من پيام خود را از طرف خداوند به تو رساندم. 🌴همسر شاه، به او گفت: هيچ مباش، من نقشه قتل ادريس را طرح كرده ام، و با كشتن او نيز مى شود. 🌴آن اين بود كه چهل نفر را كرد، ولى ادريس توسط مأموران مخفى خود، از جريان آگاه شد و از محل و مكان هميشگى خود به جاى ديگر رفت، و آن چهل نفر در خود خوردند 🌴مدتها گذشت تا اين كه عذاب قحطى، كشور شاه را فرا گرفت كار به جايى رسيد كه زن شاه، شبها به گدايى مى پرداخت تا اين كه شبى سگها به او حمله كردند و او را پاره پاره نموده و دريدند. نيز بيست سال طول كشيد و سرانجام، آنها كه باقى مانده بودند به ادريس و خداى ادريس ايمان آوردند و كم كم بلاها رفع گرديد. و ادريس پيروز شد. (اقتباس از كمال الدين شيخ صدوق،ص 76 و 77) ✍ادامه دارد.... 📚محمدی اشتهاردی https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
✨#قصص_قرآنی ✨#حضرت_ادریس_عليه_السلام ✨#قسمت_چهارم 👈مبارزه ادريس با طاغوت عصرش 🌴#ادريس عليه السلا
👈قبض روح ادريس عليه ‏السلام بين آسمان چهارم و پنجم‏ 🌴امام صادق عليه ‏السلام فرمود: يكى از فرشتگان، شد. خداوند را شكست و او را در جزيره ‏اى انداخت. او سال‏ها در آن جا در به سر مى ‏برد تا وقتى كه ادريس عليه ‏السلام به پيامبرى رسيد. او خود را به ادريس عليه ‏السلام رسانيد و عرض كرد: اى پيامبر خدا! دعا كن خداوند از من شود، و بال و پرم را كند. 🌴 براى او كرد، او خوب شد و گرفت به طرف آسمان‏ها نمايد، اما قبل از رفتن، نزد ادريس آمد و كرد و گفت: آيا حاجتى دارى كه مى ‏خواهم احسان تو را جبران كنم. 🌴ادريس گفت: آرى، دوست دارم مرا به آسمان ببرى، تا با كنم و به او بگيرم، زيرا كرده است. 🌴آن ، ادريس عليه‏ السلام را بر روى خود گرفت و به سوى ‏ها برد تا به رسيد، در آن جا را ديد كه از روى سرش را مى ‏دهد. 🌴ادريس به سلام كرد، و گفت: چرا سرت را حركت مى ‏دهى؟ 🌴عزرائيل گفت: ، به من فرمان داده كه تو را بين آسمان چهارم و پنجم كنم، به خدا عرض كردم: چگونه چنين چيزى ممكن است با اين كه بين آسمان چهارم و سوم، سال راه فاصله است، و بين آسمان سوم و دوم نيز همين مقدار فاصله. (و من اكنون در سايه هستم و تا و ادريس در زمين است، ❌چگونه اين پيمايد و تا مى‏ آيد!! آن گاه عزرائيل همانجا روح ادريس عليه ‏السلام را كرد. اين است سخن خداوند (در آيه 57 سوره مريم) كه مى ‏فرمايد: 🍃وَ رَفعناهُ مَكاناً عَليّاً🍃 ✨و ما ادريس را به مقام بالايى ارتقاء داديم.✨ (تفسير نور الثقلين، ج 3،ص 350) 🌴پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: در ، مردى را در ، از پرسيدم: اين مرد كيست؟ جبرئيل گفت: اين است كه خداوند او را به آورده است. به ادريس_سلام كرد و براى او نمودم، او نيز بر من سلام كرد و برايم طلب آمرزش نمود. 📚(تفسير نور الثقلين، ج 3،ص349و350) 💥پايان داستان‏ زندگى ادريس عليه السلام https://eitaa.com/noor133Qoran/25825 لینک پایان داستان ادریس علیه السلام