eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
591 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍۷۰۰ سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند. کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند. پیرزنی از انجا رد میشد . 😊ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است! کارگران خندیدند ولی با صدای بلند فریاد زد ساکت ! چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!! و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟ 🌾بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد . کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟ ↩️ معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت ! اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد. ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!! 👈 از شایعه بترسید ! در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید ! اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد @noor133Qoran
4_5962809363117642507.mp3
12.69M
🔰 بانویی که 230 سال عمر کرد!!! 🔸 بهت آور جناب «حَبابه والِبیه» که هشت امام معصوم را زیارت کرد 🔸 و روزی دوباره در رکاب حضرت مهدی علیه السلام خواهد کرد! 📚 کمال الدین ج2 ص536. 📚هدایة الکبری ص167. 👂حتما گوش کنید به نیت صاحب الزمان علیه السلام ۰
💬🌸 آورده اند كه در مجلس شيخ ابوالحسن خرقانی سخن از كرامت مي رفت و هر يک از حاضران چيزي مي گفت. ❌ شيخ گفت: چيزي جز نيست. چنان كه دو برادر بودند و مادر پيري داشتند. يكي از آن دو پيوسته خدمت مادر مي كرد و آن ديگر به عبادت خدا مشغول مي بود. 😌❌يک شب برادر عابد را در سجده، خواب ربود. آوازي شنيد كه برادر تو را بيامرزيدند و تو را هم به او بخشيدند. گفت: من سالها پرستش خدا كرده ام و برادرم هميشه به مشغول بوده است، روا نيست كه او را بر من نهند و مرا به او بخشند. 💎 ندا آمد : آنچه تو كرده اي خدا از آن بي نياز است و آنچه برادرت مي كند، مادر بدان محتاج است ۰ https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_پانزدهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت ✍حتی به
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم. ☘ یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد. سوال کردم: عموجان این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟ ☘گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند. اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند... ☘چون با اموال این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادم به من داده‌اند تا با یاری خدا در به برویم. بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت: این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود... ☘ باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود. به خاطر یک صاحب این باغ شده بود. همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد! ☘ بنده خدا با به اطرافش نگاه می‌کرد... پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟ گفت: پسرم اینها همه از است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد... ☘پرسیدم: حالا چه می‌شود؟ چه کار باید بکنید؟! گفت: مدتی طول می‌کشد تا دوباره با ثواب باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نکند. ☘ من در جریان ماجرای زمین وقفی و اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم. آنجا می توانستیم به هر کجا که می‌خواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به می‌رسیدیم. ☘پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم. بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم. مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است... ☘ یعنی نمی دانیم زیبایی‌های آنجا را چگونه کنیم؟! کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگل‌ها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند. ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونه‌ای بگوییم که بتواند به باشد. ☘ وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی مختلف مشام انسان را می داد. درختان آنجا همه نوع میوه‌ای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان... بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت و و شبیه بود. بوی عطر همه جا را گرفته بود . ☘ و شرشر آب رودخانه به گوش می‌رسید. اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد. به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم . ☘با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزه‌ای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. ❌ دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم. ☘ نمی‌توانم را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی می‌شود. اما نمی‌دانید آن خرما چقدر خوشمزه بود. ☘ از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانه‌ها زمین آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود. ☘اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب. ☘ اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه. آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمی‌دانم چطور توصیف کنم. ☘با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم ☘با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در هستیم.میتوانیم به برویم و این یکی از نعمت‌های بزرگ است... ادامه دارد... کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸برنامۀ ویژۀ شیطان🔸 روستایی‌ها دوغ را آنقدر در مشک می‌زنند تا کره‌اش رو بیاید و آن را بگیرند و بعد دوغ‌ها را کنار می‌گذارند. در میان همۀ شبانه‌روز ما، همان را دارد، و باقی آن دوغ است. ‌همیشه کره‌ها را می‌گیرد. ❌ ندیده‌ای که خواب آن‌وقت خواب‌هاست؟! https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d 🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘
💬🌸 آورده اند كه در مجلس شيخ ابوالحسن خرقانی سخن از كرامت مي رفت و هر يک از حاضران چيزي مي گفت. ❌ شيخ گفت: چيزي جز نيست. چنان كه دو برادر بودند و مادر پيري داشتند. يكي از آن دو پيوسته خدمت مادر مي كرد و آن ديگر به عبادت خدا مشغول مي بود. 😌❌يک شب برادر عابد را در سجده، خواب ربود. آوازي شنيد كه برادر تو را بيامرزيدند و تو را هم به او بخشيدند. گفت: من سالها پرستش خدا كرده ام و برادرم هميشه به مشغول بوده است، روا نيست كه او را بر من نهند و مرا به او بخشند. 💎 ندا آمد : آنچه تو كرده اي خدا از آن بي نياز است و آنچه برادرت مي كند، مادر بدان محتاج است ۰ https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
✏️ دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود کند به صومعه رفت و به مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به مشغول شد. چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می‌کرد با دوستان قدیم هم را نیز از دست داد و یکسره به می‌پرداخت. برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که از است چرا که او در اختیار مخلوق است و من در ، و من از او برترم! همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، در خواب دید که وی را خطاب می کنن «برادر تو را بیامرزیدم و تو را به او بخشیدم.» برادر صومعه نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: «خداوندا، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا به او می‌بخشی، آنچه کرده‌ام مایه رضای تو نیست؟!» ندا رسید: «آنچه تو می‌کنی ما از آن ولی مادرت از آنچه او می‌کند، بی‌نیاز نیست. تو خدمت بی‌نیاز می‌کنی و او خدمت . بدین ، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم.» ➬@noor133Qoran
Hekayate Seyedi Ba Elme Qeib.mp3
4.77M
▪️حکایت سیّدی که از غیب میگفت! 📚به نقل از فرزندان مرحوم آخوند خراسانی 👈 قصه_های_مهدوی
4_5852675157423822279.mp3
4.7M
🔸بهترین آرزو زیبایی از زندگی پیامبر صلی الله علیه وآله 📚الدعوات، ص۳۹. صلی الله علیه و آله
4_5877313735533532367.mp3
4.13M
🔸️شاهراهِ ظهور اینجاست! 🎧 زیبایی از عظمت دستگاه سیدالشهداء علیه‌السلام ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ @noor133Qoran
4_5877313735533532367.mp3
4.13M
🔸️شاهراهِ ظهور اینجاست! 🎧 زیبایی از عظمت دستگاه سیدالشهداء علیه‌السلام