🌸🍃﷽🍃🌸
🔻راضی باشیم🔻
✍ بعضیها هستند که وقتی امکانات و دارائیهای دیگران رو میبینند، آهِ حسرت میکشند.
خونه🏠
ماشین🚙
تحصیلات👨🎓
قیافه👱♀
استعداد
و...
🙁مُدام #حسرتِ داشتههای دیگران رو میخورن.
قرآن کریم میفرماید: به آنچه که خدا بهتون داده راضی باشید، و از روی #حسادت، آرزویِ داشتههای دیگران رو نداشته باشید.☝️
✅️ بلکه به جای چشمداشت به داشتههای دیگران، به فضل و لطفِ #خدا چشم داشته باشید.😍👇
🕋 وَ لَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ... وَ اسْأَلُوا اللهَ مِن فَضْلِهِ، إِنَّ اللهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا (نساء/۳۲)
💢 امتیازات و برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، #آرزو نکنید.
💢 و از #فضل_خدا، برای رفع گرفتاریهای خود کمک بگیرید، زیرا خداوند به هر چیز داناست.
❌ پس اگر دیدیم یه نفر امکاناتی داره، آهِ #حسرت نکشیم.
😌 شاید ما چیزهایی داشته باشیم، که او نداشته باشه.💯
⚠ و شاید هم، اگر ما اون امکانات رو داشته باشیم به ضررمون تموم بشه.😳
و باعث طغیان و سرکشیِ ما بشه:👇
🕋 وَ لَوْ بَسَطَ اللهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ، لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَٰکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ، إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ. (شوری/۲۷)
💢 اگر خداوند #روزی را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین #طغیان و سرکشی میکنند.
💢 ولی به مقداری که میخواهد و صلاح میداند، نازل میکند.
💢 چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.
👌 پس به خدا اطمینان داشته باشیم، و #توکل کنیم.😃
#معارف_قرآن،
#روزی_خودراازفاطمیه_بگیریم
@noor133Qoran
❌🌾#خاطره_کرونایی🌾❌
✔️فرستاده شده توسط یه طلبه جهادی
(بخش تجهیز فوت شدگان کرونایی)
✍یه روزی که چند تا جنازه آورده بودن یکی از همه سنگین تر بود
چهارنفری به زور تونستیم جنازه شو از زمین برداریم و بزاریم روی سکوی غسل..
کاور رو باز کردم عجیب بود۰
😭کل بدن خالکوبی بود
یک جوون چهارشونه درشت هیکل با کلی خالکوبی های عجیب و غریب و خطهایی که یادگار تیزی و دعوا بود
🔻خلاصه مشخص بود که از اون گنده لات ها بود...
برام جالب بود... کسی که احتمالا یه عمر نفس کش میطلبید و خیلیا از دیدنش نفساشون تو سینه حبس میشد؛
🔥خودش با یه ویروسی که به چشم نمیاد نفسش گرفته شده بود۰
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ 😔
ای انسان؛ چه چیز تو را نسبت به پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟
روی سینه چپش هم یه خالکوبی نوشته بود که وقتی خوندم مبهوت شدم :
«موریانه ها کامتان تلخ باد، این تن که میخورید پر از #حسرت های #شیرین بود»
🌹🌧دعا کنید همه عاقبت بخیر بشیم...
التماس دعا...
🆔@noor133Qoran
🔴 #فوری_فوری
#آخرین_جمعه ماه رمضان
💢 #التماس_اموات در جمعه های #ماه_رمضان
✍#محدث_نوری نقل میکند در روایتی وارد شده است که:
#اموات در هر #جمعه از ماه #رمضان میآیند، میایستند و با #صدایی محزون و با حالتی #گریان چنین ندا میکنند:
👈 ای #خانواده من، ای #فرزندان من، ای #نزدیکان من، با چیزی (عملی) به ما #مهربانی کنید تا خداوند به شما #رحم نماید. ما را #یاد کنید و از #دعا فراموش نکنید، بر ما و #غربت ما رحم کنید، زیرا ما در #زندان_تنگ و اندوه طولانی و در سختی میباشیم، پس بر ما رحم کنید و از #دعا و #صدقه دادن برای ما کوتاهی نورزید، شاید قبل از آن که مثل ما شوید، خداوند بر ما رحم نماید.
💥ما #حسرت بر گذشته میخوریم، ما نیز مثل شما #توانا بودیم. پس ای بندگان خدا، به سخن ما گوش فرا داده و فراموش نکنید. فردا روزی شما نیز خواهید دانست: چیزهای #اضافی (غیر مورد نیاز) که در دست شماست، قبلاً در دست ما نیز بود، اما در راه بندگی خدا #انفاق نکردیم، و از حقّ مانع شدیم، و لذا #ضرر و سختی آن بر عهده ما قرار گرفت، و #منفعت و سود آن به دیگران رسید. با #درهمی، یا تکّه #خمیر نانی، یا تکّه کوچک #گوشت به ما توجّه و #مهربانی کنید.
💥سپس ندا میکنند: بزودی بر خودتان خواهید #گریست در حالی که برای شما فایدهای ندارد، همانگونه که ما گریه میکنیم، و برای ما فایدهای ندارد. لذا قبل از آن که مثل ما شوید،
(در راه بندگی خداوند) #تلاش کنید.
📚 مستدرک الوسائل ج ۲ص۱۶۳
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_چهارم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍ فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_پنجم
#داستانِ_واقعی
🌕 #سه_دقیقه_تاقیامت 🌕
☘️من #قبل از #بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با #تشویق های پدر و مادرم همیشه در #مسجد_حضور داشتم.کمتر روزی پیش میآمد که نماز صبحم #قضا شود.
☘اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم #قضا میشد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را #شکر همیشه #اهمیت می دادم.
☘ وقتی آن (#ملک؛ )یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که #معصومین علیه السلام فرمودند:
🔻 #اولین چیزی که مورد #محاسبه قرار می گیرد #نماز است.اگر نماز #قبول شود بقیه #اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود...
☘خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. #کوچکترین کارها حتی #ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و #صرف نظر نکرده بودند.
تازه فهمیدم که
🔻فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَهُ
یعنی چی!
☘هرچی که ما اینجا #شوخی_حساب کرده بودیم آنها #جدی_جدی نوشته بودند.
درداخل این کتاب ، در کنار هر #نوشته #چیزی_شبیه_یک_تصویر_کوچک وجود داشت.
وقتی به آن خیره می شدیم مثل #فیلم به #نمایش در می آمد،
درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن #ماجرا_را_مشاهده میکردیم با تمام جزئیات.
❌یعنی در #مواجهه با #دیگران_حتی_فکر_افراد را هم میدیدیم لذا
نمی شد هیچ کدام از این کارها را #انکار کرد.
❌غیر از #کارها حتی #نیت های ما #ثبت شده بود.آنها همهچیز را #دقیق نوشته بودند.
جای هیچگونه اعتراضی نبود، تمام اعمال ثبت بود.
هیچ حرفی هم نمیشد زد...
☘اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم و خودم را از همین حالا در بهترین #درجات_بهشت می دیدم!
☘همینطور که به صفحه اول نگاه میکردم و به اعمال خودم #افتخار می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی #اعمال خوبم در حال #محو شدن است!!
❌ صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود!
با عصبانیت به آقایی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها #محو شد؟مگه من این همه کارهای #خوب_نکرده ام؟
☘گفت:بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی.اعمال خوب شما به #نامه_عمل او منتقل شد.
🔥با عصبانیت گفتم چرا، چرا همه اعمال من؟؟ او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید:
👇#سرعت_نفوذ_آتش در#گیاه_خشک، به پای سرعت اثر #غیبت در #نابودی_حسنات بنده نمی رسد.
✍رفتم صفحه بعد.
☘آن روز هم پر از #اعمال خوب بود،نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و..
تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود.
☘آن زمان دوران #دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند،خیلی از کارهای #خوبی که #فراموش کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد،اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال #محو شدن است!
❗️گفتم: این دفعه چرا!
من که در این روز #غیبت نکردم؟
☘جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل #زشت باعث #نابودی_اعمال شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند آیه ۳۹ سوره یاسین برایم یادآوری شد:
🔥 روز قیامت برای #مسخره کنندگان روز #حسرت بزرگی است.
"یا حَسرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَاتِیهِم مِن رَسولٍ اِلّا کانوا بِهِ یَسْتَهْزِون"
☘خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد.
من خیلی اهل #شوخی و #سرکار گذاشتن #رفقا بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من #خرابه...!
✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_چهاردهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍نکته جالب توجه این بود که ماجر
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_پانزدهم
#داستانِ_واقعی
🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
✍حتی به من گفتن اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و زندگی خوبی داری نتیجه #کارهای_خیری است که برای هدایت دیگران انجام دادید.
☘شنیدم که مامور بررسی اعمال گفت:
کوچکترین کاری که برای رضای خدا و در راه کمک به بندگان خود کشیده باشید آنقدر در پیشگاه خدا #ارزش پیدا میکند که انسان #حسرت کارهای نکرده را می خورد
☘خیلی مطلب در مورد ارتباط با نامحرم شنیده بودم. اینکه وقتی یک مرد و زن نامحرم در یک مکان خلوت قرار می گیرند نفر سوم آنها شیطان است.
❌یا وقتی جوان به سوی خدا حرکت می کند شیطان و ابزار جنس مخالف به سوی او حرکت میکند.
❌یا در جای دیگری بیان شده که در اوقات بیکاری شیطان به سراغ فکر انسان می رود.
☘این موضوع فقط به مردان اختصاص ندارد زنانی که با نامحرم در تماس هستند نیز به همین دردسرها دچار میشوند.
❌و اینجا بود که کلام حضرت زهرا را درک کردم که می فرمودند:
بهترین حالت برای زنان این است که (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را نبیند.
☘در کتاب اعمال من یک موضوع بود که خدا را شکر به خیر گذشت.
سالهای اولی که موبایل آمده بود برای دوستان خود با گوشی پیامک میفرستادم.
بیشتر پیامهای من شوخی و لطیفه بود.
☘ آن زمان تلگرام و شبکههای اجتماعی نبود لذا از پیامک بیشتر استفاده میشد.
☘ رفقای ما هم در جواب ما جوک میفرستادن. در این میان یک نفر با شماره ناشناس برایم لطیفه های عاشقانه میفرستاد.
☘من هم در جواب برایش جوک می فرستادم.نمیدانستم چه کسی هست. دو بار زنگ زدم اما گوشی را جواب نداد.
💥💥از شماره ثابت به او زنگ زدم.به محض اینکه گوشی را برداشت متوجه شدم یک خانم جوان است، بلافاصله گوشی را قطع کردم.
از آن به بعد دیگر هیچ پیامی برایش نفرستادم و پیامک هایش را جواب ندادم.
☘جوان پشت میز همین طوری که برخی اعمال روزانه ما را نشان میداد به من گفت:
نگاه حرام در ارتباط با نامحرم خیلی در #رشد_معنوی انسانها مشکلساز است.
☘ امام صادق علیه السلام در حدیثی نورانی می فرماید:
❌نگاه حرام تیری مسموم از تیرهای شیطان است.
☘هر کس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند خداوند آرامش و ایمانی به او میدهد که طعم گوارای آن را در خود می یابد.
☘به من گفت:اگر تلفن را قطع نمی کردی گناه سنگینی در نامه اعمالت ثبت می شد و تاوان بزرگی در دنیا میدادی.
☘جوان پشت میز وقتی عشق و علاقه مرا به شهادت دید گفت:
اگر علاقه مند باشید و برای شما شهادت نوشته باشند هر #نگاه_حرام که شما داشته باشید ۶ ماه شهادت شما را به عقب میاندازد...
☘یادمه اردوی خواهران برگزار شده بود به من گفتند شما باید پیگیر برنامه های تدارکاتی این اردو باشی.
☘مربیان خواهر کار اردو را پیگیری میکنند، اما برنامه تغذیه و توزیع غذا با شماست.از سربازها هم استفاده نکنید.
☘ سه وعده در روز با ماشین حامل غذا به محل اردوی میرفتم و غذا را می کشیدم و روی میز می چیدم و با هیچکس حرفی نمیزدم.
☘روز اول یکی از دخترانی که در اردو بود دیرتر از بقیه آمد و وقتی احساس کرد که اطرافش خلوت است خیلی گرم شروع به سلام و احوالپرسی کرد.
☘سرم پایین بود فقط جواب سلام را دادم.
روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد، هیچ عکس العملی نشان ندادم.
☘خلاصه هر بار که به این اردوگاه می آمدم با برخورد #شیطانی این دختر جوان روبرو بودم اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادم.
☘ شنیده بودم که قرآن در بیان توصیفی اینگونه زنان می فرماید:
❌ مکر و حیله زنان بسیار بزرگ است.
☘در بررسی اعمال وقتی به این اردو رسیدیم،جوان پشت میز به من گفت: اگر در مکر و حیله آن زن گرفتار می شدی به مرور کار و زندگیت را از دست میدادی.
☘برخی #گناهان اثر #نامطلوب این گونه در زندگی روزمره دارد.
☘یکی از دوستان همکاران فرزند شهید بود خیلی با هم رفیق بودیم شوخی میکردیم.
یک بار دوست دیگر ما به شوخی به من گفت باید بروید و مادر فلانی ازدواج کنید تا با هم فامیل میشوید.
☘اگر ازدواج کنی فلانی هم می شود پسرت!
از آن روز به بعد سرشوخی ما باز شد و دیگر این رفیقم را پسرم صدا میکردم.
☘ هر زمان منزل دوستم می رفتیم و مادر این بنده خدا را می دیدیم ناخودآگاه می خندیدیم.
☘در آن وادی پدر همین رفیق من در مقابل قرار گرفت. همان شهیدی که ما با همسرش شوخی میکردیم!
☘ ایشان با ناراحتی گفت: به چه حقی در مورد یک زن #نامحرم و یک انسان اینطور شوخی کنید؟!
ادامه دارد ...
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_پانزدهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت ✍حتی به
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_شانزدهم
#داستانِ_واقعی
🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕
✍از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم.
☘ یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد.
سوال کردم: عموجان این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
☘گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت
اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند.
اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام #عاقبت_به_خیر_نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
☘چون با اموال #یتیم این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در #قیامت به #باغ_اصلی برویم.
بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت:
این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود...
☘ باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود.
به خاطر یک #وقف_بزرگ صاحب این باغ شده بود.
همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد!
☘ بنده خدا با #حسرت به اطرافش نگاه میکرد...
#شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟
گفت: پسرم اینها همه از #بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد...
☘پرسیدم:
حالا چه میشود؟ چه کار باید بکنید؟!
گفت: مدتی طول میکشد تا دوباره با ثواب #خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم #نابودش نکند.
☘ من در جریان ماجرای زمین وقفی و #پسر_ناخلف اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم.
آنجا می توانستیم به هر کجا که میخواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به #مقصد میرسیدیم.
☘پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس #شهید شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم.
بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم.
مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
☘ یعنی نمی دانیم زیباییهای آنجا را چگونه #توصیف کنیم؟!
کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
#حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونهای بگوییم که بتواند به #ذهن_نزدیک باشد.
☘ وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود.
از روی #چمن هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند.
بوی #عطر_گلهای مختلف مشام انسان را #نوازش می داد.
درختان آنجا همه نوع میوهای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان...
بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت #نرم و #راحت و شبیه #پرقو بود.
بوی عطر همه جا را گرفته بود .
☘#صدای_پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید.
اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد.
به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم .
☘با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد.
❌ دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
☘ نمیتوانم #شیرینی_آن_خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی میشود. اما نمیدانید آن خرما چقدر خوشمزه بود.
☘ از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین #گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود.
☘اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند #بلور زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب.
☘ اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه.
آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
☘با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای #قصر_نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم
☘با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در #همسایگی_اهل_بیت هستیم.میتوانیم به #ملاقات_امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ #بهشت_برزخی است...
ادامه دارد...
کانال نورالقرآن👇
🆔@noor133Qoran
🍃 #پیامی از میان #قبر
✅ این مطالب رو وقتی رفتیم تو قبر بهش میرسیم، ولی از الان بدونیم که بعدا جزو اینها نباشیم:
✍رسول خدا (ص) فرمودند:
هیچ شب و روزی نیست مگر اینکه #ملک_الموت ندا سر میدهد و میگوید:
🍃ای اهل قبور، امروز غبطه و #حسرت چه کسانی را میخورید، در حالیکه از مرحله #مرگ گذشتید و به عالم غیب آگاه شدید؟ در جواب، مردگان میگویند: ما غبطه #مؤمنین را میخوریم که در مساجد هستند، زیرا آنان #نماز میخوانند و ما نمیخواندیم آنها #زکات میدهند و ما نمیدادیم، آنها #روزه میگیرند و ما نمیگرفتیم، آنها #صدقه میدهند و ما نمیدادیم آنها #ذکر خدا را میگویند و ما نمیگفتم.
📚إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص: 53
🍃خوش به حال کسانی که در آنروز به جای حسرت خوردن، از نعمات بهشتی و همجواری با اهل بیت ع لذت میبرند
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🔹••🔸♧۰۰﷽۰۰♧🔸••🔹
🔹 #گلچین_های_نماز
#شماره_چهار
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔹🔸آخرین نماز مدرّس
✍#مُدرّس بر سر سجادهاش مینشیند، نگاهش را دوخته به جایی و خاموش است. اِنگار که در آن دَمِ واپسین، سراسر زندگیاش را #مرور میکند، تا دورترین خاطرههایش را و حتی #ضربهی ترکهای را که در شش سالگی به #بازویش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان کشاند.
🔻◾️جانِ خستهاش انگار، #زخم تمام ضربههایی را که در سراسر عمر خورده به یاد میآورد با این حال در چهرهاش #طراوت و #شادابی خاصی موج میزند زیرا به خوبی میداند آخرین ضربه که برای همیشه او را به #دیار_دوست میفرستد در حال فرود آمدن است.
🔻◾️صدای #اذان، مُدرّس را به خدا و دیگران را به خود باز میگرداند. جهانسوزی (شخصی که برای قتل مدرس آمده بود) به تندی قوری را که از روی سماور برداشته و در استکانی چای میریزد و استکان را به خَلَج (همکارش) میدهد. خَلَج نیز گَرد پاکتی کوچک را در آن خالی میکند. استکان را در مقابل مُدرّس میگذارد و به او میگوید: بخور. مُدرّس استکان را بر میدارد و چای را در چند جُرعه مینوشد و با #خونسردی سریعاً به #نماز میایستد و در پیش رویِ کسانی که داغ #حسرت یک #تعظیم او به دلشان مانده است، در برابر خدا به #رکوع میرود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو میزند و به #سجده میافتد.
🔻◾️ مستوفیان با نگرانی چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پایان میبرد اما زهر هنوز اثر نکرده است. مُدرّس هنوز بر #سجاده نشسته و ذکر میگوید. سه دژخیم با تعجب و وحشت به او خیره شدهاند. در برابرش احساس #ناتوانی میکنند. زهر را به او خوراندهاند اما #تلخی در کام و جان خودشان موج میزند.
🔻◾️مستوفیان بیش از آن تاب نمیآورد بلند شده و مدرس را به زمین میاندازند، جهانسوزی و خلج نیز دست و پای سید را میگیرند. مُدرّس با صدای بلند #شهادتین خود را میگوید. مستوفیان عمامه مدرس را باز میکند و آن را بر گردن او میپیچد. آنگاه دو سوی عمامه را آن قدر از دو طرف میکشد تا راه لب، بر #کلام_سرخ مُدرّس بسته میشود. چشمانش به روی مُهر سجاده و لبانش به کلام خدا بسته میشود اما جلاّدان هنوز #رهایش نمیکنند.
🔻◾️آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه میدارند تا پیکر نحیف و رنج کشیدهاش #سُست میشود و #ستاره_بر_آسمان_سجاده میافتد همچون مولایش #علی علیه السّلام در محراب خون .[۱]
[۱]. ستارهای بر خاک، ص ۱۰۶.
eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺
#خطبه_فدکیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
روی سخن حضرت زهرا س با حاضران
تکلیف امت بعد از پیامبر
(صل الله علیه و آله و سلم)
به مردم یادآور شد که مورد امر و نهی خدا هستند و بخاطر درک پیامبر خاتم، برای آیندگان #تابلو هستند و دیگران در آینده آنها را محور #احکام_الهی قرار می دهند.
سپس حضرت به آنها #اعتراض کرد و آنها را مورد عتاب قرار داد که به #تاریخ_بشریت خیانت کردند و #مسیر_دین_خدا را بعد از پیامبر منحرف کردند. حضرت برای اثبات این اتهام به #اهمیت_قرآن و دستورات آن اشاره فرمودند که مهمترین آنها عبارت است از:
#حجت و #برهانهای قرآن آشکار است یعنی در آن پیچیـدگی ای وجود ندارد.
#پیروان_قرآن مورد #غبطه و #حسرت امتهای دیگرند. و منظور از پیروان کسانی هستند که به #قرآن_عمل می کنند.
به واسطه قرآن، آدمی به حجتهای نورانی خدا دست پیدا می کند. و منظور از این حجت های نورانی، سنت و عترت است.
خداوند ایمان را قرار داد برای پاکی شما از شرک؛ نماز شما را #منزهّ می کند از #کبر؛ زکات را قرار داد تا نفس از آلودگی پاک شود و روزی وسعت یابـد؛ روزه را برای #تثبیت_اخلاص قرار داد؛ حج را برای #رفعت_دین قرار داد؛ عدالت را قرار داد برای اینکه دلها به هم وابسته و با هم هماهنگ شود؛ #اطاعت_ما_اهل_بیت را واجب کرد زیرا موجب نظم شریعت و ملتّ می شود؛ امامت ما را محوری برای جلوگیری از #تفرقه قرار داد. (ص ۷۳-۷۵)
و در ادامه تذکر نسبت به دستورات قرآن به جهاد، بردباری، امر به معروف، نیکی به پدر و مادر، صله رحم، قصاص وفای به نذر وفا درکیل، نهی از شراب، دوری از نسبت زشت دادن به دیگران، ترک دزدی، حرام کردن شرک به خدا اشاره می فرمایند و توصیههایی به مردم برای #اطاعت از #فرامین_الهی می فرمایند.
🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺
قسمت دهم
📚کتاب شرحی بر خطبه فدکیه
📝حاج آقا مجتبی تهرانی