eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.5هزار دنبال‌کننده
198 عکس
147 ویدیو
10 فایل
💠 مجموعه #نـــــــــورنــما لا تعادوا الایام فتعادیکم با روزها دشمنی نورزید که به دشمنی با شما برمیخیزند. ارتباط با مدیر کانال @aghs13 ارتباط با ادمین @sarbazaman کانال ما در تلگرام @noornama2 پیج اینستاگرامی @noornamaferagh1
مشاهده در ایتا
دانلود
ناسپاسی مردم از نعمت وجودی امام(۱) 🔻ابن ابی الحدید گوید: «اکثر ادباء و متکلمین برآنند که "حمد" و "مدح" مانند دو برادر اند که فرقی میان شان نیست. اما "تشکر" اخص از "مدح" است، زیرا شکر تنها بر نعمت خاصی سزاوار است و تنها از جانب کسی که مورد نعمت واقع شده(منعم علیه) صادر می گردد»‌(📚شرح ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۸۷‌) 🔻در مناجات شعبانیه آمده است: - «فشکرتک بادخالی فی کرمک» تو را شکر کردم بخاطر اینکه مرا در کرم خود داخل کردی. و این همان رساننده ی بیان ابن ابی الحدید است که شکر سپاس‌گذاری کسی است که نعمتی به او بطور مستقیم رسیده است. - «و لتطهیر قلبی من أوساخ الغفلة عنک» و تو را شکر کردم بخاطر اینکه قلب مرا از شرک و چرک غفلت پاک کردی "اوساخ" از "وسخ" به معنای چرک است و "شاکر" کسی است که نعمت عطا شده را نمی پوشاند و با ذکر شکر آن را به جا می آورد، بنابراین فرد شاکر "غافل" و "کافر" نیست، زیرا با ذکر نعمات آنها را آشکارا بیان می دارد. بيان فوق همان معنایی است که راغب بدان توجه داده و می گوید: «تصور النعمة و إظهارها قيل و هو مقلوب عن الكشر أي الكشف و يضاده الكفر و هو نسيان النعمة و سترها» مفهوم شکر عبارت است از تصور نعمت و آشکار ساختن آن و لفظ شکر، تغییر لفظ «کشر» و به معنای کشف و باز کردن است و نقطه مقابل آن کفر است که به معنای پوشیدن و پنهان کردن است، یعنی نعمت را فراموش کردن و پنهان ساختن آن(مفردات راغب ص ۲۷۲). مانند سخن امیرالمؤمنین که می فرماید: «تکشر عن یوم أغر» و ابن ابی الحدید می گوید: «اصل "تکشر " به معنی کشف[یعنی برطرف شدن و آشکار گشتن] است... و اصل آن(تکفر) در لغت پوشاندن و تغطیه است و از همین خانواده است کافر‌؛ زیرا حق را می پوشاند. و دریا را بخاطر آنکه آنچه در زیر آن است را می پوشاند، کافر نامیده اند. و کشاورز را چون دانه را در زیر زمین زراعی می پوشاند، کافر نامیده اند»(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۷ ص ۲۱۹) 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناسپاسی مردم از نعمت وجودی امام‌(۲‌) امیر المؤمنين علیه السلام می فرماید: «کان رسول الله مکفرا لا یشکر معروف و کذلک نحن اهل بیت» مردم قدر پیامبر را ندانستند و از خوبی هایش(معروف) قدردانی نشد و همین‌طور قدر ما اهل بیت را نیز نمی دانند. این روایت موید بیان سابق ما است، زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام "کفر" را مقابل "شکر" قرار داده است و با توجه به مفهوم شکر معنای آن چنین است که ائمه هدی علیهم السلام هر کدام نعمتی مستقیم برای اهل زمین هستند. برای اینکه از جُرگه ناسپاسان نباشیم باید نحوه ی قدردانی و شکرگذاری هر ذی المعروفی را بدانیم. امام سجاد علیه السلام می فرماید‌: ۱. و أما حق ذی المعروف علیک فإن تشکره حق هر ذی المعروفی که به شما خوبی کرده این است که از او تشکر کنی(شکر) ۲. و تذکر معروفه و دوم آنکه خوبی آن را ذکر کنی(ذکر) و در روایت دیگر آمده است: «إِذَا صَنَعْتَ مَعْرُوفاً فَانْسَهُ، إِذَا صُنِعَ إِلَيْكَ مَعْرُوفٌ فَاذْكُرْ» چون به سوی تو احسانی شد یادآوری نما و هرگاه به کسی احسانی نمودی آن را فراموش کن. بيان کردیم که "ذکر" معنای نزدیکی به "شکر" دارد و ممکن است "ذکر" اعم مطلق از "شکر" باشد. ۳. و تنشره له مقالة حسنه و سوم آنکه به نفع آن ‌شخص حرف های خوب نشر بدهید، از ویژگی های خوبی که دارد بگویید، از خدماتی که انجام داده تعریف کنید ۴. و تخلص له دعاء فی ما بینک و بین الله و چهارم آنکه خالصانه برایش دعا کنید بله! عذر خواهی کنید در مقابل چنین نعمتی که در قِبال آن ناسپاس بوده ایم! - و عذروا ما لا حجت لکم علیه علم اعمل فیکم بثقل اکبر... عذر خواهی کنید نسبت به کسی که حجت و دلیلی علیه او ندارید و بلکه او علیه شما حجت دارد. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفت امام(۳‌) ۱. علم و معرفت "علم" آموخته های انسان است و صرفا به آنچه از سیاهی قلم فرا گرفته است می گویند، اما "معرفت" محصول علم است که از فرایند تفکر و حرکات فکری انسان حاصل است. پس آن‌گاه که انسان در دانسته های علمی خود فکر کند به محصولی می انجامد که آن را معرفت می نامند و از این رو" معرفت" نتیجه "علم" است، همچنان که دکتر دینانی بدان اشاره نموده است(دفتر عقل و آیت عشق ص ۸۳) و سخن خود را مستند به عبارات بابا طاهر عریان کرده است: «العلم دلیل المعرفة تدل علیها فإذا جاء المعرفة سقط رویة العلم و بقي حرکات العلم بالمعرفة» - «و الخروج من العلم جهل و اثبات مع العلم ضعف و المعرفة بالعلم توحید» در معجم مقاییس اللغه دو معنا برای «عرف» بیان شده است: یکی «تَتابُع الشَیءٍ مُتّصلاً بعضُه ببعض» و دیگری «السُّکون و الطُّمَأنینة» است و معنای نخست به همان اعتباری است که در تفاوت علم و معرفت گذشت که وقتی انسان می اندیشید و گزاره های فکری خود را به ترتیب چینش می کند به نتیجه و علم تفصیلی(معرفت) می رسد و معنای ثانی از آن رو است که انسان از جایی که شناخت نداشته باشد می ترسد، همچنان که از تاریکی می ترسد چون از پیرامون خود آگاهی ندارد. آیت الله جوادی آملی به معنای نخست توجه می دهد و می گوید: «معرفت به معنای شناخت چیزی از راه تفکر و تدبر در آثار آن است»(تفسیر تسنیم ج ۷ ص ۴۳۲) ۲. معرفت و عقیده "عقیده" از "عقده" به معنای محل گره مشتق شده است و "عقیده" محل گره باور قلبی و معرفت انسان است. بنابراین صرف معرفت، انسان را به ایمان و اعتقاد نمی رساند و لاجرم باید با باور قلبی انسان گره بخورد: «من الّذين قالوا آمنّا بأفواههم ولم تؤمن قلوبهم». همچنان که آیت الله جوادی آملی می گوید: «اعتقاد علمي بايد با جان و قلب انسانِ معتقد و عالِم عجين شود و در اوصاف نفساني و اعمال بدني او جلوه كند تا اطلاق ايمان بر آن درست باشد و عَقْد علمي كه قضيّه ذهني و معقول است تا با جان عالِم عَقْد و گرِهِ ديگر نيابد، ايمان نيست»(تسنيم ج ۲ ص ۱۵۷) ۳. معرفت و ايمان ایمان و اعتقاد معنای مشابهی دارند و بنابراین به گره معرفت و باور قلبی انسان گاه "ایمان" نیز گفته اند، زیرا مؤمن اعتقاد خود را از ريب، اضطراب و شكّ كه آفت اعتقاد است مي رهاند و آن را اِيمِن مي كند و از اين رو رسوخ و استقرار عقيده در قلب را «ايمان» مي گويند. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
[شتاب جوانان در شناخت امام] 🔻قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) لِلْأَحْوَلِ أَتَيْتَ الْبَصْرَةَ قَالَ نَعَمْ قَالَ كَيْفَ رَأَيْتَ مُسَارَعَةَ النَّاسِ فِي هَذَا الْأَمْرِ وَ دُخُولَهُمْ فِيهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَقَلِيلٌ وَ لَقَدْ فَعَلُوا ذَلِكَ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَقَلِيلٌ فَقَالَ عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ حضرت صادق به احول فرمود: آیا به بصره آمده ای؟ جواب داد آری. فرمود: چگونه یافتی سرعت گرفتن مردم درباره امامت و داخل شدنشان در آن را؟ گفت: به خدا قسم ایشان گروهی اندکند که این کار را کرده اند. فرمود: توجه به جوانان داشته باش که ایشان در کارهای نیک شتاب بیشتری دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠وظایف شیعیان در دعای ندبه ✍️ در دعای ندبه می خوانیم: 🔻«و جعلناه ممن یأخذ بحجزتهم» خدایا مرا از کسانی قرار بده که به اهل بیت علیهم السلام پناه می برند 🔻 «و یمکث فی ظلهم» و از کسانی قرار بده که در سایه و پناه آنها مکث می کند به درنگ اختیاری "مکث" می گویند و به درنگ اجباری "لبث" می گویند. ✍️کلمه "مکث" خیلی زیبا است و دین ما دین مکث است، یک جوانی است در اوج شهوت و در اوج زمینه ی گناه، دین به او می گوید: مکث کن، یک نفری می خواهد حرف بزند و حرف او غیبت است، دین ما می گوید: مکث کن، می خواهد نگاه کند مکث کن که این گناه است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «مکیث الکلام» پیامبر وقتی سخن می گفت بسیار مکث می کرد(📚نهج البلاغه خ ۱۰۰)، فکر می کرد و حرف می زد، دقت می کرد و حرف می زد، به دستورات دینی توجه می کرد و حرف می زد. انسان اهل مکث است چون عقل دارد و عقل است که او را به اسارت درمی آورد و از گفتن هر گونه مطلبی بازمی دارد. "عقل" هم ریشه با "عقال" است و "عقال" به چیزی می گویند که زانوی شتر با آن بسته می شود و از حرکت بی‌مورد او جلوگیری می کند. اما کسی که عقل را نادیده بگیرد و خود را از اسارت عقل آزاد کند به اسارت سخن در می آید و سخن هر کجا باشد او نیز در آنجا است و این همان حقیقتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید. شاید واژه ای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس می‌کنند در یک جا ثابت و ساکن نگه می‏دارند. عرب وقتی می‌گوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست. واژه ی دیگر "وقوف" است، وقوف از "وقف" عمیق تر در رساننده ی معنای حبس است، فقها می گویند: «الوقف حبس المال». "موقف" از همین ریشه به معنای محل توقف است، منتهی با "مسکن" متفاوت است؛ مسکن مکان سر راهی است که محلی گذرا و تمام شدنی برای انسان است؛ لکن موقف توقفی ایست که گذر از آن به معنای اوج گرفتن است. در تعریف عرفا، خداوند سبحان وقتی اراده کند انسان را از منزل و درجه ای به منزل و درجه ای بالاتر برساند، او را در بین دو منزل وقف می دهد و در این دو منزل به او تعلیم می دهد تا آمادگی پذیرش منزل بالاتر را داشته باشد: «الموقف هی منتهی کل مقام و هو المطلع و الأعراف کما عرفت و الموقف أیضا مقام الوفقه التی هی الحبس بین کل مقامین لتصحیح ما یبقی علی السالک فی المقامات من تصحیح المقام الذی وقع له الترقی الیه عنه و التأدب أیضا بما تحتاج إليه عند دخوله الی المقام الذی وقع له الترقی الیه» 🔻«و اعنا علی تأدیه حقوقه إلیه» و یاریمان کن در اداء حق امام زمان ماده "عون" برخلاف "نصرت" به مطلق کمک اطلاق می شود و مختص به یاری مقابل دشمن ندارد. 🔻«و الإجتهاد فی طاعته» و کوشش کردن در اطاعت از او 🔻«و اجتناب معصیته» و دوری کردن از نافرمانی او 🔻«و امنن علینا برضاء» و با خشنودی او بر ما منت بگذار "منت" یعنی نعمت و لطف بزرگ و امام زمان منت است، یعنی نعمت بزرگی است که خدای متعال برای هدایت انسان ها نهاده است. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
[در پناه ما مکث کنید]
لالایی گل نرگس.ogg
4.59M
🎵لالایی... اللّهم‌َعجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠انتظار منطقی 🔻انتظار از ریشه "نظر" است و "نظر" نگاه كردن به چيزي و تأمل و دقت در آن است. نظر به معناي انتظار نيز از همين معناست؛ گويا شخص منتظر به زماني مي نگرد كه بناست «منتظَر» در آن به دست آيد. از این رو متعلق انتظار می‌بایست امری بدست آوردنی و ممکن باشد تا انتظار صورت منطقی به خود گیرد. ✍️ هر غایبی امکان بازگشت ندارد: «وَ لا کل غائب يَؤوب» و کسی که زنده نباشد غایب است: «لا یفقد غائبهم» و انتظار مردگانی که در حالت عادی بازگشت ندارند منطقی نیست: «غیب لا ینتظرون» و چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دنیا رفته اند در حال حاضر غایب به شمار می آیند: «و غیبة نبینا». و بسی شگفت آور است که ما در غیبت ۱۲۴ هزار پیامبر و ۱۱ امام به سر می بریم و تنها باقی مانده و «حجت غایب زنده» امام زمان است، و چون زنده است انتظار ایشان منطقی است، ولو آنکه غایب باشند. 🔻از سویی دیگر انتظار کسی که او منتظر و علاقه مند شما نباشد منطقی نیست: «و لا ترغبن فیمن زهد عنک» و به كسى كه به تو علاقه اى ندارد دل مبند. "رغب" اگر با "عن" متعدی شود به معنای نفرت و روی گرداندن است: «أراغب أنت عن آلهتی» و در غیر این صورت به معنای اشتیاق و علاقه است. بنابراین حقیقت انتظار همان‌گونه که شهید مطهری می گوید «مواعده» است(📚یادداشت ها ج ۹ ص ۳۹۴) یعنی وعده ای ایست که حرکت و علاقه هر دو طرف را می‌طلبد. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama