eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.8هزار دنبال‌کننده
112 عکس
118 ویدیو
5 فایل
نـــــــــورنــما #نورنما #امامت #مهدویت #امام_زمان #فرق_انحرافی ارتباط با مدیر کانال @aghs13 کانال ما در تلگرام https://t.me/noornama2
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمان در غیبت‌(۲‌) ✍️طبق روایات، اهل بیت همچون ستارگان آسمان هستند که مایه ی امنیت اهل زمین اند و چون ستاره ای پنهان شود ستاره ی دیگری ظاهر می شود... عرب وقتی می خواهد از هدایت‌گری کسی سخن بگوید به مثال ستاره روی می آورد: «نجوم یهتدی بهم إذا ما إخو الغمرات فی الظلما حارا» ستارگانی که بواسطه ی آنها راه را پیدا می کنند، هنگامی که تاریکی همه جا را فرا می گیرد. "نجم" هم به ستاره اطلاق می گردد و هم به گیاه، عرب وقتی می گوید: «نجم» روییدن و پیدا شدن را قصد می کند کما اینکه ستاره چون بعد آنکه از دیده ی انسان مخفی ایست طلوع می کند. و امام زمان را به همین اعتبار "النجم الهادی" یعنی ستاره ی راهنما خوانده اند. ✍️کلمات دیگری که از آن ستاره اراده می شود: "خنس" و "کنس" است و امام زمان را به این کلمات خوانده اند از باب آنکه مانند ستاره ی تابان در تاریکی شب آشکار می شود که چشم به دیدار او روشن می شود. و در حقیقت "خنس" ستارگانی هستند که بازگشت دارند و از ریشه ی "خنس" به معنای تأخیر گرفته شده و "کنس" یعنی سیاراتی که زیر نور خورشید مخفی هستند. سیارات و ستارگانی درخشان ولی در کنار نور خورشید پنهان !
امام زمان در غیبت(۳) 🔻در روایت آمده است: «انما منزلة الامام في الارض بمنزلة القمر في السماء و في موضعة هو مطلع علي جميع الاشياء كلها» جز اين نيست كه جايگاه امام عليه السلام در زمين به منزله ماه در آسمان است و او در جايگاه خود از همه اشياء مطلع و آگاه است. هر موجودی و مخلوقی شیء است و انسان نیز شیء است و امام به مثال ماه است که از همه ی رویداد ها و اشیاء اطلاع دارد. 🔻در دعایی از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «و علیک الناظرة علی بریتک و شاهدک علی عبادک» ✍️"شاهد" صفت خود شخص است و اما "ناظر" صفت چشم است و عرب برای چشم توصیف شاهد را نمی آورد چون شاهد از شهود می آید که نیازمند ادراک است و ادراک وصف نفس و روح است نه چشم. اما اینکه در مورد نظارت فرمود: «بریتک» ولی در مورد شهادت فرمود: «عبادک» شاید از این باب است که در روایات، ائمه علیهم السلام شاهدان این امت معرفی شده اند ولی بر همه عالم نظارت هم دارند، و می تواند این تفاوت در عبارت باشد زیرا گاهی عباد به معنای مخلوق می آید که شرح آن را در کتاب هدایة السالکین آمده است. 🔻امام زمان می فرماید: «فإنا نحیط علما بأنبائکم و لا یعزب عنا شیء من أخبارکم» ✍️میان اهل لغت فرق است بین "نبأ" و "خبر" و اگرچه بسیار نزدیک به هم هستند اما دارای تفاوت هستند و "نبأ" خبر مهمی است که کسی از آن خبر نداشته و در قرآن غالبا به قصص انبیاء و موارد مهم اطلاق شده است، و اما "خبر" اینگونه نیست. و روایت می فرماید: ما به تمامی ریز و درشت زندگی شما احاطه داشته و می‌دانیم. "یعزب" نیز معنای پوشیدگی دارد و یعنی اخبار شما از ما پوشیده نیست. 🔻آنچه که آوردیم بخش کوچکی از مستنداتی است که از آگاهی امام نسبت به احوال و اخبار حکایت دارد که آیت الله اصفهانی این روایات را اینگونه جمع‌بندی می کند و می گوید: در حضور و غیبت امام فرقی نیست زیرا او بینا و شنوا است چنان که در زیارت آن حضرت که از ایشان وارد شده آمده است و هیچ چیز ار احوال و رفتار مردم بر امام پوشیده نیست، چنان که در روایات مستفیض بلکه متواتر بصراحت بیان شده، بلکه این مطلب از امور قطعی است و دیوار و کوه و پرده بین امام و احدی از خلق، حائل و مانع نیستند، چنان‌که در روایات آمده(📚مکیال المکارم ج 2 ص 302)
امام زمان در غیبت(۴) ✍️با وجود اینکه در شمارش موارد گذشته بیان نمودیم که حضرت از احوال و اخبار با خبر است، ولی ذات خود همین غیبت نیز برای انسان آفریننده ی هوشیاری و خود مراقبتی است. 🔻سید مرتضی می گوید‌: شیعه وقتی می داند امام غایبی دارد که هر لحظه ممکن است ظهور کند، در هر حالی منتظر باز شدن دست امام است و نیز از تأدیب امام می ترسد، از زشتی و گناهان به خاطر بدی آنان در نزد امام دوری می کند، بسیاری از واجبات را انجام می دهد، پس غیبت امام در نظرش مثل این است که او در شهری و امام در شهر دیگری است فیکون حال غیبة کحال کونه فی بلد آخر. و چه بسا در زمان غیبت توجه اش بیشتر است، چون علیرغم غیبت امام، احتمال می دهد که حضرت[هر لحضه] همراه او و در کنار او در شهر او باشد لأنه مع غیبته یجوز أن یکون معه فی بلده و فی جواره (📚الغیبه ی شیخ طوسی / صفحه ی 237)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفت امام(۱) ۱. مفهوم معرفت: 🔻علامه ی مجلسی می گوید: «معرفت عبارت است از درک کردن چیزی به صفات و آثار آن به گونه ای که اگر به آن دست یابد، بداند که همان است و در مقابلش انکار قرار دارد که به معنای ندانستن درک فوق الذکر است»(بحار ج ۱ص۶۵۱) 🔻آیت الله جوادی آملی می گوید: «معرفت (مصدر عرف) به معناي اطلاع يافتن از چيزي و علم پيدا كردن به خصوصيات و آثار آن است... معرفت يعني تميز دادن شي ء از غير خودش»(ادب فنای مقربان ج ۴) 🔻صاحب کتاب منازل السائرین می گوید: «معرفت ادراک حقیقت یک شیء به ذات و صفات آن است بدان گونه که در عینیت خارجی چنان است» ۲. مصادیق معرفت امام: 🔻پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید «معرفة الإمام... بنعته و صفته و اسمه» امام رو باید در دو حیطه شناخت: ۱. اسم ۲. خصوصیات و ویژگی ها، اما آیا فرقی بین نعت و صفت است؟ 🔻امام موسی بن جعفر(علیه السلام) می فرماید: «من شكّ في أربعةٍ فقد كفرَ بجميعِ ما أنزلَ اللّه عزّ و جلّ، أحدُها: معرفةُ الامام في كلِّ زمانٍ و أوانٍ بشخصهِ و نعتِه» (📚بحار /ج ۳۱ ص ۶۵۸) اگر در چهار مطلب کسی شک داشته باشد ، بجمیع آن چیزی که خداوند متعال نازل کرده است کافر شده: اولی شناخت ویژگی ها و شخص امام است در هر زمانی برای خودش امامی دارد. 🔻 آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی حیطه ی شناخت امام را در دو جهت دانسته است: ۱.شناخت نام و نسب شخص امام ۲.شناخت صفات و ویژگی های او (📚مکیال المکارم ج ۲ ب ۸) 🔻شهید مطهری در یادداشت ها از این دو مورد اینگونه یاد می کنند و یک مورد دیگر نیز می افزاید: ۱. شناخت به شخص(نام و نسب) ۲. شناخت شخصیت(خصوصیات) ۳. شناخت برنامه ۳. عدم عذر و بهانه در نشناختن امام: 🔻امام على عليه السلام فرمود : عَلَيْكُمْ بِطاعةِ مَنْ لا تُعْذَرونَ بِجَهالَتِهِ . بر شما باد اطاعت از كسى كه در نشناختنش عذرى نداريد.(📚نهج البلاغة : الحكمة ۱۵۶) امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «لایعذر الناس حتی یعرف امامهم» ۴. ایمان بدون معرفت به امام میسر نیست: 🔻در روایت آمده است‌: ...ققلت : یا رسولَ اللهِ و هل یکونَ ایمانٌ بهم بِغَیرِ مَعرِفَةٍ بِأَسمائِهِم و أنسابِهِم؟ فقال : لا سلمان(📚منتخب الاثر ج ۲ ص ۸۸) 🔻امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مَن عَرَفَنا كانَ مُؤمنا» (📚کافی) هر كه ما را بشناسد مؤمن است 🔻امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «لا یکون العبد مُؤمنا حَتى يَعْرف الله وَ رَسوله وَ اَلْأَئِمة كلهم وَ إمام زمانه»(📚کافی ج 1) بنده خدا مومن نباشد تا آنكه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد.
معرفت امام(۲) من مات و لم يعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه ۱. عصاره ی زندگی 🔻قرآن وقتی از مرگ سخن می گوید، از واژه "ذائقة" کمک می گیرد: «کل نفس ذائقة الموت» که انسان با مرگ ثمره ی زندگی خودش را می چشد: «کما تعیشون تموتون» و این دقت قرآن است که نتیجه زندگی انسان را با همین واژه متوقف در این دنیا نمی داند. بنابراین اگر کسی در گمراهی زندگی کند نتیجه ی آن نیز مرگ گمراهانه است: «یعیشون جهالا و یموتون ضلالا».آیت الله جوادی آملی همین معنا را در کتاب موجود موعود متذکر می شوند. ۲. مقصود از مرگ جاهلی 🔻درباره ی روایت «من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية» شخصي از امام صادق عليه السلام سؤال مي‌كند که منظور از جاهليت، جهل مطلق و نسبت به همه چيز است يا فقط نشناختن امام است؟ حضرت در پاسخ مي‌فرمايند: «جاهلية كفر و نفاق و ضلال» - ضلال: من لم يعرفنا و لم ینکرنا کان ضالاً - کفر: من أنکرنا کان کافرا آیت الله جوادی آملی می گوید: كافر، حق برايش روشن است ولي ايمان نمي آورد و منافق در ظاهر آن را مي پذيرد و در باطن منكر است - مومن: من عرفنا کان مومنا ۳. غیبت و معرفت 🔻کسی که در عصر غیبت بتواند به امام زمان خود معرفت داشته باشد، این معرفت بمنزله ی مشاهده است «ان اهل زمان غیبته القائلین بإمامته و المنتظرین لظهوره أفضل من أهل کل زمان، لإن الله تبارک و تعالی أعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة»(📚کمال الدین /ج 2 ص 588) مشاهده نیز صفت خود شخص است و به ادراک شخصی بازمی گردد و بنابراین صفت چشم نیست. ۴. منافات غیبت با معرفت 🔻از شیخ مفید پرسیده می شود که اگر این حدیث صحیح باشد(کسی که بدون معرفت امامی بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است) چگونه این معرفت در زمان غیبت و برای امام غایب حاصل می شود: که شیخ مفید در جواب وی می گوید: به او گفته می‌شود: منافاتی بین شناخت امام و بین همه ی آن چه از احوال او ذکر کردی وجود ندارد، زیرا اعتقاد به موجود بودن او در این جهان نیازمند اعتقاد به مشاهده کردن او نیست، چرا که ما از چیزهائی شناخت داریم که با هیچ یک از حواس نمی توان آن‌ها را ادراک کرد چه برسد به شناخت کسی که ادراک او و آگاهای داشتن از او ممکن است. ما از چیزهائی شناخت داریم که دارای مکان نیستند چه برسد به کسی که مکان او مخفی است و ما از چیزهای عدم در گذشته و عدم در آینده که در انتظار آنها هستید، شناخت داریم چه برسد به کسی که هم اکنون در خفا و پشت پرده به سر می‌برد. رساله غیبت شیخ مفید (📚رساله اول، آیات بسیار در قران)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هلک المستعجلون | عجله نکنید 🔻در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: «هلک المستعجلون» کسانی که عجله می کنند هلاک می شوند. ✍️"هلک" در نهج البلاغه در سه معنا بکار رفته: ۱. خطبه ی ۱۶: «من أبدی صَفحَتَهُ للحقِ هَلَکَ» اگر کسی در مقابل حق قرار بگیرد هلاک می شود . ـ در اینجا هلاکت بمعنای نابودی است. ۲. خطبه ی ۲۰۳: «إنَّ المرءَ إذا هلکَ قالَ الناسُ :ما ترکَ؟ و قالتِ الملائکةُ ما قدمَ؟» کسی که هلاک شد(مرد) مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟ اما فرشتگان می گویند: چه پیش فرستاد؟ ـ در اینجا هلاکت بمعنای مرگ عادی است. ۳. خطبه ی ۱۲۱: «بعضٌ هلکَ و بعضٌ نجا» در توصیف سپاه شهدا حضرت امیر می فرماید: بعضی هلاک شدند و بعضی نجات یافتند. ـ در اینجا هلاکت بمعنای شهادت است. 🔻در این روایت مقصود از هلاکت کدام معنا است؟ برای پاسخ به این سوال باید به معنای عجله رجوع کنیم: علامه مجلسی می گوید: جمع "عُجُل" عجول است، و به شتابزده در اموری که به عواقب آن تفکر نمی کند می گویند(بحار ج ۶۹) و فرمایش امیرالمومنین از همین معنا است: «من الخرق المعاجلة قبل الإمکان» شتاب و عجله کردن پیش از امکان(تمکن) از حماقت است. ✍️"خرق" که در فرمایش امیرالمؤمنین بود در مقابل "رفق" که خیر دنیا و آخرت را در پی دارد معنا می شود: «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْمٌ‏» و ابن ابی الحدید خرق را به حماقت و کم عقلی معنا کرده است. بنابراین عجله در اموری که هنوز امکان آن فراهم نشده است از حماقت‌(خرق) است که موجب هلاکت می شود. در برخی از روایات نیز زمان ظهور را تنها وابسته به اراده ی خدای متعال می داند که نباید در آن عجله کرد. و یا تعبیر دیگری ایست که امام صادق علیه السلام می فرماید: «هلکت المحاضیر» محاضیر هلاک شده و نابود می شوند که "محاضیر" در اصطلاح به اسب هایی گفته می شود که به سرعت دویده و تندرو هستند که در ادامه از حضرت پرسیده می شود: محاضیر چیست؟ فرمود: «المستعجلون»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طوبی للصابرین فی الغیبة 🔻در روایتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «طوبی للصابرین فی الغیبة» خوشا به حال کسانی که در غیبت امام زمان صبر می کنند. 🔻ابن ابی الحدید می گوید: طوبی بر وزن فعلی از طیب که یاء را به دلیل ضمه قبل از آن به واو قلب کرده و طوبی گفته اند(📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 11 ص 80). ✍️"طوبی" در روایات متعددی استفاده شده است: «طوبی للمتقین علی محبته» - «طُوبَى لِمَنْ أَسْلَمَ وَ كَانَ عَيْشُهُ كَفَافاً» - «طُوبَى لِلْمَسَاكِينِ بِالصَّبْرِ» و مقصود از آن بشارت و وعده ی نعمات بهشتی و خاصا نام درختی در بهشت است. از این رو امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «طوبى لمن تمسّك بامرنا فى غيبة قائمنا فلم يزع قلبه بعد الهداية. فقيل له: و ما طوبى؟ قال: شجرة فى الجنّة اصلها فى دار علىّ بن أبي طالب عليه السّلام و ليس مؤمن الّا و فى داره غصن من اغصانها و ذلك قول اللّه طوبى لهم و حسن مآب» خوشا بحال کسی که در غیبت قائم ما به امر ما تمسک جوید و قلبش پس از هدایت منحرف نشود، عرض شد: طوبى چه چيز است؟ فرمود: درختى است در بهشت، اصل آن در خانه على بن ابى طالب عليه السّلام و نيست مؤمنى مگر آنكه شاخه‌اى در خانه او باشد؛ اينست فرمايش الهى‌ «طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ»(📚کمال الدین ج ۲).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غیبت و حجت 🔻برخی معترض می شوند که چگونه با وجود غیبت، امکان اقامه حجت وجود دارد؟ 🔻استاد جواد جعفری در کتاب پاسخ به شبهات غیبت امام دوازدهم، پرسشگران در این زمینه را به دو گروه تقسیم نموده اند: - گروه اول آن است که عده ای شرط امام را دیده شدن و شناخته شدن چهره ی او می دانند. - گروه دوم آن است که عده ای حجیت امام را تنها زمانی محقق می دانند که امکان مراجعه ی حضوری و کسب تکلیف از امام محقق باشد. 🔻شیخ صدوق در پاسخ به گروه اول چنین استدلال می کند: «إن حال إمامنا (علیه السلام) الیوم فی غیبته حال نبی (صلی الله علیه و آله) فی ظهوره، و ذلک أنه (علیه السلام) لما کان بمکة لم یکن بالمدینة، و لما کان بالمدینة لم یکن بمکة، و لما سافر لم یکن بالحضر، و لما حضر لم یکن فی السفر، و کان (علیه السلام) فی جمیع أحواله»(📚کمال الدین و تمام النعمه ج 1 ص 167 و 168) امروز حال امام ما در غیبتش، مانند حال پیامبر اکرم در ظهورش می باشد و این از آن رو است که آنگاه که او در مکه بود در مدینه حضور نداشت و زمانی که در مدینه بود در مکه حاضر نبود و وقتی که مسافرت می کرد در شهر نبود و وقتی در شهر حضور داشت در سفر نبود، و آن حضرت در تمامی احوال در مکانی حاضر بود و از سایر اماکن غایب بود و حجت او در اماکنی که در آنجا غایب بود، ساقط نبود، امام (علیه السلام) نیز همچنین است، اگر هم غایب باشد حجتش ساقط نمی شود، کما آنکه حجت پیامبر در اماکنی که در آنجا غایب بود ساقط نبود. بنابراین حجت امام غایب با غیبت او ساقط نیست، همچنان که حجت خدای متعالی(بلا تشبیه) کما اینکه دیده نمی شود ساقط نیست: الْحَمْدُلِلّهِ الْمُتَجَلِّى لِخَلْقِه بِخَلْقِهِ، وَ الظّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ 🔻ابن ابی الحدید در ذیل عبارت فوق می گوید: و از آنجا که دلایل اثبات صانع به آشکاری آفتاب، روشن است، او علیه السلام خداوند را به این که آشکار گردید و برای خلقش تجلی کرد ستود، و این که آنان را با خلقت شان و ایجادشان بر خویشتن دلالت کرد. سپس به این سخن خویش آن را تأکید کرد: «والظاهر لقلوبهم بحجة» و نگفت: لعیونهم، زیرا خداوند نامریی است، و لیک به آن حجت های دلالت گر بر خویش، که بر ودیعه نهاد بر قلب ها آشکار است. 🔻و در پاسخ به گروه دوم مجدد شیخ صدوق می گوید: «و أما إذا استر الإمام للخوف علی نفسه بأمر الله عزوجل و کان له سبب معروف متصل به و کانت الحجة قائمة إذا کانت عینه موجوده فی عالم و بابه و سببه معروفان و إنما عدم إفتاؤه و أمره و نهیه ظاهرا و لیس فی ذلک بطلان للحجة(📚کمال الدین ج 1 ص 179 و 180) اگر امام برای خوف از جان خود به امر خدای تعالی پنهان گردد و سبب معروف و متصلی داشته باشد، حجت خدا قائم خواهد بود زیرا شخص او در عالم موجود است و نایب و وسیله معروفی هم دارد، فقط فتوا و امر و نهیش ظاهر نیست و این موجب بطلان الهی نیست....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولادت پنهانی 🔻امام سجاد (علیه السلام)فرمود: «القائمُ منا تَخفی ولادتُه علی الناسِ حتی یَقولُ لمْ یُولد بعدُ» قائم ما ولادتش بر مردم مخفی است تا اینکه مردم می گویند: هنوز متولد نشده است. 🔻امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ تَعْمَى وِلاَدَتُهُ عَلَى اَلنَّاسِ، لِئَلاَّ يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ» ولادت صاحب الأمر بر مردم پوشیده است تا در زمان ظهور، در گروه بیعت کسی نباشد(📚اثبات الهداة ج 3 ص 486 روایت 20) ✍️در روایت فوق اگرچه لفظ «تعمی» معنای لفظ «تخفی» را دربر دارد، اما آمدن آن به جای «تخفی» رساننده ی مطلبی است که از «تخفی» چنین مطلبی فهمیده نمی شود و آن نکته از لفظ «تعمی» آن است که ولادت حضرت برای خواص پنهان نبوده‌ و شاهد این مطلب کلمه «الناس» است که اغلب در حدیث برای مخالفین و عامه استفاده می شود(📚ظهور نور ص 53). و همچنین «تعمی» از «عَمِیَ یَعْمی» به معنای کور شدن و بسته شدن چشم است، بنابراین استعمال لفظ «تعمی» نشان می دهد که نقص از ناحیه ی بیننده است نه از ناحیه شخصی که باید دیده شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mahdavi Mags 1401-11-06.exe
26.24M
بسم الله الرحمن الرحیم به مناسبت ایام پربرکت و میمون ماه رجب و نیز در آستانه دهه مبارک فجر تقدیم می شود: ⏺ نرم افزار مجلات مرکز تخصصی مهدویت و پژوهشکده مهدویت و موعودگرایی نسخه بهمن ماه 1401 ⬅️ شامل افزون بر 950 مقاله مهدوی از: 🔸مجله علمی پژوهشی انتظار موعود (75 شماره) 🔸مجله علمی ترویجی پژوهشنامه موعود (4 شماره) 🔸مجله علمی تخصصی مطالعات مهدوی (54 شماره) کافی است فایل را اجرا کنید و محلی را تعیین کنید تا فایلهای مجله در آنجا ریخته شود. پس از آن با اجرای فایل MahdaviMags.exe برنامه اجرا می شود. لازم به ذکر است نرم افزار حاوی فایلهای پی دی اف مقالات هم موجود است که به دلیل حجم بالا لازم است عزیزان برای دریافت آن به مرکز تخصصی مهدویت مراجعه فرمایند. اللهم صل علی محمد و آل محمد 💐
کتاب شناسی مهدوی | اثبات الرجعه فضل بن شاذان 🔻جایگاه فضل بن شاذان: فضل بن شاذان به قدری شخصیت مهمی است که امام حسن عسکری فرمود: «أَغْبِطُ أَهْلَ خُرَاسَانَ لِمَکَانِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ کَوْنِهِ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ»(📚رجال کشی ص 542) من به سبب موقعیت فضل بن شاذان و حضورش در میان اهل خراسان، به آنها غبطه می خورم. وفات ایشان در اوایل ۲۶۰(۹۵ ساله) بوده است، زیرا جمعی از اهالی خراسان نزد حضرت در سامرا رفتند و حضرت فرمود: «رحم الله الفضل» و اهالی خراسان گفتند حال فضل خوب بود و حضرت فرمود: «رحم الله الفضل» و چند روز بعد این ملاقات، امام حسن عسکری علیه السلام شهید شدند، بنابراین تاریخ وفاتش ربیع الاول 260 هجری قمری است. نجاشی می گوید: «جلالت قدر او مشهور تر از آن است که ما آن را وصف کنیم» (📚رجال نجاشی ص 307) علامه حلی می گوید: «او رئیس طائفه ی امامیه است و بزرگوار تر از آن است که کسی بر ایشان خرده بگیرد» (📚رجال ص ۱۳۳) علامه مامقانی می گوید: «همه رجالیون او را توثیق نموده و از جلالت قدر او سخن گفته اند» (📚تنقیح المقال ج ۲ ص ۹). فضل بن شاذان شخصیت کم نظیری بوده که مورد عنایت خاص امام عسکری بوده و چهار امام را درک نموده است و از چهار امام بدون واسطه حدیث شنیده و حدیث نقل کرده و از این حیث رتبه ی دوم را بعد جابر بن عبدالله را دارد که جابر هفت معصوم را درک کرده است. 🔻کتاب اثبات الرجعه: فضل بن شاذان ۱۸۰ جلد کتاب نوشته است و ۶ جلد آن درباره ی امام زمان است که مهم ترین آن «إثبات الرجعه»(قرن سوم) است و این کتاب تا قرن دهم موجود بوده(یعنی تا زمان علامه ی مجلسی) و خوشبختانه مهم ترین نسخه ی آن در شهر اصفهان بوده و شوربختانه کسی که این نسخه را داشته به علامه ی مجلسی نداده تا در بحار ذکر شود و برای همیشه مورد استفاده قرار بگیرد. اما کسی که این نسخه را در اختیار داشته، چهل حدیث از آن انتخاب کرده و بنام «کفایة المهتدی» چاپ کرده است(۲۳ روایت دیگر هم افزوده و جمعا ۶۳ حدیث شده است). ۲۰ حدیث نیز اثبات الهداه شیخ حر عاملی از کتاب اثبات الرجعه آورده است. هرچند برخی معتقدند این کتاب بدست ما نرسیده از این بابت که این کتاب مدت زیادی مفقود بوده و سپس توسط علمایی مثل علامه ی حلی پیدا شده! از میان این ۱۸۰ کتاب فضل بن شاذان، کتاب «الایضاح» بطور کامل به دست ما رسیده و کسی که می خواهد با اهل تسنن مناظره کند باید این کتاب را بخواند. 🔻جعل غیبت: برخی بر شیعه چنین اشکال می کنند: شما می گویید: زمین از حجت الهی خالی نمی ماند، در حالی که با شهادت امام حسن عسکری عملاً زمین از حجت الهی خالی ماند و لذا مقوله ی غیبت موضوعی بود که توسط شما جعل شد تا سراغ حجت بعدی بروید. در پاسخ می گوییم: غیبت جعل علمای شیعه بعد از تولد امام زمان نبوده و در آثار شیعه قبل از تولد امام زمان و به نقل از ائمه روایاتی درباره ی غیبت و در کتاب إثبات الرجعه ثبت شده است، مانند این روایت: «.. یغیب غیبة طویلة ثم یظهر فیملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما». 🔻مادر بزرگوار امام زمان: در اینکه مادر امام زمان اهل روم بوده یا اهل سودان و سیاه پوست بوده اند اختلاف نظر است و ادله ی کسانی که معتقدند ایشان اهل روم بوده اند استناد به روایت فضل بن شاذان و کتاب کمال الدین شیخ صدوق است و مخالفان به روایات کافی و الغیبه ی نعمانی استناد جسته اند که طبق این منابع ایشان سیاه پوست بوده اند و از ابتدا در خانه ی جناب حکیمه زندگی کرده اند. استاد جواد جعفری طی یک مقاله ای که دارند معتقدند ایشان اهل روم بوده اند و همینطور استاد آیت الله نجم الدین طبسی از کسانی هستند که به نقل کمال الدین اعتماد کرده اند.
🔻 فضل بن شاذان و محمد بن علی الکوفی: برخی از روایات بیان‌گر رفتار بسیار خشونت‌آمیز امام زمان در هنگام ظهور است. بیشتر این روایات به فردی بنان محمد بن علی الکوفی بازمی گردد که معاصر با فضل بن شاذان بوده که فضل بن شاذان درباره ی او می گوید: «رجل کذاب» مردی بسیار کذاب است و در جای دیگر می گوید: «کدت أقنت علیه» نزدیک بود در قنوت نماز لعن و نفرینش کنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غیبت و حیرت 🔻عده ای با استناد به برخی از روایات بر این باور اند که عصر غیبت، عصر سراسر حیرت و سرگردانی ایست: «التاسع من ولدک یا حسین هو القائم بالحق... ولکن بعد غیبة و حیرة...». 🔻اما حقیقت آن است که برای مومن که معرفت به امام زمان خود پیدا کرده این حیرت در عصر غیبت معنا ندارد و اگر روایتی از حیرت مومنین وارد شده مربوط به بدو ورود به غیبت و حیران عند فقده بوده و نه در طول غیبت، آن‌چنان که در روایت از رسول الله آمده است: «فکم من مؤمن و مؤمنة متأسف متلهف حیران عند فقده» پس چه بسیارند از مردان و زنان باایمانی که هنگام فقدان او با غم و افسوس و سرگردانی به سر برند(📚کفافة الأثر ص 242) و این دوره خیلی طول نکشید و با درایت و زحمات طاقت فرسای عثمان بن سعید فروکش کرد. 🔻بنابراین حیرت و سرگردانی برای افرادی ایست که نسبت به امام زمان خود معرفت نداشته و جاهل اند، چنانچه از امام حسن عسکری علیه السلام روایت ‌شده است: «لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ» برای آن حضرت غیبتی است که در آن جاهلان متحیر می شوند. در کتاب غیبت شیخ طوسی نقل است که وقتی امام حسن عسکری علیه السلام به شهادت رسیدند عده ای به این سمت رفتند که امام حسن عسکری وصی ندارد پس در یازده امام توقف کردند و به همین منظور نامه ای به امام زمان می نویسند و ایشان می فرماید: «يَا هَؤُلاَءِ مَا لَكُمْ فِي اَلرَّيْبِ تَتَرَدَّدُونَ وَ فِي اَلْحَيْرَةِ تَنْعَكِسُونَ»  آقایان! چه شده است در تردید به سر می برید و در حیرت خود سرگردانید؟ اینکه امام زمان از این افراد تعجب و سوال می کند از چه بابت است؟ که خود حضرت توضیح می دهد که مگر آثار و احادیث و اخبار به شما نرسیده: «وَ مَا عَلِمْتُمْ مَا جَاءَتْ بِهِ اَلْآثَارُ مِمَّا يَكُونُ وَ يُحَدَّثُ فِي أَئِمَّتِكُمْ عَنِ اَلْمَاضِينَ وَ اَلْبَاقِينَ مِنْهُمْ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ». پس کسی که معرفت داشته باشد و اخبار و احادیث را بداند حیرت برای او جای تعجب دارد و علما نیز با همین رویکرد کتاب های حدیثی را نگاشته تا از جهل و حیرت مردم را برهانند که نمونه هایی از آنها را ذکر می کنیم: - پدر شیخ صدوق در مقدمه کتاب الامامة و التبصرة من الحیرة در مورد انگیزه ی نگارش کتاب می نویسد: دیدم بسیاری از افرادی که عقیده صحیحی دارند، در اثر غیبت و طولانی شدن مدت، احساس تنهایی و بی کس می کنند، بنابراین روایاتی را جمع کردم که سرگردانی آنها را برطرف کند و همدم آنها در طول غیبت تنهایی شان باشد(📚الإمامة و التبصرة من الحیرة ص 9) - مرحوم نعمانی می گوید: به جان خودم سوگند هر کس که به وادی گمراهی و سرگردانی رفته و گرفتار فتنه و انحراف و انتقال از حق به باطل شده و طرفدار مذاهب و فرقه های بیهوده شده است، فقط به خاطر کمی دانش و ندانستن روایت و عدم فهم و درک دین است(الغیبه ی نعمانی/ص 27) - شیخ صدوق نیز ضمن تصدیق وجود این حیرت، بر این نکته تأکید دارد که عدم مراجعه به سخنان الهی ائمّه اطهار (علیهم السلام) موجب این حیرت شده است. ایشان هر شیعه حیران وسرگردانی راکه می دید، با ذکر روایات غیبت - که توسط پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) وائمه اطهار (علیهم السلام) بیان شده بود – معالجه می کرد. این امر به خوبی نشان دهنده عدم توجّه شیعیان حیران به میراث روایی تشیع بوده است(📚کمال الدین جلد 1 ص 4 و 6) و بخاطر همین شیخ صدوق کتاب کمال الدین را به نگارش درآورد همچنان که خود ایشان در مقدمه ی کتاب می گوید: انگیزه من در تألیف این کتاب آن بود که چون آرزویم در زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام برآورده شد، به نیشابور برگشتم و در آنجا اقامت گزیدم. دیدم بیشتر شیعیانی که نزد من آمد و شد می کردند، در امر غیبت حیران اند و درباره امام قائم شبهه دارند و از راه راست منحرف گشته و به رأی و قیاس روی آورده اند(📚کمال الدین ص 2)
20.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پروتستان های مسیحی بنیادگرا این گروه که امروزه ۶۰ میلیون جمعیت در آمریکا دارد و نفوذ بالای سیاسی دارد، از دیدگاه های آخرالزمانی ضد مهدویت برخوردار است. آنها بر این باور اند که مهدی مسلمانان دجال آخرالزمان و ضد مسیح است و روزی با بمب اتمی که ایران و روسیه ساخته است به جهان حمله خواهد کرد و بنابراین باید قبل از آن به منطقه و ایران حمله کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إن الإسلام بدأ غریبا و سیعود غریبا، فطوبی للغرباء رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «إن الإسلام بدأ غریبا و سیعود غریبا، فطوبی للغرباء» 🔻سید رضی گوید: این سخن از استعاره های زیبا و مجاز های شگفت انگیز و بدیع است. پیامبر خدا اسلام را در آغاز ظهور به شخص غریبی که یار و یاوری ندارد و شهر و دیارش دور است تشبیه فرمود، زیرا اسلام در ابتدای پیدایش خود این چنین بود و بعدا پایه های آن استوار و استخوان بندی اش محکم شد و یاران فراوانی یافت و استقرار پیدا نمود. "سیعود غریبا" یعنی اسلام در اینکه عمل کنندگان به احکام و برپادارندگان مقرراتش کم خواهند شد به حال اول خود بازمی گردد نه اینکه - العیاذ بالله - نشانه هایش محو شود و آیاتش کهنه گردد(📚المجازات النبویة ص ۳۲ و ۳۳) 🔻ابن ابی الحدید در ذیل خطبه ۱۸۲ گوید: "هو مغترب إذا اغترب الإسلام" می گوید این شخص خود را پنهان می کند و آن هنگام که اسلام غریب شود، آن را حمل می کند، و اغتراب اسلام آن است که فسق و فجور بر صلاح و عدل غلبه کند؛ گفت علیه السلام: اسلام با غربت آغاز شد و به زودی به غربت بازمی گردد. "إذا اغتربت الإسلام" یعنی هنگامی که اسلام غریبی مقهور گردد و سینه بر زمین خوابانده عسیب خویش را به زمین می چسباند و برخاستنی ندارد. "بقیة من بقایا حججه، خلیفة من خلائف انبیائه" یعنی اسلام برمی گردد، یعنی از بقایای حجت های اسلام و خلیفه ای از خلیفه های پیامبران اسلام 🔻علامه مجلسی گوید: "إن الإسلام بدأ غریبا" یعنی در زمانی که کفر رواج داشته و تعداد اهل اسلام و نیز کسانی که آن را می‌پذیرفتند کم بوده، شروع شده و باز هم در زمان قائم علیه السلام، زمانی که اسلام و ایمان منقطع می‌شوند، به غربت خواهد افتاد، پس خوشا به حال آنها که در آن برهه یا در هر دو برهه پیرو حق اند. در نهایه در این باره آمده است: "اسلام غریب آغاز شده و به همان حال آغاز باز خواهد گشت؛ پس خوشا به حال آن ها که غریب اند" یعنی: اسلام در آغاز کارش، از جهت کمی مسلمانان، مانند غریب های تنها که خانواده اش پیش او نیستند بود، و باز هم غریب خواهد شد؛ یعنی در آخرالزمان، تعداد مسلمانان کم می شود و مانند غریب ها می‌شوند، پس خوشا به حال غریب ها! یعنی بهشت از آن مسلمانانی است که در اول اسلام و آخرالزمان هستند. آنها به این جهت ممتاز شده اند که بر اذیت کافران صبر می‌کنند و مسلمان باقی می‌مانند (📚بحار ج 25) 🔻طه محمد استاد دانشگاه الأزهر گوید: این حدیث را سیوطی در الفتح الکبیر آورده و می گوید: مسلم از ابن عمر آن را نقل کرده است. و صاحب کشف الخفا گوید: این حدیث مشهور یا متواتر است. 🔻دانشمند بزرگوار معاصر سید هبة الدین شهرستانی احتمال داده که ظهر غریبا یعنی اسلام ابتدا از فرط شگفتی عقل ها را حیران نمود. و منظور از سیعود غریبا هم این است که مجد و عظمت ریشه دار و حیرت انگیز خود را باز می‌یابد.