Bardashte Adabi Doaye Eftetah-2.mp3
1.95M
🎧افتتاح عاشقی
🔹قسمت دوم
#نورنما
#دعای_افتتاح
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
مفهوم غیبت(۱)
۱. مفهوم لغوی
۱. فراهیدی می نویسد: «الغیبة من الاغتیاب و الغیبة من الغیبویة»(کتاب العین ج ۴ ص ۴۵۴) غیبت با فتح غین به معنای پنهان و پوشیده بودن است و وقتی با کسره خوانده شود به معنای پشت سر کسی سخن گفتن است.
۲. ابن فارس معنای غیبت را پوشیدگی از از چشم می داند: «الغین و الیاء و الباء أصل صحیح یدل علی تستر الشیء عن العیون»(معجم مقیاس اللغة ج ۸ ص ۱۸۳) غین و یاء و باء(غیبت) یک ریشه دارد و صحیح است(معتل نیست) که دلالت می کند بر پنهان بودن چیزی از چشم.
۳. ازهری گوید: «و الغیب ما غاب عن العیون و إن کان محصلا فی القلوب»(تهذیب اللغة ج ۸ ص ۱۸۳) غیبت به چیزی می گویند که از چشم پنهان است، اگر چه در قلب ها حاصل است
پس آنچه از اهل لغت فهمیده می شود این است که در لغت هر آنچه از چشم پوشیده باشد غیب نامیده می شود هر چند در دل حاضر باشد.
۲. در اصطلاح(غیبت امام مهدی علیه السلام):
- مفهوم افراط گرایانه ۱:
شیخ احمد احساسی معتقد است: «هورقلیا فی الأقلین الثامن... و الحجة فی غیبة تحت هورقلیا فی تلک الدنیا... و أما إذا أراد أن یدخل فی هذه الأقالیم السبعة لبس صورة من صور أهل هذه الأقالیم و لا يعرفه أحد... فاعلم أن الدنیا هذه قد خاف فیها من الأعداء فلما فر من هذه المسماة بالدنیا إنتقل إلی الأولی»(الرسالة الشرتیة، جوامع الکلم ج ۸ ص ۴۲۱ و ۴۲۲) هورقلیا در اقلیم هشتم است... و حضرت حجت در دوران غیبت، در عالم هورقلیا در آن دنیا است و... و اما هر گاه بخواهد به اقالیم سبعه وارد شود، صورتی از صورت های اهل این اقالیم را می پوشد و کسی او را نمی شناسند... بدان این دنیا[حضرت حجت] در آن از دشمنان بیمناک شد و هنگامی که از اینجا که «دنيا» نامیده شده فرار کرد به «اولی» منتقل شد.
این سخن و اعتقاد شیخ احمد احسائی از عجز وی نسبت به این سوال نشأت می گیرد که از او پرسیدند: چگونه حضرت حجت صد ها سال زنده مانده است و در طی این سال ها تغییری نکرده است؟ و او در پاسخ می گوید: حضرت حجت در کره ی خاکی زندگی نمی کند و ایشان در عالم عنصر حضور ندارند، حال آنکه تغییر خاصیت عالم عنصر و موجودات عنصری(ماده) است. بر همین اساس شیخ احمد احسایی معتقد است حضرت در عالم دیگری بنام «هورقلیا» یعنی عالم مثال حضور دارد که شیخ احمد احسائی با این سخن اعتقاد به مرگ حضرت پیدا کرده است. در ادامه از شیخ احمد احسائی می پرسند: پس آیا زمین بدون حجت الهی رها شده است؟ اینجا است که وی اعتقاد جدیدی بنام «رکن رابع» می آفریند، به این معنا که رکن رابع نماینده ی زمینی امام زمانی است که اکنون در کره ی خاکی حضور ندارد و این رکن رابع بعنوان اصول مذهب این جریان پذیرفته می شود. بعد آنکه شیخ احمد احسائی از دنیا می رود، شاگرد وی بنام سید رشتی در میان شاگردان خویش مدعی می شود که رکن رابع اکنون در میان شما است که با این سخن سید علی محمد باب که فرد زیبارویی بوده مدعی رکن رابع می شود و آغازگر بابیت شد.
توضیح آنکه فلاسفه می گویند: موجودات و عوالم سه گونه هستند:
۱. عالم ماده: عالم ماده دارای دو ویژگی است: اول آنکه دارای شکل و رنگ است و دوم آنکه ماده دارد و بنابراین چون ماده دارد باعث می شود که شکل و رنگ آن تغییر کند
۲. عالم مثال: عالم مثال ویژگی دوم عالم ماده را ندارد، اما شکل و رنگ دارد و بنابراین موجودات مثالی مانند موجودات مادی هستند با این تفاوت که هرگز تغییر نمی کنند
۳. عالم عقل: عالم عقل هیچ یک از ویژگی های عالم ماده را ندارد و موجوداتی که هیچ رنگ و شکل و ماده ای نداشته باشند موجودات عقلانی هستد
موجودات عقلانی و مثالی می توانند برای خود بدن مثالی بسازند که به آن «تمثل یافتن» می گویند.
این اعتقاد خلاف روایات است:
۱. راوی از امام صادق علیه السلام می پرسد: «تکون الأرض لیس فیها إمام؟» زمین بدون آنکه امام در آن باشد باقی می ماند. امام صادق در جواب فرمود: «قال: لا» نه(کافی ج ۱ ص ۱۷۸)
۲. امام باقر علیه السلام فرمود: «لو أن الإمام رفع من الأرض ساعة لماجت بأهلها کما یموج البحر بأهله» اگر امام لحضه ای از زمین برداشته شود، زمین نسبت به ساکنانش، همانند دریا ناآرام می گردد(کافی ج ۱ ص ۱۷۹)
- مفهوم افراط گرایانه ۲:
تصور اهل سنت چنین است: شیعه بر این باور است که امام در دنیا است اما به دور از جامعه و در سرداب بصورت انفرادی زندگی می کند. حال آنکه هیچ یک از شیعیان چنین اعتقادی را ندارد و این سخن خلاف روایات شیعه است:
۱. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «مَاشِيَةٌ فِي طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِي دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِي شَرْقِ هَذِهِ اَلْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ اَلْكَلاَمَ وَ تُسَلِّمَ عَلَى اَلْجَمَاعَةِ تَرَى وَ لاَ تُرَى إِلَى اَلْوَقْتِ وَ اَلْوَعْدِ» به خانهها و كاخهايش داخل مىشود،در شرق و غرب زمين در گردش است،گفتهها را مىشنود و بر جماعت سلام مىكند؛او مىبيند امّا ديده نمىشود تا زمان و وعدهاش فرا رسد(الغیبه نعمانی ج ۱ ص ۱۴۲)
۲. امام صادق علیه السلام می فرماید: «إن فی القائم سنة من یوسف... فما تنکر هذه الأمة أن یکون الله عزوجل یفعل بحجته ما فعل بیوسف أن یکون یسیر فیما بینهم و یمشی فی أسواقهم و یطأ بسطهم و هم لا يعرفونه حتی یأذن الله عزوجل له أن یعرفهم نفسه کما أذن لیوسف حین قال لهم: «قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ - قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَٰذَا أَخِي»
ضمن آنکه سردآب(سرد + آب) به جایی می گفته اند که آب در آن سرد باقی می مانده و از آن جهت که خنک بوده جای مناسبی برای عبادت محسوب می شده است و قداست سرداب به همین علت است که سه امام معصوم در آن عبادت کرده اند، زیرا اگر خانه ای می خواهد تقدس پیدا کند، نیاز دارد که در آن یاد خدا بُرده شود: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا» و این اذن و اجازه از سوی خداوند داده شده، یعنی هر کجا به ذات خودش مقدس نیست و برای اینکه تقدس پیدا کند نیاز به اجازه خدای سبحان دارد و این همان معنای "اذن" است.
- معنای تفریط جویانه(۱):
این اعتقاد ملاقات گرایان است. سید حسن ابطحی دو جلد کتاب بنام ملاقات با امام زمان دارد و در این کتاب می گوید: همه امام زمان را دیده اند و فقط چند نفری که انکار کرده اند ندیده اند.
این عقیده نیز با روایات منافات دارد:
۱. رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید: «یا علی و اعلم أن أعحب الناس إیمانا و أعظمهم یقینا قوم یکون و فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی، و حجب عنهم الحجة، فآمنوا بسواد علی بیاض» ای علی بدان که شگفت انگیز ترین مردم از جهت ایمان و عظیم ترین آنها از روی یقین، مردمی هستند که در آخرالزمان خواهند بود پیامبر را ندیده اند و از امام نیز محجوبند، اما به سوادی که بر بیاضی رقم خورده است ایمان دارند(کمال الدین ج ۱ ب ۲۵ ص ۵۳۸)
۲. امام موسی کاظم علیه السلام می فرماید: «إنه لابد لصاحب هذا الأمر من غیبة حتی یرجع عن هذا الأمر من کان یقول به، إنما هی محنة من الله عزوجل امتحان بها خلقه» به ناچار صاحب الأمر غیبتی دارد تا به غایتی که معتقدان به این امر از آن بازگرداند، این محنتی است که خدای تعالی خلقش را به واسطه ی آن بیازماید(کمال الدین ج ۲ ب ۳۴ ح ۱ ص ۴۲)
- معنی تفریط جویانه(۲)
و در نظر و اعتقاد دیگری، بسیاری از شیعیان امام زمان را دیده اند و اندکی از آنها که به صفت عدالت متصف نیستند از این فیض عظیم محروم مانده اند.
این نظریه از بیان شیخ طوسی نیز متبادر می شود که وی می گوید:
ما یقین نداریم که امام علیه السلام از همه ی دوستدارانش مخفی شده است؛ بلکه ممکن است برای بیشتر آنها ظاهر شده باشد و هر انسانی فقط به وضع و حال خودش آگاه است(و از حال دیگران بیخبر) بنابراین، اگر امام علیه السلام برای کسی ظاهر نشود، آن شخص بی شک خواهد دانست که علت این امر به عمل او برمی گردد(الغیبه ص 99)
و علامه مجلسی در پاسخ به شیخ طوسی گفته است:
این بیان مستلزم آن است که در زمان غیبت(غیر از معدودی از افراد ناشناخته که با حضرت در ارتباط هستند) هیچ کس از فرقه ی حقه ناجیه(شیعه اثنی عشری) متصف به صفت عدالت نیست، زیرا گناهی که مانع ظهور امام شده یا کبیره است یا صغیره که به انجام دادن آن اصرار شده است و در هر دو صورت با عدالت منافات دارد. با این وجود، چگونه می توان به عدالت راویان و ائمه جماعات حکم کرد و شهادت آنان را پذیرفت، در حالی که در هر عصری از اعصار، جماعتی از اخیار وجود داشته و دارند که لحضه ای در اقرار به امامت و اطاعت از امام توقف نکرده اند(بحار ج 51 ص 214)
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
3.mp3
19.35M
#نورنما
#مناجات
🎙️#شبستان_نورنما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مواریث انبیاء | پرچم امام زمان(۳)
✍️ در روایتی از کتاب کمال الدین امام زمان دو پرچم دارند: «له رایتان» و در نقل دیگر از الفتن ایشان نُه پرچم دارند: «یخرج رجل من أهل بیتی تسع رایات، یعنی بمکة». روایت نخست ضعیف و روایت ثانی منبع معتبری ندارد، با این حال تعدد پرچم ها بر ایشان اشکالی نیست و پرچم و رایت اصلی عقاب در جای خود باقی ایست که دلالت بر امامت دارد.
🔻نوبختی می نویسد: «یک فرقه قائل به امامت محمد ابن حنفیه شدند، زیرا او پرچمدار پدرش در جنگ جمل بود»(فرق الشیعه ص ۲۵)
سخن نوبختی گواه بر این است که فرقه ی کیسانیه پرچم را دلیل بر امامت می دانستند و آن را در مورد محمد ابن حنفیه بکار بُرده اند.
ابن ابی الحدید به نقل ابومخنف که از مورخان است می نویسد: «در جنگ جمل... رایت سیاه رسول الله را - که به عقاب معروف بود - به پسرش محمد سِپرد، و به حسن و حسین علیهما السلام گفت: همان رایت را به برادرتان سپردم و شما را تنها به سبب نسبتان با رسول الله صلی الله علیه و سلم وا گذاشتم» (شرح ابن ابی الحدید ج ۹ ص ۱۱۴)
و ما می گوییم: ممکن است سخن ابومخنف متأثر از گفته ی فرقه ی کیسانیه باشد و یا آنکه پرچم عقاب نباشد و آن را به اشتباه پرچم عقاب دانسته باشند. در هر حال پرچم اعجاز آمیز عقاب در دو جنگ منتشر شد: یکی در جنگ بدر بود که رسول الله خود آن را به اهتزار درآورد: «نشرها رسول الله یوم بدر» و دیگری جنگ جمل بود که روایت نشر آن را به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت داده است: «نشرها امیرالمؤمنین» و ارتباطی به محمد ابن حنفیه نداشته است.
🔻و در مورد محمد ابن حنفیه طبق روایات ایشان سه جا متعرض به جایگاه امامت امام سجاد علیه السلام می شوند و آن را از آنِ خود می داند: در یک جا امام سجاد، محمد ابن حنفیه را به قبرستان می برد و کسی که تازه مُرده بود را به زبان می آورد و سپس محمد ابن حنفیه استغفار می کند. در نقل دیگر محمد ابن حنفیه مدعی مالکیت اموالی را شد که از جانب خراسان ارسال شده بود و در آنجا محمد ابن حنفیه به شهادت سنگ ساکت شد و درخواست بخشش نمود. و در نقل دیگر او مدعی می شود که وصیتی در مورد امامت امام سجاد صادر نشده و حضرت با انکار سخن محمد ابن حنفیه، حجرالاسود را به سخن در می آورد. و هر سه این روایت در کتاب مدینة المعاجز آمده است. و البته برخی مثل مقدس اردبیلی و علامه مجلسی بر این باور اند که ادعای امامت محمد ابن حنفیه و سپس استغفار او به دلیل هدایت کسانی بود که ایشان را امام می دانسته اند.
🔻در هر حال روشن است که جایگاه امامت از ایشان سَلب شده و طبق روایتی در کتاب الإمامة و التبصره ایشان تنها مهدی بودند(و نه امام) تا اینکه بخواهد صاحب این رایت هم باشد.
#پرچم_امام_زمان
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
گنهکارم پریشانم پشیمانم.mp3
3.78M
🎧 مناجات
گنـه کارم گنـه کارم
پریشانم پشیمانم
#نورنما
#امام_زمان
#ماه_رمضان
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
#نورنما
#امام_زمان
#ماه_رمضان
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
ارتباط عاطفی با امام زمان علیه السلام(۳)
✍️ گفته اند: جایگاه محبت آدمی قلب اوست، از این رو هر آنچه محبوب انسان گردد حب آن در قلب انسان می روید. "حب" را از "حب" و "حبه" دانسته اند و آن دانه ای است که در قلب آدمی می روید و رشد می کند. و چون شکوفا گردد و به حد بلوغ رسد آن را "عشق" خوانده اند.
🔻گفته اند: محبت بالاتر و ولاتر از شوق است، زیرا شوق زاده ی محبت است، انسان تا محبوبی پیدا نکند شوق نیز در او پدید نمی آید.
🔻 گفته اند: قلب جایگاه خوبی هاست و با آن آرام می گیرد و چون با بدی ها درآمیزد آشفته شود:
گوش کن استفتِ قلبَک از رسول
گرچه مفتی برون گوید فضول
🔻گفته اند: محبت، و آن مقامی است جلیل. محبت آن است که کل خویش را بدان که دوست داری بخشی، و چیزی از آن، تو را نماند. و این همان ایثار و عرضه ی جان خویش به محبوب است. زیرا اگر بخشی را دهد و بخش را برای خود واگذارد "سخاوت" است. و اگر اکثر را بخشد و چیزی اندک از اکثر برای خود باقی بگذارد صاحب "جود" است. و آنکه سختی را تحمل کند و محبوب را بر خواسته و جان خویش مقدم دارد صاحب "ایثار" است. برخی ایثار را همان "تقدم" خوانده اند.
🔻گفته اند: عشق و محبت دو سویه است و آن از مقامی ایست که تنها خاص عبد و بنده نیست و در خداوند نسبت به مخلوقش وجود دارد.
و در مصداق حضرت حجت آنچه که گفتیم، نِمودش بیشتر است و فراتر از دوست داشتنی های عادی ایست. عشق و محبت به امام به درآمیختگی وجود آدمی ایست و از این رو قلب آدمی مجذوب و خواهان او می گردد: «خَلَقَنَا مِنْ عِلِّيِّينَ وَ خَلَقَ أَرْوَاحَنَا مِنْ فَوْقِ ذَلِكَ وَ خَلَقَ أَرْوَاحَ شِيعَتِنَا مِنْ عِلِّيِّينَ وَ خَلَقَ أَجْسَادَهُمْ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَمِنْ أَجَلِ تِلْكَ الْقَرَابَةِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ قُلُوبُهُمْ تَحِنُّ إِلَيْنَا».
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
@noornama
مناجاتخوانی - محمود کریمی.mp3
12.85M
🎧 مناجات
عبدِ گنهکارت دلش بیقراره...
#نورنما
#امام_زمان
#ماه_رمضان
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
امام مهدی علیه السلام در قران(۱)
«وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»
- واو: عطف
- لقد: قد بر سر ماضی بیاید افاده ی تحقیق(حتمیت و قطعیت) می کند و اگر بر سر مضارع بیاید افاده ی تقلیل(گاهی) می کند و در اینجا بر سر ماضی آمده است و قطعی بودن را تأکید می کند. لام نیز در اینجا قسم است و خدا نسبت به مطلبی قسم می خورد که مهم باشد.
- کتبنا: در کتب لغت آمده است: وقتی بخواهند از امر مسلم و قطعی خبر بدهند از «کتبنا» استفاده می کنند و بار معنایی کتبنا بالاتر از وجوب است. توضیح آنکه برای وضع موضوعی ابتدا میبایست طرح و لایحه ای دریافت شود و دوم درباره ی آن گفت و گو می شود و سوم وقتی تصویب شد بخشنامه و نوشته می شود و وقتی نوشته شد یعنی تمام شد و باید به دنبال اجرایی کردن آن باشیم.
- الزبور: زبور یعنی کتاب. ال آن اگر جنس باشد یعنی همه ی کتاب های آسمانی: «ما در همه ی کتاب های آسمانی بطور قطعی این را ثبت کردیم» و اگر ال را عهد گرفتید به معنای کتاب خاص(کتاب حضرت داوود) است: «ما در کتاب حضرت داوود قطعی ساختیم».
- الذکر: ذکر در قران به معانی مختلفی آمده و یکی از معانی آن لوح محفوظ است: «ما در همه ی کتاب های آسمانی این امر را مقدر کردیم، پس آنکه در لوح محفوظ(در عالم غیب و شهود) این امر را مسلم و قطعی کردیم».
- پیش گویی: مطلبی که اهمیت دارد از هزاران سال قبل پیشگویی می کنند، پس خود این پیشگویی حاکی از اهمیت و تأکید است.
- أَنَّ: تأکید
- الأرض: در ال دو احتمال وجود دارد:
۱. ال عهد: اگر ال عهد باشد به معنای یک سرزمین خاصی مثل سرزمین فلسطین است: «یک روزی سرزمین فلسطین به دست بندگان صالح خدا فتح می شود» و یا مثل ارض فردوس(بهشت) است که بیانگر این مطلب است که بهشت برای صالحان است و این معنا شش بار در قران برای بهشت آمده است: «الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» و در این صورت ارتباطی به مهدویت ندارد.
۲. ال جنس: اگر ال جنس باشد و به معنای تمام عالم باشد مربوط به آینده بشریت و مهدویت می شود و بنابر اصالة الاطلاق همین معنای ثانی مراد است زیرا اصل بر این است که مقصود از الأرض تمام این زمین باشد، همچنانکه در اغلب مواردی که قرآن از «ارض» سخن گفته است مقصود زمین این جهان بوده است(در قران ۴۴۰ بار از واژه ی ارض استفاده شده است).
- تبیین آیه: وقتی در آیه تدبر می کنیم برای ما سوال ایجاد می شود که مقصود کدام معنا است؟ اینجا است که نیاز به تبیین معصوم دارد و وقتی به روایات پیامبر و ائمه مراجعه می کنیم درمی یابیم که مقصود معنای ثانی(ال جنس) است: «هم أصحاب المهدی فی آخرالزمان»(تفسیر الآیات الظاهره ص ۳۲۶) و اینجا است که مصداق آن مشخص می شود.
- عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ: برای تحقق مفاد این آیه نیاز به عبادی الصالحون است.
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
امام مهدی علیه السلام در قران(۲)
«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ» (حدید ۱۶)
- أَلَمْ يَأْنِ: آیا وقتش نرسیده
- لِلَّذِينَ آمَنُوا: برای ایمان آوردن
- أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ: دل های آنها نرم بشود. دل های شما سخت شده و وقت آن نرسیده که دل های شما نرم بشود؟ پس این آیه از ما می خواهد که أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لذکر الله باشیم.
- لِذِكْرِ اللَّهِ: برای خدا
- و: واو عطف به «تخشع» است: «وقتش نرسیده برای کسانی که ایمان آورده اند که مثل اهل کتاب نباشند؟»
- فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ: زمان (انتظار) بر آنان به درازا کشید
- فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ: سنگ دل شدند
- وَکَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ: بسیاری از آنها از راه مستقیم خارج شدند.
- جامعه ی منتظر پیامبر: جامعه ی منتظر پیامبر که از اهل کتاب بودند از مسیر درست جدا شدند و این آیه می فرماید: آیا وقت آن نرسیده که مانند آنها نباشید. لذا در روایت آمده که کسانی مقابل حضرت قرار می گیرند که انتظار می رفت از یاران ایشان باشند: «إذا خرج القائم خرج من هذا الأمر من کان یری أنه من أهله، و دخل فیه شبه عبدة الشمس و القمر» زمانی که قائم قیام می فرماید، برخی از افرادی که گمان می کردند که اهل این امر(یعنی اهل ولایت اهل بیت) هستند از آن خارج می شوند، ولی افرادی نظیر کسانی که خورشید و ماه را می پرستیدند، در امر ولایت وارد می شوند(غیبت نعمانی ب ۲۱ ح ۱) و در روایت دیگر آمده که وقتی امام زمان می آید مشکل ایشان از مشکل رسول الله بیشتر است چون رسول الله با کسانی رو به رو بود که بت می پرستیدند، اما امام زمان با کسانی رو به رو است که با قرآن مقابل ایشان قرار می گیرند: «إن قائمنا إذا قام استقبل من جهل الناس أشد مما استقبله رسول الله أتی الناس و هم یعبدون الحجارة و الصخور و العیدان و الخشب المنحونة و إن قائمنا إذا قام أتی الناس و کلهم یتأول علیه کتاب الله و یحتج علیه به. ثم قال: أما و الله لیدخلن علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر و القر» رسول خدا در زمانه ای به سوی مردم آمد که آنها سنگ و سخره و چوب های تراشیده شده و بت های چوبی را می پرستیدند. ولی هنگامی که قائم ما می آید، تمامی مردم کتاب خدا را علیه او استفاده و تأویل می کنند و بوسیله قرآن به مبارزه و مجادله با او می پردازند. سپس حضرت فرمودند: بدانید که به خدا قسم عدالت او همانند گرما و سرما به درون خانه هایشان نفوذ می کند(غیبت نعمانی ب ۱۷ ح ۱)
- زمینه سازی در مدینه: دو قبیله ی اوس و خزرج با توجه به اختلافاتی که در مدینه داشتند، دنبال نصب فرد واحدی برای اداره ی این منطقه شدند. اما تعدادی از اهالی آنها که مسلمان شدند، از پیامبر خواستند که فردی را بعنوان مبلغ ارسال کنند و ایشان مصعب بن عمیر را ارسال فرمودند و همین زمینه ی ایمان مردم این منطقه و پذیرش پیامبر شد(برخلاف اهل کتاب که مدعی زمینه سازی و مقابله ی با اوس و خزرج بودند)
- پاداش منتظران: امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَی دِینِهِ [وَ] لَمْ یقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیبَةِ امامهِ فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یوْمَ الْقِیامَة» هان! هر کدامشان بر دین خود ثابت بماند و برای طول غیبت امام، دلش دچار قساوت نشود، او در روز قیامت در درجه من با من است(بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹)
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
امام مهدی علیه السلام در قران(۳)
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»(نور ۵۵)
این آیه شباهت عجیبی با آیه ۱۰۵ سوره انبیاء دارد و گویا تفسیر و تبیین آن آیه است.
سوره انبیاء مکی است و نور مدنی است(سوره های قبل از هجرت «مکی» و بعد هجرت «مدنی» نامیده می شود). بنابراین بعد هجرت این آیه نازل می شود.
- وعد الله: این یک نوع تأکید است که آنچه را که خدا وعده دهد محال است انجام نشود: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ» و همینطور خلف وعده طبق عقل نقص است و نقص بر خدا راه ندارد. اگرچه این تنها یک وعده نیست، بلکه "مواعده" است، یعنی این وعده سمت دیگری نیز دارد.
- الذین آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ: ترجمه ی عبادی الصالحون است که عبادی الصالحون چنین افرادی اند و در رأس آنها معصومین علیهم السلام قرار دارند.
مقصود از «منکم» این است که همه اینگونه نیستند(مِن تبعیض است).
- لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ: چهار تا کلمه است:
۱. لام قسم
۲. یستخلف
۳. نون تأکید ثقیله
۴. هم
اول کلمه لام قسم است و آخر آن هم نون تأکید است و اینگونه مدام بر این مطلب تأکید می کند.
- لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ: تمکین دین، یعنی استقرار دین و باز یعنی «لیظهره علی الدین کله».
- مذهب پسندیده ی خدا: خدای متعال کدام دین و مذهب را پسندیده و آن را بعنوان دین مستقر قرار خواهد داد؟ پاسخ آن این است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا» مقصود از الاسلام، اسلامی است که در غدیر پیامبر فرمودند.
- وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ: وقتی خوف سراسر وجود اینها را می گیرد تبدیل به امنیت می شود. قبل از ظهور(خوفهم اشاره به گذشته دارد) چنین است که دشمن با فشار حداکثری به میدان می آید بطوری که خوف سراسر وجود مسلمانان را می گیرد و در نهایت تبدیل به امنیت مطلق(جانی و مالی و شغلی) می شود زیرا «أمنا» مطلق بوده و همه ی حوزه های امنیت را شامل می شود.
متعلق "خوف" واقع نشده است و اگر واقع بشود "حزن" نامیده می شود: «لا تحزن ما فاتکم» پس به آنچه که از دست داده اید(واقع شده) تأسف نخورید.
- يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا: عبادت کنند مرا و هیچ گونه شرکی نورزند، این ترجمه غلط است زیرا «یعبدوننی» قید دارد و می فرماید: عبادتی که هیچ گونه شرکی در آن نیست. علامه طباطبائی سه نکنه در اینجا می گوید و می فرماید: «وعد الله» غائب است، «لیستخلفنهم» غائب است، «لیمکنن» غائب است، اما اینجا می گوید: «یعبدوننی» و نفرمود: یعبدون الله».
شیئاً نکره است و نکره در سیاق نفی افاده ی عموم می کند، یعنی عبودیتی که هیچ گونه شرکی در آن نیست.
عبودیت فراتر از عبادت است؛ معنایش تعبد و تذلل است، گفتند: عبادت برای عوام مؤمنان است، و عبودیت برای خواص است و در زمان حکومت حضرت، اکثر از خواص اند!
- دنیا به سمت ما بازمی گردد: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا، عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا؛ وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ: "وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» دنيا پس از سركشى، به ما روى مى كند، چونان شتر مادّه بد خو كه به بچه خود مهربان گردد.
- مصداق یابی آیه: مفسرین اهل تسنن محل وقوع این آیه را زمان حکومت سه خلیفه و امنیت حاکم بر مکه می دانند. حال آنکه در قران ۴۴۰ بار از واژه ی "ارض" استفاده شده است و در اغلب موارد به معنای تمام زمین بوده(و نه نقطه ی خاصی) و بنابراین اصل که از کثرت حاصل است، این است که این آیه شامل تمام زمین بشود و آن تا امروز واقع نشده است.
و در روایت نیز آمده: «هذه الآیه نزلت فی القائم واصحابه»(الغیبه نعمانی باب ۱۳)
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama