🔸شناخت مسیر
📍امام جواد علیه السلام می فرماید: «مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْيَتْهُ الْمَصادِرُ»(بحار، ج۶۸، ص۳۴۰)
آن كه محلّ ورود را نشناسد، در بيرون آمدن به زحمت افتد.
📍"موارد" اسم مکان از "ورد" و از ریشه ی "ورود" و در زبان فارسی به معنای داخل شدن در مقابل خروج است. ولی در زبان عربی یک معنای ثانی نیز دارد و آن «در لبه ی چیزی قرار داشتن» است؛ همانگونه که گفته می شود: «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود» خدایا من از تو شفاعت امام حسین را در روز ورود می خواهم و روز ورود همان روزی است که قرآن می فرماید: «وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا» همه وارد جهنم می شوند؛ یعنی همه بر لبه ی جهنم قرار می گیرند و هر کس جهنمی باشد، جهنم آنها را به سوی خود می کشد.
البته عرب از این واژه بیشتر معنای «لبه ی چاه و چشمه قرار گرفتن» را قصد می کند و به کسی که پیشاپیش غافله دنبال چاه آب برود تا بر لبه ی چاه قرار گیرد و آب بگیرد "وارد" می گوید: «فارسلوا واردهم فادلی».
و "مصادر" اسم مکان از "صدر" و از ریشه ی "صدور" به معنای «صادر کردن و بیرون کشیدن و استخراج نمودن» است و این واژه مقابل "ورود" است.
📍و انسان علاوه بر شناخت موارد و مصادر، نیاز دارد که خود حرکت و مسیری که دنبال می کند را بشناسد؛
امیرالمؤمنین علیه می فرماید: «من حرکة إلا و أنت محتاج فیها إلی معرفة»
هیچ حرکتی نیست جز این که در آن به معرفت و شناخت نیازمندی...
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا ایهّا الجواد تصدق علی الفقیر...💔
#شهادت_امام_جواد❤️🏴
#جواد_الأئمه
#امام_رضا
#امام_زمان
#نور_نما
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ هایل ] ترسناک و هراس انگیز
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
دنیا در نگاه حافظ، مثال شب را دارد و واقعا هم همینطور است، چون مثل شب همه در خواب غفلت اند. و دنیا مانند شب تاریک است چون هیچ چیزی برای انسان روشن نیست و همه چیز گنگ و مبهم و مجهول و مجمل است.
از یک سو شب و تاریک بودن دنیا و از یک سو هم آدمی در معرض انواع بلاهاست که هراس انگیز است. هر لحضه ما در معرض یک آسیب و بلایی هستیم و از طرفی هم گرداب های هول انگیز و مشکلات سخت که می خواهند ما را فرو ببرند. و این وضعیف واقعی ما است.
چه کسانی این وضعیت را احساس نمی کنند؟ کسانی که سبکبار اند؛ یعنی بار سنگین را بر وجود خود حس نمی کنند، دنیا را شب نمی بینند، دنیا را تاریک نمی بینند، خود را در معرض انواع بلاها نمی بینند و غافل و غافل اند و در ساحل آرام و امن خود نشسته اند، آنها کی می می توانند بفهمد ما چه می کشیم؟ «کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها» تا نیامدی نمی فهمی و وقتی هم آمدی دیگران تو را نمی فهمند.
#نورنما
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
🌺🎉🎊💌🎉🎊🌺🎉🎊💌🎊🌺
می رسد قصه به آنجا که علی دلتنگ است
می فروشد زرهی را کــــــه رفیق جنگ است
چــه نیازی دگر این مــــرد به جوشن دارد؟
إن یکاد از نفس فاطمــــــــــــه بر تن دارد
#مرج_البحرین_یلتقیان
#ازدواج_امیرالمؤمنین
#ازدواج
#نورنما
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
🔸 آزمایش سخت در دین
📍حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید:
« اللهم لا تجعل مصیبتی فی دینی »
خدایا مصیبتم را در دینم قرار نده
📍کلمه ی "مصیبت" به آزمایش ها و مشکلات سخت گفته می شود که به انسان "اصابت" می کند و آن غیر از "مس" است؛ "مسّ" كمترين مرتبه به هم رسيدن دو چيز است که به آن "لمس" گفته می شود؛ ولي "اصابه" رسيدن جامع است که وقتی اصابت کند، دچار تزلزل می کند و اگر این سختی و آزمایش در دین باشد، او را در دین متزلزل می کند.
خداوند متعال از هر دو واژه استفاده کرده و می فرماید: «إن تمسسكم حسنة تسؤهم و إن تصبكم سيّئة يفرحوا بها و إن تصبروا و تتّقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً إنّ الله بما يعملون محيط» اگر اندکی حسنه به شما برسد آنها ناراحت می شوند و اگر سیئه فراوان به شما برسد آنها خوشحال می شوند.
📍عصر غیبت حضرت حجت علیه السلام، مصیبت های فراوانی را به دین داران روزگارش اصابت می دهد که در توصیف سختی های آن آمده: «لاحدهم أشد بقیة علی دینه من خرط القتاد فی اللیلة الظلماء أو کالقابض علی جمر الغضا» ثابت قدم بودن هر یک از آنها در دین خود، از خراشیدن خار های قتاد در تاریکی شب سخت تر است، یا مانند کسی است که آتش درخت غضا را در دست داشته باشد.
هر یک از کلمات این روایت، به دین داری هر چه سخت تر در روزگار غیبت اشاره دارد؛
"قتاد" درخت بزرگ خارداری است که خار های آن مانند سوزن تیز است
"ظَلماء" غیر از "ظلمات" است و آن به تاریکی مطلق در دل شب که چیزی قابل رویت نباشد، گفته می شود
"غضا" نام درختی است که چوب آن مدت زیادی آتش را در خود حفظ می کند
📍در میان شب های ظَلماء و خار های قتاد، دیدن مقصد، چراغ روشنا و هدایت قلب است که این مسیر دشوار را با خار های تیزش تبدیل به گل های زیبا می کند:
یا رب این کعبهٔ مقصود تماشاگه کیست؟
که مغیلانِ طریقش گل و نسرینِ من است
@noornama
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ خود کامی ] خود رایی؛ یعنی کسی که به میل خود و آنچه که دلش طلب کند، عمل می کند
[ محفل ] مجلس، انجمن
[ محفل ساختن ] مجلس به پا کردن
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
تمام بدنامی ها و رسوایی های من بخاطر این است که من یک آدم خود رایی هستم، تابع و دنبال دلم هستم و همین است که من را رسوا کرده؛ یعنی خود کامگی آدم را رسوا می کند.
این خود کامی تا زمانی پوشیده و بصورت راز می ماند و اما از یک نقطه ی دیگر مجلس ها به پا می کنند و از این خود کامگی های من سخن ها خواهند گفت و از آن محافل و مجالس، آرام و آرام به دیگران می رسد و همه متوجه می شوند و آن وقت من پیش همه رسوا خواهم شد و دیگر این راز کی نهان می ماند؟
#نورنما
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
[مبهوتِ بـےڪسےها
شب تا سحر دویدیم
چون چشمهاۍ چمران
در کوچههاۍ پاوه]🌷
#شهید_چمران
#نورنما
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تَلْقَ من تهوی دَعِ الدنیا و اهملها
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ حضور ] حضور یافتن خداوند در زندگی، حضور یافتن انسان در بارگاه حق
[ غیبت ] در کلام عارفان به معنای فراموشی است
[ متی ] وقتی که
[ ما ] "ما" در اینجا حرف زائد است و برای تأکید می آید و لذا معنای مستقلی ندارد
[ تلق ] دیدار می کنی، ملاقات می کنی
[ من ] کسی که
[ تهوی ] از ریشه ی "هوی یهوی" به معنای دوست داشتن و "تهوی" یعنی دوست می داری
[ دع ] از ریشه ی "ودع یدع" یعنی رها کردن، واگذارکردن
[ اهمل ] از ریشه ی "إهمال" یعنی بی مصرف گذاشتن، فراموش کردن
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می خواهی خدا در زندگی ات حضور پیدا کند؟ حافظ می خواهی تو هم در بارگاه الهی حضور پیدا کنی و به تو راه بدهند؟ پس از او غایب نشو حافظ؛ یعنی او را فراموش نکن و بخاطر موقعیت و قدرتی که در دنیا پیدا کردی از خدا غافل نشو که مگر تو خدا را دوست نداری؟
«متی ما تَلْقَ من تهوی»
وقتی که ملاقات و دیدار می کنی با کسی که دوست می داری، اگر چه تمام دنیا هم برای تو باشد
«دَعِ الدنیا»
رها کن و بگذر از این دنیا
«و اهملها»
و فراموشش کن؛ شتر دیدی ندیدی!
#نورنما
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
🔸حکومت سرور آور و ترس آور
📍عبدالله بن نجاشی که از دوستداران اهل بیت بود به عنوان حاکم اهواز منصوب می شود و در طی یک نامه ای این خبر را به امام صادق علیه السلام می رساند و حضرت در بخشی از پاسخ خود می فرماید که من هم خوشحال شدم و هم ناراحت!
🔻سَرَّنِي ذَلِكَ وَ سَاءَنِي- وَ سَأُخْبِرُكَ بِمَا سَاءَنِي مِنْ ذَلِكَ وَ مَا سَرَّنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ- فَأَمَّا سُرُورِي بِوِلَايَتِكَ فَقُلْتُ- عَسَى أَنْ يُغِيثَ اللَّهُ بِكَ مَلْهُوفاً خَائِفاً مِنْ أَوْلِيَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ يُعِزَّ بِكَ ذَلِيلَهُمْ وَ يَكْسُوَ بِكَ عَارِيَهُمْ وَ يُقَوِّيَ بِكَ ضَعِيفَهُمْ وَ يُطْفِيَ بِكَ نَارَ الْمُخَالِفِينَ عَنْهُمْ- وَ أَمَّا الَّذِي سَاءَنِي مِنْ ذَلِكَ فَإِنَّ أَدْنَى مَا أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَعْثُرَ بِوَلِيٍّ لَنَا فَلَا تَشَمَّ حَظِيرَةَ الْقُدْسِ...
این مطلب مرا هم شادمان کرد و هم ناراحت و انشاءالله به تو خواهم گفت که چه چیز آن مرا ناراحت کرد و از چه چیز آن شادمان شدم.
شادمانی من از حکمرانی تو به این دلیل است که با خود گفتم امید است خداوند به وسیله تو، به فریاد غمگین و ترسانی از دوستان آل محمّد برسد و به وسیله تو به ذلیل آنان عزت بخشد، برهنه ای از آنان را بپوشاند، ناتوان شان را نیرومند کند و به وسیله تو آتش خشم مخالفان را نسبت به آنان فرونشاند.
و آن چیزی که مرا از این موضوع ناراحت ساخت، همانا کم ترین چیزی که از آن بر تو بیمناکم، این است که در مورد یکی از دوستداران ما بدگویی کنی [و آبرویش را بریزی] و به این ترتیب هرگز بوی بهشت را احساس نکنی.
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ صلاح کار ] مصلحت اندیشی در کار؛ اینکه انسان ببینید که چه چیزی به صلاح است و مبادا به موقعیت و شخصیت او خدشه ای وارد شود
[ خراب ] مست، مدهوش، لا یعقل؛ "خراب" در زبان عارفان یعنی کسی که مست و مدهوش حق باشد و بنابراین "خراب" در کلام عارفان از هر آبادی، آباد تر است. و طبیعی است که مست و مدهوش، هرگز کاری که به صلاح و مصلحت خودش باشد انجام نمی دهد و اصلا خودی را نمی بیند و از خود بی خود است
[ تفاوت ره ] فاصله راه، اختلاف راه؛ "تفاوت ره" در اینجا به معنای تفاوت مسلک و روش است
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
ما نه در زمان حافظ زیست کردیم و نه در زبان با او یکسانیم و هیچ راهی نیز وجود ندارد که بتوان به زمان حافظ رسید، اما می توان با حافظ هم زبان شد و کسی که با حافظ هم زبان نباشد، هرگز حق قضاوت در مورد او را نخواهد داشت و هر قضاوتی که درباره ی او انجام بگیرید، قطعا درست و صلاح نیست.
خداوند سبحان می فرماید: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» نسبت به آنچه که سررشته و اشراف کامل ندارید، اظهار نظر نکنید. و یکی از آفات زمانه ی بزرگ ما همین است که مردم نسبت به موضوعات مختلف اظهار نظر می کنند در حالی که نسبت به آنها واقف نبوده و اطلاع ندارند و صرفا شنیده ها را نشر می دهند تا اینکه سرمایه های آنها تنها در شنیده هایی خلاصه می شود که غالبا ریشه و اساس ندارد، و به همین علت قرآن نهیب می زند که «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» و همین آیه کافی است که آدمی به مقام سکوت برسد و هر کس به این مقام رسید، به حکمت دست پیدا کرد:
- چون صدف هر کس که دندان بر سر دندان نهد
- گوهر شهوار جای حرفش آید بر زبان
صدف مدتی دهان می بندد و دندان بر روی دندان می گذارد؛ ولی بعد از یک مدتی مروارید و گوهر بیرون می دهد و آدمی هم حقیقتا حکایت صدف پیدا می کند اگر اهل سکوت باشد. و این آیه ی مبارکه تعلیم صدف شدن آدمی است؛ آدمی اگر صدف باشد بی هدف سخن نمی گوید و و بر اساس شنیده ها سخن ساز نمی کند و در نتیجه قضاوت های او اصول و اسلوب پیدا می کند.
اگر با حافظ هم زبان نباشید "خراب" را به فاسد معنا می کنید و می گویید: حافظ خودش را فاسد می دانست و از فاسد دانستن خودش ابایی نداشت و اینجاست که ما می گوییم: زبان حافظ را باید با زبان حافظ فهمید که خود او گفت:
- هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
- در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟
حافظ در این بیت "خراب" را مقابل "هشیار" قرار داده؛ در حالی که ما خراب را در قِبال آباد بکار می بریم. پس "خراب" در زبان حافظ به معنای "مستی" است و به معنای کسی است که از خود بی خود شده است و حال باید دانست "مستی" در زبان حافظ به چه معنا است که خود او گفت:
- مستی عشق نیست در سر تو
- رو که تو مست آب انگوری
حافظ مستی آب انگور را به رسمیت نمی شناسد و مستی که او بیان می دارد از نوع مستی عشق است که ریشه ی در عشق دارد. پس "مستی" در کلام حافظ یعنی عاشق حق بودن که عاشق صلاح و مصلحت نمی فهمد. و آدمی که خراب و مست حق شد، هرگز صلاح اندیش و مصلحت اندیش نخواهد بود؛ «صلاح کار کجا و من خراب کجا» - «صلاح اندیشی و مصلحت اندیشی در کار کجا» - «تفاوت ره کز کجاست تا به کجا» که تفاوت یک انسان مست و انسان صلاح اندیش از ماه تا ماهی است.
#نورنما
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
دلم ز صومعه بگرفت و خِرقه سالوس
کجاست دِیر مُغان و شراب ناب کجا
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ صومعه ] به عبادت گاه مسیحی ها گفته می شود که بالای کوه ها به شکل خاصی ساخته می شد، ولی در ادبیات فارسی به معنای عبادت گاه صوفیان بکار می رود؛ یعنی همان خانگاه
[ خرقه ] به لباس رسمی صوفیان "خرقه" می گویند که از وصله های گوناگون دوخته می شد و هر کس که این جامه را بر تن داشت صوفی بود؛ یعنی با این پوشش فریاد می کرد که من متصف به اوصاف الهی هستم در ظاهر
[ سالوس ] فریب، ریا، چرب زبانی؛ حافظ به آن جامه ی صوفیانه "خرقه سالوس" می گوید، یعنی صوفی ها با پوشیدن این جامه سالوس می کنند و فریب می دهند مردم بیچاره را که تنها دعوی پرهیز را دارند در حالی که آنچه می نمایند نیستند
[ دیر ] به عبادت گاه زرتشتیان گفته می شود که آن آتشکده ی زرتشتیان است و البته به معبد مسیحیان هم " دیر" گفته می شود؛ ولی در اینجا به معنای معبد است
[ مغان ] جمع "مغ" به معنای می فروش است و "مغان" به معنای می فروشان است و همینطور به پیشوایان زرتشت هم "مغان" گفته می شود که این بزرگان در آن دیر ها و معبد ها به یکدیگر می می نوشانند. در تاریخ آمده که می و شرابی که مغان(بزرگان زرتشت) در معابد خود می نوشیدند و می نوشاندند می خالص بوده
[ ناب ] خالص، بدون آب(با آب مخلوط نیست)
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: دلم از خانگاه گرفته و دلم از این جامه های نیرنگ و فریب گرفته که این نوع مسلمانی ها در واقع تظاهر است. و از دست مغان، شراب ناب و خالص بگیرم، مستی آن بهتر از این نوع مسلمانی است که اینها دارند چون این مسلمانی مایه فریب دیگران است؛ ولی آن شراب خود آدم را گرفتار و مبتلا می کند و زیان آن به خود آدمی برمی گردد، لذا می گوید: کسی به من بگوید که دیر مُغان کجاست؟ از کدام سمت است؟ یکی به من بگوید که شراب ناب از کجا بدست می آید؟
#نورنما
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama