eitaa logo
یک جرعه نور
81 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
669 فایل
ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Khademolfateme
مشاهده در ایتا
دانلود
وظیفه ی سالک در حال قبض:   وظیفه ی سالک در حال قبض کاستن از اعمال عبادی و فشار وارد نکردن به نفس است. در روایت آمده: (جان ها را اقبال و ادباری است، پس هر گاه سر حال بود بر مستحبّات وادارش کنید و هرگاه بی حال بود، بر واجبات اکتفا کنید.) نهج البلاغه بخش حکمت و نیز وظیفه ی دیگر این است که اگر قبض خواسته است در راه رفعش بکوشد تا از جام بسط، می طهور بنوشد. نوعی دیگر از قبض: قبض در آغاز عمل: گاه سالک در آغاز عملی احساس نوعی قبض و بی حالی می کند و مردد می ماند که عمل را ادامه دهد و یا دست بردارد. مرحوم ملکی تبریزی این حالت را به دو قسم تقسیم می کند. ایشان معتقد است که قبض ابتدایی یا با ادامه دادن عمل زایل می شود و یا ادامه می یابد، در صورت اول نباید عمل را به خاطر بی حالی ترک کرد، ولی در صورت دوم شایسته است که عمل ترک شود. (البته این در صورتی است که عمل از دستورات استاد که باید ادامه یابد، نباشد). سالک به تدریج می تواند این دو نوع بی حالی را از یکدیگر بازشناسد.   قبض و بسط عارفان : آیا انسان کامل، یعنی شخص عارف بالله هم دارای قبض و بسط است؟ پاسخ این است که سالک پس از کمال از قبض و بسط به معنایی که گذشت رهیده است، او دیگر نه درد هجران دارد و نه شوق وصال به رحمان. او به مقصد رسیده و در حرم امن الهی آرمیده است. ولی به معنایی دیگر دارای قبض و بسط است. توضیح مطلب این است که عارف کامل پیوسته در پرتو تجلیّات پروردگار قرار دارد. این تجلیّات که عمدتاً «آسمانی» است، گوناگون است، زیرا نام های حق گوناگون است، وقتی عارف تحت تجلّی اسماء جمالیّه حق باشد، بسیار سرخوش است، به گونه ای که گویا می خواهد عالَم را ببخشد و اگر در تحت تجلّی اسماء جلالیّه باشد، در خود فرو می رود خُلق و حال ندارد و به سختی می توان با او انس گرفت. این دو حالت حتی در جسم و صورت عارف نمود دارد. او در حالت نخست چهره ای برافروخته، لبانی به خنده و تبسّم گشوده و اُنسی تماشایی دارد و در حالت دوم چهره ای لاغر و زرد، لبانی برهم نشسته و هیبتی قهرآلود دارد. مرحوم استاد طهرانی معتقد بودند: این دو حالت در انبیاء و اوصیاء نیز وجود داشته است و گویا شعر شاعر در همین مورد در بخش علم عارفان سروده شده است: گهی بر طارم اعلی نشینم گهی تا پشت پای خود نبینم