eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
1.1هزار دنبال‌کننده
243 عکس
53 ویدیو
4 فایل
چرا به یک نیِ قندش نمی‌خرند آن کس که کرد صد شکرافشانی از نیِ قلمی 🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمــــــاه ارتباط با من: @sarbbazzaman کپی محتوا و مطالب کانال با هشگ #نور_ماه بلا مانع است ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۰ آبان ۱۴۰۲
گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست بنده شاه شماییم و ثناخوان شما ┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ قرب ] نزدیک بودن [ بساط ] به هر چیزی گفته می شود که گسترده و پهن و باز می شود [ بساط قرب ] این یک تشبیه بسیار لطیفی است که قرب را تشبیه به بساط کرده؛ قرب به اولیا و خوبان مثال بساط را دارد، مثال یک چیز گستردنی را دارد، مثال سفره دارد که چطور انسان سَر سفره بنشیند برخوردار می شود، آدمی هم که قرب نسبت به خوبان و اولیای خدا پیدا کند برخوردار و متنعم می گردد و لذا از قرب با وصف بساط یاد می کند [ همت ] سعی، کوشش، تلاش [ بنده شاه ] غلام شاه [ ثناخوان ] دعاگو ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ عرض کردیم که ساکنان مردم شهر یزد مردمان با ایمان و اهل معرفتی از دیرباز بوده اند و همچنان هم این صبغه دینی در این شهر پررنگ تر از مناطق دیگر است و در حقیقت حافظ آنها را بساط قرب می بیند؛ قرب خدا و اولیای خدا و می گوید: شما بر سَر سفره متنعم هستید و ما از این سفره دوریم و ما مثل شما برخوردار نیستیم؛ اما همت و تلاش می کنیم که ما هم روزی بر این سفره بنشینیم. از این سفره دور هستیم؛ ولی از همت و تلاش و کوشش دور نیستیم. ما هم مثل شما بنده ایم؛ منتهی نه بنده هر کس که بنده شاه شماییم و شاه و سلطان اهل ایمان خداوند است و می گوید: ما هم مثل شما بنده و مطیع و فرمان بردار خداوندیم؛ البته ثناخوان و دعاگوی شما... ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
۳۰ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۰ آبان ۱۴۰۲
ای شهنشاه بلنداَختر خدا را همتی تا ببوسم همچو گردون خاک ایوان شما ┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ شهنشاه ] شاه شاهان [ بلند اختر ] خوش اقبال، نیک بخت، کسی که بخت بلندی دارد، کسی که ستاره اقبالش بلند است [ خدا را ] بخاطر خدا، برای خدا [ همتی ] کمکی، توجهی [ خدا را همتی ] برای خدا به من توجهی کن، محض رضای خدا به من لطفی کن [ گردون ] فلک، آسمان، مجموعه اختران و ستارگان و ماه و خورشید [ خاک ایوان ] درگاه، آستانه ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ مولوی می گفت: من چو لب گویم لب دریا بود من و امثال من وقتی "لب" می گوییم، منظور ما آن منظوری نیست که تو و امثال تو داری و بلکه من و امثال من وقتی از "لب" یاد می کنیم، منظورمون "لب دریا" است؛ یعنی یک حقیقت لا یتناها است؛ یعنی زبان ما با زبان شما فرق می کند و قاموس ما دو تا است و بر همین اساس وقتی که حافظ "ای شهنشاه" می گوید منظورش نمی تواند همین شاهان و زمامداران باشد که بعد بگوییم: حافظ شاهی را مدح گفته است و بلکه "شهنشاه" وقتی از زبان حافظ بیرون می آید نمی تواند جزء خداوند و جزء اولیای خداوند که مظهر او هستند باشد که اتفاقا اینجا باید منظور وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام باشد که نسبت به همه ی شاهان حقیقتا شاه است و همه ی شاهان عالم نزد او گدا هستند، و این مطلب به قرینه ی همان ساکنان شهر یزد است که عرض کردیم از دیرباز شهر یزد با وصف "نجف کوچک" شناخته می شد و نجف هم شاهی دارد که شاه شاهان است و ایوانی هم دارد که همان ایوان نجف باشد و بقول حافظ بوسگان آسمان و ماه و خورشید و ستارگان است. ای شاه شاهان ! ای کسی که ستاره اقبال تو بس بلند در این عالم بود ! بخاطر خدا یک گوشه چشم و نگاهی به ما داشته باش، یک نگاهی هم به ما کن که اگر چنین کنی، منم دیر یا زود به آستان بوسی تو می رسم، منم همان جایی بوسه می زنم که آسمان بوسه می زند، ماه و اختران بوسه می زنند. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
۳۰ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۰ آبان ۱۴۰۲
ir.skrsoft.myapp.apk
2.88M
┅═✾ نرم افزار ✾═┅ 💠ا‌بیاتی که تاکنون در کانال شرح داده شده است 🔻در کانال ما عضو شوید: @normah
۳۰ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۰ آبان ۱۴۰۲
🔶 مــعـــیــــن یکی از نام های زیبای خداوند "معین" به معنای اعانت کننده و کمک کننده است؛ خدا اعانت و کمک کننده است و در این کمک به ایمان و کفر افراد نگاه نمی کند و کافی است که کسی را ببینید که در حال تلاش و تقلاء کردن باشد تا او را یاری دهد؛ همان که قرآن فرمود: كُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ ۚ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا هر یک از این دو گروه(دنیا طلب و آخرت طلب) را از عطای پروردگارت، بهره و کمک می‌دهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است و حتی ممکن است کسی تلاش کند تا بر مردم چیره شود و تسلط پیدا کند، خداوند به او کمک می کند؛ همانگونه که علامه مجلسی در ذیل روایتی گفته است: فيه دلالة على أن سلطنة الجبارين أيضا بتقديره تعالى حيث مكنهم منها و هيأ لهم أسبابها و لا ينافي ذلك كونهم معاقبين على أفعالهم لأنهم غير مجبورين عليها این حدیث دلالت دارد که تسلط جبار هم به تقدیر خدای تعالی است که به آنها امکان داده و سببش را آماده کرده، و این منافات ندارد با اینکه کیفر کارهاشان را بینند، زیرا بر آنها مجبور نیستند و گاهی انسان تلاش می کند که بر خودش چیره شود و بر هوا و هوس تسلط پیدا کند که خداوند به او هم کمک می کند: عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ همانا محبوب ترین بندگان خداوند در پیشگاه خداوند، عبدی است که کمک کند خداوند او را بر نفس خودش؛ یعنی کمک کند تا سوار بر نفس خودش بشود چون از خداوند چنین کمکی را طلب کرده است ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
۲ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ آذر ۱۴۰۲
🔶 حــــزن داشــتــن هــا و نــداشــتــن هــا و نتیجه ی اعانت خداوند، قرار دادن حزن بعنوان لباس زیرن است(که دیده نمی شود ولی وجود دارد) : فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ "استشعار" و "شعار" به لباس زیرین و چسبیده به بدن گفته می شود که دیده نمی شود و انسانی که مورد اعانت خداوند قرار می گیرد جنسی از لباس غم دارد که وصف "شعار" دارد؛ یعنی دیگران در چهره او شادی و شعف می ببیند؛ در حالی که در درون او غوغایی از نگرانی هاست، همان که در روایت آمده است: المُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَحُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ اندوه آدمی یا در داشتن ها است و یا در نداشتن ها است که معمول حزن آدمی در نداشتن ها است؛ اما مردان حق چنین حزنی ندارند و حزن آنها از جنس داشتن ها است و می گوید: من چهل سال عمر و آبرو و اعتبار دارم و با این آبرو و اعتبار چه کردم؟ چه مشکلی حل کردم؟ مثل غم های حافظ که می گوید: مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند نشود فردا که جامه ی تقوای من را بردارند نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری وای اگر که با این همه داشته ها ره به دِه و جایی نبرم همان غم هایی که باباطاهر داشت: غم یار و غم یار و غم یار باباطاهر غم و حزنی که دارد از جنس فراق و دوری است که این جنس غم ها است که خداوند نصیب و کرامت می کند خوشا آندل که از غم بهره‌ور بی بر آندل وای کز غم بی‌خبر بی خوشا به حال کسانی که از غم برخودارند و وای بر کسانی که از غم بی نصیب باشند؛ غمی که در داشتن ها است چون غم نداشتن سوزنده و تلخ و پیر کننده است و غم داشتن سازنده و شیرین و طروات بخش است: نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین و همان که شیخ بهایی گفت: گفتمش از این عالم عالمی بود خوش تر دست زد به زلف و گفت عالم پریشانی به آن ولی حق گفتم : خوش تر از عالم ما وجود دارد؟ جوابم نداد و فقط موهایش را آشفته کرد و با زبان اشاره گفت: چنین عالمی هست و آن هم عالم پریشانی ایست؛ وقتی که پریشان و غم ناک بشوی، شیرین و خوش می شوی ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
۲ آذر ۱۴۰۲
۲ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ آذر ۱۴۰۲